"ديدگاه مردم ايران و برخي كشورهاي اسلامي درباره جهاني شدن"، "سخنان شيخ عطار درباره تعداد سانتريفيوژهاي فعال در ايران"، "اظهارات اوباما درباره برنامه هسته اي ايران"، "موضع تهران در قبال مناقشه روسيه و گرجستان" از جمله موضوعات مورد توجه راديوهاي بيگانه در شب گذشته بود.
به گزارش اداره كل اخبار خارجي، "اظهارات جيمي كارتر درباره اوباما"، "ادعاهايي درباره دخالت ايران در امور عراق و لبنان"، "پيامدهاي افزايش قيمت مواد خوراكي در آمريكا"، ادعاهايي درباره "اعدامهاي سال 67" و "جعلي بودن مدرك دكتراي كردان" از جمله ديگر موضوعات مورد توجه راديوهاي بيگانه در شب گذشته بود.
عليرضا شيخ عطار/ قائم مقام وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران/ گفت "هم اكنون 4 هزار سانتريفيوژ در تاسيسات نطنز مشغول كار است" راديو فردا با اشاره به اين سخنان شيخ عطار گفت: "اظهارات عليرضا شيخ عطار در تضاد با سخنان ماه گذشته احمدي نژاد است كه از نصب 6 هزار سانتريفيوژ و فعاليت 5 پنج هزار دستگاه آن خبر داده بود".
جيمي كارتر/ رييس جمهوري پيشين ايالات متحده/ گفت "اوباما... قادر خواهد بود در ابتداي رياست جمهوري اش وجهه اين كشور را در جهان تغيير بدهد... پيام او براي تغيير حتي در خارج از كشور نيز محبوبيت خواهد يافت" با اين حال راديو آمريكا اذعان كرد: "اگرچه پيام اوباما براي تغيير در ميان طرفداران او محبويت به دست آورده ولي منتقدان او آن را بيشتر يك شعار انتخاباتي مي دانند".
راديو فردا با اشاره به سخنان آقاي احمدي نژاد مبني بر اينكه "دخالت هاي فرامنطقه اي و تحريكات و تلاش براي تسلط بر كشورهاي منطقه و بعضي بي تدبيري هاي افرادي كه در گرجستان مسئوليت داشتند خوب مشكلي را به وجود آورد"، گفت: "عدم اشاره آقاي احمدي نژاد به اسم روسيه قصدي است و او اصلا قصد ندارد كه روسيه را به عنوان مداخله جو در اين برنامه مطرح بكند". اين راديو به نقل از برخي ناظران ادعا كرد: "جمهوري اسلامي ايران با اين موضع گيري و پرهيز از انتقاد از روسيه ميكوشد حمايت مسكو را در مقابل كشورهاي غربي و به خصوص در پرونده هسته اي اش به دست آورد".
پس از تحولات اخير در گرجستان، يكي از نگرانيهايي كه صراحتا مقامات غربي و صهيونيستي ابراز ميكردند، پيامد منفي بحران قفقاز براي ديپلماسي ضد ايراني غرب بخصوص در زمينه برنامه هستهاي است.
به همين علت راديو فردا ضمن اشاره به اينكه "با تنشي كه بر سر بحران گرجستان ميان آمريكا و روسيه پديد آمده است هنوز مشخص نيست كه آيا مسكو حاضر خواهد بود به تحريم هاي احتمالي جديد عليه تهران راي بدهد يا خير؟" درخواست روز پنج شنبه ديميتري مدودف/ رئيس جمهوري روسيه/ از احمدي نژاد مبني بر "ادامه دادن به مذاكره در مورد برنامه هسته اي ايران" را برجسته كردند، شايد اين رسانه بدين وسيله ميكوشد وانمود كند "تحولات گرجستان هيچ نقشي در مواضع آتي پنج به علاوه يك/ حتي روسيه و چين/ عليه برنامه هستهاي ايران ندارد".
شعار انتخاباتي اوباما "تغيير" است، اين از يك ضرورت اساسي در آمريكا نشات ميگيرد كه عبارت است از "سرخوردگي افكار عمومي آمريكا و جهان از سياستهاي جنگ طلبانه و عملكرد دولت جرج بوش پسر". عملكردي كه احساسات ضد جنگ را در آمريكا تشديد كرده و چهره آمريكا را در جهان بشدت منفور نموده، اعتبار بين المللي كاخ سفيد را بشدت مخدوش كرده است.
با اين حال نبايد از اين موضوع غفلت ورزيد كه تجربه سه دهه مناقشه تهران با واشنگتن نشان داده است، كه مقامات آمريكايي حتي رئيس جمهوري اين كشور در فرايند تصميم سازي و تصميم گيري اين كشور نقشي ندارد و بيش از اينكه نويسنده كاركردان نقشهايي باشند كه ايفاء ميكنند تنها بازيگراني هستند كه بايد نقشهايي كه ذينفوذان سياسي اقتصادي در اين كشور/ بخصوص لابي صهيونيستي/ برايشان تعريف ميكنند ايفاء كنند، تاكيد راديو آمريكا بر اين مطلب كه "اگرچه پيام اوباما براي "تغيير" در ميان طرفداران او محبوبيت به دست آورده ولي منتقدان او آن را بيشتر يك "شعار انتخاباتي" مي دانند" در اين چارچوب قابل تحليل است.
حتي اظهارات جيمي كارتر مبني بر اينكه "اوباما ... قادر خواهد بود در ابتداي رياست جمهورياش وجهه اين كشور را در جهان تغيير بدهد... پيام او براي تغيير حتي در خارج از كشور نيز محبوبيت خواهد يافت" ميتواند كاملا بيانگر سياسي و تبليغاتي بودن مواضع انتخاباتي او باشد.
پس از فروپاشي شوروي سابق، كشورهاي غربي گام به گام سعي نمودند نفوذ خود را در جمهوريهاي تازه استقلال يافته افزايش دهند از اين رو از سويي سعي كردند دامنه نفوذ پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) را به اين مناطق گسترش دهند و از سوي ديگر شاهد راه اندازي پايگاههاي نظامي آمريكا و افزايش تحركات رژيم صهيونيستي در اين كشورها و در نهايت اجراي سناريو انقلابات رنگين در اين مناطق بخصوص در گرجستان بوديم. اما به نظر ميرسد، تمايلات توسعه طلبانه غرب در اين مناطق پاياني ندارد.
رئيس جمهور جديد گرجستان به خاك اوستيا حمله مي كند و مركز اوستيا را به اشغال خود در مي آورد. شواهد حكايت از اين موضوع دارد كه اين اقدام با تحريكات غرب و رژيم صهيونيستي براي اعمال فشار بر روسيه صورت گرفته است كه با واكنش غير منتظره مسكو مواجه شد. در هر حال رسانههاي بيگانه سعي دارند دولت گرجستان متحد خود و غرب را تبرئه كرده روسيه را عامل مهاجم و مداخله گر معرفي نمايند. از اين رو، ادعا ميكنند: "پس از تحركات جدايي طلبان اوستياي جنوبي نيروهاي گرجي براي سركوب آنان وارد عمل شدند".
علاوه بر اين، راديوهاي بيگانه از موضع رئيس جمهور ايران در زمينه تحولات قفقاز غفلت نورزيدند و سعي كردند موضوع اصولي جمهوري اسلامي كه در اظهارات آقاي احمدي نژاد در نشست سازمان همكاريهاي شانگهاي اعلام شده بود را متاثير از/ به اصطلاح/ نياز ايران به روسيه در زمينه برنامه هستهاي خود قلمداد نماند. بنابراين به نقل از برخي ناظران ادعا كردند "جمهوري اسلامي ايران با اين موضع گيري و پرهيز از انتقاد از روسيه ميكوشد حمايت مسكو را در مقابل كشورهاي غربي و به خصوص در پرونده هسته اي اش به دست آورد".
گفتني است، رئيس جمهور ايران در كنفرانس خبري اش در مقابل سئوالي مبني بر اينكه "آيا ايران هم استقلال اين مناطق را به رسميت مي شناسد؟" گفت: "من پاسخ را دادم كه اگر قدرتهاي فرامنطقه اي دخالت نكنند در منطقه ما كشورها و ملت هاي منطقه خودشان مي توانند مسائل خودشان را حل بكنند و در صلح و آرامش باهم زندگي بكنند".
به نظر ميرسد، رسانههاي بيگانه، با حاشيه پردازي درباره مدرك تحصيلي "علي كردان" وزير كشور ايران "پروژهاي رسانه اي درباره انتخابات دهم رياست جمهوري" را كليد زدهاند. از آن جا كه وزير كشور، به عنوان متولي اصلي برگزاري سالم انتخابات شناخته مي شود، لذا برجسته كردن تقلبي بودن مدرك تحصيلي وزير كشور به نوعي تلاشي است براي القاي "صلاحيت نداشتن وي براي مديريت اجرايي انتخابات دهم رياست جمهوري در ايران".
توضيح آنكه هرچند انتخابات در نظامهاي مردم سالار ابزاري است براي حفظ "تعادل" و "ثبات" نظامهاي سياسي. اما به سهولت ميتواند به عاملي براي بيثبات كردن كشور و حتي اجراي سناريو انقلابات دموكراتيك (يا به تعبير ديگر مخملين، رنگين و نارجي) نيز تبديل شود. جالب اينكه يكي از مهمترين مقدمات اين سناريو باور پذير شدن امكان تقلب انتخاباتي و آرايش سياسي گروههاي رقيب در برابر يك ديگر پس از انتخابات است. بررسي انقلابات رنگين در كشورهاي جدا شده از شوروي سابق مويد اين نظريه است.