کد خبر: ۳۹۸۶۰۸
تاریخ انتشار:

گفتگو با دختری که دربی را در استادیوم دید

هانی؛ این دختری است که باید لقب شجاع و نترس بهش بدی. یک تنه جلوی همه کسانی که استادیوم رفتن را برای زنان ممنوع کرده، ایستاده. می گوید مثل همه حق دارد بازی تیم محبوبش را ببیند و از این حق هم نمی گذرد.
به گزارش بولتن نیوز، هانی؛ این دختری است که باید لقب شجاع و نترس بهش بدی. یک تنه جلوی همه کسانی که استادیوم رفتن را برای زنان ممنوع کرده، ایستاده. می گوید مثل همه حق دارد بازی تیم محبوبش را ببیند و از این حق هم نمی گذرد.
 
فکر کردن به اینکه یک دختر 21 ساله باشی و به استادیوم آزادی بروی و بازی را کنار جمعیت هشتاد نود هزار نفری تماشا کنی و در تاریکی شب بخواهی به خانه برگردی، دلهره آور است، چه برسد به اینکه این کار را انجام بدهی. هانی هم مثل بقیه می ترسد، از اینکه گیر بیافتد، خانواده اش متوجه شوند و... اما او پای حرفش مانده و می خواهد از چیزی که حقش است دفاع کند. حرف های او و اینکه چطوری خودش را به استادیوم می رساند جالب است.
 
هانی اسم مستعاری است که برای خودش انتخاب کرده. می خواستیم درباره لباس پوشیدنش هم بپرسیم، پیشنهاد خودش این بود که سوالات تکراری نباشند: «سوال جذاب بپرسید». هانی بعد از بازی پرسپولیس با راه آهن گفته بود که چند دست لباس روی هم پوشیده بود تا مشخص نوشد که دختر است.
 
گفت و گو با دختری که دربی را در استادیوم دید
 
این چندمین بازی بود که به استادیوم رفتی؟
 
دومین بازی بود.اولین بار بازی پرسپولیس و راه آهن در فصل پیش بود این بار هم که دربی را از نزدیک دیدم؛ ولی باز هم می روم.

برای بار دوم نترسیدی باز به استادیوم بروی؟
 
چرا بترسم؟! من پای هر کاری که بخواهم انجام بدهم، می ایستم.

بعد از بار اول تهدید کرده بودند که آتشت می زنند. این تهدیدها ترس ندارد؟
 
نه، تهدید کنند، چه اتفاقی می افتد؟ چند نفر جوگیر شده بودند و یک تهدیدی هم کردند، من باید بترسم؟

ولی بعدش صفحه اینستاگرامت را خصوصی کردی. به خاطر کامنت هایی بود که برایت می گذاشتند؟
 
به خاطر تهدیدها نبود. نمی دانم فیلترش کرده بودند یا اتفاق دیگری افتاده بود که باز نمی شد. من هم قفلش کردم که همه نتوانند صفحه ام را ببینند.

با کسی به استادیوم می روی یا تنها؟
 
دفعه قبل تنها رفته بودم ولی این بار با دوستم رفتم.

پسری که در عکس کنارت ایستاده، دوستت است.
 
دوستم است، ولی پسر نیست.

واقعا؟ خیلی چهره اش پسرانه است.
 
دختر است و 17 ساله. صورت من دخترانه است و مجبورم کلی رنگ به صورتم بزنم تا کسی متوجه نشود من دختر هستم ولی قیافه دوستم خیلی پسرانه است. موهایش هم کوتاه است و مشکلی ندارد.

خودت چند سال داری؟
 
21 سال.

تو هم موهایت را کوتاه کرده ای؟
 
نه موهایم بلند است. زیر کلاه جمعش می کنم.

پشت موهایت معلوم نمی شود؟
 
نه. جواب می دهد.

از ورودی در استادیوم که رد می شوید، شک نمی کنند؟
 
چرا مشکوک می شوند. به هر حال راه رفتن یک دختر با راه رفتن یک پسر متفاوت است. من خیلی سریع رد می شوم تا خیلی به چشم نیایم.

گفت و گو با دختری که دربی را در استادیوم دید
 
کجای استادیوم می نشینی؟
 
طبقه دوم. برایم خیلی بهتر است. هم راحت تر بازی را می بینم و هم اینکه کمتر دیده می شوم.

خودت هم فوتبال بازی می کنی؟
 
بچه که بودم در کوچه با پسرها بازی می کردم ولی بزرگتر که شدم، دیگر بازی نکردم.

این همه تیم فوتبال زنان، چرا نخواسته ای حرفه ای بازی کنی؟
 
دوست نداشتم رشته ورزشی ام فوتبال باشد. یکی از دوستانم در تیم ملی فوتبال بود ول به جایی نرسید. من هم دوست ندارم کاری کنم که به جایی نمی رسم. من رزمی کار هستم.

در رزمی به جایی رسیده ای؟
 
در تکواندو کمربند مشکی دارم.

دوست نداشته ای به تیم ملی بروی؟
 
نه. آنجا هم وضعیتش خوب نیست.

المپیک می روند، مدل می گیرند، چرا نگاه منفی داری؟
 
نگاهم منفی نیست. مدال هست، تیم ملی هست، المپیک هست اما خیلی ناحقی می شود. من باید جایی باشم که بتوانم حقم را بگیرم. 

درس هم می خوانی؟
 
فوق دیپلم معماری را گرفته ام و الان هم برای لیسانس قبول شده ام.

کار هم می کنی؟
 
بله. شغلم آزاد است.

دوستان و خانواده ات خبر دارند که به استادیوم می روی؟
 
چند نفر از دوستانم می دانند، اما خانواده ام نه.

اگر خانواده ات نمی دانند، پس چطور حاضر می شوی و چطور می توانی این همه ساعت بیرون از خانه باشی؟
 
در خانه حاضر نمی شوم. بهشان می گویم که با دوستانم بیرون می رویم. 

کجا حاضر می شوی، خانه دوستانت؟
 
نه. در سرویس بهداشتی پارک ها.
 
کسانی که آنجا هستند، تو را می بینند تعجب نمی کنند؟
 
چرا شوکه می شوند. دفعه اول در پارک نزدیک خانه مان حاضر شدم. ولی برای دربی به دستشویی میدان آزادی رفتم. خانم های زیادی هم آنجا بودند. همه شان من را تماشا می کردند و می خواستند بدانند که چه کار می کنم. من بهشان گفتم که دارم می روم استادیوم.

نگران نبودی که تو را لو بدهند؟
 
نه. برای چه نگران باشم؟ من هر وقت خواسته ام کاری انجام بدهم، داده ام.

طرفدار تیم های دیگر هم هستی؟ فوتبال در چه حد برایت مهم است؟
 
من فقط پرسپولیسی ام. عشق پرسپولیسم. همه بازی های این تیم را دیده ام. تاحالا نشده یک بازی را از دست بدهم. البته بازی های رئال مادرید و بارسا را هم می بینم. طرفدار رونالدو هم هستم.

خانواده هم فوتبالی اند؟
 
پرسپولیسی اند. پدرم عاشق پرسپولیس است. کلا همه خانواده ام پرسپولیسی اند. کسی را نداریم که پرسپولیسی نباشد.

یکی از جذابیت های پرسپولیسی بودن، کری خواندن برای استقلالی هاست.
 
برای دوستان استقلالی ام کری زیاد می خوانم.

در پرسپولیس طرفدار کدام بازیکن هستی؟
 
مهدی طارمی و علی کریمی.

نگران نیستی روزی خانواده ات متوجه شوند که به استادیوم می روی؟
 
اگر متوجه بشوند بهشان توضیح می دهم. نگاه شان مثبت است. این حق من است که به استادیوم بروم و بازی تیمم را از نزدیک تماشا کنم. کسی نمی تواند این حق را از من بگیرد. من از بچگی سر هر چیزی که حقم بوده، ایستاده ام و به حقم هم رسیده ام.

مثلا چه حقی؟
 
مثلا اینکه پدرم خیلی مخالف این بود که به رشته رزمی بروم، ولی رفتم. پدرم در انتخاب رشته معماری با من خیلی مخالف بود ولی من آن را انتخاب کردم و درسم را هم خواندم. کلا پدرم خیلی جاها با من مخالف بوده ولی من کاری را که می خواستم انجام داده ام.

برای تماشای بازی رشته های دیگر هم به استادیوم رفته ای؟
 
والیبال را دوست دارم ولی به استادیوم نرفته ام.

دوستان دیگرت را هم ترغیب می کنی که با تو به ورزشگاه بیایند؟
 
نه. چند نفر از آنها خیلی دوست دارند همراه من بیایند ولی من تا به امروز سعی کرده ام جلوی شان را بگیرم. این دوستم هم خیلی علاقه داشت که بیاید و من موافقت کردم. حاضرم خودم به دردسر بیافتم ولی دلم نمی خواهد برای دوستانم مشکلی پیش بیاید.

گفت و گو با دختری که دربی را در استادیوم دید

 
شاید هم نگرانی با آمدن آنها راحت تر لو بروی؟
 
نه. واقعا این طور نیست. بیشتر نگران خود آنها هستم.

در این دربی با کارت ملی بلیت می فروختند. چطور بلیت خریدی؟
 
برادر دوستم با کارت ملی خودش و کارت ملی دوستش برای مان بلیت خرید.

شاید رفتن به استادیوم خیلی سخت نباشد ولی شب موقع برگشت به خانه، در تاریکی و در آن همه جمعیت نمی ترسی؟
 
می ترسم ولی به ترسم غلبه می کنم. مدام به این فکر می کنم که خدایی نکرده برایم اتفاقی بیافتد یا کسی بخواهد حرکت ناپسندی انجام بدهد. سعی می کنم تا آخرین لحظه که به داخل شهر می رسم، تخسی ام را حفظ کنم تا کسی به خودش جرات ندهد که به من نزدیک شود.

تاحالا شده تماشاگران متوجه بشوند که تو دختر هستی؟
 
بله. هیجان زده که می شوم، نمی توانم خودم را کنترل کنم، جیغ که می زنم می فهمند من دخترم.

چه واکنشی داشته اند، اذیتت کرده اند؟
 
بعضی ها نگاه بدی کرده اند و بعضی ها هم خندیده اند که فهمیدیم و لو رفتی، ولی چیزی نگفته اند.
منبع:برترین ها

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین