گروه فرهنگی: امیرکربلایی زاده بازیگر تئاتر و تلویزیون و کمدین کشورمان در این شبهای سرد زمستانی با سریال کمدی «شهرک جیم» گرمابخش خانههاست. کربلایی زاده معتق است توانایی شاد کردن مردم یک موهبت است که دعای خیر آنها را به همراه دارد و همین سبب برکت و خوشبختی در زندگیاش شده است.
به گزارش بولتن نیوز، در یک صبح بسیار سرد اما زیبای زمستانی در تپههای سرسبز پارک لویزان میزبان کربلایی زاده و همسرش پوران مرادی شدیم و گپ و گفتی بسیار صمیمانه و گرم مجله زندگی ایده آل با این زوج خوش برخورد و شاد داشتیم که خواندنش را به شما ایده آلیهای عزیز پیشنهاد میکنیم.
مخفیانه درس تئاتر خواندم
امیر کربلایی زاده چنین بیان داشت که در دوران دانش آموزی و سال ۶۷ با هنر تئاتر آشنا شدم. در همان سال وارد کانون فرهنگی هنری مطهری شدم و در کلاسهای بازیگری ثبت نام و در سال بعد اولین جایزه بازیگریام را در مسابقات تئاتر دانش آموزی دریافت کردم. پدر مرحومم به دلیل شرایط ناامن و بی ثباتان سالها که سالهای جنگ بود، چندان موافق حضورم در تئاتر نبود، بنابراین در آن دوره مخفیانه در زمینه تئاتر فعالیت میکردم و آموزش میدیدم و حتی در دانشگاه هم در رشته طراحی سازههای چوبی ادامه تحصیل دادم. از همان ابتدای ورودم به دانشگاه با همراهی دیگر دانشجویان، مسئولان دانشکده را مجاب کردیم که برایمان کلاسهای تئاتر دایر کنند و در نتیجه یک مدرس که کارشناسی ارشد هنرهای نمایشی بود به ما آموزش تئاتر داد. در سال ۷۶ وارد مجموعه تئاتر شهر شدم و با بازی در تئاتری به کارگردانی خانم شهره لرستانی بازی در سطح حرفهای را تجربه کردم. در آن دوران در تئاترهای دانشجویی نقشهای اصلی را داشتم، اما در تئاترهای حرفهای نقشهای بسیار کوتاه و حتی در حد رد شدن از صحنه را بازی کردم. تا سالهای اول دهه هشتاد به همین منوال گذشت و بعد از آن با کسب تجربه، نقشهای اصلی هم به من سپرده شد.
اولین استندآپ کمدی در ایرانامیر کربلایی زاده: مدعی هستم اولین استندآپ کمدی با تعریف درستش را در ایران من اجرا کردهام. در سال ۹۰ در نمایشی بازی کردم که در جشنواره فجر اجرا شد. ابتدای این نمایش با تلفیقی از فضایی استندآپ کمدی و درام آغاز میشد. با اجرای آن نقش متوجه شدم چقدر این فضا را دوست دارم. پس از انقلاب کسی در ایران نمایشی استندآپ کمدی نداشته و یک سری از هنرمندان فقط در برنامهها جک تعریف کرده یا تقلید صدا کردهاند استندآپ کمدی یعنی شما مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی روز را با استفاده از ابزارهای بازیگری و خلق موقعیتهای کمدی تبدیل به موضوعات فرح بخشی و شاد کنید و چنین چیزی در ایران هرگز اجرا نشده بود. بنابراین یک تصمیم پر ریسک گرفتم و اولین استندآپ کمدی مستقل را بدون دریافت مجوز قانونی در کافهای کوچک اطراف میدان ولیعصر اجرا کردم.
کار سختی بود اما من ایمان داشتم این کار باید انجام شود. خبرنگاران داخلی با وجود دعوتم به اجرا نیامدند، اما یک شبکه خارجی که البته مجوز قانونی در ایران نداشت، این اجرا را پوشش داد. از اساتید تئاتر مانند آقای امین تارخ، آقای امیر دژاکام، آقای هدایت هاشمی و... دعوت کردم تا شاهد اولین استانداپ کمدی ایران باشند و اتفاقاً تمام بلیتهای این اجرا از طریق سایت تیوال فروش رفت و استقبال بسیار خوبی از ان شد و از ان به بعد در کافههای دیگر استندآپ کمدی اجرا کردم.
ورود به برنامه «خندوانه» امیر کربلایی زاده: آقای سجاد افشاریان که جزو تیم ایده پردازی برنامه «خندوانه» بودند با من تماس گرفتند و من دیویدی اجراهایی که در کافه¬ها و برنامههای مختلف مانند اختتامیه جشنواره فیلم فجر داشتم را در اختیارشان قرار دادم. آقای افشاریان هم اجراها را به آقای رامبد جوان نشان داده بود که گویا ایشان خیلی کارهایم را دوست داشتند و به این ترتیب اولین استندآپ کمدی تلویزیونیام در این برنامه اجرا شد.
خنداندن مردم موهبت است امیر کربلایی زاده: به دعای خیر خیلی اعتقاد دارم. شاید شما برای کسی کار خاصی نکنید، اما همین که برای او دعا کنید میتواند برایش کافی و کمک کننده باشد. به همین دلیل است که خنداندن مردم را انتخاب کردهام. کلی کامنت از مردم در صفحه¬ام میخوانم که دلگرم کننده است. مثلاً مینویسند «مدتها بود پدرم نخندیده بود و با دیدن استندآپ شما خندید» یا «خانواده ما شاد نیستند، اما تماشای استانداپ شما ما را لحظاتی شاد میکند» همین که میان صدها آدم بتوانید چند تفر راشاد کنید و بخندانید یزرگ ترین موهبت و لطف است. از این جهت بسیار خوشحالم که استندآپ کمدی را در ایران پایه گذاری کردم و خداوند را شاکرمو
تیم نویسنده من امیر کربلایی زاده: در تحقیقاتم متوجه شدم کمدین¬های موفق، تیم نویسنده دارند و با آنها همکاری میکنند. بنابراین از همان ابتدای کارم با چند نفر از دوستانم که کارشناسی رشته نمایش بودند و دستی در نوشتن متن کمدی داشتند وارد مذاکره شدم چون دوست داشتم تیم نویسنده خودم را داشته باشم. معمولاً ایدهها را به آنها میدهم و آنها ایدهها را تبدیل به متن¬های استندآپ میکنند. کاوه مهدوی، رضا یاسی، پریسا و سید علی موسویان از اعضای تیم نویسنده برنامههایم هستند.
تئاتر خانه اول من است امیر کربلایی زاده: ورودم به تلویزیون به این خاطر بود که دوست داشتم کار در این مدیوم را تجربه کنم و همچنان از کار در این قضا لذت میبرم، اما تئاتر خانه اول من است. اگر شرایط کار در تئاتر مناسب باشد، مسئولان واقعاً حمایت کنند و حمایتهایشان فقط در حد شعار نباشد و بازیگر تئاتر امنیت شیلی، بیمه کامل، اجراهای مداوم و شرایط عادلانه در تبلیع تئاتر را داشته باشد مطمئن باشید بازیگران تئاتر دوست دارند در همین زمینه فعالیت کنند.
عبدی: کمدین محبوب منامیر کربلایی زاده: بین کمدین¬های ایرانی محسن تنابنده در نقشهای کمدی، مهران غفوریان و مجید صالحی را خیلی دوست دارم. البته این دوستان در نقشهای جدی هم خیلی خوب هستند. استاد اکبر عبدی که برای من همیشه محبوب و مرد هزار چهره بوده¬اند و ایشان را هم خیلی دوست دارم. ایشان بازیگر بسیار توانمندی هستند و در این لیست به عنوان نفر اول جای میگیرند. به نظر من استاد عبدی آرتیست هستند و آرتیست بودن از ستاره بودن مهمتر است. یک آرتیست در تمام دوران زندگی¬اش میتواند بازی کند و اقای عبدی از بازیگرانی هستند که در همه سنین بازی کردهاند و حتی با وجود نوسان در نقشها و بازیها و میزان حضور هرگز از یادها نرفته¬اند و همیشه توانستهاند مخاطبانشان را غافلگیر کنند. آقای مهران مدیری هم از کمدین¬های محبوب من هستند. نوع کاری که ایشان در «دوره هم » اجرا میکنند بیشتر به تاک¬اشو نزدیک است و بر کلام تکیه دارد و شما شاهد بازی در بازی نیستید. ایشان آنقدر در ارائه و اجرای کلامی مسلط هستند و آنقدر آکسان گذاریهای درستی دارند که مخاطب خودش تصویرسازی میکند و به خنده میافتد. چنین شیوهای از اجرا به تبحر بسیار بالایی نیاز دارد که آقای مدیری آن را دارند. در این نوع از تاک شو ایشان بی نظیر هستند و در ایران به اصطلاح رودست ندارند.
زن تزئینی یا زن زندگی امیر کربلایی زاده: پدربزرگم همیشه می گقتند دو دسته زن داریم: زنهای تزئینی و زن زندگی، زن تزئینی خیلی خوب است اما نگه داشتنش سخت است، چون مدام باید حواست باشد آسیب نبیند و مدام باید در ویترین نگه داشته شود، ولی زن زندگی زنی است.
که در همه لحظات زندگی کنار توست و برایت همه چیز میشود. پوران در این سالها که از ازدواجمان میگذرد برای من همه چیز بوده و خیلی خوشحالم در انتخابم دقیق بودم و حالا او را کنار خود دارم.
امیر پر انرژی و شاد استپوران مرادی: امیر در همه جمعها و حتی وقتی فقط خودمان هستیم بسیار شاد و پرانرژی است و سعی میکند بقیه را بخنداند و شاد کند. هرگز خستگی کار را به خانه نمیآورد و حتی وقتی سه صبح به خانه برمیگردد هم خبری از خستگی، کسلی و کرختی در او نیست. همیشه وقتی در خانه را باز میکند لبخند به لب دارد و واقعاً از نظر انرژی و شاد بودن با آنچه در کمدیهایش میبینید، قرقی ندارد.
پوران همراه و حامی من است
امیر کربلایی زاده: همیشه در زندگی به شخصی احتیاج دارید تا حرفهای نان را به او بگویید و گاهی حتی اگر طرف مقابلتان فقط شنونده باشد برایتان کافی است. پوران مشاور بسیار خوبی است و اگر در زمینههای هنری بتواند کمک کند این کار را انجام میدهد و اگر هم حس کند در زمینه¬ای صاحب نظر نیست شنونده¬ای فوق العاده است. کار ما برعکس آنچه به نظر میرسد بسیار پراسترس است. در حال حاضر خیلیها خودشان را مدعی استند اپ کمدی میدانند یا بسیاری از بازیگران حاضرند دست به هر کاری بزنند تا در سریالهای تلویزیونی و سینمایی حضور داشته باشند. وقتی یک بازیگر به چنین رفتارهایی علاقه نداشته باشد، بودن و ماندگار شدن در عرصه بازیگری سختتر میشود. برای سالم زندگی کردن در این روزگار لازم است از درون قوی باشید. منظورم از درون همان زندگی مشترک است. اگر حس کنید همسری در کنارتان دارید که حتی حاضر است با کارت عابر بانک خالی هم کنارتان بماند و حمایتتان کند، با ترسهای شما میترسد و با خندههایتان میخندد و با موفقیتهای تان شاد میشود، ایمان میآورید که زندگی ارزش جنگیدن را دارد.
تشویق به زندگی مشترک امیر کربلایی زاده: از وقتی زیر یک سقف رفتیم پیشرفت در کارهایم سرعت شگفت انگیزی گرفت. هم از نظر مالی و هم از نظر اعتباری پس از ازدواج اوضاع زندگیام خیلی بهتر شد. به همین دلیل به دوستانی که در دوران عقد یا نامزدی هستند پیشنهاد میکنم هرچه زودتر زندگی مشترکشان را اغاز کنند چون من معجزه و برکت زیر یک سقف زندگی کردن با همسری همراه و همدلی را دیده¬ام و به ان ایمان دارم. پوران مرادی: ما نامزدهای جاویدان بودیم و دوران عقدمان خیلی طولانی شد(میخندد)، بیش از چهار سال نامزد بودیم، اما به محض آغاز زندگی مشترک هر دو در کارمان پیشرفت کردیم و این پیشرفت چه از نظر موقعیت کاری و چه از نظر مالی محسوس بود.
درباره «شهرک جیم»امیر کربلایی زاده: گروه کارگردانی سریال «شهرک جیم» بازیام در سر بال نوروزی «قرعه» را دیده بودند و از من برای بازی در این سریال دعوت کردند. فضای کار فضایی کمدی اجتماعی و جذاب است. مادر این سریال داستانهای کوتاه ۳۰ دقیقهای داریم. امیدوارم مردم این سریال را دوست داشته باشند.
نمیخواستم دم به تله بدهم
پوران مرادی: نمیخواستم دم به تله بدهم بوران مرادی: از سال هشتاد در زمینه تئاتر فعالیت میکنیم. ابتدا در گروههای حرکتی و نمایشی فعالیت داشتم و بعد از ان کارگردانی تئاتر کردم و اتفاقاً در یکی از نمایشیهایم امیر هم بازی داشت. من و امیر سال ۸۸ سر تئاتر «شاخه نبات» که کاری کمدی و موزیکال بود یا هم آشنا شدیم. در آن تاتر هر دو نقش موش را داشتییم (میخندد). من نثش مرزن موش را داشتم و امیر سوراخ بانی یکم را داشت و خلاصه گول خوردم و ازدواج کردیم (میخندد).
امیر کربلایی زاده: در آن دوران نگاهم به ازدواج خیلی خاصی بود. دوست داشتم ابتدا چهارگوشه دنیا را بگردم و چون بسیار انسان مسئولیت پذیری هستم نمیخواستم دم به تله بدهم (میخندد). نگاهم این بود که زندگی مشترک در عین خوب و شیرین بودن، مسئولیت سنگینی به همراه دارد و میدانستم باید مسئولیت امنیت، ثبات، آرامشی و اقتصاد زندگی را بر عهده داشته باشیم. فرد مجرد تنها مسئول خودش است، اما در زندگی مشترک اوضاع قرق میکند و باید تبعات مسئولیت سنگین ازدواج پذیرفت.
پدر و مادرم خیلی دوست داشتند ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدهم به همین دلیلی از همان ابتدای جوانی به این که همسرم چه مشخصاتی باید داشته باشد، فکر میکردم. میدانستم همسرم باید هم کیشی، همفکر و همشهریام باشد و فضای کاریام را بشناسد و درک کند؛ چون برای بازیگران زمان معنا ندارد و آفیش های مان ممکن است در هر ساعتی از شبانهروز باشد. ممکن است به دلیلی شغلیمان نتوانیم در مراسم خانوادگی مثلی عروسیها، تولدها و حتی عزاها شرکت کنیم و خب پذیرش این موضوع برای یک زن واقعاً سخت است. به همین دلیلی برایم مهم بود همسرم در زمینه تئاتر باهنرهای دیگر فعال باشد تا بتواند موقعیت من را درک کند.
پوران مرادی: به واسطه همکار بودن، فضای کاری امیر را به خوبی درک میکنیم. جالب است بدانید شب عروسیمان امیر ساعت چهار صبح برای فیلم «روز روشن» افیش بود و باید میرفت سرکار. یعنی به محضی اتمام مراسم به لوکیشن رفت. قطعاً اگر شرایط کاری ایشان را نمیدانستم و خودم در این فضا کار نکرده بودم، برایم سخت و عجیب بود. دوست داشتم همسرم کنارم باشد، اما از طرفی هم میدانستم به دلیل شرایط کاری و مسئولیت در قبال گروه باید سر کارش حاضر شود.
هرگز قهر نمی کنیمامیر کربلایی زاده: ما هم متل همه زوجها گاهی با هم جر و بحث و دعوا میکنیم، اما به یاد ندارم یک روز کامل قهر بوده باشیم قهر و دلخوری در خانه ما معنا ندارد. حتی اگر دعوآی شدید هم داشته باشیم ها بتا تا چند ساعت سرسنگین صحبت میکنیم و بعدهم همه چیز به روال عادی برمیگردد.
پوران مرادی: بعد از دعواهایمان امیر برای اینکه مواد صلح و صفارا در خانه برقرار کند و من را به خنده بیندازد میرقصد (میخندد)، وقتی امیر حرکات موزون انجام میدهد نمیتوانم جلوی خندهام را بگیرم و مجبور میشوم آشتی کنم (میخندد).
امیر کربلایی زاده: این کار مربوط به زمانهایی است که دیگر هیچ نوع منت کشی جواب نمیدهد (میخندد).
فرصت در کنار هم بودنمان محدود استامیر کربلائی زاده: در تئاتر به بولدوزر معروفم (می ختدد)، ابن شغل و کلاً بازیگری وقت زیادی از من میگیرد. ضمن این که در حال حاضر دانشجوی سال آخر کارگردانی سینما هم هستم و باید برای کلاسها و درس هم وقت بگذارم، بنابراین فرست در کنار هم بودنمان محدود است، اما به محض بنا که رمانی را پیدا کنیم به دیدن تناتر میرویم اولویت دوممان هم تماشای فیلم است. پیاده روی را خیلی دوست داریم و حظور در طبیعت هم از تفریحات مشترکمان است.
پوران مرادی: به دلیل شرایط کاری امیر تفریحات مشترک کمی داریم، اما یکی از بهترین تفریحات ما این است که در خانه ساعاتی را با هم به بگو و بخند می¬گذارانیم (می خندد).
احساس خوشبختی میکنیم پوران مرادی: خدا را شکر ما زوج موفقی هستیم و احساس خوشبختی میکنیم، یکی از دلایل موفقیتمان این است که باوجود محدودیت زمانی که شغلمان ایجاد میکند برای گپ و گفت و صحبت با هم وقت میگذاری و خیلی با هم حرف میزنیم. خوشبختانه امیر جزو ان دسته از مردهایی نیست که از حرف زدن گر برآن باشد. بعضی از مردها حوصله حرف زدن¬های طولانی مدت را ندارند. اما امیر این طور نیست. ما خیلی از مسائلمان را با گفتوگو حل میکنیم، ضمن اینکه سن و سال برای امیر یک عدد است. امیر میتواند کودکی هشت ساله، جوانی هجده ساله و مردی پنجاه ساله باشد. به همین دلیل احساس میکنم با فردی در سنین مختلف زندگی می¬کنیم.
امیر کربلایی زاده: ما حدود ۱۰ سال اختلاف سی دار بم و هر دو سعی کردهایم که این فاصله سنی را با درک متقابل به لحاظ احساسی کم کنیم. پوران خیلی وقت¬ها بزرگتر از سنش فر یا عمل می¬کند و من هم سعی می¬کنم شرایط روحی و سنی او را درک کنم.