محمد رضا گلزار در تازه ترین گفت وگوی خود با انتقاد شدید از مطبوعات به خاطر طرح مسئله دستمزد 90میلیونی خود به خاطر سه روز گفته است:
ببینید چه قدر مطبوعات به این موضوع پرداخته اند که حتی گدای سر خیابان هم این موضوع را به من گفته است.
،گلزار که با نشریه زندگی ایرانی گفت و گو می کرد افزوده است:سر چهارراه یک پسر بچه 9ساله به شیشه ماشین من زد و گفت راست است که برای سه روز نود میلیون گرفته اید.
در قسمتی از مصاحبه گلزار آمده است :
پروژهای دارم که با استقبال فوقالعادهای رو به رو خواهد شد...
*در عرصههاي مختلف هميشه سعي كردهايد كه جزيي از نمونهها و متمايز باشيد چه از نظر تحصيلي و چه از نظر ورزش و سينما و مد و خوشپوشي و حالا دوباره بازگشت به موسيقي. پشت اينها چه چيزي وجود دارد، ميل به برتر بودن؟
من در زندگيام وقت صرف كردهام و انرژي گذاشتهام در هر رشتهاي كه رفتهام سعي كردم كه به بهترين نحو احسن باشد. هميشه تمام تلاشم را كردهام. اگر در ورزش سراغ اسكي يا واليبال رفتم سعي كردم كه آن را به بهترين نحو ممكن يادبگيرم. توانم در ا ين اندازه بوده است. شايد من هيچ وقت فوتباليست حرفهاي نميشدم و نشدهام چون فوتبال هم رفتهام ولي در توان من نبوده است و اين چيزهايي است كه در توان و اندازه من بوده رفتهام و سعيام را هم كردهام.
*يكي از دوستان ورزشكار ميگفتند كه من هيچ وقت باور نميكردم كه ستاره سينما بتواند ساعت 5 صبح بيدار شود و اين كار سختي است. اين توان از كجا ميآيد. آدم ميتواند زندگي را راحتتر هم بگيرد. پشت اين كار چه چيزي وجود دارد.
پشت اينها لذت است. وقتي كه به پيست اسكي ميروم و اسكي ميكنم احساس ميكنم كه از اين انرژي كه تا به حال در زندگيام گذشتهام راضي هستم و وقتي موسيقي اجرا ميكنم هم همينطور، من نميگويم كه بهترين هستم ولي سعي كردم به اندازه خودم در هر كاري كه ميروم تلاش كنم و بهترين اندازهاي كه كاري از عهده رضا برميآيد را باشم.
*از خودت در ساز نواختن چقدر با يك نوازنده حرفهاي فاصله داري؟
به هر حال بايد تلاش كرد. من معتقدم كه هنوز راه زيادي دارم بايد آنقدر تلاش كنم تا به بهترين نحو ممكن برسم.
*بهنام ابطحي هم جز گروهتان است؟
خير، آقاي هومن غفاري استاد درام من بودهاند، استاد نازنيني كه من بايد سالهاي سال تلاش كنم تا بتوانم درام را مثل آقاي غفاري بزنم.
*و البته آقاي غفاري فقط در زمينه كاري خودشان كار ميكنند ولي شما در 5 زمينه مختلف و در سطح اول آن مهارت داريد با اين حرف عدهاي ناراحت ميشوند البته منظور من دوستاني است كه حاشيهسازي ميكنند به جاي اينكه سعي براي كاري كند فرصت و وقت خود را صرف مطلب نوشتن و حاشيهسازي ميكنند به جاي اينكه اين همه وقت صرف كنند تا كسي را بكوبند، در زندگي خودشان سعي كنند. ذرهاي به زندگي خودشان برساند و تلاش كنند شايد توانستند كاري انجام دهند.
*شما آدمهاي مختلفي را به گروه ميآوريد آيا ميخواهيد اينطور باشد كه اينها بيايند و بعد از مدتي بروند ميخواهيد آلبوم هم بيرون دهيد و يا اينكه فقط كنسرت باشد.
ما ممكن است كه آلبوم هم بدهيم. ما سعي كرديم با پول يك بليت و براي كساني كه بضاعت مالي كمتري دارند، كار چند هنرمند محبوبشان را ببينند كسي مازيار فلاح را دوست دارد، كسي روزبه نعمتاللهي را دوست دارد و همچنين كسان ديگر را و دوست دارد كه بهترين آهنگهاي آنها را بشنود ولي بايد چهار كنسرت برود ولي در كار ما با يك بليت به ديدن كار اين آقايان ميآيد. هدف ديگر كار ما خيريه است كه مقداري از مبلغ فروش را به خيريههاي مختلف اختصاص ميدهيم و هدف ديگرم اين است كه ميخواهم با مردم ارتباط داشته باشم و مردم را ببينم. در كار قبلي آهنگي را خواندم ولي در اين كار هنوز تصميمي نگرفتهام.
*در كار قبلي آهنگ «همه چي آرومه» را خوانديد. چرا اين آهنگ را انتخاب كرديد.
لطفا راجع به آهنگاش صحبت نكنيد. شايد دوست نداشت باشند.
*دوستي ميگفت كه «رضا گلزار با ديد صورتاش ميخورد»
متوجه منظورتان نميشوم.
*يعني اينكه همه چيز براي موفقيت به كمك شما ميآيد حتي بادي كه به صورت و موهاي شما ميخورد و نيروها به كمك شم ميآيند. فكر ميكنيد كه چقدر ديگر زمان داريد براي اينكه رضا گلزار باقي بمانيد.
من هر روز دنبال يك اتفاق جديد در زندگيام هستم و سعي و تلاش ميكنم. آنقدر جا براي پيشرفت آدمها هست.
*آيا به خاطر همين است كه تجربههاي مختلف را امتحان ميكنيد.
يكي، دو سال نيست.و من 13 سال است كه در عرصه سينما هستم. چيزي جا به جا نشده است. نه، دليلاش اين نيست. مگر با يكي، دو روز يا يكي، دو سال واليبال بازي كردن و اسكي كردن ميتوان كارت مربيگري گرفت و همچنين جايگاهي را پيدا كرد. اينجا مربوط به دوران قديم زندگي من است و من از دوران بچگي تمام تلاشام را در زندگيام كردهام. در هر كاري كه ميروم رضا اي كه هستم را به بهترين نحو احسن خودم برسانم. شايد خيلي بيشتر از اين هم در آن زمينه آدمهاي موفقتر و حرفهايتري كار كرده باشند ولي من بايد باز هم تلاشام را بيشتر كنم.
*كسي ديگر را هم ميشناسيد كه اين همه روحيه داشته باشند.
دوستاني را ميشناسم كه با انرژي زياد باشگاه ميروند و ورزش ميكنند ولي هميشه در يك بُعد زندگي رفتهاند من موسيقي و سينما را دوست داشتهام، مولينگ را دوست داشتهام، اولين عكسي كه روي بيلبوردها رفت بودهام. همه را با هم جلو بردهام.
*از سينما چه خبر؟
دو قرارداد كاري بستهام كه البته الان صلاح نميدانم كه صحبتي كنم و با تهيهكننده بايد صحبت شود. البته يكي را ميتوانم بگويم، «شيش و بش» است كه فيلمنامه خودم نوشتهام و چندين مدل هم از آن ساخته شده كه از آنها اسم نميبرم ولي «شيش و بش» من يك كار متفاوت است و مطمئنام كه با استقبال فوقالعادهاي روبهرو خواهد شد.
*اين هم يك؟ جديد است؟
طنز موقعيت است. من فيلمنامهنويس نيستم و دخالتي هم در اين كار نميكنم. طرحي را در ذهنم داشتم و با كمك يكي از فيلمنامهنويسها توانستم به صورت فيلمنامه در بياورم و البته قرار هم نيست كه فيلمنامه دومي بنويسيم. اين نوع طرح را خيلي دوست داشتم و خيلي زياد هم از روي آن كپي زدند چون سه سال است كه طرح را نوشتهام و به چند فيلمنامهنويس مختلف دادم و طرح او رفته است و از روي آن فيلمنامه را ساختهاند.
*اگر از شما بخواهند كه بين سينما و موسيقي يكي را انتخاب كنيد، كدام يك را انتخاب ميكنيد؟
چرا بايد اين اتفاق بيفتد. من جوابي برايش ندارم. اين دو را هميشه به موازات هم پيگيري كردهام مثل اين است كه بگويند حس بينايي را بيشتر دوست داري يا حس شنوايي را. اين دو به هم ربطي ندارند و جدا هستند.
*ميخواستم بعد از اين سوال به اينجا برسم كه آيا در سالهايي كه از طريق پرده نقرهاي با مردم ارتباط داشتهايد آيا عطش صحنه هم داشتهايد؟
به هر حال من از عرصه موسيقي آمدهام و در ابتدا كار من موسيقي بود.
در صحبت با بچههاي آريان ميگويند كه آريان ديگر براي رضا گلزار كوچك شده بود و البته ايده آنها اين است كه لااقل در كشور ما ار هر لحاظ كه مقايسه كنيد سينما و موسيقي با هم قابل مقايسه نيستند. احساس آنها اين است كه اين پله جديدي است كه رضا گلزار وارد آن شده است و موسيقي را گذرانده است و به اينجا رسيده است و سوال قبلي من هم به اين دليل بود. به هر حال هر آدمي پيشرفت را دوست دارد ولي من بيشتر از هر آدمي به آن توجه ميكنم.
*كدام خواننده و يا سبك كدام خواننده را بيشتر دوست داريد؟
همه را دوست دارم.
*آهنگ مورد علاقه؟
نه.
*در اين مدت از موفقيت چه كسي خوشحال شدهايد؟ مثلا علي دايي؟!
من از موفقيت همه آدمها لذت ميبرم هر ايراني كه موفق شود و پرچم ايران را در هر جاي دنيا بالا ببرد باعث خوشحالي من ميشود. انشاالله كه همه دست به دست دهيم و در همه زمينهها چه سينما و چه موسيقي پيشرفت كنيم. سينماي ما كمي در حال پس رفت است. به هم كمك كنيم و شرايط را به جلو ببريم. من هميشه ميگويم كه برنامه مزخرفي در تلويزيون در حال پخش است كه به جاي كمك به سينما در شرايطي كنوني، فقط آن را ميكوبد و خيلي احمقانه است و مشخصا مسخره است و به نظرم كه هر كسي كه ميبيند با من هم نظر باشد. اگر در سينما جايگاه بزرگي دارند پس به سينما كمك كنند كه البته به نظرم جايگاهي ندارند. اگر ضعف در كار كارگرداني صدايش بكنند. يا هيئتي باشد كه به اين كارها پروانه ساخت ندهد. اينكه آدمي را جلوي خانوادهاش و طرفدارهاي فيلمهايش و جلوي آدمهايي كه قرار است آن فيلم را ببينند را بكوبند درست نيست بايد به عقب رفت و ديد آيا فيلم سرمايهاي داشته است. چرا به آن فيلم پروانه ساخت داده شده است اگر هم پروانه داده شده است بعد از آن صحبت شود، اگر واقعا هدف كمك كردن است يا اينكه هدف گرفتن بود به و ساختن برنامه است.
*به هر حال بعد از هر فيلمي نقدي هم هست و هيچ كس هم از نقد خوشاش نميآيد.
بحث نقد كردن با اينكه شخصي را مستقيما كوبيد متفاوت است و البته نقد با نقد متفاوت است. من برنامههايي را ميبينم كه راجع به دستمزد صحبت ميكنند. آيا اين سينما هيچ كار ديگري غير از اين ندارد؟ در 5،6 برنامه راجع به دستمزد سينما صحبت ميكنند. راجع به درست و غلط بودن مبلغ صحبتي نميكنم ولي به هر حال اين مبلغ را كسي داده و من هم گرفتهام و آن كسي كه پول را داده راضي بوده است. تهيهكنندهها بارها و بارها اعلام كرده كه من اين مبلغ را دادهام و سرمايه شخصي خودم بوده است و به دلخواه خودم دادهام و به كسي ديگر هم مربوط نيست.
*اين حس كم بيني افراد است. ياد موضوع آن گدا ميافتم.
بله، اگر ميخواهيد بگويم.
*بله؟
سر چهار يك پسر بچه، 9ساله به شيشه ماشين من زد. گفت آقاي گلزار، گفتم: بله. گفت راست است كه براي سه روز، 90ميليون پول گرفتهايد. ببينيد كه چقدر مطبوعات به اين موضوع پرداختهاند كه گداي سر خيابان هم ميگويد. كسي صلاح دانسته است كه من در آن كار باشم، كسي ديگري را مناسب نديده است و گفته است كه شايد حضور اين آدم به فروش و نوع فيلمبرداري و نوع ساخت فيلم كمك كند و آن نقش را براي من ديده و موقع نوشتن براساس من نوشتهاند و راضي بوده است و خدا را شكر فيلماش هر فروش موفقيتآميزي داشته است و بعد هم تصوير دنياي هنر فيلم را به مبلغ خوبي خريده است و همه هم راضي هستند و بعد آدمي آن همه در تلويزيون و مطبوعات وقت ميگذارد.
*اين براي شما چه مشكلي دارد به هر حال همه راضي هستند.
براي من مشكلي ندارد. اين براي سينما مشكل دارد كه در تلويزيون با بودجهاي كه هر اختيار دارند به جاي اينكه به سينما كمك كنند 5 برنامه را به اين موضوع اختصاص ميدهند. اشكال كار در اين است كه دوستاني كه با حال بد در مطبوعات شروع به نوشتن ميكنند به جاي اينكه ببيننند كه اگر دستمزد من بالا رفته است دستمزد تمام عوامل بالا رفته است. آن دوستي كه دو ميليون ميگرفت الان 18ميليون ميگيرد كسي كه 5 ميليون ميگرفت الان 40 ميليون پول ميگرفت. من اينها را ميدانم پس پول به سفره همه بازيگران و همه عوامل از تداركات تا مابقي وارد شده است و تهيهكننده هم به هر حال بهرهاش را ميبرد. وقتي فيلمي را به تصوير دنياي هنر به مقدار ايكس تومان و به عنوان مثال از 300 تا 600 و 700 ميليون ميفروشد آيا كسي در برنامه تلويزيوني ميگويد كه چرا اين همه پول گرفته است.
*آن را هم مردم ميخرند و بازار است.
به هر حال عرضه و تقاضا است و طرف خواسته است و او هم پرداخت كرده است.
*ما منتظر يك كار خيلي بزرگ و انفجاري از طرف شما هستيم.
من هم تمام تلاشم همين است ولي از شرايط كنوني كمي و ديگر هستم من براي اين پول كم نياوردهام دستخط همين افرادي كه براي من در تلويزيون و مطبوعات ميزنند را دارم اگر بخواهيد چاپ كنيد اينها چندين فيلم به من پيشنهاد دادهاند، چند فيلمنامه براي من از همين آدمها فرستاده شده است. همين آقايان و خانمها كه يكي دو تا از آنها هم برعليه من فيلم ساختهاند، 95درصد فيلمهاي حال سينما در رنج سني خودم را دارم. لازم به گفتن اينها نيست و اگر عنوان ميكنم به اين دليل است كه ميگويم به جاي اينكه اين همه انرژي بر عليه من صرف كنيد به اين فكر كنيد كه شايد روز بعد بخواهيد با من فيلم بسازيد و من به آنها بارها گفتهام كه آقا و خانم من با شما كار نميكنم چون من روراست هستم و روزي من را هم تو نميدهي، روزي من را خدا ميدهد توكل من به خدا است و تمام تلاشم را ميكنم كه كارهاي خوب ارائه بدهم انتظاراتم بالا رفته است و وسواس بيشتري دارم. در كانادا به من جايزهاي دادند و به هر حال آن جايزه باعث شده كه حساسيت بيشتري به خرج دهم.
*چه جايزهاي؟
در فستيوال تورنتو. جايزه سوپراستار دهه در سينماي ايران را به من دادند.
*سفر جانبي به كانادا داشتيد؟ سفر خوبي بود؟
بله.
*منظور من اين بود كه احساس ميكنم كه شايد شما با يكي دو نفر مثلا پيمان رابطه خوبي نداشته باشيد.
همه از دوستان من هستند همه را دوست دارم و شما هم هيچ جا نميخوانيد كه من مشكل شخصي با كسي دارم اگر هم گلهاي ميكنم براي اين است كه همه خوب شويم، مگر ما يك خانواده بيشتر هستيم، يك خانواده سينما و يك خانواده موسيقي، خانواده سينما، خانوادهاي است كه من در آن بزرگ شدهام من بهترين سالهاي زندگيام را در اين خانواده گذراندهام. بياييد از هم حمايت كنيم. مگر من اشتباه نميكنم؟ من هم اشتباه ميكنم. به جاي اينكه حالتان از يكسري اتفاقات بد باشد، صدا كنيد. شمايي كه در سينما ادعايتان ميشود از بزرگها و موسفيدهاي سينما، آنهايي كه مو ندارد كه راجع بهشان صحبت نميكنم. موسفيدها صدا كنند و بگويند كه رضا در اين فيلمنامه انتخاب غلطي داشتي. فيلمنامه بعديات را با تيم ما بياور. در وزارت ارشاد و خانه سينما تيمي تشكيل شود بگويند كه الان صلاح است كه اين سبك كار با تو و آقا و خانم فلاني اجرا شود و جامعه ما به اين نوع فيلمنامهها احتياج دارد.
*آيا با اين سبك كار حاضري؟ مثل خوانندهها كه حاضر نيستند با هم روي صحنه باشند.
صددرصد. من اصلا اينطور نيستم و ميتوانيد بپرسيد. ولي اگر بگويند در اين راستا جلو برويم و الان جامعه ما به فيلم اجتماعي احتياج دارد، به بيان معضلهاي جامعه احتياج دارد، به بيان معضلهاي جامعه احتياج دارد و فيلمنامهنويسهاي خوبمان جمع شوند. ولي حالا همه مينشينند و ميگويند تيمي تشكيل دهيم و فلاني را بزنيم تو چه روزنامهاي دستات است من متني تنظيم كنم روي جلد باشد و فلان چيز را در داخلاش بزن و ... مگر آنها هستند كه زندگي مرا ميتوانند تحت تأثير قرار دهند.
*همين اتفاقي بود كه بعد از اكران فيلم شما و از طرف دوستان ما افتاد. مثلا وقتي شما و يك بازيگر خوب ديگر در يك فيلم هستيد ميخواهند بگويند ستاره كه بوده است و اين مقايسه بدي است.
آيا الان معضل سينماي ما اين است كه ستاره كي بود؟ فيلمي ساخته شده است و يكسري اتفاقاتي كه من به آن اعتقاد دارم را بيان كرده است. شايد من فكر كنم در طول روز تمام كارها را درست انجام ميدهم ولي از ديد آدم ديگر هم بايد ديد كه شرايط چطور است. فيلمي درست شده كه تا حدي هم موفق بوده است و حالا اينكه ستاره آن كه بوده است چه مسأله مهمي است كه به آن پرداخته شود. ما بياييم نقصهاي آن فيلم را در بياوريم و عدهاي كارشناس و كارگردان موفق كه هم به آنها ايمان داريم بيايند هفتهاي يك فيلم بررسي كنند. كارگردان آن را صدا كنند، كارگردان جوان و كار اولي را. ايرادات كار او را بگويند، جاي غلط دوربين را بگويند. به فيلمنامهنويس اگر سبك غلطي دارد بگويند، اگر فيلم به درد اجتماع ما نميخورد بگويند به تهيهكنندهها بگويند كه اين سبك فيلمها را نسازند. به اين مدل نقد شروع بكنيم و اين كار به من هم خط ميدهد من را هم در جريان ديگر مياندازد. وقتي از 50 فيلمنامهاي كه به دست من ميرسد 48 تا از آنها مضمونهاي مختلف و تكراري دارد من فقط 2 فيلم ديگر را ميتوانم انتخاب كنم و از آن دو هم شايد ژانري باشد كه من نپسندم. من ادعا ندارم كه بهترين بازيگر ايران هستم و هيچ وقت هم اين ادعا را نخواهم كرد و براي پيشكسوتهايم هم خيلي احترام قائلام.
*ديروز فيلم زمانه را ديدم و اين فيلم كه جز اولينهاي شما بوده خود ناقد اين موضوع است.
زمانه دومين فيلم من است و اولين سام و نرگس است. آيا در فيلم زمانه من چهره گيتاري و موي بلند از خودم نشان دادم. موهاي من به اندازه بك بند انگشت است. ته ريش دارم و روي ويلچر نشستهام.
*بازي فوقالعاده بود ولي تماشاگر فيلم را نپذيرفت و البته شما زيبايي و جذابيت مردانه داريد؟
به نظرم تاجايي كه زندگي ايراني ميتواند راجع به آدمها غرضورزي نميكند و من شما را اينطور نديدم كه تعمدي و مقرضانه مثل بعضي مجلههاي ديگر كه از يكسري آدمها خط ميگيرند، باشيد و كاملا مشخص است. ميآيند و چندمين شماره پشت سر بازيگري مينويسند و خدا را شكر و خواهش ميكنم هيچ وقت هم اين كار را نكنيد تا بتوانيد به صورتي كه الان هستيد مورد اعتماد بازيگران باشيد و من وقت بگذارم و به اين صورت در خدمت شما باشم.
*آخرين سوال اينكه آيا امكان دارد كه يكبار ديگر رضا گلزار با آريان روي صحنه برود.
اصلا علاقهاي به صحبت درباره گذشته ندارم.
*آينده؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com