کد خبر: ۳۷۸۴۸۰
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار:
دلنوشته حسین دهباشی برای محمّد و اباذر نوری‌زاد؛

این‌روزها چقدر برایشان گریه می‌کُنم

حسین دهباشی در دلنوشته پیش رو با تاکید بر اینکه یک‌چیزی هست به نامِ غُرور، که آدمی را کور کرده و به چاه می‌اندازد، یکی چیزِ دیگری هم هست به اسمِ عاقبت به خیری، خدا کُند قسمتِ همه‌مان شود؛ می گوید کار این روزهایش تأسف خوردن برای محمد نوری زاد و اباذر نوری زاد است!
مرحبا آقایِ دکترسّیدعطالله مهاجرانی!گروه سیاسی: حسین دهباشی در دلنوشته پیش رو با تاکید بر اینکه یک‌چیزی هست به نامِ غُرور، که آدمی را کور کرده و به چاه می‌اندازد، یکی چیزِ دیگری هم هست به اسمِ عاقبت به خیری، خدا کُند قسمتِ همه‌مان شود؛ می گوید کار این روزهایش تأسف خوردن برای محمد نوری زاد و اباذر نوری زاد است!

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
 
یک: محمّدآقایِ نوری‌زاد را هنوز هم دوست دارم. معلّمِ من و ده‌ها آدمِ دیگر بوده. و از ستون‌هایِ «گروه تلوزیونیِ جهادِسازندگی» در صداوسیما در دههء شصت که مجموعهء تکرارنشدنیِ «روایتِ‌فتح» تنها یک‌قلم از نتایج آن بود . محمّد آقایی که از همان روزِ اوّلِ انقلاب در موردِ «ادبیاتِ کودکان و نوجوانان» نوشت و با «ما اهلِ مسجدیم» و بعدتر «شب‌هایِ رمضان»، برایِ نخستین‌بار برنامه‌سازی جذّاب و اخلاقی و مذهبی را به تلوزیون آورد و با آثارِ داستانی‌اش کاری ندارم امّا مستندسازی نمونه و درجه یک بود و سازندهء ازجمله مستندهایِ محشرِ«رویِ خطِ مرز» که بیش از همیشه یادِ آدم‌هایِ شهرهایِ مرفّه و بزرگ آورد که فقر بر زندگی ده‌هاهزار هموطن محروم چه‌ها که نمی‌کُند. محمّدِنوری‌زاد، تجسّمِ هنرمندِ دردمند و متعهّد و مُبتکر و خستگی‌ناپذیر بود. هرچند که... آخر چه بگویم؟ آدم که در مقابلِ برادرِ بِزرگ‌تر و معلّم‌اش، جبهه نمی‌گیرد. می‌گیرد؟

دو: اباذرجانِ نوری‌زاد نیز مثلِ داداشِ کوچک‌تر است برایم. خیلی خوش‌تیپ، حسابی باهوش، اساسا رفیق‌دوست، مدّاحِ ارادتمند و خوش‌صدایِ اهلِ بیت (ع) و هُنرمندی فوقِ تصوّر. در یکی از بهترین مدرسه‌هایِ فیلمسازیِ دُنیا درس‌خوانده و در خانواده‌ای سراپا اعتقاد به اسلام و ایران بُزرگ شده. زمینِ بازیِ کودکی‌اش حیاطِ حوزهء هنریِ سازمانِ تبلیغاتِ اسلامی بوده و عمویشِ جانبازِ هشتادِ درصدِ دفاعِ مقدّس است، مادرش معلّم تربیتی و سردبیرِ انقلابیِ زنِ روز و کلّی از رفقایش فرزندانِ شهدایِ والامقامِ این کشور و بابایِ انقلابی‌اش، معرّفِ حضورِ همه. هرچند که... آخر چه بگویم؟ آدم که در مقابلِ برادرِ کوچک‌تر و رفیق‌اش جبهه نمی‌گیرد. می‌گیرد؟

سه: حکایتِ امروز و دیروز نیست. اصلی‌ترین نتیجهء ذاتِ دورویی، همین غُباراندود کردن چشم و به غلیان‌آوردنِ احساساتِ ساده و گمراه‌کردنِ آدم‌هایِ پاک و امّا عجول است و مبادا گمان‌کُنی که دشمنِ نابکار اصحابِ اصلیِ خود را از میانِ این پسرکان و دُخترکانِ هوسباز و منگول و بی‌استعداد و ناباور برمی‌گزیند! که چون نیک بنگری، جبههء نفاق همیشه از میانِ مومن‌ترینِ مومنین شکار می‌کرده و سازمانِ منافقین، همیشه از مغز و خون و اعتبار و آبرویِ بهترین جوانانِ ما به حیاتِ سراپا ظُلم و دیوانگی و وطن‌فروشی و اخلاق‌ستیزی‌اش ادامه می‌داده. از سرانِ منافق بگذریم و به اعضایِ ساده‌شان در بدو عضویت اگر نگاه کنیم، اکثریّتِ آن‌ها را جمعی جوانِ باهوش و ایران‌دوست و تحصیلکرده و نمازِ شب‌خوان و مهربان به پدرومادروهمسایگان و همکلاسی‌ها می‌یابیم که به گمانِ خود می‌خواستند جان در راهِ آزادی و آرامش و آبادیِ کشورشان فدا کُنند و اصلا با همین نیّت به دامِ اهلِ نفاق اّفتادند و کارشان به جایی رسید که در کشورِ دُشمن اردوگاه ساختند و آنقدر کج رفتند که بر رویِ برادران و خواهران و بچّه‌محل‌ها و هموطنانی اسلحه برداشتند که آخر چه جُرمی داشتند جُز دینداری و آزادگی؟

این‌روزها چقدر برایشان گریه می‌کُنمچهار: محمدآقای نوری‌زاد این اواخر چنان می‌نویسد که روزبه‌روز و هرروز بیش از دیروز، برادرِ ارادتمند و کوچک‌تری چون امثالِ من را غمگین‌تر و دلشکسته‌تر می‌کُند و اباذرجانِ‌نوری‌زاد نیز، با اعلامِ علنیِ پیوستن به سازمانِ منحوسِ منافقین، این رفیق‌اش را به غایتِ آزردگی نشانده. امّا این برادرشان، آن خانواده را خوب و بهتر از خودشان می‌شناسد و به مُعجزهء نانِ حلال ایمان دارد. و این خط و این نشان. که اگر خُدا بخواهد و بختِ یارِ اباذر شود و او را به هرچه اعتقاد دارد قسم، حواسش باشد دست‌اش به خونِ بی‌گناهی آلوده نشود و عُمرش به دُنیا باشد و خاصّه حالا که خواسته از نزدیک با آن سازمانِ سراپا گناه باشد و خوب ببیند و لابُد آنقدری آزاده هست که آنچه از این پس می‌یابد را دستِ‌کم برایِ خود تحریف نکرده و روزی که به زودیِ زود، دستِ تمامی آن نابکارانِ منافق برایش رو شد، دیگر گروگانِ این اشتباهِ وحشتناکِ خود نباشد. بلکه بسم‌اللهی بگوید و از نزدیکترین فاصله، استجابتِ آرزویِ همه ایرانیان قسمت‌اش شود: نهادنِ اسلحه بر شقیقه و اسارتِ عُصارهء رذایلِ بشری و بدترینِ اشقیا، مریمِ عضدانلویِ ابریشمچیِ رجویِ تُرکیِ بن فیصل . انشالله.

پنج: یک‌چیزی هست به نامِ غُرور، که آدمی را کور کرده و به چاه می‌اندازد. یکی چیزِ دیگری هم هست به اسمِ عاقبت به خیری. خدا کُند قسمتِ همه‌مان شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲
ایرانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
3
4
دست مریزاد آقای دهباشی. خدا می داند با چشمان اشک آلود دارم تایپ می کنم. آقای نوری زاد خیلی زحمت کشیده و حیف است اینطور خسره الدنیا والاخره شود. گرچه دلم خیلی از ایشان پر است ولی هنوز دوست دارم برگردد.
ناشناس
|
Canada
|
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
3
1
اخرت به خیری بسیار بهتر از عاقبت به خیری است اقای دهباشی عزیز برای امام حسین هم زیاد گریه می کنند ولی حضرت در جنت است
عباسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
2
1
اگر نام نویسنده ی این دلنوشته را نمی نوشتید،باور نمی کردم که نوشته ی آقای دهباشی باشد. نوشته ی دلنشینی بود. امیدوارم مخاطبین آن تحت تاثیر این نوشته ی تاثیرگذار آقای دهباشی قرار گیرند و به راه مستقیم الهی در آیند.
عسگری
|
Belgium
|
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
3
1
نوری زاد و امثال نوری زاد با این مطالب آدم نمیشه. یادمون نرفته که تا همین چن وقت پیش چه جور خباثتشو نشون میداد.به این جور آدما امیدی نیست.
نوری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
3
1
این دیگه از کجا پیداش شد؟از دهباشی ممنون که این یکی رو هم به ماها معرفی کرد تا بیشتر این اراذل رو بشناسیم.
فکری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
2
1
برادر خیلی زحمت نکش....این کارا یاسین گوش خر خوندنه.آخه یه آدم با این دک و پز فرهنگی که شما میگین، بعد از این همه قتل و جنایت منافقین اونهم بعد از این همه که از انقلاب گذشته، میره بغل منافقین،دیگه راه بازگشت داره؟
رضایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
1
2
بنده آقای دهباشی را به واسطه فعالیتهای فرهنگی و قلمی اش می شناسم،با این حال اصلا فکر نمی کردم چنین شخصیت فرهیخته ای داشته باشد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۱
3
3
نادان را فقط در دو حالت می بینی یا افراط یا تفریط. حکایت زندگی نوری زاد در گذشته و حال
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین