کد خبر: ۳۴۳۳
تاریخ انتشار:

او ابوذر زمان و مالک اشتر دوران بود

هر چه ما مسلمان ها بعد از اسلام ضربه خوردیم به دست منافقین بوده است، نه به دست كفار، كفار چهره ی شناخته شده ای دارند، صفشان جداست، ولی منافق یعنی انسان چند چهره... ما دچار چنین منافقین شرور و حیله گر و فریبكاری هستیم كه گاه به چهره ی اسلام در می آیند، به چهره ی ایرانی، اصلاً هم بسیار اظهار دلسوزی می كنند برای مردم، ولی وابسته به جاهای دیگر هستند.

 

مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملا اعلی با اجداد گرامیش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امّت تأسف و تأثر و اندوه. آقای طالقانی یك عمر در جهاد روشنگری و ارشاد گذراند. او یك شخصیتی بود كه از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر، در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود، سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یكی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله ی حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالك اشتر بود، برنده بود و كوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با بركت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او كه در رأس پرهیزگاران بود و بر روان خودش كه بازوی توانای اسلام. من به امّت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت می دهم. رحمت بر او و بر همه ی مجاهدان راه حق.
والسلام علی عبادالله الصالحین - روح الله الموسوی الخمینی - ۱۹ شهریور ۱۳۵۸/ ۱۸ شوال ۱۳۹۹




مرحوم آیت الله طالقانی در سال ۱۲۸۹هجری شمسی دیده به جهان گشود، او در خانواده ای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضد ظلم رشد نمود و برای نخستین بار در مكتب پدرش ابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی و درس تقوا كرد ـ همان كس كه امام (ره) از او به سرآمد پرهیزكاران یاد می كند ـ او تحصیلات دینی خود را در مدارس رضویه و فیضیه قم به پایان رساند.
آیت الله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام (ره) داشت و روابط متقابل آن دو، بسیاری را در شگفتی افكنده بود.


مرحوم آیت الله طالقانی موفق به كسب اجازه نامه اجتهاد از مرجع بزرگ آن روز آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی گردیده و بعد از اتمام تحصیلات به تهران آمده و در مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق) به تدریس علوم دینی مشغول شد. در سال ۱۳۱۸برای اولین بار خشم خویش را نسبت به رژیم و دستگاه حكومتی، با دادن یك اعلامیه در رابطه با كشف حجاب ابراز كرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد.

پس از شهریور ۱۳۲۰، با تشكیل گروههای گوناگون سیاسی، مبارزه را به طور رسمی آغاز كرد، اما طولی نكشید كه این دوران را وقفه ای پیش آمد؛ چرا كه پس از كودتای 28 مرداد سال ۱۳۳۲ ، ساواك، مرحوم طالقانی را به جرم مخفی كردن نواب صفوی در خانه اش، دستگیر، و به زندان افكند، اما این دستگیری كوتاه و موقت بود و بزودی آزاد و فعالیت دوباره را آغاز كرد.
مرحوم طالقانی در كنگره جهانی شعوب المسلمین كه در كراچی تشكیل می شد شركت كرد و نیز در كنگره اسلامی قدس كه سالی یكبار تشكیل می گردید دوبار در مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران به بیت المقدس سفر كرد.

ترتیب یافتن «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» كه در نزدیكی تشیّع و تسنّن سهمی بسزا داشته، یكی از بزرگترین اقدامات قرن اخیر بشمار می رود. آیت الله طالقانی به نمایندگی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی «ره» برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت ـ هم او كه جواز تقلید از را صادر كرد ـ به آن دیار مسافرت نمود.
آیت الله طالقانی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران مبارزات ارزنده ای داشت و تلاشهای فراوانی در جهت رهانیدن حقوق ملت مسلمان ایران از چنگال استعمارگران چپاول پیشه انجام داد.
پس از شكل گیری نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی «ره» در سال ۱۳۴۱و طرح مسائلی چون انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب باصطلاح سفید، به پیروی از امام «ره» به مخالفت با رژیم پرداخت و به دلیل فعالیتهای زیاد در همان سال به زندان افتاد و پس از آزادی مجدداً در سال 1342 در ارتباط با وقایع 15 خرداد دستگیر و به ده سال زندان محكوم شد. آیت الله طالقانی در زندان نیز دست از مبارزه و ارشاد برنداشت، رفتار و گفتار مناسبش حتی روی ماموران زندان اثر مثبت گذاشت و در پی همین تلاشهای فرهنگی و تبلیغی بود كه در زندان، با نوشتن تفسیر «پرتوی از قرآن» سعی در آشنا كردن افراد به عظمت و سازندگی قرآن كرد. ایشان درباره خود می گوید: «من پیش از این كه در كسوت یك سیاستمدار متعارف و معمول باشم یك شاگرد كوچك مكتب قرآن و معلم قرآنم». آیت الله طالقانی فعالیت سیاسی خود را تنها به فعالیتهای حزبی و گروهی محدود نساخته بود، بلکه برای آگاه ساختن توده ها و قشر جوان اهمیتی بسزا قائل بود. او اگر در نظر مخالفانش سید محمود واعظ بود، اما او از این وعظ و خطابه در مسجد هدایت برای کادر سازی نیروهای مبارز بهره می برد، به طوری که بارها ممنوع المنبر گردید.

زندانی شدن مرحوم آیت الله طالقانی در این مرحله بیش از ۴ سال طول نكشید و در سال ۱۳۴۶به واسطه فشارهای داخلی و خارجی بر رژیم شاه از زندان آزاد شد. و بعد از آزادی مبارزه را همچون گذشته ادامه داد و در آستانه سال ۱۳۵۰همزمان با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی دستگیر و به مدت سه سال در زابل و ۱۸ ماه در بافت كرمان در بدترین شرایط به حالت تبعید بسر برد. در سال ۱۳۵۴مجدداً به دست ساواك گرفتار شد و به ۱۰ سال زندان محكوم گردید.
امام خمینی قدس سره در پیامی بعد از آزادی از زندان خطاب به آیت الله طالقانی فرمودند: «این مسأله امر طبیعی است كه شخصیت هایی مثل جنابعالی كه عمر گرانمایه خود را در راه آزادی و استقلال كشور و مخالفت بی امان با دستگاه جبّار و غارتگران بین المللی صرف نموده اند در حبس و شكنجه به سر برند و از آزادی محروم باشند. آزادی امثال جنابعالی برخلاف منطق شاه و موازین دولت است...»
آیت الله طالقانی در دوران انقلاب اسلامی، پس از آزادی از زندان نهایت تلاش خود را در جهت پیروزی انقلاب نمود و پس از پیروزی به ریاست شورای انقلاب اسلامی برگزیده شد و در انتخابات مجلس خبرگان قانونگذاری (۱۲مرداد ۱۳۵۸) از سوی مردم تهران به عنوان نماینده انتخاب شد. در شب آخر زندگانیش نیز به عنوان رییس شورای انقلاب اسلامی نزدیك دو ساعت و نیم با سفیر شوروی (سابق) ملاقات و گفتگو داشت. ایشان در شب آخر زندگانیش نیز به عنوان رییس شورای انقلاب اسلامی نزدیك دو ساعت و نیم با سفیر شوروی (سابق) ملاقات و گفتگو داشت.
در اوایل مرداد ۱۳۵۸از سوی امام خمینی «ره» مامور تشكیل نماز جمعه تهران شد و اولین نماز جمعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم مرداد به امامت ایشان در دانشگاه تهران برگزار گردید. بعد از انتصاب به عنوان امام جمعه تهران، موفق به بركزاری ۷ نماز جمعه شد كه آخرین نماز جمعه به مناسبت فرا رسیدن سالگرد جمعه خونین ۱۷شهریور در بهشت زهرا و كنار مزار شهدا برگزار شد.
آیت الله طالقانی در خطبه های این نماز جمعه، حمله شدید اللحنی به منافقین نمود و با بیانات محكم و روشن، منافقین را رسوا و بیزاری خود را از آنان اعلام كرد.
«هر چه ما مسلمان ها بعد از اسلام ضربه خوردیم به دست منافقین بوده است، نه به دست كفار، كفار چهره ی شناخته شده ای دارند، صفشان جداست، ولی منافق یعنی انسان چند چهره... ما دچار چنین منافقین شرور و حیله گر و فریبكاری هستیم كه گاه به چهره ی اسلام در می آیند، به چهره ی ایرانی، اصلاً هم بسیار اظهار دلسوزی می كنند برای مردم، ولی وابسته به جاهای دیگر هستند. مؤتلف با جاهای دیگر هستند، چهره چهره ی ایرانی، ولی روح و درون و نفسش، نفس، اندیشه، فكر خلق، امپریالیست، صهیونیست و دیگر قدرت هاست، یعنی كوبیدن مسلمان ها و ...»
آیت الله طالقانی در مراسم عید فطر آن سال طی خطبه های پرشوری موضع خود را نسبت به گروه های منحرف، چپ ها و راست ها اعلام نمود و تمام گرفتاری های مسلمانان را از طرف این گروه ها دانست. «كسی كه روبه روی انقلاب بایستد باید هلاك بشود، باید نابود بشود، انقلاب، انقلاب محرومین است، انقلاب انقلاب، توده مسلمان است. انقلاب، انقلاب قرآن است، انقلاب، انقلاب توحید است هر كسی از این مسیر منحرف شود باید پایمال بشود.»
ارادت خاص این عالم مبارز به رهبری انقلاب، حكایت از تعبّد زایدالوصف ایشان در مسأله «ولایت فقیه» می كرد. درباره ی امام می گفت:
«من از دوران طلبگی از نزدیك با ایشان بوده ام و افكار و نظریات و حسن سوابق ایشان، برای همه روشن و آشكار است. حضرت آیت الله العظمی خمینی از همان آغاز، دارای تقدّس خاص و از هر جهت ممتاز بوده اند و هستند.»
وی درباره ی رهبری امام تأكید فراوان داشت: «... رهبری حضرت آیت الله امام خمینی را، نه ما، دنیا پذیرفته است» و در جای دیگر بیان كردند: «رهبری بزرگ و قاطع امام، حضرت آیت الله العظمی خمینی، با آن رهبریت قاطع، این انقلاب را به ثمر رساند...»
سرانجام در سحرگاه نوزدهم شهریور سال 1358 این عالم مجاهد پس از سالها فعالیتهای علمی و مبارزات سیاسی علیه رژیم ستمشاهی و عمری تلاش خستگی ناپذیر در راه پیاده كردن احكام اسلام، در اثر سكته قلبی دار فانی را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت.
حضرت امام خمینی قدس سره به مناسبت ارتحال آیت الله طالقانی پیامی صادر فرمودند و او را ابوذر زمان و مالک اشتر دوران معرفی نمودند:
«انا لله و انا الیه راجعون. فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر
عمر طولانی این عیب را دارد كه هر روز عزیزی را از دست می دهد و به سوگ شخصی می نشیند و در غم برادری فرو می رود.
مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملا اعلی با اجداد گرامیش محشور شد. برای آن بزرگوار سعادت و راحت و برای ما و امّت تأسف و تأثر و اندوه.
آقای طالقانی یك عمر در جهاد روشنگری و ارشاد گذراند. او یك شخصیتی بود كه از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر، در رفت و آمد بود و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود، سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یكی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله ی حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالك اشتر بود، برنده بود و كوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با بركت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او كه در رأس پرهیزگاران بود و بر روان خودش كه بازوی توانای اسلام. من به امّت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او این ضایعه بزرگ را تسلیت می دهم. رحمت بر او و بر همه ی مجاهدان راه حق.
والسلام علی عبادالله الصالحین - روح الله الموسوی الخمینی - ۱۹ شهریور ۱۳۵۸/ ۱۸ شوال ۱۳۹۹
 
 
منبع : مركز اسناد انقلاب اسلامي

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین