کد خبر: ۳۷۶۴۵۲
تاریخ انتشار:

رامبد جوان: رو به رویم نایستید

پیدا کردن رامبد جوان برای نشستن پای میز مصاحبه، آن هم توی این روزها و شب های شلوغ ضبط خندوانه، کار خیلی سختی است اما خب نمی شد یک طرفه به قاضی رفت. پروسه قرار گذاشتن با جوان، چند روزی طول کشید، قرارها چندباری عقب و جلو شد تا نهایتا توانستیم یک فرصت کوتاه چهل و پنج دقیقه ای بگیریم و تلفنی با او گپ بزنیم.
به گزارش بولتن نیوز، پیدا کردن رامبد جوان برای نشستن پای میز مصاحبه، آن هم توی این روزها و شب های شلوغ ضبط خندوانه، کار خیلی سختی است اما خب نمی شد یک طرفه به قاضی رفت. پروسه قرار گذاشتن با جوان، چند روزی طول کشید، قرارها چندباری عقب و جلو شد تا نهایتا توانستیم یک فرصت کوتاه چهل و پنج دقیقه ای بگیریم و تلفنی با او گپ بزنیم. انتقادهایمان را مطرح کردیم و جوان جواب هایی داد که شنیدنشان شاید شما را هم راضی کند.
 
 
حتما در جریان هستید که انتقاداتی در مورد فصل سوم خندوانه وجود دارد. البته نه فقط از سمت رسانه ها، حتی در صفحه اینستاگرام خود خندوانه هم با نمونه هایی از همین انتقادات از سوی مردم رو به رو هستیم.

قبل از هر چیز باید بگویم که متر و معیار ما نباید اینستاگرام باشد. از بین 70 میلیون جمعیت ایران فقط 11 میلیون در اینستاگرام هستند که 60درصد از این 11 میلیون، زیر هجده سال هستند و چیزی نزدیک به 20 درصدشان هم با آی دی های تقلبی بالا می آیند. در نتیجه اگر می خواهیم در مورد آمار حرف بزنیم، بهتر است معیار را اینستاگرام قرار ندهیم.

خب ما انتقادها را فقط از طرف خودمان مطرح می کنیم. «خندوانه» در فصل دوم به یک ثباتی رسید. از دعوت از چهره های مطرح و شیوه پرسش سوالات و رویارویی با مهمان های مختلف گرفته تا نهایتا مسابقه بسیار پراهمیت، «خنداننده برتر»! درواقع می شود گفت که «خندوانه» در پایان فصل دوم، در یک نقطه اوج تمام شد. با شروع فصل سوم همه انتظار داشتند که برنامه از همان نقطه اوج شروع شود اما یک مرتبه سبک و سیاق برنامه تغییر کرد. به طور کلی از راه دیگری وارد شدید و آیتم ها، انتخاب مهمانان، دکور و شکل و شمایل برنامه عوض شد. چرا فکر کردید بعد از ایجاد یک امضای موفق در فصل اول و دوم، الان باید این تغییرات را به وجود بیاورید؟

مهمانان فصل سوم همه افرادی موجه و معتبر بودند. به طور مثال ما آقای پروفسور لطفی را به عنوان داشتیم که پدر بیماری ام اس ایران هستند یا آقای دکتر سیم فروش که فوق تخصص گوارش و اورولوژی هستند. از میان ورزشکاران هم احمدرضا عابدزاده یا سرمربی بوکس ایران را داشتیم. از طیف سینماگرها هم کیومرث پوراحمد و خیلی های دیگر را داشتیم.

شما در فصل جدید، هفته ای یک بار، برنامه را با دعوت از چهار خانم اداره می کردید؛ خانم هایی که بعضی هایشان آنچنان شناخته شده نبودند و مخاطبان عام حتی اسمشان را هم نشنیده بودند. هر هفته مسابقه هایی بین آنها برگزار می شد و هفته بعد مجددا همین ها تکرار می شد. این آیتم عملا از نظر مخاطب عام خیلی جذابیت نداشت. سوال اینجاست که براساس چه ایده ای شکل گرفت؟ آیا نام آن را ایده خلاقانه می گذارید یا همان آزمون و خطا؟

به نظر من این مسئله بر می گردد به اینکه ما به عنوان برنامه ساز باید خط قرمزها را به صورت جدید مدیریت کنیم. اینکه چهار تا خانم بیایند و با یکدیگر مسابقه مفرح بدهند، مسئله بسیار جدیدی است. تا قبل از این چنین برنامه ای وجود نداشته. این یک فضاسازی جدید است؛ اینکه چند تا خانم در حالی که شان، شرع و شرایط شان رعایت می شود، می آیند و با هم مسابقه می دهند. ما وقتی برنامه سازی می کنیم باید بتوانیم از پس بعضی چیزها بربیاییم.
 
ما باید بتوانیم کاری کنیم تا خانم ها بتوانند با هم بخندند، دابسمش بازی کنند و... این را باید در نظر گرفت که اولین بار ما در تلویزیون خانمی را آوردیم که جلوی دوربین، استندآپ کمدی اجرا کرد؛ حالا اینکه چقدر استاندارد است مسئله ای جداست. این فضاسازی ها جدید است.

صحبتی که درباره مسابقه خانم ها کردید درست است اما وقتی کل یک ساعت و ده دقیقه برنامه، آن هم هر هفته به صورت کاملا تکراری، به چنین چیزی اختصاص پیدا می کند آن وقت خسته کننده می شود.

خیلی عجیب است. فقط چند برنامه این چنینی داشتیم. چقدر زود حوصله شما سر می رود. به نظر من این واکنش ها برای اینکه بگوییم چقدر خسته کننده، زود است.

نکته مهم تری که درباره فصل سوم وجود دارد، دکور برنامه است. در فصل یک و دو، فضای برنامه خیلی صمیمی تر بود. اما دکور جدید یک جورهایی به استادیوم شبیه شده و اصلا تعاملی که بیش از این بین تماشاگر و مهمان برنامه وجود داشت، برقرار نمی شود.

در تمام دنیا برای شوهایی که بیننده در استودیو حضور دارد، یک استانداردی وجود دارد که ما آنها را با حداقل پلان و تصویر می بینیم. همیشه هم مهم ترین اتفاق رو به تماشاچی هاست و بعد صدای تشویق را می شنویم. اصولا تماشاچی یک نماینده از بینندگان داخل خانه است و قرار نیست خیلی تعامل لحظه به لحظه داشته باشد. ما چون در فصل یک و دو خیلی به تماشاچی نزدیک بودیم، خواستیم در فصل سوم تماشاچی با فاصله را تجربه کنیم اما متوجه این شدیم که تماشاچی ما عادت کرده به حالت های قبلی. این فرمول هم خیلی برای ما جواب نداد چون تعدادی از آداب و رسوم ما با همراهی بینندگان صورت می گیرد. تا چند وقت دیگر این دکور را تغییر می دهیم.
 
یکی از کمبودهای دیگر برنامه به کمرنگ شدن حضور گروه های موسیقی و آهنگ خوانی در برنامه بر می گردد. حذف این عنصر جذابیت، تا حدی شور و هیجان برنامه را گرفته. این را خودتان قبول دارید؟

حضور گروه موسیقی در برنامه، جزء ممنوعیت های جدید ما در تلویزیون بود. در دوره مدیریت قبلی سازمان ممنوعیت های جدیدی به وجود آمد. آن قدر تغییرات ایجاد شد که ما اگر می خواستیم به همه تذکراتی که داده می شده عمل کنیم، باید عملا برنامه را تعطیل می کردیم. فقط سعی می کردیم خودمان را نگه داریم و موقعیت خودمان را حفظ کنیم. جالب اینجاست که وقتی در ایران موقعیتی به دست می آوری، به جای رفتن سراغ موفقیت های جدید، باید تلاش کنی تا موقعیت قبلی را از دست ندهی؛ یعنی به عقب میری.

همین ملاحظات موجب شد جناب خان هم یک مقدار تغییر رویه داشته باشد؟ جناب خان دیگر هیجان و شیطنت قبلی را ندارد؛ مدام بغض می کند، حرف های مهم و جدی می زند، با شما کمتر کل کل می کند! کلا قبول دارید جناب خان نسبت به فصل دوم، تغییرات زیادی دارد؟ ممکن است به شما سفارش شده باشد که یک مقدار ویژگی های این کاراکتر عروسکی را تغییر دهید؟

جناب خان چند قسمت توی فصل سوم روی آنتن رفته؟ بیشتر از نصف برنامه جناب خان را داشته. از این تعداد، چند تا برنامه چنین تعریفی که شما می گویید داشته؟

اصلا منظور یک یا چند برنامه خاص نیست. برآیند کاراکتر جناب خان در فصل سوم، باملاحظه تر شده.

جناب خان همیشه همین طوری بوده. تغییر جناب خان را قبول ندارم. من فکر می کنم شماها در این زمینه هم خیلی بی حوصله هستید و باید کمی بیشتر صبر کنید. یک مقدار حوصله کنید. من به عنوان کسی که سومین خندوانه را دارم می سازم و 26 سال است دارم در این مملکت کار می کنم و هرچه ساختم جزو پربیننده های زمان خودش بوده است، باید بگویم بلدم که قلابم را چطوری به مخاطبم گیر بیندازم. چیزی که وجود دارد این است که من از مطبوعات توقع دارم بیاید و کنار من بایستد، نه در مقابل من. چون از هوشی که از شما رسانه ها سراغ دارم باید انتظار داشته باشم متوجه باشید که شرایط من عادی نیست.

دقیقا ما هم همین را می خواهیم از شما بشنویم. رامبد جوان همان کسی است که فصل اول و دوم خندوانه را ساخته. قطعا وقتی الان فصل سوم به چنین مشکلاتی بر می خورد، همه متوجه می شویم که مسئله ای در میان است. اتفاقا ما هم می خواهیم شما درباره همین مسائل حرف بزنید.

اینکه شرایطم عادی نیست دلیل نمی شود شما بیایید بگویید که جناب خان سفارشی شده. جناب خان سفارشی نشده. برنامه درمعرض یک مدیریت جدی محدودکننده قرار گرفته بود. ولی هیچ وقت به ما سفارش این که جناب خان بغض کند، جدی بشود یا نشود، ندادند. من هیچ وقت یادم نمی آید در طول 26 سالی که کارکرده ام، یک مدیریت بیاید آن قدر جزیی وارد عمل شود و مثلا بگوید بغض جناب خان را اضافه کنید.

من، محمد بحرانی و دیگر بچه ها داریم جناب خان را هدایت می کنیم و می بریم جلو. یک وقت هایی دلمان می خواد ابعاد جدید ایجاد کنیم. البته این بعد جدید را از اول جناب خان داشت؛ مثلا در فصل قبل، خانواده شهدای ادیان یا جانبازان اعصاب و روان آمدند و جناب خان هم همیشه بوده و با آنها بده بستان کرده.

از آنجا که یک پرسوناژ جنوبی است، در نتیجه جنگ همیشه در زندگی اش نقش داشته. یا مثلا اگر یادتان بیاید زمانی که افغانستانی ها آمده بودند یک اپیزود خیلی عمیق و تیز راجع به جنگ و آزاردهنده بودن آن حرف زد. یعنی اینها وجودداشته. حالا در فصل سوم، مگر می شود ما خودمان همه قسمت ها جناب خان را آدم افسرده نشان دهیم؟ شاید اینهایی که شما می گویید پنج درصد کل برنامه ها هم نشود.
 
همه ما توانایی رامبد جوان برای سر و شکل دادن به خندوانه را قبول داریم. اتفاقا علت اصلی همه این انتقادها این است که می دانیم پتانسیل ساخت بهترین ها وجود داشته. پارسال زمانی که خندوانه در زمان پخش ماه عسل روی آنتن می رفت، خود همشهری جوان، ادعا کرد که «خندوانه»، توانست بالاخره رکورد پرمخاطب ترین برنامه رمضان را بزند. یعنی ما عملا مقابل خندوانه قرار نگرفته ایم اما بالاخره این نکات باید گفته شد.

من با این دیدگاه هم مخالف هستم. چرا همه چیز را می خواهیم پرسپولیس، استقلال بکنیم؟ این را شماها نباید به مردم یاد بدهید. اصلا اینکه هر دو با هم روی آنتن بوده اند ربطی به هم ندارد. هر برنامه مستقل از دیگری حضور درد و اصلا بحث رقابت نباید در میان باشد.

ما در این سال ها به حساسیت های رامبد جوان در برنامه سازی آشنایی پیدا کرده ایم واقعا با توجه به حساسیت ها و سلیقه ای که خودتان دارید، فکر می کنید الان مسابقه ای که تحت عنوان «خانواده باحال» روی آنتن خندوانه است، کار جذابی است؟ یعنی این مسابقه مورد قبول شما هست؟

حوصله کنید و تماشاکنید؛ چون من ترجیح می دهم تمام شود، بعد در موردش صحبت کنیم.

یعنی به هیچ عنوان وارد صحبت درباره «خانواده باحال» نشویم؟

نه، فعلا نمی خواهم صحبتی در این باره بکنم.

در خندوانه همیشه بحث حضور اسپانسر وجود داشته اما هیچ وقت تا به حال حجمی که به اسپانسر اختصاص پیدا می کند، تا این حد زیاد نبوده. حالا قرار است این حضور مستقیم اسپانسر به همین شکل ادامه داشته باشد؟

بله. به همین شکل ادامه می دهیم. جنس سوالات شما و انتقاداتی که مطرح می کنید به گونه ای است که ترجیح می دهم جواب این سوال را ندهم.

تحلیل کلی خودتان از فصل سوم چیست و اگر بخواهید با فصل های دیگر مقایسه کنید در چه درجه ای قرار می گیرد؟

فصل سوم ادامه فصل یک و دو است و دارد تلاش می کند که فازهای جدید را امتحان کند. اما از اول تیم تجربه گرایی هستیم و یقینا ممکن است یک جاهایی جواب بدهد و یک جاهایی نه. داریم تمام تلاشمان را می کنیم. چون برنامه سازیم و آدم های حرفه ای سر این کار جمع شده اند و سعی می کنیم درصد خطا را پایین بیاوریم. چون متر و معیاری وجود نداشته، مجبوریم این بار را به دوش بکشیم. نباید یادمان برود که همیشه بهترین ها هم مورد توجه قرار می گیرند، هم مورد انتقادهای شدید.

الان در فصل سوم به دلیل شرایط مدیریتی تلویزیون اصولا محدود شدیم اما به هر حال داریم برنامه سازی می کنیم و در کنارش فرهنگ سازی می کنیم؛ مثلا سر استفاده نکردن از نایلون یا هر چیزی شبیه به این وقتی اصطلاح خندوانه ای شدن مطرح می شود؛ یعنی ما امضایی به وجود آورده ایم که نگهداری از آن برایمان خیلی جداب است.

خب نمونه بارز اهمیت خندوانه در زندگی مردم دقیقا سال گذشته زمان مسابقات استندآپ کمدی وجود داشت. یک شور و شوق عجیبی بین مردم به وجود آمده بود که قبل از این درباره هیچ کدام از برنامه های تلویزیونی سابقه نداشت.

اینها بسیار اتفاق های خوبی است. اما اینجا یک نکته را باید بگویم. به تماشاچی خندوانه اعلام کنم که خندوانه برنامه «خنداننده برتر» نیست و قرار نیست ما مدام از این کارها بکنیم اما سعی می کنیم شبیه به آن را انجام بدهیم. قطعا در همین مسابقه «خانواده باحال» در مرحله دوم خیلی پارت های جذاب تری وجود دارد.

«خنداننده برتر» یک اتفاق ویژه بود اما باید قبول کرد که خندوانه با جناب خان، نیما، فرهنگ سازی، نمایش، گفت و گو و... معنی پیدا می کند. اگر ما بخواهیم همین الان خودمان را به انتهای فصل دو برسانیم، واقعا دیگر خندوانه نیست یک چیز بزرگ نمایی شده است. باید قوانین و شرایط به ما اجازه دهد تا دوباره از این کارها بکنیم.
 
پاسخ رامبد جوان به پایین آمدن حساسیت در انتخاب مهمان ها

غیبت مهمان های ویژه

برنامه خندوانه در فصل دوم، آن قدر در دعوت از مهمان ها حساسیت خرج می کرد و سعی داشت مهمان هایی درجه یک به برنامه بیاورد که مخاطبان، یک جورهایی هر شب شگفت زده می شدند؛ حالا نه فقط مهمان های اصلی برنامه، حتی افرادی که برای استندآپ کمدی به برنامه می آمدند هم از میان بهترین ها در نوع خودشان بودند.

در فصل سوم، این شگفتی عملا وجود ندارد. انگار انتخاب ها با وسواس خاصی همراه نیست. شاید بتوان گفت احساس علیخانی تنها گزینه خوبی بود که در این مدت آورده شده. رامبد جوان در پاسخ به این سوال، توضیح بسیار مفصلی داد که حیفمان آمد به صورت ویژه به آن نپردازیم. این پاسخ مفصل را بخوانید:

شگفت زدگی مردم

چه کسی را باید آورد که مردم شگفت زده شوند؟ مثل احسان علیخانی چند نفر داریم که می توانیم دعوت کنیم؟ وقتی 170 قسمت برنامه باید تولید شود و پخش شود، باید جور دیگری نگاه کرد. شما درباره فصل دوم که حرف می زنید، درباره 170 برنامه ای صحبت می کنید که هر شب و تمام هفته پخش شده. ما در فصل گذشته شش شب مهمان داشتیم اما در فصل جدید پنج شب برنامه داریم که دو یا سه شب مهمان داریم.
 
این مسئله ریتم حضور مهمان را کند می کند و شاید در نتیجه، برآیند آن در نظر بیننده خیلی چشمگیر نبوده. در صورتی که به نظر من حضور عابدزاده یا علیخانی اتفاق ویژه و چشمگیری بود. اگر عامیانه نگاه نکنیم حضور آقای دکتر لطفی هم حتی همین ویژگی را داشت. تصور من این است که برنامه دارد کار خودش را به درستی انجام می دهد.

آدم حسابی ها چند نفرند؟

به اضافه اینکه باید توجه داشت که مگر چقدر آدم حسابی در ایران و در جهان وجود دارد که ما می توانیم آنها را به برنامه بیاوریم. یک انبار هم نداریم که مدام برویم و اینها را از آنجا بیاوریم. این مسئله باعث می شود نیمی از مهمانان ما حذف شوند. در این حدود 270 مهمانی که داشتیم، بیش از نیمی از آنها آدم های درجه یک در حرفه خود بودند. اینها را ما آوردیم و دیگر نمی توانیم شبیه به آنها تولید کنیم و این دایره روز به روز تنگ تر می شود.

هرچه جلوتر برویم تعداد مهمانانی که می توان آورد تا بیننده شگفت زده شود کمتر می شود. قبول کنید ما به عنوان برنامه ساز نمی توانیم تمام برگ برنده های خود را همان روز اول رو کنیم و وقتی به آخرهای برنامه رسیدیم دیگر سوژه نداشته باشیم.


منبع: هفته نامه همشهری جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین