مشکلات و روزمرگیها برخی از ما را آنقدر دچار غفلت میکند که با کمی تخریب و سیاه نمایی یادمان میرود کشورمان ایران یکی از مهمترین و قدرتمندترین کشورهای حال حاضر جهان است و ابرقدرتهای سالهای دور چشم دیدن پیشرفتهایش را ندارند.
گروه سیاسی: مشکلات
و روزمرگیها برخی از ما را آنقدر دچار غفلت میکند که با کمی
تخریب و سیاه نمایی یادمان میرود کشورمان ایران یکی از مهمترین و قدرتمندترین کشورهای حال
حاضر جهان است و ابرقدرتهای سالهای دور چشم دیدن پیشرفتهایش را ندارند.
در همین راستا بولتن نیوز، برخی از
افتخارات این مرز و بوم و موفقیت های فرزندانش را یادآوری می کند:
اینجا
ايران است.....
بيمارستان
نمازي شيراز جزؤ سه بيمارستان برتر دنيا براي پيوند کبد در دنيا
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﻗﺪﺭﺕ
ﺍﻭﻝ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻣﻦ
ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﭘﺪﺍﻓﻨﺪ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻻﻧﺒﯿﺎ(ﺹ)
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ
ﺑﯿﺴﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻧﺎﻭﺷﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ
ﺭﮐﻮﺭﺩ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﮊﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ(100متر در ثانیه)
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺷﮑﺎﺭگاه
ﭘﻬﭙﺎﺩ RQ170 ﻓﻮﻕ
ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎی ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺪﻝ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ
ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﻣﻮﺷﮏ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ
ﺭﮐﻮﺭﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﭺ3
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ
ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺗﺶ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ 33 ﺭﻭﺯ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﭘﺮﻭﺍﺯ
ﻣﻮﻓﻖ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﻓﺮﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 3ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻋﮑﺴﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﻓﻮﻕ
ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﺎﻧﻌﯽ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ
ﻋﮑﺲ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ
ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺩﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﻭﻣﯿﻦ
ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﻐﺰ ﻭ ﻧﺨﺎﻉ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ
ﮐﻪ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ، ﺩﺍﻋﺶ، ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ، ﺣﺘﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ ﻫﻢ نمی توﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﻨﯿﺘﺶ ﺭﺍ
ﺑﯽ ﺛﺒﺎﺕ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ
ﮐﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ
ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ، ﺗﮏ ﺑﻪ ﺗﮏ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﻮﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﯿﺤﺪﺵ ۸۴
ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺘﺤﺪﺃ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ۸ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺶ ﺭﺍ
ﺍﺷﻐﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ
ﺩﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﻧﺎﻧﻮﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺗﻨﻬﺎ
ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺮ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻭﻟﯿﻦ
ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻡ.ﺍﺱ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ
ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﻨﺪ
ﻫﻤﻮﻃﻦ :
ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ را دست کم نگیریم
ﺭﻭﺯﯼ
ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻌﺜﯽ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﺟﺴﺪ
ﺑﯽ ﺟﺎﻥ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﯿﺮﮎ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﺑﺴﺘﻪ
ﻭ
ﺩﺭﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺪ !
ﺗﮑﺎﻭﺭﺍﻥ
ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺍﺭﺗﺶ ﺑﺎ ﺗﻘﺪﯾﻢ 3 ﺷﻬﯿﺪ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ
ﺁﻥ ﺟﺴﺪ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ !...
ﺳﻪ
ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ " ﺟﺴﺪ " ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ !...
ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻥ ﺑﻨﺎﭘﺎﺭﺕ :ﺍﮔﺮ
ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻟﺸﮕﺮﯾﺎﻧﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ...
ﺁﺩﻭﻟﻒ ﻫﯿﺘﻠﺮ :ﺍﮔﺮ
ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺳﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﺗﻮﻟﺪﻡ ﻧﺎﺯﯼ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺑﻤﺐ ﺍﺗﻤﯽ ﻣﯿﺸﺪ .
ﭘﺒﺎﻣﺒﺮ
ﺍسلام :ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ
ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﻋﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺭﺳﯿﺪ
چنگیز
ﻣﻐﻮﻝ :ﺍﮔﺮ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ
ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﺷﺎﻥ ﺩﻓﺎﻉﮐﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﮐﺎﻭﺵ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ .
ﺍﺳﮑﻨﺪﺭ :ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﺸﻮﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﻤﺎﻡﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ
ﺭﺍ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﻫﻞ
ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼﭘﺎﺭﺱ
ﺍﺳﺖ
فقط یک ایرانی می تواند بشود حسین
اسلامبولچی رئيس شرکت مخابرات آمریکا
فقط یک ایرانی می تواند بشود فرزاد
ساعدپناه مدیر فنی YAHOO
فقط یک ایرانی می تواند بشود امید
کردستانی مدیر ارشد سایت GOOGLE
فقط یک ايراني می تواند بشود پرفسور
خدادوست اولين و برترين جراح چشم و پيوند قرنيه دنيا
فقط یک ایرانی می تواند بشود پروفسور
مجید سمیعی رئیس جراحان مغز جهان در آلمان
فقط
یک ایرانی می تواند بشود پروفسور محمد جمشیدی مدیر برنامه های داخلی ایستگاه فضایی
ناسا
فقط یک ایرانی می تواند بشود صبا ولدخانی
برنده جوانترین کاشف دنیا
فقط یک ایرانی می تواند بشود نادر
مردانلو رئيس اولین شرکت خصوصی پرتاب ماهواره در آمریکا
فقط یک ایرانی می تواند بشود انوشه
انصاری رئيس موسسه تکنولوژی تل کام
فقط یک ایرانی می تواند بشود ماریا خرسند
رئيس شرکت اریکسون
انتهای
پیام/
زبان تهدید ، زبان نا امیدی و ربان غلبه بر خود در اوج کاستی ها است.
وضعیت زنان و دختران که فاجعه است
کودکان کار را که نگوووو
محصولات داخلی خودرو اش در کشورهای بیگانه ارزان تر داخل است
و هزاران مسائل ریز و درشت دیگر
2- گیریم که کار نباشه اونوقت آدم باید بره معتاد شه؟!
3- برای زنان کار مناسب فراون است و وضعیت آنها هیچ ربطی به نبودن کار نیست.
4- در مورد کودکان کار و وضعیت دختران حق را به شما میدم.
5- در مورد محصولات داخلی هم حق با شماست.
آفرین بر پایتحت !
حتما به ثبت یک دفتر مشاوره مبادرت فرمائید مطمئنا چندین میلیون مراجعه کننده خواهید داشت و اگر همین خدمات را با ایجاد یک سایت اینترنتی و در فضای مجازی بانجام برسانید و از هر مراجعه کننده ده هزار ریال (یک هزار تومان" بحساب الکترونیکی خود دریافت کنید روزی چند ده میلیارد ریال کاسب خواهید شد.
حالا کاری به رفیق آلمانی نداریم ولی گویا طنز های آن بنده خدا کاملا هم بی ارتباط با توصف حال نبوده است ها !
بولتن عزیز از نظر سطح تکنولوژی دو مورد از مواردی که نام بردید را به هیچوجه قبول ندارم. یکی از آنها که گفتید ایران ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺩﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ است و دیگری که گفتید ایران ﺟﺰﻭ ﺩﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﻧﺎﻧﻮﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ است. هر کسی با کمی دقت و کوشش میتواند به هر دوی آن تکنولوژی هایی که نام بردید در خانه ی خودش برسد. بذارید بیشتر توضیح بدم:
در مورد شبیه سازی همانطور که میدانیم اولین شبیه سازی یک پستاندار توسط یان ویلموت در 1996 یعنی حدود 20 سال پیش! انجام شد آنهم با امکاناتی اولیه! حالا چرا همه ی کشورها این کار را انجام نمیدهند!!! همانطور که همه میدانیم پیوند زدن یه درخت بسیار آسان است ولی آیا همه این کار را در باغچه ها یا باغهایشان انجام میدهند مسلماً نه و البته اگر کسی برای اولین بار این کار را خودش انجام دهد برایش بسیار هیجان انگیز است و شایدم به آن افتخار کند! آن چیزی که مهم است آنست که چه کسی این کار ساده را برای اولین بار انجام داد، صاحب افتخار اصلی اوست نه دیگران.
و اما در مورد تکنولوژی نانو، مواد مورد نیاز: یک قطعه گرافیت و مقداری نوار چسب شیشه ای و البته مقداری فضا! همانطور که میدانیم گرافیت از لایه های مسطح از عنصر کربن تشکیل شده که پیوندهای مولکولی بین لایه های گرافیت بسیار ضعیف است و براحتی این لایه ها از هم گسسته میشوند و مثال بارزش مغز مداد است که هنگام کشیدن آن روی کاغذ آنچیزی که به یادگار میماند همان لایه های گرافیت هستند. حال اگر یک نوار چسب شیشه ای را روی گرافیت بچسبانیم و آنرا بکنیم لایه های گرافیت روی نوار چسب میچسبند و حال اگر این نوار چسب را روی نوار چسب تمیزی بگذاریم و بعد آنها را از هم جدا کنیم تعداد لایه ها نصف میگردند و اگر اینکار را همینطور ادامه دهیم در نهایت به جایی میرسیم که تنها یک لایه از اتمهای کربن روی نوار چسب میماند بعبارتی لایه ای به قطر تنها یک اتم کربن یعنی قطری کمتر از نانو یعنی به تکنولوژی بالاتر از نانو دست پیدا کردیم یعنی هر کسی براحتی میتواند به این سطح از تکنولوژی دست پیدا کند ولی چرا همه این کار را نمیکنند؟! لایه ای با این ضخامت خواص خارق العاده ای دارد تا حدی که توان نگه داشتن جسم سنگینی را هم دارد. کسی که آنرا اولین بار انجام داد باید بش افتخار کرد والا حل کردن دوباره ی معمای حل شده که افتخار حساب نمیشود.
من نمیخوام تو ذوق کسی بزنم ولی بهتر نیست در موارد علمی بزرگنمایی نکنیم چون بالاخره کسی پیدا میشه و حقایق را افشا میکنه.
از چند هفته پیش جوایز نوبل داره بین دانشمندان تقسیم میشه و ایکاش ما هم حداقل یک نماینده داشتیم.
توضیحی که از نانو تکنولوژی دادی در حد توضیحیه که یک دانش آموز اول ابتدایی از ریاضی می تونه بده
پایتخت !
پس این ابتکار مکشوف از آن شخص شخیص بوده که توسط دیگران مورد دستبرد واقع شده بود !؟
راستی از سانتریفوژ های آشپزخانه ای چه خبر ؟
آخه کوچولو جان الان که دیگه ملت در ایکی ثانیه با تایپ هر لغتی در گوگل هزاران نظر هم علمی و هم در هم و پایه تختی پیدا میکنن دیگه لازم نیست تو زحمت به کشی و از فارسی به فارسی !!! ترجمه کنی ای همه جاگیر!
.... و من من افاضه نموده :..کسی که آنرا اولین بار انجام داد باید بش افتخار کرد والا حل کردن دوباره ی معمای حل شده که افتخار حساب نمیشود.
وبعد هم افاضه تر نموده بوده.... بخاطر اختلالات مخابراتی نظرم ناقص فرستاده شده .
.........نـــــــــــوع نگــــــــــرش و تفکــــــــرات مـــــــــــــــن اونقــــــــــدر تــــــــــــازه اند کــــــــه هـــــــــــــــوش از ســـــــــــر خیلیــــــــــــــها رو بـــــــــــــــرده!
ولی نا نو برای او ننو هم نیست؟؟؟؟
جناب پایتخت !
دبیر فیزیکی داشتیم که اونموقع ها بدلیل نبودن دبیر تاریخ، گاها بدلیل درخواست مدیر دبیرستان جور او را هم می کشید و سر کلاس تاریخ می آمد ؛ او در سر آغاز هر درس و همیشه نظرش بر این بود که :
علم نباید با داستان گویی یا انواع دیگر دانشهای اجتماعی ادغام شود. هرکدام از این علوم چیزی متمایز از دیگری برای گفتن دارد، که با هم بسیار متفاوت هستند ولی بهر ترتیب برآیند آنها دارای یک راستای رو بجلو است.
به هر صورت من هم دوست دارم که به دانشمندان ایرانی افتخار کنم ولی راهی که فعلاً داریم میرویم نمیتواند دانشمند پرور باشد چون از لحاظ ژنتیکی هر روز داریم فقیرتر میشیم و باید چاره ای اندیشید و بدترین ظلم به آینده ی ایران اینه که بیائیم همش زیر بغل خودمان هنداونه بذاریم و هی خودمان رو فریب داده و اندک داشته هایمان رو بزرگ جلوه دهیم و آنرا نمونه ی آماری کشور تلقی کنیم و علم آمار را با این کارمان به کلی نابود کنیم.
نه خیر اصلا اینطور نیست مگر دانشبند بزگواری مانند کاربر من من به همین سادگی پرورش شده ؟ پس مشخص میشه راه درست بوده! ولی روش غلط بوده! خیلی پایتختی شد کامنت من
پایتخت !
من از آن "شعر" مشعشع جنابعالی مندرج در همان موضوع مورد اشاره ، قطعا به این نتیجه رسیدم که احتمالا شما تعریف خاصی از "علم و دانش ژنتیک" ی در ذهن دارید که بنده نوعی از آن غافل هستیم .
اگر اطلاعات بیشتر بدهید ممنون خواهیم شد.
به نظر من میشه بدون به خطر انداختن جان از کشور دفاع کرد.
کاربر من من تو به فکر لذت بردن باش چیکار داری به مبارزه .لابد میخوای از کشور و سرزمین آمال و آرزوهات یعنی اروپا و غرب بدون به خطر انداختن جان ناقابلت دفاع کنی ؟
چون غیر از توهین و هتاکی به ایران و ایرانی و نوابغ ایران و هنر ایران و تاریخ ایران ......چیز دیگر ی کسی از تو سراغ ندارد.
الان میتونی سارائی بشی و با خودت حرف بزنی و برای مشغول کردن من هم از بیرق بلای روس شلیک کنی و مثل همیشه از شیخ تقلید کنی و زیر پرچم آلمان به جای ناشناس کامنت بدهی تا شاید یکنفر کامنت تورا بخواند. کوچولو از بورس چه خبر ! نمیخوای سمینار پولگذاری در سرمایه !!؟؟ را استارت بزنی و به مردم درس لذت بردن و بدون لوله تفنگ! جنگ کردن کلیک کلیک بنگ بنگ اینترنتی را بیاموزی ! فقط کافیست هر نفر به جای چند نفر کامنت بگذارد منظور سرمایه بگذارد تا هزار سال در یک روز پیشرفت کند!
حیف که کشاورزی نمیکنی و الا ارزن میکاشتی دانه هاش اندازه هندوانه میشد!
البته خود جنابعالی هم مثل بایتخت به ایرانیها توهین کردی به اذریها سربازها بزشکان به اسامی که به نام جلاله الله ختم میشود به انهایی که تور اروبا میروند خطاب گمراه دادی
ایکاش دوستانی که با فیلتر شکن وارد این صفحه اجتماعی می شوند برای معرفی خود از عناوین مشخصی استفاده کنند تا در مراودات صورت پذیرفته نوع آدرس دهی ها دقیق تر باشند و سوءتفاهم پیش نیاید.
با این توضیح که هر چند برای کاربران پای ثابت صفحه اجتماعی بولتن ، از روی نحوه کتابت کاراکنر ها تا حدودی مشخص هستند ولی مورد اشاره شده کمک می کند تا آدرس دهی ها دقیق تر باشند و جدل ها صریحتر ...
زیر هر "علم"ی که سینه می زنید در همه حال "علم" محله خود را از چشم دور نگذارید و نگاه تان همیشه به آن باشد تا راه صحیح و راه بازگشت را گم نشود !
از همون فردای روز غدیر ، نخستین نطفه دستجات "حسین"ی (ع) بصورت های خودجوش توسط بچه های محل بسته می شد ؛ هر چند که برخی از افراد محل این تحرک خود جوش را ، نسبتا زود هنگام ارزیابی می کردند ولی پدر بزرگ نظر دیگری داشت و او حتی حق را به نوجوانان محله سفلی می داد که پیش دستی کرده و این حرکت را از همان صبح فردای عید قربان شروع نموده اند و هر چند که دائی بزرگ گاهی پا را فراتر می گذاشت و بر این نظر بود که منادیان این نهضت می بایست پیشگامی خود را برای رساندن ندای خیزش از همان روز های اول ذیحجه اطلاع رسانی می کردند ؛ دائی بزرگ برای گفته های خود دلایلی می آورد که برای ما در آن سن و سال معما گونه بود ولی بهر ترتیب کاری ما هم کاری به مباحثات تمام نشدنی بزرگان نداشتیم و سرمان به کار خودمان مشغول بود .
با این همه در ایام ماه محرم و بویژه در ده روز اول و بعد تا پایان روز سوم بعد عاشورا ، توصیه اکید تمام بزرگان به بچه ها و نوجوانان این بود که در دسته های یادبود قیام امام "حسین" ی (ع) :
زیر هر "علم"ی که سینه می زنید در همه حال"علم" محله خود را از چشم دور نگذارید و نگاه تان همیشه به آن باشد تا راه صحیح و راه بازگشت را گم نشود !
سه "علم" از چهار "علم" کامنت فوق علم غریبه است !
حال دوستان عنایت داشته باشند که :
زیر هر "علم"ی که سینه می زنید در همه حال"علم" محله خود را از چشم دور نگذارید و نگاه تان همیشه به آن باشد تا راه صحیح و راه بازگشت را گم نشود !
نا شناس المانی طبق معمول بای منو وسط نکش ...
پایه تو همیشه وسطه مگه میشه جائی
ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ
البته ای کاش همه اسامی که به عنوان رییس و روسای شرکتهای خارجی به عنوان نقطه افتخار به ایرانی بودنمان قید شده اند در لیست ذهنی جوانان به عنوان فرار مغزها...
اما ایران ایران هست و ملیت ایرانی هست که مهم هست.
سرزمین پارس کلمه ای با بار نژادپرستانه هست که نویسنده مقاله گویا علاقه خاصی بدان دارد که برای ایران همچون ریسمان سیاه و سپیدی هست...
هر کسی مقاله رو بخونه میفهمه طرف خواسته بین مفاهیم ایران اسلامی و پیوند همه ایران به فارس بودن رگه های پان آریایی مغزشو بریزه رو کاغذ کاملا ملووووو.
به قول معروف طرف رفته خارج عشق و حال میکنه به رییس بودنش من باید افتخار کنم!
عموما گفته میشود آریاییان هم به این سرزمین مهاجرت کرده اند!!پس امکان دارد از دید ساکنین بومی ایران آرییاییان نیز مهاجم باشند؟
قطعا مقایسه نقشه هخامنشیان و مغول ها یک امر را برملا میکند که هر دو با شمشیر سرزمین گشایی کرده اند!
شاید آن سرزمین هایی که به نام پارس در نقشه هایتان هست با بوسه و عشق غصب کرده بودید بر خلاف مغولها!!!
هموطن گرامی مهاجرت با هجوم دو مقوله ی کاملاً جدا از هم هستند و فکر نمیکنم نیازی به توضیح بیشتر داشته باشد، بی شک نژاد آریایی برترین نژاد کل تاریخ بشریست. من این را بر اساس شواهد تاریخی و حال میگم نه بر اساس تعصب، نژاد آریایی از سرزمینی که اکنون جزو روسیه است بر اساس انتخاب طبیعی تولد یافته است که پس از مهاجرت به سرزمین پارس و ژرمن رشد یافته است. صنعت فضایی روسیه که توانست اولین ایستگاه فضایی رو دایر کند توسط همین نژاد پا گرفته است، صنعت فولاد، ماشین آلات صنعتی بسیار پیشرفته، خودرو سازی و غیره در آلمان توسط نژاد آریایی برپا شده است، صنعت پیشرفته آمریکا توسط نژاد آریایی مهاجر از آلمان کلید خورده است، شکوفایی بی نظیر علم در سرزمین پارس قبل از هجوم بربرها هنوز که هنوز است برای مردمان اصیل این سرزمین مایه افتخار است، هجوم اول بربرها نتوانست این نژاد برتر جهان را در این سرزمین پاک نابود کند ولی متاسفانه هجوم وحشیانه اول مغولها به این سرزمین تاثیرات منفی بسیاری در آمیختگی نژادی در بر داشت ولی باز هم نتوانست آنرا نابود کند تا زمانیکه هجوم دوم مغولها در زمان قاجارها به وقوع پیوست و بعد از آن هم هجوم دوم بربرها با قصد نابودی کامل این نژاد!
هموطن گرامی مغولان و بربرها مهاجمند نه مهاجر، افرادی که ژن آنها صد در صد مغول یا بربر است نمیتوانند خود را از این سرزمین بدانند بلکه فقط و فقط در این سرزمین زندگی میکنند و بس. و این افراد باید به نژاد اصلی خودشان افتخار کنند!!!
هموطن گرامی این را بدان که نژاد آریایی به قدری باهوش است که حتی اگر تعداد آنها در این سرزمین به تعداد انگشتان دست باشد باز هم میتوانند کشور آریانیان(ایران) رو به پیشرفته ترین کشور جهان بدل کنند.
به یقین و بر مبنای آنچه که باستانشناسان تاکنون کشف کرده اند سالیان سال قبل از ورود (هجوم) آریایی ها به سرزمینی که اکنون ایران خوانده میشود مردمانی در این سرزمین می زیسته اند که نه نژاد آریایی داشته اند و نه از سمت شمال و منطقه ای که اکنون روسیه خوانده می شود آمده بودند. این مردمان برای خود تمدن و فرهنگی بزرگ داشته اند. آریاییان (روسهای گذشته) با ورود (هجوم ) خود به این سرزمینها نه تنها از دیدن آن تمدنها دچار شگفتی شدند (چون آنها اغلب قبایل چادرنشین و کوچ کننده بودند) بلکه پس از مدتی جذب کارآمدی آنها در شیوه های حکومتی و فرهنگی شدند و با توجه به برتری نفرات و همچنین خوی تسخیر سرزمین به هر شکل ممکن (خوب واضح است که در آن زمان این سرزمین ها با شمشیر به دست می آمدند نه با بوسه و عشق) حاکمان و مردمی را که پیش از آنها در اینجا بودند را از بین برده و خود با استفاده از علوم شهرسازی، فنون کشورداری، فرهنگ مردمی و بومی (در اینجا باید به استعداد شگرف این اقوام کوچ نشین در تغییر خود و شهر نشینی و حکومت داری سریعشان اذعان کرد) دست به ایجاد حکومت و خاندان سلطنتی زدند به نام هخامنشیان.
البته تاریخ نکات جالبی در دل خود دارد. در جایی سرزمین زندگی سرخپوستان بومی یک سرزمین را تنها پس از حدود 400 سال حضور اروپاییان به خاطر فردی به نام «امریکو وسپوس،» امریکا نامیده می شود و در جای دیگر سرزمینی به خاطر ورود (هجوم) اقوام آریایی (روسهای سابق) به سرزمینی دیگر، آریا، پارس و ایران خوانده می شود.
با همۀ این احوال ایران، نام کشوری است که در آن زندگی می کنم و همواره آن را دوست خواهم داشت.
در دورانی که شهروندان قلم بدست کلی از کشورهای سازمان ملل که قدمت تاریخی مرزهای کشورهایشان حتی به قرن هم نمی رسد با سر و هم کردن برخی از موهومات برای خود تاریخ های چند هزار ساله جعل می کنند چگونه می شود برخی از دوستان با اشاره به برخی از جعلیات و استعارات شوونیستی ، وحدت و همدلی اقوام و مردمانی را که هزاران سال در کنار هم در صلح و صفا و صمیمیت زندگی کرده اند را بسخره می گیرند.
شعر از اخوان ثالث :
" ...
پوستینی كهنه دارم من
یادگار از روزگارانی غبار آلود
مانده میراث از نیاكانم مرا ، این روزگار آلود های، فرزندم
بشنو و هشدار
بعد من این سالخورد جاودان مانند
با بر و دوش تو دارد كار
لیك هیچت غم مباد از این
كو، كدامین جبه ی زربفت رنگین میشناسی تو
كز مرقع پوستین كهنهی من پاكتر باشد؟
با كدامین خلعتش آیا بدل سازم
كه من نه در سودا ضرر باشد؟
ای دختر جان
همچنانش پاك و دور از رقعه ی آلودگان می دار
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد"
سرکار خانم سارا !
می فرمائید : "...آریاییان (روسهای گذشته) با ورود (هجوم ) خود به این سرزمینها نه تنها از دیدن آن تمدنها دچار شگفتی شدند ..." .
عرض می شود که اگر" پتر" کبیر از این نظریه مشعشع آگاهی داشت مطمئنا کارت "صد آفرین"ی حضور مبارک و خطاب به "پایتخت" می فرستاد و بی مهابا این سرزمین کهن را پشت قباله ازدواج ملکه خانم"کاترین" می انداخت و وی را همراه با "لیاخوف" معرف حضور، بجای به "توپ بستن" مجلس برای به "گل" بستن مجلس به تهران اعزام می کرد.
حالا بشنو بقیه ماجرا را که حالیا نام مبارک حضرتعالی به بانو "سارا" یووا و نام مبارک جناب "پایتخت" محبوب، به "کرملین" خوانده می شد.
نه خیر سرکار خانم سارا !
تحقیقات در تاریخ گذشته تمدن ها و کشور ها صرفا با کپی / پِیست کردن مطالب پراکنده دیگران و سرهم بندی ناشیانه آنها از سر بی حوصله گی فراهم نمی آید و بازی با عبارات مجعول به سرانجام مغفول منتهی می گردد.
پیشنهاد می شود که در آموخته ها و مطالعات خود دقت نظر بیشتری معمول فرمائید.
سلام
آنچه در سطور بالا درج گردید ریشه در همان آموزه هایی دارد که به نام تاریخ به ناممان ثبت شده است و البته مقداری نیز طنز چاشنی آن شده بود.
بسیار خب، اکنون به تاریخی که ظاهراً شما به آن آشنایی دارید می پردازیم: اقوامی که در اثر شرایط طبیعی ناشی از عصر یخبندان کوچک (در 10.000 سال پیش) شرایط طبیعی محیط اطراف به آنها اجازۀ دامپروری را نمی داد شروع به حرکت به مکانهای گرمسیر در قسمت جنوبی کردند و از رودها، کوهها، دشتهای خالی از سکنه گذشتند (آنها تعجب می کردند که آن سرزمین ها چقدر خالی از سکنه هستند!) و در نهایت به جایی رسیدند که نه اثری از بشری بود! و نه اثری از زندگی در آن یافت می شد. (این سرزمین با وجود استعداد طبیعی، خالی از سکنه بودند! امّا در قسمت شمال آن با آن همه شرایط سخت طبیعی، اقوامی شروع به زندگی کرده بودند!) این اقوام در این سرزمین خالی از سکنه! و برهوت! شروع به ایجاد ساختار حکومتی بسیار پیشرفته کردند (و من هم به این استعداد شگرف آنان اذعان کرده ام). این حکومت و امپراطوری، در اطراف خود (در بین النهرین و درۀ رود سند) امپراطوری هایی را یافته و دیدند که در اثر یک دیوار نامرئی! و یا یک مرز نادیدنی! ولی غیر قابل عبور و نفوذ! اصلاً به مغزشان خطور نکرده بود و یا نتوانسته بودند که به داخل فلات ایران (جایی که اکنون این اقوام در آن بودند) بیایند و در آن ساکن شوند و آن سرزمین را سالیان سال دست نخورده گذاشته بودند تا پیشکش این اقوام مهاجم (ببخشید مهاجر) کردند.
نتیجۀ اخلاقی:
نباید از تاریخ ناراحت شد زیرا تاریخ برای ناراحت شدن ما نوشته نمی شود بلکه باید از آن درس گرفت که معلمی بزرگ است.
به هر روی منتظر نظر شما درباره گذشته و تاریخمان هستم.
و این قطار به لوکوموتیوی پایه تخت با سوتی راه می افتد و واگن آقا سارا را به دنب آل خود میکشد و واگن بلای روسی هم به آنها میپیوندد و البته وظائف تقسیم شده اند و واگن آقا سارا و لوکو موتیو دائم برای خودش خودش نوشابه بازکرده و بلای روس هم مواظب است کسی به آنها ایراد نگیرد و مزاحم نشود و اگر شد روزها و هفته ها آنکس را با بهتان و تهمت و دروغ و افترا مشغول کند و سعی کند افراد را به چند بینی تشویق کند تا یک را سه ببینند.
ولی همیشه ملت یک! را سه نموده اند !
همین رفتار کودکانه را در رفتار و عملکرد برخی به ظاهر بزرگ شدگان! نیز می توان مشاهده کرد.
سرکار خانم سارا !
آری ! تاریخ مقوله ی "اختراع" ی نیست بلکه با تحقیق و تفحص بر روی آثار و یادگارهای بجای مانده از پیشینیان "کشف" می شود و بالطبع همانند هر کشف دیگری با پیشرفت فنآوری داده ها و نیز با افزوده شدن بر حجم داده (بقول پایتخت دِیتا ) ها ، بر میزان دقت این کشفیات افزوده می گردد.
بعنوان مثال بر حسب یکی از آخرین نظریه های ارائه شده ، به سرآغاز مهد تمدن بشری از آفریقای مرکزی شواهدی آورده شده و اشاره گردیده است ؛ این نظریه بر این اصل مبتنی است که با افزایش حجم دانش و میزان زاد و ولد و بالارفتن جمعیت ، گروه هایی از مردمان برای یافتن مراتع و چراگاههای بیشتر به تقصی نقاط جهان بویژه طرف های شمال و قطب شمال رانده شده اند ؛ بر مبنای همین نظریه ، بدلیل پیوستگی های قاره آسیا با قاره آمریکا در منطقه قطب شمال گروه هایی از همین مردمان به سوی کانادا و سپس از طریق آمریکای شمالی به آمریکای جنوبی کشیده شده اند بترتیبی که بعد از کشف آمریکا و مهاجرت وسیع مجدد گروه هایی از مردمان از اروپا و آفریقا ، مهاجران جدید با مردمان قبلی آمیخته شده اند ...
ملاحظه می فرمائید که نظریه ارائه شده مورد اشاره با نظریات قبلی مبنی بر سرآغاز مهد تمدن بشری از هند ، چین ، استرالیا و یا حتی خاورمیانه چه قدر متفاوت و یا حتی در برخی از موارد و نقاط همپوشانی های پیچیده ای دارد.
سخن آخر اینکه ایرادات اساسی بر استنتاجات شوونیستی از نظریه های علمی معطوف است بترتیبی که در این مقطع زمانی، اولی تر و صحیح تر همان خواهد بود که از ساده سازی ها و ساده اندیشی ها که می تواند به کج فهمی ها و بر جای گذاشتن آثار بسیار مخرب منتهی گردد دوری کرد.
سرکار خانم سارا !
وصفی که حضرتعالی از قضاوت بر شناخت ظاهری تاریخ توسط بنده غیر مدعی بترتیب رویاپردازی های موهوم می کنید دقیقا موید چارچوبی است که قبلا وصف حال گردید و آن اینکه :
" ... تحقیقات در تاریخ گذشته تمدن ها و کشور ها صرفا با کپی / پِیست کردن مطالب پراکنده دیگران و سرهم بندی ناشیانه آنها از سر بی حوصله گی فراهم نمی آید و بازی با عبارات مجعول به سرانجام مغفول منتهی می گردد."
در تکمیل همان عرایض و نیز بر خلاف فرمایش و برداشت های رمانتیکی و سورئالیستی !؟ جنابعالی اشاره می گردد که موضوع جابجائی های جمعیتی بزرگ تاریخی در طول اعصار گذشته نه در قالب تورهای مسافرتی و تفریحی برای تغییر ذائقه و هواخوری ها و گرفتن حمام آفتاب در سواحل آنتالیا و ... است بلکه علت و علل آن مهاجرت ها و کوچ های اجباری مبارزه و تنازع بقاء و دست یابی به مراتع بیشتر هم برای قوم مهاجم و هم برای قوم به یغما گرفته شده بوده است. لازم باشاره است که وقوع قتل عام ها و سر دادن شعار های معروف " کشتار هر جنبده " ، "قوم برگزیده" ، "نژاد برتر" ، قتل "هر نفس کش" و یا حتی به تعبیر نوری که "پایتخت" در شعر معروف خود در همین یک هفته قبل به کشف و ثبت تاریخی آن نایل و اشاره کرده بود !؟ یاد آور تاریخ تلخ گذشته بشریت است که در عصر خود توسط همین ابناء بنی بشر رخ داده است و جالب اینکه همانها را هم نشانه برتری نژادی، تعالی فرهنگی و تمدن جا می اندازند ! چیزی که حتی در قرن بیست و یکم هم هر روزه بر صفحات تلویزیون ها می بینیم و گو اینکه نمامی هم ندارند...
کاربران خودشان میدانن زمانی که نامی از بنده نبردی من وارد بحثهای بی سرانجام با تو نشدم زیرا تو در ظاهر نشان میدی حامی ایرانیها هستی و وقتی بنده از سران کشور ترکیه و یکبار هم عربستان انتقاد کردم سریع امدی و ناراحت شدی و بحث رو با زدن تهمت به بنده عوض کردی بنده هم عرض کردم ناراحت شدی از.. بد گفتم؟
سلام
در بخشی از کامنت «شمس 13:36» فرموده اید: «زیر هر "علم"ی که سینه می زنید در همه حال"علم" محله خود را از چشم دور نگذارید و نگاه تان همیشه به آن باشد تا راه صحیح و راه بازگشت را گم نشود !».
سؤال این است که آیا شما خود این امر را انجام می دهید؟
اگر شما تخت عَلَم «شمس» سینه می زنید (نظر می دهید) دیگر چه لزومی دارد که تحت عَلَم «als» باشید. آیا وقتی خود اینگونه رفتار می کنید «راه صحیح و بازگشت» را گم نمی کنید؟
بگذارید یک داستان برایتان بگویم: روزی یک نفر می خواست کامنت بگذارد و نام «شمس» را برای خودش انتخاب کرد. در یکی از دفعاتی که او می خواست دوباره کامنت بگذارد یادش می رود که حالت کیبورد خود را به حالت فارسی درآورد و در حالت لاتین نام سه حرفی «شمس» را تایپ کرد! در این لحظه متوجه می شود که به جای حرف «ش» معادل لاتین آن در کیبورد تایپ شده یعنی حرف «a» و به همین ترتیب حروف دیگر یعنی «l» و «s» و نام جدید او شد «als»! و بقیۀ ماجرا!................................................................
به هر روی از نظرات شما بهره برده و خواهم برد.
شاید دو سه باری فراموش کرده باشم که نامم رو تایپ کنم و لذا بعنوان ناشناس نظرم منتشر شده .......بله من اعتقاد دارم که حدوددرصدی( همیشه 90 درصد مینویسد) از مردم (ایران را عمدا اینبار ننوشته ) حسود، دروغگو، بیسواد و ساده لوح اند ....من از سواد، سبک زندگی، امنیت، چشم نواز بودن شهرها و" زیبایی دختران اروپایی "بارها تعریف کرده ام ... روزی عاشق یکی از دختران سرزمینشان شوم .....
آقا سارا| | ۱۲:۳۷ - جناب «als» یا همان «شمس»
( پایه تخت) ..بگذارید یک داستان برایتان بگویم: روزی یک نفر می خواست کامنت بگذارد و نام «شمس» را برای خودش انتخاب کرد. در یکی از دفعاتی که او می خواست دوباره کامنت بگذارد یادش می رود که حالت کیبورد خود را به حالت فارسی درآورد و در حالت لاتین نام سه حرفی «شمس» را تایپ کرد! در این لحظه متوجه می شود که به جای حرف «ش» معادل لاتین آن در کیبورد تایپ شده یعنی حرف «a» و به همین ترتیب حروف دیگر یعنی «l» و «s» و نام جدید او شد «als»! و بقیۀ ماجرا....
چه خوب بابا بولتن جان ایول به این آرشیو ماهت .چه میکنه این آرشیو.... چه میکنه این آرشیو !
با یک عقب گرد و جستجو در آرشیو بولتن این تکیه کلامی که همیشه مخصوص فقط وفقط کاربر پایه تخت است ناگهان , یک هو کی! دفعتا, ناغافلکی همینطور الکی! در کامنت آقا سارا پبدا میشود ای بسوزی شانس دیدی چطور پرید؟ ( منظور از پرید , پری تو نیست ).
سرکار خانم سارا !
توصیه های بزرگان مبنی بر :
"زیر هر "علم"ی که سینه می زنید در همه حال"علم" محله خود را از چشم دور نگذارید و نگاه تان همیشه به آن باشد تا راه صحیح و راه بازگشت را گم نشود ! "
غیر مستقیم متوجه تعداد انگشت شماری از نوجوانان تازه به عرصه رسیده محل بود که بیشتر به سودا و هوای "وب" گردی محلات دنبال دسته های "غرب"یه راه می افتادند و جالبتر اینکه برای من یکی ، همیشه توصیه مادر بزرگ بیشتر کارسازتر اتفاق می افتاد که آن نشانه گذاری گلدسته مسجد محل با آن نورافکن پر نورش بویژه در شب هایی که ابر های تیره و تاریک در آسمان بودند و همچنین گوش نواختن به طنین ضربان آهنگین دسته محله خودمان بویژه وقتی که صدا های درهم و برهم مغشوش گوش ها را می آزرد. به تعبیر "پایتخت" خودمان ، آن آموزش ها از تیپ آموزش های "سمعی و بصری" محسوب می شدند که هنوز هم بروشنی در خاطرم زنده هستند!
با تشکر و احترام فراوان
سلام
از صداقتتان سپاسگزار هستم چون در رابطه با این موضوع مشغول فرافکنی نشدید.
درج کامنت با اسامی مختلف جرم محسوب نمی شود هرچند شاید کاری غیر اخلاقی به نظر آید.
همواره بایستی به این نکته توجه داشت که سوءتفاهماتی که برایمان پیش می آید می تواند با سعۀ صدر و ورود صداقت در گفتار و رفتارمان، به راحتی حل و فصل گردد.
به هر روی منتظر نظرات جنابعالی هستم.
ما در ايران اقوام مختلف رو داريم که مسالمت آميز دارن با هم و براي سربلندي ايران اسلامي تلاش ميکنند.کردها و فارس ها؟آذري ها و لرها /بلوچ ها و اعراب/مازني ها و گيلکي هاو....پس بهتره همه از کلمه اي که کشور عزيزمون با اون شناخته ميشه استفاده کنيم.دوستت دارم "ايران".
کاربز ناشناس المانی یادته دفعه قبل با شهاتت مدیر محترم ضایع شدی و چند روزی افتابی نشدی؟
کاربز آشناس روسی دوست عزیز ! دوست عزیز! پایه تخت جان .شما چند ماه قبل که شبانه روز با نام افراد خلق الساعه به جای دیگران ماهها بود کامنت مینوشتی در اثر اعتراضات شدید کاربران مدیریت بسیار زیرگ بولتن نوشت ما شهادت میدهیم که این دو کاربر دو ای پی مختلف دارند و شما کاربز جاعل الکامنت با زدن تهمت به مدیریت سایت نوشتی که مدیریت سایت هم شهادت داد دو نفرند و خواستی یا ایجاد 11 سپتامبر و
سرکار خانم سارا !
منشاء خطای مورد اشاره در استفاده از دو نام کاربری، دقیقا به سببی بر می گردد که از سوی شما تبیین گردیده است ؛ دلیل تداوم بحث های متعاقب با عنوان کاربری als هم به این برداشت غیر ضروری معطوف بوده که توضیح تغییر نام کاربری در هر کدام از مباحث پیش آمده و در هر بار تکرار، غیر لازم و ناصحیح است ...
ولی بهر طریق چون اشتباه مطروحه می توانست اجتناب پذیر باشد بنده خودم را موظف و ملزم می دانم از این به بعد به احترام عموم کاربردان و برای همیشه از مباحثات خود را کنار بکشم و خدا حافظی کنم .
با پوزش و احترام فراوان به تمام عزیزان بولتن
فقط بهت القا کردن که اگه خودتو بکوبی روشنفکری .
خوشحال باش!!!
- اصلا ما ایرانی ها دروغ نمی گیم
- دقیقا به مذهب خود پایبندیم و اصول شرعی را رعایت می کنیم
- اصلا همسایه آزاری و مردم ازاری نمی کنیم
- به هیچ عنوان در رانندگی جلوی هم نمی پیچیم
- آماده ایم تا به دیگران کمک کنیم و از این لحاظ چشم دیدن دیگران را هم داریم
- آداب اجتماعی را رعایت می کنیم به ویژه در شبکه های اجتماعی
- مردان ما اصولا چشم چران نیستند و زنان ما اصولا اهل رعایت پوشش مناسب در اجتماع هستند
- به هیچ عنوان ربا خواری نمی کنیم
- در محل کار زیرآب همدیگر را نمی زنیم
- در مدیریت بحران نمونه هستیم مانند سیلاب چند وقت پیش
- همیشه نوبت را در صف رعایت می کنیم تا حدی که ملل دیگر از ما کپی برداری می کنند
-از انداختن اسکناس پاره به یکدیگر اجتناب می کنیم
- حق الناس را در عروسی ها رعایت نموده و از ایجاد سروصدا و ترافیک شدید جلوگیری می کنیم
- در نوشتن کامنت و نظر دائم مواظب هستیم به کسی توهین نکنیم
- زباله در جوی آب نمی اندازیم
- و....
صنعت تولید خودرو، مولد و موتور محرک همه علوم و فنون از فلسفه و روانشناسی تا ایرودینامیک و بیو الکترونیک و ... هست . به این صنایع نظامیتون هم زیاد ننازید چون اول کپی برداری از کره شمالی شده ثانیا تسلیحات نظامی فقط در زمان جنگ کارایی و اثر بخشی شون مشخص میشه .
داد زدیم : واشنگتن
گفت یه مرگ بر امریکایی بگین که تو واشنگتن بشنون؛ ماهم یه داد زدیم که حلقمون پاره شد.
دوباره پرسید کی میدونه حرم اقا اما حسین کجاست؟
داد کشیدیم : کربلا
گفت : حالا یه صلوات بفرستین که اقا تو کربلا بشنون!!
ماهم یه فریاد کشیدیم که نزدیک بود قالب تهی کنیم!
گذشت اون روزا...... خیلی طول کشید که بفهمیم
لس انجلس تاریخ سینماست؛نیو اورلئان مهد موسیقیه؛ نيويورك مهد درس و اقتصاد.
یاد نگرفتیم باید از اون همسایه نزدیک مدرسه که ساعت هفت صبح با صدای عربدمون بیدارشون کردیم عذر بخوایم!!
یاد نگرفتیم که به کسی نگیم مرگ بر تو !!
و نفهمیدیم تو واشنگتن و کربلا صدامونو نشنیدن !!
چرا نگفتن به جای این حرفا داد بزنیم:
مرگ بر بیسوادی!
مرگ بر عقب افتادگی!
مرگ بر گرسنگی!
مرگ بر خونریزی و دشمنی!
با اجازه اون 4 خط آخرتون را بصورت زیر تغییر میدم تا از نحسی کلمه "مرگ" دور باشیم:
درود بر باسوادی.
درود بر پیشرفت.
درود بر رفاه.
درود بر صلح و دوستی.
درود بر شما.
ایراد اساسی به دبیران تاریخ ، علوم اجنماعی و سایر اولیای پرورشی مرکز آموزشی شما وارد است که نتوانستند مسبب اصلی:
عقب ماندگی های اقتصادی و اجتماعی کشورها و جوامع تحت توسعه را با وجود تمام قرائن بینه به شما تفهیم کنند ؛
عملکرد ها و ماهیت واقعی امپریالیسم جهانی را به شما نشان و آنرا تحلیل کنند ؛
چهره واقعی دست های پشت پرده پرورش سگ زنجیری های هاری صفت و ترغیب و تشویق آنها برای قتل و غارت مردمان بیدفاع را نقاب افکنی و معرفی نمایند؛
عاملان هشت سال جنگ تحمیلی را که نزدیک به هزار میلیارد به اقتصاد این کشور صدمه زد و صدها هزار شهید و معلول جنگی را برجای گذاشت معرفی نمایند ؛
...
و حال ایراد اساسی به شخص جنابعالی وارد است که از قبل همان جانفشانی توده های محروم مردمی هم اکنون در کمال آسایش و راحتی در منزل و یا اداره پشت کامپیوتر شخصی شرف حضور دارید و با خلط مبحث و عبارت پردازی های سوء ، دستآوردهای عظیم ثبات و استقلال کشور را به سخره می گیرید و از اینکه تمام قرائن بر همدلی های هرچه بیشتر و وحدت کلمه و وحدت عمل صحه گذاری می کنند بنگاه سخن پراکنی راه انداخته اید....
پس باهم بخوانیم سرودهای عزت و شرف را و باهم داد بزنیم :
سر بلند و پیروز پرچم عزت و سربلندی !
ریشه کن باد بیسوادی و جهالت !
غلبه بر عقب افتادگی و عقب ماندگی ها!
جمع شود بساط گرسنگی و سفره های خالی!
التیام باد خونریزی زخم های تاریخی و فتنه دشمنی و آشوب افکنی ها !
ضمنا در پایان یاد آوری می شود که در موقع نصب فیلتر شکن می توانستید در صفحه استعلام برای معرفی کشور سرپل ، از کشوری غیر از آمریکا استفاده می کردید تا با نصب پرچم آن کشور در کنار اسم مبارک زیاده تابلو نمی شدید.
ناشناس عزیز !
معلوم می شود در دوره تحصیل دانش آموز خوبی نبودی و تنها باید به گفتن این اکتفا کرد که :
- نیآموختی !؟
ناشناس عزیز 19:22 !
می فرمائید : " سخنان طلاست "
عرض می شود : نه عزیز جان برادر ! بقول سعدی علیه الرحمه "سخن شناس نی ای جان من خطا اینجاست".
پایتخت !
قبلا گفته بودم و حالا هم گفته باشم ها ! که :
" ... حالا کاری به رفیق آلمانی نداریم ولی گویا طنز های آن بنده خدا کاملا هم بی ارتباط با توصیف وصف حال ات نبوده است ها ! "
پایتخت !
سریع بچه های محل رو خبر کن چون اگه رفیق آلمانی سر برسه کارت تمومی نداره ها !؟
برو خدا را شاکر باش شانس آوردی. خیلیها به خوش شانسی شما نبودند .
سهراب سپهري(رحمت خدا بر او باد)ميگه:چشم ها را بايد شست/جور ديگر بايد ديد.
پاینخت !
" ... برو خدا را شاکر باش شانس آوردی. خیلیها به خوش شانسی شما نبودند".
"جواب" تو گرفتی !؟
دیگه دسته گل به آب ندهی ! ها !؟
جناب ناشناس عزیز !
معلوم می شود که افتخار شما بر کشور خود، چقدر صمیمانه و بی آلایش است که آرزومند هستید که کشور از این نابهنجاری ها پیراسته باشد.
همین خواستن ها ، مقدمه و قدم اول اراده کردن برای زدودن نا پلشتی ها است ؛ بعنوان یک هموطن برای داشتن "ایران" ی با آینده بهتر دستانتان را گرم می فشارم .
جناب محمود !
عنایت داشته باشید که تاثیر مستقیم هر پیشرفت و یا دستآوردی بر زندگی جاری و روزمره مردم ، در همه حال تاثیر مستقیم و بلاواسطه نیست بترتیبی که تاثیر خیلی از موارد در دراز مدت و در آینده می تواند محقق شود.
شایان ذکر است که تبلیغات غیر متعارف حول قضیه ای در خیلی از موارد ، نتایج تخریبی بدست می دهد.
در رابطه با مورد مشخص اشاره شده از سوی شما ، ایراد اساسی به منابع خبری و اطلاع رسانی ها معطوف است بترتیبی که مثلا شاید بهتر می بود که ضمن خبر رسانی افتتاح مبارک فلان مجتمع فولاد در فلان نقطه کشور ، بموازات بر بالا رفتن میزان استفاده از فولاد در کل کشور و اینکه افزایش این میزان استفاده دلیلی بر رونق اقتصادی کشور محسوب می گردد هم اشاره می شد...
چنین رویکردی در خبر رسانی ها ، می تواند ضمن ایفای مسئولیت در اطلاع رسانی های صحیح و تنویر افکار عمومی، موجبات مباهات برای مشتاقان توسعه اقتصادی کشور را بر جای بگذارد.
جناب بی نام !
عامل تصادفات ، لیست بلند بالایی است که ایراد خودرو هم یکی از آنها محسوب می گردد.
صدور "حکم قاطع " ی که مبتنی بر علم جامع نباشد خود بخود می تواند دیگر دلایل وقوع را به محاق فراموشی بکشاند بترتیبی که زمینه های اصلی وقوع جرایم همچنان پا بر جای بمانند !؟