«ولنگاری فرهنگی» در قالب مقالات متعدد، برخی از سیاست ها و استراتژی های سیاسی ـ فرهنگی ای که در طول دو دهه اخیر در سطح جامعه ما مورد اجراء قرار گرفته اند را مورد تحلیل قرار داده و نقاط ضعف و قوت آنها را در منظر خواننده قرار می دهد...
گروه فرهنگ و هنر: رهبری معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظلّه العالی) در دیدار اخیر نمایندگان مجلس با ایشان که به مناسبت آغاز به کار دهمین دوره مجلس شورای اسلامی صورت گرفت، ضمن اشاره به اهمیت موضوع فرهنگ، ضمن انتقاد از وجود نوعی ولنگاری و بی اهتمامی در دستگاه های دولتی و غیر دولتی نسبت به موضوع فرهنگ فرمودند:
«در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است. فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند. ... وظیفهی ما تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از کالای فرهنگیِ مضر است. بنده در این زمینه احساس یک ولنگاریای میکنم؛ باید این را شماها در نظر داشته باشید و اهمّیّت بدهید.»
به گزارش بولتن نیوز، رهبر انقلاب در طول سالیان گذشته واژه های مختلفی با بار معنایی گوناگون پیرامون مشکلات و معضلات فرهنگی به کار برده اند؛ اما این، برای اولین بار بود که معظم له در طی سخنان شان از واژه ای همچون «ولنگاری فرهنگی» در توصیف فضای حاکم بر فرهنگ جامعه ما استفاده کردند.
بی شک تامل و دقت پیرامون فرهنگ به ویژه در موضوع «ولنگاری فرهنگی» آن طور که در سخنان رهبر انقلاب مورد تبئین قرار گرفت، گام اول برای فهم درست موضوع و نیز حرکت به سوی یافتن راهکارهای مناسب در زمینه حل این معضل بزرگ در حوزه استراتژیکی همچون فرهنگ است. مطالعه و تامل پیرامون چرایی رخداد و نیز یافتن راه ها و مسیر حل آن، موضوع مهمی است که باید مورد اهتمام اهالی فکر و نظر و همراهان و یاوران عرصه فرهنگ قرار گیرد. و البته در این زمینه تعلل و وقت کشی و منتظر دیگران ماندن تا کاری از سوی آنها صورت گیرد ـ به ویژه نهادهای رسمی و دولتی ـ آفت خطرناکی است که باید به هر شکلی از آن اجتناب کرد.
بار معنایی واژه «ولنگاری» آن قدر سخت و عمیق و در عین حال نشان دهنده خطر هست که آمدنش پیش از واژه زیبای فرهنگ در کلام رهبر انقلابف اوج خطر و ابتلا در فرهنگ امروز کشورمان را برساند و این موضوع آن قدر مهم است که انتظار داشت تا همگان دستی از آستین برآرند و کاری بکنند.
در طول سالهای اخیر، این موضوع، آن هم مستقیم و بی پرده، کمتر مورد بررسی قرار گرفته و به تبع آن، آثار مکتوب کمی نیز در این حوزه تولید شده است. اما در این قحطی سال حاصل از غفلت و کمکاری متولیان و اهالی فرهنگ، تک کتابی در این زمینه به بازار نشر عرضه شده است.
«ولنگاری فرهنگی» کتابی است که با زیر عنوان «بررسی و تحلیل جریانات فرهنگی ایران اسلامی» در سال 1390 از سوی «نشر هلال» منتشر شده است. این کتاب که حاصل مجموعه مقالات «اسماعیل شفیعی سروستانی» است، از سوی «واحد پژوهش موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)» مورد ویرایش قرار گرفته و به شکل یک مجلد مستقل به علاقمندان فرهنگ ارائه شده است.
«ولنگاری فرهنگی» که در ذیل مجموعه چند جلدی «شبیخون، بیداری و مقابله» منتشر شده، برگزیده ای از مقالاتی است که از سال 1376 به بعد نگاشته شده و در برخی روزنامه ها و مجلات پرتیراژ کشور منتشر شده است. باز نشر این مقالات در قالب یک اثر واحد، امکان شناسایی بسیاری از معضلات فرهنگی ریشه دار و دریافت برخی خطوط استراتژیک ارائه شده برای اصلاح امور را در خود پوشیده دارد.
«ولنگاری فرهنگی» در قالب مقالات متعدد، برخی از سیاست ها و استراتژی های سیاسی ـ فرهنگی ای که در طول دو دهه اخیر در سطح جامعه ما مورد اجراء قرار گرفته اند را مورد تحلیل قرار داده و نقاط ضعف و قوت آنها را در منظر خواننده قرار می دهد.
کتاب شامل 39 مقاله و یادداشت است که «تهاجم فرهنگی را باور نیاورده ایم!»، «جهاد فرهنگی برای مقابله با تهاجم فرهنگی»، «بحران فرهنگی»، «حکایت انسان شرقی»، «ناهنجاری فرهنگی و رسانه ها»، «استراتژی فرهنگی»، «شعبده رسانه ها» و ... از جمله عناوین این مقالات است.
«شفیعی سروستانی» که سالها تلاش فرهنگی اش را در مجموعه موعود عصر (عج) شاهد بوده و هستیم، در بخشی از این کتاب آورده است: «بیماری فرهنگی مانند درد دندان است. تا به ریشه نزند و درد و تعفنش امان را نبرد، کسی متوجه و متذکر آن نیست. این بیماری هم ساری و جاری است و اهل خبره ریشه و عوارضش را می شناسند و نیک می دانند اگر چه دیر نمودار می شود؛ لیکن در وقت آشکاری امان را می برد. آنگاه دیگر تیغ و درفش هم چاره کار نمی کند تا چه رسد به مسکن آرام بخش» ... «نوعی لاابالیگری، کم عقلی و آشفتگی در حال و روز لایه های مختلف حیات فردی و جمعی مردم رخنه کرده است. شکاف وحشتناک میان عمل و نظر و گسسته شدن رابطه میان آنچه می گوییم و در دل می پروریم و آنچه می کنیم، بیش از هر زمان نمودار شده تا آنجا که نوعی بی هویتی و ندانم به کجایی و از خود بیرون شدگی در میان ما و کار و بار ما، همه را می آزارد؛ بی آنکه بدانیم این همه از کجاست.» ... «هیچ میل ندارم به سان اهل ملاحظه و محافظه، به نعل و میخ بکوبم، بی تعارف باید عرض کنم که بنای تفکر ویران است و این ویرانی خود موجب بروز زلزله و شکاف میان همه اقوال و اعمال کلی و جزئی شده؛ گویی هیچ چیز به هیچ چیز بند نیست»
این کتاب خالی از نقد و ضعف نیست؛ ولی به عنوان تک کتاب موجود در این عرصه و نیز به عنوان گام اول در بررسی موضوع «ولنگاری فرهنگی» حرکتی شایسته و قابل تقدیر است؛ حرکت و تلاشی که امید است در روزهای آینده، همراهانی دیگر بیابد و شاهد انتشار مجلدات مختلف و البته فاخر در این زمینه باشیم.
برای بعضی از مسوولین توجیه پذیر بوده تا موضوع مهم فرهنگ را ذیل موضوعات دیگر قرار دهند تا بتوان ادعا کرد که متاسفانه "فرهنگ "مظلوم واقع شده است.