کد خبر: ۳۱۸۴۹۷
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 7 دی 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

گروه فرهنگی- امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

***

آرمان/خواننده پاپ نيستم

نشست خبري كنسرت موسيقايي حميد حامي خواننده كشورمان دیروز ششم دي ماه در تالار استاد اميرخاني خانه هنرمندان ايران برگزار شد. بابك صحرايي شاعر و ترانه سرا در ابتداي اين نشست خبري گفت: طبق برنامه‌ريزي‌هاي انجام گرفته قرار بر اين است كه حميد حامي بعد از ۵ سال در تالار وحدت تهران اجراي زنده‌اي را داشته باشد. اين ۵ سال دوري هم به خواسته خودش نبوده بلكه اتفاقاتي پيش آمده كه او تا حد زيادي منزوي باشد.

ورود به دنياي موسيقي بعد از پنج سال انزوا

وي افزود: حميد حامي در اين ۵ سال از خانه خود دور بوده و حالا اين نشست خبري بهانه‌اي است تا اعلام كنيم او بار ديگر در عرصه‌هاي مختلف اجراي زنده برنامه‌هاي موسيقايي حضور فعالي خواهد داشت. به گزارش مهر، اين ترانه سرا در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود بيان كرد: متاسفانه برخي از هنرمندان و اهالي رسانه، بعضا براي ديده شدن سعي مي‌كنند با اتفاقات منفي بيشتر شناخته شوند كه اين روند در بخش حرفه‌اي مطبوعات و هنر ما شكل پررنگ ‌تري دارد. بنده معتقدم فضاي انتقاد در موسيقي همواره بايد وجود داشته باشد اما آن چيزي كه در اين فضا بايد به آن توجه كنيم پرهيز از دروغ گويي و ايجاد حاشيه‌هاي منفي است كه بنده تصور مي‌كنم حميد حامي به‌شدت از آن دور بوده است. صحرايي ادامه داد: نخستين چيزي كه در روند كارهاي حميد حامي متوجه مي‌شويم اين است كه او انديشه و آگاهي را سرلوحه كارها و فعاليت‌هاي خود قرار داده است كه همين روند موجب شده اين در مقاطع زماني مختلف كاراكتر ثابت خود را حفظ كند. او دانش ترانه و موسيقي زيادي دارد كه همين باعث شده هيچگاه از سر ناآگاهي و سرسپردگي خود را در جريان فضاي خاصي از موسيقي قرار دهد.

http://www.downloadnewmusic.ir/musicsmp3/images/hami.jpg

طرفدارانم تصاعدي زياد شدند

حميد حامي نيز در اين نشست خبري گفت: مدت‌ها پيش يكي از دوستان رسانه‌اي نخستين كسي بود كه خبر بيماري من را در يك رسانه منتشر كرد كه من در ابتدا بسيار ناراحت شدم كه چرا چنين خبري در مطبوعات منتشر مي‌شود. اما بعدها كه مطالعاتي را در اين زمينه انجام دادم متوجه شدم كه براي تمامي هنرمندان ممكن است چنين اتفاقاتي به وجود بيايد. بنابراين نبايد از اين شرايط فرار كنيم. اما آنچه كه بيش از هر نكته ديگري توجه من را به خود جلب كرد، اين بود كه فهميدم اين استرس و فشار رواني است كه باعث بروز چنين بيماري براي من شده است. وي بيان كرد: طي ماه‌هاي گذشته و بعد از اينكه يكي از قطعه هايم در فضاي مجازي منتشر شد، متوجه شدم طرفدارانم به صورت تصاعدي زياد شدند و اين نكته بسيار ارزشمندي بود كه توجه من را به خود جلب كرد و باعث شد تا انگيزه هايم براي برگزاري كنسرت و اجراهاي زنده بيشتر شود. حامي در ادامه اين نشست خبري با اشاره به دوري ۵ ساله خود از اجراهاي زنده گفت: دوري من تنها به صرف اعتراضات هميشگي‌ام به جريان موسيقي نبوده است. كمااينكه بيماري هم تاثير زيادي در دور بودن من از صحنه‌هاي اجرا داشت. اما ماجرا از زماني آغاز شد كه بنده در يك مقاله اعتراضي به وجود مافياي موسيقي در ايران اعتراض شديدي كردم و در همان جا گفتم كه نابرابري بسياري در فضاي موسيقي وجود دارد. اين نابرابري به حدي بود كه من به خاطر آن ورزش را هم رها كردم اما چون موسيقي بخش زيادي از زندگي من است، نمي‌توانستم آن را به راحتي ترك كنم به همين جهت تصميم گرفتم كه بار ديگر به جريان موسيقي كشور بازگردم و فعاليت‌هايي را در اين زمينه انجام دهم.

مردم موسيقي فاخر را نمي‌پسندند

اين خواننده در اين نشست خبري با اشاره به اينكه قرار بود تور كنسرت‌هايش از كشورهاي اروپايي آغاز شود، گفت: به دليل اينكه اعتقاد دارم اغلب مردم موسيقي فاخر را نمي‌پسندند، بنابراين تصميم گرفتم برنامه كنسرت‌هايم را از اروپا و كشور فرانسه آغاز كنم. حتي تصميم بر اين بود كه كتاب شعرم را نيز به زبان فرانسه در اين كشور منتشر كنم. اما ماجرا به شكلي هدايت شد كه اول تصميم بگيريم كنسرت كوچكي را در تالار وحدت تهران برگزار كنيم و بعد اگر ديديم مخاطبان استقبال خوبي از فضاي كنسرت به عمل آوردند، همين كنسرت را در خارج از كشور نيز اجرا كنيم. به هر ترتيب آنچه براي ما بيش از هر نكته ديگري مهم بوده، ارائه يك موسيقي خوب همراه با هنرمنداني است كه هر يك از درجه و رتبه بالايي در موسيقي برخوردارند. اين خواننده در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود گفت: من خواننده پاپ نيستم، من يك خواننده پاپ كلاسيك هستم. به اعتقاد من خواننده پاپ هماني است كه صبح از خواب بيدار مي‌شود تا بعد از اينكه صبحانه خود را خورد آهنگ و شعري را آماده مي‌كند و بعد از ظهر همان روز اثرش را در فضاي مورد نظر منتشر مي‌كند. قطعه‌هايي كه به طور حتم بعد از يك ماه فراموش مي‌شود و ديگر اثري از آنها نيست. آنچه كه من به آن اهميت مي‌دهم ارائه يك اثر موسيقايي فاخر و ارزشمندي است كه هم در حوزه ترانه و هم در حوزه آهنگسازي حرف‌هايي براي گفتن دارد و مي‌تواند تا مدت‌ها در ذهن شنيداري مخاطب قرار بگيرد. حامي با اشاره به برگزاري كنسرت خود در تالار وحدت گفت: پاسخ اينكه چرا مسئولان تالار وحدت اين مكان را به كنسرت‌هاي پاپ هم اختصاص مي‌دهند، وظيفه من نيست و من اطلاعاتي در اين زمينه ندارم اما مي‌توانم به اين نكته اشاره كنم كه موسيقي كه من در اين كنسرت آن را ارائه مي‌كنم، موسيقي فاخري است كه فكر مي‌كنم در آن انديشه وجود دارد.

كنسرتي با سازهاي آكوستيك

محمدرضا عقيلي رهبر اركستر كنسرت حميد حامي نيز در اين نشست خبري توضيح داد: در برنامه‌اي كه قرار است امروز در تالار وحدت روي صحنه ببريم، تلاش كرديم تا از سازهاي آكوستيك استفاده كنيم و فكر مي‌كنم با توجه به نوع موسيقي كه ارائه مي‌دهيم، مخاطبان با يك كنسرت متفاوت‌تر از آنچه كه امروز از كنسرت‌هاي اين چند ماهه ديده‌اند، روبه‌رو خواهند شد. وي افزود: ما سعي كرديم اركستر جمع و جوري را فراهم كنيم كه با كمك هنرمندان شاخصي چون رضا تاج بخش، كريم قرباني و ناصر رحيمي و ديگر هنرمندان شايسته موسيقي اين سرزمين، كنسرت قابل قبولي را به مخاطبان ارائه دهيم و اميدوارم در اين راه موفق بوده باشيم. رضا تاج بخش يكي ديگر از هنرمندان اصلي كنسرت حميد حامي نيز در اين نشست خبري با اشاره به جزئيات كنسرت گفت: در اين برنامه بيش از ۱۸ قطعه موسيقايي از منتخب آلبوم‌هاي حميد حامي از جمله «آخدا» و «يه لحظه عاشق شو» براي دوستداران و طرفداران اين خواننده اجرا مي‌شود كه اميدوارم بعد از ۵ سال دوري وي از اجراهاي زنده، بتوانيم برنامه خوبي را به مخاطبان ارائه دهيم.

آرمان/چه خبر از اتاق دبیرخانه‌ جشنواره‌ فیلم فجر

تب و تاب ارسال فیلم به دبیرخانه‌ جشنواره‌ی فیلم فجر داغ است، در روزهای اخیر دست‌اندرکاران فیلم‌های که به دبیرخانه‌ فیلم تحویل دادند، با ارسال خبر به رسانه‌ها قصد داشتند تاکید کنند که فیلم‌شان را تحویل داده‌اند.در ادامه مروری داریم، بر خبرهای رسمی که از ارسال فیلم به دبیرخانه‌ی فیلم فجر در روزهای اخیر حکایت داشته است.ایسنا نوشت، اتاق دبیرخانه‌ جشنواره‌ فجر داغ است و پر رفت و آمد و هیات انتخاب هم سخت مشغول کار است، هیات انتخابی که پیش بینی می‌شود با حجم گسترده فیلم‌هایی مواجه است که هنوز آنها را ندیده‌ است و خبرهای غیر رسمی حکایت از این دارد که 40 فیلم هنوز توسط هیات انتخاب دیده نشده است.

http://www.fajrfilmfestival.com/index/image/bf2bb13daea781759d5f73f11495db34.jpg?w=647&h=358

سینما نیمکت (محمد رحمانیان)

داستان نخستین فیلم یکی از شناخته‌شده‌ترین کارگردانان تئاتر در دهه 60 می‌گذرد.رحمانیان برای اینکه دلبستگی و اعتقادش به تئاتر را نشان دهد، بازیگران فیلمش را نیز از میان تئاتری‌ها انتخاب کرده است. در این فیلم علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، هومن برق نورد و اشکان خطیبی به ایفای نقش می‌پردازند.رحمانیان این فیلم را با تهیه‌کنندگی تورج منصوری، نیمه‌های اسفند سال گذشته به پایان رساند و آن را برای جشنواره فجر امسال نگاه داشت.

آه ای عبدالحلیم (احسان عبدی پور)

سومین ساخته احسان عبدی‌پور بعد از «تنهای تنهای تنها» و «پاپ» است که داستان آن در بوشهر می‌گذرد و تماما به شیوه کلاسیک فیلمبرداری شده‌است.تهیه‌کنندگی این فیلم بر عهده‌ی طهورا ابوالقاسمی است و مهتاب کرامتی نیز یکی از سرمایه‌گذاران آن است.مصطفی زمانی، پگاه آهنگرانی، رضا یزدانی، سوگل فلاتیان و حمزه مقدم بازیگران این فیلم هستند.در خلاصه داستان فیلم آمد‌است : «فائز، مسیح، آتنا و حمزه، روزهای کسالت‌بار و خموده‌ی حوالیِ سی سالگی‌شان را پشت سر می‌گذارند. ورود شیرزاد که پنج سال است زندگی‌اش را روی دریا و درون کشتی می‌گذراند، همراه با یک کشتی فرانسوی، اتفاقی و ناخواسته، ریتم زندگی‌شان را عوض می‌کند. یکباره چشم باز می‌کنند، تا میانه‌ یک بازی غریب ایستاده‌اند...»

هلن (علی‌اکبر ثقفی)

علی‌اکبر ثقفی، پس از 15 سال دوری از کارگردانی، حالا با «هلن» به جشنواره فجر آمده‌است. در این فیلم پربازیگر طناز طباطبایی، پژمان بازغی، هوتن شکیبا، ستاره پسیانی، سارا کاشفی، مهرداد فلاحت گر و رویا نونهالی به ایفای نقش می‌پردازند.امیرحسین ثقفی و شراره سروش نگارش فیلمنامه‌ی «هلن»را بر عهده داشته‌اند. این فیلم روایتگر داستان دختری است که با خانواده‌اش دچار چالش‌هایی می‌شود.روشنک گرامی، پژمان بازغی، امین حیایی، هوتن شکیبا، ستاره پسیانی، مهرداد فلاحتگر، سیداحمد محمدی و رویا نونهالی بازیگران اصلی این فیلمند.

نفس (نرگس آبیار)

نرگس آبیار فیلمبرداری سومین ساخته‌اش را عید فطر به پایان رساند و گروه در وقت کامل توانست مراحل فنی فیلم را پشت سر بگذراند و به موقع آن را به دبیرخانه‌ جشنواره تحویل دهد.در این فیلم، مهران احمدی، پانته‌آ پناهی‌ها، گلاره عباسی، سیامک صفری، شبنم مقدمی و جمشید هاشم‌پور به ایفای نقش می‌پردازند. «نفس» نیز مانند شیار 143، بر اساس یکی از داستان‌های آبیار ساخته شده‌است.

خانه‌ای در خیابان چهل و یکم (حمیدرضا قربانی)

این فیلم با نام قبلی «خانه‌ی یحیی» نخستین ساخته سینمایی حمیدرضا قربانی پس از فیلم تلویزیونی «سه ماهی» است.علی مصفا، مهناز افشار، سهیلا رضوی و سارا بهرامی در «خانه‌ای در خیابان چهل و یکم» حضور دارند و تهیه‌کننده‌ فیلم نیز سید محمود رضوی است.

متولد 65 (مجید توکلی)

«متولد 65» نیز نخستین ساخته مجید توکلی است که در ساخت آن با دو کارگردان کاربلد همکاری کرده است؛ محمدمهدی عسگرپور در مقام تهیه‌کننده و رضا میرکریمی نیز به عنوان مشاور کارگردان با توکلی همکاری کرده‌اند.در این فیلم عاشقانه، احسان امانی، مریم سعادت، پدرام شریفی و هنگامه حمیدزاده نقش‌ آفرینی کرده‌اند.

http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1394/10/4/267993_132.jpg

زاپاس (برزو نیک نژاد)

برزو نیک نژاد که هنوز نخستین ساخته سینمایی اش (ناخواسته) اکران نشده است، دومین فیلم بلند سینمایی خود را برای بازبینی به دبیرخانه جشنواره تحویل داده است.فیلم سینمایی «زاپاس» به نویسندگی و کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی سیدامیر پروین حسینی این فیلم یک درام اجتماعی است. امیر جعفری، ریما رامین‌فر و جواد عزتی از جمله بازیگران این فیلم‌اند.

مشکل گیتی (بهرام کاظمی)

بهرام کاظمی که ساخت فیلم‌های سینمایی «پادزهر»، «هدف»، «از صمیم قلب»، «عروس فراری» را در کارنامه دارد، این‌بار فیلمی درباره زوجی به‌نام ایرج و گیتی ساخته که در آستانه فروپاشی زندگی مشترکشان قرار دارند.در این فیلم که پس از سال‌ها بهرام کاظمی را به سینما آورده است، حمید فرخ‌نژاد ،‌ یکتا ناصر‌، امیرحسین آرمان‌، بهنوش بختیاری‌ و رویا نونهالی‌ نقش‌های اصلی را بازی می‌کنند.

دلبری (سیدجلال اشکذری)

«دلبری» به تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی، دومین فیلم بلند سیدجلال اشکذری است. فیلمبرداری این فیلم سال گذشته در سکوت خبری انجام شد و به تازگی نسخه‌ کامل فیلم برای بازبینی هیات انتخاب ارائه شده‌است.هنگامه قاضیانی، آتیلا پسیانی، عباس غزالی، محمدرضا شیرخانلو، مهسا هاشمی، مهدی عطاران بازیگران «دلبری» هستند.

جاودانگی (مهدی فردقادری)

مهدی فردقادری پس از ده سال کارگردانی در عرصه فیلم کوتاه، فیلم بلند «جاودانگی» را به جشنواره‌ی فجر آورده است؛ فیلمی که به صورت تک پلان و درمدت زمان 150 دقیقه فیلمبرداری شده است و در سبک جریان سیال ذهن روایت می‌شود.این فیلم به قصه زندگی شش خانواده در قطار، در شبی بارانی می‌پردازد که این قصه‌ها با جابه‌جایی زمان روایت می‌شوند. آنا نعمتی، فقیه سلطانی، مارال فرجاد، سودابه بیضایی، اتابک نادری، علی ابدالی و مهسا کامیابی از جمله بازیگران این فیلمند و تهیه‌کننده‌ آن هم جواد نوروزبیگی است.

یونس (وحید وکیلی‌فر)

«یونس» پس از دو فیلم «گشر» و «تابور» سومین فیلم بلند و مستقل «وحید وکیلی‌فر» محسوب می‌شود که خودش نویسندگی و تدوین آن را نیز بر عهده داشته‌است. فیلمبرداری این اثر اواخر زمستان سال گذشته در لوکیشن‌های تهران، شهریار و شمال کشور انجام شده‌ و پس از پشت‌سر گذاشتن آخرین مراحل تدوین و صداگذاری به دبیرخانه‌ی جشنواره‌ فیلم فجر تحویل داده شده‌است.

ناسور (کیانوش دالوند)

http://cinemabin.ir/wp-content/uploads/2015/12/9409231255.jpg

انیمیشن سینمایی «ناسور» به تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی و داریوش دالوند و به کارگردانی کیانوش دالوند تولید و نسخه‌ای از آن برای بازبینی هیات انتخاب تحویل دبیرخانه‌ جشنواره شده‌است.

آبجی (مرجان اشرفی‌زاده)

مرجان اشرفی‌زاده این روزها «آبجی» را به دبیرخانه جشنواره سپرده‌است.در این فیلم که با نگاهی به مشکلات زنان ساخته شده، گلاب آدینه، معصومه قاسمی پور، پانته‌آ پناهی‌ها، حمیدرضا آذرنگ، شیرین یزدان‌بخش و بابک حمیدیان به ایفای نقش می‌پردازند.این فیلم که به تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی و با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی تولید شده‌است اثری مادرانه است که نخستین تجربه‌ کارگردانش در عرصه ساخت فیلم بلند سینمایی است.

حریر (فریال بهزاد)

فیلم سینمایی «حریر» جدیدترین اثر فریال بهزاد فیلمی اجتماعی است. تهیه‌کننده‌ آن غلامرضا آزادی است و با مدیریت فیلمبرداری پیام آزادی در تهران فیلمبرداری شده است.این فیلم، بعد از پشت سر گذاشتن تمام مراحل میکس نهایی آماده نمایش شد 25 آذرماه توسط کارگردانش به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر تحویل داده شد.

نقطه کور (مهدی گلستانه)

فیلم سینمایی «نقطه کور» که عنوان سومین ساخته بلند سینمایی مهدی گلستانه پس از «نازنین» و «دردسر بزرگ» محسوب می‌شود، دیگر فیلمی است که به دبیرخانه جشنواره ارسال شد.در «نقطه کور» که گفته می‌شود یکی از پربازیگرترین آثار امسال سینمای ایران است محمدرضا فروتن، هانیه توسلی، شقایق فراهانی، محسن کیایی، مریم بوبانی، خاطره اسدی، نیکی مظفری، علیرضا زمانی نسب، سیداحمد محمدی، سارا ربیعی، سجاد شهرابی، یلدا نوریان، مهدی پارسا ‌به ایفای نقش پرداخته‌اند.

کارد و کلوچه (محمدعلی سجادی)

این فیلم یک بخش از «سه‌گانه‌ی فیلم و نمایش» محمدعلی سجادی است که برای شرکت در بخش هنر و تجربه‌ی جشنواره فجر تحویل دبیرخانه این جشنواره شده است.این فیلم اثری تجربی و تلفیقی از مستند و داستانی است که با حضور هنرجویان آموشگاه سمندریان ساخته شده است.

تمرین برای اجرا (محمدعلی سجادی)

این فیلم نیز بخش دیگری از تریلوژی سجادی است که داستان یک کارگردان تئاتر را روایت می کند که قصد دارد گروهی شکل دهد و داستان سیاوش شاهنامه فردوسی را برای اجرا آماده کند.میکائیل شهرستانی، مهدی میامی، محمد علی سجادی، محمود راسخ‌فر، محمد ساربان و... از بازیگران این فیلمند.فیلم «حمید هما» که در سینماهای گروه هنر و تجربه به نمایش در آمد، بخش دیگری از این سه‌گانه است.

ایستاده در غبار (محمد حسین مهدویان)

فیلم زندگانی شهید احمد متوسلیان به کارگردانی محمد حسین مهدویان دیگر اثری است که به دبیرخانه‌ سی و چهارمین جشنواره‌ فیلم فجر ارائه شده‌است. فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» نخستین تجربه کارگردانی سینمایی محمدحسین مهدویان است. او که پیشتر مجموعه تلویزیونی «آخرین روزهای زمستان» را کارگردانی کرده بود، با فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» احتمالا در بخش نگاه نو (فیلم‌های اول)شرکت می‌کند.تهیه کننده‌ این فیلم حبیب‌الهم والی‌نژاد و سرمایه‌گذار آن نیز سازمان فرهنگی اوج است.

http://cinemapress.ir/download?f=2014/11/26/4/121662.jpg

پارادایس (علی عطشانی)

نسخه‌ نهایی فیلم «پارادایس» به کارگردانی علی عطشانی هم تحویل دبیرخانه جشنواره شده‌است.این فیلم که توسط مهدی علی میرزایی نوشته شده، در کشورهای آلمان، اسپانیا و ایران فیلمبرداری شده است.مهران رجبی، جواد عزتی، محمد علی نجفیان، سامان صفاری، بیتا عطشانی، الیویا بورکارت، ماتیاس متس، کلاتسیدا روبرت، کاترین فلوس، بازیگرانی‌اند که در این فیلم حضور دارند.در خلاصه داستان «پارادایس» آمده است۲طلبه‌ جوان می‌خواهند برای شرکت در سمیناری دانشگاهی پیرامون ادیان به آلمان بروند. رئیس حوزه‌ی علمیه‌ آنها که حاج‌ آقا فراستی نام دارد، راه سفر را بر آن‌ها سد می‌کند. طلبه‌های جوان ویزایی هم برای او می‌گیرند و او را با خود به آلمان می ‌برند و...».محسن امیریوسفی نیز در هفته‌های اخیر اعلام کرده است که فرم حضور در جشنواره‌ فیلم فجر را برای «آشغالهای دوست داشتنی» پر کرده است و این فیلم را به دبیرخانه‌ جشنواره ارائه کرده است.فیلمی که گفته می‌شود در دو سال‌ گذشته‌ به صلاحدید دبیر وقت جشنواره به هیات انتخاب ارایه نشده است.فیلم «ابد و یک روز» اولین فیلم بلند سینمایی سعید روستایی نیز تحویل دبیرخانه‌ی جشنواره‌ فیلم فجر شده است.پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، ریما رامین فر، شبنم مقدمی، شیرین یزدان بخش، معصومه رحمانی، مهدی قربانی، محمد علیمحمدی، اسماعیل گرجی و... از بازیگران «ابد و یک روز» هستند.سعید روستایی تاکنون ساخت آثار کوتاه متعددی را برعهده داشته که از میان آنها می توان به «شنبه»، «مراسم»، «از طرف آنها»، «نصف فیلم عروسی» و ... اشاره کرد. او تا کنون جوایز مختلفی را برای ساخت آثار کوتاه از جشنواره های داخلی و خارجی دریافت کرده است و «ابد و یک روز» اولین فیلم بلند سینمایی او محسوب می‌شود.علاوه بر اسامی فوق که نام آن‌ها در رسانه‌ها مطرح شده است اخبار غیررسمی حکایت از تحویل فیلم‌های دیگری چون «رسوایی 2» ساخته مسعود ده‌نمکی، «من» سهیل بیرقی، «خشم و هیاهو» هومن سیدی، «کفش‌هایم کو؟» کیومرث پوراحمد، «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» فرزاد موتمن، «آب نبات چوبی» به دبیرخانه جشنواره دارد.

آرمان/غلامرضا رمضانی: قدر سینمای کودکمان را ندانستیم

http://cinemapress.ir/download?f=2015/02/10/4/126030.jpg

یک کارگردان سینمای کودک و نوجوان از اینکه جشنواره فیلم فجر سال به سال به سینمای کودک و نوجوان کم‌توجه‌تر می‌شود، انتقاد کرد.غلامرضا رمضانی کارگردان سینمای کودک و نوجوان که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر با فیلم «فرار از قلعه رودخان» حضور داشت از بی توجهی به سینمای کودک گله کرد و به مهر گفت: با نزدیک شدن به جشنواره فیلم فجر بازار سینمای ایران داغ و حرف و حدیث های بسیاری درباره فیلم های ارسالی به جشنواره و یا ساز و کار هیات انتخاب و مسائل دیگر سینمای ایران مطرح می شود، اما در میان شلوغی بازار جشنواره کمتر حرفی از سینمای کودک به میان می‌آید که این مساله جای تاسف دارد.وی با اشاره به اینکه به نظر می رسد سیاست‌های سینمایی مدیران به شکل تلویحی در جهت حذف سینمای کودک است، بیان کرد: سال گذشته با فیلم «فرار از قلعه رودخان» در سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشتم اما بدترین زمان ممکن را برای پخش فیلم در برج میلاد درنظر گرفته بودند و تاسف بارتر اینکه وقتی از اهالی رسانه درباره فیلم می پرسیدم کمتر کسی را پیدا می کردم که فیلم را دیده باشد.کارگردان فیلم «همبازی» یادآور شد: سینمای ایران با فیلم‌های کودک و نوجوان به دنیا شناسانده شد و آثاری چون «خمره»، «بچه های آسمان»، «به رنگ خدا» و ... در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و بهترین جوایز را از همین جشنواره دریافت کردند و همواره بیشترین آمار تماشاگران را نیز به خود اختصاص داده اند ولی متاسفانه سینمای ایران قدر این گوهر را ندانست و کار به جایی رسیده که سهم کودک از جشنواره فیلم فجر نزدیک به صفر است.این کارگردان سینما متذکر شد: فیلم «فرار از قلعه رودخان» مدت ها است که برای اکران آماده است اما در جلسات شورای صنفی نمایش حرفی از اکران آن به میان نمی آید و از سوی دیگر تهیه کننده و یا پخش کننده دلسوز در حوزه سینمای کودک وجود ندارد که پای اکران فیلم هایی از این دست بایستد.رمضانی در پایان صحبت های خود با اشاره به نگارش فیلمنامه ای با موضوع خانوادگی گفت: بعد از سال ها کارگردان در سینمای کودک و بی نتیجه ماندن کارها، تصمیم گرفتم فیلمی با موضوع خانواده و روابط با کودکان و نوجوانان بسازم و از همین رو در حال نگارش فیلمنامه ای با موضوع خانواده هستم.

ابتکارابتکار» از گلایه های اهالی تئاتر گزارش می دهد؛

خواب غفلت در فرهنگ و هنر- صفورا فتاحی: این روزها فعالان حوزه تئاتر گلایه های زیادی از وضعیت موجود دارند.از عدم امنیت شغلی گرفته تا تاثیرات ممیزی ها بر کیفیت کار.موضوع دیگری که این روزها اتفاق افتاده این است که نهاد های دولتی کمتر از این رشته هنری حمایت می کنندو این امر باعث می‌شود که کارگردانان مجبور شوند به تئاتر مخاطب‌پسند و گیشه‌محور روی بیاورند و این اتفاق باعث دور شدن بازیگران واقعی و خاک‌خورده تئاتر از صحنه می‌شود. در عین حال بعضا برای جذب مخاطب نمایش‌های ضعیف و سطحی روی صحنه می‌روند که در شان اغلب بازیگران باتجربه و کاربلد تئاتر نیست که در آنها به ایفای نقش بپردازند. در عین حال برای کاهش هزینه‌ها، متن‌ها و نمایشنامه‌های ضعیفی انتخاب می‌شوند که برای بازیگران تئاتر حضور در چنین نمایشی جذابیتی ندارد و چالشی به حساب نمی‌آید. شاید بهترین راه رفتن به سراغ کسانی است که خاک این حوزه را خورده اند و به قول خودشان از زمین های خاکی شروع کرده اند. مهران رنجبر نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر یکی از همان هاست. وی در این زمینه معتقد است، در ایران تئاتر واقعاً مهم نیست. شاید گلایه در این زمینه بسیار باشد تا جایی که رنجبر ادامه می دهد: ما نباید خودمان را گول بزنیم، چرا که تئاتر برای خیلی‌ها واقعاً اهمیتی ندارد و حمایت از سوی دولت انجام نمی‌شود. من نمی‌دانم دیگر چه کسی باید بگوید که از تئاتر حمایت شود و این حمایت صورت بگیرد.

سرمنشاء هزار و یک مشکل در تمرین

تئاتر، صحنه، بازیگر... همه اینها را که کنار هم بگذاریم به هجمه ای می رسیم که نامش را می توان هنر این سرزمین نامید. هنری که خاکش را خورده اند و حال باید دست به همان خاک بزنند تا به بهانه ای طلایش کنند. شاید در اینجا بد نباشد به شعری که توسط محمد اصفهانی به آواز کشیده شد رجوع کرد: پای راستش، میده جفت پا/ که پای چپش بلنگه! لنگ زدن شاید کار این روزهای تمام کسانی است که روی صحنه می روند. نادر برهانی مرند، کارگردان جوان تئاتر است. وی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی روزنامه ابتکار می گوید: در حال حاضر تئاتری با عنوان «در خواب دیگران» که قرار است بهمن و اسفند امسال در سالن شمس آجودانیه اجرا شود. وی در پاسخ به این سوال که موانع بر سر راه شما چیست، می گوید: من همیشه آرزویم این بوده که یک سالن برای تمرینات در اختیار داشته باشم و بدون دغدغه ی نور و دکور و ...کارم را انجام دهم.مثل همه ی گروه های حرفه ای دنیا.این که برای در اختیار گرفتن سالن تاریخ بدهند خود سرمنشا هزار و یک مشکل در تمرین و اجرا و نهایتاً کیفیت کار می شود.

http://images.persianblog.ir/342356_seUlQN4i.gif

چشم امیدها به دولت است

تمام چشم امیدشان به دولت است. دولتی که تدبیر و امید نامش نهاده اند. برهانی مرند در ادامه به خبرنگار فرهنگی ابتکار می گوید: متاسفانه الان دولت حمایت خود را از گروه ها برداشته و آن ها را به اسم خصوصی و نیمه خصوصی به حال خود واگذار کرده و این درست نیست.مسئولان امر از وظایف خود شانه خالی کرده اند. به نظرم حذف یارانه از بخش فرهنگی باید آخرین مقوله باشد. نهادهای زیادی هستند که می توانند برای حذف یارانه نسبت به هنر در اولویت قرار بگیرند.در حال حاضر دغدغه ی دولت سیاست و اقتصاد است نه فرهنگ. با این احوال شرایطی بهتر از این را هم نمی توان انتظار داشت.متاسفانه این روزها بحث فرهنگ و هنر یک بحث مغفول است. و حال پر از درخواستند. این نویسنده و کارگردان تئاتر می گوید: فرهنگ و هنر را جدی بگیرند چرا که توجه به این مقوله می تواند جلوی بسیاری از هزینه ها را بگیرد. الان تمام بودجه صرف انجام اموری می شود که تاوان هزینه نکردن به موقع در گذشته را می پردازند. این سیکل مایوس کننده ای است که ادامه هم خواهد داشت و تا زمانی که دولت به این نتیجه نرسد که می تواند جلوی بسیاری از مشکلات موجود در همه حوزه ها را بگیرد شرایط به همین نحو خواهد بود.

وضعیت ناگوار

«وضعیت نسبت به جاهایی که تئاتر به معنای واقعی کلمه نهادینه شده خیلی ناگوار استاین جمله ای است که شاید بسیاری از هنرمندان عرصه تئاتر بگویند. برهانی مرند، یکی از همان هاست و شاید به قولی نماینده ای از قشر مظلوم هنر. وی ادامه می دهد: ما از لحاظ سیاست گذاری و مدیریت دچار مشکل هستیم وگرنه از نظر نرم افزاری و نیروی کار بسیار غنی و در اوج به سر می بریم.مگر استعدادها تا کی می توانند چراغ را روشن نگه دارند! این موضوع بسیار جای بحث دارد.باز هم تاکید می کنم در این زمینه مدیریت و قبول مسئولیت بسیار حائز اهمیت هستند. من خودم هم یک جوان هستم اما این را می دانم که هنرمندان تئاتر وقتی مطرح می شوند که دانش و تجربه های عملی را با هم داشته باشند.خلاقیت و دانش باید دوشادوش هم باشند.در این رشته همان قدر که کار عملی مهم است کار نظری هم اهمیت دارد.ما در این حوزه کاستی های فراوانی داریم.تنها هنرمندانی مطرح خواهند شد و قابل اعتنا خواهند بود که در هر دو زمینه درخشش لازم را داشته باشند.دوره هنرمندان کم سوادی که صرف تجربه عملی نام آوری می کنند، گذشته است. خوشبختانه نسل جدید، خودشان را به هر دو حوزه مجهز کرده اند. و این آخرین جمله ای است که برهانی مرند می گوید و تماس پایان می یابد.

ابتکار/بزرگداشت رضا کیانیان در جشنواره فیلم فجر

بزرگداشت رضا کیانیان در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر برگزار می شود.

http://media.mehrnews.com/d/2015/12/27/3/1950943.jpg

به گزارش ایسنا، طبق اعلام دست‌اندرکاران جشنواره‌ی فیلم فجر؛ با توجه به اینکه رضا کیانیان تنها بازیگری است که در تمامی ژانرها و با تمامی کاراکترها به نقش آفرینی پرداخته است که بسیاری از شخصیت‌هایی که او به نقش آفرینی آنها پرداخته شخصیت‌هایی شناخته شده در فرهنگ ایرانی است. بزرگداشت این بازیگر سینما در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر برگزار خواهد شد.رضا کیانیان در سال ۱۳۵۵ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته تئاتر فارغ‌التحصیل شد. نمایش‌های«آنتیگونه»،«خرده‌بورژوا»،«چهره‌های‌سیمون‌ماشا»،«ازدواج آقای می سی سی پی»،«یادگار سال‌های شن» و... کارهایی است که کیانیان از سال ۴۵ به بعد درآن‌ها بازی کرده است.وی در شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «آژانس شیشه‌ای» جایزه بهترین بازیگر نقش دوم را گرفت و در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «کیمیا» کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد نقش دوم بود.علاوه بر آن کیانیان برای بازی ماندگارش در فیلم «خانه‌ای روی آب» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر بدست آورد. بطور یقین بحث برانگیزترین و جنجالی‌ترین نقش تلویزیونی وی در سریالهای «کیف انگلیسی» در نقش یک روحانی مسن و در «دوران سرکشی» در نقش یک قاضی است.کیانیان علاوه بر بازیگری در حوزه تالیفات نیز دستی بر قلم داشته تا آنجاکه کتاب‌هایی همچون سومین سرنوشت داوود،بازیگری،تحلیل بازیگری،شعبده بازیگری،بازیگری در قاب،ناصر و فردین،عکس‌های تنهایی، این مردم نازنین و قار سوم را می‌توان نام برد.سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری محمد حیدری برگزار می‌شود.

ابتکار/حضور وزیر ارشاد و ابتکار در یک کنسرت

گروه کُر نامیرا در حالی کنسرت «زمین مقدس» را اجرا کرد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون رییس‌جمهور در تالار وحدت از این اجرا دیدن کردند.

به گزارش ایسنا، کنسرت «زمین مقدس» شامگاه پنجم دی‌ماه با اجرای گروه کُر نامیرا و رهبری فرهاد هراتی روی صحنه رفت و قطعاتی را در حمایت از محیط زیست و زمین اجرا کرد.هنگام اجرای گروه کُر نامیرا، تصاویری مربوط به محیط زیست و موضوع کنسرت نیز در پس‌صحنه به‌نمایش درمی‌آمد که فرهاد هراتی پیش از اجرای کنسرت به مخاطبان گفت که اگر پخش این تصاویر باعث آزار آن‌ها می‌شود، عذرخواهی او را بپذیرند.معصومه ابتکار در حالی در این کنسرت حضور یافت که پیش از این، در تمرین‌های این گروه کُر نیز حاضر شده و این اجرا را اجرایی قابل قبول توصیف کرده بود.این کنسرت شامل قطعاتی از زندگی و آغاز زمین بود و جنگ و مهاجرت را نیز روایت می‌کرد.

اعتماد/توضيحات سرپرست موزه هنرهاي معاصر تهران، درباره امانت دادن آثار گنجينه به موزه برلين

هزينه يك ميليون يورويي بيمه آثار با طرف آلماني است

علي مطلب‌زاده/ فعاليت‌هاي موزه هنرهاي معاصر يكي، دو ماهي است كه وارد فاز جديدي شده و اين موزه در اين مدت و در كنار برگزاري چند نمايشگاه كه مهم‌ترين آنها نمايشگاهي با عنوان «ذهنيت ملموس» (با آثاري از گنجينه موزه هنرهاي معاصر) بود، چند تفاهمنامه با كشورهاي اروپايي در زمينه همكاري و امانت دادن آثار گنجينه اين موزه جهت نمايش در موزه‌هاي مطرح اين كشورها امضا كرده است. آغاز اين اتفاقات از شهريورماه سال جاري بود كه ١٧ تن از مديران و فعالان فرهنگ و هنر كشور اتريش از موزه هنرهاي معاصر تهران بازديد كردند. اين افراد به همراه هيات عاليرتبه‌ اتريشي كه رييس‌جمهور اتريش را همراهي مي‌كردند، در بازديد از موزه هنرهاي معاصر تهران و نمايشگاه «ذهنيت ملموس» با مجيد ملانوروزي، مديركل هنرهاي تجسمي و سرپرست موزه هنرهاي معاصر تهران گفت‌وگويي داشتند. در همان ديدار «اگنس هولهاين»، رييس موزه «بِلوِدِر» وين، با ابراز خرسندي از حضور در ايران و بازديد از موزه هنرهاي معاصر اعلام كرد: سه سال قبل خواهان همكاري مشتركي با موزه هنرهاي معاصر تهران بوديم كه به دليل شرايط تحريم‌هاي بين‌المللي امكان‌پذير نشد و اميدوارم با شرايط جديد، امكان برپايي نمايشگاه‌هاي مشترك فراهم شود. «اولين بِنِش»، معاون خانه‌ هنر وين نيز با معرفي فعاليت‌هاي مجموعه خود و حمايت بانك اتريش از اين فعاليت‌ها، توضيح داد كه خانه هنر وين هميشه تمايل به همكاري‌هاي مشترك نمايشگاهي، ورك‌شاپ‌ها و نشست‌هاي نقد و بررسي هنري با موزه هنرهاي معاصر تهران داشته است و اميدواريم به زودي اين همكاري‌ها آغاز شود.

http://media.mehrnews.com/d/2014/11/22/3/707316.jpg?ts=1448516263924

يك ماه بعد از اين ماجرا اين‌بار نوبت آلمان بود تا به شكل‌جدي و البته رسمي‌تر خواهان همكاري با موزه هنرهاي معاصر تهران شود و بر همين اساس عصر روز شنبه ٢٥ مهرماه در حضور اشتاين ماير، وزير امور خارجه آلمان، ميشاييل بارون فون اونگرن اشترنبرگ سفير آلمان و علي مرادخاني، معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مجيد ملانوروزي و نماينده بنياد فرهنگي پروس آلمان تفاهمنامه همكاري دوجانبه و مشترك را براي برگزاري نمايشگاه آثار هنرمندان ايراني و خارجي در برلين امضا كردند. در همان نشست وزير امور خارجه آلمان توضيح داد: «ديپلماسي فرهنگي نقش بزرگ و مهمي دارد و گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران با آثار هنرمندان ايراني و جهان غنا و ارزش بزرگي است كه نمايش آنها مي‌تواند برخي پيش داوري‌ها را تغيير دهد. اين فقط يك تفاهمنامه نيست بلكه فرصتي است تا تبادل فرهنگي كه در چند سال گذشته بين دو كشور كمرنگ بوده است تقويت شود و فرصت مناسبي را براي همكاري و تبادل فرهنگي ايران و آلمان فراهم مي‌كند

سفير آلمان در همين مراسم با ابراز خرسندي از همكاري موزه هنرهاي معاصر تهران با بنياد پروس آلمان، امضاي اين تفاهمنامه ميان ايران و آلمان را با هدف برپايي نمايشگاهي از آثار هنر مدرن آلمان و آثار هنرمندان ايراني در برلين عنوان كرد. بر اساس اين تفاهمنامه، نمايشگاهي شامل ٣٠ اثر از هنرمندان ايراني و ٣٠ اثر از هنرمندان خارجي از گنجينه موزه هنرهاي معاصر در برلين برپا مي‌شود. اين نمايشگاه قرار است اواخر سال ٢٠١٦ و اوايل سال ٢٠١٧ ميلادي برگزار شود. بر اساس اين تفاهمنامه، كشور آلمان نيز قرار است به مرمت آثار موجود در موزه هنرهاي معاصر كمك كند و همچنين دوره‌هاي مرمت و گنجينه‌داري را براي موزه‌داران ايراني برگزار مي‌كند. اما اين تمام ماجرا نيست. روز شنبه مجله «آرت» در گزارشي نوشت: «مسوولان موزه‌هاي برلين درصدد برپايي نمايشگاهي‌ از آثار هنري مدرن از مجموعه موزه هنرهاي معاصر تهران هستند و مقامات دولتي تهران در حال مذاكره با همتاي آلماني خود براي دريافت اجاره‌بهاي سه ميليون دلاري هستند. ماه گذشته نيز موزه هنرهاي معاصر رم اعلام كرد كه اين موزه ايتاليايي قصد دارد بعد از برلين نمايشگاهي از آثار موزه هنرهاي معاصر تهران برپا كند. سالن هنري شيرن فرانكفورت جزو نخستين موزه‌هايي است كه با تهران وارد مذاكره شده و در نهايت به اين نتيجه رسيد تا با پرداخت اجاره‌بهاي يك ميليون دلاري كل مجموعه موزه هنرهاي معاصر تهران را قرض بگيرد. در حال حاضر موزه‌هاي برلين و موزه هنرهاي معاصر رم از اظهارنظر درباره مبلغ اجاره‌بها به تهران سرباز مي‌زنند

اما مجيد ملانوروزي، مديركل هنرهاي تجسمي و سرپرست موزه هنرهاي معاصر تهران، روز گذشته در گفت‌وگو با «اعتماد» توضيحات بيشتري را در مورد امانت دادن آثار گنجينه خارجي و ايراني موزه هنرهاي معاصر تهران به موزه‌هاي برلين ارايه كرد. به گفته ملانوروزي برنامه‌ريزي‌ها براي اين اتفاق و برپايي نمايشگاه در موزه‌هاي برلين انجام شده و به طور حتم اين نمايشگاه كه شامل ٣٠ اثر از گنجينه خارجي موزه و ٣٠ اثر ايراني گنجينه موزه است، در نيمه دوم سال ٢٠١٦ و ابتداي ٢٠١٧ در موزه‌هاي آلمان برگزار مي‌شود. ملانوروزي با اشاره به اينكه هنوز مشخص نيست كدام يك از آثار خارجي و ايراني براي شركت در اين نمايشگاه‌ها قرض داده مي‌شود، توضيح داد: «در مورد قراردادهاي اينچنيني روي مسائل مالي تاكيد نداريم و اين اتفاق فرهنگي براي ما اهميت بيشتري دارد. پيش از اين و قبل از اينكه من عهده‌دار مسووليت موزه شوم قراردادي با اتريش منعقد شده بود كه قرار بود بر مبناي آن ٣٠ اثر از گنجينه را براي نمايش در وين به امانت بگيرند. اين اتفاق به خاطر تحريم‌هاي بين‌المللي و اينكه هيچ شركتي حاضر به بيمه اين آثار نشده بود نيفتاد. از فرصت پيش آمده بعد از تفاهمنامه همكاري كه چندي پيش امضا شد براي معرفي هنر ايران استفاده كرديم و بر اين اساس، پيشنهادي از طرف موزه مطرح شد كه در ازاي امانت گرفتن هر اثر خارجي از گنجينه موزه هنرهاي معاصر بايد يكي از آثار ايراني اين گنجينه نيز انتخاب و در نمايشگاه در كنار اين آثار به نمايش گذاشته شود كه در نهايت مورد موافقت قرار گرفت و ما براي نمايش اين آثار در برلين به توافق رسيديمموضوع ديگر مطرح شده در گزارش ماهنامه «آرت» تفاوت قيمت‌هاي يك ميليون و سه ميليون يورو پيشنهاد شده از طرف موزه آلماني و موزه هنرهاي معاصر بود كه ملانوروزي در مورد آن توضيحات بيشتري ارايه كرد. به گفته او «بر اساس برآوردها، هزينه يك ميليون يورو بابت بيمه آثار و تبليغات اين نمايشگاه‌ها از طرف موزه برلين تعهد شده است. از طرف ديگر ما اعلام كرديم كه نيمي از درآمد اين نمايشگاه‌ها نيز به واسطه اينكه به هر حال آثاري از گنجينه موزه در آن به نمايش در خواهد آمد به موزه هنرهاي معاصر تعلق بگيرد. پيش‌بيني ما براي درآمد اين نمايشگاه‌ها سه ميليون يورو بوده كه با اين حساب قرار است يك‌ونيم ميليون يورو از آن در اختيار موزه هنرهاي معاصر تهران قرار بگيردبه گفته ملانوروزي تمام عوايد اين نمايشگاه نيز در اختيار موزه قرار خواهد گرفت تا صرف خريد آثار بيشتر براي گسترش گنجينه آن و بهبود شرايط نگهداري آثار و نورپردازي موزه مطابق تكنولوژي‌هاي روز دنيا شود. ملانوروزي در مورد زمان دقيق انتقال اين آثار و تاريخ بازگشت آنها به گنجينه موزه هنرهاي معاصر هم توضيح داد: «مقدمات انتقال اين آثار به برلين در شش‌ماهه اول سال ٢٠١٦ فراهم خواهد شد و آثار گنجينه موزه هنرهاي معاصر نيز بلافاصله پس از اتمام اين نمايشگاه به اين موزه برگردانده مي‌شود

http://media.mehrnews.com/d/2015/03/12/4/1617719.jpg?ts=1448516263924

پيش از اين قرار بود تابلوي «نقاش و مدلش» اثر پيكاسو كه از آثار گنجينه موزه هنرهاي معاصر است براي نمايشگاهي در اسپانيا امانت داده شود كه امانت دادن اين تابلو نيز به خاطر تحريم‌هاي بين‌المللي لغو شد. كشور سوييس نيز آثاري از تولوز لوترك و پل گوگن را درخواست كرده كه مجيد ملانوروزي چندي پيش در مورد آن توضيح داده بود: «در اين باره با سفارت سوييس صحبت كرده‌ايم و تضمين اين آثار را سفارت انجام مي‌دهد و قول داده‌اند كه مشكل بيمه آن را با يك بيمه معتبر اروپايي مرتفع كنند و اگر مساله بيمه و هزينه‌هاي جانبي اين آثار از بسته‌بندي تا ارسال اثر حل شود، در اين زمينه به توافق خواهيم رسيدبه گفته او هر اثري را بخواهيم امانت‌سپاري كنيم با بنياد كريستيز در لندن مكاتبه مي‌كنيم و با ارسال تصوير اثر، قيمت بين‌المللي آن را براي ضمانت بيمه‌اي آن دريافت مي‌كنيم. تابلوي لوترك ١٠ ميليون يورو قيمت‌گذاري شده و قيمت تابلوي گوگن هنوز اعلام نشده است. هر قيمتي كه از سوي كارشناسان بين‌المللي اعلام شود آن را به علاوه ٥٠ درصد مي‌كنيم، چون ما قصد فروش نداريم و آنها هم اين قيمت‌گذاري را براي بحث بيمه آن انجام و ارايه مي‌دهند.

اعتماد/پاي صحبت‌هاي احمد آرام

نمايشنامه‌نويسي و رمان نويسي لازمه هم هستند

زهره عزپور/ احمد آرام متولد ١٣٣٠ بوشهر و ساكن شيراز است. از شانزده سالگي فعاليت هنري‌اش را آغاز كرده و در ١٨ سالگي نخستين داستانش به نام «انعكاس» را در مجله فردوسي منتشر كرده است. آرام كار تئاتر را در ١٣٤٩ و با نمايشنامه ضد امريكايي«سقوط» آغاز كرده است. او در نمايشنامه «چرخ و فلك-آرتور شينسلر» به كارگرداني آشور بانيپال بابلا، نقش كنت را بازي كرد. نخستين كتاب احمد آرام در سال ١٣٧٩ به نام«غريبه‌اي در بخار نمك» در شيراز منتشر شد و سال ٨٣ توسط انتشارات نيم نگاه تجديد چاپ شد. «مرده‌اي كه حالش خوب نيست» «آنها چه كساني بودند» «بداهه‌گويي‌هاي حلزون پير»، «كسي ما را به شام دعوت نمي‌كند»، «همين حالا داشتم چيزي مي‌گفتم »، «كافي‌شاپ لوك»، «به چشم‌هاي هم خيره شده بوديم» و «تربيت‌كننده سگ ماهي» ديگر آثار اين نويسنده هستند. او اين روزها نمايشنامه «روايت دير هنگام يك گلوله، به هنگام عبور از مغز الخاندرو گونزالس » را براي چاپ آماده كرده كه قرار است در تهران اجرا شود. با او درباره كارهاي تازه‌اش گفت‌وگو كرديم.

اين روزها مشغول چه كاري هستيد؟

مشغول چندتا كار هستم. نمايشنامه‌اي نوشته‌ام «آخرين بار كي ديدمت گندم؟». اين نمايش داراي داستان نيست اما برش‌هايي از يك واقعه است كه مرتبا ظاهر و ناپديد مي‌شود. آمدن و رفتن آن با جادو است. اين نمايشنامه تنها منحصر به جنوب نيست و اگر ترجمه شود مي‌تواند در تمام كشورها اجرا شود و مردم در آنجا مي‌توانند با شخصيت‌هاي داستان همذات‌‌پنداري كنند. اين نمايشنامه احتمالا اواسط فروردين در تهران اجرا خواهد شد و يك داستان هم به نام «بيدار نشدن در ساعت نمي‌دانم چند» نوشته‌ام كه مجموعه‌اي حدودا هفت داستان كوتاه است كه از نشر نيماژ منتشر مي‌شود.

http://www.ofoqco.com/images/Authors/93.jpg

شما هم نمايشنامه و هم رمان مي‌نويسيد، خودتان را با كدام وجه بيشتر مي‌شناسيد؟

براي من فرقي نمي‌كند چون هم به رمان و هم به نمايشنامه علاقه‌مندم. بحث بر سر اين است كه تئاتر و نمايشنامه يك چيزهايي را در بر دارد و داستان يك چيزهاي ديگر را كه در نمايشنامه‌نويسي به آن اضافه مي‌شود و به من آموزه‌هايي مثل شخصيت‌شناسي و ديالوگ‌شناسي را مي‌دهد كه اينها بايد تبحر خاصي در من به وجود آورد. اينها براي من ملزوم هم هستند. مثلا شما يك نمايشنامه بنويسيد و آن را به صورت زنده ببينيد خيلي خوشحال‌كننده است.

شما نمايشنامه‌هايي مي‌نويسيد به هر حال، بخش عمده‌اي از اين نمايشنامه‌ها روي صحنه معنا پيدا مي‌كند، نمايشنامه‌هاي‌تان چقدر امكان اجرا پيدا مي‌كنند؟

امكان اجرا در ژانر و شيوه داستان است. من نمايشي اجرا مي‌كنم تا تماشاگر خود را داشته باشد. الان دو نمايشنامه «آخرين بار كي ديدم گندم» از نشر آراسپ، و نمايشنامه «روايت دير هنگام يك گلوله، به هنگام عبور از مغز الخاندرو گونزالس » نوشته‌ام. نمايشنامه دوم در كشور مكزيك رخ مي‌دهد اما به دليل فضاي خاص حاكم بر جهان كه مبدل به يك دهكده جهاني شده است، نويسندگان ديگر نمي‌توانند مدعي شوند كه تنها متعلق به سرزمين خاصي هستند و به همين دليل امروز ديگر جغرافيا معناي چنداني ندارد. از سوي ديگر نزديكي فضاي فرهنگي ايران و امريكاي لاتين نيز در اين مساله بي‌تاثير نبوده است.

اين نمايشنامه را كدام انتشارات چاپ مي‌كند؟

اين كار قرار است از سوي نشر گوتار منتشر شود. سه نمايشنامه هم قبلا چاپ شده يكي صداهاي نزديك و در عين حال بسيار دور از صفدر و صفورا، خانه تلخ و اين يارو آنتيگونه كه از سوي نشر آراسپ و نشر گوتار چاپ شده‌اند كه قصد دارم اين سه مجموعه نمايشنامه را دوباره از سوي ناشر ديگري چاپ كنم.

اعتماد/جايزه بنياد استاد محمد به عليرضا نادري رسيد

اعتماد| نخستين جايزه بنياد استاد محمد شامگاه شنبه پنجم دي ماه در سالن اصلي مجموعه تئا‌تر شهر برگزار شد. پس از خوانش متني توسط مانا استاد محمد، جواد عاطفه، از اعضاي بنياد استاد محمد گزارشي از عملكرد يك‌ساله اين بنياد ارايه كرد كه خبر چاپ آثار استاد محمد توسط نشر چشمه هم بخشي از آن بود. «مجموعه آثار اين هنرمند كه شامل آثار چاپ شده و منتشر نشده است، توسط انتشارات چشمه چاپ و منتشر خواهد شد. همچنين نخستين سمپوزيوم طراحي صحنه و لباس استاد محمد نيز اواخر سال جاري برگزار خواهد شد. اميد است اقدامات صورت گرفته از سوي بنياد استاد محمد بتواند در حفظ نام و آثار اين هنرمند پيشكسوت موثر واقع شود و مسير درستي را براي نسل جديد ايجاد كندپس از اين حرف‌ها بود كه محمد چرمشير نمايشنامه‌نويس برجسته معاصر روي صحنه حاضر شد و از خاص بودن روز پنجم دي‌ماه گفت: «امروز روز شگفت‌انگيزي است، چراكه مصادف با اتفاقات تلخ و شيريني است. پنجم دي‌ماه روزي است كه يكي از عزيز‌ترين نمايشنامه‌نويسان سرزمين‌مان از دنيا رفت. از ديگر سو سالروز تولد بهرام بيضايي است؛ نمايشنامه‌نويسي كه با آمدنش خون تازه‌اي به نمايشنامه‌نويسي ما روان كرد. او هم امروز اينجا و در كنار ما نيست. » او همچنين به نقل خاطره‌اي از استاد محمد پرداخت و از دغدغه‌هاي استاد محمد گفت: «به ياد دارم انجمن نمايشنامه‌نويسان برنامه‌اي در تالار هنر برگزار كرده بود و زنده‌ياد استاد محمد با وجود بيماري‌اش در آن حاضر شد. او در آن مراسم دغدغه و نگراني هميشگي‌اش را درميان گذاشت. نگراني او اين بود كه چه بر سر نسل‌هاي آينده خواهد آمد؟ اين مساله نگراني همه بزرگان ما است، مانند استاد خسرو حكيم رابط كه اكنون در اينجا مقام او را گرامي مي‌داريم؛ مردي كه سال‌ها با اين دغدغه معلمي كرده است. به نظر مي‌رسد نسل گذشته ما همواره اين دغدغه را با خود همراه دارند كه آنچه آموخته‌اند درست و به قاعده به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌شود

http://media.mehrnews.com/d/2015/12/27/3/1950540.jpg

پس از حرف‌هاي چرمشير بود كه با حضور بهزاد فراهاني و ايرج راد از استاد حكيم خسرو رابط تجليل شد و اين استاد پيشكسوت چند جمله‌اي با حاضران سخن گفت: « ۶۶ سال است كه معلمم و از ميان اين سال‌ها نيم قرن در دانشگاه‌ها تدريس كرده‌ام. بسيار خوشحالم كه در اين مراسم، مرا پسنديدند و به معلمي‌ام رسميت دادند. خوشحالم كه رسميتم را از مردم زمانه‌ام دارم، با اينكه هنوز حق التدريسم. هر ساعتي كه تدريس كرده‌ام، حرفم آن بوده است كه هنرمندان زبان بي‌زبان زمان خود هستند. زبان رنج شيرين نيست. هنر شيرين است اما جوهره آن تلخي استحكيم رابط تنها كسي نبود كه مورد تقدير قرار گرفت. مجيد ميرفخرايي نيز با يادي از زنده‌ياد ولي‌الله خاكدان، يكي از هنرمندان پيشكسوت طراحي صحنه، از صالح پناهي، پيشكسوت طراحي صحنه تئا‌تر نصر تقدير كرد. همچنين مهدي شفيعي، مدير مركز هنرهاي نمايشي به عنوان يكي از ميهمانان اين مراسم با اظهار خرسندي از ايجاد بنياد استاد محمد گفت: «محمود استاد محمد پيش از هنرمند بودن، انساني شريف بود. انساني كه صميمانه و سخاوتمندانه با هر فردي كه با او روبه‌رو مي‌شد برخورد مي‌كرد و بسيار صميمي بود. منش و مرام او آموزنده بود. برپايي مراسم بزرگداشت براي هنرمنداني چون او و زنده‌ياد رادي جرياني براي تكريم نمايشنامه‌نويسي و هنرمندان معاصر است. نمايش هنر زنده‌اي است كه مسير خود را مي‌يابدسرانجام پس از حرف‌هاي مهمانان بنياد محمود استاد محمد با حضور آهو خردمند، قطب‌الدين صادقي، مديا كاشيگر، مريم زندي و محمود دولت‌آبادي از برگزيدگان نخستين جايزه بنياد استاد محمد تقدير كرد: بر اين اساس، از نمايشنامه‌هاي «كابوس‌هاي يك پيرمرد خائن ترسو» نوشته نادر برهاني‌مرند، «كوكوي كبوتران حرم» نوشته عليرضا نادري و «قصه ظهر جمعه» نوشته محمد مساوات تقدير شد و جايزه ويژه اين دوره نيز به عليرضا نادري نويسنده نمايشنامه «كوكوي كبوتران حرم» اهدا شد. عليرضا نادري در اين مراسم حضور نداشت و رضا شاهبداغي كه به نمايندگي از او در اين مراسم حاضر شده بود، جايزه را دريافت كرد و پيام نادري را براي حضار خواند. محمود دولت‌آبادي نيز كه در اين مراسم جضور داشت، ضمن تبريك سالروز تولد بهرام بيضايي و گراميداشت زنده‌ياد استاد محمد، از قدمت تئاتر و غريب بودن آن گفت: «در طول اين ساليان شخصيت‌هاي بسياري داشتيم و داريم كه بسيار ارزشمند هستند. افرادي كه بسيار كار كردند تا تئا‌تر نيمه‌جان ما به زيست خود ادامه دهد. تئا‌تر نه‌تنها معصوم است بلكه غريب است. تنها به آن مانند محفلي مي‌نگرند. اميدواريم اين وسعت نظر را بپذيريم. تئا‌تر چهره زنده هر جامعه است. ما از مرگ سرشاريم و براي جوانان آرزوي زندگي داريمبعد از پايان سخنراني‌ها، شمع نخستين مراسم جايزه بنياد استاد محمد به دست همسرش آهو هنرمند، با اشك‌هايي كه بر صورت او جاري بود، روشن شد. هنرمنداني چون آهو خردمند، محمود دولت‌آبادي، پرستو گلستاني، رويا نونهالي، هادي مرزبان، حميدرضا نعيمي، اصغر همت، شهرام كرمي، محسن زهتاب، خسرو احمدي، دكتر قطب‌الدين صادقي، ناصر آويژه، احسان و آرش فلاحت‌پيشه، مرتضي ضرابي، نادر برهاني مرند، بهزاد صديقي و... در اين مراسم حضور داشتند. محمود استادمحمد يكي از برجسته‌ترين نمايشنامه‌نويسان معاصر ايراني است كه سوم مردادماه سال ٩٢ بر اثر سرطان كبد از دنيا رفت.

اطلاعات/برگزاری «آئین مهر محمدی»

جشن بزرگ «آئین مهر محمدی» با حضور چهره‌های سیاسی و فرهنگی هنری کشور، به همراه نمایش فیلم سینمایی «محمد(صو حضور مجید مجیدی در این برنامه برگزار می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، نشست رسانه‌ای جشن بزرگ «آئین مهر محمدی» دیروز با حضور حسن بیادی عضو شورای اسلامی شهر تهران، علی‌اصغر امینی مدیرعامل انجمن خیریه بیماران خاص، احمد هوشنگی ریاست هیأت مدیره انجمن حمایت از بیماران خاص، کرمانی عضو هیأت مدیره انجمن بیماران خاص و محمدنجف اوشانی مدیر برنامه آئین مهر محمدی در سالن کنفرانس روابط عمومی و امور بین‌الملل حوزه هنری برگزار شد.

احمد هوشنگی ریاست هیأت مدیره انجمن حمایت بیماران خاص در ابتدای این نشست آماری از تعداد بیماران خاص و صعب‌العلاج و… در تهران ارائه کرد و گفت: انجمن حمایت از بیماران خاص با هدف کمک به این بیماران تاسیس شد. وی ادامه داد: عموما در همه جای جهان کمک به این بیماران توسط «ان جی او»ها و کمپین‌ها صورت می‌گیرد و اگر این کمپین‌ها نبودند کاری از دولت‌ها برنمی‌آمد.

http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1394/10/6/271554_765.jpg

هوشنگی با اشاره به اینکه ما در ادامه فعالیت‌هایمان به تاسیس موسسه حامی اقدام کردیم، افزود: این موسسه برای حمایت از خانواده‌های این بیماران و دیگر نیازمندان تاسیس شد و به کار خود ادامه می‌دهد.

ریاست هیأت مدیره انجمن حمایت بیماران خاص درباره برگزاری جشن بزرگ «آئین مهر محمدی» توضیح داد: ما تصمیم گرفتیم سه‌شنبه مصادف با روز میلاد پیامبر(ص) و امام جعفر صادق(ع) جشنی را با حضور ۲ هزار و ۲۰۰ مهمان خاص متشکل از خیران و مددجویان برگزار کنیم تا یک روز شاد و مفرح را برای این عزیزان رقم بزنیم.

هوشنگی با بیان اینکه بعد از پایان این مراسم نمایش فیلم سینمایی «محمد(صساخته مجید مجیدی را خواهیم داشت، افزود: از آقای مجیدی هم برای حضور در این مراسم دعوت کرده‌ایم و ایشان قول مساعد به ما داده‌اند. محمدنجف اوشانی مدیر برنامه جشن بزرگ «آئین مهر محمدی» در پایان این نشست رسانه‌ای درباره جزئیات این جشن توضیح داد: مراسم فاخر و باشکوهی را به مناسبت میلاد پیامبر(ص) و امام صادق(ع) با حضور خیرین و مددجویان ترتیب دادیم و محتوای زیبا و شادی را برای آن در نظر گرفتیم.

اطلاعات/دومین جشنواره تجلیل از تهران پژوهان برگزار شد

سرویس فرهنگی – هنری: دومین جشنواره تجلیل از تهران پژوهان دیروز با معرفی ۱۴ نفر از برگزیدگان در بخش‌های مختلف در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما، در آغاز این مراسم مهرشاد کاظمی به ارائه گزارشی درباره عملکرد پژوهشی تهران پژوهی در سال گذشته پرداخت و توضیحاتی نیز درباره نحوه برگزیدگان این جشنواره ارائه کرد.

سپس دکتر ناصر تکمیل همایون، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، درباره تهران قدیم سخنانی ایراد کرد و پس از آن دکتر بیدهندی، رییس موسسه ژئوفیزیک تهران، درباره تاریخچه تاسیس این موسسه و همین طور درباره امکان وقوع زلزله و نحوه رویارویی با این پدیده طبیعی توضیحاتی علمی ارائه کرد.

آخرین سخنران این برنامه دکتر احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران، به ایراد سخن پرداخت. وی در آغاز سخن با اشاره به این نکته که جایزه تهران سابقه نسبتا طولانی دارد گفت: من زمانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم در اداره کل این وزارتخانه نشریه ای منتشر می شد به نام "تهران” که بسیاری از دوستان و علاقمندان تهران پژوهی حول محور این نشریه جمع شدند و فعالیت کردند و فضای گفت و گویی بین علاقمندان و متخصصان و مدیران به وجود آمد. اما باید توجه داشت که در پیوند بین معماران و متخصصان و صاحبان سرمایه می توان کار تهران را انجام داد منتهی کسی که می تواند قدم نخست را بردارد آن کسی است که ایجاد دانایی می کند و این قدم نخست است. در طی این سالها احساس می‌کردیم که دانش تهران شناسی باید افزایش یابد.

http://media.snn.ir/medium/archive/17-4-1392/IMAGE635088445399674170.jpg

وی در بخش دیگر سخنانش با اشاره به این نکته که فضای تهران مبنای گفت و گویی داشته و از قدیمی ترین فضاهای باقی مانده در تهران را مشاهده کنید ، خواهید دید که چقدر صمیمیت در این شهر موج می زد و هر کسی می تواند جایگاه خودش را کسب کند، گفت : یکی از کارهایی که من در تهران گردی دارم این است که ارزشهای نهفته در گوشه و کنار تهران را از سایه به آفتاب ببرم و تهران فقط مترو و اتوبوس و برج و ساختمان نیست. تهران روح و کالبدی و جانی دارد و جانش در فضای شهری تجلی می کند و حتی در آدمهای بزرگی که در گوشه گوشه کنار این شهر هستند نیز این جان تجلی می کند و به نام ایران برای شهرشان و کشورش تلاش می کنند و تن به هیچ چیز جز بلندای نام ایران نمی دهند.

دکتر مسجد جامعی همچنین با تاکید بر این نکته که معمار امروز ما به ارزشهای گذشته آشنا نیست و آن را نفی می کند، اظهار داشت: این افراد دچار نوعی تازه به دوران رسیدگی و شتاب در فهم از ایران شده اند. ما در همین تهران در کنار امام زاده اسماعیل بناهای تاریخی داریم که تهران اولیه آنجا شکل گرفته است و در کنار آن کلیسا هم وجود دارد. در این فضا، ادیان در کنار هم زندگی می کردند و دارالکفر و دارالایمان به معنایی که امروزه تروریستها اعلام می کنند نبوده است. مسئله حسن و قبح عقلی که در مکتب امام صادق(ع) شکل فلسفی پیدا کرده است در شکل اجتماعی و شهری آن همین مورد است که گروه های مختلف می توانند در کنار هم زندگی کنند و هم افزایی برای رفاه و تعالی شهر داشته باشند. این شکل را ویژگی روح ایرانی می توانیم بدانیم که تجلی آن در شهر است. وی در بخش دیگری از سخنانش با طرح این پرسش که کجای دنیا سراغ دارید که ادیان در کنار هم باشند و تعارضی به هم نداشته باشند گفت : در خیابان سی تیر کلیسا، کنیسه، آتشکده و مسجد وجود دارد و مومنان همه این ادیان در کنار یکدیگر اعمال عبادی خود را انجام می دهند و کسی به آنها کاری ندارد.

دکتر مسجد جامعی در پایان سخنانش گفت : تهران روحی دارد که در مخاطراتی که جهان امروز دارد نقش ایفا کند و عقبه این بنا فرهنگ، هنر، روح انسانی و ندا و صدایی است که قرنها پیش رسول گرامی اسلام (ص) فرمود و ائمه (ع)آن را تفسیر و توضیح دادند و آن ملاک عقلانیت است.

در پایان این مراسم از چهارده نفر از کسانی که در حوزه تهران پژوهی فعالیت کردند نیز تقدیر شد. دکتر منوچهر ستوده به عنوان تهران‌پژوه پیش‌کسوت از جمله تقدیر‌شدگان بود. همچنین از سید کاظم موسوی بجنوردی بابت انتشار دانشنامه تهران بزرگ تقدیر به عمل آمد. از دیگر تقدیر شدگان می توان به خسرو خورشیدی، سارا کریمی، نسرین ظهیری، محمد علی جعفریه، داریوش اسد زاده، جاسم غضانپور، ارد عطاپور، معصومه اصغری، مهسا وهابی، عیسی علیزاده، منصور کتان باف و دکتر بیدهندی اشاره کرد.

در بخش جنبی این جشنواره نیز نمایشگاهی از عکس‌ها،‌ نقشه‌ها،‌ پروپزال‌ها و پژوهش‌های تهران،در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران،‌ برپا خواهد شد که علاقه‌مندان می‌توانند از آن بازدید کنند.

اطلاعات/تجلیل از دکتر احمد احمدی در مراسم ششمین جایزه علمی دکتر کاردان

در ششمین مراسم جایزه علمی دکتر علیمحمد کاردان از دکتر احمد احمدی، استاد برجسته فلسفه و حکمت تجلیل می‌شود.

مؤسسه روان شناسی و علوم تربیتی دکتر کاردان (دانشگاه تهران) با همکاری سازمان نظام روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران، انجمن روانشناسی اجتماعی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ششمین مراسم اعطای جایزه علمی دکتر کاردان را دوشنبه ۱۴ دی ماه برگزار می‌کند.

همه ساله همزمان با سالروز درگذشت دکتر کاردان، علاوه بر تجلیل از استادان برجسته عرصه علوم انسانی و اجتماعی، در حمایت از پژوهش‌های نوآورانه در حوزه روان شناسی و علوم تربیتی، تندیس جایزه دکتر کاردان به همراه لوح تقدیر و جوایزی ویژه از طرف خانواده استاد فقید، به رساله‌های برگزیده دانش پژوهان مقطع دکتری در این حوزه اهدا می‌شود. این مراسم ساعت ۱۵ روز دوشنبه چهاردهم دیماه در فرهنگسرای ارسباران، در خیابان شریعتی، بالاتر از پل سید خندان، خیابان جلفا برگزار خواهد شد.

http://bookcity.org/images/2015/12/15-12-27-61527index.jpg

دکتر احمد احمدی در پانزدهم شهریور سال ۱۳۱۲ در خانواده‌ای متدین و کشاورز در یکی از روستاهای توابع شهرستان ملایر متولد شد. در سال ۱۳۳۱ با ورود به حوزه علمیه بروجرد شروع به تحصیل علوم حوزوی کرد و سپس با عزیمت به حوزه علمیه قم دروس تفسیر و فلسفه اسلامی را در سطوح عالی در محضر علامه طباطبایی و دروس خارج فقه و اصول را در محضر استادان و مراجع گرانقدری همچون آیات عظام بروجردی، مرعشی نجفی، محقق داماد و امام راحل‌ ‌ـ رضوان الله علیهم ـ فرا گرفت. در حین شروع به تدریس در دبیرستان‌های قم، اشتیاق به دانش‌اندوزی او را به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران کشاند و وی تحصیلات خود را در رشته فلسفه غرب پیگیری کرد به دعوت زنده یاد مرحوم دکتر یحیی مهدوی در سال ۱۳۵۲ به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران درآمد و در سال ۱۳۵۸ موفق به اخذ دکتری فلسفه از این دانشگاه شد.

دکتر احمدی به فرمان امام خمینی (ره) در پنجم دی ماه ۱۳۶۰ به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد و نقش بسزایی در بازگشایی دانشگاه‌های کشور ایفا کرد.

شورای انقلاب فرهنگی همچنین برنامه تربیت استاد و تدوین کتاب دانشگاهی در علوم انسانی را نیز به وی محول کرد. در راستای این برنامه‌ها، تاسیس دانشگاه تربیت مدرس با هدف تربیت استادان دانشگاهی و برعهده داشتن ریاست دانشکده علوم انسانی این دانشگاه به مدت چهارده سال و همچنین تاسیس و مدیریت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) از آغاز فعالیت آن در نیمه دوم سال ۱۳۶۴ تا به امروز از خدمات ماندگار دکتر احمدی است.

لازم به ذکر است سازمان سمت تاکنون نزدیک به دو هزار عنوان کتاب درسی دانشگاهی و مبنایی علوم انسانی را در بیش از سی و هفت میلیون نسخه منتشر کرده و در اختیار دانشجویان و استادان ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان نهاده است.

اطلاعات/دکتر ملک‌زاده برترین محقق ایران در تولید مدارک علمی

اطلاعات پایگاه اسکوپوس که دربردارنده داده‌های استنادی بیش از ۲۲ هزار نشریه علمی از سراسر دنیاست، نشان می‌دهد کل مدارک علمی منتشر‌شده محققان ایرانی که آذرماه سال جاری در مجلات نمایه شده اسکوپوس منتشر شده است، یک هزار و ۸۵۵ عنوان بوده که این مدارک ۱۸۲ استناد دریافت کرده‌اند.

در مقایسه با آبان ماه امسال، تعداد مدارک علمی ایران در آذر ماه، ۴۰۰ مدرک و تعداد استنادها نیز ۵ واحد افزایش داشته است. حوزه های مهندسی با ۴۴۷ مدرک، علوم پزشکی با ۴۰۹ مدرک ، علوم مواد با ۳۱۳ مدرک، شیمی با ۲۸۸ مدرک و فیزیک و نجوم با ۲۸۰ مدرک بیشترین مدارک علمی را منتشر کرده‌اند .

بر همین اساس در میان مدارک علمی که بیش از ۴ استناد به خود اختصاص داده‌اند مقالهThe applications of cone-beam computed tomography in endodontics: A review of literatureبا دریافت ۷ استناد، بیشترین تعداد استناد را در میان مدارک علمی کشور به خود اختصاص داده است .

http://images.khabaronline.ir/Images/news/Larg_Pic/12-10-1391%5CIMAGE634926610788752780.jpg

همچنین در این گزارش نویسندگانی که بیشترین مدرک علمی منتشر شده را داشته‌اند، دکتر رضا ملک‌زاده، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت و رییس پژوهشکده گوارش بیمارستان شریعتی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران با ۸ مقاله علمی و نیز دکتر شادپور ملک‌پور از گروه شیمی دانشگاه اصفهان با ۷ مقاله علمی، دکتر مسعود صلواتی نیاسری از موسسه نانوتکنولوژی دانشگاه کاشان با ۶ مقاله علمی، دکتر محمد محسن مومنی از گروه شیمی دانشگاه اصفهان هرکدام با ۵ مقاله، بوده‌اند.

همچنین مقاله‌های منتشر شده مهتا فضل‌یاب از دانشگاه شهید بهشتی تهران با دریافت ۹ استناد، محمد جعفر اقبال با دریافت ۸ استناد، امیرحسین کیارودی ، یاسر صافی و محمد مهدی اقدسی هرکدام با دریافت ۷ استناد نویسندگان برتری هستند که مقالاتشان هفت یا بیش از هفت استناد دریافت کرده است .

براساس گزارش دفتر علم‌سنجی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، در آذر ماه سال جاری، دانشگاه های علوم پزشکی تهران با انتشار ۱۷۵ عنوان مقاله، دانشگاه تهران با ۱۶۱ عنوان مقاله و علوم پزشکی شهید بهشتی تهران با ۸۷ عنوان مقاله به ترتیب بیشترین تعداد مدارک علمی کشور را در آذرماه بر اساس داده‌های پایگاه اسکوپوس منتشر کرده‌اند.

اطلاعات/برگزیدگان اولین جایزه ادبی، هنری مهدی آذر یزدی معرفی شدند

سرویس فرهنگی، هنری: مراسم اهدای جوایز نخستین دوره جایزه ادبی، هنری مهدی آذر یزدی دیروز در هتل البرز تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما، در این مراسم که به کوشش شورای کتاب کودک و بنیاد فرهنگی پژوهش ریحانه‌الرسول برگزار شد، میرزا محمد کاظمینی مدیر این بنیاد از دکتر نوش آفرین انصاری برای برگزاری این مراسم تشکر کرد و گفت: در زمینه کتابخانه تخصصی تاریخ فعالیت کردیم و این بنیاد مفتخر است که همیشه میزبان مرحوم آذر یزدی بود. او خانه‌ای را که برایش تدارک دیده بودیم، به هنرمندی از اهالی یزد اهدا کرد و نسخه خطی آشپزی داشت که غذاهای محلی یزدی را در آن معرفی کرده بود که این موارد زوایای لطیف روحی او را نشان می‌دهد.

بنابراین گزارش دکتر نوش‌آفرین انصاری در این مراسم گفت: در سال ۱۳۹۳ آقای علی دهقانی به شورای کتاب کودک آمد و گفت جایزه‌ای به نام مهدی آذر یزدی اهدا کنیم. بعد از مدتی آقای کاظمینی به عنوان حامی به ما پیوست. سپس در همین هتل البرز رونمایی از سکه آذر یزدی انجام شد. پس از آن شورای راهبردی را تشکیل دادیم و هیأت داوران را ایجاد کردیم؛ هیاتی که روی بازآفرینی آثار کهن تمرکز داشت. قبل از تاسیس شورای کتاب کودک در سال‌های پایانی دهه ۳۰، چندین نمایشگاه برگزار شد که آقای آذر یزدی در همه آن‌ها حضور داشتند و در دهه ۴۰ از بنیانگذاران شورای کتاب کودک بود. در سال ۱۳۴۳ سندبادنامه و قابوس نامه دو کتاب برگزیده شورا می‌شود و در سال ۱۳۴۵ توسط انتشارات امیرکبیر کتاب قصه‌های قرآن به چاپ می‌رسد که باید همینجا یادی کرد از بنیانگذار نشر امیرکبیر که اگر نبود، بسیاری از کتاب‌های خوب را نداشتیم. قابل توجه است که کتاب سندبادنامه و قابوس نامه به چاپ شصت و سوم رسیده است و چاپ شصتم قصه‌های قرآن منتشر شده است. در پایان دکتر انصاری از تلاش کتاب نوین گویا برای صوتی کردن آثار آذر یزدی تشکر کرد.

سپس دکتر مهدی محقق گفت: من زمانی توفیق داشتیم که با دکتر انصاری به منزل شادروان آذر یزدی می‌رفتیم و همیشه او زیر چراغ مطالعه مشغول نوشتن بود. وی افزود: مسأله کودک بسیار مهم است اگر از کودکی کتاب‌های خوبی برای کودکان تهیه کنیم، بعدها آنان به مطالعه علاقه‌مند می‌شوند. مشکل امروز ما به خاطر این است که کتاب‌های مناسبی برای کودکان وجود ندارد. این شرایط مناسب نیست که قرآن ما با واژه کتاب آغاز شود ولی از لحاظ آمار کتابخوانی در حد شایسته‌ای نباشیم.

http://www.ion.ir/content/imgcache/112308/image_800_619.jpg

شورای کتاب کودک توانسته است به رغم امکانات محدودش کارهای زیادی انجام بدهد که نمونه آن انتشار فرهنگنامه کودک و نوجوان است یعنی در مملکت‌ ما این افراد هستند که کارهای مهم را انجام داده‌اند ولی تعداد کسانی که وطن را دوست داشته باشند نظیر آقای کاظمینی، اندک است. امیدوارم خداوند به بانیان این حرکت‌های مدنی توفیق دهد. وی افزود: سیره علمی آذر یزدی این است که توانست با قدرت و ذوق خود کتاب‌هایی را بنویسد که به دلیل ارزش‌ها و جذابیت‌هایشان به چاپ‌های متعدد رسیدند. وی در پایان تصریح کرد: ما نباید از دولت توقع داشته باشیم افراد متمول بسیار هستند ولی باید فرهنگ‌سازی شود تا کارهای فرهنگی مورد حمایت قرار گیرد. در بخش دیگری از این مراسم ناصری رئیس موزه عروسک‌‌های ملل گفت: آذر یزدی یکی از ۳۷ موسس شورای کتاب کودک بود. او با قصه‌های خود چند نسل را به یکدیگر پیوند زده است و کودکان امروز هم مانند بزرگسالان او را می‌شناسند. پس از سخنان ناصری، لوح سپاس به فریده فرجام به‌خاطر کتاب «میهمانان ناخوانده» اهدا شد و پس از قرائت بیانیه هیأت‌داوران توسط فروغ جمالی برگزیدگان به شرح زیر معرفی شدند: مرجان فولادوند و پژمان رحیمی‌زاده، نویسنده و تصویرگر کتاب‌های «آرش» (حکایت تیر انداختن مرد قصه‌گوو «رستم و افراسیاب» پلاک جایزه آذریزدی‌، لوح افتخار و جایزه نقدی نخستین دوره جایزه ادبی هنری «مهدی آذریزدی» را از آن خود کردند.

هیات داوران نخستین جایزه ادبی هنری مهدی آذریزدی، از میان آثاربازنویسی و بازآفرینی برای کودکان و نوجوانان (۱۳۹۰-۱۳۹۲) دو کتاب «آرش» (حکایت تیرانداختن مرد قصه‌گو) و «رستم و افراسیاب»، هر دو با قلم مرجان فولادوند و با تصویرگری پژمان رحیمی‌زاده را واجد دریافت جایزه ویژه ۲۰ میلیون ریالی این جشنواره دانست. همچنین آتوساصالحی نویسنده کتاب «سیاوش» و آرمان آرین، خالق کتاب «اشوز دَنگِهِه» به‌عنوان دو نویسنده برتر آثار بازنویسی و بازآفرینی شده شناخته و به پدیدآورندگان آنها لوح تقدیر جایزه آذریزدی‌ همراه با ۲۰ میلیون ریال جایزه نقدی تعلق گرفت. در بخش تصویرگری نیز دو کتاب «نیم من بوق ابن پشم پانزده» با کار تصویری علیرضا گلدوزیان و «زال و سیمرغ» ۲۰با تصاویری از مانلی منوچهری، به‌عنوان آثار برتر تقدیری بازنویسی و بازآفرینی نخستین دوره این جایزه ادبی و هنری شناخته شدند و به تصویرگران آنها لوح تقدیر جایزه آذریزدی همراه با  میلیون ریال تعلق گرفت.

همچنین در این دوره، هیات داروان نخستین جایزه ادبی و هنری مهدی آذریزدی لوح تقدیرهایی به چهار موسسه انتشارتی افق، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، موج و کتاب نیستان تخصیص داد. افق با انتشار کتاب «آرش» (حکایت تیرانداختن مرد قصه‌گو)، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با انتشار سه کتاب برتر این جایزه که شامل «رستم و اسفندیار»، «سیاوش» و «زال و سیمرغ» بودند، در کنار موسسه انتشارتی موج به سبب انتشار کتاب «اشوزدنگهه» و کتاب نیستان به‌خاطر انتشار کتاب «نیم من بوق ابن پشم پانزده» به‌عنوان ناشرانی که آثارشان در بخش‌های مختلف انتخاب شده‌اند، مورد تقدیر قرار گرفتند. جایزه مهدی آذریزدی از سوی موسسه فرهنگی هنری ریحانه الرسول (یزد) با حمایت علمی شورای کتاب کودک هرساله به بهترین بازنویسی و بازآفرینی از ادبیات رسمی و ادبیات عامیانه در انواع داستان‌، ادبیات دینی، تاریخی‌، زندگی‌نامه و دیگر تجربیات در این زمینه اهدا می‌شود. پیش‌تر هیات داوران جایزه ادبی – هنری مهدی آذریزدی شامل سحر ترهنده، سمیرا صیاد و مسعود ناصری دریایی از میان ۱۸۲اثر بررسی‌شده، ۱۱ کتاب را برای داوری نهایی در نخستین دوره جایزه ادبی – هنری مهدی آذریزدی انتخاب کرده بودند. مسئولیت دبیری علمی جایزه ادبی – هنری مهدی آذر یزدی ۱۳۹۴را فروغ جمالی – پژوهشگرادبیات کهن و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان- بر عهده داشت.

ایران/نگاهی به فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت

دور از دنیاهای آرمانشهری

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/11/10/13931110000491_PhotoL.jpg

نویسنده: محسن آقابابایی- زهرا عطایی

بیوگرافی کارگردان

این فیلم نخستین ساخته کارگردان در مدیوم سینما است. وحید جلیلوند در زمینه‌های مختلفی همچون دوبلاژ، گویندگی رادیو، مجری گری در تلویزیون، بازیگری و کارگردانی (نزدیک به 30 اثر مستند) را تجربه کرده است. او سرد و گرم دنیای رادیو و تلویزیون را چشیده و حالا برای نخستین بار پشت دوربین سینما قرار گرفته است. نتیجه کارش اگر چه عالی نیست، اما توانسته در چند جشنواره بین‌المللی و داخلی جوایزی را کسب کند. بازی او در اپیزود اول در نقش همسر لیلا چیزی به فیلم نمی‌افزاید. جلیلوند، آینده بهتری پیش رو خواهد داشت اگر روی نقطه اتصال داستانک‌های فیلمش بیشتر کار کند (حلقه‌های مفقوده بسیاری وجود دارند) و فضا را بر اساس داستان استوار کند و چیزی را که اضافه است حذف کند تا فیلم یکدست باشد.

نخستین اکران: 5 آبان 94

کارگردان: وحید جلیلوند

تهیه کننده: محمدحسین لطیفی/ علی جلیلوند

نویسندگان: علی زرنگار/ وحید جلیلوند/ حسین مهکام

بازیگران: نیکی کریمی- امیر آقایی- شاهرخ فروتنیان- برزو ارجمند- وحید جلیلوند- سارا احمدپور- میلاد یزدانی- آفرین عبیسی- سعید داخ- کتانه افشاری‌نژاد و...

دیگر عوامل: مدیر فیلمبرداری: مرتضی پورصمدی/ طراح چهره پردازی: سعید ملکان/ موسیقی: کارن همایونفر/ تدوین: وحید جلیلوند- سپهر وکیلی و...

ë قصه فیلم«: چهارشنبه 19 اردیبهشت» مشتمل بر سه قصه درباره سه شخصیت مختلف است که بواسطه یک آگهی به هم مربوط می‌شوند.

قصه اول: «لیلا» (نیکی کریمی) در یک کارخانه بسته‌بندی مرغ مشغول به کار است. او شوهری بیمار دارد که هزینه معالجه وی حدود 15 میلیون تومان است. در روزنامه متوجه یک آگهی می‌شود که ممکن است مشکلش را حل کند ولی شوهرش قبول نمی‌کند.

قصه دوم«: ستاره» (سحر احمد پور) دختر بسیار جوانی است که با خانواده عمه‌اش زندگی می‌کند. به دلیل مخالفت همیشگی عمه با خواستگار ستاره، او به صورت مخفیانه به عقد پسر جوان درمی‌آید. پسرعمه که به ستاره علاقه‌مند و بسیار تعصبی و عصبی است متوجه موضوع می‌شود و به همین دلیل مشکلات ستاره بیشتر از قبل می‌شود. وقتی شوهرش به خاطر دعوا و شکستن بینی پسرعمه بازداشت و به زندان می‌افتد، تنها راه چاره پرداخت دیه 30 میلیونی است. ستاره در روزنامه آگهی ای می‌بیند که ممکن است مشکل او را حل کند.

قصه سوم«: جلال» (امیر آقایی) برای رسیدن به آرامش درونی تصمیم گرفته با پولی که از فروش ماشینش به دست آورده وام بلاعوضی را در اختیار فرد نیازمندی قرار دهد گرچه همسرش مخالف است. او در روزنامه آگهی می‌کند. این امر موجب به هم ریختن نظم و امنیت اجتماعی می‌شود. پلیس او را دستگیر و خیلی زود و تحت شرایط خاصی او را آزاد می‌کند. جلال مردد از شرایط ایجاد شده در نهایت تصمیم می‌گیرد...

http://www.ana.ir/Media/Image/1393/11/13/635584935380230858.jpg

ë بررسی فیلم:

داستان، مهمترین نقطه ضعف فیلم است؛ فیلمنامه شتاب فراوانی برای پرداختن به داستانی دارد که کمرنگی آن در طول فیلم ملموس است. شخصیت‌ها هم آن طور که باید شکل نگرفته اند؛ مشکلی که باز هم ناشی از ضعف فیلمنامه است و تعجیلی که برای پرداخت صحیح و دقیق شخصیت‌ها دارد. طراحی گریم بازیگرها، شبیه به همدیگر و با ته مایه‌ای از رنگ خاکی، شکل عجیبی است که ایجاد ابهام می‌کند و باعث شده شخصیت‌ها تخت و یکدست به نظر برسند. همین مسأله سبب شده رنگ از تصاویر دریغ شود. به طوری که شهر و آدم‌هایش همه خاک گرفته و سوخته به نظر می‌رسند؛ گویی روی صورت همه بازیگران گرد و غباری نشسته که پاک شدنی نیست. با توجه به دید رئالیستی (واقع گرایانه) فیلم و دور بودن موضوع داستان از دنیاهای آرمانشهری و آخر الزمانی، به جای اینکه گریم در راستای داستان باشد، کارکردی متناقض پیدا کرده ویرانشهری از مردم بیچاره را نشان می‌دهد که نه چیزی می‌کارند، نه چیزی درو می‌کنند و در نهایت چیزی هم برای برداشت ندارند.

بجز ضعف گریم و بافت تصاویر، می‌توان به خشونت درون فیلم اشاره کرد. آدم‌هایی که باور چندانی به اصول اخلاقی ندارند و مشخص نیست چرا حرمت نمی‌گذارند و حرمت نمی‌بینند. می توان گفت پوسته داستان تناسبی با شخصیت‌ها ندارد و انگار در تلاش هستند هر طور شده خود را برجسته کنند. اتفاق غریب دیگر در این فیلم، نام آن است. بنا به روایت کارگردان نام فیلم در ابتدا «چهارشنبه 19 آبان» بوده که باز هم مشخص نیست به چه دلیل، به چهارشنبه 19 اردیبهشت تبدیل شده است. آنچه از مستندات برمی‌آید این است که در روز 19 اردیبهشت اتفاق خاصی در تاریخ نیفتاده. فقط اینکه لیلا (نیکی کریمی) در روز 19 آبان به دنیا آمده است. معمولاً نام فیلم چیزی از آن را برای ما بازگو می‌کند؛ یا درباره کسی یا چیزی اشاره دارد یا دست کم ارتباطی غیرمستقیم به فیلم و قصه آن دارد.

روایت فیلم شبکه‌ای و زبان روایت آن هم سوم شخص غایب است. (به این معنا که دوربین سوژه را تعقیب می‌کند بی‌آن‌که بگوید خود دوربین، چشم کیست؟) نزدیک نشدن دوربین به سوژه در این فیلم از نکات برجسته دیگری است که می‌توان به آن اشاره داشت. معمولاً دوربین سوم شخص قضاوت نمی‌کند. بیشتر مشاهده گر و ناظری بر اعمال و رفتار شخصیت‌ها و حوادث است.

در مورد بازی‌ها می‌توان به نکات مثبت و قابل بحثی اشاره کرد. یکی از آنها بازی درست و بجای میلاد یزدانی در نقش اسماعیل و سحر احمد‌پور در نقش ستاره (با وجود تازه کار بودنشان) و دیگری بازی امیر آقایی در نقش جلال و در صحنه خانه. (مشاجره پایانی جلال و همسرش)

بقیه بازی‌ها به دلیل روند گسترش داستان و نگاه نادرست به فضا یا اتمسفر داستان به جای همذات پنداری در مخاطب ایجاد اختلال و آشنایی زدایی می‌کند.

و اما نکته قابل تأمل فیلم، موتیف آن است. موتیفِ (تکرار یک لحظه، صحنه، صدا یا تصویر و... ) نمایی از سوژه از پشت قاب یک در نیمه باز، لیلا از پشت در نیمه باز در کارخانه بسته‌بندی مرغ، لیلا از پشت در آشپزخانه و... بدرستی استفاده شده‌اند. نکته شاخص دیگر، دید مستندگونه در فیلم است که به باور‌پذیری برخی لحظات در فیلم کمک می‌کند. و در نهایت اینکه چندین کشور اروپایی فیلم را برای اکران در سینماهای خود خریده‌اند از جمله ایتالیا و...

http://media.mehrnews.com/d/2015/10/14/3/1868627.jpg?ts=1447569438568

ë بیوگرافی بازیگران:

نیکی کریمی: بازیگر، کارگردان، مترجم و عکاس. بازیگری را با فیلم «وسوسه» شروع کرد. با «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی به موفقیت خیره‌کننده‌ای رسید و با این فیلم به عنوان نخستین ستاره زن در سینمای دوران اخیر معرفی شد. فیلم‌های مهم او پس از «عروس»، «سارا» و «پری» هر دو به کارگردانی داریوش مهرجویی است که برای بازی در هر دو فیلم جوایزی را از جشنواره‌های داخلی و خارجی دریافت کرد. او تا امروز بازیگری می‌کند و همچنان جزو 5 بازیگر زن اول سینمای ایران است. در زمینه کارگردانی نیز فعالیت‌هایی داشته و برای فیلم‌های داستانی و مستندی که ساخته جوایزی نیز دریافت کرده است. همچنین در زمینه عکاسی چند نمایشگاه برگزار کرده و در موضوعاتی نظیر پرتره و طبیعت به عکاسی پرداخته. از دیگر فعالیت‌های او می‌توان به بازی در سریال و داوری در جشنواره‌های داخلی و خارجی، ترجمه آثار ادبی و زندگینامه اشاره کرد. بی‌شک او یک هنرمند است.

امیر آقایی: بازیگر، نقاش، شاعر، نویسنده و عکاس. نخستین فیلم او به عنوان بازیگر در سینما کاری است از ابراهیم حاتمی کیا به عنوان «ارتفاع پست». او در 11 فیلم دیگر نیز بازی کرده است؛ آثاری مثل «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» (ساخته پوران درخشنده)، «سعادت آباد» (ساخته مازیار میری) و «مرگ کسب و کار من است» (ساخته امیر ثقفی). مجموعه شعری دارد به نام «بیدها در باد» که اشعاری است در سبک هایکو. در سریال و تئاتر نیز بازی و کارگردانی کرده است. بازی او در این فیلم همراه با فراز و فرودهایی است. او از آن دسته بازیگرانی است که نیاز به بازتعریف در بازیگری دارند.

برزو ارجمند: دارای مدرک لیسانس بازیگری و کارگردانی از دانشگاه آزاد- دانشکده هنر و معماری است و از خانواده ارجمندهاست. اهل موسیقی است و گیتار می‌نوازد. بیش از سی و پنج عنوان سریال در کارنامه دارد و تاکنون 14 عنوان فیلم سینمایی را در کارنامه بازیگری خود به ثبت رسانده. در چند تئاتر نیز به ایفای نقش پرداخته. در این فیلم نقش پسر عمه ستاره را به عهده دارد. بیش از هر چیزی برای کاری که می‌کند وقت و انرژی می‌گذارد. می‌خواهد بهترین باشد ولی هنوز راه زیادی تا بزرگان این عرصه پیش رو دارد.

شاهرخ فروتنیان: بازیگر سینما و تلویزیون، طراح صحنه و لباس و نقاش. بیش از 30 فیلم سینمایی در کارنامه دارد. در 5 فیلم و سه سریال تلویزیونی طراح صحنه و لباس بوده است. او در این فیلم نقش دوست جلال را بازی می‌کند؛ مدیر دفتر تبلیغاتی که برای سه روز، آن را جهت آگهی روزنامه در اختیار جلال قرار داده. بازی‌اش شبیه همه فیلم‌های قبلی او است. بازی او هیچ گاه آزاردهنده نبوده و از شخصیتش بیرون نمی‌زند؛ عالی نیست اما باورپذیر است.

سحر احمدپور: دارای مدرک فوق دیپلم نگارگری ایرانی است. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نخستین تجربه بازیگری او محسوب می‌شود.

http://media.shabestan.ir/Larg_ph/1393/10/24/IMG22024868.jpg

میلاد یزدانی: لیسانس کارگردانی دارد. در سریال «ساختمان» اثر مهدی فخیم‌زاده به ایفای نقش پرداخت. او در این فیلم بازی بسیار تأثیرگذاری به نمایش گذاشته است. آینده‌ای امیدوارکننده را می‌توان برای او انتظار داشت.

ë جوایز فیلم:

جایزه فیپرشی 72 امین جشنواره ونیز 2015

جایزه بهترین فیلم جشنواره بین المذاهب ایتالیا 2015

جایزه پنگوئن طلایی جشنواره فیلم ریکیاویک ایسلند 2015

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی فیلم اول و بهترین فیلم اول(نگاه نو) جشنواره سی و سوم فجر 139

ایران/سرپرست گروه موسیقی کر نامیرا در اجرای «زمین مقدس» مطرح کرد

حال زمین خوب نیست

ندا سیجانی

فرهاد هراتی سرپرست گروه موسیقی کر نامیرا در اجرای متفاوتش که آن را «زمین مقدس» نامگذاری کرده است با بیان این هدف که « بشنوید صدای زمین را از نجواهای حزن انگیز تارهای موسیقی؛ قداست زمین شنیدنی است حرمت اش ناشکستنی استدر تالار وحدت به روی صحنه رفت.

http://musicearia.com/wp-content/uploads/2015/12/IMG14020529.jpg

این برنامه شامگاه شنبه پنجم دی ماه با حضورمعصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علی مرادخانی معاون هنری وزارت و فرهنگ ارشاد اسلامی برگزار شد. رهبر گروه موسیقی نامیرا در ابتدای اجرا، ضمن خوشامد گویی به مسئولان و حاضران در سالن در خصوص پخش برخی تصاویر که ممکن است آزار دهنده باشد عذر خواهی کرد و افزود: دوستان! زمین حالش خوب نیست، او در این کنسرت که تلفیقی از موسیقی کلاسیک و مدرن بود 13موومان با مضمون هایی چون« زندگی»، «آغاز»، «دردواره»، «شکار»، «نفس»، «انسان»، «جنگ»، «مهاجرت»، «بی‌پناه»، «کوه یخ»، «عصیان، خشم و مرگ»، «مرثیه زمین» و «زمین مقدس» به همراه پخش تصاویری از فجایع زیست محیطی دنیا به روی صحنه برد.

عواملی که این گروه را همراهی می‌کردند محسن روحانی(مدیر پروژه)، فرهاد هراتی (آهنگساز، رهبر ارکستر)، انوشه جم (مدیر گروه کر و سرپرست سوپرانو)، نسرین عسگرپور(سرپرست آلتو)، آرش خانزادی (سرپرست تنور)، امید مشتوفر (سرپرست باس)، لیلا نجفی (سرپرست کر کودکان و نوجوانان)، آرش خانزادی، آصف خاتمی و عقیل ذبیحی (مسئول وب سایت و فضای مجازی) بودند که در بخش پایانی اجرا نوازندگان صاحب نامی چون همایون رحیمیان (ویولن)، علی جعفری پویان (ویولن)، سهراب برهمندی (ویولا)، کریم قربانی (ویولن سل) به گروه پیوستند.

محیط زیست یکی از مسائل مهم دنیا است

محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در حاشیه کنسرت درباره تأثیر هنرمندان در نجات زمین به «ایران» گفت: هنرمندان می‌توانند در تمامی بخش‌ها حضور داشته و مثمر ثمر باشند و پیام روشن آنها علاوه بر اینکه برای مردم بخوبی قابل فهم و درک است می‌تواند سازنده باشد. وی افزود: محیط زیست یکی از مسائل مهم دنیا است و به تعبیر دیگر زندگی انسان و بشر است لذا وظیفه همگان است تا آنجا که می‌توانند در حفظ محیط زیست تلاش کنند. واعظی در پایان گفت: از برگزار کنندگان این کنسرت تشکر می‌کنم که تلاش کردند با زبان هنر به مردم نشان بدهند موضوع محیط زیست بسیار با اهمیت است.

به زمین احترام بیشتری گذاشته شود

علی مرادخانی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز اظهار کرد: رسالت هنرمندان به عنوان کسانی که باید پیشرو باشند این است که در فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و وقایع مختلف حضور داشته و آن را بخوبی تحلیل و بررسی کنند و نسبت به آنچه اتفاق می‌افتد بی‌تفاوت نباشند. وی افزود: مهم ترین جایگاه انسان زمین است بنابراین هر میزان به زمین احترام بیشتری گذاشته شود به همان اندازه باروری آن به نفع بشر و انسانیت است اما متأسفانه با اوضاعی که وجود دارد شاهد هستیم بشر تا آنجا که توانسته درتخریب زمین تلاش زیادی کرده و امیدوارم با آگاهی بخشی هنرمندان بخشی از این تخریب ها جبران شود و با پیام خود به آیندگان بگویند زمین ارثیه بزرگ بشریت است و به آن احترام بیشتری بگذارید.

مرادخانی در ادامه در خصوص انتخاب رئیس دفتر موسیقی گفت: پیشنهاد انتخاب رئیس دفتر موسیقی به آقای وزیرداده شده است و بزودی اعلام خواهد شد. وی در پایان در مورد ممنوع از فعالیت بودن تعدادی از هنرمندان پاپ اظهار داشت: تمام تلاشمان این است هیچ هنرمند غیر مجازی نداشته باشیم.

زنگ خطر زمین به صدا در آمده است

http://www.honarnews.com/images/docs/000035/n00035463-b.jpg

مرجانه گلچین بازیگر تلویزیون و سینما و تئاتر نیز در خصوص همیاری هنرمندان با محیط زیست گفت: من از مدافعان محیط زیست هستم و همیشه سعی داشتم تا جایی که مطلوب بوده با تذکر دادن و رعایت کردن به حفظ سلامت زمین کمک کنم.

وی افزود: به اعتقاد من حضورهنرمندان همان‌گونه که درهمه عرصه‌ها می‌تواند مثمر ثمر باشد در این زمینه هم امیدوارکننده است و حتی باید فعالیت‌های بیشتری هم صورت بگیرد به این علت که زمین و محیط زیست دغدغه مهمی است که زنگ خطر آن به صدا در آمده و باید به‌صورت جدی چاره‌اندیشی شود بنابراین باید دست در دست هم زمین را نجات بدهیم.

ایران/در نشست خبری جشنواره بین‌المللی موسیقی «پیامبر مهربانی» عنوان شد:

توجه به آیین‌هایی در مدح پیامبر در یک جشنواره

معاون فرهنگی‌- هنری شهرداری تهران تأکید دارد که یکی از اهداف جشنواره موسیقی «پیامبر مهربانی» توجه به گونه‌های مختلف آیینی و مردمی چون نعت‌خوانی و چاووش‌خوانی در مدح پیامبراست که رو به خاموشی می‌رود. به گزارش «ایران»، امیر عبدالحسینی در نشست خبری جشنواره بین‌المللی موسیقی «پیامبر مهربانی» که صبح یکشنبه 6 دی ماه در سازمان فرهنگی‌- هنری شهرداری تهران برگزار شد در خصوص این جشنواره گفت: در نخستین قدم برای برگزاری جشنواره پیامبر مهربانی شورای سیاستگذاری تشکیل دادیم که اعضای آن را رضا مهدوی، ایرج نعیمایی، بابک ربوخه، علی‌اکبر شکارچی، کیوان پهلوان و حجت‌الاسلام قاسمیان تشکیل می‌دهند. در جلساتی که شورای سیاستگذاری برگزار کرد بخش‌های مختلف جشنواره برنامه‌ریزی شد و گرو‌ه های شرکت‌کننده در جشنواره انتخاب شدند. برخی از این گروه‌ها از کشورهای خارجی و برخی دیگر از گروه‌های داخلی دعوت شدند و یک گروه موسیقی ایرانی هم در جشنواره اجرا دارد.

http://img7.irna.ir/1394/13941006/3020914/3020914-4729648.jpg

رضا مهدوی، عضو شورای سیاستگذاری جشنواره پیامبر مهربانی نیز در ادامه گفت: این نخستین‌بار است که با سازمان فرهنگی‌- هنری شهرداری تهران همکاری می‌کنم و خوشبختانه در این سازمان پس از حضور آقای صلاحی و امیر عبدالحسینی اتفاق‌های خوبی رخ داده است که یکی از آنها برگزاری همین جشنواره پیامبر مهربانی است. وی تأکید کرد: پیامبر اسلام بر سه موضوع تأکید داشته است که این سه موضوع نماز، عترت و زن هستند. در موسیقی آیینی ما زنان جایگاه ویژه‌ای دارند که شاید مهم‌ترین جایگاه آنان در خواندن لالایی‌ها باشد؛ به طور حتم موسیقی آیینی رنگ و بو و عطری متفاوت از دیگر موسیقی‌ها دارد. با وجود بی‌مهری‌هایی که به موسیقی نواحی شده این موسیقی باز هم عطر و بوی خود را حفظ کرده است. متأسفانه موسیقی نواحی از جشنواره موسیقی فجر هم به نوعی کنار گذاشته شده است. در دومین شب از اجرای جشنواره موسیقی «پیامبر مهربانی» گروهایی از آذربایجان، گرجستان، مراکش، افغانستان، عراق، ترکیه و تاجیکستان در بخش خارجی و آذربایجان شرقی، کردستان، لرستان، خراسان، گیلان، سیستان و بلوچستان، مازندران و بوشهر در بخش داخلی روی صحنه رفتند.

جام جم/گفت‌وگو با حمیدرضا نعیمی نویسنده و کارگردان «ترور»

دشمن‌شناسی روی صحنه نمایش

لحظه‌ای که امیرمومنان، علی (ع) پس از اصابت شمشیر ابن ملجم مرادی، این جمله را به زبان آورد: «به خدای کعبه رستگار شدم»،‌ یکی از بی‌نظیرترین صحنه‌های رستگاری و کمال انسان را به ثبت رسانید، اما شاید کمتر کسی فکر کرده باشد که در آن لحظه و همه لحظات نفسگیر پیش از آن، چه بر شقی‌ترین اشقیا گذشته است.

تصویر دشمن‌شناسی روی صحنه نمایش

حمیدرضا نعیمی، یکی از شاخص‌ترین نمایشنامه نویسان و کارگردانان عصر حاضر تئاتر ما همه دشواری‌های اجرای نمایش‌های دینی و مذهبی را به جان می‌خرد و دست روی یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ اسلام می‌گذارد و در مواجهه با آن سربلند بیرون می‌آید.

«ترور» که ساعت 19 این روزها در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه می‌رود، ضمن روایتی خلاقانه و جذاب، هم فرم جدیدی را پیش روی تماشاگر نمایش‌های دینی و مذهبی قرار می‌دهد و رضایت او را فراهم می‌کند و هم با خوانشی از واقعه‌ای تاریخی و مربوط به یک برهه خاص، از منظری آگاهی بخش با مقوله‌ای مخوف و فرازمانی و فرامکانی یعنی تروریسم مواجه می‌شود که تهدید همیشگی بشریت و انسانیت است.

نمایش‌های دینی و مذهبی که به‌طور مستقیم با باورها و اعتقادات مردم سروکار دارند، تا چه میزان مستعد تغییرات و عرضه در اشکال و فرم‌های جدید هستند و هنرمندان چقدر اجازه رفتن به سمت روایات مسلم تاریخی را دارند؟

http://www.negaraneh.com/wp-content/uploads/2015/08/1621673.jpg

اگر درباره نمایش‌های دینی و مذهبی خارج از دین اسلام مثل مسیحیت و ادیان دیگر صحبت کنیم، این اجازه داده شده که هنرمند در همه اشکال حتی در محتوا تاریخ را کنار بگذارد و تخیل خود را وارد کند. وقتی این اجازه در محتوا داده می‌شود، فرم هم به تبع می‌تواند شکل‌های مختلفی را تجربه کند، اما به خاطر حساسیت‌هایی که در دنیای اسلام نسبت به ارزش‌های متعالی و شخصیت‌های بزرگ دینی ما وجود داشته، ما می‌بینیم هم فیلم ساختن کار بسیار دشواری است و هم اجرای نمایش و حتی نوشتن یک رمان یا داستان. وقتی وارد حوزه آفرینش می‌شویم، تخیل و زاویه دید یک هنرمند حرف اول را می‌زند. گذشته از این که مستندات دینی مورد مطالعه قرار می‌گیرد و تاریخ واکاوی می‌شود، اما با کشف جوهره آن اتفاق تاریخی و آن شخصیت دینی،‌ بخشی که اهمیت دارد تخیل خالق اثر است. در سینما و تلویزیون بیشتر به بازسازی و بازنمایی تاریخ می‌پردازند، اما حوزه تئاتر مشخصا حوزه نشانگان است، یعنی لازم نیست ما سعی در بازنمایی منطبق بر تاریخ داشته باشیم که البته این هم به عنوان یک شق از تئاتر می‌تواند باشد، اما دست ما در تئاتر بازتر از سینما و تلویزیون است. به این دلیل که توانسته‌ایم از دیرباز با تکیه بر تخیل تماشاگر، فرم‌های مختلف را تجربه کنیم.

این تجربه‌گرایی در محتوا هم وجود دارد؟

در محتوا دست ما بسته است، مگر این که به داستان‌های حاشیه‌ای مذهبی بپردازیم؛ مثلا شما در فیلم موفق روز واقعه می‌بینید که نویسنده اثر یک داستان حاشیه‌ای را تخیل می‌کند و آن‌طور که دوست دارد، پرورش می‌دهد و آن را به سرانجام می‌رساند، اما هیچ وقت اجازه ندارید برای شخصیت‌های دینی با همه عشق و احترامی که به آنها دارید، تخیل وارد کنید. لذا کار کردن در حوزه دینی بسیار سخت است و ممکن است با شائبه‌های فراوانی همراه باشد. به این دلیل که همه نگران هستند، نکند برداشت‌های غلطی توسط مخاطب صورت بگیرد، ضمن این که این مساله قطعا از نظر علما و مفسران دینی قابل قبول نیست. فکر می‌کنم تا به حال و در این 35 سال در حوزه درام دینی هیچ خلاقیتی نداشته‌ایم. حتی در فرم خلاقیتی نداشته‌ایم. همیشه مولفه‌هایی بوده که تکرار شده و به هنرمندان هم براساس یک قانون نانوشته گفته شده، همینی که هست خوب است، اما نتیجه‌ای که از برخورد با آثار دینی طی این مدت حاصل شده، یک جور یکنواختی و انفعال تماشاگران هنگام دیدن این نمایش‌هاست، چون هرموقع می‌آیند نمایش‌های عاشورا را ببینند، وجه حماسی کاراکترهایی مثل امام حسین‌(ع) و یارانش در این واقعه عظیم همیشه جایش را به گریه و زاری و مظلومیت داده است و اتفاقا در جاهایی ما این شخصیت‌های بزرگ را آن‌طور که بزرگ هستند نمی‌بینیم. یعنی ما فراموش می‌کنیم بخش اعظم وجود سیدالشهدا(ع)، یک وجه سلحشوری و حماسی است که می‌تواند در تماشاگر نوعی نیروی عظیم و احساس شعف و بزرگی ایجاد کند. در نمایش «ترور» اولین موضوعی که برایم اهمیت داشت این بود که با کاراکتر منفی نمایشنامه‌ام، عبدالرحمان ابن ملجم مرادی، از همان اول به عنوان یک کاراکتر تمام شده برخورد نکنم و نگویم او انسان بدی از همه نظر است بلکه او را یک انسان ببینم که گرفتار خطایی تراژیک است که همان انتخاب اشتباه اوست وگرنه می‌توانست یک فرزند خوب، همسر خوب، پدر خوب و یک مسلمان بسیار خوب و مفید برای جامعه باشد.

این همان چیزی است که مسیر شخصیت‌های منفی بزرگ تاریخ همچون هیتلر را عوض می‌کند.

دقیقا، یعنی وقتی ما به تاریخ نگاه می‌کنیم، می‌گوییم یهودا که به مسیح خیانت می‌کند، از ابتدا انسانی خطاکار است یا این که در مقطعی حرکت اشتباهی انجام می‌دهد که موجب بدنامی او می‌شود.

http://media.mehrnews.com/d/2015/11/21/4/1910868.jpg?ts=1448516263924

اصلا جزو حواریون بود.

بله، اما فقط یک حرکت اشتباه باعث می‌شود فاجعه شکل بگیرد. آیا شمرابن ذی‌الجوشن انسان بدی بود؟ از نظر ما به خاطر عملکردش در واقعه کربلا عملکرد او فاجعه است، اما یادمان نرود همین آدم جزو سربازان امیرالمومنین در جنگ صفین و چند جنگ دیگر بوده است و برای حضرت جانبازی می‌کند. این آدم مفسر قرآن است و 16 بار با پای پیاده تا کعبه می‌رود. پس چگونه می‌شود که یکباره پس از شهادت امام علی و بعد از شهادت امام حسن‌(ع)، در کربلا روبه‌روی حضرت امام حسین‌(ع) می‌ایستد؟ ما باید در آثار نمایشی اینها را بررسی کنیم، اما متاسفانه دشمن‌شناسی ما ضعیف است، چون طی این سال‌ها همیشه برخورد تیپیکال با دشمنان

کرده ایم. همیشه گفته ایم هرکس با پیغمبر اسلام و اولیای خدا رویارویی دارد، آدمی است ضعیف و زشت رو، بددهان و زنباره و شرابخوار و هرزه.

همان‌طور که اشعث کندی (با بازی بهزاد فراهانی) در دیالوگی به این مساله اشاره می‌کند.

بله، خود معاویه اعتقاد دارد و اعلام می‌کند در دنیای عرب بالاتر از من خطیب وجود ندارد الا علی. حرفم این است که طی این سال‌ها برخورد بسیار ضعیف و ناکارآمدی با شخصیت‌ها و وقایع تاریخی شده. البته چند اتفاق خوب در تئاتر و فیلم و سریال افتاده‌، اما این چند اتفاق در کلیت 35 سال فعالیت نمایشی بسیار ناچیز است. خوشحالم که نمایشنامه «ترور» را نوشتم، به این دلیل که باعث شد بتوانیم راهی باز کنیم تا برخوردی شعورمند با وقایع دینی انجام دهیم. استقبال از این نمایش نشان می‌دهد که اگر ما نگاه تازه‌تری به موضوعات دینی داشته باشیم و در فرم، شکل‌ها و تجربه‌های موفق دنیا را به کار بگیریم و دست به نوآوری بزنیم، تماشاگر نه تنها از موضوعیت دینی احساس تکراری بودن و یکنواختی نمی‌کند، بلکه با شور و استقبال بیشتری به سالن‌های نمایشی می‌آید.

شهادت امام علی‌(ع) یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام است و ارادت فراوان یک ملت و یک جهان، رفتن به سمت آن را بسیار سخت می‌کند. از این حساسیت نترسیدید؟

خیلی زیاد. رفتن به سمت یک درام دینی، از سال‌ها پیش ذهن مرا درگیر خود کرده بود، اما اعتقاد داشتم تا روزی که توانایی آن را نداشته باشم، سراغ آن نروم. نوشتن نمایشنامه‌هایی که شما نمی‌توانید چهره شخصیت‌های بزرگ دینی را نشان دهید، کار را بسیار سخت می‌کند. یکی از موانع من در این کار این بود که نمایشنامه‌ای درباره شهادت امام علی‌(ع) بنویسم و هیچ‌وقت نتوانم او را روی صحنه نشان دهم یعنی ما پروتاگونیست (قهرمان) را نشان ندهیم و آنتاگونیست (ضدقهرمان) را نشان دهیم و کاری کنیم که در تمام لحظات اثر، روح قهرمان وجود داشته باشد.

شما حتما نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» نوشته بیضایی را خوانده‌اید که می‌گوید به دلیل موانع نشان دادن قهرمان ـ حضرت علی‌(ع) ـ ما برای خلق یک اثر نمایشی باید روی ضدقهرمان‌هایی چون ابن ملجم و قطام متمرکز شویم.

بله، آن اثر را خوانده‌ام، اما رویکرد نمایشنامه من با آن اثر کاملا متفاوت است. به این دلیل که در آن نمایشنامه هم برخوردی بسیار تیپیکال و سطحی از سوی آقای بیضایی شده است. البته ایشان کاملا آگاهانه می‌خواهد چنین اتفاقی بیفتد، ولی من نه تنها برخورد تیپیکال انجام ندادم، بلکه برای اولین بار پس از انقلاب ،‌ وجوه مختلف یک کاراکتر منفی را مورد بررسی قرار می‌دهم؛ وجوهی که تماشاگر را دچار این شک و تردید می‌کند که اگر من هم در موقعیت این شخصیت قرار می‌گرفتم، آدمی بودم شبیه این و اگر اشتباه کرده بودم، می‌توانستم همه چیز خودم را ببازم. بحثم این است که آدم‌های بد ذاتا بد نیستند و آدم‌های خوب هم ذاتا خوب نیستند. اگر اعتقاد داریم همان اندازه که تقدیری وجود دارد، تدبیری هم هست و انسان می‌تواند دست به انتخاب بزند، پس هر آدمی می‌تواند در هر مسیری با یک انتخاب، راه فلاح را در پیش بگیرد یا راه زوال و نابودی و سقوط را.

http://teater.ir/uploads/news/p1a259rlp11se51poq1t5l1rj68fc4.jpg

من در «ترور» فرصتی ایجاد کردم تا کاراکترهای اشقیا اجازه داشته باشند حرف بزنند و اجازه داشته باشند دچار تردید شوند. این دچار تردید شدن، همان بزنگاهی است که در نمایش‌ها و فیلم‌ها و سریال‌های دینی و مذهبی ما تا پیش از این از چنین شخصیت‌هایی گرفته شده است. ابن ملجم در نمایش ما ابتدا با خواسته شخصی می‌پذیرد امام علی را بکشد، ولی وقتی در این مسیر اودیسه وار حرکت می‌کند، می‌بینیم منزل به منزل با کاراکترها و اتفاقاتی روبه‌رو می‌شود که در پایان انگار دیگر توانایی کشتن انسانی بزرگ همچون امام علی‌(ع) را ندارد. ما در نوشتن و اجرای نمایش‌های تاریخی و دینی و مذهبی نباید تصور کنیم قرار است تاریخ را تغییر دهیم، چون تاریخ اتفاق افتاده و سرجای خودش قرار دارد. کار من درام‌نویس هم بازنمایی و بازسازی تاریخ نیست. من فقط می‌آیم تاریخ را روی میز اکنون قرار می‌دهم و به تماشاگر می‌گویم اکنون و دراین لحظه به تاریخ نگاه کن. چرا من باید تصمیم بگیرم پس از 1400 سال واقعه شهادت امام علی را به صورت نمایشنامه‌ای با نام ترور بنویسم؟

اتفاقا چه به موقع به سوالی رسیدید که می‌خواستم در این لحظه با شما در میان بگذارم؛ آن سوی شهادت که تعبیری دینی و مذهبی است، واژه‌ای به نام ترور وجود دارد. آیا ضرورت پرداختن به این واقعه در چنین زمانی، ارتباطی به ترورها و کشتارهای اخیر در سراسر جهان و به‌ویژه دنیای اسلام دارد؟

ما پیش از شهادت امام علی هم آدم‌های بزرگی داشتیم که ترور شدند و حتی پس از ایشان و تا عصر اکنون، آدم‌های خوبی را می‌شناسیم که دارند ترور می‌شوند. انگار ترور فقط متعلق به یک دوره و زمان خاص نیست. انگار اگر امام علی که با تفکر آرمانخواهانه و والای خودش که دنبال نجات بشریت بود، در این زمان هم وجود داشت، باز هم ترور می‌شد. ترور اتفاقی قابل بررسی است، زیرا تروریست کسی است که انتخاب کرده و اینقدر به انتخابش اعتماد دارد که فقط به حذف شخص مقابلش فکر می‌کند. این چگونه انسانی می‌تواند باشد که به یقینی مطلق رسیده که فقط باید طرف مقابلش حذف شود؟ چطور می‌شود که امروز داعش، طالبان و همه گروه‌های تروریستی به یقین می‌رسند که شهرها را نابود کنند و آدم‌ها را به فجیع‌ترین شکل بکشند و اعتقاد دارند که فردا درهای بهشت به روی آنها باز است؟ بحث من در این نمایش، تروریسم است؛ تروریسمی که در «ترور» به شهادت ابرمردی همچون امام علی‌(ع) می‌انجامد تا می‌آید در نمونه‌های کوچک‌‌تر و به خاک و خون کشیدن انسان‌های بی‌گناهی می‌رسد که خود امام علی اعتقاد دارد، کشتن یک انسان بی‌گناه کشتن بشریت است.

هنر، توان مقابله با تروریسم و از بین بردن آن را دارد؟

ندارد، ما فقط به‌عنوان هنرمند کارمان را انجام می‌دهیم. تا امروز صدها مقاله، پژوهش، سمینار، فیلم، تئاتر و داستان تولید شده، اما آیا ترور کم شده؟ نه‌تنها کاهش نیافته که بیشتر هم شده است، ‌اما خلق آثار هنری در این ارتباط یک هشدار است، هشدار به چه معنا؟ خانواده‌های اروپایی یک روز متوجه می‌شوند فرزندشان از خانه رفته و چند ماه بعد،‌ تصویر فرزندشان را در سوریه و عراق می‌بینند که در قالب گروه داعش مشغول جنایت است. خود خانواده از این اتفاق متحیر می‌شود و می‌گوید پسر من بچه خوبی بود. ما نمی‌دانیم چه شد. ما در هنر و نمایش‌هایی مثل «ترور» می‌خواهیم به این بزنگاه برسیم که فکر نکنیم تروریست‌‌ها و کسانی که دست به کشتن اولیا و بزرگان دینی ما زدند و الان هم دارند انسان‌های بی‌گناه را می‌کشند، آدم‌های عجیب و غریبی هستند. نه، آنها آدم‌هایی معمولی هستند که شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد دست به جنایت بزنند. اگر من از خودم و خانواده ام غافل شوم، ممکن است راه خطایی را در پیش بگیریم که جبران ناپذیر باشد. این کاری است که هنر می‌تواند انجام دهد. هنر فقط آگاهی می‌دهد، اما چقدر توان ایستادگی دارد در برابر سیاست و جنایت و سیاهی‌هایی که بشریت را تهدید می‌کند؟ اگر منطقی نگاه کنیم، می‌بینیم توانایی بسیار اندکی دارد.

حذف به جای گفتمان

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/08/23/13940823000973_PhotoL.jpg

در ترور گفتمان اتفاق نمی‌افتد، انتخاب صورت می‌گیرد، آن هم انتخابی که بدون استثنا فقط به حذف فکر می‌کند. اعتقاد دارم کسانی که توان گفتمان ندارند، دست به ترور می‌زنند. این نگاه تروریسم است و اصلا اجازه نمی‌دهد شما حرف بزنید. او فقط می‌خواهد حذف کند. برای همین خوشحالم که موضوعی را برای نمایش انتخاب کردم که ضمن روایت یک موضوع دینی و واقعه تاریخی که 1400 سال قبل اتفاق افتاده، موضوع امروز جهان هم هست.

جام جم/سرپرست دفتر موسیقی وزارت ارشاد:

ممنوعیتی برای استفاده از بیلبوردهای شهری برای موسیقی پاپ وجود ندارد

سرپرست دفتر موسیقی وزارت ارشاد از نبود مصوبه قانونی درباره استفاده از بیلبوردهای شهری برای تبلیغ محصولات و فعالیت های موسیقی در گذشته خبر داد و خاطر نشان کرد در رویه کنونی نیز ممنوعیتی مبنی بر استفاده از این ویترین تبلیغاتی برای گونه های مختلف موسیقی در کشور وجود ندارد.

تصویر ممنوعیتی برای استفاده از بیلبوردهای شهری برای موسیقی پاپ وجود ندارد

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از موسیقی ما ، فرزاد طالبی درباره قانون استفاده از بیلبوردهای شهری برای گونه‌های مختلف موسیقی در کشور گفت: «موضوع بدین گونه است که این موضوع در گذشته هرگز به صورت رویه‌ای مکتوب و قانونی وجود نداشته است. یعنی در این مورد هیچ آئین نامه مشخصی صادر نشده است ولی در مورد موسیقی سنتی و اصیل ایرانی معمولا رویه جوری بود که همکاری بیشتری از سوی سازمان زیباسازی شهرداری تهران صورت می‌گرفت. اما این بدان معنی نیست که دفتر موسیقی برای استفاده از این ابزار تبلیغاتی برای گونه‌های دیگر موسیقی در کشور ممنوعیتی را اتخاذ کرده باشد

در روزها و هفته‌های گذشته در سطح شهر تهران برخی چهره‌ها و خواننده‌ها تبلیغات گسترده ای را برای کنسرت و آلبوم‌های خود در سطح شهر داشتند و گمانه زنی هایی مبنی بر اتخاذ تصمیمات جدید درباره روند استفاده از این قبیل ابزارها در دستگاه های فرهنگی بودجود آمد.

http://media.mehrnews.com/d/2015/07/06/3/1758975.jpg?ts=1448516263924

طالبی در توضیح چگونگی تعامل دفتر موسیقی با سازمان زیباسازی شهرداری تهران، که مدیریت و سیاست‌گذار اعطای این بیلبوردها به اهالی موسیقی است نیز توضیح داد: «بحثی که وجود دارد این است که مجوز نصب بیلبورد برای موسیقی باید در ابتدا از دفتر موسیقی اخذ شود و این رویه در موقعیت کنونی هم اتفاق می‌افتد. ولی اصل صحبت من اینجاست که دفتر موسیقی هیچ ممنوعیتی درباره استفاده از بیلبوردهای شهری برای موسیقی پاپ وجود ندارد

گفتنی‌ است سرپرست دفتر موسیقی وزارت ارشاد درباره تمدید دوران سرپرستی خود در دوران کاری کنونی نیز گفت: « تنها چیزی که نباید از من سوال بشود به نظرم همین موضوع است. ما به هر حال مشغول کار و انجام وظیفه هستیم. تمام ماجراهای کاری در مورد دفتر موسیقی را در حال رتق و وفق هستم ودر مورد سوال شما هم باید دوستان دیگری پاسخگو باشند که چه مسئولیتی را می اندیشند و آنرا عملی می‌کنند

فرزاد طالبی درباره زمان قانونی سرپرستی یک مدیر در جایگاه سرپرست دفتر موسیقی وزارت ارشاد نیز در انتهای صحبتهای خود متذکر شد: «اگر پس از چهار ماه نامه‌ها و کارها به بنده ارجاع داده شود، خود به خود به معنی تمدید دوران سرپرستی من در دفتر موسیقی وزارت ارشاد است و این وظیفه تا روزهای آخر اسفند و پیش از نوروز ادامه خواهد داشت و ما در حال حاضر در دوره دوم تمدید سرپرستی دفتر موسیقی هستیم. پس از آن به هر حال تصمیماتی از سوی مسئولین امر اتخاذ خواهد شد که قطعا اطلاع رسانی خواهد شد

جوان/آشكار‌شدن چهره صهيونيستي شبكه سلطنت‌طلب‌ها

«من و تو» بهائی به تلويزيون اسرائيل دست همكاري داد

پخش مستند 88 از شبكه من و تو/ با مصاحبه صريح رئيس شبكه «من و تو» بهائی با خبرگزاري اسرائيلي روابط ميان اين شبكه و رژيم صهيونيستي آشكار شد؛ رابطه‌اي كه همكاري مشترك در توليد برنامه تنها بخشي از آن را تشكيل مي‌دهد.

نویسنده : هادی عسگری

با مصاحبه صريح رئيس شبكه «من و تو» بهائی با خبرگزاري اسرائيلي روابط ميان اين شبكه و رژيم صهيونيستي آشكار شد؛ رابطه‌اي كه همكاري مشترك در توليد برنامه تنها بخشي از آن را تشكيل مي‌دهد.

شبكه تلويزيوني «من و تو» يكي از خاص‌ترين شبكه‌هاي فارسي‌زبان در ماهواره است، شبكه‌اي با تنوع توليدات بالا و البته منابع مالي مرموز كه هيچ‌گاه اعلام نشده‌اند.

منابع مالي مشكوك شبكه انگليسي

محرمانه نگه داشتن منابع مالي اين شبكه پركار حتي كنجكاوي رسانه‌هاي مهم جهان را نيز در پي داشت، اما نه فايننشال تايمز و نه فارين پاليسي نتوانستند سر از كار مرجان و كيوان عباسي صاحبان شبكه «من و تو» و حاميان آنها در بياورند. در عين حال رويكرد «من و تو» در توليد برنامه را مي‌توان شاهدي از گرايش‌هاي سياسي و منابع مالي اين شبكه انگليسي دانست.

http://media.jamnews.ir/Larg1/1391/12/06/IMG12122357.jpg

«من و تو» به طور ضمني دو موضوع را تشويق مي‌كند، موضوعاتي كه مي‌تواند منابع مالي اين شبكه را در آنها پيدا كرد. ابتدا ارادت «من و تو» به «پهلوي»‌هاست. اين شبكه لندني تا به حال چند مستند درباره خاندان پهلوي و توجيه سلطنت‌طلبي توليد كرده كه مشهورترين آنها «انقلاب 57» بود. گفته مي‌شود بازماندگان پهلوي بخشي از تأمين‌كنندگان مالي و لجستيكي اين شبكه هستند.

در عين حال بار‌ها پيش آمده كه «من و تو» به ستايش از رژيم صهيونيستي بپردازد. تعريف از قدرت نظامي، سيستم سياسي، ساختار اقتصادي و حتي دعوت از هنرمندان اسرائيلي بخشي از اين تعريف‌ها را تشكيل مي‌دهد. چه دليلي مي‌توان جز حمايت‌هاي مالي صهيونيست‌ها در وراي اين تبليغات مشاهده كرد؟

اين تبليغ‌ها و ستايش‌ها اما جنبه دوجانبه نيز داشته و اسرائيلي‌ها نيز شبكه «من و تو» را فراموش نكرده‌اند. سال پيش بود كه هاآرتص چاپ رژيم صهيونيستي «من و تو» را سفير صلح ناميد!

مصاحبه و اعلام همكاري دوجانبه

با وجود اينكه مي‌شد ارتباط ميان «من و تو » و اسرائيل را تا حد زيادي حدس زد و از خط رسانه و توليد برنامه اين شبكه به ارادت قلبي صاحبان«من و تو» به رژيم صهيونيستي كه فلسطين را سرزمين يهوديان مي‌دانند، پي برد، ولي مصاحبه كيوان عباسي با خبرگزاري اسرائيلي مي‌تواند محكم‌ترين سندي باشد كه پرده از روابط ميان «من و تو» و اسرائيل برمي‌دارد. كيوان عباسي طي مصاحبه با شبكه 10 تلويزيون اسرائيل از همكاري با اين شبكه سخن مي‌گويد و تأكيد مي‌كند: «من كاملاً تحت حمايت انگليس هستم و مي‌خواهم به دنيا بگويم كه من به عنوان يك ايراني با شهروندان اسرائيلي و كانال‌هاي اسرائيلي همكاري مي‌كنم

وي سپس با خبرگزاري اسرائيلي «والا» سخن گفته و با تمجيد از اشغالگران سرزمين فلسطين، مي‌گويد: «بر اين باور هستم كه مردم اسرائيل بهترين مردم جهان هستند و همين واقعيت مرا واداشت تا در يك توليد مشترك با كانال 10 به توافق برسيممسئولين كانال 10 تلويزيون اسرائيل هم كه در اين گفت‌و‌گو حضور دارند بر توليد و پخش همزمان برنامه تلويزيوني توسط اين كانال و «من و تو» صحه مي‌گذارند.

اعلام صريح همكاري شبكه «من و تو» با كانال 10 تلويزيون اسرائيل كه تحت مديريت يكي از صهيونيست‌هاي ميلياردر صاحب نفوذ اداره مي‌شود، كمك مي‌كند تا بهتر به منابع مالي «من و تو» پي ببريم؛ شبكه‌اي كه هم‌اكنون يكي از مجهزترين استوديو‌هاي تلويزيوني در لندن را دراختيار دارد.

از سوي ديگر آشكار شدن اين همكاري رويكرد‌هاي ضدايراني شبكه «من و تو» را نيز توجيه مي‌كند. اين شبكه در كنار شبكه دولتي «BBC» بخش عمده‌اي از لجن‌پراكني رسانه‌اي عليه كشومان را بر عهده دارد كه هر دو در يك شهر و زير پرچم يك دولت در حال فعاليت هستند. حتي «من و تو» تلاش مي‌كند در توليد مستند‌هاي سياسي خود را در حد و اندازه‌هاي «BBC» بالا بكشد.

88 مستندي از جنس فتنه

بيشترين شهرت مجموعه‌هاي مستند شبكه «من و تو» به مستند‌هايي است كه درباره انقلاب اسلامي ساخته و پخش شده است. اين شبكه با نفوذ در داخل كشور توانست تصاوير تلويزيوني ملي ايران را از آرشيو‌هاي صدا‌وسيما خارج كند و حاصل اين نفوذ توليد چند عنوان مستند بود، اما روز گذشته «من و تو» مستندي را پخش كرد كه نه به انقلاب اسلامي سال 57، بلكه به فتنه سال 88 اشاره داشت.

http://20ist.com/wp-content/uploads/2013/12/manoto1.jpg

مستند «88» در سايت شبكه «من و تو» اين گونه معرفي شده است: در سال ۱۳۸۸، ميليون‌ها نفر از مردم ايران در اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوري كه در آن محمود احمدي‌نژاد به عنوان برنده‌ معرفي شد به خيابان‌ها آمدند؛ بزرگ‌ترين تظاهرات مردمي پس از 30 سال، مشروعيت نتيجه‌ انتخابات را به چالش كشيد و تهديدي براي بقاي نظام جمهوري اسلامي شد.

جمهوري اسلامي براي حفظ بقاي خود از نيروهاي امنيتي استفاده كرد كه در نتيجه بيش از 100 معترض در جريان اين درگيري‌ها كشته، صد‌ها نفر زخمي و هزاران نفر زنداني شدند. اين فيلم مستند داستان خانواده‌هاي كشته‌شدگان اين اعتراضات است. گفته مي‌شود «من و تو» در اين مستند از تصاوير ديده نشده، اتفاقات سال 88 استفاده كرده است.

توجه و علاقه «من و تو» به حوادث سال 88 را مي‌توان از سابقه برخي از چهره‌هاي همكار اين شبكه كه از فعالان فتنه 88 بوده‌اند، توجيه كرد و البته سياست‌هاي تشويقي كه رژيم صهيونيستي درباره فعال نگه داشتن تنور فتنه مي‌تواند براي «من و تو» در نظر بگيرد. توليد مجموعه‌هايي مانند مستند 88 نشانه اهميتي است كه فتنه براي گردانندگان «من و تو» در آستانه سالروز حماسه 9 دي است.

جوان/رهبر انقلاب در منزل شهيد مسيحي

مسيحيان ايران از انقلاب و جنگ سربلند بيرون آمدند/ «حاج خانم! من يه معذرتخواهي به شما بدهكارم. كسي كه قراره چند دقيقه ديگه تشريف بيارند منزل شما، آقاي خامنه‌اي هستند...» جمله تمام نشده كه اشك مادر جاري مي‌شود.

نویسنده : محمد تقي خرسندي

«حاج خانم! من يه معذرتخواهي به شما بدهكارم. كسي كه قراره چند دقيقه ديگه تشريف بيارند منزل شما، آقاي خامنه‌اي هستند...» جمله تمام نشده كه اشك مادر جاري مي‌شود. برادرها اما هنوز فرصت مي‌خواهند كه باور كنند؛ فرصتي در حد چند ثانيه. بغض آلفرد و آلبرت هم با اولين كلماتي كه از دهانشان خارج مي‌شود، مي‌شكند...

تعجبشان تعجبي ندارد؛ تعجبشان به اندازه تعجب خود ماست، وقتي وارد شديم و ديديم روي ديوار منزل يك مسيحي، فقط دو قاب عكس هست، يكي قاب عكس شهيد روبرت لازار و ديگري قاب عكس امام و رهبري؛ دو قاب عكس رنگ و رو رفته قديمي.


ساعت 6 و 30 دقيقه شب است و فقط مادر و دو برادر شهيد در منزل هستند. عروس‌ها و نوه‌ها رفته‌اند به كليسا براي مراسم شب تولد عيسي مسيح (ع). مادر كه تا چند دقيقه پيش مدام اصرار مي‌كرد ما از ميوه و شيريني و آجيل شب عيدشان بخوريم، حالا اصرارش بيشتر شده. خيالش را با يك جمله راحت مي‌‌كنيم: «شما صبر كنيد آقا بيايند و بروند. كل ميز را برايتان خالي مي‌كنيملبخندي مي‌آيد روي لب‌هايش و مي‌رود مي‌نشيند روي مبل، كنار كاج كوچك مصنوعي. خانه خيلي كوچك است و مادر نگران اينكه بالاترين مقام مملكت قرار است وارد چنين منزل كوچكي شود. مسئولان برنامه اما سعي مي‌كنند دلداري‌اش دهند كه چيز مهمي نيست؛ اجازه گرفته‌اند و دارند مبل‌ها و ميز ناهارخوري را جابه‌جا مي‌كنند تا چند متر فضا باز شود. برادرهاي شهيد هم كنار مادر مي‌نشينند.

آلفرد سر صحبت را باز مي‌كند: «سال ۷۵ بود. داشتم از كاشان مي‌اومدم تهران كه تصادف كردم. مداركم رو بردن قم. رفتم قم، گفتن افسر مربوط رفته جمكران. ماه رمضان بود. دو راه داشتم؛ يا ول كنم بيام تهران و چند روز بعد دوباره برگردم يا برم جمكران. با خودم گفتم اين همه مدت تو اين مسير رفت‌وآمد كردم، تا حالا جمكران نرفتم. برم اونجا. شب چهارشنبه بود و ماه رمضان. جمكران غلغله بود. گفتم يا صاحب‌الزمان! خبر برادرم رو برام بيار؛ زنده يا شهيد. من كه صاحب‌الزمان رو نمي‌شناختم. اما ديدم همه مردم دارند دعا مي‌كنند، به دلم افتاد براي برادر مفقودالاثرم دعا كنم. همون موقع بود كه يه نفر اومد يه كاسه آش تعارف كرد. يه نفر هم يه تيكه نون بهم داد. خلاصه، كارم با افسر تموم شد و اومدم تهران. چهارشنبه تهران بودم. پنج‌شنبه بود كه از معراج خبر آوردند برادرم برگشته و فردا با ۱۰۰۰ شهيد تشييع مي‌شه. فرداش روز قدس بود. مادرم از هيچي خبر نداشت. به دلش الهام شده بود. رفته بود نماز جمعه براي تشييع. غوغايي بود اون روز. هيچ تشييعي اينجوري نشده بود. كلي از هم‌محلي‌هاي مسلمون اومده بودن تشييع جنازه برادرم. تو همين كليساي مارگيوگيز جمع شده بودند و سينه مي‌زدند و مي‌گفتند: حضرت عيسي مسيح، صاحب عزاست امروز...»

يكي از مسئولان جلو مي‌آيد و مي‌گويد: «حاج‌خانم! يادتونه سال ۸۶ گفته بوديد مي‌خوام رهبر رو ببينم؟ حالا آقا ميان منزلتون...» مادر كه انگار اصلا حواسش به حرف‌هاي پسرش نيست، از لقب «حاج خانم» هم كه مدام تكرار مي‌شود تعجب نمي‌كند. توي حال و هواي خودش است. مي‌گويد: «به همه گفتم كاش مي‌شد آقا بيان ديدن ما. يا ما بريم ديدن ايشونآلفرد مي‌رود و يك روزنامه قديمي را مي‌آورد. «همشهري محله، منطقه يازده، ۱۲دي۸۶» يك نيم‌صفحه با مادر شهيد مصاحبه شده و در يك كادر هم نوشته: «مادر طي ديدارهاي مكرري كه با مسئولان بنياد شهيد داشته، از آنها خواسته تا امكان ملاقات با رهبر را فراهم كنند، ولي بي‌جواب مانده‌ است. دلش مي‌خواهد رهبر را ببيند و انتظارش اين است كه اين امر محقق شود


ساعت از ۷ گذشته. مادر رشته صحبت را دست مي‌گيرد: «وقتي راهيان نور رفتم، محل شهادت پسرم نرفتم. خيلي دور بود. چه فرقي داره، همه شهيدان بچه‌هاي من هستن. پسرم رو تو آرامستان اقليت‌هاي ديني تو جاده ساوه دفن كرديم. مرتب سر مي‌زنم بهش. دو روز پيش هم اونجا بوديم. عيد پاك هم مي‌ريم. تو دهه فجر هم يه روز براي غبارروبي مي‌ريم...»

توي همين صحبت‌هاست كه رهبر انقلاب مي‌رسند. مادر به استقبال مي‌رود. پسرها جلو مي‌روند و عرض ادب مي‌كنند. مادر مي‌گويد: «درود بر شما. درود بر همه ملت ايرانرهبر مي‌گويند: «خدا شما را حفظ كند» و مادر جواب مي‌دهد: «در سايه شماو آقا دعا مي‌كنند: «خدا فرزندتان را با اوليايش محشور كندهمه مي‌نشينند و مادر مي‌گويد: «كلبه كوچكم پر شد. خيلي خوشحال شدم شما تشريف آورديد...» بغض نمي‌گذارد حرفش را ادامه دهد. لحظه‌اي مكث مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «به همه مي‌گفتم. رهبر مال من هم هست. مگه فقط براي مسلمون‌هاست؟ براي همه است

رهبر انقلاب عذرخواهي مي‌كنند از اينكه دير آمده‌اند و ابراز خوشحالي از اينكه در شب عيد آشوري‌ها اين ديدار انجام شده. طبق معمول از شهيد مي‌پرسند. آلفرد جواب مي‌دهد: «چند روز مونده بود سربازيش تموم شه. اما قبول نكرده بود برگرده. بعد از قطعنامه شهيد شد. اول گفتند اسير شده. بعدها كه رفتيم خونه همرزمش، مي‌گفت تا لحظه آخر پشت تيربار بود. هرچي گفتم بريم عقب، نيومد. تا اينكه يه خمپاره خورد به سنگرمون و زخمي شد. اسيرمون كردند. گفتند بقيه كجان، گفتيم كسي نمونده. با قنداق تفنگ زدند توي سرم و بيهوش شدم. در بعقوبه به هوش اومدم. پرسيدم كسي هم با من آوردين، گفتن نهو اين، قصه آغاز هشت سال بي‌خبري مادر از جوان ۲۲ ساله‌اش بود.

آقا مي‌گويند اينها مايه افتخار است. نه فقط براي خانواده شهيد، بلكه براي كل كشور. اشاره مي‌كنند به امنيت كشور كه ناشي از همين مجاهدت‌هاست. بعد در حالي كه به مادر اشاره مي‌كنند مي‌گويند: اينها را همه مي‌دانند اما نكته مهم اين است كه: «پشت اين مجاهدت، مجاهدت اين خانم است. اين روحيه خيلي باارزش است. يك‌وقت يك‌نفر آنقدر بيتابي مي‌كند كه مانع بقيه مي‌شود كه كار او را دنبال كنند. اما رضايت مادر و پدر و بعد هم صبر او اين فضا را ايجاد مي‌كند. هرجا مي‌روم، غالباً مادرها روحيه‌شان بهتر از پدرهاست. ما مردها نمي‌توانيم احساسات مادران را درك كنيم. مردها هم فرزندشان را دوست دارند اما مادر فرق مي‌كندآلفرد حرفه‌اي رهبر را تأييد مي‌كند: «من رفتم معراج، جنازه رو كه ديدم، شناختم. آخه برادرم خيلي درشت بود. از استخوناش شناختم. اما گفتند بايد مادرش بياد تأييد كنهمادر از خاطراتش بيرون مي‌آيد: «پسرم قهرمان بود

رهبر انقلاب دوباره رشته سخن را دست مي‌گيرند: «اقليت مسيحي، هم ارامنه و هم آشوري، سربلند بيرون آمد در انقلاب و جنگ. به عنوان يك ايراني وفادار عاقل بصير شجاعمادر كه كم‌كم از بهت اول جلسه درآمده، مي‌گويد: «در كرمانشاه، كنفرانس خبري گذاشتند. گفتم من بلد نيستم خوب فارسي حرف بزنم. گفتند اشكال ندارد. از همه هم بهتر حرف زدم. گفتم مسلمان و مسيحي بايد دست در دست هم بدهيم و ايران را بسازيم. گفتم اسلحه بدهيد بروم بجنگمآقا نگاهي مي‌اندازند و مي‌گويند: «اگر مي‌دادند، مي‌رفت‌ها! روحيه‌شون قوي است...» صداي خنده، يخ جلسه را آب مي‌كند. مادر ادامه مي‌دهد: «از خدا مي‌خواستم روزي ببينم صدام رو...» آنقدر مهربان است كه حتي دلش نمي‌آيد فعل جمله را بگويد. لحظه‌اي مكث مي‌كند و با بغض مي‌گويد: «ديدم. راحت شدمنمي‌گذارد اشكش بريزد. ادامه مي‌دهد: «چون ما اهل جنگ نبوديم كه. آمدند اين كارها رو كردند...»


رهبر حرف‌هاي مادر را تأييد مي‌كنند: «اينهاي ديگر هم همينجوري مي‌شوند. حاضر نيستند استقلال ما را تحمل كنندمادر به زبان آشوري چيزي به پسر مي‌گويد و آلفرد با شك و ترديد از رهبر مي‌پرسد: «كيك خانگي مي‌خوريد؟» آقا كه موافقت مي‌كنند، گل از گل مادر مي‌شكفد. معلوم است دستپخت خودش است. با خوشحالي به رهبر مي‌گويد: «من مي‌گويم يك كار بدهيد به من كه بروم براي مملكت خدمت كنمآقا با روي باز مي‌گويند: «همين حرف شما، كار بزرگي است. يكي از كارهاي انبيا «تبيين» بود. خيلي از مردم، راه را كج مي‌روند، چون نمي‌دانند. اگر بيان وجود داشت، راه روشن مي‌شود. همين خصوصيت اين خانم و گفتن اين حرف‌ها كار بزرگي است. خانم‌ها در جنگ كارهاي بزرگي كردند. جبهه رفتند، پرستاري كردند، اما بيان از همه مهم‌تر است. همين حرف زدن شما، چه در كليسا و چه بيرون، و ابراز اين روحيه كار خيلي مهمي است. ان‌شاءالله خدا به شما طول عمر بدهد و همين روحيه را حفظ كنيدرهبر تكه كيكي مي‌خورند و به اطرافيان مي‌گويند: «خيلي كيك خوشمزه‌اي است، شماها نمي‌خوريد؟» مادر و دو فرزند با هم مي‌گويند «نوش جان»، سيني كيك مي‌رود بين همراهان و ديگر برنمي‌گردد. مادر مي‌گويد: «ميوه هم بايد بخوريد. آجيل هم بايد بخوريدبعد، خجالت‌زده مي‌گويد: «خانه‌ام كوچك است...»

آقا نمي‌گذارند شرمندگي‌اش ادامه پيدا كند: «دل بايد بزرگ باشد. وقتي انسان هدف داشته باشد، هرجا باشد خوب است. هركجا تو با مني من خوشدلم / ار بود در كنج چاهي منزلم.» روزنامه مصاحبه مادر را به رهبر مي‌دهند. نگاهي مي‌اندازند و مي‌گويند براي چه تاريخي است؟ سال ۸۶ را كه مي‌شنوند، با حسرت مي‌گويند: «چرا آنقدر قديمي؟ كاش زودتر مي‌آمديم. شما مي‌آمديد يا من مي‌آمدم

حرف‌ها مي‌رسد به وضعيت مسيحيان ايران. آلفرد مي‌گويد از بعد انقلاب، موضوع دين پررنگ شده و حالا حتي اسقف آشوري‌ها ايراني است، در حالي كه قبلاً از عراق مي‌آمده. اسقف ارمني‌ها هم كه از لبنان مي‌آيد. رهبر انقلاب به ياد اسقف فقيد ارامنه، آراك مانوكيان مي‌افتند كه از اول انقلاب با امام خميني رحمه‌الله همراه بود. بعد هم كمي درباره آشوري‌ها صحبت مي‌كنند كه به اعتقاد خودشان، قديمي‌ترين مسيحي‌ها بعد از مسيحيان فلسطين (زادگاه حضرت عيسي عليه‌السلام) هستند. بحث به زبان آشوري و نزديكي آن به عربي و عبري و حتي فارسي مي‌كشد. آلفرد، ميوه و آجيل روي ميز را كنار مي‌زند و پارچه سوزن‌دوزي روي ميز را نشان مي‌دهد كه به زبان آرامي روي آن نوشته شده: «ايدوخون هو بريخا» و مي‌گويد يعني «عيد شما مبارك» آقا هم همين را به‌عنوان نشانه شباهت زباني مي‌گيرند كه «ايدوخون» به كلمه «عيد» نزديك است و «بريخا» از جنس «بركت» است.

وقت خداحافظي است و رهبر انقلاب هديه‌اي به مادر شهيد مي‌دهند و مي‌گويند: «ان‌شاءالله عيدتان مبارك باشد. شب خوبي بودمادر و فرزندان با هم مي‌گويند: «براي ما كه خيلي به‌يادماندني بودآقا مي‌گويند: «ما به مسلمان‌ها قرآن هديه مي‌دهيم. اگر مي‌توانستم يك انجيل خوب پيدا كنم، مي‌آوردم. اين انجيل‌هاي الان، عموماً روايت هستند نه كلام وحي. البته يوحنا، لوقا، پتروس و... بزرگان مسيحيت هستند كه بعضاً هم شهيد شدند. اينها مسيحيت را به ايران و روم و... بردند. وگرنه مسيحيت براي شرق است. توي آنها پيغمبر و نايب پيغمبر هم بوده. حواريون جزو بزرگان دين هستند. در اسلام هركس عصمت حضرت مسيح و حضرت مريم را منكر شود، از اسلام خارج است. احترام ما به مسيحيت اينگونه است. انجيل هم مثل قرآن و تورات از آسمان آمده. اما انجيل‌هاي فعلي، اينهايي كه من خواندم روايت است نه آن چيزي كه از آسمان نازل شده. اگر آن را گير مي‌آورديم، روي چشم‌مان مي‌گذاشتيم


آلبرت كه تقريباً در تمام جلسه ساكت و سربه زير بوده، حالا كه مي‌بيند رهبر انقلاب در حال خداحافظي هستند، مي‌گويد: «دكتر احمدي‌نژاد آمده بود منزل ما. گفت چه چيزي لازم داريد؟ گفتم فقط سلامتي رهبر. همين كه شما آمديد اينجا، براي ما يك دنيا ارزش داردرهبر انقلاب جواب مي‌دهند: «اين روحيه‌هاي وفاداري خيلي ارزش دارد. بعضي‌ها فقط نگاه مادي دارند و فقط پول را مي‌شناسند. اما اينها معنويات است

آقا طبق معمول اجازه مرخصي مي‌گيرند. مي‌ايستند و قبل از رفتن، به پسرها و نوه‌ها هم هدايايي مي‌دهند كه به پدرها برسانند. يكي از همراهان آرام مي‌گويد: «خواهر شهيد هم اروميه استرهبر هديه‌اي هم به مادر مي‌دهند تا به دست دخترش برساند. بعد هم خداحافظي مي‌كنند و مي‌روند براي ديدار با خانواده شهيد مسيحي بعدي.

داريم وسايل را جمع مي‌كنيم كه مادر انگار ياد قول اول ما مي‌افتد. ميوه‌ها و آجيل‌ها را به زور بين همراهان پخش مي‌كند. هرچه مي‌گوييم الان نوه‌ها از كليسا مي‌آيند و شما بدون وسيله مي‌مانيد، قبول نمي‌كند. مي‌گويد: «اگر به من گفته بودند آقا مي‌آيند، حتماً گوسفند مي‌گرفتم كه جلوي پاي‌شان قرباني كنم. اينها چه ارزشي دارد...»

جوان/اجراي همزمان 80 هنرمند از 8 كشور در رپرتوار وحدت

جشنواره‌اي براي تقابل هنري با جريان‌هاي افراطي و تكفيري

80 نفر از شركت‌كنندگان جشنواره موسيقي «پيامبر مهرباني» رپرتوار وحدت را به زبان‌هاي فارسي، انگليسي و عربي اجرا مي‌كنند و از لوريس چكناواريان در آيين اختتاميه اين جشنواره تجليل خواهد شد.

http://www.honarnews.com/images/docs/000086/n00086783-b.jpg

به گزارش «جوان»، رضا مهدوي، آهنگساز و عضو شوراي سياستگذاري جشنواره «پيامبر مهرباني» در نشست اين جشنواره با تبريك فرا رسيدن هفته وحدت و ميلاد پيامبر صلح و مهرباني، بيان كرد: اتفاق بسيار مهمي كه در جشنواره پيامبر مهرباني رخ داد، جداي از محتوا و نمادي بودنش، اين بود كه موجب شد آيين‌هاي مذهبي نمود پيدا كنند و به واسطه آن، به خرده‌فرهنگ‌هاي ديني و ملي بپردازيم. او ادامه داد: اين جشنواره در نوع خود منحصربه‌فرد است و گونه‌هاي اصيلي از بيش از 70 درصد جهان اسلام در آن حضور دارند كه بيانگر وجه اشتراكات جهان اسلام است. همچنين مي‌تواند نقطه عطفي باشد تا دانشجويان از خروجي اين جشنواره مقالاتي را ارائه كنند كه در سطح جهان اسلام مطرح شود. اين آهنگساز افزود: اميدوارم در آينده، در شهرهايي كه در آنها مشكل اجراي موسيقي داريم، بتوانيم به اجراي موسيقي آييني و مذهبي بپردازيم و با فراهم شدن تمام امكانات در سال‌هاي آينده، شاهد برگزاري هرچه بهتر اين جشنواره باشيم. امير عبدالحسيني، معاون هنري سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران و رئيس جشنواره پيامبر مهرباني، درباره اين جشنواره اظهار كرد: برگزاري جشنواره بين‌المللي پيامبر مهرباني از ماه‌ها پيش در دستور كار معاونت هنري سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران قرار گرفت و در اولين قدم، شوراي مشورتي و سياستگذاري اين جشنواره شامل ايرج نعيمايي، علي‌اكبر شكارچي، حجت‌الاسلام قاسميان، كيوان پهلوان، من و بابك ربوخه تشكيل شد. عبدالحسيني درباره اختتاميه اين رويداد نيز توضیح داد: 80 نفر از شركت‌كنندگان اين جشنواره رپرتوار وحدت را به زبان‌هاي فارسي، انگليسي و عربي اجرا مي‌كنند و از لوريس چكناواريان تجليل خواهد شد. همچنين قرار است از آهنگساز فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» (موريس‌ژار) ياد و از آي‌آر رحمان و عثمان‌ بن محمدپرست تجليل شود. همچنين از يك آلبوم شامل منتخب موسيقي نواحي و موسيقي بين‌المللي در مدح پيامبر(ص)، قطعه‌اي از نصرت‌ علي‌خان و منتخب اجراهاي اين جشنواره رونمايي شود. در ادامه‌ اين نشست، ايرج نعيمايي - موسيقيدان - اين جشنواره را اتفاق مباركي دانست و بيان كرد: درست در زماني كه جهان اسلام به‌دليل وجود گروه‌هاي افراط‌‌گرا به وحدت نياز دارد، وجود چنين جشنواره‌هايي مي‌تواند اين وحدت را حفظ كند.

شرق/گفت‌وگو با آزیتا حاجیان بازیگر«کیمیا»

احساس گناه نمی‌کنم

بهناز شیربانی

http://files.namnak.com/users/km/aup/9407/1017_pics/%D8%A2%D8%B2%DB%8C%D8%AA%D8%A7-%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D9%86.jpg

برای بازیگری مثل آزیتا حاجیان، حضور در صحنه تئاتر، کارگردانی و بازیگری نمایش مفهوم دیگری دارد. شاید به این دلیل که وقتی از او درباره دوری‌اش از تئاتر می‌پرسیم، با تعصبی خاص از آن حرف می‌زند و بعد از سال‌ها دوری از صحنه تئاتر عشق به این حوزه در کلامش موج می‌زند و با تمام علاقه‌اش، میلی به بازگشت به تئاتر را ندارد. به همان اندازه هم سینما و تلویزیون برای او مفهوم و معنای جداگانه‌ای دارد. مخاطب برای آزیتا حاجیان جایگاه ویژه‌ای دارد. تأثیر هم‌کلامی مخاطبانی که کارهایش را دنبال می‌کنند در پذیرش بازی در سریال «کیمیا» بی‌تأثیر نبوده است؛ سریالی که این شب‌ها از شبکه دو سیما در حال پخش است و زمان نسبتا زیادی صرف ساخت این مجموعه شده است. با آزیتا حاجیان درباره حضورش در سریال «کیمیا» و شرایط این‌روزهایش صحبت کردیم.

نکته‌ای که پیش از این در صحبت‌های شما درباره مجموعه «کیمیا» توجهم را جلب کرد، جذاب‌بودن فیلم‌نامه این مجموعه برای شماست، علاوه بر اینکه بارها تأکید کرده‌اید که داستان این سریال و اتفاقات جاری در آن برای شما غریبه نیست و شما در این مقطع تاریخی زندگی کرده‌اید، به نظر شما «کیمیا» تا چه اندازه به حوادث و اتفاقاتی تاریخی وفادار مانده و تا چه حد در به‌تصویر‌کشیدن هرآنچه مخاطب از این مقطع تاریخی انتظار دارد، موفق بوده است؟

به‌هرحال اگر قرار بود این سریال تمامی اتفاقات سیاسی آن دوران را در قالب خودش روایت کند، مخاطبان دیگر نمی‌توانستند اين سریال را به این شکل ببینند و ماهیتش تغییر می‌کرد. بنابراین ساخت سریالی سیاسی هدف این مجموعه نبود. «کیمیا» یک سریال خانوادگی است. خانواده‌ها در آن محور روایت قصه هستند. همین خانواده‌ها در این قصه به جریانات اجتماعی - سیاسی مبتلا می‌شوند، که باعث می‌شود مخاطب از این جریانات نیز باخبر شود.

از طرح پرسش اول، قصد داشتم به این موضوع برسم که تا به امروز، در سریال‌هایی ایفای نقش کرده‌اید که هرکدام مخاطب خاص خود را داشته است، مخصوصا به دو سریال «تا ثریا» و «ساعت شنی» اشاره می‌کنم که نقش‌های بسیار متفاوتی را در آنها ایفا کردید. اما خاطرم هست که بعد از بازی در سریال «تا ثریا» از ممیزی‌های بیش‌ازحد تلویزیون به این سریال گله‌مند بودید و تصور می‌کردم برای شما حضور در تلویزیون با این شرایط دشوار باشد و شاید تا مدت‌ها دیگر سراغی از این مدیوم نگیرید... .

یکی از دلایلی که باعث شد باز به پیشنهاد دوستان برای بازی در سریال رضایت بدهم، خواست مردم بود. همیشه این اتفاق برای ما می‌افتد که در کوچه‌و‌خیابان مردم بی‌واسطه نظراتشان را با ما در میان می‌گذارند. من یا همکارانم در جریان این گفت‌وگو‌ها با مردم، خواه‌ناخواه تحت‌تأثیر قرار می‌گیریم. لطف مردم همیشه شامل حال ما می‌شود و گاهی علت کم‌کاربودنمان را جویا می‌شوند. تلویزیون مدیومی متفاوت با سینماست. طیف وسیع‌تری از مردم تلویزیون را دنبال می‌کنند و مثل سینما نیست که مردم فیلمی را برای تماشا انتخاب کنند، هزینه کنند و در یک روز مشخص به سینما بروند. تلویزیون وسیله ارتباط جمعی وسیع‌تر و عام‌تری است که با بدنه مردم سروکار دارد. بعد از سریال «دبیرستان خضرا»، دوره‌ای با تلویزیون قهر بودم و مدتی برای تلویزیون کار نکردم و بعد از مدتی برگشتم. بعد از بازی در سریال «تا ثریا» فیلم‌نامه‌ای که بتواند مرا جذب کند، نخوانده بودم و «کیمیا» این ویژگی را داشت که مرا سر ذوق بیاورد و پیشنهاد بازی در این مجموعه را بپذیرم. زمانی که فیلم‌نامه «کیمیا» را خواندم، بیشتر ساختار آن پرداخت شده بود و قرار بود دیالوگ‌ها به‌مرور نوشته شوند. از نظر من این سریال ساختاری قوی داشت و به‌لحاظ تکنیکی با قدرت و مستحکم بود. درواقع با این سریال من بار دیگر مقطعی از زندگی‌ام را زندگی کردم. زمانی که ٢٠سالم بود، جای خودم زندگی کردم و حالا در این سریال جای مادرهای آن نسل زندگی کرده‌ام و از این نظر برایم بسیار جذاب بود.

با این توضیحات، در انتخاب‌های شما گاهی میل مردم از خواست شما پیشی می‌گیرد و حتی ممکن است نتیجه این انتخاب‌ها آن‌طور که تصور می‌کردید نشود... .

http://media.jamnews.ir/medium1/1394/10/07/JamNewsImage09525712.jpg

کارهایی که تا به امروز انجام داده‌ام، عمدتا با مردم در ارتباط بوده است. شاید یک یا دو فیلم یا سریال آن‌قدرکه بایدوشاید در ساخت نتوانست حق مطلب را ادا کند. اما سریال‌هایی مثل «آپارتمان»، «آوای فاخته»، «سفر سبز»، «ساعت شنی»، «دبیرستان خضرا»، «تا ثریا» و... با طیف وسیعی از مردم ارتباط گرفت. همان‌طور که اشاره کردم، تلویزیون با بدنه مردم ارتباط تنگاتنگی دارد و مردم از اینکه رنج‌ها یا دغدغه‌هایشان را در رفتار شخصیت یا قصه در سریال یا مجموعه‌ای ببینند احساس خوبی دارند. من به‌عنوان یک بازیگر یا یک فردی که کنار دیگر هم‌وطنانم زندگی می‌کنم، دلم می‌لرزد و دوست دارم برای آن قشری از جامعه که انگار هیچ‌جا به حساب نمی‌آیند، کاری انجام بدهم.

بخش دیگری از زندگی هنری شما بازی و کارگردانی تئاتر است. ما از سال ٨٤ به ‌بعد دیگر شما را در صحنه تئاتر ندیدیم. خاطرم هست حتی زمانی از ایده‌هایی برای کارگردانی تئاتر صحبت می‌کردید که هیچ‌وقت عملی نشدند. چه اتفاقی افتاد که تئاتر را کنار گذاشتید؟

کارگردانی در تئاتر هفت‌خان رستم است! وقتی در تئاتر کار می‌کنید، مدام فکر می‌کنید شاید الان کار اشتباهی انجام می‌دهم و سرزنشم می‌کنند! باور کنید این احساس تمام مدت با شماست. حتی گاهی در شب آخر تمرین، بعد از شش‌ماه کار، دوباره اصلاحیه می‌دهند. حقیقتش این است که من دیگر حوصله‌ بودن در تئاتر را ندارم. انرژی جنگیدن برای ارائه یک کار فرهنگی در قالب یک کار نمایشی دیگر در توان من نیست. ممکن است زمانی به انجام کاری در این حوزه میل پیدا کنم که بابت کارم تشویق شوم؛ اتفاقی که به‌ندرت در تئاتر می‌افتد! متأسفم که بعد از سال‌ها کار در تئاتر باید این را بگویم که در این حوزه با برخوردهایی که صورت می‌گیرد مدام احساس گناهکاربودن می‌کنید. من در این سن‌وسال احساس گناهکاربودن را دوست ندارم، درحالی‌که یک کار فرهنگی مثبت برای جامعه‌ام انجام می‌دهم.

فکر می‌کردم به دلیل اینکه شرایط مالی تلویزیون و سینما کمی از تئاتر بسامان‌تر است، از تئاتر فاصله گرفتید.

وضع ناامنی مالی مطلقا وجود نداشت. بحث همان بود، توان جنگیدن برای مسائل مختلف را نداشتم. خداراشکر جوان‌های حوزه تئاتر هنوز این روحیه را دارند و برای خواسته‌هایشان تلاش مي‌كنند، طبعا وقتی جوان‌تر بودم از پس این مشکلات برمی‌آمدم و برای رسیدن به خواسته‌هایم تمام تلاشم را می‌کردم. من آن‌قدر در زندگی‌ام جنگیده‌ام که الان به استراحت نیاز دارم. وقتی از سینما یا تلویزیون صحبت می‌کنیم موضوع فرق می‌کند در این دو مدیوم به‌عنوان بازیگر، مسئولیت همه‌چیز با شما نیست. وقتی من در مقام کارگردان تئاتر هستم باید برای همه‌چیز جوابی داشته باشم و مسئولیت تمام امور با من است.

من در سینما یا تلویزیون در مقام بازیگر یا چینش بازیگران مسئولیت مشخصی دارم. به‌عنوان بازیگر تنها مسئولیتم این است که یک سناریو خوب را انتخاب کنم و به نحو احسن نقشم را ارائه بدهم. دیگر مسئول توقیف‌شدن یا نشدن و مسائل این‌چنینی فیلم نیستم. اما از سوی دیگر ضربات عاطفی عجیبی هم وجود دارد. مثل اینکه من بعد از سریال «تا ثریا» که چند قسمت از بازی تمام بچه‌ها و کارگردانی آقای سیروس مقدم را حذف کردند، به مدت دوماه افسردگی گرفتم. دکتر رفتم و دارو مصرف کردم. فقط به این دلیل که صحنه‌هایی که زحمت زیادی برای آنها کشیده شده بود حذف شدند. سناریوی این سریال بسیار جذاب نوشته شده بود و بعد از حذف این صحنه‌ها تبدیل به شیر بی‌دم‌ و یال و کوپال شد. گاهی تعجب می‌کنم با تمام نظارتی که برای ساخت یک سریال انجام می‌شود و از فیلترهای مختلفی تا رسیدن به آنتن طی می‌شود، چرا با سرمایه اقتصادی و انسانی این مملکت چنین رفتاری می‌شود؟

البته نکته‌ای که شما به آن اشاره می‌کنید تا حد زیادی باعث شده بسیاری دیگر مایل به همکاری با رسانه ملی نباشند. غیر از مقاطعی که بین کارهای شما در تلویزیون فاصله‌هایی ایجاد شد و گاهی این دلگیری‌ها مقطعی بود، هیچ‌وقت به عدم همکاری با این رسانه فکر کردید؟

http://el-akhbar.com/wp-content/uploads/2015/11/709286_341.jpg

البته قبل از پاسخ به پرسش شما این را بگویم که احساس می‌کنم رفتار تلویزیون کمی با گذشته فرق کرده است و این اواخر، با ذهن روشن‌تری به کارها نگاه می‌شود یا شاید کمی انعطاف بیشتری از جانب مدیران و برنامه‌سازان لحاظ می‌شود. شاید رقابت با سریال‌های ماهواره‌ای این حس را بیشتر کرده است که درحال‌حاضر مدیران در مقام تصمیم‌گیری با اشراف بیشتری مسائل را بررسی می‌کنند؛ اینکه سعی می‌کنند مسئله را ببینند و صورت‌مسئله را چندین‌بار بخوانند و تصمیم بگیرند ممیزی‌ها را کمتر کنند و تماشاچی ازدست‌رفته تلویزیون را برگردانند. شاید مدیران تلویزیون الان به این موضوع که تماشاچی ایرانی چه می‌خواهد؟ بیشتر فکر می‌کنند. در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که من هیچ‌وقت به اینکه کار و شغلم و کشورم را ترک کنم، فکر نکرده‌ام. من بازیگرم، چینش بازیگران را در فیلم‌ها و سریال‌ها انجام می‌دهم و بازیگر و کارگردان تئاتر هستم. هربار حضورم در یکی از این حوزه‌ها قوی‌تر شده است، اما کماکان ادامه دارد. این‌طور نیست که راهم بسته شود. به‌هر‌حال سی‌واندی‌سال است که سرسختی در انجام کارها، کمی ما را پوست‌کلفت کرده است. اما در زمینه تئاتر که عشقم است، حساسیتم بالاست و همچنان معتقدم خودم را به شرایطی دچار نمی‌کنم که آسیب‌های بیشتری ببینم.

برگردیم به سریال «کیمیا». یکی از نکاتی که برای مردم جذاب است، همبازی‌شدن شما و مهراوه شریفی‌نیا بود. این همکاری سابق بر این هم در مجموعه‌هایی اتفاق افتاده است. اما ارتباط عاطفی شما به‌واسطه رابطه مادر و فرزندی در این سریال طبعا باورپذیرتر است. یکی از اتفاقاتی که معمولا برای افرادی که خانواده‌هایشان در هنر هستند و آنها هم به این حوزه وارد می‌شوند این است که مدام زیر سایه و اسم خانواده‌هایشان قرار می‌گیرند. فکر می‌کنید مهراوه شریفی‌‌نیا، آن استقلالی را که باید، پیدا کرده است و آیا شما در چینش بازیگران مهراوه یا ملیکا را در اولویت قرار می‌دهید؟

بازیگردانی من با مهراوه و ملیکا تمام شده است. تا وقتی بچه‌ها کوچک‌تر بودند، شاید مشورت‌هایی وجود داشت. اما خدا را شکر الان هردو بزرگ، عاقل و بالغ شده‌اند و می‌توانند برای خودشان تصمیم بگیرند و به اندازه کافی تجربه کسب کرده‌اند و مستقل هستند. مهراوه و ملیکا الان مشاور متقابل هستند. همان‌طور که ممکن است من به بچه‌ها مشاوره بدهم، آنها هم به من مشاوره می‌دهند. در سریال «کیمیا» هم همین‌طور بود و گاهی مهراوه به من مشورت‌های خوبی می‌داد.

به‌عنوان یک پیش‌کسوت بازی، مهراوه شریفی‌نیا توانسته توقع شما را در بازیگری پاسخ بدهد؟

همان‌طور که در مورد باران کوثری می‌توانم این را بگویم یا پگاه آهنگرانی یا ...، بچه‌هایی که مادر یا پدر آنها هنرمند هستند همه آنها حضورشان در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف و نوع ارائه نقش‌ها و بازی‌ها این قضیه را تأیید می‌کند که موفق بوده‌اند. مسئله من تأییدکردن یا نکردن نیست. به‌هر‌حال بازی مهراوه را همه مردم در سریال‌ها و فیلم‌های مختلف دیده‌اند و سریال «کیمیا» بازخوردهای بسیار خوبی از سمت مردم داشته و به نظر من مردم از بازی مهراوه بسیار استقبال کردند.

ارائه نقش مادر در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف برای شما حس‌وحال متفاوتی داشته است و«مهری» سریال«کیمیا»که طبعا برای شما به‌گونه‌ای دیگر بوده است. نکته‌ای در ارتباط با شخصیت‌پردازی نقش «مهری» بود که در فیلم‌نامه نباشد و شما به آن اضافه کرده باشید؟

در سریال به‌صورت مکتوب همه‌چیز خوب و قابل‌دفاع بود. نقش «مهری» از ابتدا نقش سخت و بسیار پرکیفیتی بود و به همین دلیل هم پذیرفتم که بازی کنم. هرچند که در ابتدا بازی در این نقش برایم سخت بود و به این دلیل که کمی خسته بودم، در ابتدا حاضر به پذیرش آن نبودم و بعد از بازگشت از سفری کوتاه و بعد از مطرح‌شدن پیشنهاد مجدد، بازی در این نقش را پذیرفتم. شخصیت‌پردازی این نقش برایم جذاب بود. یکی از کارهایی که برای این نقش انجام دادم، تولید فرهنگ لغت بود. به‌هرحال هر شخصیتی براساس فرهنگ و طبقه‌ای که به آن تعلق دارد، فرهنگ لغت مخصوص‌به‌خود را دارد و از نویسنده خواهش کردم فرهنگ لغت «مهری» را خودم طراحی کنم.

این فرهنگ لغت شامل چه‌چیزی می‌شد؟

http://www.cinemakhabar.ir/Picture/20151219170448_59.jpg

به نحوه گویش «مهری» در سریال دقت کنید. او یک اصطلاحاتی دارد و از کلماتی استفاده می‌کند که با «ثریا»ی سریال «تا ثریا» متفاوت است. همان‌طور که به فرخنده «آوای فاخته» شبیه نیست یا باقی نقش‌ها. همان‌طور که فرهنگ لغت شما با همکارتان متفاوت است. این موضوع در شخصیت «مهری» نیز لحاظ شد.

پس با این شرایط مدت‌زمان زیادی را به تحلیل این نقش اختصاص دادید... .

بله، در هر مدیومی که کار می‌کنید، هر نقش یا شخصیتی، نیاز به پیش‌تولید شخصی دارد. ممکن است شما حال امروز یک نقش را به تصویر بکشید اما مهم است که گذشته این آدم را بدانید تا حال حاضر او را بازی کنید. این شخصیت نمی‌تواند گذشته نداشته باشد. اینها نقش را می‌سازد و ساختار نقش را شکل می‌دهد. به این دلیل است که وقتی بیننده با نقش روبه‌رو می‌شود پیش خودش می‌گوید این نقش چقدر واقعی است. شاید باور نکنید چقدر از سمت مردم پیغام داشتم، زمانی که قرار بود «مهری» را اعدام کنند می‌گفتند دعا می‌کنیم اعدام نشود. اینها برایم جذاب بود. این یعنی اینکه مردم شرایط «مهری» را باور کرده‌اند.

با توجه به صحبت‌های شما گویا از نتیجه سریال «کیمیا» راضی هستید؟

نتیجه کار را مردم به شما می‌گویند. مردم می‌گویند نتیجه زحمت و کار درست بوده یا غلط. با توجه به نظرات مردم سریال موفقی بوده است و استقبال از آن زیاد است.

حس خودتان چیست؟

وقتی کار خودم را می‌بینم، با حساسیت خیلی بالا تماشا می‌کنم و درواقع بیشتر از انعکاس ماجرا و نظرات مردم نتیجه می‌گیرم حاصل کار خوب بوده یا نه. قضاوت برای خودم سخت است. فکر می‌کنم قاضی مناسبی برای خودم نیستم.

شرق/انجمن نقاشان بیانیه داد، مدیر مرکز هنرهای تجسمی استقبال کرد

اتفاق‌های چند ماه اخیر، واکنش اعضای هیأت‌مدیره انجمن نقاشان را به دنبال داشت. آنها با صدور بیانیه‌ای خواستار رسیدگی به برخی از نگرانی‌های خود در حوزه هنرهای تجسمی شدند.

اعضای هیأت‌مدیره انجمن هنرمندان نقاش، درباره برخی از رویدادهایی که در چند ماه گذشته اتفاق افتاده، در بیانیه‌ای که روز گذشته، ششم دی صادر شد، نگرانی خود را ابراز کردند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «مستهلک‌شدن سیستم‌های نگهداری و امکانات امنیتی و شرایط غیرشفاف آثار در موزه هنرهای معاصر تهران، به‌عنوان تنها موزه تخصصی تجسمی کشور به موضوعی برای نگرانی دائمی اهالی هنر تبدیل شده است. انتشار اطلاعاتی از قبیل آنچه در مصاحبه آقای ملانوروزی در تاریخ ١٧ شهریورماه ١٣٩٤ با خبرگزاری ایسنا منتشر شد، این سؤال جدی را مطرح می‌کند که فارغ از اتفاقات ناگواری که چندی پیش در ارتباط با خروج و فروش آثار ارزشمند موزه در رسانه‌ها منتشر شد، حقیقتا آثاری که قبلا توسط موزه خریداری شده‌اند و تعدادشان قاعدتا بسیار زیاد است در چه شرایطی نگهداری می‌شوند؟»

http://honaronline.ir/Image/News/2015/3/55447_635621845226613285_l.jpg

در ادامه بیانیه آمده است: «در شرایطی که حتی اطلاعات دقیقی از آرشیو آثار موزه در دسترس نیست، همیشه شائبه‌ فقدان و عدم امنیت آثار وجود خواهد داشت. دغدغه دیگری که در ارتباط با بودجه هنرهای تجسمی وجود دارد، عدم ایفای نقش صحیح موزه در جهت خرید و جمع‌آوری آثار جدید و بالا‌بردن غنای گنجینه‌ موزه است. انجمن هنرمندان نقاش ایران با ابراز نگرانی نسبت به اتفاقات جاری در حوزه هنرهای تجسمی کشور، دست کمک و همیاری به سوی مسئولان دراز کرده، آمادگی خود را در جهت حضور و تعامل کارشناسانه با موزه هنرهای معاصر و تمامی ارگان‌ها و سازمان‌های ذی‌ربط اعلام می‌کند».

معصومه مظفری، رئیس انجمن هنرمندان نقاش، درباره دلیل صدور این بیانیه نسبت به اتفاق‌هایی که برخی از آنها مربوط به چندماه قبل هستند، به «شرق» گفت: «وقتی خبر خروج تعدادی از آثار مربوط به موزه هنرهای معاصر منتشر شد، در نظر داشتیم بیانیه‌ای صادر کنیم، اما به تغییرات هیأت‌مدیره منجر شد و به همین دلیل فرصت لازم در این زمینه به وجود نیامد. بعد از انتشار خبر استرداد آثار موزه هنرهای معاصر تهران از آمریکا، بار دیگر شرایطی به وجود آمد تا بتوانیم نگرانی‌های خود را بیان کنیم».او افزود: «موضوع دیگری که عزم ما را برای صدور این بیانیه جزم کرد، اقدام موزه قطر بود. این موزه برخی از آثار ایرانی را به نمایش گذاشته و در توضیح آنها نوشته است آثار قاجاری، صفوی و درباره برخی دیگر از کارها عنوان کرده است که درباره شکار هستند و اسمی از ایران ذکر نشده؛ این موضوع بسیار نگران‌کننده است چون نه‌تنها قطر بلکه کشورهای اطراف هم مدعی آثاری هستند که مربوط به ایران است. ما حتی فکر کردیم در نامه‌ای به موزه قطر به آنها پیشنهاد دهیم که می‌توانیم کارشناسانی برای معرفی اثر و تکمیل اطلاعات بفرستیم و از این طریق اعتراض خود را نشان دهیم چراکه قطر سرمایه‌گذاری زیادی روی هنر انجام داده و از این طریق در حال ساخت تاریخ برای خود است».

در بخش دیگری از این بیانیه به واگذارشدن موزه هنرهای معاصر اهواز به بخش خصوصی اشاره شده است که مظفری درباره اعتراض انجمن نقاشان دراین‌باره، گفت: «بعد از اینکه موزه اهواز به بخش خصوصی سپرده شد، نمایشگاه «آبی ایرانی» را برگزار کرد که تعدادی از اعضای انجمن ما هم در آن حضور داشتند. با برپایی این نمایشگاه، تا حدی نگرانی ما درباره واگذاری موزه به بخش خصوصی برطرف شد و امیدواریم از این پس هم این نهاد خوب عمل کند بااین‌حال شاهد سپردن امور به بخش خصوصی هستیم، درصورتی‌که دولت موظف است به موزه‌ها رسیدگی کند و بودجه‌ای در اختیار آنها قرار دهد. ما هر زمان این دغدغه‌ها را بیان کرده‌ایم، با پاسخ کمبود بودجه مواجه شده‌ایم و همین موضوع باعث شده اقدامی صورت نگیرد». مجید ملانوروزی، مدیر مرکز هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر تهران هم در واکنش به این بیانیه به «شرق» گفت: «بیش از هر چیزی از اینکه انجمن‌ها، نهادها و هنرمندان هنرهای تجسمی به مسائل این حوزه حساس هستند و واکنش نشان می‌دهند، خوشحالیم. درباره بیانیه‌ای که در رابطه با خروج آثار از موزه هنرهای معاصر منتشر شده، باید یک‌بار دیگر توضیح بدهم که ١٥ سال قبل این موزه، پالایش شد و آثاری در انبار وزارت ارشاد جای گرفته بود که ناشی از خیانت انباردار این وزارتخانه بود و او هم از کارش اخراج و به مجازات زندان محکوم شد. این موضوع از سوی وزارت ارشاد، شناسایی، اطلاع‌رسانی و شفاف‌سازی شد و با برگرداندن آثار و برگزاری نمایشگاه سعی کردیم ذهنیت‌ها را درباره این مسئله آسوده کنیم».

http://www.honaronline.ir/Image/News/2015/3/55471_635622034880514395_l.jpg

او سپس به واگذاری موزه هنرهای معاصر اهواز اشاره کرد: «در وهله اول موزه اهواز و اداره هنرهای تجسمی ارشاد این شهر باید پاسخ‌گو باشد، اما پرسش من این است در هشت‌سالی که موزه اهواز و آبادان تعطیل بودند، چرا واکنشی به تعطیلی این موزه‌ها نشان داده نشد؟ ما با همکاری منطقه آزاد اروند، موزه اهواز را بازسازی و بازگشایی کردیم و الان هم بخش خصوصی نمایشگاه برگزار کرده است. این موزه در دست ارشاد است و نمایشگاه‌هایی از سوی بخش خصوصی در آن برگزار می‌شود. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که دولت یازدهم در شرایط اقتصادی نامناسبی قرار دارد، اما تلاش کرده‌ایم موزه‌ها را زنده نگه داریم». ملانوروزی در پاسخ به بیانیه انجمن نقاشان درباره به‌روزنبودن موزه هنرهای معاصر و افزوده‌نشدن آثار جدید به گنجینه این نهاد، اظهار کرد: «درحال‌حاضر هزینه لازم را برای خرید آثار مناسب برای گنجینه موزه نداریم. ضمن اینکه مشکل دیگرمان فضای محدود گنجینه است؛ آرشیو موزه پر است، بنابراین باید فضای جدیدی به موزه افزوده شود و نیاز است پول لازم هم فراهم شود، یا تعدادی از آثار کم شود که این موضوع هم نیاز به بررسی دارد. ضمن اینکه ما در حال عکاسی از آثار موزه هستیم تا اطلاعات آنها در آرشیو موزه ثبت شود حتی چاپ‌های دستی آمده چاپ شده و صحافی‌شده هستند. یک ناشر خارجی و یک ناشر ایرانی مقیم خارج هم پیشنهاد انتشار کتابی از این آثار را ارائه کرده‌اند که درنهایت یکی از آنها انتخاب و برای انتشار در خارج از ایران با موزه همکاری خواهند کرد». او با بیان اینکه تعداد آثار موزه حدود ‌هزار‌و ٥٠٠ اثر است، ادامه داد: «تمام آثار موزه حداقل در پنج جلد تا پایان مهرماه سال آینده منتشر می‌شوند. با چهار، پنج موزه جهان هم برای مرمت و ارائه خدمات به نمایشگاه‌های داخلی موزه قرارداد بسته شده است. درحال‌حاضر همراه با هر اثر خارجی‌ای که از این موزه به نمایشگاه‌های خارجی امانت داده می‌شود، یک اثر ایرانی هم باید به نمایش گذاشته شود و با این کار ضمن معرفی هنر ایران از موزه‌های خارجی خواسته‌ایم در درآمد حاصل از نمایشگاه‌هایی که از آثار ما برگزار می‌شود، سهیم شویم و این شراکت از طریق تجهیز و به‌روزکردن سیستم‌های امنیتی، نور، تهویه و کتابخانه است».

ملانوروزی با بیان اینکه اتفاق‌های پیش‌آمده در موزه لوور یا اکسپوی میلان ارتباطی به عملکرد مرکز هنرهای تجسمی ندارد، چنین جمع‌بندی کرد: «در این دو سال فضای نمایشگاه‌های تجسمی کمترین تنش را داشته است درحالی‌که ما بارها برای پاسخ‌گویی به مجلس رفته‌ایم، اما ترجیح داده‌ایم از هنرمندان و گالری‌داران دفاع کنیم و همواره آماده پاسخ‌گویی به رسانه‌ها و انجمن‌ها هستیم».

شهروند/با اردوان کامکار، نوازنده سنتور و عضو گروه «کامکارها» آدم‌هایی وارد موسیقی شده‌اند که نه دانش دارند و نه اخلاق موسیقی اصیل به حاشیه رانده شده و موسیقی کثیف و سطح پایین پررنگ شده است

آزاده صالحی روزنامه‌نگار

اردوان کامکار یکی از هنرمندان معاصر در عرصه نوازندگی سنتور و کوچکترین عضو گروه «کامکارها» است. او آموزش سنتور را از ۴سالگی و نزد پدرش حسن کامکار آغاز کرد و فعالیت خود را در این حیطه تا امروز ادامه داده است. این هنرمند در کارنامه خود انتشار آلبوم‌هایی چون «برتارک سپیده»، «ماهی برای ‌سال نو»، «برفراز باد»، «دریا»، «ریزدانه‌های الماس» و... را نیز ثبت کرده است. او در سال‌های گذشته به‌عنوان نوازنده سنتور در آلبوم «شب، سکوت، کویر» با استاد محمدرضا شجریان همکاری کرد و در آلبوم موسیقی فیلم «سنتوری» نیز فعالیت داشت. کامکار علاوه بر آثاری که تا امروز در قالب تکنوازی سنتور خلق کرده، قطعات بسیاری هم برای گروه‌نوازی سازهای ایرانی ارایه کرده که مورد توجه اهالی موسیقی قرار گرفته است، با این هنرمند درباره وضع موسیقی امروز به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

http://musiceiranian.ir/images/news-pic/2015/01/e14417535d16d113825e3f6185360218.jpg

می‌خواستم سوال اول را درباره خود گروه «کامکارها» بپرسم، «کامکارها» به باور اهالی موسیقی از معدود گروه‌هایی بوده که توانسته‌ در تبیین زوایای موسیقی نواحی، به‌ویژه کردی در جوامع بین‌الملل سهم زیادی داشته باشد، اگر ممکن است درباره تأثیر برگزاری کنسرت‌ها در خارج از کشور بگویید؟

در سال‌های گذشته کشورهای دیگر اطلاعات کمی نسبت به ایران داشتند، چه برسد به این‌که درباره وضع موسیقی ما بدانند. شاید باور نکنید اما اغلب کشورهایی که در آن‌جا به برگزاری کنسرت می‌پرداختیم، نمی‌دانستند در کجای نقشه قرار دارد، حتی خاطرم است به‌عنوان مثال در جریان حضور در فستیوالی در آمریکا بعد از کنسرت، در پاسخ به این سوال که ایران کجاست فقط ٢٠ دقیقه به هر مخاطب توضیح دادیم، ولی به مرور زمان این مسأله از بین رفت و ایران توانست جایگاه خوبی از منظر موسیقی در بین کشورهای دیگر داشته باشد و این هم در نوع خود جای خوشبختی است. ما برای آن‌که بتوانیم در مجامع بین‌المللی جایگاه موسیقی ایرانی را پررنگ کنیم، فعالیت‌های زیادی انجام دادیم. به‌عنوان مثال با شرکت‌های موسیقی فعال و خوشنام همکاری کردیم و از این رهگذر به نتایج خوبی هم دست یافتیم. یک نکته دیگر را هم به شما بگویم و آن این‌که گاهی در رسانه‌ها منعکس می‌شود که فلان خواننده در خارج از کشو تور کنسرت برگزار می‌کند، ولی واقعیت این است که هیچ مخاطب خارجی در این کنسرت‌ها شرکت نمی‌کند، به خاطر این‌که به آن شکلی که باید شناختی نسبت به موسیقی ایرانی ندارد، ولی درباره ما این نکته برعکس بود، وقتی درسال‌های گذشته در کشورهای دیگر کنسرت می‌دادیم، سالن سرشار از مخاطبان خارجی می‌شد. همین مسأله برای ما جذابیت داشت و به ما انگیزه بیشتری داد که با شرکت‌های موسیقی که در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، ارتباط بیشتری برقرار کنیم، به این شکل که قیمت را پایین بیاوریم، مشروط بر آن‌که موسیقی ایرانی در دنیا معرفی شود. در این زمینه هم همان‌طور که اشاره کردم، عملکرد موفقیت‌آمیزی داشتیم‌.

همین نکته که می‌گویید در سال‌های گذشته هنوز شناختی نسبت به موسیقی ایران در مقایسه با امروز وجود نداشت، مخاطبان خارجی از کنسرت کامکارها استقبال می‌کردند به ‌نظرتان چه عاملی باعث این مسأله می‌شد؟

اگر بخواهم در این زمینه صادقانه پاسخ دهم باید بگویم آن اوایل، منظورم سال‌ها پیش است، این مخاطبان اتفاقی به کنسرت ما می‌آمدند، یعنی شرکت‌هایی که ما با آنها کار می‌کردیم خود مخاطبانی داشتند و مثلا به وقت برپایی هر کنسرت، ٢هزار نفر را دعوت می‌کردند و آنها به این کنسرت‌ها می‌آمدند، بنابراین بخشی‌ از مخاطبان خارجی با موسیقی ما به این ترتیب آشنا شدند، ولی بعد از آن به‌تدریج تعداد مخاطبان کنسرت‌های ما افزایش یافت، یعنی آنها از یک جایی به بعد آگاهانه به این کنسرت‌ها می‌آمدند که در نوع خود برای ما ارزشمند بود، حتی بارها شاهد این مسأله بودیم که بعد از پایان کنسرت، موبایل‌ها و لپ‌تاپ‌هایشان را باز می‌کردند و به جست‌وجوی نام ایران و یافتن اطلاعات بیشتر درباره این کشور می‌پرداختند. این نشان می‌داد موسیقی ایران توانسته مخاطبان خارجی را به خود جلب کند. خوشبختانه امروز دیگر این‌طور نیست، جایگاه موسیقی ایران و گروه «کامکارها» در کشورهای دیگر به خوبی جا افتاده است و مخاطبان موسیقی به خوبی با ما و کارمان آشنایی دارند.

گروه «کامکارها» از ابتدای تأسیس تا امروز برای خود قواعدی داشته است، به این شکل که هیچ نوازنده‌ای بر نوازنده دیگر برتری ندارد و همه یکسان هستند، اگر ممکن است درباره این مولفه هم صحبت کنید؟

درست است، در گروه «کامکارها» من همان قدر دستمزد می‌گیرم که مثلا برادرم هوشنگ دریافت می‌کند. درواقع از ابتدا تز ما این بود که خود گروه مطرح شود، نه این‌که اسم کسی بر سایر اعضای گروه برتری پیدا کند.

خاطرم هست هوشنگ کامکار در نشست خبری «آلبوم کوچ بنفشه‌ها» از خواننده‌سالاری و خواننده‌محوری انتقاد کرد، می‌خواهم در این گفت‌وگو از شما بپرسم اگر به‌عنوان مثال به جای برادرتان بیژن، فرد دیگری به غیر از اعضای خانواده «کامکارها» قرار بود خوانندگی در گروه را برعهده بگیرد، ممکن بود این مسأله خواننده سالاری در گروه شما هم پررنگ شود؟

نه، چون همان‌طور که اشاره کردم مبنای گروه «کامکارها» از ابتدا بر مشارکت گروهی مبتنی بود. یادم هست چند ‌سال پیش شهرام ناظری نسبت به همکاری با گروه «کامکارها» ابراز علاقه کرد و «کامکارها» هم این مسأله را پذیرفتند و با او همکاری کردند. قرار شد کنسرتی در کردستان عراق اجرا کنیم، پیش از شروع کنسرت من به عینه متوجه می‌شدم که او قصد دارد خودش را پررنگ‌تر از سایر اعضای گروه مطرح کند اما به هر حال شرایط گروه طوری بود که نه‌تنها او بلکه هیچ خواننده دیگری چنین مجالی پیدا نکرد. حالا ممکن است به فرض شهرام ناظری از من نوعی هم بهتر باشد اما سیاست گروه این است که همه باید یکسان مطرح شوند و از شرایط یکسان بهره بگیرند. به‌ نظرم این مسأله هم درست است، شما فکر کنید آن آدم‌هایی که به تک‌محوری و پررنگ شدن در موسیقی علاقه‌مند بودند امروز کجا هستند و چه می‌کنند؟!

http://songsara.net/wp-content/uploads/2014/07/01800349008p03.jpg

در ارتباط با صحبت شما یادم افتاد خواننده جوانی در پاسخ به درخواست ما برای مصاحبه این شرط را مطرح کرد که در صورتی مصاحبه می‌کند که عکسش در ابعاد بزرگ روی جلد نشریه چاپ شود، دیدگاه‌تان نسبت به چنین برخوردهایی چیست؟

خب! این هم از کوته‌فکری آن خواننده است. این مسائل واقعا در عرصه موسیقی امروز آزار‌دهنده است، البته باید بپذیریم چنین خوانندگانی زودگذر هستند و فعالیت‌شان زود هم به پایان می‌رسد. اصلا فرض را بر این می‌گذاریم که فلان نشریه بپذیرد به شرطی با فلان هنرمند مصاحبه کند که عکسش را هم بزرگ روی جلد چاپ کند، که چه بشود؟ شما فرض کنید وزیری در سال‌های گذشته عکسش به ‌کرات روی جلد نشریات منتشر می‌شد، آیا مردم امروز او را به یاد دارند؟ درحالی‌که در آن سالی که او وزیر بود هر روز عکسش در نشریات چاپ می‌شد. تصور می‌کنم آنچه اهمیت دارد این است که هنرمند بتواند کار تاثیرگذاری از خود عرضه کند. این است که می‌ماند و هیچ‌وقت هم از یادها نمی‌رود. یک نکته را هم بگویم هنرمند واقعی که خودش می‌داند چه در چنته دارد هیچ‌گاه چنین درخواست‌هایی از نشریات نمی‌کند، چون احتیاجی به این چیزها ندارد، ضمن این‌که همیشه بر این باور بوده‌ام هنرمند فرقی با دیگر افراد جامعه ندارد. واقعا فرق من نوازنده سنتور با یک لوله‌کش چیست؟ هیچ فرقی با هم نداریم. هرکدام‌مان به فراخور فعالیت خود در رشته‌ای که در آن هستیم، فعالیت می‌کنیم. چرا باید برخی از هنرمندان فکر کنند تافته جدابافته از جامعه هستند؟! این برای من همیشه سوال بوده است.

یک سوال هم درباره ارتقای سطح شنیداری موسیقی از سوی هنرمندان در جامعه فعلی داشتم، خود شما فکر می‌کنید در حال‌حاضر چند ‌درصد این اتفاق به دست هنرمندان معاصر شکل گرفته است؟

مسأله اینجاست اگر هنرمند بخواهد بنا به سلیقه عامه مردم پیش برود باید اصولا روش کار خود را تغییر دهد، مثل همان کاری که در موسیقی پاپ وجود دارد، هنرمند در این وادی کاری را می‌کند که مطابق سلیقه عامه مردم است. در این صورت هم آن هنرمند نمی‌تواند در یک کنسرت، اشعاری از مولانا، حافظ، ابتهاج و... ارایه دهد، طبیعی هم است، چون اغلب مخاطبان، به جز آنها که به شکل تخصصی موسیقی اصیل ایرانی را دنبال می‌کنند این جور موسیقی را دوست ندارند. مخاطب عام بی‌تعارف بگویم، امروز موسیقی‌ای دوست دارد که کلام آن از جنس «دوستت دارم‌ها» و «فدایت شوم‌ها» باشد.

خب در این شرایط به نظر شما این وظیفه هنرمند نیست که سطح این سلیقه سطحی و نازل را ارتقا دهد؟

بله، خیلی هم خوب است، ولی نکته‌ای که شما مطرح می‌کنید در ایران جواب نمی‌دهد‌.

چرا؟

در گذشته هنرمندانی که در عرصه پاپ کار می‌کردند، از سواد و معلومات و اخلاق و منشی برخوردار بودند و بزرگتری و کوچکتری می‌دانستند، ولی امروز وضع برخی از هنرمندان در عرصه موسیقی پاپ واقعا اسفبار است. آدم‌هایی آمده‌اند که اخلاق را فراموش کرده‌اند و دانش لازم را نسبت به کارشان ندارند. در استودیوهای خانگی نشسته‌اند و یک‌سری آثاری ضبط می‌کنند که آدم از شنیدن کلام این آثار شرمش می‌شود، حتی در برخی از این آهنگ‌ها فحش ناموسی هم هست، مخاطب هم خریدار این آثار است و پیش خودش فکر می‌کند این خواننده عجب آدم جسور و شجاع و تابو‌شکنی است. خنده‌دار این است که حتی گاه، برداشت سیاسی هم از این آثار می‌شود، درحالی‌که آن خواننده بی‌دانش حتی هر را از بر در حیطه سیاسی تشخیص نمی‌دهد و این برداشت اشتباه است. وقتی این مسائل را می‌بینم تاسف می‌خورم که در چه دوره‌ای و با چه سختی کار کردم. یادم هست اسم یکی از آلبوم‌هایم را می‌خواستم بگذارم «رقص باد»، باورتان نمی‌شود شش، هفت ماه فقط می‌رفتم و می‌آمدم چون نمی‌گذاشتند این اسم روی آلبوم باشد، می‌گفتند بگذار «بر فراز باد».

ولی امروز فضا بازتر شده است؟

http://davoudgholami.com/images/slider/137865250285.133.194.208.jpg

بازتر شده و به همان نسبت فاسدتر هم شده است.

منظورتان از فساد به‌طور مشخص، هرج‌ومرجی است که در موسیقی پاپ وجود دارد؟

نه به‌طورکلی منظورم فساد در کل عرصه موسیقی است. موسیقی امروز این‌قدر فاسد شده که شما شک نکنید چند روز دیگر بعید نیست بزرگان موسیقی هم به این فساد دچار شوند. دلیلش هم این است که همه می‌خواهند شبیه دیگری کار کنند، هیچ کس نمی‌نشیند کار خودش را کند. همه می‌خواهند مردم کوچه بازار را با ارایه آثارشان راضی نگه دارند، غافل از این‌که دیگر فکر نمی‌کنند که رسالت هنرمند واقعی چیز دیگری است.

پس حالا دو بحث به وجود آمد، یکی این‌که با این حرف‌ها دارید به من می‌گویید با موسیقی مردمی مخالفید و دیگر این‌که معتقدید ماهیت موسیقی ایرانی به‌گونه‌ای است که همیشه باید همان طیف خاص و محدود مخاطب را داشته باشد، درست است؟

نه؛ منظورم من این است که موسیقی از راه درست هم می‌تواند به تمام مخاطبان راه پیدا کند. انجام این کار هم عجیب نیست، کما این‌که خود ما مجموعه کارهایی که کرده‌ایم دارای این مولفه هستند و توانسته نظر عموم مردم را به خود جلب کند. درد ما در موسیقی یکی، دو تا نیست، امروز هنرمندی مثل مایکل نیمن از «دوزله» و «نی» در کارهایش استفاده می‌کند، ولی برخی از هنرمندان ایرانی حتی نمی‌دانند چنین سازهایی وجود دارد، درد اینجاست وقتی کارهای نیمن را می‌شنوند، او را تحسین می‌کنند که چه حرکت خارق‌العاده‌ای انجام داده و از این سازها استفاده کرده است.‌

شما به مسأله آنچه خود داشت ز بیگانگان تمنا می‌کرد، اشاره می‌کنید؟

دقیقا. می‌خواهم بگویم من مخالف این‌که موسیقی داخل جامعه برود، نیستم، کما این‌که فراموش نکنیم تا امروز بسیاری از آثار موسیقی اصیل ایرانی توانسته در جامعه و نزد مردم جایگاه و پایگاه خوبی داشته باشد.

اصلا آقای کامکار شما به موسیقی فاخر و تقسیم‌بندی‌هایی از این دست اعتقادی دارید؟

نه به آن شکل، ولی قطعا فرقی هست میان هنرمندی که سال‌ها عمرش را می‌گذارد و یک قطعه ارکسترال می‌نویسد با کسی که یک تصنیف عاشقانه سطحی می‌سازد. طبیعی است که ساخت ترانه عاشقانه احتیاج به تکنیک خاصی ندارد، ولی این‌که هنرمندی این‌قدر سواد و دانش داشته باشد که قطعه ارکسترال بنویسد، مهم است. اصلا چرا راه دور برویم، خیلی‌ها هنوز از تأثیر موسیقی بر جامعه مطلع نیستند یا عده‌ای هنوز از این‌که موسیقی در دانشگاه تدریس می‌شود، تعجب می‌کنند. خب! در چنین شرایطی شما انتظار دارید هنرمند چگونه در ارتقای سطح شنیداری جامعه نقش داشته باشد؟! یک موقعی بود که می‌گفتند تهاجم فرهنگی و سمومی از خارج کشور وارد موسیقی می‌شود، حالا مسأله این است که سم موسیقی داخل کشور بیشتر شده است. چیزی که بیشتر مرا نسبت به فضای موسیقی امروز دلزده می‌کند، رفتارهای دوگانه است. به‌عنوان مثال آثار من در سال‌های اخیر در هیچ محفل موسیقی به آن شکل مطرح نمی‌شود، فقط زمانی که برخی از آقایان می‌خواهند به چیزی یا جایی افتخار کنند، یاد من می‌افتند، این رفتارها آزاردهنده است، تجربه ثابت کرده که موسیقی ایرانی فقط تا چند‌ سال اول پیروزی انقلاب خوب بود و توانست رشد کند و بعد هم رها شد، حالا شرایط طوری شده که موسیقی اصیل ایرانی به حاشیه و انزوا رانده شده و موسیقی کثیف و سطح پایین با کلام نامناسب نقل محافل شده است. گاهی وقتی آثاری از این دست را گوش می‌دهم با خود فکر می‌کنم آدم اگر خودفروشی کند، بهتر از این است که به تولید چنین اثری دست بزند.

http://media.farsnews.com/Media/8707/ImageReports/8707260944/9_8707260944_L600.jpg

ولی به‌هرحال همین نوع موسیقی سطح پایین که شما به آن اشاره می‌کنید در تمام کشورها در کنار موسیقی فاخر وجود دارد و انکارنشدنی است؟

درست است، من هم نمی‌خواهم وجودش را انکار کنم، فقط می‌گویم این نوع موسیقی، مخصوص رستوران‌ها و اماکن تفریحی است. الان مرزها گم شده است، همان‌طور که گفتم موسیقی خوب به حاشیه رفته و موسیقی بی‌کیفیت پررنگ شده، طبیعی است در چنین شرایطی مردم نمی‌توانند فرق میان موسیقی بد و خوب را تشخیص دهند، مسأله این است که امروز، گوشت را گذاشته‌اند جلوی اسب و کاه را جلوی شیر.

برخی بر این باورند بخش عمده‌ای از موسیقی اصیل ایرانی بیش از آن‌که به ملودی متکی باشد به کلام تکیه می‌کند، خود شما چقدر با این مسأله موافقید؟

اصلا موافق نیستم، این را از بچگی توی مغزمان کرده‌اند که خواننده و کلام است که می‌تواند به یک اثر موسیقی جلوه بدهد، درحالی‌که این مسأله اشتباه است و ملودی آثار خوب موسیقی اصیل ایرانی توانسته در این سال‌ها به خوبی مخاطب را اقناع کند. کما این‌که زنده‌یاد استادمحمدرضا لطفی یک ساعت تار تنها می‌زد و همه هم لذت می‌بردند. همه، منظورم مخاطبان موسیقی است، پس این‌طورنیست که فقط در موسیقی به کلام تکیه شود. بماند که امروز همه مرزها در یکدیگر گم شده است. گاه می‌بینم فلان هنرمند برای آن‌که اثرش بیشتر با استقبال روبه‌رو شود، دست به کارهایی می‌زند که اصلا شایسته او نیست، این کار مثل آن است که برای تولید یک کفش، از نخ آمریکایی، چرم فرانسه و پاشنه‌کش آلمان استفاده کنیم و بعد پای ایرانی را داخل آن بگذاریم. این‌ طوری نمی‌شود. من متاسفم که می‌بینم امروز برخی از هنرمندان خوب دست به چنین کارهایی می‌زنند. فعالیت‌شان را مطابق با سلایق نازل و نگاه‌های سطحی‌نگرانه برخی مخاطبان کرده‌اند، ولی هنرمندی مثل استاد شجریان همیشه راه خودش را رفته و کسی هم جرأت نکرده به او لطمه بزند، چون راهی که او انتخاب کرده، درست بوده است.

البته این مسأله به شرایط جامعه هم بستگی دارد؟

نه، اتفاقا آن زمان شرایط برای موسیقی بدتر بود، ولی شجریان راه درست را انتخاب کرد، خودش را حفظ کرد، این نکته مهمی است، ولی بعضی‌ها نتوانستند خودشان را حفظ کنند.

از این بحث که بگذریم، آخرین آلبومی که از شما منتشر شد «ریزدانه‌های الماس» بود، امروز باب شده که هنرمندان ترجیح می‌دهند کارهایشان را به جای عرضه در قالب آلبوم، در شبکه‌های اجتماعی عرضه کنند، نظر شما در این‌باره چیست؟

من هم این کار را چهارسال پیش کرده‌ام که امیدوارم در ماه‌های آتی در سایتی که مدنظرم است به معرض دید گذاشته شود.

پس کارهای شما قرار است در یک سایت مشخص به معرض دید گذاشته شود، نه در تمام شبکه‌های اجتماعی؟

بله. در یک سایت مشخص است و جالب است بدانید در کنار ارایه آثارم، یک‌جور مستر کلاس هم برگزار می‌کنم، یعنی به فرض هنرجویی که در کانادا نشسته هم می‌تواند از این طریق تعلیم ببیند.

انگار انجام این کار یعنی ارایه اثر در یک سایت مشخص در قیاس با تولید آلبوم به‌صرفه‌تر است؟

صرفه که چه عرض کنم، فاجعه است، شما فرض کنید کار من در قالب آلبوم همیشه فروش راضی‌کننده‌ای داشته، ولی باورتان می‌شود چیزی به من از این فروش سرشار نمی‌رسد؟ خب وقتی من چنین شرایطی دارم دیگر فلان هنرمند چه باید کند.

http://www.ava24.ir/files/ava24-ir/NewsSystem/7-21-2015/ardavan.jpg

یعنی می‌خواهید بگویید انتشار آلبوم در این دوره زمانه دیگر بازگشت مالی برای هنرمند ندارد؟

هیچ بازگشتی ندارد، هیچی به معنی واقعی کلمه، روی این اصل من تصمیم گرفته‌ام از طریق سایتی که به آن اشاره کردم همه کارها را خودم انجام دهم. در حال‌حاضر تعداد زیادی کار منتشر‌نشده دارم و حالا از طریق این سایت می‌توانم این آثار را منتشر کنم. به‌ نظرم هم این‌طوری بهتر است، چون دیگر مخاطب یک‌راست با خود هنرمند طرف می‌شود و پای هیچ واسطه‌ای در بین نیست.

به‌طور مشخص در شاخه سنتور وضع هنرمندان جوانان را چطور می‌بینید؟ خاطرم هست برادرتان هوشنگ در گفت‌وگویی به این مسأله اشاره می‌کرد که با واژه ابداع موافق نیست، چون ابداعی در این سال‌ها به آن شکل در موسیقی صورت نگرفته، با این حال می‌خواهم از شما بپرسم چقدر در این سال‌ها شاهد نوآوری در موسیقی بوده‌اید؟

هنرمندان جوان امروز خوب کار می‌کنند و عملکردشان راضی‌کننده است، به‌خصوص در بین شاگردان من کسانی هستند که گاهی رویم نمی‌شود بگویم آنها شاگرد من بوده‌اند (البته خودشان به این مسأله افتخار می‌کنند کما این‌که خود من همیشه به شاگردی استادانم افتخار کرده‌ام) این‌قدر که مستعد هستند و طبعا آینده درخشانی هم خواهند داشت، ولی به‌طورکلی در زمینه سنتور رشد و پیشرفت خوبی داشته‌ایم.

آیا تمایل دارید به‌عنوان نوازنده در ارکسترهایی که اخیرا پا گرفته‌اند مثل سمفونیک، ملی یا ارکستر سازهای ملی فعالیت کنید؟

بله، چرا که نه. البته در این ارتباط از من دعوت هم شده و قرار است در آینده نزدیک با ارکستر ملی و سمفونیک همکاری کنم.

حرف دیگری هم دارید که بخواهید به پایان این گفت‌وگو اضافه کنید؟

فقط از مردم تقاضا می‌کنم کمی در شنیدن آهنگ‌هایی که امروز باب‌شده تامل کنند و حوصله به خرج دهند، به کلام این نوع موسیقی‌ها توجه بیشتری کنند، اگر فرزندشان درباره این کار از آنها پرسید روی‌شان می‌شود درباره‌اش به او توضیح دهند؟! چون به هرحال اعتقاد شخصی من این است که جای این نوع موسیقی در خانواده نیست.

قانون/فروش فیلم ها از سال آیند‌ه اینترنتی می‌شود

گروه فرهنگ و هنر

شنبه اولين مراسم تقد‌ير از هنرمند‌ان انجمن صنفي شركت‌ها و موسسات فيلمسازي ايران برگزار شد‌. قرار است انجمن صنفي فيلمسازي ايران اولين نهاد‌ صنفي‌ای باشد‌ كه پيگير حل مسائل مربوط به فيلمسازان باشد‌.متن زير گفت و گويي با پویا پورمعانی به عنوان برگزار كنند‌ه مراسم است. او همواره د‌ر حوزه های وید‌ئویی، مستند‌ ،فیلم کوتاه و د‌استانی فعالیت د‌اشته است. گفت وگوي زير د‌ر خصوص شرايط و نحوه عملكرد‌ انجمن فيلمسازي است.

ورود‌ سرمایه گذاران به حوزه فیلمسازی باید‌ به چه صورت انجام گیرد‌؟

یکی از د‌غد‌غه های ما چگونگی ورود‌ سرمایه‌گذاران به این حیطه است . افراد‌ خواهان سرمایه‌گذاری باید‌ به مجموعه های حقوقی که د‌ارای مجوز تهیه و تولید‌ فیلم از اد‌اره سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد‌ اسلامی است مراجعه کرد‌ه و وارد‌ مذاکره شوند‌. د‌ر زمینه صحت مجوزها انجمن صنفی شرکت ها و موسسات فیلمسازی ایران یا اد‌اره سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد‌ اسلامی د‌ر حوزه وید‌ئویی می تواند‌فعالیت هایی را انجام د‌هد‌ و از هویت حقوقی و واقعی افراد‌ مطمئن شود‌. ما به این افراد‌ حقیقی و حقوقی د‌ر انجمن صنفی شرکت ها و موسسات فیلمسازی ایران این اطمینان را می د‌هیم که اگر د‌ر قرارد‌اد‌ها اختلاف فی مابین آنها پیش آید‌، توسط هیات د‌اوری انجمن رسید‌گی خواهد‌ شد‌.

البته این مهم رو یاد‌ آور می شوم که باید‌ د‌ر قرارد‌اد‌ فی مابین با موسسه تحت مجوز انجمن ، این قید‌ را یاد‌ آور شوند‌ تا د‌ر صورت لزوم شورای د‌اوری، انجمن بین آنها قضاوت کند‌.

http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1394/7/5/651960_619.jpg

چه راهکارهایی برای ورود‌ امن سرمایه گذاران به حیطه فیلمسازی اند‌یشید‌ه اید‌؟

برای ورود‌سرمایه گذار به این حیطه تمهید‌اتی اند‌یشید‌ه شد‌ه تا ازآرامش روانی برخورد‌ار باشد‌. این تمهید‌ات به صورتی است که تا ماد‌امی که سرمایه گذار و عوامل فیلم به پول‌شان نرسند‌، از کلید‌ خورد‌ن پروژه بعد‌ی توسط انجمن جلوگیری می شود‌.

برای کسانی که می خواهند‌ به عنوان بازیگر به این حیطه ورود‌ کنند‌ چه توصیه ای د‌ارید‌؟

بحث د‌یگری که همیشه مورد‌ سوال است د‌ر حوزه بازیگری است. بازیگران و کسانی که علاقه د‌ارند‌ د‌ر این حیطه وارد‌ شوند‌ ،من به عنوان مد‌یرعامل شرکت نگاه سینماگران پویا به آنها پیشنهاد‌ می کنم که به صورت آکاد‌میک از د‌انشگاه ها ، تئاتر و کلاس‌های بازیگری ورود‌ پید‌ا کنند‌ و به د‌فاتر تولید‌ فیلم معرفی بشوند‌. معضل بزرگی که ما د‌ر بخش بازیگری د‌ر ایران د‌اریم این‌است که افراد‌ ، بازیگران را می بینند‌ و می خواهند‌ از طریق آنها به نقش آفرینی د‌ر یک فیلم وارد‌ شوند‌ و این طریق کاملا غلط است زیرا بازیگران هم خود‌ توسط کارگرد‌انان انتخاب می شوند‌ و بسیار ناد‌ر می بینیم که بازیگری توسط بازیگر د‌یگر انتخاب شود‌ لذا از این د‌وستان د‌رخواست د‌ارم که توسط کارگرد‌انان ، گروه های کارگرد‌انی و مراکز تهیه و تولید‌ فیلم به این شغل وارد‌ شوند‌ و تشکیل پروند‌ه د‌هند‌ و بنا به شخصیت هایی که د‌ر فیلم ها نیاز است و سوابق بازیگری، از آنها د‌عوت به عمل می آید‌. شرکت ها و موسسات فیلمسازان ایران اطلاع رسانی کنند‌ تا پیگیری های لازم انجام شود‌خواهشمند‌م اگر سوء استفاد‌ه‌ای د‌ر حوزه تولید‌ات وید‌ئویی ،مستند‌، کوتاه و د‌استانی توسط افراد‌ مشاهد‌ه می شود‌ به انجمن .

شاید‌ بسیاری از افراد‌ نام جشنواره یاس را شنید‌ه اند‌ اما از جزییات و نوع این جشنواره چیزی نمی د‌انند‌ ، لطفا د‌ر این مورد‌ بیشتر توضیح د‌هید‌؟

سومین د‌وره جشنواره فیلم های وید‌ئویی یاس که د‌ر تاریخ 11 لغایت 16 مهر 94د‌ر رامسر انجام شد‌ . این جشنواره هر سال برگزار می شود‌ و طی آن فیلمسازان فیلم های خود‌ را به د‌بیرخانه جشنواره ارسال می کنند‌ .فیلم های برگزید‌ه د‌اوری می‌شود‌ و به برترین ها جایزه تعلق می‌گیرد‌اعضای انجمن صنفی شرکت ها و موسسات فیلمسازی ایران یا افراد‌ی که به عنوان یک شخص حقیقی د‌ارای کارت تهیه کنند‌گی یا مجوز از وزارت ارشاد‌ هستند‌ می توانند‌ آثارشان را ارسال کنند‌ و فیلم هایشان مورد‌ ارزیابی قرار گیرد‌ و از آنها د‌عوت شود‌ که د‌ر جشنواره حضور پید‌ا کنند‌. .به د‌اوران این جشنواره که به ترتیب آقایان اسماعیل عفیفه ، رسول توکلی و مجید‌ کریمی و د‌کتر تنظیفی هستند‌ و آثار را به د‌قت مشاهد‌ه کرد‌ه اند‌ و بهترین ها را برای جشنواره برگزید‌ه‌اند‌ د‌ر تاریخ 5 د‌ی 1394و د‌ر قالب مراسم تقد‌یر از د‌اوران و مد‌یران انجمن به رسم یاد‌ بود‌ لوح و جوایزی د‌اد‌ه می شود‌ .علاوه بر این از د‌اوران پروند‌ه های مورد‌ د‌عوی و مهمان ویژه این مراسم جناب آقای محمد‌ حسن پزشک ،معاونت اسبق امور سینمایی د‌ر د‌وره وزارت جناب آقای احمد‌ مسجد‌جامعی د‌ر محل انجمن صنفی شرکت ها و موسسات فیلمسازی ایران تقد‌یر به عمل می آید‌.

فعالیت های اخیر شرکت نگاه سینماگران پویا د‌ر حوزه فیلمسازی کد‌ام‌اند‌؟

کارهای اخیری که شرکت د‌ر آن به عنوان مجری طرح بود‌ که فیلم وید‌ئویی کلاف ،به کارگرد‌انی شهرام شاه حسینی و بازیگری علی انصاریان و زند‌ه به گور به کارگرد‌انی علی جناب ، تهیه کنند‌گی شهرام د‌انش پور و بازیگری استاد‌ سعید‌ راد‌ و بانو پریناز ایزد‌یار د‌ر رسانه های تصویری تولید‌ و پخش شد‌.

مشکلات شما د‌ر انجمن موسسات و فیلمسازی ایران چه مسائلی هستند‌؟

به عنوان یک عضو د‌ر این انجمن شاهد‌ مشکلات زیاد‌ی بود‌م و به د‌نبال احقاق حق هستیم . اولین معضل این است که حد‌ود‌ا یک‌سال است که اعضای تازه وارد‌ را نتوانستیم بیمه تامین اجتماعی کنیم و خود‌م نیز به این مسئله د‌چار شد‌ه ام. بحث د‌یگر کیفیت نامطلوب د‌رمان تکمیلی برای مد‌یران عامل و افراد‌ تحت تکفل آنهاست.

مشکل بزرگ د‌یگر ما د‌ر رابطه با شهرد‌اری هاست که ماد‌ام پیگیری های متعد‌د‌ی که د‌ر این د‌هه انجام شد‌ه هنوز به ملک های مسکونی که افراد‌ د‌ر آن اقد‌ام به تهیه و تولید‌ فیلم می کنند‌ مجوز تعلق نگرفته و باعث پلمپ شد‌ن این د‌فاتر می شود‌.با توجه به وجود‌ پشتیبانی مالی اند‌ک و بود‌جه ناچیز د‌ر پروژه‌ها،تهیه و تولید‌ فیلم د‌ر مراکز تجاری کاری بسیار د‌شوار خواهد‌ بود‌ .مشکل بعد‌ی ،د‌زد‌ی فرهنگی و قاچاق فیلم یا وید‌ئو است که انجمن این نوید‌ را می د‌هد‌ که از سال آیند‌ه فیلم‌ها از طریق سایت اینترنتی عرضه شد‌ه و قاچاق فیلم کمتر و از تکثیرهای غیرقانونی به نوعی جلوگیری می‌شود‌.خواهش می‌کنم مرد‌م فیلم کپی نخرند‌.

قدس/نمایش و نقد «تنها میان طالبان»

دوربین من در کشتن کسی سهیم نشد/ درباره طالبان قضاوت نکردیم

کارگردان «تنها میان طالبان» بیان کرد که اگرچه موقعیت شرکت در عملیاتی که طالبان در نظر داشتند مهیا بود اما نمی‌خواستم دوربین من باعث کشته‌شدن کسی شود.

http://www.defapress.ir/IDNA_media/image/2015/12/96124_orig.jpg

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از مهر، نشست نمایش، نقد و بررسی فیلم مستند «تنها میان طالبان» با حضور محسن اسلام زاده کارگردان، جلیل اکبری صحت منتقد، عوامل فیلم، اهالی رسانه و علاقمندان به سینمای مستند در محل خبرگزاری مهر برگزار شد.

جلیل اکبری صحت در ابتدای نشست با اشاره به اینکه برگزاری نمایش و جلسه نقد فیلم در خبرگزاری مهر سابقه دارد اظهار کرد: برگزاری نمایش و نشست در خبرگزاری مهر به یک سنت خوب در سینما تبدیل شده و جای تشکر دارد. این سنت بخشی از سینمای مستقل را حمایت می کند و باعث می شود برای سینمای حرفه ای مخاطبان تازه ای تعریف شود و گردش اطلاعات حرفه ای سینما را به جریان بی اندازد.

این منتقد پس از تماشای مستند «تنها میان طالبان» گفت: این اثر به نوعی کنجکاوی در نقطه ای است که پیرامون آن اتفاقات زیادی رخ داده است. علی رغم اینکه سازندگان اثر از خطه خراسان با ادبیاتی غنی برخاسته اند اما ادبیات روایت فیلم صرفا بیان یک سری اطلاعات است که انگار صحنه را در کلام تکرار می کند و هیچ کمکی به ترغیب بیننده برای دیدن صحنه های بعدی ندارد. نریشن یا روایت باعث می شود اجزای تشکیل دهنده یک مستند هماهنگی بیشتری پیدا کنند و در این بین استفاده از صنایع ادبی می توانست به غنی تر شدن بیان بی افزاید.

وی افزود: از نکات دیگری که می توان به آن اشاره کرد موقعیت طلایی‌ای بود که طالبان در اختیار کارگردان قرار داد اما انگار مولف از آن استفاده نکرد. البته ما در موقعیت امن فعلی نمی توانیم در این باره قضاوت کنیم و قطعا شرایط آن لحظه خیلی از نقدها را توجیه می کند اما زمانی که طالبان برای عملیات می رفت کارگردان می توانست با آنها همراه شود و همین موضوع بر جذابیت اثر اضافه کند.

اکبری صحت با اشاره به اینکه دیدن مستندهای بیشتر می توانست در تولید این فیلم موثرتر باشد، گفت: برخی بخش های این مستند به دلیل اینکه به پیشینه ها اشاره نکرده نتوانسته وقایع را آنطور که هست عنوان کند. مثلا در بخشی که کودکان در مکتب خانه قرآن می خوانند حرکات شان در نظر اول خیلی منطقی به نظر نمی آید و ممکن است حتی خنده دار تصور شود در صورتی که این نوع تکان خوردن بر اساس هجی کردن و در واقع نوعی روش تدریس سنتی است که در فرهنگ ما هم وجود داشت اما مدت زیادی است که از آن فاصله گرفتیم ولی چون در پس زمینه اطلاعاتی نمی بینیم آنطور که باید متوجه اصل ماجرا نمی شویم.

اطلاعاتی که برای ما تازگی دارد

وی ادامه داد: موقعیت هایی که مستندساز به آن‌ها پرداخته اگرچه بکر نیست اما برای ما تازگی دارد. نوع پرداخت به همراه توجه به برخی جزییات هم می توانست بر درام کار بی افزاید. در تعریف مستند می گوییم مستند اگرچه از جامعه الگو می گیرد اما مثل سرودن یک شعر نو می تواند از بطن اثر یک روایت درونی خلق کند و خلاقیت هایش را در تاثیرگذاری بیشتر به نمایش بگذارد. برخی صحنه ها مثل جایی که از ماه استفاده کرده می خواهیم شاعرانگی را در اثر ببینیم اما کافی نیست. ضمن اینکه جابجایی برخی پلان ها می توانست صجنه های دلهره آور را تاثرگذارتر نشان دهد و به استرس درونی کمک کند. به طور کل آنچه در بخش های مختلف می بینیم این است که به اندازه ای که فیلمساز زجر کشیده در مستند نمایان نشده است. به خصوص که بخش های اول فیلم تاثیری در پیام اثر ندارد و اگر حذف می شد فیلم را ناقص نمی کرد.

محسن اسلام زاده در تایید این سخنان با ذکر اینکه نقد منصفانه ای به مستند وارد شد، گفت: این فیلم به نوعی داستان نوجوانی خودم است. آن زمان در مشهد طالبان را به خاطر مانورهای پی در پی شناختم و یکی از اقوام خبرنگارم گفت ممکن است جنگ در ایران هم شروع شود. ۱۳ سال بعد از طرف روایت فتح پیشنهاد شد مستندی در این باره ساخته شود. در این باره هم مد نظر داشتند تنها بازمانده دیپلمات را پیدا کنیم. با رایزنی های فراوان سفری به افغانستان شکل گرفت که می توانم بگویم ناموفق بود.

وی افزود: بعد از آن شرایط به گونه ای شد که برای این سفر تلاش را آغاز کردم. از دی‌ماه ۹۲ تا خردادماه ۹۳ منتظر جواب طالبان ماندم و در نتیجه قرار شد تنها بروم. تا زمانی هم که برگشتم به غیر از تهیه کننده و همسرم کسی از این سفر مطلع نبود. چون اگر وزارت اطلاعات در جریان قرار می گرفت قطعا مانع این اتفاق می شد و به نوعی ریسک کردم.

این کارگردان اظهار کرد: من برای رسیدن به پاسخ چالش هایی که در ذهنم داشتم به این سفر رفتم. قبل از انجام کار به خاطر تجربه ناموفقی که قبلا داشتم برایم مهم بود این بار بتوانم به جریان های محکم تر و مسئولان بالارتبه تر طالبان وصل شوم. جالب اینکه آخر سفر فهمیدم کسی که سفر را هماهنگ کرده بود، ملا نعیم رییس کمیسیون نظامی یا همان وزیردفاع شان بود.

http://sahebnews.ir/files/uploads/2015/12/sahebnews-1394092516221444_PhotoL.jpg

اعتماد طالبان را جلب کردم

وی ادامه داد: قبل از سفر من یک فیلم ارزشمند دیده بودم که ارسال آن به دست طالبان اعتمادشان را جلب کرد. سال ۱۹۹۶ رضا گرجی مستندساز توانست با ملا اختر محمد مصاحبه ای بگیرد. بعد از دیدن این مصاحبه من با اجازه گرجی فیلم را فرستادم و برای شان گفتم که در انقلاب لیبی حضور داشتم و اگرچه از اهل سنت نیستم اما نگاهم به ایشان مثبت و قابل احترام است، همه اینها باعث شد این تجربه نسبت به دفعه اول موثرتر باشد.

اکبری صحت در ادامه این مبحث اشاره کرد: اینکه مستند پیش روی ما قضاوت نمی کند ویژگی «تنها میان طالبان» محسوب می شود. در طول نمایش بیننده حس بدی از این گروه نمی گیرد و می تواند بدون برداشت های خاص به تماشای فیلم اکتفا کند.

کارگردان درباره این نکته منتقد گفت: شاید ترسیدم. کاملا در طول سفر مشخص بود که طالبان می خواست از دوربین من برای خود فیلم تبلیغاتی بسازد و از این طریق خودش را معرفی کند. به همین خاطر هرجا که من را می بردند دقیق و حساب شده بود و اگرچه گاهی با آنها شوخی می کردم اما دربار برخی مسایل خیلی عصبانی می شدند.

وی درباره نقدهایی که به اثر وارد شد توضیح داد: سختی سفر و بی تجربگی من در این مورد بی تاثیر نبود. یک سری اتفاقات در سفر افتاد که متاسفانه امکان ضبط تصویر نبود و این باعث شد در بخش نویسندگی تکالیف بیشتری احساس شود. من آنجا هرشب همه اتفاقات را می نوشتم و در صدد بودم که کتاب این سفر را چاپ کنم. بعد از بازگشت با نویسنده یک ماه زمان گذاشتیم تا هم تصایر را ببینیم هم نگارش کتاب را به سرانجام برسانیم که در نهایت کتابی با ۶۰ هزار کلمه نتیجه کار بود و بعد از آن به تنظیم نریشن پرداختیم.

علی پیرهادی نویسنده این مستند در ادامه نشست گفت: چندبار خواستیم به سمت نوشتار ادبی برویم و بیشتر از دیالوگ های کوتاه و پر تعلیق استفاده کنیم. بر این اساس برای ۲۰ ساعت راشی که در اختیار داشتیم تلاش کردیم اول پتانسیل ها را شناسایی کنیم. ما با این پیش فرض که با مستندی دگم روبرو هستیم جلو رفتیم که این کار را سخت می کرد. در متن کتاب اطلاعاتی وجود دارد که تصاویری از آن نیست و برای انتقال اطلاعات یا روایت مستند باید نگارشی را مد نظر می گرفتیم تا خط داستانی به هم نخورد به همین خاطر خیلی دست مان برای استفاده از صنایع ادبی باز نبود.

وی افزود: با اینکه این فیلم هیچ قضاوتی نداشت اما برخی معتقدند ما از طالبان حمایت کردیم در صورتی که «تنها میان طالبان» سنگ بنای گفتگویی است برای یک جنبش فکری. سعی کردیم این مستند را گزارشی از حال و هوای کارگردان نشان دهیم که به دنبال کنجکاوی های خود به هر سو پرسه می زند و هر سوالی به ذهنش می آید مطرح می کند. من هم معتقدم اگر راش ها دوباره بازبینی شوند می توان مستند را بیشتر ارتقا داد.

اسلام زاده بیان کرد: برخی جاها واقعا می ترسیدم. ما ساعت ها در بیابان گم می شدیم چون خودشان هم راه را درست بلد نبودند به خصوص که زبان آنها پشتون بود و مترجمی که من را همراهی می کرد فارسی را خوب نمی دانست. به همین خاطر زمانی که می خواستم از سوژه ها سوال بپرسد خیلی وقت من را می گرفت و کلی زمان می برد برایش توضیح دهم که چه می خواهم.

وی در پاسخ به اینکه چرا در عملیات شرکت نکرد گفت: اتفاقا فضای رفتن مهیا بود. من یکبار در روبرو شدن با داعش در فاصله ۱۰۰ متری، ۱۵ ترکش خوردم و در این سفر هم دلم نمی خواست به خاطر دوربین من جنگ راه بیفتد. اینها می‌خواستند به مناطق دیگر بروند و همین موضوع روزها وقت می گرفت و چون شرایط سفر راحت نبود نگران بودم همین راش هایی که دارم را از دست بدهم. با توجه به تجربه هایی که مستندسازانی چون رضا گرجی و حسین جعفریان داشتند، نمی خواستم داشته هایم را از دست بدهم و مهمتر از آن در کشتن کسی سهیم باشم.

http://media.mehrnews.com/d/2015/11/24/3/1915490.jpg?ts=1450406489765

چه کسی قرآن را برای طالبان تفسیر می کند؟

اسلام زاده توضیح داد: درباره مکتب خانه هم می خواستم اشاره کنم که اینها اگرچه قرآن در دست دارند اما در کل آن منطقه هیچ کدام از قرآن ها ترجمه نداشت و معلوم نیست اسلام را چه کسی برای شان تفسیر می کند. انتقاد من به نگرش و تفسیرشان از قرآن بود البته در پاسخ به نقدهای دیگر بگویم که راش های زیادی داشتیم که می شد جواب بدهد اما به خاطر زمان محدود، کوتاه شان کردیم. خودم هم در آخر فیلم از طالبان می پرسم بعد از ۴۰ سال جنگ تکلیف افغانستان چیست؟

وی گفت: در سکانس قبرستان هم که تصاویری با عنوان شهدای طالبان می بینیم اشاره کنم که من دنبال چالش نبودم و می خواستم بگویم بعد از ۲ دهه حضور، چرا هنوز طالبان هستند. زنانی هم که آخر فیلم می بینیم در تایید سخنان ملا گل‌آقا عضو شورای رهبری طالبان و رئیس کمیسیون اقتصادی طالبان نبود چون در آن منطقه طالبان هیچ اختیاری نداشتند و هدف من نمایش تناقضی بود که بین سخنان ملا گل‌آقا با آنچه در واقعیت است وجود دارد.

مسلم رسولی هم درباره موسیقی فیلم «تنها میان طالبان» با اشاره به زمان محدودی که در اختیار داشت، گفت: سعی نکردم موسیقی ایرانی را در مستند لحاظ کنم و بیشتر توجهم به موسیقی افغانستانی در موقعیت جهانی بود به همین خاطر از موسیقی پشتون ها و تلفیق با موسیقی غربی بیشتر استفاده کردم.

منتقد این جلسه در پایان گفت: فیلم هایی مشهور و محبوب شدند که فیلمساز با اثرش نزدیک است اما در این نشست متوجه شدم ذهنیات کارگردان با آنچه در خروجی کار گرفته فاصله دارد و بوی سفارشی بودن می دهد. خلاقیت کارگردان می توانست بیش از اینها دخیل باشد و کار مطبوع تر به نظر برسد.

قدس/معاون سیما:

«نود» به پخش خود ادامه می‌دهد/ سرنوشت مصاحبه با ظریف

معاون سیمای رسانه ملی درواکنش به شایعاتی که از برکناری عادل فردوسی پور بعد از مصاحبه با ظریف مطرح شده بود بیان کرد که برنامه «نود» همچنان به پخش خود ادامه می دهد.

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از مهر، بعد از اینکه مصاحبه عادل فردوسی پور با جواد ظریف وزیر امور خارجه در برنامه «نود» پخش نشد، شایعات زیادی در فضای مجازی و رسانه ها مطرح شد، شایعاتی از جمله تمام شدن برنامه «نود» و اتمام کار عادل فردوسی پور که سال هاست اجرای این برنامه را بر عهده دارد تا اخراج و برکناری وی از این برنامه که به بعضی از آنها پاسخ‌هایی نیز از طرف مسئولان امر داده شد.

علی‌اصغر پورمحمدی معاون سیمای رسانه ملی در در پاسخ به پرسشی درباره اجرای عادل فردوسی پور در برنامه «نود» و صحت و سقم حضور او در این برنامه عنوان کرد: برنامه «نود» همچنان به پخش خود ادامه می دهد.

http://media.mehrnews.com/d/2015/03/01/3/1607188.jpg?ts=1450406489765

وی همچنین درباره پخش مصاحبه فردوسی پور با ظریف که بیان شد بدون اطلاع مسئولان مرتبط بوده است و امکان پخش این مصاحبه اعلام کرد: ممکن است مصاحبه پخش شود.

قدس/بیانیه سازمان صداوسیما در پاسخ به سخنگوی دولت

روابط عمومی سازمان صداوسیما با ارائه توضیحاتی به اظهارات اخیر محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت پاسخ داد.

به گزارش قدس آنلاین از روابط عمومی سازمان صداوسیما، در پی اظهارات اخیرسخنگوی محترم دولت در خصوص صداوسیما و طرح برخی نسبت های نادرست به رسانه ملی، روابط عمومی این سازمان، بیان توضیحاتی در این خصوص را ضروری می داند؛

1. بنا به قوانین و ضوابط رسانه در دعوت از رجل سیاسی و مذهبی، هماهنگی و انجام امور اداری دعوت از سوی مدیران سازمان است و تهیه کنندگان و مجریان برنامه نیز با هماهنگی با مدیران اقدام می کنند، اما دعوت از جناب آقای دکتر ظریف در برنامه نود خارج از این قاعده متعارف صورت گرفته است.

2. متاسفانه با وجود تاکیدات مکرر در این خصوص عده ای تلاش می کنند با بهره برداری های سیاسی از این موضوع، تلاش های رسانه ملی را نادیده گرفته و زحمات شبانه روزی همکاران خدوم این رسانه را در انجام رسالت حرفه ای و سازمانی خود خدشه دار کنند. جای بسی تامل و تعجب است که سخنگوی محترم دولت با وجود اذعان به تلاش های صداوسیما در پوشش فعالیت های دولت در مقاطع مختلف، صفت نامفهوم اپوزیسیون را به صداوسیما نسبت می دهد و آن را به یک رسانه جناحی تشبیه می کند. باید پرسید آیا رشد کمی و کیفی تولیدات رسانه ملی در خصوص پوشش فعالیت های دولت در بخش های مختلف و با هدف کمک به دولت و ایجاد امید و نشاط در جامعه بیانگر عملکرد جناحی است؟ آیا رشد سه برابری برنامه های رسانه ملی در هفته دولت نسبت به سال های گذشته و ایجاد امکان برای همه وزرای محترم برای ارائه گزارش از عملکرد حوزه وزارتی خود نشان دهنده برخورد اپوزیسیون گونه صداوسیماست؟

3. جناب آقای نوبخت نیک می دانند همه این اقدامات در شرایطی انجام می گیرد که رسانه ملی با چالش های جدی در تامین منابع مالی خود روبروست و این مشکلات تاکنون زیان های جبران ناپذیری را به پیکره رسانه وارد کرده است. انتظار اینست اگر رسانه ملی را از خود می دانیم در نقد عملکرد آن نیز همانند مجموعه های مرتبط با خود، جانب انصاف را رعایت کنیم.

در پایان براین نکته تاکید می شود این اظهار نظر ها و حاشیه سازی ها لحظه ای رسانه ملی را در انجام وظیفه ذاتی خود نسبت به نظام ، دولت و سایر دستگاه های کشور دچار تردید نخواهد کرد و بر این باوریم که مردم شریف ایران با درک درست از واقعیت ها همانند گذشته رسانه ملی را در انجام وظایف حرفه ای خود همراهی خواهند کرد.

وطن امروز/گفت‌وگوی «وطن امروز» با حسین قاسمی‌جامی، کارگردان فیلم «پی 22»

از پشت خاکریزهای جبهه تا سکوی دریایی فارس

به بهانه پروژه سلام بر آمریکا! خیلی علاقه‌مند نبودند فیلم ما را در جشنواره نمایش دهند

http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/movImg/p22movie2.jpg

مرتضی اسماعیل‌دوست: فیلم «پی 22» نمایانگر بخشی از دلاورمردی‌های ایثارگران دفاع‌مقدس است و این بار عرصه دریا، جولانگاه روایتی از رشادت، ایثار و پایمردی بوده است. به بهانه اکران فیلم «پی 22» با حسین قاسمی‌جامی، نویسنده و کارگردان این اثر به گفت‌وگو نشستم تا بیشتر از حماسه ناو جوشن کبیر بدانیم و مردانی که شکوه این سرزمین را زنده نگاه داشتند.

از ایده اولیه و مراحل ساخت فیلم «پی 22» شروع کنیم که چگونه در ذهن‌تان شکل گرفت.

در انتهای سال 1391 مجموعه مستندی از طرف نیروی دریایی درباره 5 تن از شهدای شاخص به بنیاد شهید سفارش داده شد که یکی از آنها درباره شهید محمدی، فرمانده ناوچه جوشن بود. برای ساخت این مستندها، تحقیقات خود را شروع کردم که در نهایت ساخته شد و مورد توجه مسؤولان مربوطه قرار گرفت. طی مرحله پژوهش این مستند با یکی از بازماندگان ناوچه جوشن برخورد کردم که خاطره جالبی از آن حادثه داشت و مقدمه‌ای برای ساخت فیلم «پی 22» شد.

فیلم «پی 22» اشاره به تهاجم آمریکایی‌ها در تاریخ 29 فروردین سال 1367 به ناوچه جوشن دارد. طی مراحل نوشتن فیلمنامه چه تغییراتی در طراحی اولیه روی داد؟

ایده اولیه‌ای که سراغش رفته بودم و بعدها دچار تغییراتی شد، درباره فردی بود که بعد از سقوط ناوچه، 3 روز معلق روی آب مانده بود. موضوع قابل توجهی بود که مرا تشویق برای نگارش فیلمنامه می‌کرد.

در واقع تنهایی انسان در فضایی دریایی و مقاومت برای زنده ماندن می‌توانست بار دراماتیزه مناسبی برای پرداخت اثری سینمایی باشد.

همین‌طور است. لحظه‌های خاصی که در آن روزها بر او در شرایط تنهایی گذشت و استقامتی که نشان داد برایم جالب بود. در فیلم «پی 22» ایفاگر این نقش هادی ساعی است. لحظات بسیاری را فیلمبرداری کردیم اما با توجه به تغییراتی که در فیلمنامه وجود داشت و داستانک‌هایی که اضافه شد، فرصت ارائه همه آن سکانس‌ها پیش نیامد و بخش‌های مربوط به برخی صحنه‌ها در تدوین کوتاه شد.

لوکیشن فیلم «پی 22» در کجا قرار داشت و مرحله فیلمبرداری در چند جلسه صورت گرفت؟

فیلمبرداری ما حدود 40 جلسه طول کشید و بخشی زیادی از آن در شهر انزلی انجام شد و دلیل این مساله به خاطر وجود ناوی مشابه با جوشن بود که اتفاقا همان نام را هم داشت. به هر حال با توجه به نظامی بودن پایگاه جنوب در بندرعباس و با توجه به تنش‌های موجود در منطقه در آن زمان، امکان اینکه به طور کامل در جنوب کار کنیم، وجود نداشت. از این جهت سکانس‌های اصلی را در شمال گرفتیم.

انتخاب بازیگران بویژه هادی ساعی که برای نخستین بار بازیگری را تجربه می‌کرد، براساس چه فرآیندی صورت گرفت؟

ما در بازیگران سینمای ایران فردی را که بخواهد ویژگی‌های ورزیده و چابک هادی ساعی را داشته باشد، نداشتیم و در این فیلم نیاز به اجرای صحنه‌های اکشن زیادی بود. از طرفی دنبال چهره‌ای بودیم که در عین مردمی بودن، سابقه سینمایی نداشته باشد و این انتخاب براساس تصمیمی گروهی گرفته شد. من به شباهت آدم‌ها با کاراکترشان در ساخت فیلمی سینمایی خیلی اعتقاد دارم و به نظرم امین حیایی هم انتخاب بسیار درستی برای این فیلم بوده است که در شرایط سخت فیلمبرداری با ما همکاری خیلی خوبی داشت.

در سینمای ایران جز چند فیلم ساخته شده توسط محمد بزرگ‌نیا مانند «جنگ نفتکش‌ها»، فیلمسازان علاقه چندانی برای ساخت آثاری دریایی نشان ندادند و بسیاری از داستان‌ها با توجه به دردسرهای کمتر در فضای آپارتمانی شکل گرفت. شما واهمه‌ای از مواجهه با معضلات ساخت فیلم در شرایط سخت نداشتید؟

http://honaronline.ir/Media/Image/Gallery/5062/635857686397233111.jpg

من همچون نیرویی نظامی در انواع حوزه‌های زمینی و هوایی کار کرده بودم و تنها در بخش دریایی مانده بود که به وقوع پیوست! واقعیتش این است روحیه‌ام به گونه‌ای است که دنبال تجربه‌های تازه و کارهای دشوار هستم، مثلا در سفر ترجیح می‌دهم وارد جاده‌ای فرعی شوم که تجربه متفاوتی را در بردارد.

البته این تجربه‌گرایی چندان در فرم و روایت آثارتان وجود ندارد.

فیلم «زمزمه بودا» را که در ایران اکران نشد، براساس نگاه و فرمی کاملا تجربی که شما اشاره دارید، ساختم که در جشنواره‌های خارجی بسیاری شرکت کرد. همچنین فیلم «به بادبادک‌ها شلیک نکنید» با موضوع کودکان غزه هم در سینمایی خارج از قواعد تجاری می‌گنجد. من دنبال مسیرهای تازه‌ای در زندگی هستم و اصولا پرواز کردن را دوست دارم.

محدودیت‌های فنی و امکانات ساخت مانع از اجرای کامل طرح اولیه فیلم «پی 22» نشد؟

ناوچه جوشن واقعی به همین شکلی است که در فیلم «پی 22» وجود دارد. اما شاید ما نتوانستیم با توجه به امکانات محدود، تهاجم آمریکایی‌ها را به درستی نشان دهیم. این مساله تا بخش زیادی مرتبط با تجربه اندک ما در بخش جلوه‌های ویژه است.

مرتصی غفوری، فیلمبردار برجسته‌ای است. علاقه‌مند نبودید با توجه به قابلیت‌های ایشان و فضای روایی داستان، بخش فیلمبرداری زیر آب را گسترش داده و با استفاده از جلوه‌های ویژه و بصری، اثر خارق‌العاده‌ای را در سینمای ایران به ثبت برسانید؟

در طرح اولیه چنین رویه‌ای داشتیم اما در عمل زمان کمی از فیلم در زیر آب فیلمبرداری شد. البته بخش مهمی از مساله ما در این فیلم، نشان دادن استقامت و پایداری مردان بزرگ واقعه جوشن بود که به درستی منعکس شد.

رشادت‌های مردان ایثارگر نیروی دریایی در کنار درنده‌خویی غربی‌ها، ظرفیت باروری اثر مهیج و دراماتیزه‌ای مانند «کاپیتان فیلیپس» را می‌توانست فراهم کند.

کاملا همین‌طور است اما با توجه به همه حمایت‌هایی که برای ساخت فیلم «پی 22» شد، باز هم محدودیت‌های زیادی برای تولید داشتیم. من حتی برای طراحی برخی سکانس‌های اکشن از هادی ساعی کمک می‌گرفتم! به همین دلایل فیلم نمی‌تواند با آثار بزرگ رقابت کند. اگر ما بودجه بالایی داشتیم قطعا در همه زمینه‌ها می‌توانستیم موفق‌تر باشیم، با این حال من فیلم «پی 22» را خیلی می‌پسندم.

فیلم «پی 22» پس از حدود 2 سال از زمان تولید به اکران درآمد. از سویی برخورد نامناسبی با فیلم در جشنواره فیلم فجر صورت گرفت و از طرفی در زمانی نامناسب روی پرده رفته است. فکر می‌کنید دلیل این مسائل چه است و برای سازندگان اثر حضور در جشنواره فیلم فجر تا چه حد مهم بوده که منجر به عدم اکران آن در این فاصله شده است؟

یکی از دلایلی که به شکلی فشرده کار را به انجام رساندیم، برای حضور در جشنواره فیلم فجر سال 92 بود که پس از اتمام فیلمبرداری به سرعت مونتاژ اولیه‌ای صورت گرفت تا به جشنواره برسد و از این بابت فرصت چندانی برای جلوه‌های ویژه نماند. منتهی به دلیل اینکه در آن سال اولین جشنواره‌ای بود که دولت جدید اجرا می‌کرد، خیلی سخت با فیلم‌ها برخورد کردند و فیلم «پی 22» هم قربانی این مساله شد. بعد از آن باز یک سال برای جشنواره سال 93 صبر کردیم و اقدام به اکران فیلم نکردیم اما هنگامی که برای جشنواره فرستادیم اعلام کردند با توجه به اینکه این فیلم در سال گذشته ارائه شده بود، امکان شرکت نخواهد داشت!

نگاهی سیاسی هم در این میان نقش داشته است؟

بعدها به صورت غیررسمی و جسته و گریخته شنیدم دلیل این نوع برخورد با فیلم «پی 22» مرتبط با مسائل سیاسی بوده است. البته در همان زمان این حس را داشتم که با توجه به اینکه می‌خواستند فضا را برای مذاکرات هسته‌ای آماده کنند و به بهانه پروژه سلام بر آمریکا! خیلی علاقه‌مند نبودند فیلم ما را در جشنواره نمایش دهند. شاید وجود فیلمی ضدآمریکایی در رویدادی بین‌المللی چندان به لحاظ سیاسی خوشایند نبود!

http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/movImg/p22movie1.jpg

پس شما هم گرفتار بر جام شدید!

فکر می‌کنم چنین مساله‌ای بوده است البته دیگر از آن زمان گذشته است و چندان به آن فکر نمی‌کنم. به نظرم وجود فیلم «پی22» با وجود همه اشکالاتی که می‌تواند داشته باشد، در سینمای ایران لازم و ضروری است. متاسفانه مشکلات بسیاری در این سینماست و بسیاری از موضوعات نادیده گرفته می‌شود.

شما که سال‌ها در سینمای دفاع‌مقدس فعالیت داشته‌اید، دلیل عدم توجه لازم سینمای ایران به اینگونه آثار را در چه می‌دانید؟

ببینید من خودم را فیلمساز دفاع‌مقدسی می‌دانم که همچنان با همه سختی‌ها دوست دارم در این زمینه کار کنم. فیلمسازی من از سال 1361 در واحد فرهنگی منطقه 10 سپاه شروع شد که حاتمی‌کیا هم در آن حضور داشت که با دوربین‌های Canon 1014 به جبهه می‌رفتیم و فیلم تهیه می‌کردیم. بعدها همین‌گونه رشد کردم و فیلم‌ها و سریال‌های دفاع‌مقدسی زیادی ساختم. اما آدم وقتی اینگونه برخوردها را می‌بیند سرخورده می‌شود. مگر الان چند فیلمساز دفاع‌مقدسی وجود دارد که اینگونه برخورد می‌کنند؟ تنها حاتمی‌کیا به شکلی جدی در این عرصه مانده است. متاسفانه مسائل سختی در این سینما وجود دارد و خیلی از مسؤولان سینمایی حرف‌های بسیاری در زمینه سینمای دفاع‌مقدس می‌زنند اما وقتی پای عمل به میان می‌آید همه فراموش می‌شود.

همین سرخوردگی‌ها منجر به تغییر رویه شما در مقطعی از فیلمسازی و ساخت آثاری کمدی و تجاری مانند «خروس بی‌محل» و «پیتزا مخلوط» شد؟

ساخت فیلم‌های «خروس بی‌محل» و «پیتزا مخلوط» به نوعی لجبازی با رفتاری بود که با من هنگام ساخت سریال شهید بابایی انجام شد.

در زمان ساخت سریال «شوق پرواز» ناگهان اعلام کردید می‌خواهید در سینما فعالیت کنید و بدون دلیل مشخص از آن پروژه کناره‌گیری کردید!

بله، در هنگام ساخت سریال شهید بابایی کار به جایی رسید که با وجود علاقه‌ای که داشتم، مجبور شدم کنار بکشم و به سینما رفتم اما علت دارد. ببینید! من 8 سال پای سریال «شوق پرواز» مانده و حتی بخش‌هایی از آن را فیلمبرداری هم کرده بودم. در آن زمان آقای مجیدی هم مشاور کار شده بود و به دلیل شرایطی که پیش آمده بود با ایشان صحبت کردم که از ادامه همکاری انصراف بدهم. در واقع شرایطی رقم خورده بود و فیلمنامه چنان تغییری یافته بود که من دیگر چندان علاقه‌مند به ساخت آن نبودم!

البته آقای یدالله صمدی سریال پُرمخاطب و قابل توجهی از «شوق پرواز» درآورد.

بله! من سریال را دیدم که زحمت کشیدند اما آن فیلمنامه‌ای که من در نظر داشتم بسازم، نبود و با حضور آقای فرهاد توحیدی، فیلمنامه تغییراتی یافته بود که با تصور ذهنی من خیلی فاصله داشت.

اگر شما آن را می‌ساختید چه تغییراتی در داستان و روایت صورت می‌دادید و از نگاه شما شهید بابایی چه مشخصات برجسته‌ای می‌یافت؟

تصور من از شهید بابایی چیز دیگری بود و اگر من آن سریال را می‌ساختم، شخصیت متمایزی را نشان می‌دادم. من درباره شهید بابایی خیلی تحقیق کرده بودم و او را در آسمان می‌شناختم. برای همین قطعا اگر می‌خواستم سریال «شوق پرواز» را بسازم، به نبردهای هوایی و دلاوری‌های او بیشتر می‌پرداختم. اما در نگاه آقای صمدی مسائل خانوادگی ارجحیت بیشتری یافت، به نحوی که حتی می‌توانستیم به جای آن شهید، هر کاراکتر دیگری را هم در قالب ارائه شده تصور کنیم. این نقدی است که من به‌عنوان یک مخاطب نسبت به آن سریال دارم و با توجه به اینکه می‌دانستم شهید بابایی چه شخصیت برجسته و ویژه‌ای است وقتی می‌دیدم که در این سریال کمتر به رشادت‌های او پرداخته می‌شود، افسوس می‌خوردم!

http://www.honarnews.com/images/docs/000032/n00032587-b.jpg

همچنان هم راز کناره‌گیری خود را از سریال «شوق پرواز» به تمامی اعلام نمی‌کنید!

الان خیلی حرف‌ها را نمی‌شود زد، چون برخی عوامل در سینما حضور دارند و زحمت می‌کشند. خیلی کلی بگویم طوری شده بود که خودم به شکلی محترمانه اعلام انصراف کنم! آن دوران حالم بد شده بود که چرا چنین اتفاقی افتاد. از طرفی دوست نداشتم دنبال حاشیه و جنجال رسانه‌ای باشم و به دنبال آن بودم در آن شرایط سخت کار کنم و حتی فیلمی مثل «پیتزا مخلوط» بسازم.

همین تن ندادن به حاشیه‌ها موجب شد مانند برخی‌ها مورد توجه رسانه‌ها قرار نگیرید! و با وجودی که سال‌های بسیاری در سینمای دفاع‌مقدس فعالیت داشته‌اید اما خیلی‌ها شما را تنها به‌عنوان کارگردان فیلم «پیتزا مخلوط» بشناسند!

خیلی علاقه‌مند به رسانه‌ای شدن نیستم و شاید اولین بار باشد که چنین مصاحبه مفصلی را انجام می‌دهم، چرا که دوست دارم بیشتر کار کنم. خیلی‌ها شاید ندانند که برخی فیلم‌ها را من ساخته‌ام و بعد از توضیحاتی متوجه این مساله می‌شوند. کلا دنبال سر و صدا نبودم و حتی در آن شرایط رخ داده برای سریال «شوق پرواز» هم نمی‌خواستم جنجالی به پا کنم تا مثلا چهره شوم. هیچ وقت در فکر خودنمایی نبودم و به دنبال امکانات خبری برخی دوستان هم نیستم و این برمی‌گردد به فضایی که از جبهه آموختم.

«تا مرز دیدار»، اولین اثر سینمایی بلندتان با نقش‌آفرینی مجید مجیدی محسوب می‌شود که چندان در رسانه‌ها به آن پرداخته نشده است. درباره این فیلم و دغدغه‌های ساخت آن بگویید.

فیلم «تا مرز دیدار» خاطره ماندگاری را برایم رقم زد، چرا که حضرت آقا آن فیلم را در تلویزیون دیده بود و ما در جلسه‌ای خصوصی خدمت ایشان رفتیم که فیلم را مورد تقدیر قرار دادند و قرآن امضاشده‌ای هم به من اهدا کردند. ایشان جمله‌ای در آن جلسه فرمودند که در موسسه شاهد قاب گرفته شده است و در آن اظهار خرسندی از ورود تازه‌نفس‌های فیلمسازی در عرصه دفاع‌مقدس داشتند. این نوع برخورد برای من در ابتدای فیلمسازی خیلی مناسب و ارزنده بود. در همان مرحله بود که ساخت سریالی چون «سیمرغ» درباره شهیدان شیرودی و کشوری شکل گرفت.

سریال «سیمرغ» به‌عنوان یکی از آثار پُرمخاطب شما محسوب می‌شود. از حال و هوای آن کار بگویید و اینکه از روند ساخت آن راضی هستید؟

قطعا همین‌طور است. من در سریال «سیمرغ» سعی کردم تا حد بسیاری به فضاهای واقعی نزدیک شوم و به شکلی کاملا جزئی به اتفاقات پرداختم. سریال «سیمرغ» به دور از هرگونه شعاری ساخته شد و مورد توجه مخاطبان بسیاری بود. به نظرم علت ماندگاری «سیمرغ» این بوده که در آن شخصیت‌ها به شکلی باورپذیر درآمدند که در شرایط بحرانی تصمیمات بزرگی می‌گیرند. این افراد آسمانی وقتی در حال پرواز بودند سودای شهادت داشتند. همان طور که وقتی سربازی در تنهایی ناو به سر می‌برد، تنها به وجه فیزیکی آن فکر نمی‌کند و آنجا را بخشی از روح خود می‌پندارد و این ارزش افزوده‌ای است که مردان بزرگ به فضا و موقعیت‌ها می‌بخشند.

http://img7.irna.ir/1394/13941005/81894402/81894402-70402088.jpg

در آثار شما توجه به داستان‌های کودکانه هم نقش برجسته‌ای دارد.

بله! الان هم فیلمنامه‌ای با نام «مدار 33» دارم که اگر شرایط ساخت آن فراهم شود، تکمیل کننده سه‌گانه‌ام درباره کودکان آواره جنگی خواهد بود، چرا که پیش از این فیلم «زمزمه بودا» را برای بچه‌های آواره افغانی و فیلم «به بادبادک‌ها شلیک نکنید» را درباره کودکان فلسطینی ساخته بودم و دوست دارم در اثر آینده‌ام اشاره‌ای به کودکان آواره سوری و عراقی هم داشته باشم.

فکر می‌کنید تماشای فیلم «پی 22» می‌تواند یادآور شکوه ایثار مردانی دریایی برای نسل جوان ما باشد؟

من فیلم‌ها را همچون روضه‌ای در نظر می‌گیرم که وقتی پایش می‌نشینیم، زنگار وجود آدمی را پاک می‌کند. من در فیلم «پی 22» سعی کردم شهامت مردان گرانقدر دفاع‌مقدس را به نسل جدید یادآوری کنم. خیلی از بچه‌های ما براحتی در بزرگراه‌هایی که به نام شهیدان است گذر می‌کنند و چندان توجهی ندارند اما به نظرم فیلم «پی 22» می‌تواند کاتالیزور خوبی برای پیگیری زندگی این بزرگان در چرخه زندگی افراد باشد. این یک سرچشمه‌ای برای رسیدن به آگاهی است و این فیلم می‌تواند شتاب‌دهنده تفکر مردم برای پیگیری زندگی شهیدان باشد. شعار نیروی دریایی این است که «راه ما راه حسین است» و این نوع نگاه باعث می‌شود با تمام اعتقاد در برابر دشمنی با تمام امکانات بایستیم. قطعا «پی 22» نمی‌تواند به تمامی بازگوکننده عظمت استقامت مردان ناوچه جوشن باشد، چرا که حادثه جوشن چنان بزرگ بود که با وجودی که آن ناوچه زیر آب رفت اما دشمن پس از آن دیگر جرات حضور نیافت. البته باور قلبی من این است که حریم دریایی ما را مزار شهدایی که زیر آب قرار دارند نگهبانی می‌کند.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین