کد خبر: ۳۹۹۸۰۹
تاریخ انتشار:

در “قحطی بزرگ” قصه و قهرمان

فیلمی که نگذاشت طلسم سکوت سینمای ایران در قبال بزرگ‌ترین تراژدی قرن معاصر به صد سال برسد
به گزارش بولتن نیوز ، در روزهای خاکستری سینمای نئورئالیستی ایران، «یتیم‌خانه ایران»، فیلمی خلاف جریان و متفاوت به نظر می‌رسد؛ فیلمی که نگذاشت طلسم سکوت سینمای ایران در قبال بزرگ‌ترین تراژدی قرن معاصر و نسل‌کشی میلیون‌ها ایرانی در قحطی بزرگ اواخر قرن پیش، به صد سال برسد. «ابوالقاسم طالبی» که پیش از این نیز در فیلم‌هایی چون «آقای رئیس‌جمهور» و «قلاده‌های طلا» نشان داده بود در بیان حرف‌های سیاسی‌اش تعارف نمی‌کند، بی‌واهمه از انتقادات، تِم ضد انگلیسی و ضد استعماری فیلمش را در عین درام و کشمکش‌های قهرمان، از ابتدا تا پایان حفظ کرده است.

در «قحطی بزرگ» قصه و قهرمان در جریان اصلی سینمای ایران، یتیم خانه ایران هم قصه دارد و هم قهرمان. یک خط داستانی ساده، سر راست و کلاسیک و یک قهرمان کنش‌گر، با اصولی ثابت، هدفی مشخص و اصرار خستگی ناپذیر برای رسیدن به آن. قهرمانی دور از نسبی‌اندیشی و نسبیت‌گرایی فیلم‌های نئورئالیستی و داستانی که به وضوح بین خیر و شر، خوب و بد، حق و باطل و خدمت و خیانت مرزبندی می‌کند و تکلیفش مشخص است. «محمدجواد بنکدار» قهرمان فیلم، یک هویت تاریخی آرمان‌گرایانه دارد، هم در جریان مبارزات شهید «شیخ فضل‌الله نوری» با دین‌ستیزان مشروطه‌خواه، در کنار او بوده و هم در مبارزات نهضت جنگل به یاری «میرزا کوچک‌خان» شتافته و همان‌جاست که درگیری او با انگلیسی‌هایی که ایران را در جریان جنگ جهانی اول اشغال کرده‌اند، آغاز می‌شود.

جزءنگاری از تأثیر فاجعه قحطی و وبا بر زندگی مردم و نمایش بی‌اغراق این کشتار گسترده، در کنار صحنه‌پردازی دقیق از دوره‌ای که هیچ فیلم و عکس دقیقی از آن در دست نیست از دیگر نقاط قوت این فیلم است. یتیم‌خانه ایران در بیان واقعیات تاریخی دچار محافظه‌کاری و لکنت نشده است، فضایی ایزوله و دشمنی خیالی برای روایتش انتخاب نکرده و در فضایی واقعی قحطی و وبای انگلیسی، نقش منورالفکران وابسته و بی‌خبر از مردم در زوال و ضعف ایران، نقش خانواده‌های پرقدرت یهودی و خرده‌پاهای داخلی آنان و همچنین خیانت‌های ابن‌الوقت‌های فرصت‌طلب را تصویر کرده است. شاید تنها ایراد فیلم ابوالقاسم طالبی این است که در روزهایی که فیلمساز محبوب مدیران دولتی هم برای متجاوزان دل می‌سوزاند و هم برای فاحشه‌ها و تن‌فروش‌ها احترام قائل است، یتیم‌خانه حرف از غیرت و تعصب می‌زند و تن‌فروشی و وطن‌فروشی را مذمت می‌کند. به وطن‌فروشی شاه بی‌مایه قاجار و درباریان و وزرا و فلان‌السلطنه‌های انگلوفیل و روزنامه‌چی‌های ماتریالیست که بستر تن‌فروشی را فراهم می‌کنند، می‌تازد و نشان می‌دهد غیرت مرد ایرانی در برابر گرسنگی مردم و تاراج اجنبی و بی‌خیالی خواص می‌تواند راه را بر تن‌فروشی ببندد.

سینمای ابوالقاسم طالبی سینمای حرف‌های صریح است و این سبک فیلم‌سازی اوست، شاید بهتر است منتقدان او و فیلمش انتقادات‌شان را متوجه فیلمسازانی کنند که می‌توانند درباره این ظلم تاریخی بسازند و نمی‌سازند، باید مدیرانی را بازخواست کنند که هنوز با خاطره‌های پاریسی‌شان خوشند و یادشان رفته نسبت به هویت تاریخی کشورشان مسئولند، قطعاً باید به آنهایی خرده بگیرند که رسانه مهمی چون سینما را دربست در اختیار یک جریان خمود و افسرده و یک ژانر تخدیر‌کننده و بی‌خاصیت قرار داده‌اند و راه را بر ساخت فیلم‌های تاریخی بسته‌اند. نمی‌توان گفت که نباید یتیم‌خانه ایران را نقد کرد اما این روزها وقت خوبی برای انتقادهای تکراری از یتیم‌خانه ایران و مقایسه‌های نادرست آن با فیلم‌های تاریخی بزرگ سینمای دنیا نیست. باید وقتی یتیم‌خانه ایران را نقد کرد که جریان سینمای تاریخی ایران شکل گرفته باشد و بتوان این فیلم را نسبت با دیگر فیلم‌ها و داشته‌های یک سینمای ملی-میهنی نقد کرد. باید از سینمایی که برای مرگ حیوانات کمپین راه می‌اندازد و بلایای طبیعی و زلزله را محمل خیریه‌های تبلیغاتی خود می‌کند و به هر بهانه‌ای سوگواری‌های سیاسی و صنفی را علم می‌کند، پرسید چرا همچون شاه قاجار و منورالفکران مشروطه در برابر مرگ نیمی از مردم ایران چشم بر هم نهاد و تا چه زمان دیگری می‌خواهد نسبت به امتداد تاریخی ستم‌هایی که بیگانگان بر مردم ایران کردند، سکوت کند؟

منبع: آوینی نیوز،

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین