کد خبر: ۴۰۷۴۴۰
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز /1 آبان 95/

سرای آخرت از آن خودنگه‌داران است

این آیه نشان می‌دهد این خودنگهداری بیش و پیش از هر چیز نسبت به دو عرصه باید جدی گرفته شود: علو در زمین، و فسادگری. به تعبیر دیگر، اگر کسی بتواند خود را در قبال این دو مطلب حفظ کند، متقی است و سرای آخرت از آن اوست.
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 1 آبان به آیه 83 سوره قصص پرداخته شده و در آن آمده است:


217) تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ              
سوره قصص (28) آیه83     

ترجمه
آن سرای آخرت، قرارش می‌دهیم برای کسانی که نه بلندمرتبگی‌ای در زمین می‌جویند و نه فسادی، و فرجام از آن متقین است.

نکات ترجمه‌
«علوّ»:  ماده اصلی این کلمه از حروف «ع‌» ، «ل» و «حرف معتل (و، ی، ا)» تشکیل شده و هریک از حروع معتل را ریشه آن بدانیم در معنایش که دلالت بر بلندی و رفعت می‌کند تغییری ایجاد نمی‌شود (معجم المقاييس اللغة، ج‏4، ص113) «عُلْو» نقطه مقابل «سُفْل» (پستی) است و عُلُوّ به معنای «ارتفاع» و «رفعت» (بلندی و بلندمرتبگی) می‌کند (مفردات ألفاظ القرآن، ص582) و «علیّ» هم صفت مشبهه از همین ماده است که به معنای «بلندمرتبه» می‌باشد.

حدیث
1) عنوان بصری پیرمرد زاهد و عارف‌مسلکی بوده که طی جریانی توفیق تشرف خدمت امام صادق ع را پیدا می‌کند و از ایشان دستورالعمل زندگی می‌خواهد که امام دستورالعملی به ایشان می‌دهند که عرفای بزرگی به شاگردانشان توصیه می‌کردند که این حدیث را هر روز مرور کنند و بکوشند بدان عمل کنند. در فرازی از این حدیث آمده است:
... گفتم: یا اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟
فرمود: سه چیز:
[1] اینکه بنده برای خودش در آنچه خداوند بدو واگذار کرده، ملکیتی نبیند، زیرا بندگان مالکیت ندارند، مال را مال خدا می‌بینند و آن را در هر جایی که خداوند متعال بدانها امر کند قرار می‌دهند؛
[2] و بنده برای خود تدبیری نکند؛
[3] و تمام دلمشغولی‌اش مصروف آن چیزی شود که خداوند بدان امر کرده و یا از آن نهی کرده است؛ که اگر بنده برای خود در آنچه خداوند به او واگذار کرده مالکیتی نبیند، انفاق کردن در مورد آنچه خداوند متعال دستور خرج کردن در آن زمینه را داده بر او آسان می‌گردد
و اگر بنده تدبیر خود را به مدبّرش سپرد، مصیبت‌های دنیا بر او آسان می گردد؛و وقتی بنده همه دلمشغولی‌اش را مصروف آن چیزی کرد که خداوند بدان امر کرده و یا از آن نهی کرده است، فرصتی برای جدل کردن (مراء) و فخرفروشی به مردم برایش باقی نمی‌ماند؛وهنگامی که خداوند به این سه خصلت بنده‌ای را کرامت بخشید، دنیا و ابلیس و مردم بر او آسان می‌شوند، نه دنیا را زیاده‌خواهانه و فخرفروشانه طلب می‌کند، و نه نزد مردم عزت و عُلُوّ می‌جوید . نه روزگارش را به بطالت می گذراند، پس این اولین درجه متقین است که خداوند متعال می‌فرماید: «آن سرای آخرت، قرارش می‌دهیم برای کسانی که نه بلندمرتبگی‌ای در زمین می‌جویند و نه فسادی، و فرجام از آن متقین است»
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص327

عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِيِّ وَ كَانَ شَيْخاً كَبِيراً قَدْ أَتَى عَلَيْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَةً قَال‏ ...
قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ- قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ- وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ إِبْلِيسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين»...

2) حفص بن غیاث از امام باقر ع روایت کرده است که فرمود:
حفص! جایگاه دنیا نزد من جز به اندازه میته‌ای نیست که در وقت اضطرار مجبور می‌شوی از آن بخوری؛ حفص! خداوند تبارک و تعالی می‌دانست که بندگان چکار می کنند و به کجا می‌روند، پس بر اعمال بدشان با توجه به علم پیشینی که درباره آنها داشت، بردبار بود؛ پس نیک طلب کردن از جانب کسی که نگران از دست رفتن فرصت نیست، مغرورت نکند [ظاهرا یعنی خداوند کسی نیست که اگر مهلت می‌دهد نگرانی این را داشته باشد که چه‌بسا فرصت از دست برود؛ پس به مهلت‌هایی که می‌دذهد مغرور نشو] و سپس این آیه را تلاوت فرمود: «آن سرای آخرت، قرارش می‌دهیم ...» و به گریه افتاد در حالی که می‌فرمود: به خداوند سوگند، آرزوها در محضر این آیه همه بر باد است.
سپس فرمود: به خدا سوگند ابرار (نیکان) رستگار شدند. آیا می‌دانی آنها کیانند؟ همان کسانی که آزارشان به مورچه کوچکی نمی رسد؛برای عالم بودن کافی است نسبت به خدا خشیت ورزیدن! برای جهالت کافی است مغرور شدن به [مهلت و لطف] خدا!
حفص! برای جاهل از هفتاد گناه درمی‌گذرند قبل از اینکه یک گناه عالم را ببخشند؛ کسی که بیاموزد و یاد بدهد و بدانچه می‌داند عمل کند، در ملکوت آسمانها عظیم خوانده می‌شود و لذاست که گفته شده که برای خدا بیاموز، و برای خدا عمل کن، و برای خدا آموزش بده!
تفسير القمي، ج‏2، ص: 146؛ إرشاد القلوب (للديلمي)، ج‏1، ص106

حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا حَفْصُ مَا مَنْزِلَةُ الدُّنْيَا مِنْ نَفْسِي إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ إِذَا اضْطُرِرْتُ إِلَيْهَا أَكَلْتُ مِنْهَا، يَا حَفْصُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلِمَ مَا الْعِبَادُ عَامِلُونَ- وَ إِلَى مَا هُمْ صَائِرُونَ- فَحَلُمَ عَنْهُمْ عِنْدَ أَعْمَالِهِمُ السَّيِّئَةِ لِعِلْمِهِ السَّابِقِ فِيهِمْ- فَلَا يَغُرَّنَّكَ حُسْنُ الطَّلَبِ مِمَّنْ لَا يَخَافُ الْفَوْتَ- ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ ...» الْآيَةَ، وَ جَعَلَ يَبْكِي وَ يَقُولُ ذَهَبَتْ وَ اللَّهِ الْأَمَانِيُّ عِنْدَ هَذِهِ الْآيَةِ- ثُمَّ قَالَ فَازَ وَ اللَّهِ الْأَبْرَارُ أَ تَدْرِي مَنْ هُمْ هُمُ الَّذِينَ لَا يُؤْذُونَ الذَّرَّ- كَفَى بِخَشْيَةِ اللَّهِ عِلْماً- وَ كَفَى بِالاغْتِرَارِ بِاللَّهِ جَهْلًا- يَا حَفْصُ! إِنَّهُ يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً- قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ، مَنْ تَعَلَّمَ وَ عَلَّمَ وَ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ- دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِيماً، فَقِيلَ تَعَلَّمَ لِلَّهِ وَ عَمِلَ لِلَّهِ، وَ عَلَّمَ لِلَّهِ.

3) زاذان [ایرانی] روایت کرده است که امیرالمومنین ع در بازارها بتنهایی راه می‌رفت در حالی که راهنمایی بود که راه‌گم‌کردگان را هدایت و ضعیفان را یاری می‌کرد و به فروشندگان و بقالان که می‌رسید قرآن را بر آنان می‌گشود و می‌خواند: «آن سرای آخرت، قرارش می‌دهیم برای کسانی که نه بلندمرتبگی‌ای در زمین می‌جویند و نه فسادی، و فرجام از آن متقین است» و می فرمود این آیه در مورد اهل عدل و فروتنی در میان حاکمان و صاحبان قدرت در میان بقیه مردم نازل شده است.
و ابوسلام اعرج هم از امیرالمومنین ع روایت کرده که ایشان فرمودند: گاه شخصی بند کفشش مایه عُجب وی می‌شود و مشمول این آیه می‌گردد که «آن سرای آخرت، قرارش می‌دهیم ...» [مرحوم طبرسی توضیح داده: یعنی کسی که بر دیگران تکبر بورزد در حد لباسی که می‌پوشد و بدان مغرور می‌شود، از زمره کسانی است که «بلندمرتبگی در زمین می جویند».]
مجمع البيان، ج‏7، ص420؛ عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص308  

روى زاذان عن أمير المؤمنين (ع) أنه كان يمشي في الأسواق وحده و هو دال يرشد الضال و يعين الضعيف و يمر بالبياع و البقال فيفتح عليه القرآن و يقرأ «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» و يقول نزلت هذه الآية في أهل العدل و المواضع من الولاة و أهل القدرة من سائر الناس‏ روى أبو سلام الأعرج عن أمير المؤمنين (ع) أيضا قال إن الرجل ليعجبه شراك نعله فيدخل في هذه الآية «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ» الآية يعني أن من تكبر على غيره بلباس يعجبه فهو ممن يريد علوا في الأرض‏

درباره این آیه روایات متعدد و زیبایی آمده که به علت ضیق مجال از ارائه آنها در اینجا خودداری شد و متن اصلی آنها را در پاورقی چهارم در لینک زیر قرار داده ام:
http://yekayehqurandarrooz.parsiblog.com/Posts/238

تدبر
1)  «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»:
سرای آخرت جای متقین است. در جلسه 135 توضیح داده شد که «تقوی» به معنای «خودنگهداری» است.

این آیه نشان می‌دهد این خودنگهداری بیش و پیش از هر چیز نسبت به دو عرصه باید جدی گرفته شود: علو در زمین، و فسادگری. به تعبیر دیگر، اگر کسی بتواند خود را در قبال این دو مطلب حفظ کند، متقی است و سرای آخرت از آن اوست. 

ثمره اخلاقی-سلوکی
انسانی که می‌خواهد به اصلاح خود همت گمارد، با دهها و چه‌بسا مشکل در وجود خویش مواجه می‌شود. باید بتواند کلیدی‌ترین مشکلات را بیابد و سرمایه‌گذاری اصلی خود را درباره آن انجام دهد تا نیروهایش به هدر نرود و بتواند از فرصت خود حداکثر استفاده را ببرد. اما غالبا در تشخیص اهم و مهم درمی‌مانیم. این آیه به صراحت بیان می‌کند که کلیدی‌ترین نقطه ضعف‌های ما کجاست و توجه اصلی خود را به کجا باید معطوف کنیم.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین