رهبران آمريكاي لاتين از دهه 1940 تا 1980 همواره با تسلط بر كشور، تنها پيگير و دنبالهرو استراتژيها و سياستهاي ايالات متحده بودهاند. از منظر ايالات متحده، آمريكاي لاتين، تنها حياطخلوت آنها محسوب ميشده است و ابزارهاي سلطه نظامي ايالات متحده از طريق پايگاههاي نظامي، مداخله مستقيم نظامي و غيرنظامي از طريق جنگهاي كثيف و با مداخله ديپلماتيك صورت ميپذيرفت. اين مدلها از 1960 و 1970 به شكل اقتصادي ظهور يافت. رهبران آمريكاي لاتين، دستورات و سياستگذاري خود را مستقيم از واشنگتن و از طريق بانك جهاني، صندوق بينالمللي پول، وزارت خزانهداري آمريكا يا وزارت دفاع و امور خارجه اين كشور دريافت ميكردند. لذا تمام شكستهاي مربوط به رشد اقتصاد و تجميع فساد و تبعيض و فقر، بستري را فراهم ساخت تا رهبران جديدي در اين قاره ظهور يابند كه هدف مستقيم آنها مبارزه با فساد و تبعيض باشد و در استراتژيهاي خود، فقرزدايي را همراه با عدالتجويي تعقيب نمايند.
فقر و بيعدالتي، موجب بيثباتي سياسي در اين حوزه شده است. لذا مهمترين مسأله در 25 سال گذشته آمريكاي لاتين، فروپاشي رشد اقتصادي است. رشد آمريكاي لاتين را ميتوان فاجعهبار عنوان كرد. از 1960 تا 1980 درآمد سرانه در آمريكاي لاتين پس از تعديل تورم، رشد 82درصدي داشته است. از 1980 تا 2000 رشد به 9 درصد رسيده است و براي 5 سال اول اين دهه (2000تا2005) مجموع رشد به 4درصد رسيد. گرچه آمريكاي لاتين داراي بدترين نابرابري در توزيع درآمد در جهان است، شكست رشد اقتصادي موجب محروميت يك نسل شده و نيمي از شانس موفقيت در بهبود استانداردهاي زندگي را از ميان برده است.
دولت بوليوي در تجربه مدلهاي تجويزي به حدي بدهكار و فقير است كه بانك جهاني، ارزيابي «كشورهاي بسيار فقير و بدهكار جهان» را از اين كشور دارد. اين كشور با 9 ميليون نفر جمعيت، فاقد هرگونه تحرك اقتصادي بود و 35درصد مجموع بدهي عام خارجياش به صندوق و بانك جهاني مورد بخشودگي قرار گرفته است. با روي كار آمدن مورالس، دولت بوليوي درآمد خود از توليد گاز را از 4/3 تا 7/6 درصد GDP - در نتيجه قانون هيدروكربن در سال 2006 - افزايش داد اين مقدار افزايش از ديدگاه اقتصادي با كسري بودجه فدرال ايالات متحده قابل مقايسه است. لايحه ملي كردن صنعت گاز، درآمد را باز هم افزايش داد و به دولت اجازه انجام بخشي از تعهداتش را در قبال فقرا داد. تصويب برنامه اصلاحات ارضي نيز گامي مهم در جهت احقاق حقوق بوميان بوده است. طبق برنامه وزارت توسعه روستايي، دولت در 5 سال آينده اميدوار به توزيع مجدد حدود 54هزار مايل مكعب زمين (منطقهاي به مساحت يونان) براي 5/2 ميليون نفر (حدود 28درصد جمعيت) است.
اوو مورالس با كسب آراي مردمي در نتيجه انتخاباتي دموكراتيك توانست برنامههاي خود را به پيش ببرد. وي به همراه چاوز فرهنگ بوليواري (منبعث از سيمون بوليوار قهرمان آزاديبخش آمريكاي لاتين) را در منطقه احيا كرد. افكار سيمون بوليوار، ناسيوناليسم قوي و ايدههمگرايي منطقهاي جنوب ـ جنوب از جمله زمينههاي فكري وي است.
تعابير جديدي كه هوگو چاوز در باب سوسياليسم مطرح ساخته است و يا اوو مورالس، آنها را در قالب سياستهاي كاربردي اجرا ميكند، همگي علاوه بر پيگيري سياستهاي توزيعي،حاوي عنصر مركزي عدالت و نوعي «نگرش به حاشيه راندهها و طرد شدهها» است.
به دليل تمركز زمين، مالكيت خارجيها بر منابع، صنايع اندك و كمبازده، و ساختار اقتصادي ناكارآمد و زيان ده است. حكومت، تنها منبع آشكار براي تغيير و تحرك از بالاست و كنترل حكومت، تنها مسير فعال ثروت و قدرت از منظر اقتصادي است.
احساس هويتيابي بوميان اكثريت در شرايط جديد جهاني شدن، موجب شد تا جنبش اجتماعي جديدي در قالب حزب حركت به سوي سوسياليسم (movimiento al socialismo) توسط مورالس 47 ساله و يك بومي سرخپوست ايجاد شود. ائتلافكنندگان،همگي كشاورز يا دهقان يا كارگر بودند. كانون اصلي جنبش اجتماعي جديد بوليوي را مبارزه با فساد، موافقت با كشت كوكا و اصلاحات ارضي و به عبارتي عدالت توزيعي تشكيل ميدهد. براي پيگيري اين اقدامات، در اول مي 2006 دولت بوليوي صنعت گاز خود را ملي اعلام كرد.
در اين راستا تحولات سیاسی در آمریکای لاتین درایران بسیار مورد توجه دولت رئيسجمهور احمدی نژاد قرار گرفته است. از دیدگاه سیاست خارجی جدید ایران، منطقه آمریکای لاتین دارای توانمندیهای بالقوه و بالفعل بسیاری است که میتواند موجد همکاریهای دوجانبه و چندجانبه بین ایران و منطقه باشد. در همین راستا دولت نهم ایران با دو رویکرد سیاسی و اقتصادی سعی دارد تا با نفوذ در آمریکای لاتین ضمن توسعه و تحکیم روابط خود با کشورهایی که از خودشان تمایلات انقلابی نشان میدهند، در کنارآنها جبهه جدیدی را در صحنه جهانی بر علیه آمریکا و نظام ناعادلانه بینالمللی ایجاد نماید. موج بيداري كشورهاي منطقه آمريكاي لاتين در برابر استكبار جهاني و مخصوصا آمريكا باعث شده است كه براي احقاق حق و حقوق از دست رفته خود، اين كشورها به سوي كشورهاي ضد استكباري حركت كنند تا به اين واسطه مشكلات اقتصادي خود را مرتفع سازند و هم در برابر استكبار جهاني در مواضع راستين خود ايستادگي كنند. لذا اين كشورها براي مبارزه در برابر استكبار جهاني در عرصه سياسي و اقتصادي يكديگر را همراهي مي كنند و در برابر بحران هاي سياسي و اقتصادي مختلف يكديگر را تنها نخواهند گذاشت. از سوي ديگر پيروزي مجدد مورالس عليرغم مشكلات بسيار ايجاد شده موجي از شادي و اميد در اين كشو و ديگر كشورهاي منطقه و استكبار ستيز ايجاد كرده است.