کد خبر: ۳۵۷۴۹۸
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 10 خرداد 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
فرهنگ در رسانه
*      *      *

آرمان/شهرام ناظری: برای هنرم می‌جنگم


در ادامه‌ تور کنسرت «ناگفته» اعضای این گروه به شهر ایلام سفر کردند و طی دو شب در این شهر روی صحنه رفتند و حافظ و شهرام ناظری (پدر و پسر) نیز در این کنسرت درباره‌ لغو کنسرت‌هایشان در استان خراسان سخن گفتند. به گزارش ایسنا، در ابتدای کنسرت، شهرام ناظری با ابراز خرسندی از اولین اجرایش در ایلام گفت: طی این سال‌ها هیچ‌گاه فرصتی دست نداد تا برای مردم هنردوست این شهر کنسرتی را برگزار کنم و خوشحالم که این اتفاق رخ داده است؛ آن هم در شرایطی که هنوز کنسرت‌های ما برای برگزاری با مشکل مواجه می‌شوند. اگر همکاری استانداری، وزارت ارشاد و دیگر مسئولان استان ایلام هم نبود، بی‌شک این اجرا هم برای برگزاری با مشکل مواجه می‌شد. ناظری تصریح کرد: هیچ‌یک از مانع‌ها و دست‌اندازهایی که بر سر راه من برای ارائه‌ موسیقی رخ می‌دهد، باعث نمی‌شود که من جا خالی کنم و مانند برخی از هنرمندان از ایران بروم. اینجا سرزمین من است و من تا آخرین لحظه برای ارائه هنر به هموطنانم مبارزه می‌کنم. من ایستاده‌ام و تا آخرین لحظه برای ارائه هنرم در وطنم می‌جنگم.حافظ ناظری نیز در همین کنسرت در سخنانی مطرح کرد: بعد از اتفاقات تلخی که پیرامون لغو پیاپی کنسرت‌های ما رخ داده است، استقبال کم‌نظیر مردم فرهنگ‌دوست ایلام ما را شگفت‌زده کرده و باعث شده است، این تلخکامی‌ها اندکی جایش را به شیرینی بدهد. مایه‌ی تعجب است که در شهر عطار و خیام برای دو بار متوالی کنسرت ما بدون هیچ پاسخ روشن و شفافی به دلایلی که بر همه‌ ما پوشیده است، لغو می‌شود. عده‌ای سلیقه و درگیریی‌های شخصی‌شان را وارد تصمیم‌گیری‌های کلان فرهنگی و هنری کردند.او اضافه کرد: پیش‌تر کنسرت ما در شهر شاندیز مشهد لغو شد و پس از مدت کوتاهی هم خبر لغو کنسرت ما در شهر نیشابور به گوش رسید. پس از آنکه این خبر رسانه‌ای شد، با فشار افکار عمومی‌خبر رسید که مجوز برگزاری کنسرت ما در تاریخ دیگری صادر شده است که البته آن تاریخ هم با اعلام دادستانی شهر نیشابور کنسل شد. جای بسی شگفتی دارد که در استان خراسان برای سه بار پیاپی کنسرت ما لغو می‌شود.وی ادامه داد: ملاقات با مردم فرهنگ‌دوست و اصیل شهر ایلام برای من خاطره‌ای فراموش‌ناشدنی رقم زده و امیدوارم به زودی بتوانم بار دیگر برای مردم این شهر به اجرای برنامه بپردازم.او اضافه کرد: موسیقی «ناگفته» خوب یا بد اثری است که حداقل شبیه به هیچ کار موسیقی دیگری نیست و قضاوت درباره‌ی آن بر عهده‌ی مردم خواهد بود. امیدوارم در گذر زمان و در دل تاریخ هم این کار بتواند به ماندگاری برسد.پدرام فریوسفی (ویلن)، میثم مروستی (ویولا)، امین غفاری (ویولا)، سالار غفاربجویی (ویلنسل)، بابک غسالی (عود)، فرهاد صفری (بم‌باژ)، شهریار نظری (دف)، مهرناز شاه‌محمدی و الهه حیدری (گروه کر) اعضای گروه «ناگفته» را تشکیل می‌دهند.کنسرت شهرام و حافظ ناظری تا کنون دوبار به دستور دادستان نیشابور لغو شده است.


ابتکار/آنچه در دیدار معاون مطبوعاتی با اهالی رسانه گذشت؛


ازمطالبه انجمن صنفی تا پیش درآمد های نمایشگاه مطبوعات

حسین انتظامی در دیدار و گفت‌وگو با خبرنگاران حوزه رسانه که صبح دیروز انجام شد، بر لزوم تشکیل انجمن‌های صنفی تخصصی رسانه‌ها و خبرنگاران تاکید کرد و گفت: این تشکل به حرفه‌ای بودن خبرنگار و متخصص شدن روزنامه‌نگار کمک می‌کند.

به گزارش ایسنا، جلسه دیدار و گفت‌وگوی خبرنگاران حوزه رسانه با معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح یکشنبه نهم خرداد ماه در ساختمان معاونت مطبوعاتی برگزار شد. در این نشست خبرنگاران همچون گذشته دغدغه‌ها و مشکلات صنفی خود را با معاون مطبوعاتی در میان گذاشتند.

لزوم تشکیل انجمن‌های صنفی خبرنگاران

انتظامی در این نشست درباره لزوم تشکیل انجمن‌های صنفی خبرنگاران، مزیت رتبه‌بندی خبرگزاری‌ها و مطبوعات، تشویق خبرگزاری‌ها به بیمه کردن خبرنگاران، هجرت از سایت سمان و مزایای سایت جدید خبرنگاران تاکید کرد و درباره جشنواره مطبوعات، نمایشگاه مطبوعات و همچنین نام‌گذاری خیابانی به اسم زنده‌یاد حسین قندی نکاتی را یادآور شد.

معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن تاکید بر تشکیل انجمن‌های صنفی خبرنگاران بیان کرد: از مزیت‌های تشکیل انجمن صنفی خبرنگاران این است که به تخصصی شدن خبرنگار و ارتقای حرفه‌اش کمک می‌کند و منجر به این می شود که ما روزنامه‌نگاران تخصصی داشته باشیم؛ همچون تشکل‌های خبرنگاران ورزشی، انجمن عکاسان، انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان، انجمن خبرنگاران دفاع مقدس و ... .

انتظامی در پاسخ به پرسشی درباره نام‌گذاری خیابانی به اسم حسین قندی، یک سال پس از درگذشت این استاد برجسته ارتباطات، اظهار کرد: قطعا رایزنی‌هایی در این خصوص صورت گرفته است اما این مساله را باید از رییس دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها دکتر علی‌آبادی پیگیری کنید؛ بنده از قواعد و پروسه نام‌گذاری‌ها اطلاعی ندارم.

او در بخشی دیگری از گپ‌وگفت خود با اهالی رسانه به طرح رتبه‌بندی روزنامه ها، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری اشاره و این طرح را مبنای اجرایی بسته‌های حمایتی و طرح‌های معاونت مطبوعاتی عنوان کرد و گفت: این طرح با همت مدیران رسانه‌ها و خود صنف، انجام شده و مورد اقبال خود رسانه‌ها نیز قرار گرفته است. کمترین منفعت رتبه‌بندی، رعایت عدالت واقعی در حمایت‌های مادی و غیرمادی است تا همه رسانه‌ها به یک شکل و در یک سطح دیده نشوند و ذینفعان مشترک از جمله مخاطب، آگهی‌دهنده، دستگاه‌ها و روزنامه‌نگاران بتوانند ارزیابی دقیق و یکسان حرفه‌‌ای از وزن هر رسانه داشته باشند. معاون مطبوعاتی ادامه داد: همه ضوابط رسانه‌ها را روی طرح رتبه‌بندی آنها بنا گذاشته‌ایم؛ به عنوان مثال در مناسبات رسانه‌ای بیش از 20 خبرنگار امکان حضور ندارند؛ این در حالی است که ما 200 روزنامه و 20 خبرگزاری داریم در شرایطی که نمی‌دانیم کدام رسانه را برای این مناسبات دعوت کنیم از طرح رتبه‌بندی رسانه‌ها استفاده می‌کنیم. این رتبه‌بندی کمک می‌کند رسانه‌هایی که در رده‌های بالایی قرار دارند شناسایی شوند چرا که همه رسانه‌ها هم‌وزن نیستند و به عنوان مثال خبرنگاری که در رسانه رتبه یک کار می‌کند با خبرنگاری که در رسانه‌ای با رتبه 200 کار می‌کند متفاوت است.

یارانه بیمه رسانه‌هایی که خبرنگارانشان را بیمه کنند، دوبرابر است

انتظامی درباره سامانه جامع رسانه‌های کشور که جایگزین «سمان» شده نیز به مواردی همچون «سهل بودن روند ثبت نام در سامانه جامع نسبت به سمان، حذف برخی مراحل غیرضروری، امکان ثبت نام برای خبرنگاران حوزه چند رسانه‌ای (صوت و تصویر)، تشکیل بانک اطلاعاتی از خبرنگاران فعال در کشور، استفاده از اطلاعات ثبت شده برای درخواست‌های بعدی خبرنگاران از مجوز رسانه و یا کارت بین‌المللی و...» اشاره کرد.

وی همچنین درباره دریافت کارت حرفه‌ای خبرنگاران توسط سایت جدید و اینکه این کارت از چه مزایا و امکاناتی برای خبرنگاران برخوردار است، توضیح داد:‌ این کارت حرفه‌ای در بحث بیمه تکمیلی، آموزش‌ زبان‌های خارجی به صورت رایگان و همچنین تسهیل در دادن مجوز برای نشریه، تاثیرگذار است. او به بحث بیمه خبرنگاران اشاره و تصریح کرد: همچنانی که قبلا اعلام شده، یارانه بیمه رسانه‌هایی که خبرنگاران خود را با عناوین مرتبط با روزنامه‌نگاری، بیمه کنند به صورت دو برابر و باقی به صورت نیم بها محاسبه و پرداخت می‌شود.

انتظامی در همین زمینه به طرح حمایت از کارویژه‌های خبرنگاران نیز اشاره‌ای داشت و گفت: با درک مشکلات اقتصادی رسانه‌ها که خیلی نمی‌توانند برای تهیه گزارش‌های تحقیقی میدانی و گرفتن مصاحبه حضوری با شخصیت‌های ساکن در محلی دور، هزینه کنند و در جهت حمایت از روزنامه‌نگاری تخصصی و تحقیقی، از سال گذشته اعلام شد هر خبرنگاری که برای یک گزارش یا گفت‌وگوی خاص در داخل یا خارج از کشور، نیازمند حمایت مالی باشد، بعد از ارائه طرح خود به اداره خبرنگاران و مطرح شدن در کمیسیون صدور کارت حرفه‌ای، تمام یا بخشی از هزینه‌های طرح ارائه شده را دریافت می کند.

انتظامی سپس درباره جشنواره مطبوعات و واگذاری آن به صنف‌ها گفت: بنا داریم جشنواره مطبوعات را به خود صنف‌ها واگذار کنیم که آنها برگزارکننده این جشنواره باشند.

در همین راستا شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی را تشکیل داده‌ایم تا برگزاری این جشنواره را به دست بگیرند و چنانچه به این نتیجه برسند این جشنواره نباید برگزار شود به حرف آنها استناد می‌کنیم؛ چراکه رای آنها از بدنه رسانه‌ها اعلام می‌شود. از طرفی واگذاری جشنواره مطبوعات به تشکل‌های صنفی زمینه شرکت رسانه‌ها را به شکل اتوماتیک افزایش می‌دهد. معاون مطبوعاتی درباره برگزاری نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها در مصلی یا شهر آفتاب، مطرح کرد که همچون گذشته احتمال برگزاری این نمایشگاه در مصلی بیشتر است.

حسین انتظامی در پایان در پاسخ به اینکه در سال جدید چه رسانه‌هایی مجوز گرفته‌اند؟ توضیح داد: برای خبرگزاری مجوزی نداشته‌ایم اما در ارتباط با روزنامه‌ها مجوزها را به شکل آنلاین در سایت معاونت مطبوعاتی منتشر خواهیم کرد.


ابتکار/در جلسه تودیع و معارفه معاون سیما مطرح شد؛


باید اعتماد مردم به صداوسیما را بالا ببریم

رئیس سازمان صداوسیما در جلسه معارفه معاون جدید سیما توجه جدی به افکار عمومی را برای بالا بردن اعتماد به رسانه ضروری دانست.

به گزارش ایلنا، در این مراسم علی عسکری رئیس سازمان صداوسیما با قدردانی از علی‌اصغر پورمحمدی به دلیل زحماتی که در مدت تصدی معاونت سیما بر عهده داشت به شرایط امروز رسانه ملی در فضای رقابت جهانی میان رسانه‌های مختلف اشاره کرد و گفت: مرتضی میرباقری در این شرایط فردی موثر و گزینه‌ای مناسب برای به دست گرفتن زمام امور سیما است و امیدواریم که توفیق به‌دست آورند.

ویژه برنامه‌های ماه رمضان و فصل تابستان؛ اولویت سیما

رئیس سازمان صداوسیما افزود: اگر در این فضای رقابتی در دنیای رسانه‌ها به شکلی حرفه‌ای عمل نکنیم قطعاً از رقبای خود عقب خواهیم ماند. وی نقش رسانه ملی را در ایجاد روحیه نشاط در افکار عمومی مهم ارزیابی کرد و گفت: امروزه باید با مدیریت پیام به لایه‌های مختلف جامعه وارد شویم و با برنامه ریزی، مردم را با خود همراه کنیم.

علی عسکری به دیدار روز گذشته خود با رئیس جمهور کشورمان اشاره کرد و افزود: ما قطعاً به دنبال تعامل با دولت و حمایت از این نهاد که مقام معظم رهبری هم آن را تایید می‌کنند، هستیم و باید تلاش کنیم میان دولت و صدا و سیما صمیمیت ایجاد شود تا کارها رو به جلو ادامه یابد.

او با تاکید بر دستور العمل های مقام معظم رهبری مبنی بر تولید آثار فاخر گفت: همه ما سرباز جبهه نبرد جنگ نرم هستیم و باید در مسیر ارائه آثار فاخر فرهنگی و تولیداتی که به توسعه کشور کمک می‌کند، حرکت کنیم. وی با تاکید بر به کار گیری نیروهای خلاق، انقلابی و جوان کشور در بخش‌های مختلف سازمان صدا و سیما افزود: با گزینش نخبگان جوان، با اخلاق، مومن و انقلابی و آموزش آنان می‌توانیم به آینده این رسانه امیدوار باشیم.

برنامه ریزی مدیریت افکار عمومی

مرتضی میرباقری معاون سیما نیز در این جلسه ضمن تشکر از اعتماد رئیس رسانه ملی در واگذاری مسئولیت خطیر معاونت سیما به وی، در سخنانی با اشاره به موارد مطرح شده در حکم خود گفت: دکتر علی عسکری در حکم انتصاب اینجانب به نکته‌ای اشاره کردند که بارها در فرمایشات مقام معظم رهبری بر آن تاکید شده است و آن مدیریت افکار عمومی است که این نیز با مدیریت دقیق و درست پیام امکان پذیر است.

معاون سیما با اشاره به شرایط جامعه و نیازهای مخاطبان افزود: باید بدانیم که جامعه ایرانی در چه مقطعی و با چه ویژگی‌هایی است و با توجه به این ویژگی‌ها، ضمن شناخت مولفه‌های اصلی پیام برای انتقال درست آن، برنامه‌ریزی کنیم. میرباقری با اشاره به رقبای جدی رسانه ملی و ظهور رسانه‌های نوین در عرصه رسانه‌ای جهان خاطر نشان کرد: صداوسیما نیازمند نقشه راه مناسب برای مقابله با تهدیدات رسانه‌ای غرب است و در این راه باید طرحی جامع تدوین و اجرا شود.

وی با اشاره به تاکیدات مقام معظم رهبری به سران قوای سه گانه در خصوص رسیدگی به وضعیت اجتماعی و فرهنگی کشور تصریح کرد: رسانه ملی باید نسبتی درست با طرح‌های پیش بینی شده دراین خصوص ایجاد کند و برای عملیاتی شدن آن ضمن همراهی با قوای سه گانه به آن توجه جدی نشان دهد. معاون سیما با بیان برخی اولویت‌های این حوزه در دوره جدید فعالیت‌های صداوسیما تاکید کرد: در کوتاه مدت باید به برنامه ریزی در خصوص ویژه برنامه های ماه رمضان و فصل تابستان توجه داشته باشیم.

میرباقری در ادامه با اشاره به سوابق کاری خود در شورای عالی جوانان گفت: کار در این حوزه سبب شد تا با بسیاری از مشکلات موجود کشور آشنا شوم و تجربیات بسیار خوبی را برای انجام ماموریت جدید کسب کنم.

معاون سیما به سابقه همکاری خود با دکتر پورمحمدی اشاره کرد و افزود: دکتر پورمحمدی انسانی پرتلاش ، پرکار، خدوم، انقلابی و جزء معدود مدیران موفق در حوزه رسانه است و شبکه سه سیما در دوره مدیریت ایشان موفق ترین شبکه تلویزیونی بوده است. وی تصریح کرد: باید از ظرفیت های آقای پورمحمدی استفاده کرد و من در هر موقعیتی از ایشان استفاده خواهم کرد.

اقدامات موثر برای جذب مخاطب

علی اصغر پورمحمدی مشاور رئیس سازمان صداوسیما، در این جلسه با تشکر از دکتر میرباقری به دلیل قبول مسئولیت معاونت سیما گفت: در مقطع کنونی حضور ایشان در رسانه ملی با توجه و سوابق و تجربیات گرانبهایی که دارند به نفع صداوسیما و به ویژه تلویزیون است. وی بهترین دوران کاری خود در رسانه ملی را دوره همکاری با دکتر میرباقری در زمان تصدی معاونت سیما خواند و افزود: اعتماد آقای میرباقری به مدیران خود و برگزاری جلسات کارشناسی دقیق، رصد و نظارت دائمی برکارها سبب شد تا در آن دوره برنامه های بسیار خوبی در سیما به ویژه شبکه سه تولید شود.

وی افزود: شبکه سه سیما در دوره آقای میرباقری پر مخاطب ترین شبکه بوده است و آمار نشان می دهد میزان بینندگان این شبکه در سال 88 بیش از 80درصد و میزان رضایت از این برنامه ها بالای 90 در صد بوده است که این موفقیت در سایه مدیریت خوب دکتر میرباقری حاصل شده بود.

پورمحمدی با اشاره به شرایط کنونی جامعه و حساسیت های کار رسانه در دنیای کنونی تصریح کرد: رسانه ملی رقبای جدی پیدا کرده است که برای جذب مخاطب دست به هر کاری می زنند و در این شرایط جذب مخاطب بسیار سخت شده است. مشاور رئیس صداوسیما در پایان گفت: امیدوارم با توجه به شرایط رسانه‌ای کشور بتوان اقدامات موثری برای جذب مخاطبان انجام داد. طبق احکامی که رئیس رسانه ملی صادر کرد علی اصغر پورمحمدی که شایعاتی مبنی بر حضورش به عنوان قائم مقام رسانه ملی و یا معاون برون مرزی شنیده می شد به عنوان مشاور عبدالعلی علی عسگری فعالیت خواهد کرد. سیدمرتضی میرباقری پیش از این، به مدت 10 سال در دوره پنج ساله دوم ریاست علی لاریجانی و پنج ساله اول عزت‌الله ضرغامی عهده‌دار معاونت سیما بوده است.

در پایان این جلسه، علی عسکری، رئیس سازمان صداوسیما ضمن اهدای حکم مرتضی میرباقری به وی، با اهدای لوح تقدیر به علی اصغر پورمحمدی از تلاش‌های او تقدیر کرد.


اطلاعات/عباس صالحی‌: فرهنگ‌، دریچه‌ای مطمئن برای ارتباطات گسترده میان کشورهاست


معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و «ادواردو لوپس بوسکتس»، سفیر اسپانیا در ایران با یکدیگر دیدار و بر گسترش روابط فرهنگی دو کشور تاکید کردند.


به گزارش ایسنا، سید عباس صالحی در این دیدار که به همت اداره کل مجامع، تشکل‌ها و فعالیت‌های فرهنگی برگزار شد، ضمن خوشامد‌گویی ، به سابقه روابط دو کشور اشاره کرد و گفت: آشنایی ایران و اسپانیا به ۴۰۰ سال پیش بازمی‌گردد و نزدیک به ۱۰۰ سال است که روابط دیپلماتیک میان این دو کشور در جریان است. تقویت روابط فرهنگی میان دو کشور کمک می‌کند تا دو کشور ارتباطات بیشتری با یکدیگر داشته باشند.


وی افزود: فرهنگ دریچه ای مطمئن برای ارتباطات گسترده میان کشورهاست و خوشحالم که شما به عنوان سفیر اسپانیا در ایران، مطالعات فرهنگی و اسلامی داشته‌اید، زیرا این مطالعات کمک بیشتری به پیشبرد اهداف می‌کند.


صالحی با اشاره به جایگاه فرهنگ در دو کشور ایران و اسپانیا عنوان کرد: در ایران و اسپانیا فرهنگ به عنوان یکی از نقاط برجسته محسوب و هنر و ادبیات به عنوان هویت ایران و اسپانیا شناخته می‌شود. خوشبختانه تفاهمنامه جامع فرهنگی میان دو کشور به امضا رسیده است که می‌تواند مبنای گسترش ارتباطات باشد. همچنین برخی تفاهمنامه‌های فرهنگی میان دانشگاه‌ها و شهرهای ایران و اسپانیا به امضا رسیده است که می‌توان به خواهرخواندگی میان دو شهر بارسلونا و اصفهان اشاره کرد.


معاون امور فرهنگی گسترش زبان را یکی از راه‌های گسترش ارتباطات فرهنگی خواند و گفت: یکی از حوزه‌های گسترش فرهنگی مربوط به آموزش زبان فارسی و اسپانیایی میان دو کشور است. بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در سراسر دنیا به زبان اسپانیولی تکلم می‌کنند.


وی افزود: در دانشگاه‌های مختلف کشور ایران زبان اسپانیولی تدریس می‌شود و برخی از موسسات خصوصی نیز در ایران در این حوزه فعالیت می‌کنند. زبان فارسی نیز در اسپانیا دارای چنین زمینه‌هایی است و قابلیت گسترش در اسپانیا را دارد.


وی کتاب و صنعت نشر را زمینه دیگری برای تقویت ارتباطات فرهنگی دانست و گفت: در ایران ۵۰۰ کتاب از زبان اسپانیولی به فارسی ترجمه شده است و البته این آمار به جز کتاب‌های نویسندگان اسپانیولی‌زبان است که آثار آن‌ها از زبان‌های دیگر (انگلیسی و فرانسوی) به فارسی منتشر شده است.


صالحی ادامه داد: ترجمه کتاب‌های فارسی به اسپانیولی می‌تواند تحولی در این حوزه ایجاد کند، خصوصا اینکه طرح گرنت با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راه‌اندازی شده و از کتاب‌های فارسی که به زبان‌های خارجی ترجمه شوند حمایت می‌کند. البته با این کار می‌توان زمینه را برای ورود بخش خصوصی به این موضوع باز کرد.


صالحی در ادامه این دیدار با اشاره به جایگاه نمایشگاه کتاب تهران گفت: نمایشگاه کتاب تهران یک فستیوال بزرگ فرهنگی است که سالانه برگزار می‌شود و هزاران ناشر داخلی در آن شرکت دارند و میلیون‌ها بازدیدکننده از آن بازدید می‌کنند.


«ادواردو لوپس بوسکتس»، سفیر اسپانیا نیز در این دیدار با اشاره به اهمیت فرهنگ در قانون اساسی این کشور گفت: همان‌گونه که در ایران فرهنگ از جایگاه بالایی برخوردار است، در کشور اسپانیا نیز در قانون اساسی روی فرهنگ تاکید فراوانی شده و نگاه ما به فرهنگ یک مقوله فراملیتی است.


وی افزود: در حوزه ایرانشناسی نیز در اسپانیا مطالعات فراوانی انجام شده است. همچنین در حوزه ادیان زرتشتی و حوزه‌های دیگر نیز پژوهش‌هایی صورت گرفته است و به زودی نمایشگاهی از پژوهش‌های صورت گرفته در اسپانیا برگزار خواهد شد.


سفیر اسپانیا در ایران با اشاره به شمار گردشگران اسپانیایی که سالانه از ایران بازدید می‌کنند گفت: میانگین سن بازدیدکنندگان اسپانیایی که به ایران سفر می‌کنند، ۵۵ سال است و این سن خوبی برای نوشتن مقاله یا یادداشت و حتی کتاب درباره تجربیات خود از ایران است.


«بوسکتس» با استقبال از حضور اسپانیا در نمایشگاه کتاب تهران به عنوان میهمان ویژه گفت: البته در این خصوص تصمیم‌گیرنده دولت اسپانیاست که پس از انتخابات جدید مطمئنا درباره این موضوع تصمیم‌گیری خواهد شد.


وی در پایان خاطر نشان کرد: امیدوارم این نشست مشترک فتح بابی برای ادامه جلسات برای گسترش روابط میان دو کشور باشد.


ایران/گفت‌و‌گو با امیر پورکیان تهیه کننده «خنده‌های آتوسا»


هیچ گاه، نگاه سهل الوصولی درتولید فیلم ندارم

احمد اسماعیلی

فیلم «خنده‌های آتوسا» تلاش می‌کند مسائل روز اجتماعی را با نگاهی صریح به مخاطب عرضه کند. امیر پورکیان تهیه کننده جوان و نوگرای سینما چند سالی است در این حوزه فعالیت مؤثری دارد و فیلم هایی نظیر«گاهی»، «دریا و ماهی پرنده»، «خیابان یک طرفه»، «عاشق کشی» و... را در مؤسسه «خانه فیلم پروان» تهیه و تولید کرده است. تهیه کننده‌ای که به تولید فیلم‌های مستقل و تجربه گرا علاقه دارد. خنده‌های آتوسا هم درتداوم دغدغه‌های پورکیان درحوزه تولید آثار تجربی گرا و نامتعارف است. فیلمبرداری خنده‌های آتوسا درقطار (بندرعباس به تهران) انجام شد. مدت این سفر و بازگشت از آن 4 روز طول کشید. خنده‌های آتوسا فیلمی پُرتقطیع است که دارای چند پلان اینسرتی از بیرون قطار و در حال حرکت روی ریل درآن فیلمبرداری شده است و بقیه زمان فیلم در قطارانجام شده است. با این تهیه کننده درباره ساختارو ویژگی‌های این فیلم گفت‌و‌گویی انجام داده ایم.


تهیه کنندگان در سینما دو گونه‌اند. گروه اول فقط در مرحله پیش تولید و انتخاب و عوامل و لوکیشن حضور فیزیکی دارند و در مرحله فیلمبرداری و بعد از آن حضور جدی ندارند. گروه دوم در تمام این مراحل به علاوه مراحل پسا تولید هم حضور دارند. شما جزو کدامیک از این دو گروه تهیه کننده هستید؟

من جزو گروه دوم هستم و روی تمام مسائل فیلم از زمان پیش تولید و حتی در زمان اکران فیلم حضور دارم و روی انجام کارها به نحو احسن نظارت دارم.

به تهیه فیلم‌های مستقل علاقه دارید آیا در وضعیتی که سینماها دراختیار فیلم‌های تجاری است این نوع تهیه کنندگی یک چالش محسوب نمی‌شود؟

من به عنوان یک انسان معتقد به مبنای دینی و شیعه علوی که اهل مماشات و سازش‌کاری نیست همیشه به دنبال نشان دادن واقعیت‌ها و ظلم‌ها هستم و هیچ ابایی هم از این کار ندارم، چراکه رسالتم است و اهل مصالحه هم نیستم.بنابراین همیشه به دنبال سینمای مبتنی بر حقیقت هستم. در سینما همواره وظیفه خودم می‌دانم فیلم هایی بسازم که آیینه تمام عیار درد مردم است.

بنابراین تلاش می‌کنید آرمان خواهی اجتماعی را که در ذهن دارید درفیلم هایتان به نمایش بگذارید؟

بله، بهترین و مؤثرترین راه رسیدن به چنین خواسته‌ای هنرو فیلم است. همیشه گفته‌ام بهتراست مباحث اجتماعی به جای آنکه در خیابان‌ها مطرح شود در سینما ارائه شود. بنابراین جا دارد چنین فیلم هایی در دستورحمایت قرار بگیرند.متأسفانه احتیاط و ترس درباره حمایت از این نوع فیلم‌های فرهنگی نزد مدیران وجود دارد.

از شکل‌گیری پروسه تولید «خنده‌های آتوسا» بگویید.

علیرضا فرید تولید این فیلم را به من ارائه کرد.با توجه به مضمون داستان، ازساخت این فیلم حمایت کردم.در ادامه در جلسات متعددی روی معماری وساختار فیلم بحث و گفت‌و‌گو انجام دادیم. درنهایت به این جمع بندی رسیدیم که کل کاردر قطار فیلمبرداری شود و کار را درشرایط سخت و فشرده‌ای انجام دادیم و درطول شبانه روزفقط عوامل دو ساعت می‌خوابیدند و خوشبختانه با حمایت وهمدلی و همراهی کل عوامل به سرانجام رسید.

به چه دلیل «خنده‌های آتوسا» را در چهار روز فیلمبرداری کردید؟

داستان چنین ویژگی زمانی داشت واین فیلم تنها در طول 4 روز و در یک قطار متحرک و حرکت واقعی فیلمبرداری شده که بی‌سابقه بوده است. برای ثبت این رکورد صحبت هایی را با مسئولان گینس انجام دادیم و آنها بعد از انجام تحقیقات این رکورد را در کتاب گینس ثبت کردند. در این فیلم از هیچ یک از جلوه‌های ویژه بصری استفاده نشد و تمامی سکانس‌ها واقعاً در یک قطار در حال حرکت فیلمبرداری شده است.بنابراین خنده‌های آتوسا فیلمی است که بسیار جسورانه ساخته شد.

به چه دلیل به جای حضور در لوکیشن واقعی قطار در پلاتو فیلمبرداری نکردید که کار راحت تری در پیش رو داشته باشید؟

نخواستیم نگاه سهل الوصولی به کار داشته باشیم و در قطار دو واگن در اختیار گروه برای فیلمبرداری قرار گرفته بود و مسئولان راه آهن همکاری‌های لازم را انجام دادند.

از ابتدا هم داستانی که علیرضا فرید به شما ارائه کرد در قطار می‌گذشت؟

بله، اسکلت و فضای فیلم بر مبنای لوکیشن قطار نوشته شده بود.

به چه دلیل درباره شخصیت خارجی فیلم که معمولاً در سینمای ایران از بازیگر ایرانی استفاده می‌شود به سراغ استفاده از بازیگر انگلیسی رفتید؟

همه مسائل فیلم رئالیستی دنبال می‌شود و بنابراین باید حتماً از بازیگر خارجی استفاده می‌کردیم. اگر این گونه عمل نمی‌کردیم. فضا و شخصیت‌ها برای مخاطب قابل باور نمی‌شد.

حضور بازیگران مطرح سینمایی از قبیل محمدرضا فروتن، باران کوثری، پژمان بازغی و بازیگران تئاتری و جوان مثل بهاره نوحیان و امیر جدیدی بر اساس چه ویژگی هایی انجام شد؟

به اعتقادم باید ازترکیب متنوع و متفاوتی استفاده می‌کردیم و دوست داشتیم تعدادی بازیگر جوان به سینما معرفی کنیم.

بحث مفاسد اقتصادی که تبدیل به یکی ازمسائل مهم روز اجتماعی در جامعه شده است آیا به عنوان یک محور اصلی برای شما در ساختار فیلم مهم بود؟

در فیلم خنده‌های آتوسا خیلی از مفاهیم مهم و اساسی اجتماعی نظیر همین بحث اختلاس مالی و مفاسدش مطرح شده است.

به نوعی فیلم شما تقریباً با ماجرای اختلاس‌های مالی بابک زنجانی همراه بود؟

زمانی که فیلمبرداری خنده‌های آتوسا انجام شد هنوز بابک زنجانی به جرم مفاسد مالی دستگیر نشده بود.

یعنی فیلم درباره این مسائل دست به پیش‌بینی می‌زند؟

بله، بالاخره فیلم‌های اجتماعی باید آیینه‌ای از شرایط معاصرشان باشند.

به نظر می‌رسد با توجه به مضمون روز فیلم در صورت تبلیغات و اطلاع‌رسانی درست فیلم مخاطبان زیادی خواهد داشت؟

به نظرم اگر تعداد سالن‌های بیشتری در اختیار فیلم قرار می‌گرفت با استقبالی که در هفته اول نمایش توسط مخاطبان از فیلم انجام دادند به طور حتم می‌توانست با مخاطبان انبوهی ارتباط برقرار کند.

در تک سانسی که در سینما آزادی روزانه داریم تمام ظرفیت سالن پر می‌شود. به نظرم در بحث اکران و تعیین سالن و سانس بشدت در قبال خنده‌های آتوسا اجحاف شده است و فکر می‌کنم این بی‌مهری‌ها در حق فیلم برنامه ریزی شده است و به عنوان تهیه کننده هر تلاشی انجام می‌دهم فیلم دیده شود و مخاطبش را پیدا کند.

قطار در فیلم شما را می‌توان به عنوان محور اصلی اتفاقات فیلم به عنوان یک نماد و نشانه تلقی کرد؟

بله، بهترین موقعیت برای نشان دادن زندگی و حرکت است.

چقدر در ساختار فیلم به الگوهای فیلم هایی که در قطار می‌گذرد مثل گذرگاه کاساندره نظر داشتید؟

نه، جنس فیلم خنده‌های آتوسا با جنس این نوع فیلم‌ها که اغلب محورشان حادثه و اکشن است متفاوت بود.

به نظر شما چه گروه‌هایی تلاش می‌کنند فیلم هایی از جنس خنده‌های آتوسا در زمان اکرانش دیده نشود؟

به نظرم جسارت مدیران سینمایی کم رنگ شده و چندان توجهی به این نوع مسائل ندارند. درحال حاضر ما به جسارتی از نوع جسارت و تعهد امام خمینی(ره) در جهت خدمت به مردم بخصوص در کارهای فرهنگی نیازمندیم. ما با شرایطی روبه رو هستیم که آثاری با رویکرد مثبت فرهنگی در حاشیه قرار می‌گیرند.

خودتان را فرد جسوری می‌دانید؟

دیگران باید دراین باره قضاوت کنند. اما کارنامه تهیه کنندگی‌ام نشان داده که به چنین مسأله‌ای رویکرد جدی دارم. در دولت قبل ممنوع الفعالیت بودم و هرچه تلاش برای گرفتن پروانه ساخت فیلم انجام می‌دادم با در بسته روبه رو می‌شد و فیلم «خیابان یک طرفه» که تولید کرده بودم باکلی مشکلات روبه رو شد و در شرایط سخت مالی قرار گرفتم و حتی پولی بابت پرداخت کرایه ماشین نداشتم. خوشبختانه حداقل در دولت جدید این فرصت برایم فراهم شد تا بتوانم فیلم هایم را تولید کنم.


ایران/گزارش «ایران» از موفقیت تازه طراحان ایرانی در صحنه رقابت های هنری جهان


نخستین حضور غرفه ایران در بخش مسابقه معماری <ونیز>

صبا موسوی

ونیز شهر روی آب را به دوسالانه‌های هنری‌اش می‌شناسند. شهر معماری‌های شعله‌آسا و رقیب فلورانس در دوره رنسانس ایتالیا. شهری که رنگ برایش اولویت داشت. برعکس اهمیت طرح برای فلورانسی ها. دوسالانه‌های ونیز در حوزه های تئاتر، موسیقی، سینما (سینما هر ساله برگزار می‌شود) و معماری برپا می‌شوند. در پانزدهمین دوره دوسالانه معماری 2016 که در مرکز منطقه ونتوی ایتالیا، ونیز، از ۲۸ مه تا ۲۷ نوامبر ۲۰۱۶ (8 خرداد ماه تا 7 آذر ماه) برگزار خواهد شد، کشور ایران نیز غرفه خواهد داشت و این نخستین بار است که غرفه ایران در دوسالانه معماری، در بخش مسابقه شرکت دارد. پائولو باراتا، رئیس دوسالانه معماری ونیز معتقد است پس از تجربه مهم گسترش دوسالانه توسط رم کولهاوس، تصمیم بر این است که دوسالانه ونیز را با جدیت دنبال کنیم چراکه این رویداد فرصتی برای گردهمایی معماران است و به کاوش در مرزهای جدید معماری، همچنین بر سرزندگی معماری تأکید دارد و نشان می‌دهد معماران چگونه پاسخ‌های خاص برای نیازهای ویژه اتخاذ کرده‌اند.

طرح برنده پاویون ملی ایران در دوسالانه معماری ونیز 2016 با عنوان «بازنگری - عرصه بازی - پیشروی» توسط پرشیا قره‌گوزلو به همراه بهزاد اتابکی طراحی شده است.

پرشیا قره گوزلو در این خصوص به «ایران» گفت: نخستین حضور موفق ایران مربوط به دوسالانه معماری چهاردهم در سال 2014 بود. سال گذشته نیز ایران در بخش جنبی معماری دوسالانه هنر 2015 حضور داشت. امسال نیز ایران در دو سالانه 2016 حضور دارد که طراحی غرفه‌ ملی ایران (پاویون) را ما بر عهده داریم. وی افزود: مدیریت امسال دوسالانه معماری بر عهده پائولو باراتا است. وی دیدگاهی متفاوت در معماری دارد، پروژه‌هایش روی مسکن‌های ارزان قیمت متمرکز بوده و مسأله شهر در کنار معماری برایش اهمیت دارد و شعاری که برای امسال دوسالانه اعلام کرده، «گزارش از خط مقدم» است. باراتا به دنبال نمونه‌های موفق معماری با هدف تأثیر گذاری روی مردم است تا مخاطب خاص. قره گوزلو ادامه داد: پس از اعلام حضور ایران در این دوسالانه، فراخوان منتشر شد؛ 388 گروه و نفر در فراخوان ثبت نام کردند. 148 اثر به مرحله اول رسید که پیرو زمانبندی فراخوان طراحی غرفه ایران در دوسالانه معماری ونیز 2016 پس از داوری مرحله اول، پنج برنده منتخب، در تاریخ 8 اسفند 1394 اعلام شدند. 10 روز زمان داشتیم تا داوران را نسبت به اجرایی شدن این طرح قانع کنیم که در نهایت پس از داوری مرحله دوم، در تاریخ 20 اسفند 1394 طرح گروه «پرشیا قره‌گوزلو و بهزاد اتابکی»، با عنوان REWIND<> FAST FORWARD «بازنگری - عرصه‌بازی - پیشروی» به عنوان طرح منتخب برای اجرا در غرفه ایران در دوسالانه معماری ونیز انتخاب شد. داوران این فراخوان پرویز پیران، فرهاد احمدی، محمدرضا حائری، فرشاد مهدی زاده، آرش بصیرت، رامین صدیقی و رضا دانش‌میر بودند.

از دلایل انتخاب این طرح می‌توان به محتوای انسانی طرح و تبدیل بحران به فرصت برای مقاومت در خط مقدم، دقت بالای طرح تثبیت و تبیین مفاهیم مورد نظر و شیوه مناسب انتقال آن، خوانایی کارکردی طراحی غرفه در انتقال پیام محتوایی، پتانسیل فضایی مناسب در طرح پیشنهادی غرفه، محافظت از سرمایه‌های اجتماعی و تمدنی ایران، رویکردی برگرفته از شهر و ارائه گزارش‌های متنوع، به روز و مستند از مشکلات غالب شهرهای ایران و قابلیت و پتانسیل اجرایی پروژه و تطابق با برنامه زمانی و هزینه‌های اجرایی اعلام شده است. قره گوزلو در مورد نحوه شروع کار گفت: پس از نوروز امسال، کار خود را آغاز کردیم. در حال رساندن مواد لازم برای اجرای طرح غرفه ملی ایران به ونیز هستیم، ششم تا هشتم خرداد ماه نمایش خصوصی دوسالانه آغاز می‌شود، سپس 6 ماه بعد در 8 آذر ماه 95، نمایش عمومی دوسالانه برگزار خواهد شد. وی افزود: طراحی غرفه انجام شده که بخش اصلی آن روی دیوار و سقف است طراحی‌اش از بافت شهری گرفته شده، بخش دیگر این طرح به شکل نمایش تعاملی و دیجیتال است که سه فیلم را به نمایش خواهیم گذاشت. یکی <اتفاقات پامنار>، دومی <یوسف آباد> و سومین فیلم را از گروه دیگر گرفته‌ایم که مربوط به یکی از روستاهای طبس است. در این سه فیلم، اتفاقاتی که در این بافت‌ها افتاده را بازگو می‌کنیم.

در کل فضای اصلی غرفه بر اساس بازنمایی الگوهای تراکمی بافت‌ها است که درحرکتی معکوس از سقف به دیوار روبه‌رو و بخشی از کف کشیده شده، این بازنمایی،استعاره روند معکوس و بازگشت زندگی به بافت‌ها و محلات (با رویکرد عدم بازگشت به گذشته) و پیوند نهایی گروه‌های مختلف برای به مشارکت گذاشتن شکست‌ها و موفقیت‌های به دست آمده و پیشروی‌های هرچند کوچک در ارتقای کیفیت زندگی است. دیواراصلی و تعاملی غرفه از یک پرده عریض برای نمایش فیلم‌هایی از روایت‌های ذکرشده بالا و یک نوار حسگر با استفاده از تکنولوژی روز است که با ورود فرد مشارکت کننده و تماس در بخش حساس یکی از روایت‌ها انتخاب شده و پخش می‌شود. در زمان پخش روایت، نقاطی مشخص از آن در نوارحساس تعاملی روشن و خاموش شده و چنانچه دست مشارکت‌کننده با آن تماس و اشاره‌ای پیدا کند، جزئیات بیشتری از موضوع در نوار تعاملی پدیدار می‌شود و در انتها برخی از جزئیات با روشن شدن نشان چاپگر قابلیت پرینت دارد.

این معمار اضافه کرد: مساحت پاویون ایران حدود 36 متر مربع با سقف 6 متری است و این نخستین بار است که غرفه ایران در دوسالانه معماری ونیز در بخش مسابقه شرکت داده شده که همانند جشنواره فیلم ونیز، نشان‌هایی چون شیر طلایی و نقره‌ای به برندگان اهدا خواهد شد.

قره‌گوزلو به همراه بهزاد اتابکی در خصوص ارائه این طرح معتقدند شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چهار دهه اخیر ایران و بازتاب «اقتصاد انباشتی» مبتنی بر ساختمان سازی، تراکم و شهر فروشی، مهاجرت بی‌رویه به شهرهای بزرگ و حومه‌ها و طرح‌های بالادستی مهندسین مشاور بی‌توجه به اصل مشارکت انسانی و اجتماعی در بافت‌های متراکم و فرسوده، بافت‌های تاریخی و محلات گوناگون کلانشهر تهران و شهرهای بزرگ ایران، کیفیت زندگی و فضای زیستی را بشدت کاهش داده است. بخش وسیعی از این بافت‌ها به دلیل کیفیت پایین زندگی از سکنه خالی شده و بسیاری از این نواحی در معرض تخریب و تبدیل به نواحی تجاری در دل بافت‌های مسکونی هستند. این بافت‌ها تنها بافت‌های فرسوده و تاریخی تهران را شامل نشده و انواع گوناگون مناطق شهری را در برگرفته‌اند.

قره گوزلو ادامه داد: گروه ما، تحقیقی را با موضوع «بازنگری، عرصه بازی، پیش روی» در سال‌های اخیر به منظور شناخت دقیق این موضوع و رودررو قرار گرفتن با پرسش‌هایی از درون محله‌ها و اجتماعات آغاز کرده است و راه‌حل‌هایی کوچک و ساده برای بهبود فضاهای زیستی در مقیاس‌های متفاوت و نیز ارتباط با گروه‌های مردمی فعال، سازمان‌های مردم نهاد، شورایاری‌های محله‌ای و یافتن الگوهایی از بهسازی توسط مردم ارائه کرده است.

همچنین در مسیر این پژوهش، طراحی به نمونه‌هایی ارزشمند از مقاومت برای زیستن و خطرات توأم با خلاقیت برخورد کرده است که طی زمان، متوقف نمانده و با پیشروی کند اما مستمر، حرکت کرده است. مسلماً مشارکت‌های خرد و محلی توانسته‌اند تا حدودی به شرایط بهتر زندگی بینجامند، اما قدرت خرد کننده اتفاقات بیرونی همواره آنها را با شرایطی متزلزل روبه‌رو کرده است. این دستاوردها هر زمان که توانسته‌اند با یکدیگر ارتباط گیرند با موفقیت‌هایی قابل توجه روبه‌رو بوده‌اند.

این پروژه مسیر جهش سریع و بدون تفکر و پاسخ‌های اشتباه در آینده را کند کرده و با نگاهی هدفمند و آینده‌نگر به کیفیت خوب فضای معماری و اندیشه‌های اجتماعی معاصر به منظور گسترش مشارکت‌های مستقل مدنی در زمینه حرکت‌های رو به جلو نگاه‌انداخته و تلاش‌ها و مقاومت‌های باقی‌ماندن در این عرصه و تسری ایده‌های خوب توسط مردم را شناسایی کرده و ازطریق شریان‌های ارتباطی آنها (گروه‌های مشارکت کننده) به یکدیگر پیوند می‌دهد. با این هدف و تفکر طرح پاویون ایران در دوسالانه معماری 2016 ونیز ارائه شده است.

قره‌گوزلو یکی از مشکلات در اجرای طرح را بودجه دانست. وی به «ایران» گفت: بودجه در نظر گرفته شده برای ما کافی نیست، برای همین به دنبال اسپانسر هستیم. علی خداوردی، یاسمن لشگری و گلشن نریمانی روی این پروژه کار می‌کنند. گروه اجرایی ما لیلا عراقیان، علیرضا بهزادی، سینا احمدی و علی لقمانی هستند. قره گوزلو متولیان این موضوع را وزارت راه و شهرسازی و مجری آن را مؤسسه رویدادهای مهندسی صبا اعلام کرد.


ایران/در مراسم رونمایی از کتاب «زیر پوست قصه‌ها» مطرح شد


مدخلی برای واقعیت گرایی در سینمای ایران/ سید محمد بهشتی: بنی اعتماد می‌تواند دورانی از سینمای ایران را نمایندگی کند

مراسم رونمایی از کتاب «زیر پوست قصه‌ها» که به سینمای رخشان بنی‌اعتماد اختصاص دارد، بهانه‌ای شد تا در آن اهالی هنر و سیاست، از جریانِ روزِ سینمای ایران و ضرورت واقعیت نمایی در آن سخن گویند.

صادق زیباکلام طی سخنانی در این مراسم گفت: هنر حکومتی در هیچ زمان و هیچ جامعه‌ای چیزی برای ارائه نداشته است. هنر حکومتی در کشورهایی همچون شوروی، چین کوبا که مهد این گونه هنرها بوده ره به جایی نبرده و در هیچ کشور دیگری هم موفق نمی‌شود. زیباکلام با اشاره به اینکه با یک اصل نمی‌توان دو گونه برخورد کرد گفت: اگر در سینما ملاک خوب بودن فیلم، میزان گیشه و فروش است چرا باید مثلاً فروش فیلمی مانند اخراجی‌ها نشانه خوب بودن آن باشد اما فروش خوب مانند فیلم صمد به مدرسه می‌رود نشان بد بودن آن فیلم.

زیباکلام با انتقاد از کسانی که فیلم‌های اصغر فرهادی و بنی اعتماد را مورد هجوم قرار می‌دهند گفت: اصولگرایان و تندروها با حمله به این فیلم ژانر جدیدی به نام سیاه‌نما اختراع کردند. وی با اشاره به کتاب زیر پوست قصه‌ها نوشته سعید عقیقی گفت: این کتاب را باید حداقل به خاطر یک دلیل مهم خرید و آن گفت‌و‌گوی طولانی و زیبایی است که سعید عقیقی با بنی اعتماد انجام داده و هر فردی که به سینمای ایران و حتی ژانر سیاه‌نمایی علاقه دارد باید یک نسخه از این کتاب را در قفسه خود داشته باشد. زیباکلام ادامه داد: گروهی هرچقدر می‌خواهند می‌توانند به این گونه سینما حمله کنند اما آنچه از سینمای ایران به عنوان باقیات صالحات باقی می‌ماند؛ سینمای حکومتی نیست بلکه سینمایی است که کسانی همچون خانم بنی اعتماد و فرهادی علمدار آن هستند.

بازتاب رنجِ واقعی در سینمای بنی اعتماد

رضا میرکریمی (مدیرعامل خانه سینما) هم طی سخنانی در این مراسم گفت: من افتخار می‌کنم که این کتاب را هفته پیش خواندم و این کتاب مدخلی برای من باز کرد و آن واقعیت‌گرایی در سینمای ماست که تفاسیر و تعابیر دارد.

نگاهی همراه با عطوفت و همدلی

گلاب آدینه (بازیگر فیلم های بنی اعتماد) نیز در سخنانی گفت: رخشان بنی اعتماد روی مواضع خودش ایستادگی و پافشاری کرده و این پافشاری همیشه به شکل مثبت بوده است. آدینه ادامه داد: نگاه بنی اعتماد به جامعه همراه با عطوفت و همدلی است. او این عطوفت و همدلی را با خودش در طول ساخت فیلم می‌آورد و ما نیز در همکاری با وی سعی می‌کردیم به این نگاه نزدیک شویم.

نماینده سینمای ایران

سید محمد بهشتی نیز در این مراسم گفت: من از ابتدا در جریان انتشار این کتاب بودم زیرا به انتشارات روزنه پیشنهاد کردم که شما باید درباره سینمای ایران و فیلمسازان ایرانی کتابهای جداگانه چاپ کنید و حتی درباره برخی از آنها می‌توان ده‌ها کتاب چاپ کرد که یکی از آنها رخشان بنی اعتماد است. بهشتی افزود: کسانی در سینمای ایران هستند که خودشان می‌توانند نماینده سینمای ایران باشند و قطعاً یکی از آنها رخشان بنی‌اعتماد است که می‌تواند دورانی از سینمای ایران را نمایندگی کند.

نادم و پشیمان نیستیم

رخشان بنی اعتماد نیز با تشکر از کسانی که در این مراسم در خانه سینما حضور داشتند و آنها که شرایط چاپ کتاب را فراهم کردند گفت: نسل من سینما را در دوران مدیریت و تفکر سیدمحمد بهشتی شروع کرد و ما سینما و تعریف آن را در آن دوران یاد گرفتیم. وی افزود: هرچند من و بعضی فیلمسازان باید برای بسیاری از فیلم‌ها دائم جواب پس بدهیم اما هیچ وقت از راهی که در سینما آمدیم، نادم و پشیمان نیستیم. بنی اعتماد ادامه داد: گروهی همیشه ما را مورد اتهام قرار می‌دهند که شما مگر فیلم‌ساز نیستید چرا درباره مسائل اجتماعی نظر می‌دهید و حرف می‌زنید و ما را متهم به سیاسی کاری و سیاسی بودن می‌کنند. من همیشه در پاسخ به این حرف سطحی می‌گویم حاضرم فدا بشوم اما ببینم اثرم تأثیر و کاربرد بیشتری دارد.


جام جم/زاویه دید



کارنامه اجتماعی درخشان معاون جدید سیما

تحلیل گفتمانی سخنان رهبر معظم انقلاب در شش ماه گذشته نشان می‌دهد تاکیدات ویژه ایشان به مسئولان دستگاه‌های مختلف درخصوص ضرورت اهتمام جدی برای مواجهه با آسیب‌های اجتماعی هم جدی‌تر و هم علنی‌تر شده است.

در همین راستا در نشستی که مسئولان عالی‌رتبه کشور در اردیبهشت امسال با رهبری داشتند، ایشان تاکید می‌کنند: «در مقابله با آسیب‌های اجتماعی نباید به کارهای معمولی و جاری دستگاه‌ها اکتفا شود... این چیزی نیست که ما را قانع کند؛... یک کار فوق عادت انجام بگیرد، یک تلاش مضاعف انجام بگیرد.» همین جا باید متذکر شد که یکی از راهبردهای اصلی تبیین شده توسط رهبری نظام برای مواجهه با آسیب‌های اجتماعی «گفتمان‌سازی» و شکل‌گیری خواست عمومی و باور عمومی است که باید با شکل‌گیری یک گفت‌وگوی اجتماعی و نخبگانی در این عرصه زمینه‌های آن فراهم شود.

در این چارچوب باید اذعان کرد انتصاب مرتضی میرباقری به عنوان معاون سیما، یک فرصت مهم برای ارتقای نقش رسانه ملی در عرصه پیشگیری، کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی به شمار می‌رود. واقعیت این است در طول سه سال فعالیت دولت که رئیس آن از ابتدا (در مراسم تحلیف) یکی از اولویت‌های خود را مقابله با آسیب‌های اجتماعی بیان کرد، بار اصلی برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در حوزه آسیب‌های اجتماعی به‌عهده دو نفر بوده است: علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مرتضی میرباقری قائم‌مقام وزیر کشور در امور اجتماعی و فرهنگی.

در این میان آقای میر باقری در سمت قائم‌مقام اجتماعی وزیر کشور موفق شد نقشی مهم در حساسیت‌زایی پیرامون مسائل مرتبط با آسیب‌های اجتماعی بویژه میان مسئولان و سیاستگذاران ارشد نظام ایفا کند. برگزاری دو جلسه مهم مسئولان عالی رتبه کشور با رهبری نظام و بررسی ابعاد مختلف آسیب‌های اجتماعی با اهتمام آقای میرباقری میسر شد. با این وصف این امید وجود دارد که معاون جدید سیما موضوع کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی را در شمار یکی از مسئولیت‌های مهم خود در این سمت تعریف نماید.


جوان/رفتار متناقض «كن» با فيلم‌هاي فرهادي


قهر با «گذشته» رفاقت با «فروشنده» و استقبال از فقر و فحشا

جشنواره كن حاضر نيست فيلمي را بپذيرد كه در آن فقر و فحشا در امريكا به نمايش در آمده است، اما در مقابل، از ساخت چنين فيلمي درباره ايران استقبال مي‌كند و هنوز در ايران عده‌اي معتقدند جوايز جشنواره‌هاي خارجي سياسي نيست!

نویسنده : هادی عسگری

با گذشت چند روز از دريافت دو جايزه شصت و نهمين جشنواره فيلم كن توسط فيلم «فروشنده»، رفتارهاي اين جشنواره فرانسوي در قبال اصغر فرهادي و سينماي ايران، از سوي كارشناسان سينما تحليل و بررسي مي‌شود.


رفتارهايي متناقض از سوي فرانسوي‌ها كه با بي‌مهري نسبت به فيلم «گذشته» همراه بود و امسال با دو جايزه به «فروشنده» اين فيلم لقب ارزشمند‌ترين اثر جشنواره را از آن خود كرد.


اين روزها صحبت‌هاي بهروز افخمي درباره اينكه جشنواره فيلم «كن» جشنواره دگرباش‌هاي جنسي است، جنجال زيادي به راه انداخته است. اين كارگردان در برنامه «هفت» از نظر خود دفاع كرده و البته مخالفان وي نيز نظرات خود را دارند، اما چيزي كه نمي‌شود آن را فراموش كرد، اين است كه «كن» به راحتي فيلم «گذشته» را از دريافت جايزه بهترين فيلم جشنواره و تنديس نخل طلايي محروم كرد تا فيلم با موضوع دگرباشي جنسي جايزه نخست جشنواره را از آن خود كند.


زماني كه «گذشته» اينچنين با بي‌توجهي روبه‌رو شد، به طور اتوماتيك‌وار در ساير جشنواره‌ها نيز حضورش كم‌رنگ شد و حتي فرانسه اين فيلم را به عنوان نماينده‌اش به آكادمي اسكار معرفي نكرد. زماني هم كه ايران فيلم «گذشته» را به اسكار فرستاد در مرحله اول انتخاب براي اسكار بهترين فيلم خارجي زبان حذف شد.


تأکید افخمی بر موضعش نسبت به «کن»

بهروز افخمي در برنامه جمعه شب «هفت» درباره رفتار جشنواره كن با فرهادي گفت: آنچه اهداي جوايز به فرهادي را برايشان سخت كرده بود، اهداي جايزه به كسي بود كه پيش از اين اسكار گرفته است و به نوعي امريكايي‌ها او را كشف كرده بودند.


مخصوصاً كه فرهادي در آنجا نيز كانديداي بخش فيلمنامه شده بود. قاعده بعدي‌اي كه با «فروشنده» به‌هم ريخت اين بود كه اين فيلم توانست خلاف قاعده هميشگي كن دو جايزه را كسب كند كه اين اتفاق تنها با اجازه دبير جشنواره ممكن است.


فرهادي حتي در انتخاب اوليه جشنواره كن هم حضور نداشت و دبير جشنواره از اختياراتش استفاده كرد و اين فيلم را به جشنواره آورد. البته اين اولين باري نيست كه اين فستيوال فيلم با ايراني‌ها رفتارهاي كژدار و مريزي داشته است.


امیر نادری و فرهادی دو روی سکه «کن»

امير نادري كه سال‌ها است بيرون از ايران زندگي مي‌كند، زماني با ساخت فيلم «انتظار» توانست جايزه ويژه هيئت داوران جشنواره كن را به دست آورد، اين جايزه يكي از جوايز اصلي جشنواره كن است و براي سازنده آن اعتبار سينمايي خوبي به شمار مي‌رود. امير نادري به غير از اين موفقيت در كن، جوايز متعددي از جشنواره‌هاي بين‌المللي گرفته و يكي از شناخته‌شده‌ترين كارگردانان سينماي ايران در خارج از كشور به شمار مي‌رود، اما همين كارگردان وقتي فيلمي درباره امريكا مي‌سازد، جشنواره كن حاضر به پذيرش وي نمي‌شود.


عزت‌الله ضرغامي در صفحه اجتماعي‌اش با ذكر خاطره‌اي از عباس كيارستمي به رفتار كن با امير نادري پرداخته است. ضرغامي نوشته است: «امير نادري در امريكا، فيلمي ساخت كه محتواي آن فقر و فحشا و ابتذال در جامعه امريكا بود. فيلم را به جشنواره كن فرستاد؛ به‌‌رغم تصور او، از همان ابتدا فيلم مردود و از مسابقه كنار گذاشته شد! آقاي عباس كيارستمي در يك جلسه طولاني و صميمي با من، به اين مسئله اشاره كرد و گفت آقاي نادري از من خواست پا در مياني كنم؛ با رئيس جشنواره كن صحبت كردم و راجع به كارنامه آقاي نادري توضيح دادم و از او خواستم اين فيلم در مسابقه پذيرفته شود. آقاي ژيل ژاكوب در پاسخ گفت بله، فيلم خوبي است؛ ولي مربوط به جامعه امريكاست؛ اگر مربوط به ايران بود، حتماً قبول مي‌كرديم!»


در سال‌هاي اخير نيز فيلم‌هاي مهمي در سينماي ايران ساخته شده‌اند كه هيچ‌گاه از سوي جشنواره كن، دعوتي از آنها نشده و به كلي ناديده گرفته شده‌اند.


از سوي ديگر علي معلم، تهيه‌كننده سينما حضور يك ايراني در جمع داوران جشنواره كن و مسائل سياسي ميان ايران و اتحاديه اروپا را در برنده شدن «فروشنده» در دو رشته بي‌تأثير ندانسته است. اين گفته‌ها مي‌تواند مهر تأييدي بر ادعاي رفتار سياسي جشنواره‌هاي خارجي باشد. «فروشنده» اصغر فرهادي، فيلمي توليد مشترك به شمار مي‌آيد. اين فيلم با سرمايه‌گذاري فرانسوي، قطري و ايراني ساخته شده است، مسئله توليد مشترك فيلم كه از سوي سازمان سينمايي نيز دنبال مي‌شود، برخلاف آنچه در سطح بيروني يعني ورود سرمايه خارجي به سينماي ايران است، ابعاد سياسي و فرهنگي نيز دارد كه كمتر به آن توجه شده است.


محمد تقي فهيم، منتقد سينما در يادداشتي درباره توليد مشترك در سينما مي‌نويسد: بي‌ترديد توليد مشترك فيلم نيز مانند بسياري از پديده‌ها‌ي ديگر يك فرصت است كه در صورت مديريت شدن از موضع منافع ملي و اقتدار لازم، مي‌تواند در خدمت كشور قرار گيرد، ولي وقتي شاهديم كه از ميان 10 فيلم برنده جوايز مهم اغلبشان با سرمايه خارجي بوده و با تأمل در نزديك به 15 پروژه سينمايي تحت عنوان مشترك در سال‌هاي پس از انقلاب، محتوايي مغاير با ارزش‌هاي انقلاب و ايران بر آنها جاري است، دم‌خروس بيشتر نمايان مي‌شود.


دو جايزه فيلم فروشنده از نظر سينمايي مهم است، اما هنوز در ايران كسي اين فيلم را نديده و تا زماني كه منتقدان ايراني آن را نديده‌اند، نمي‌توان گفت فرانسوي‌ها بر اساس قابليت‌هاي فرهادي در فيلمنامه‌نويسي و توانمندي شهاب حسيني در بازيگري به اين فيلم جايزه داده‌اند، يا همان طور كه بسياري معتقدند جشنواره‌هاي خارجي در اهداي جوايز سياست‌ورزي را مد‌نظر قرار مي‌دهند.

سرگذشت امير نادري شايد هيچ وقت براي اصغر فرهادي تكرار نشود، اما فيلم‌هاي فرهادي بدون اينكه بخواهد از فقر در امريكا نيز چيزي بگويند، از رسيدن به نخل طلا نا‌موفق بوده‌اند.


جوان/بالاخره تلويزيون روابط عمومي باشد يا نباشد؟


وقتي صداوسيما پول مي‌خواهد و دولتي‌ها تمجيد شدن!

با رفتن محمد سرافراز و آمدن علي‌عسكري و تغيير سريع ديگر مديريت‌هاي رسانه ملي، بايد ديد دولت و صداوسيما احياناً چه بهانه‌اي براي دوري يا شايد هم رفاقت بهتر با يكديگر پيدا مي‌كنند.

نویسنده : محسن غلامي

رسانه ملي پوست كلفتي بايد داشته باشد؛ از اين بابت كه همه به آن معترضند، البته اين مخالفت كردن‌ها، خالي‌بندي است وگرنه تلويزيون اگر به منتقدانش رو بدهد، سريعاً از درِ رفاقت وارد مي‌شوند و بيا ببين چه قربان‌صدقه‌هايي كه تحويلش مي‌دهند! كمي بي‌تعارف حرف بزنيم؛ صداوسيما و دولت رابطه جالبي ندارد و هردو نيز مقصرند چون همه چيز را ميدان سياست مي‌كنند يا توقع‌شان زيادي‌ ا‎ست. جلوي هم رفيقند و پشت سرهم الله اعلم! موضوع دعوا نيز مشخص است حتي اگر علني نكنند، ولي تا بتوانند به‌هم نيش و كنايه مي‌زنند. فراموش نكنيم كه صداوسيما ابداً نبايد روابط عمومي اشخاص و جبهه‌اي باشد اما بلندگوي نظام چرا؛ گرچه برخي معناي اصطلاحي نقد را حتي نمي‌‎دانند كه يعني ذكر خوبي و بعد نمايش بدي، تازه اگر باشد. ولي قرار نيست چرك و كارنكردن‌ها را نيز به تصوير نكشد. جريان ديروز صداوسيما و دولت را ببينيد؛ هميشه از يكديگر شاكي‌اند، خصوصاً دومي نسبت به اولي.


حالا هم كه دوباره موج تغييرات در رسانه ملي دارد اتفاق مي‌افتد، بايد ديد سر و كار اين دو به كجا مي‌كشد. عوض شدن‌ها در صداوسيما فعلاً كليد خورده و همچنان نيز بايد منتظر تغييرات خلق‌الساعه باشيم كه خوب يا بدش نيز دست صاحبش. لابد مي‌داند چه مي‌كند نه ماهايي كه بيرون گود ايستاده‌ايم! اما مشتري پر و پا قرص تلويزيون مسلماً مردمند كه سطح توقع‌شان زيادي بالاست. حق دارند اما اين احقاق حق كمك‌حال مي‌خواهد كه يكي مثل مردم نمي‌تواند باشد. وظيفه دولت و بقيه قواست. دولتي‌ها سهمشان سنگين‌تر هم هست؛ البته بودجه مي‌دهند ولي گويا به شرطي كه جام‌جم‌نشين‌ها بشوند تريبون اينها. جدا از اين، اما نه به باد انتقاد گرفتن خلاقيت است و نه گروگانگيري مالي و غيره. اين اصل را كه نبايد به‌وسيله صداوسيما قطبي‌سازي كرد و روابط عمومي جايي و كسي شد، متوجه خود دولت نيز هست. كار سختي نيست واقعاً كه به قول فلاني به‌جاي مچگيري، دست هم را بگيرند. تا نشود صداوسيمايي كه سريال‌سازي‌اش را بخواباند و بقيه را فداي صرف تبليغات كند. بودجه دولتي بهش نمي‌رسد و او نيز در مقابل تلافي به مثل مي‌كند! ‎ ختم كلام اينكه، فعلاً با آمدن علي‌عسكري، همه از بدي قبلي‎ها و خوبي جديدترها گپ مي‌زنند و اينكه قرار است دولت و صداوسيمايي‌ها كمي رفاقتشان بيشتر شود، البته اگر توقع زيادي اجازه بدهد و سريع تبديل به دوستي خاله‌خرسه نشود.


حمایت/«امیرحسین شفیعی» کارگردان تئاتر چندرسانه‌ای در گفت و گو با «حمایت»: «خرم فتح» نمایش نیست روایت «مقاومت» است


گروه فرهنگی-فرزانه دیانتی: «باغ موزه دفاع مقدس» تنها یک فضا برای یادآوری تاریخ مقاومت مردم این سرزمین نیست؛ اینجا هنوز « دفاع مقدس» ادامه دارد. از بنای مسجد جامع تا نقاشی دیواری که در ابعاد حدود ۲ هزار متر روی یک گنبد دورانی پروژکت شده، همه و همه بیانگر عظمت حماسه‎ای است که 8سال به طول انجامید. البته روایت این «حماسه» شیوه دیگری هم دارد؛ نمایش چندرسانه‌ای «خرم فتح». روایت کوتاه از مقاومت مردم خرمشهر تا عملیات بیت‌المقدس که قراراست امروز 10خرداد همزمان با افتتاح آزمایشی سراسرنمای خرمشهر و با حمایت شهرداری تهران اجرا ‌شود.


کارگردانی این اثر برعهده« امیرحسین شفیعی» است؛ کارگردانی که این روزها با نام«دریادلان» پیوند خورده است.

وی در گفت وگو با «حمایت» در خصوص کم و کیف این نمایش چند رسانه‌ای اظهارکرد: نمایش چندرسانه‌ای «خرم فتح» در واقع نمایشی در قالب هنرهای تجسمی، نمایشی و موسیقی است که با بهره‌گیری از تکنیک‌های سینمایی در آن به دنبال یادآوری و بازسازی رشادت‌های رزمندگان درعملیات بیت‌المقدس و مقاومت مردم خرمشهر هستیم.شفیعی ادامه‌داد: دراجرای این نمایش8 کارگردان برای آفرینش 17 موقعیت فعالیت می‌کنند. توحید معصومی، علی براتی، رضا بیات، رستا رضوی، هومن رهنمون، علی محمدرادمنش، حمید ملاحسینی، علی کشوری، کارگردانان موقعیت‌های مختلف این نمایش چند رسانه‌ای هستند.وی همچنین در خصوص فضای اجرای این نمایش توضیح داد: موزه‌ای به نام سراسر نمای خرمشهردر باغ‌موزه دفاع مقدس توسط شهرداری تهران ساخته‌شده که از امروز 10 خردادماه افتتاح می‌شود و هم‌زمان با افتتاحیه، شهرداری تهران با ابتکاری جالب تصمیم گرفته بخش‌هایی از موزه را زنده کند، یعنی بازدیدکننده وقتی داخل موزه می‌شود در یک فضای زنده قرار ‌گیرد. در بسیاری از موزه‌های شاخص جهان این اتفاق رخ می‌دهد یعنی مخاطب در بازدید از موزه با تاریخ به‌صورت زنده مواجه خواهد شد.


سراسر نمای خرمشهر فرصتی نوین برای تئاتر

کارگردان «خرم‌فتح» با ابتکاری خواندن مجموعه سراسر نمای خرمشهر تصریح کرد: مجموعه سراسر نمای خرمشهر که ساخت بسیار باشکوهی دارد، فرصتی به هنرهای نمایشی داده تا بتوانند در این مکان عملکرد و کارایی‎شان را به مخاطب نشان دهند.

وی افزود: در این فضا، تماشاگران در گروه‎های 25 و 50 نفره وارد موزه می‌شوند و در بدو ورود با یک گروه نمایشی که با بهره‌گیری از قالب‌های مختلف هنری تاریخ را زنده می‌کنند مواجه خواهند شد. این قالب‏های مختلف گاهی با پخش یک فیلم، یا پخش یک نمایش یا مجموعه آثار هنرهای تجسمی مخاطب را شگفت‌زده می‌کند و با مفاهیم ایثار و شهادت و مقاومت مرم خرمشهر آشنایشان خواهد کرد.


300هنرمند برای خلق یک اثر

شفیعی همچنین خاطرنشان کرد: حدود 300 هنرمند تئاتر، سینما و موسیقی در اجرای این تئاتر همکاری می‌کنند. امیدواریم که این اثر از هفته مقاومت تا هفته دفاع مقدس اجرا شود. تابه‌حال تئاتر چندرسانه‌ای داشتیم ولی اینکه تئاتر چندرسانه‌ای زنده در موزه اجرا شود، ابتکاری است که برای اولین بار مطرح شد و این اتفاق بسیار خوبی است که باید موردحمایت قرار گیرد. چراکه مردم با دیدن این تئاتر با یک تیر دو نشان می‌زنند، هم تئاتر می‌بینند و هم از یک موزه دیدن می‌کنند. استفاده از فضاهای شهری برای ارجای یک نمایش اتفاق مثبتی است که قبلا من در «دریادلان» و حوضچه تئاتر شهر از آن بهره برده‌ام.

کارگردان تئاتر صحنه ای «دریادلان» ادامه داد: ایده کار چندرسانه‌ای تئاتر از طرف شهرداری تهران مطرح و درخواست شد یک نمایش چندرسانه‌ای در یک محیط زنده اجرا شود که برای من توجه به این موضوع خیلی جالب بود. در واقع این رویداد اولین تئاتر موزه‌ای ایران است.

وی در ادامه سخنانش با اشاره به دیگر عوامل نمایش چند رسانه «خرم فتح» تصریح کرد: مدیر هنری این اثر، حامد زحمتکش و طراحی صحنه بر عهده میثم نویریان است. زهراصمدی طراحی لباس را برعهده دارد. مدیرتولید جوادگنجی است و دستیاران من در این اثر، نوا یوسف زاده، میلاد احمدلو، حسین بنیاد خواهند بود. دستیاران تولید مهدیه اکبری، فرشیدثامت، هستی سرمستی و البته برنامه‌ریزی برعهده جواد گنجی و منا علامه امیری قرار دارد. علیرضا خورشید هم طراح گریم است. وی خاطرنشان کرد: دراین تئاتر «حمید حامی» قطعه خرمشهر را به‌صورت زنده اجرا خواهد کرد. همچنین «یاسر خاسب» نیز قطعه پرفورمنس را اجرا می‌کند. شفیعی با یادآوری این موضوع که محمدباقر قالیباف شهردار تهران چند شب پیش از آخرین مراحل آماده‌سازی نمایش چندرسانه‌ای «خرم فتح» بازدید کرده است، بیان‌کرد: شهرداری تهران تئاتر را بین مردم برده است وهمین موزه و سراسر نمای خرمشهر از جمله مکان‌های مناسب برای اجرای گروه‌هایی است که پرفورمنس کار می‌کنند . وی با اشاره به تفاوت‎های اجرای چند رسانه‏ای با اجراهای صحنه‏ای هم تصریح کرد:.قطعا این نوع از کار نمایش تفاوتهای آشکاری با سایر نمایش‏ها د ارد.معمولا اجراهای داخل سالن باید از متون قوی برخوردار باشند .اما در این نمایش مردم به دیدن موزه می‌آیند و ناخودآگاه با تئاتر روبرو می‌شوند. این یک اتفاق هنری است.


شرق/«كارنامه بندار بيدخش» به روایت «مهدي هاشمي»


از هجرت «بيضايي» افسوس مي‌خورم

عسل عباسيان: با مهدي هاشمي، بازيگري كه او را با شاهكارهاي تئاتر و تلويزيون و سينما در خاطر داريم، به بهانه اولين نمايش فيلم- تئاتر «كارنامه بندار بيدخش» با بازي او، ‌پس از ١٩ سال كه از اجراي آن در تالار چارسوي تئاترشهر مي‌گذرد، درباره روزهاي اجراي اين تئاتر و همكاري‌هاي بسيارش با بيضايي گپ‌وگفت داشته‌ايم.


آشنايي شما با بهرام بيضايي چطور اتفاق افتاد؟

وقتي سال ٥٨ آقاي بيضايي مي‌خواستند نمايش «مرگ يزدگرد» را روي صحنه ببرند، دو هفته مانده به اجرا، به دلايلى يكي از بازيگرانشان انصراف دادند. وقتي توسط دوستانم كه همسايه روبه‌رويمان هم بودند (داريوش فرهنگ و سوسن تسليمى) از اين موضوع باخبر شدم، از آنها خواستم به آقاي بيضايي بگويند از من تست بگيرد كه تست گرفتند و من قبول شدم و شبانه‌روزي روي متن كار كردم و خودم را به ديگر بازيگران رساندم. ٤٥ شب در پاييز ٥٨ در سالن چارسو اجرا داشتيم و دوسال بعد هم در تابستان ١٣٦٠ در آران كاشان در آسيايي واقعي «مرگ يزدگرد» فيلم‌برداري شد.

با توجه به محدوديت‌هايي كه در سال‌هاي دهه ٦٠ براي بهرام بيضايي در تئاتر ايجاد شد، وقتي او پس از ١٨ سال دوري از تئاتر خواست «كارنامه بندار بيدخش» را روي صحنه ببرد، مشكلي براي اجراي آن ايجاد نشد؟

آن زمان رئيس مركز هنرهاي نمايشي حسين سليمي بود كه به فرهيختگي و والايي شهرت داشت. سليمي اصرار می‌کرد حتما پس از سال‌هاي دوري بيضايي از صحنه تئاتر، سرانجام او كار كند. با توجه به اينكه آقاي بيضايي هميشه وقتي تمام شرايط فراهم بود كارش را شروع مي‌كرد، در آن دوران اگر كوشش آقاي سليمي نبود، اي بسا كه «كارنامه بندار بيدخش» هم روي صحنه نمي‌رفت. دولت اصلاحات در تلاش بود حتما بيضايي كار كند. آن‌قدر براي بازگشت بيضايي مصمم بودند كه آقاي مهاجراني، موقع استيضاحشان در مجلس وقت هم در اين‌باره صحبت كردند و از فيلم‌نامه «روز واقعه» بهرام بيضايي به‌عنوان بهترين فيلم‌نامه اسلامي ياد كردند. البته بيضايي راحت تن در نداد تا در فضايي كه تئاتر در مضيقه است كار كند، منتها دولتمردان وقت فضايي ايجاد كردند كه نهايتا اين اتفاق افتاد و «كارنامه بندار بيدخش» اجرا شد.

وقتي شرايط فراهم شد، چطور آغاز به كار كرديد؟

آقاي بيضايي گفتند بناست اين نمايش‌نامه‌شان را روي صحنه ببرند و وقتي من متن را خواندم، به‌قدري مشكل بود كه بعضي جملات را حتي از روي متن نمي‌توانستم روخواني كنم. از آقاي بيضايي خواهش كردم يك‌بار آن را برايمان بخوانند. من و پرويز پورحسيني به خانه ايشان رفتيم و متن را برايمان خواندند و تازه ما فهميديم با چه متني طرفيم. من فكر مي‌كنم شاملو در شعر و بيضايي در نمايش‌نامه‌نويسي غول‌هاي زبان‌ فارسي‌اند. وقتي با متن «كارنامه بندار بيدخش» مواجه شدم، ديدم كه اين متن شكلي «گوي»وار دارد و سيال است. يعني در اول و وسط و آخر، ماجرا هم‌زمان پيش مي‌رود. روايتي است مثل گوي، كه سياليت دارد، شبيه روايت‌هاي ماركز. كار بيضايي در نمايش‌نامه‌نويسي شاهكار است. او وقتي مي‌خواهد نمايش‌نامه‌اي بنويسد، قبل از اينكه آن را روي كاغذ بياورد، در ذهنش كامل آن را نوشته. در «كارنامه بندار بيدخش» كل تاريخ تئاتر ايران، به شكل يك گوي، در ٥٠ دقيقه‌ جلو چشم تماشاگر، اجرا مي‌شد. در اين نمايش‌نامه هم گوسان‌ها (اولين نمايشگران ايراني)، هم نقالي، هم با هم ‌بازي‌كردن به صورت درام امروز، هم تك‌گفتار مقابل تماشاگر همگي وجود داشت كه با موسيقي ابداعي بيضايي اجرا مي‌شد. ما با آلاتي ابداعي صدا و افكت در صحنه ايجاد مي‌كرديم. در متن اين نمايش، بُندار كه دانشمند و حكيم است، جامي مي‌سازد كه در آن جهان را مي‌توان ديد و آن را در اختيار جمشيد مي‌گذارد و به او مي‌گويد در اين جام مي‌تواني ببيني كجاي جهان افراد مستمند و محتاج هستند، تا به آنها كمك كني، درحالي‌كه شاه‌جمشيد به جام نگاه مي‌كند تا ببيند كجا توطئه‌گر و ياغي و معترضي هست كه درصدد سركوب آن برآيد. نهايتا بُندار وقتي مي‌بيند جمشيد از اين جام سوءاستفاده مي‌كند آن را مي‌شكند.

موقع اجرا با مخالفت روبه‌رو نشديد و دردسري برايتان ايجاد نشد؟

حتما كساني مخالف بودند منتها در آن روزگار، زورشان نمي‌رسيد كاري كنند. آن سال‌ها آقاي پاكدل رئيس تئاتر شهر بودند و كوشش و حميتشان در ايجاد فضاي امن براي اين اجرا مؤثر بود. بايد از پاكدل بابت مراقبتش از نمايشي كه در مجموعه تحت مديريت او روي صحنه مي‌رفت تشكر كرد. اگر ياوري دولتمردان و مديران وقت نبود، بازگشت دوباره بيضايي به تئاتر ممكن نمي‌شد.

هنوز هم پس از ١٩ سال ديالوگ‌هاي اين نمايش در خاطرتان هست؟

بله قسمت‌هاي تأثيرگذار اين متن در ذهنم مانده. بيضايي يكي از دو، سه نفر بزرگان معاصر زبان فارسي است. او يكي از بزرگ‌ترين وارثان خدايان زبان فارسي كلاسيك ماست كه در درام- يكي از مشكل‌ترين شكل‌هاي ادبيات- حياتي دوباره و باشكوه رقم زده. وقتي در متون او چند نفر با هم در يك درگيري خشم‌آگين و مبارزه‌طلبانه‌ گرفتار مي‌شوند، با زنده‌ترين و شعله‌ورترين كلمات و عبارات و جملات مواجهيم. هميشه از زبان والاي شكسپير شنيده بودم، اما وقتي ترجمه متونش را ‌خواندم گفتم زبان او آن‌قدر هم كه گفتند شگفت نيست و بعد فهميدم زبان شكسپير در ترجمه ساده شده. وقتي متن بيضايي را ديدم، گفتم حتما تأثير شكسپير هم بر زبان خودش مشابه تأثير بيضايي بر زبان ماست. لذتي كه او از زبان فارسي به ما چشانده مثل لذتي است كه شجريان در اين چند دهه با خواندن اشعار حافظ و مولانا به ما داده است. شجريان و بيضايي و شاملو در اين چند دهه بيشترين لذت هنر والاي ايراني را به من داده‌اند. به‌خاطر وجودشان و معاصربودن با آنها، خوشحالم كه ايراني‌ام. به‌‌خاطر هم‌زباني‌ام با آنها شادم.

امروز از بيضايي باخبريد؟

مستقيما نه ولي از طريق دوستان از ايشان خبر مي‌گيرم. از كاركردن با آقاي بيضايي سير نمي‌شوم و آرزو دارم بازگردند و باز با هم كار كنيم. مهاجرت بيضايي ضايعه‌اي براي هنر ايران است. وقتي شجريان در هيچ سالني نمي‌خواند و بيضايي هم ايران نيست، يعني ضايعه‌اي براي فرهنگ ما رخ‌ داده. نمي‌دانم چرا به اين روز افتاده‌ايم؛ افسوس مي‌خورم.

اميدواريد بيضايي بازگردد؟

تا فضا اين‌گونه است، نه. براي بازگشت اين استاد يگانه هنر نمايش اراده‌اي جدي لازم است.

چرا مدت‌هاست تئاتر بازي نمي‌كنيد؟

زماني كه ما تئاتر كار مي‌كرديم، تورم نبود. با كمترين درآمد زندگي ما مي‌چرخيد و تمرينات اغلب نمايش‌هاي ما چندين‌ماه طول مي‌كشيد و همه تلاش مي‌كرديم اثري درخور تماشا روي صحنه بياوريم. حالا نگاهي به همكاران تئاتري‌ام كه مي‌كنم، اغلب يك‌پا در تلويزيون، يك‌پا در سينما و يك‌پا در تئاتر دارند و با اين تفسير در هيچ‌جايي نايستاده‌اند! من كه حالا در سينما مشغولم، ديگر فرصت نمي‌كنم در تئاتر هم كار كنم، من دوپا بيشتر ندارم و مي‌خواهم هرجا هستم، پايم همان‌جا سفت باشد.


قدس/دلنوشته مسعود کیمیایی برای اصغر فرهادی


مسعود کیمیایی معتقد است: زندگی در فیلم اصغر فرهادی به وقت فیلمبرداری، به وقت حرکت کردن آدم‌ها و حرف زدنشان شروع می‌شود. اول زندگی می‌آید بعد فیلمبرداری شروع می‌شود.


به گزارش قدس آنلاین به نقل از روزنو ، مسعود کیمیایی معتقد است: زندگی در فیلم اصغر فرهادی به وقت فیلمبرداری، به وقت حرکت کردن آدم‌ها و حرف زدنشان شروع می‌شود. اول زندگی می‌آید بعد فیلمبرداری شروع می‌شود.

این کارگردان سینما در یادداشتی درباره اصغر فرهادی به مناسبت موفقیت اخیرش در جشنواره فیلم کن نوشت: «اصغر فرهادی را دوست دارم. هم خودم شما را دوست دارم هم باید شما را دوست بداریم. سهم دوست داشتن من از تو تعریف انسان است. تعریف انسان در زندگی اندک و دانستن‌اش حوصله‌های فلسفی می‌خواهد.

در ادبیات که (شغلش) تعریف انسان است باید بگردی تا انسانی را پیدا کنی. در سینما که از انسان جسدش را می‌بینی روحش که سال‌هاست مرده فقط حرف می‌زند و نیمی از کارهای جسمانی انسان را انجام می‌دهد، غذا خوردن، کشتن و نیمی از منظره تولید مثل (بعضی از اوقات تمام منظره) و جنگیدن در پیاده‌رو و موجودات آسمانی که تمام موجودات کرات آسمانی در هر شکل عجیب و غریبی که از روی حشرات ریز کپی‌برداری شده‌اند انگلیسی با لهجه آمریکایی حرف می‌زنند. در نامه‌ای که از پرویز دوایی عزیزم دارم مثل همیشه انگار صدای ساز همدیگر را خوب می‌شنویم، می‌نویسد:

آدمی مثل تو که اصولا یک قلقلک اولیه اونو هل داده توی کار پر زجر فیلمسازی گمون نکنم هیچ‌وقت بخواهد یا بتواند که از رکورد خودش راضی باشه وگرنه که خب دیگه نمی‌ساختی، اینکه می‌سازی یک معنیش جست‌جو است. هنوز آدم تا آخر عمر جست‌وجوگر می‌تونه بمونه. یکی گفت پارک ژوراسیک را دیده‌ای، مردان سیاه‌پوش، تایتانیک را دیده‌ای، اسلحه مرگبار هفتم، جان سخت دوازدهم، نابودکننده بیست و هفتم، جرواجرکننده چهل و چهارم را هم ندیده‌ام. برای دیدن هر کدام 100 دلار نقد می‌گیرم به اضافه پول آجیل و بستنی و مسقطی. در عوض جانی گیتار را دیده‌ام، رود سرخ را دیده‌ام، ریو براوو را آنقدر بیشمار دیده‌ام که حسابش از دستم دررفته، سرگیجه و تا چشم و جان دارم هر وقت که امکانش پیش بیاید خواهم دید و هنوز هم.

این عقیده، این نگاه و این همه حس تابناک را که عمری دوام آورده از آن همه زیبایی می‌آید که از سینما رفته، این همه سروصدای جنگ و آسمان و فتح و فلزات پرنده در هوا تمامشان از انسان فقط فرمانده دارند. هیچ کدام هم معصومیت بوستر براوها و صائبه‌ها را ندارند. دستگاه و پرنده فلزی نمی‌توانستند خوب بسازند در عوض انسان را خوب می‌ساختند که می‌توانستند.

سینمای اصغر فرهادی را دوست دارم از سینمای قدیم می‌آید که انسان دارد، آدم دارد، پدر دارد، مادر دارد، بچه دارد، خیابان و کاسب و دادگاه و اتوبوس و مترو دارد، عشق دارد و داستان انسان در روزگار خودش را دارد. عکس‌نویسی (دکوپاژ) دارد، عکس‌هایش نثر دارد و آن هم که جایزه می‌دهد می‌داند روزگار سینمای فلز و سرد بی‌آدم و بی‌راز گذشته است.

راز سینما در آدم‌هایش است. این راز، هنر را سرپا نگه می‌دارد. راز، قلب عشق و ذات انسان است. فیلم‌های اصغر فرهادی از سینمای نامدار می‌آید، چیزی از انسان را روایت می‌کند. عبور کرده خلف پیترو جرمی، نانی لوی و ولگردهای فلینی و روکو و برادران ویسکونتی است، در همان جاها زندگی می‌کند اما سینماگر امروز هم هست.

نگاه به مارگیر رقص در غبار در همان یک وید (عکس، پلان) رنگ غروب، مارگیر کجای قاب حرکت کند از پشت جای دقیق قطع عکس و قد و اندازه بازیگران در یک نمای عمومی که کِی، کجا بایستد، کی راه برود و گفت‌وگوها به کجای این تصویرهای حساب شده شروع و تمام شود.

اصغر فرهادی عکس‌نویسی روی کاغذ را تمام شده و یا اصل نمی‌داند، آن‌ها را نشانی می‌داند، ترکیب مهم‌تر از همه چیز است. انسان در این همه ترکیب شناخته می‌شود، راه می‌رود، حرف می‌زند، می‌گرید، خشمگین می‌شود، آزرده می‌شود و در فیلم فرهادی جا پیدا می‌کند و می‌نشیند.

اعتبار اصغر فرهادی از سینمای داستان و روایت است که این تمام نیست. زندگی در فیلم اصغر فرهادی به وقت فیلمبرداری، به وقت حرکت کردن آدم‌ها و حرف زدنشان شروع می‌شود. اول زندگی می‌آید بعد فیلمبرداری شروع می‌شود. ترکیب‌های ساکن و بی‌حرکت، ترکیب‌های ساخته شده در حرکت‌ها، به هم رفتن، به هم چفت شدن که آدمِ اول و معضلاتش در میان این طوفان حرکت‌ها و ترکیب‌های وحشی و حساب شده به هم نمی‌ریزد، متصل دیده می‌شود.

در دون ژوان در جهنم که فارسی شده ابراهیم گلستان است در جایی می‌آید که مجسمه حرف می‌زند. من که کهنه سربازم به ترسویی اعتراف می‌کنم. ترسو بودن برای همه هست مثل دل بهم‌خوردگی از دریا و مثل همان هم کم اهمیت دارد اما ادعای گذاشتن اندیشه در کله چرت و پرت است. در جنگ چیزی که برای جنگ کردن سرباز لازم است یک کمی خون گرم است و دانستن اینکه باختن خطرناک‌تر از بردن. سینمای دیروز و امروز ندارد، سینمایی که انسان دوره خودش را ترسیم می‌کند جامعه دوره خودش را می‌کاود و نشان می‌دهد، انسان و جامعه و روایت هنرمندانه با سینما می‌شود، سینمای انسان و سینمای انسان جامعه، و آن همه زیبایی دردناک و آن همه زیبایی شادمانه که سینما (در عمر و جان و هستی خود دارد) همان‌هاست که پرویز دوایی در نامه نوشت.

اصغر فرهادی را دوست دارم، هم خودم شما را دوست دارم و هم باید شما را دوست بداریم.»


قدس/دیالکتیک اخلاقی با فرمول مرد جنجالی سینما


تمام آثار مسعود ده نمکی، از دو مستند جنجالی اش تا همین «رسوایی ۲»، در مذمت بی اخلاقی در سطح کلان اجتماعی و توجه به تربیت و غنای اخلاق فردی تاکید شده است.


به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، دهه 80 سینمای ایران؛ دهه ای که به دلیل تکثر آثار سینمایی و آنارشیسم تحول خواهانه امیال فردی صاحبان آثار سینمایی، یک فرایند انقلاب گونه را طی کرد و از کمدی های سطحی دسته چندمی به درام های قدرتمند با استانداردهای جهانی رسید.در این طی طریق، پدیده های چندانی به سینما معرفی نشدند و قربانیان زیادی، زیر دست و پای ذائقه مردمی له شدند تا روند تدریجی پوست اندازی سینمای محتوازده دهه 70 با طی این مرحله گذار، به یک استاندارد مقبول بین المللی برسد.

از میان همن معدود پدیده های سینمایی دهه 80، یک نفر، عجیب تر از دیگران بود.لفظ «پدیده»، فی نفسه بار اعجابی بسیاری دارد اما "مسعود ده نمکی" عجیب تر و مبهم تر از پدیده بود.مردی که در بدو ورودش به سینمای بلند داستانی، بی آن که زمینه سازی کند، جریان ساز شد.

«اخراجی ها»ی 1 را ساخت که پس از دو مستند صریح و برآمده از دل اجتماع روز «فقر و فحشا» و «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟»، کرکره صراحت گویی های او را کمی پایین تر کشیده بود.نه اینکه عمدی در کار باشد، نه، بلکه اقتضای جریان کمدی، چنین امکانی را به فیلم می داد که از زمختی سیاهی های واقعی جامعه کم کرده و بر غلظت داستانی آن بیفزاید.فیلم در روزگاری که سینمای ایران با انبوه کمدی های دم دستی، به فروش های خوبی دست یافته بود، به شدت گل کرد.تماشای اثری کمدی که قهرمان داشت و از قضا، با دوری از جنبه های تیپیکال و پوپولیستی رایج، به یک عمق دراماتیک رسیده بود، برای مردمی که تشنه یک کمدی جدید بودند، بسیار خوش گوار آمد.فیلم با استقبال خیره کننده ای همراه شد و نام ده نمکی را از ذهن خواص، به روی زبان میلیون ها نفر از مردم کوچه و بازار آورد.

مهندسی دقیق کاراکترهای پرتعداد و کاربردی و جای گذاری این مهره ها در جای مناسب قصه سبب شد تا چسب این عملکرد، در موقعیت بکر جبهه که تقریبا دست نخورده سینمای کمیک بود، مخاطب را بگیرد."اخراجی ها 1" اثری بود که برای منتقدان نیز سهل الممتنع می نمود؛ نه می توانستند توانایی های آن را رد کنند و نه غرور این اجازه را به آنها می داد در روزگاری که شبه کمدی های باسمه ای، روی انبوه تولیدات سینمایی چنبره زده بودند، حمایت خود را از یک اثر کمدی بودار اعلام دارند.با این بیم و امیدها، ده نمکی با نخستین ساخته بلند سینمایی اش، به جمع برندهای سینمایی ایران وارد شد و خیلی زود از داستانی که پتانسیل های انباشته پنهانی در جهت پرداخت هایی جدید داشت، صحبت از تریلوژی به میان آورد.

یک سال بعد، سری دوم «اخراجی ها» ساخته شد.اثری که باز هم با استقبال خارق العاده ای مواجه شد اما چون خط اصلی روایت برای مخاطب رمزگشایی شده بود، غافلگیری های اثر نخست را با خود به همراه نداشت.ده نمکی در این قسمت به خوبی توانسته بود راکورد معنایی دو قسمت را حفظ کرده و با هدایت ملموس داستان به موقعیت هایی که می توانست زائیده قسمت اول باشد، ضمن حفظ ارزش های سینمایی اثر، هوشمندی مثال زدنی اش را نیز در اتفاقی که خود در سینمای ایران رقم زده بود (دنباله سازی) به نمایش بگذارد.برخلاف آنچه از صحبت های آتشین او استنباط می شد، به شعارگرایی در فیلم رو نیاورد و تلاش بسیاری انجام داد تا در پس زمینه داستانی قسمت دوم، وجوه مستند و تلخی های موقعیت حقیقی فیلم را به مخاطبش گوشزد کند.با این قسمت، مشخص بود که ده نمکی، برای مفهومی فراتر از سینما، به این وادی ورود پیدا کرده است.کاری که امثال ملاقلی پور و حاتمی کیا و درویش با زبان مخصوص به خود انجام داده بودند را این بار او می خواست با بیانی متفاوت تر به زبان بیاورد.

خیلی زود فضای دوقطبی موافقان و مخالفان ده نمکی که در ساخته نخست او بر پایه شخصیت بیرونی اش و عملکرد دوران گذشته او شکل گرفته بودند، در اینجا بر مبانی نقد یا مدح ارزش های سینمایی کارهای او، به تکروی ها و مناظرات بسیاری منجر شد.ده نمکی حالا در کنار تمام جریان سازی های خود، دو فیلم پرفروش و میلیاردی را به سینمای ایران تحویل داده بود.انفاقی که تا آن زمان در کارنامه هیچ کارگردانی به چشم نمی خورد.

«دارا و ندار» سومین تجربه داستانی ده نمکی، این بار در مدیوم تلویزیون بود.سریال، چاشنی طنازانه کمتری به نسبت ساخته های سینمایی او داشت و آشکارا بر مقوله تبعیض که دغدغه کارگردان از سال های دور بود، صحه می گذاشت.سریالی که علیرغم استقبال خوب، آن سونامی استقبال از آثار این کارگردان را کمرنگ کرد.

سال 89، پازل تریلوژی انسانی ده نمکی با «اخراجی ها 3» کامل شد.در این قسمت که دوربین از میدان جنگ و زندان های رژیم بعث به خیابان های تهران مدرن اواخر دهه 80 رسیده بود، آنچه بیش از قصه و کاراکترهای افول یافته به تیپ، جلوه گری می کرد، ارتقای توان اجرایی ده نمکی بود.کارگردانی او، هوشمندانه شده بود، ابتکارات زیادی به خرج می داد و به خوبی توانسته بود آن همه شلوغی و میزانسن های پر رفت و آمد را مدیریت کرده و از پس آن برآید.روند التهاب در سه گانه "اخراجی ها"، به واسطه پرداخت آدم های هر عصر، از شدید به خفیف، تنزل یافته بود و رخنه سیاسی در اعمال شخصیت های داستانی اش بیشتر به چشم می آمد.او توانست با بیان جدید خود که موافقان و مخالفان بسیاری داشت، دغدغه های ناسازشگر خود را در قبال تبعیض و فریب کاری های سیاسی و اجتماعی به وضوح به تصویر بکشد.مستقیما به مردم نپرداخت و بیشترین اشاره او به سمت مسئولان بود که دود تصمیم گیری هایشان به چشم مردم می رفت.به نوعی با پنبه سر برید و مسیر خود را در سینما جدا کرد.فروش خیره کننده فیلم سبب شد تا سه گانه ده نمکی در مجوع 16 میلیارد تومان فروش کند یعنی کمی بیشتر از فروش یک سال سینماهای تهران در سال 89 !

ده نمکی در ادامه پردازش آرمانشهر خود، به اثر عرفانی "رسوایی 1" رسید.فیلمی که خیلی ها آن را قوی ترین اثر کارنامه او می پندارند.بار کمدی آثار او به یک باره نشست کرد و شکل عرفانی کار، برخلاف آثار مشابه و کم تعداد در سینمای ایران، بر پایه فضاهای سنگین و نگاه های عاقل اندر سفیه دیالوگ ها استوار نبود.ده نمکی این بار کاراکتر حاج یوسف را به اندیشه های کمال خواهانه مردم کوچه و بازار نزدیک کرد و وجه دیگری از نگاه انسانی به دغدغه مطرح آن روز را دستمایه قرار داد.

انعطاف شخصیت پردازی حاج یوسف، با بازی قدرتمند اکبر عبدی، یکی از ماندگارترین روحانیون تاریخ سینما را خلق کرد و سبب شد تا جلوه های مضمونی انسان کامل که ده نمکی از نخستین مستنداتش، سعی در نشان دادن مظاهر آن کرده بود، با این اثر به اوج خود برسد.باز هم یک فضای به شدت داستانی این بار در اثری که برخلاف سه گانه قبلی اش، تکیه چندانی به موقعیت ها نداشت و از آبشخور شخصیت ها و داوری های روزمره آنها تغذیه می کرد.این بار نگاه به غایت آرمانگرایانه فیلم، محلی برای اعتراض شد.شاید دو سویه عمل کردن فیلم در پرداخت امروزی به دغدغه های مردم و نشان دادن یک روحانی با خصایص انسان کامل که هضمش برای انسان غرق شده در مظاهر زندگی مدرنیته بسیار سخت بود، سبب شد تا به مانند دیگر آثار ده نمکی، اعتراضات و نقدهایی منفی علیه این فیلم شکل بگیرد.حال آن که «رسوایی 1» تا امروز، دلی ترین اثر کارگردان و ثمره تکامل تدریجی او در بحث تبعیض و نگاه انسانی بوده است، ضمن آن که نگاه هوشمندانه او در رتق و فتق لوکیشن های پرتعداد و شلوغ کار نیز حکایت از تداوم سیر صعودی او در حیطه کارگردانی می داد.

ده نمکی در تجربه بعدی خود، فاصله عجیبی از چهار ساخته سینمایی خود گرفت.او با همان آرمان، این بار در اثری با ریتم کشدار و فضایی که گرمای آثار قبلی او را نداشت، "معراجی ها" را جلوی دوربین برد.کشش داستانی این کار قابل قیاس با دیگر آثار او نبود و جنس شوخی ها به شکل عجیبی، افول معناداری پیدا کرد.فیلم به واسطه حادثه تلخی که سر ضبط یکی از صحنه های انفجاری رخ داد، پیش از آن که به جشنواره بیاید، حسابی خبرساز شد و در گیشه نیز با اقبال قابل توجهی مواجه شد به طوری که نجات بخش سینماهای تعطیل شهرستان و سینما قدس تهران لقب گرفت.

و حالا ده نمکی این روزها، «رسوایی 2» را به روی پرده دارد.کارگردانی که در آثار قبلی خود نیز علاقه بسیاری به استفاده از جلوه های ویژه بصری و رایانه ای نشان می داد و همواره تلاش کرد تا از جدیدترین دوربین های روز وارد شده به کشور در کارهایش استفاده کند، این بار به اقتضای فیلمنامه، تمرکز خود را بیشتر بر وجه کامپیوتری اثر گذاشت و توانست شکوهمندی وعده داده شده در کلام حق حاج یوسف را به تصویر بکشد که به لحاظ ساختاری، متفاوت ترین اثر کارنامه ده نمکی محسوب می شود.

او در قسمت دوم «رسوایی»، برخلاف دیگر آثارش که بری از داوری بود، به داوری و انتقام روی آورده که توجه به مضمون را می رساند.باز همان دغدغه تبعیض، که در تمام کارهای کارگردان حضور داشته، در این فیلم بار دیگر به فعلیت می رسد.صراحت نقد وجه اخلاقی جامعه در این اثر به نسبت دیگر آثار کارگردان پررنگ تر می نماید و کارگردان ترجیح داده به جای مانیفست های شخصی، از مسلمات مورد پذیرش مسلمانان استفاده کند.

ده نمکی را نمی توان از ساختار سینمایی کشور حذف کرد یا او را به دشمنی با سینما و مواردی از این دست متهم کرد.او جزو معدود فیلمسازانی است که تمام آثار خود را طبق دغدغه های انسانی و اعتقادی ساخت و هیچگاه شیفته ابعاد پرزرق و برق سینما نشد.در برخی دیالوگ ها و نوشته های چند سال اخیرش، تندروی داشت که طبیعتا این میزان تندروی، بازخوردهای نه چندان خوبی را به خود دید اما آنچه در تاریخ می ماند، مضامین فخرفروشانه آثاری است که با نگاه انسانی در زندگی انسان عصر جدید، به دنبال اخلاقیات می گردد.تمام آثار او از دو مستند جنجالی اش تا همین «رسوایی 2»، در مذمت بی اخلاقی در سطح کلان اجتماعی و توجه به تربیت و غنای اخلاق فردی تاکید شده است.

کلیدواژه های مشترک سینمای ده نمکی که محال است بتواند بدون پرداختن به آنها، به سراغ فیلم یا سریالی دیگر برود.


مردم سالاری/ معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي: نگارخانه‌‌اي به وسعت شهر مسير کمال را طي مي‌‌کند


معاون امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي‌ضمن حمايت از استمرار طرح نگارخانه‌اي به وسعت شهر گفت: اين رويداد در دومين دوره نشان داد که مسير کمال را طي مي‌‌کند. به گزارش روابط عمومي‌ سازمان زيبا‌سازي، علي مراد خاني با اشاره به برپايي دومين دوره نگارخانه‌‌اي به وسعت شهر اظهار داشت: نگارخانه‌اي به وسعت شهر ، شهر را پراز جلوه‌هاي مختلف هنر کرد و اين رويداد در مسير کمال است چرا که آثار به نمايش درآمده با کيفيت بهتر و اطلاعات کامل‌ تري به نمايش درآمده‌‌اند. وي ادامه داد: اين اقدام بايد تداوم داشته باشد تا در ذهن‌‌ها ماندگار شود و مجريان برپايي نگارخانه‌‌اي به وسعت شهر نيز بايد هر سال ايده‌‌هاي بهتري را براي افزايش کيفيت آن داشته باشند وي بيان داشت: آثار اين رويداد بايد مانند هر نمايشگاه ديگري که در موزه‌ها و گالري‌ها برگزار مي‌شود، بايد بر اساس شناخت مناطق و فضاها نسبت به نصب اثر اقدام شود. زيرا در اين طرح شاهد بودم که برخي مکث مي‌‌کنند و مي‌‌ايستند تا آثار را ببينند و به نظر مي‌‌رسد که بايد براي سال آينده براي مکان‌‌هاي کند رو مثل پارک‌ها، مترو و... برنامه‌‌هاي متنوع‌ تري براي اين طرح در نظر گرفته شود. مرادخاني با اشاره به بخش ويژه طرح نگارخانه‌‌اي به وسعت شهر که به آثار موضوعي اعياد شعبانيه و آزادسازي خرمشهر اختصاص داشت گفت: بايد براي مخاطبان جاذبه ايجاد کنيم تا بتوانيم پيام‌هاي فرهنگي خود را به شهروندان انتقال دهيم. طرح نگارخانه‌‌اي به وسعت شهر در حرکتي خلاقانه آثار هنري مفهومي ‌با موضوع نيمه شعبان و نقاشي‌هاي هنرمندان هشت سال دفاع مقدس نيز در اين طرح ارائه شد، نشان داد که مي‌شود پيام‌هاي فرهنگي را بهتر و مفهومي‌‌تر به شهروندان با آثار هنري انتقال داد.


معاون هنري وزارت ارشادگفت:‌ بردن آثار نقاشي و تصاوير از موزه‌هاي هنري به خيابان‌هاي تهران و نصب روي بيلبوردها يکي از روش‌هاي موفقي است که مي‌تواند حيات جامعه را در برداشته باشد بر همين اساس ما از استمرار اين رويداد در وزارت ارشاد حمايت و پشتيباني خواهيم کرد.


دومين دوره رويداد هنري نگارخانه‌اي به وسعت شهر به همت سازمان زيباسازي شهر تهران از اول تا دهم خردادماه با اکران گسترده 800 اثر از هنرمندان ايراني و خارجي در تمامي‌سازه‌هاي تبليغاتي شهر تهران برگزار مي‌شود.







وطن امروز/هراس ضدانقلاب از چند دقیقه «کلیپ»


از «ارغوان» ما تا ارغوان آنها

مرتضی اسماعیل‌دوست: از «ارغوان» ما تا ارغوان آنها فاصله‌ای بسیار است؛ اینجا «نغمه ناخوانده» می‌خوانند و آنجا «شب ظلمانی» برقرار است. اینجا نشان عشق از پس حریم زینبی می‌جویند و آنجا صداهای تاریکی پشت درهای رسوایی به گوش می‌رسد! نماهنگ «ارغوان» در ایران به پاسداشت سلحشورانی از جنس حبیب بن‌مظاهر به تصویر درآمد و بچه‌هایی تشنه از معرفت حسینی به ایفای نقش در آن پرداختند و در آن سوی مرزها و در شبکه غیراخلاقی «من‌وتو» با نام جعلی آکادمی هنر، ارغوان‌هایی را به صحن توجه رساندند که لباس بیگانه‌پرستی هویتی دور و گمگشته برای آنها ساخته است. اینجا سروده نشان از «به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم» دارد و ارغوان خشکیده در معرکه لندن از «مهتاب» می‌خواند و «افسوس رفت و آن دوران گذشت» و چه مضحکانه که آنها به فکر بچه‌های ایران‌زمین می‌افتند و سایت شبکه «من‌وتو» در گزارشی درباره نماهنگ «ارغوان» به طعنه سخن می‌گوید، در حالی که سال‌هاست بساط انواع خیره‌سری‌های اخلاقی را در پشت زرق و برق جهانی افسونگر با عروسکان عاریه گرفته از قمار انسانیت نمایان می‌کند. چند روزی از پخش نماهنگ «ارغوان» که به مناسبت وفات حضرت زینب(س) و برای شهدای مدافع حرم تولید شده، می‌گذرد و از ارادت مردم تا ابراز توجه رهبر فرصتی برای نگریستن به ارغوان بلندبالایی است که سرخی وجودش وامدار حرم زینبی بوده و صدایی که می‌خواند «حکم دفاع از حرم شاه نجف» دارد. در میان همه شور و نور و روشنی که از پخش نماهنگ «ارغوان» رخ داد باز هم کینه‌جویان معاند با اندیشه‌های ناب مقاومت در اقدامی هماهنگ از طریق رسانه‌های خود اقدام به مقابله با حرکتی جهادی و مردمی کرده و با زیر سوال بردن اندیشه‌های دفاع از آرمان‌هایی ماندگار به نقد نماهنگی پرداختند که می‌خواند: «مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم»؛ همان مسیری که رهبر انقلاب چندی پیش بدان اشاره داشتند و پیمایش جهادها و مقاومت‌ها را به توجه کشانده بودند. نماهنگ «ارغوان» به کارگردانی مهدیار عقابی و براساس شعری از سیدضیا محسنی توسط خانه موسیقی بسیج تهیه شده است و در آن امیرحسین، فرزند شهید تقی ارغوانی یکی از شهدای گرانقدر مدافع حرم به همراه جمعی از نوجوانان حضور دارند و همین بهانه‌ای شد برای انواع تحلیل‌های همیشه فریبنده رسانه‌های غرب تا «اسکای‌نیوز» در نمایشی دروغ‌پردازانه عنوان کند: «ایران نماهنگی پخش کرده است که کودکان را برای دفاع از همپیمان خود بشار اسد در سوریه و همچنین جنگیدن در عراق تشویق و دعوت می‌کند». و «جروزالم‌پست» روزنامه انگلیسی‌زبان رژیم صهیونیستی در ادامه موضع‌گیری‌های خصمانه خود و در یادداشتی که می‌توان هراسی بسیار را از پشت واژه‌هایش خواند، به دنبال تخطئه جهان ذهنی مردمان معتقد ایرانی و نسل‌های برآمده از نگاه حسینی برآمده و عنوان دارد: «ایران از پسران نوجوان می‌خواهد سلاح در دست گرفته و در جنگ سوریه شرکت کنند...» آنها به خوبی می‌دانند فرزندان خمینی در پی رسیدن به حرم حسینی شکوفاتر از همیشه از راه می‌رسند و آینده اسرائیل غاصب حالا بیش از پیش در خطر قرار دارد. فرزندانی ارغوانی همچون «امیرحسین ارغوانی» که عطر و معنای دفاع را از پدر به یادگار گرفته‌اند و پشت مرزهای عاشقی به استوارترین شکل ممکن خواهند ایستاد. نماهنگ «ارغوان» تنها در چند دقیقه محدود هراسی بسیار در وجود مستکبران و دژخیمان افکنده است، چرا که می‌دانند نسل‌های تازه‌ای با مدد جستن از نور ولایت به سمت فتح مرزهای عاشقی به پا خاسته‌اند. از سویی تولید چنین اثر هوشیارانه‌ای درسی بزرگ به بسیاری از سازندگان آثار سینمایی و تلویزیونی است تا بدانند چگونه می‌توان با کمترین امکانات ابزاری به شکلی بسیجی‌وار، قلب معناهایی عمیق از مقاومت، ایثار و جانفشانی را نشانه گرفت و وحشتی دهشتناک را بر چشمان دیوصفتان روزگار منتقل کرد. مساله‌ای که نیاز به نگاهی دغدغه‌مند و دلی شیدایی دارد، آنجا که «عشق است بال پریدن همان که من دارم» تا بتوان خواند و نمایش داد: «به سرم جز زیارت حسین فاطمه نیست».


وطن امروز/توضیحات فراستی درباره نقد پرحاشیه‌اش به فیلم کمال تبریزی


فیلم‌های وطن فروش مصداق دیاثت فرهنگی هستند

گروه فرهنگ و هنر: نقد اخیر مسعود فراستی به فیلم «دونده زمین» ساخته کمال تبریزی، این روزها با حاشیه‌های فراوانی همراه شده است. فراستی در مصاحبه‌ای با ارائه توضیحاتی می‌گوید: چیزی که من در هفت گفتم به دقت بر مبنای صحبت آقای جوادی‌آملی بود که از دیاثت سیاسی و اقتصادی حرف زده بودند و آن جمله‌ فوق‌العاده‌شان که گفته بودند اصطلاح دیاثت درباره کسانی است که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی یا سیاسی روی کشور می‌گشایند. یک جمله‌ای هم دفتر ایشان بعدا در توضیح این سخن ایشان منتشر کرد که خیلی خوب است. گفتند که در فرهنگ قرآنی غیرت را معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می‌دهد. غیرزدایی هم معناش این است که اولا اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و ثانیا خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. آقای جوادی یک جمله دیگر هم دارند که اصطلاح دیاثت در دانش فقه و اخلاق با واژه عرفی آن تفاوت زیادی دارد. فراستی درباره چرایی انتساب دیاثت فرهنگی به فیلم «دونده زمین» نیز معتقد است: به نظرم فیلم «دونده زمین» چنان علیه مردم و در راستای فروش مردم به بیگانه است که مصداق دیاثت فرهنگی و هنری است، همان چیزی که در هفت گفتم. یعنی فیلم به جای آنکه واقعا بین مردم و دولت تفاوت قائل بشود، چون می‌گوید من می‌خواستم دولت آن زمان را نقد کنم که خودش جای بحث مفصلی دارد، دارد مردم را می‌زند. «دونده زمین» مردم را تبدیل می‌کند به یک آلت دست که همه منفعل و خواب‌آلودند و دارند برفک می‌بینند در تلویزیون؛ حالا یک ژاپنی منجی این مردم می‌شود. فیلم متاسفانه این مساله را به کل مردم هم تعمیم می‌دهد. نکته‌ جالب بعدی اینکه یک ژاپنی که اساسا در دنیا معروفند به اینکه خندیدن بلد نیستند به مردم ایران خندیدن یاد می‌دهد و آنها کم‌کم به زندگی نرمال خود بازمی‌گردند و آدم می‌شوند. وی می‌افزاید: گفتم که این واژه اساسا فحش نیست و با عرف تفاوت دارد. آقای آملی هم به دقت ریشه و معنای واژه را توضیح می‌دهد. من فقط گفتم همانطور که می‌شود بر مبنای صحبت یک عالم دیاثت سیاسی و اقتصادی داشت، پس می‌شود دیاثت فرهنگی هم داشت که یکی از مثال‌هایش همین فیلم است. این کلمه را به خیلی از فیلم‌های وطن‌فروش که جایزه‌ جشنواره‌ها را گدایی می‌کنند می‌شود تعمیم داد. حتما فیلم «یک خانواده محترم» مصداق این بحث است. حتما فیلم‌های قبادی و مخملباف هم مصداق این بحث هستند و بسیاری از فیلم‌هایی که وطن را می‌فروشند تا جایزه بگیرند. فراستی همچنین با اعلام اینکه خطابش به کارگردان نبوده و صرفا به نقد فیلم پرداخته، گفته است: من که از سازنده فیلم دفاع کردم و گفتم که فیلم خوب «لیلی با من است» را دارد و بعد پرسیدم این فیلم بد که با سرمایه خارجی و برای تبلیغ آنها ساخته شده دیگر چیست؟ گفتنی است، فراستی در آخرین برنامه هفت، با اشاره به فیلم «دونده زمین» گفته بود: «کارگردان و تهیه‌کننده محترم در جایی گفته‌اند این فیلم نقدی بر وضعیت دولت قبل است. فیلم ابدا علیه دولت قبل نیست. فیلم علیه مردم است. فیلم بشدت بی‌غیرت است. همان بی‌غیرتی که اخیرا آقای جوادی‌آملی بر آن اشاره کردند که فروش خانه و مملکت به بیگانه مصداق کامل بی‌غیرتی است. ما دیاثت فرهنگی و هنری هم داریم که متاسفانه فیلم، چنین دیاثت و فروش غیرتی دارد».

فراستی مستوجب 74ضربه شلاق؟!

در پی این اظهارنظر برخی همچون کیوان کثیریان مدعی شده‌اند فراستی به خاطر این اظهارنظر مستوجب خوردن 74ضربه شلاق است. سایت فردا در گزارشی به نقد این رویکردها پرداخته و با نقل خاطره‌ای از عبدالله علیخانی نوشته است: به برکت رکود و بیکاری و اعتراض کارگران کلیدواژه «شلاق» جزو واژه‌های پرکاربرد رسانه‌ای این روزهاست اما دوباره در دهان اهل فرهنگ هم چرخیدن گرفته تا خاطرات سال‌های دور و تاریک مدیریت بهشتی و انوار در دهه 60 بر سینمای کشور زنده شود که شلاق زدن سینماگران در وزارت ارشاد جزو جداناشدنی آن است. خاطره‌ای که اخیرا محمدرضا فرحبخش بخشی از آن را بازگو کرده بود و عبدالله علیخانی (تهیه‌کننده) آن را تایید کرد که در سال 63 وقتی برای اعتراض به ممنوع‌الکار شدن جمشید هاشم‌پور به وزارت ارشاد رفته بود، او را به شکل «جوجه کبابی» بسته‌اند و فیض‌الله عرب‌سرخی در حضور بهشتی و انوار به او شلاق زده است. این گزارش می‌افزاید: از کسانی که چنان سابقه‌هایی را در پس دارند تعیین چنین مجازات‌هایی برای نقد یک فیلم دور از انتظار نیست. حالا بعد از 3 دهه همچنان کسانی هستند که یکجا در جایگاه قاضی و شاکی و دادستان دوست دارند با تمسک به «ماده 608 قانون مجازات اسلامی» شلاق را به سینما بازگردانند و تعداد 74 ضربه را هم برای آن مشخص می‌کنند!

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین