کد خبر: ۳۸۰۶۲
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
نگاهی به عملکرد باند مهدی هاشمی؛

نفوذ منافقین در بیت شیخ ساده لوح

امام این جریان نفوذی را فهمیدند و در جلسه شورای مرکزی فرماندهان سپاه در سال 61 تاکید کردند که مراقب مهدی هاشمی باشید. مهدی هاشمی با توجه به همان پشتوانه­ خود اقدام به سرمایه گذاری و برنامه ریزی وسیع در حوزه های علمیه قم و میان طلبه­ های جوان برای جذب آنان نمود. وی با انتشار شب‌نامه‌ها، نامه پراکنی­ ها...

بولتن نيوز: مهدی هاشمی فرزند سید محمد در سال 1323 در اصفهان و در خانواده­ ای مذهبی بدنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی بنا به اصرار پدرش راهی حوزه علمیه اصفهان شد و پس از شش سال تحصیل در آنجا به دعوت برادرش هادی که در قم سکونت داشت رهسپار این شهر شده و ادامه تحصیلات خود را در مدرسه حجتیه پی گرفت.

حضور مهدی هاشمی در قم مقارن با اوج گیری نهضت امام خمینی بود که وی نیز در این دوران فعالیت های محدودی با الهام از تفکرات مارکسیستی انجام می­ دهد و در سال 1346 به اتهام تکثیر و پخش اعلامیه توسط ساواک دستگیر می­ شود و پس از سپردن تعهد آزاد شد. اما در اواخر همان سال مجددا دستگیر و برای خدمت سربازی به جهرم اعزام شد. در این زمان است که وی از طریق ضد اطلاعات ارتش دعوت به همکاری شد و پس از پذیرفتن و دادن تعهد همکاری از جهرم به مرکز منتقل، و سمت نویسندگی دادرسی کل ژاندارمری به او واگذار می شود. پس از آن نیز وی همکاری اطلاعاتی با رژیم شاه را از طریق ساواک با رابط­های خود به نام میرلوحی و رضوی در استان اصفهان استمرار می­ دهد.



در همین اوضاع و در اوج مبارزات انقلابیون علیه شاه است که وی با توجه به ارتباط با مامورین ساواک با وسطه‌ای وارد جلسات محمدجواد غروی می­ شود که در آن زمان امام حضور در مجالس و محافل او را حرام می‌شمرد. مهدی با الهام از تفکرات به اصطلاح شاذ این روحانی منحرف اقدام به تاسیس گروه «هدفی­ ها» می کند و در خلال این شبکه سازی اقدام به حذف مخالفین خود می­ کند. این روحانی منحرف به جز تشکیلات عمومی، جلسات خصوصی را هم با استفاده از روش سازمانی مجاهدین خلق تشکیل داد. به نام هسته امربه معروف و نهی از منکر که بیشتر جنبه عملیاتی داشت. خشونت و بی رحمی یک اصل غیر قابل انکار در این مجموعه بود.

در همان زمان هادی هاشمی برادر مهدی با نزدیک شدن به بیت آقای منتظری با دختر وی ازدواج می­ کند. از مهمترین اقدامات قبل از انقلاب مهدی هاشمی می­ توان به غائله کتاب شهید جاوید و شهادت آیت الله شمس آبادی اشاره کرد. این فتنه از آنجا آغاز می­ شود که کتاب شهید جاوید توسط صالحی نجف آبادی چاپ می­ شود و آقای منتظری و آیت الله مشکینی بر آن تفریظ می­ نویسند. با توجه به اینکه منتظری از طرفداران مهم انقلاب بود و از سوی دیگر مخالفت های فراوانی از سوی علمایی چون آیات عظام شمس آبادی، صافی گلپایگانی، علامه طباطبایی، فاضل لنکرانی و ... صورت گرفت این تضاد باعث اختلافاتی میان روحانیت شد. ساواک هم از این فرصت تاریخی استفاده کرده و با استفاده از رابطان خود در بیت آقای منتظری و چاپ و پخش کتاب و نقدهای آن بر آتش این اختلاف افزود. دوشادوش اقدامات ساواک، گروه ضربت متعلق به مهدی هاشمی در حوزه علیمه قم و اصفهان و نیز هسته امر به معروف و نهی از منکر وی به دفاع از آقای منتظری برخاست و اقدام به قتل حجت الاسلام حسنی از وعاظ نجف آباد و مخالف با آقای منتظری و آیت الله شمس آبادی از علمای بزرگ حوزه اصفهان که مخالف جدی کتاب یادشده بود می­ کنند.



به دلیل فضای سنگینی که علیه شاه ایجاد شده بود ژاندارمری و ساواک این قتل را پیگیری کرده و مهدی هاشمی و 22 تن از افراد همدست با وی را دستگیر می­ کنند و در دادگاه جنایی اصفهان اغلب اعضای باند به اعدام محکوم می شوند. خود مهدی به 3بار اعدام محکوم می شود. اما با تلاشهایی که صورت گرفت حکم اعدام وی در واپیسین روزهای عمر رژیم به حبس ابد تقلیل می یابد و در روزهای ابتدایی انقلاب پس از باز شدن در زندانها این باند جنایتکار به عنوان زندانی سیاسی وارد سیل جمعیت انقلابیون می شوند.



پس از انقلاب با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید محمدمنتظری به عنوان مسئول آموزش و تبلیغات برگزیده می­ شود و مهدی نیز جانشین وی. به دلیل عدم حضور شهید منتظری در جلسات، بخاطر مشغله در «نهضت‌‌هاي آزادی‌بخش»، جانشین او یعنی مهدی هاشمی در شورای 12 نفره فرماندهی سپاه حاضر می شود. این شخص کمال استفاده را از فرصت بدست آمده برد و اعضای باند خویش در اصفهان را با نام جدید حزب الله احیا و همچنین برخی از نزدیکان باندی خود را وارد سمت های مهم سپاه کرد. تشکل جعلی حزب الله در اصفهان اقدام به ایجاد یک سپاه خودمختار با مرکزیت مهدی هاشمی می­ کنند و تحت لوای نام سپاه اقدامات جنایتکارانه خویش را ادامه می­ دهند. از جمله این جنایات قتل مهندس بحرینیان، رییس­ کمیته اصفهان، ترور حشمت و دو فرزندش که زنده به گور شدن، آیت الله ربانی املشی، زهره بنیانیان... است.

از ترورهایی که با این جریان ارتباط داشته مربوط به تیر و شهریور سال 60 است. برای نمونه به ماجرای ششم تیر و ترور آیت الله خامنه­ ای می­ توان اشاره کرد که «جواد قدیری»، جزو اعضای مرکزی منافقین و شوهر خواهر «محمد عطریانفر» همراه همسرش زهره عطریانفر عملیات تروریستی را انجام داده و خود از کشور گریخته و همسرش نیز پس از پناه گرفتن نزد برادرش توسط وی فراری داده می شود. مهدی هاشمی در این باره می گوید: «می توانم بگویم یکی از اهدافی که آقای هادی (برادرش) تعقیب می کرد در رابطه با بیت آقای منتظری و خود ما هم در رابطه با ایشان بودیم و اینها همین بود که یک چراغ سبزی به منافقین داده بشود که مثلا در تحولات آینده و اینها مثل چراغ سبز کارساز باشد...»

پس از انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت محمد منتظری که مسئولیت واحد نهضت­های آزادی بخش سپاه را عهده‌دار بود مهدی هاشمی توسط حسینعلی منتظری جانشین آن شهید می­ شود. وی در این بخش نیز دست به جنایات سنگینی می­ زند و با خودسری­ هایش در امور خارجی، نهضت­های مقاومت شیعی در افغانستان و بحرین و ... به کلی از بین رفت.



آنچه که در اقدامات تشکیلات مهدی هاشمی در زمینه نهضت‌ها بسیار برجسته بود نوع ارتباط خاص با لیبی و شخص معمر قذافی است. مهدی هاشمی در این باره تصریح می کند: «ما چه در زمانی که در سپاه بودیم بطور خفیف­ تر، بعدش هم بطور جدی­ تر یک سری مشکلات داخلی نظام و بن بست ها و اشکالات و نارضایتی هایی که وجود دارد با سعد مجبر نماینده قذافی در ایران مطرح کردیم. این قول را هم به ما داده بودند بالاخره اگر شما و طیف و تفکر شما به حاکمیت برسد ما حمایت صددرصد می­ کینم از شما».

اما امام (ره)این جریان نفوذی را فهمیدند و در جلسه شورای مرکزی فرماندهان سپاه در سال 61 تاکید کردند که مراقب مهدی هاشمی باشید. مهدی هاشمی با توجه به همان پشتوانه­ ی خود اقدام به سرمایه گذاری و برنامه ریزی وسیع در حوزه های علمیه قم و میان طلبه­ های جوان برای جذب آنان نمود. وی با انتشار شب‌نامه‌ها، نامه پراکنی ها، ارائه تحلیلهای وارونه و جوسازی به ایجاد تفرقه و بدبین کردن مردم و برخی علما نسبت به انقلاب و دولت پرداخت.

سرانجام امام(ره) با درایت و دورنگری خود عمق انحراف را درک کردند و دستور پیگری جریان او را به مسئولین وقت صادر نمودند و در نهایت مهدی هاشمی لب به سخن گشود و درباره همه جرایم قبل و بعد از انقلاب اعتراف کرد. در فاصله دستگیری تا اعتراف مهدی هاشمی او که به حمایت آیت الله منتظری و هواداران خود در بعضی سمتهای دولتی امیدوار بود سعی کرد که با فریب دادن بازجوها و ارائه اطلاعات دروغ به مامورین و نامه پراکنیهای زیرزمینی به همفکران خود شرایط را به نفع خود تغییر دهد. اما با پافشاری حضرت امام (ره)و جدیت ماموران بازپرس چهره منافقانه وی نیز افشا شد و در پایان به اعدام محکوم شد و حکم وی در تاریخ 6/7/1366 اجرا شد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۷
0
0
با عرض پوزش نميدانم فرق اين مهدي هاشمي و آن مهدي هاشمي كه در لندن صفا ميكند جيست ( منظورم پسر آقاي هاشمي رفسنجاني است ) لطفأ يكي توضيع بدهد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۷
0
0
فرق این با اون اینه که این پدرش معاویه هستش و اون پدرش شیخ ساده لوح و حکم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین