به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/به تئاتر ایرانی دل بسپارید
علي نصيريان پس از دريافت نشان «سرو هنر» گفت: دوست داشتم مجلس نقد و گفتوگو هم برگزار شود و ضعفها و عيبهاي آدم را هم بگويند؛ من هم آدمم و عيب هم دارم، حالا شايد بعد از مرگم عيبهايم را بگويند!به گزارش ايسنا، اين بازيگر سينما و تئاتر ايران كه شامگاه گذشته 16 مهر ماه در مراسم بزرگداشتش در خانه هنرمندان ايران سخن ميگفت؛ ادامه داد: بايد يك نكته را بگويم؛ من كار نكردم براي اين چيزها. خودم دوست داشتم كه كار كردم! نصيريان يادآور شد: در دوران كودكي ما كه تلويزيون و وسايل سرگرمي نبود و همين نمايشهاي ايراني مثل تعزيه بود و ما عاشق تعزيه بوديم. براي من جذابيت تعزيه صرفاْ به خاطر مضمون آن نبود، بلكه جذابيت نمايش بود. ما با افسون نمايش حيرت زده ميشديم. اين جذابيتها مرا كشاند و من اين كارها را براي خودم انجام دادم. او تأكيد كرد: برخي فكر ميكنند كه بايد از دولت و جامعهي خود طلبكار باشند ولي ما چيزي نميخواهيم؛ دستمزدي هم كه ميگيريم خرج يوميهمان ميشود. علي نصيريان در ادامه با يادي از هما روستا گفت: حيف است كه از او يادي نكنم؛ من هم با او همكاري داشتم. بالاخره زندگي همين است و همه ميروند و ما هم در نوبتيم؛ بايد حقايق را پذيرفت. بازيگر فيلمهاي «گاو» و «آقاي هالو» كه بازيگري را پيش از تأسيس تالار سنگلج آغاز كرده است و سالهاي متمادي نيز در اين تماشاخانه روي صحنه رفته است، از ياد آن نيز غافل نماند و گفت: تئاتر سنگلج در مهرماه سال ۱۳۴۴ با نخستين جشنوارهي تئاتر اين مملكت افتتاح شده و حالا ۵۰ سال است اين سالن مظلوم پايينشهر كار كرده است. تئاتر جديد ايراني در اين سالن پايهگذاري شده است. آيا نبايد بعد از ۵۰ سال كاري براي آن بكنند؟!او خطاب به جوانان تئاتري نيز گفت: دل بسپاريد به تئاتر ايراني و به مضامين ايراني. نبايد تنها به سبكها و شيوه هاي خارجي دل سپرد. هرمتني خصلتي دارد كه بايد متناسب با آن برخورد كرد و ديگر دورهي اين سبك و آن سبك گذشته است. بايد از بند قالبها و چهارچوبها آزاد شد. در نمايشهاي آييني و سنتي خودمان هم نكات زيادي هست كه ميشود از آنها استفاده كرد. علي نصيريان در پايان نيز گفت: دوست داشتم مجلس نقد و گفتوگو هم برگزار شود و ضعفها و عيبهاي آدم را هم بگويند؛ من هم آدمم و عيب هم دارم، حالا شايد بعد از مرگم عيبهايم را بگويند! بنا بر اين گزارش، خانه هنرمندان ايران، در يازدهمين شب از سلسله برنامههاي «شبهاي ايرانشهر» پنج شنبه (16 مهر) به نكوداشت استاد «علي نصيريان» بازيگر پيشكسوت تئاتر، سينما و تلويزيون پرداخت و تعدادي از هنرمندان پيشكسوت نيز در اين مراسم به صحبت دربارهي اين چهرهي ماندگار عرصهي هنرهاي نمايشي پرداختند. در ابتداي مراسم، مديرعامل خانه هنرمندان ايران، با بيان اينكه علي نصيريان جزو هنرمندان برجستهاي است كه طي چندين دهه فعاليت در عرصهي تئاتر، سينما و تلويزيون ثابت كرده است كه از وجوهاتي كه يك هنرمند بايد داشته باشد تا تبديل به بخشي از تاريخ فرهنگ يك كشور شود، برخوردار است، گفت: اين قدردانی نمادي است از قدرداني جامعه نسبت به اين هنرمندان. مجيد سرسنگي وجه اخلاقي علي نصيريان را از ويژگيهاي بارز و مثالزدني اين هنرمند برشمرد و افزود: فروتني او در كمال شهرتي كه دارد، زبانزد همه بوده است. بهعلاوه نقشي كه او در ايجاد گروههاي تئاتري داشته است و خدماتي كه در سالهاي ۵۵ تا ۵۷ در مديريت تئاتر داشته نيز قابل توجه است. هنرمندان زيادي ميآيند و ميروند اما تنها كساني ماندگار ميشوند كه همهي اين ويژگيها را يكجا دارند و ما افتخار ميكنيم كه چنين شخصيتي در جامعهي فرهنگي ما هست. اين مدير در پايان نيز با اشاره به در گذشت هما روستا اظهار كرد: فقدان اين بانوي هنرمند را به جامعهي هنري بهويژه جامعه تئاتر كشور تسليت ميگويم.
نصيريان صبور و با تحمل است
در ادامه محمدعلي نجفي (نويسنده و كارگردان) روي صحنه آمد و دربارهي همكاري خود با اين بازيگر كهنهكار گفت: سالي كه سريال «سربداران» را ميساختيم تنها گزينهي ما براي نقش «قاضي شارح» علي نصيريان بود. وقتي از او دعوت به همكاري كرديم، مرا نميشناخت و پس از گفتوگويي كه كرديم با من دست داد و گفت من به تو اعتماد كردم و من از آن لحظه بار سنگين اعتماد اين هنرمند را احساس كردم. او با بيان اينكه نصيريان بسيار صبور و با تحمل است، اينگونه سخنانش را ادامه داد: نمونهي آن اينكه حاضر شد براي بازي در سريال «سربداران» دو سال تمام سرش را بتراشد و قيد بازي در نقشهاي ديگر را بزند. پيش از آن من در قلبم طرفدار او بودم ولي بعد از ساخت آن سريال احساس مريد او را داشتم. او تجسم هنرمندي با اخلاق و انسان است و من اينها را از او آموختم. محمد علي نجفي نيز در پايان سخنانش ضمن عرض تسليت براي درگذشت هما روستا، گفت: او هم تجسم يك هنرمند با اخلاق و منضبط بود. من از علي نصيريان وقتشناسي را يادگرفتم و پس از او اين ويژگي را در هما روستا ديدم. اينها ارزشهاي جامعه ما هستند و قدرداني از اينها قدرداني از انسانيت است.
نصيريان به معناي وسيع كلمه هنرمند است
در اواسط مراسم، فيلمي كوتاه از گفتوگو با علي نصيريان نيز براي حاضران پخش شد. مسعود جعفري جوزاني (كارگردان سينما) هنرمند ديگري بود كه در اين مراسم به سخنراني دربارهي علي نصيريان پرداخت. او كه در فيلم «شير سنگي» با نصيريان همكاري داشته است، يادآور شد: نخستين بار در فيلم «جادههاي سرد» از نصيريان دعوت به همكاري كردم و او با آغوش باز پذيرفت. نميدانم چرا آن سالها آنقدر اعتماد به نفس داشتم! همهي بازيگران گروه را صفر كيلومتر انتخاب كرده بودم و تنها يك آدم حرفهاي بين ما بود و آن هم علي نصيريان بود. وي ادامه داد: وقتي فيلم «شير سنگي» را ميساختيم، وسط كار تهيهكننده به دلايلي پول نداد و ما مانديم وسط يك بيابان با يك گروه فيلمبرداري؛ من هم سعي ميكردم وانمود كنم اتفاقي نيفتاده است! سالهاي جنگ بود و نگاتيو هم براي فيلمبرداري گير نميآمد. پول هم نداشتيم و از بس غذاي نسيه گرفته بوديم ديگر غذا هم به ما نميدادند! در اين ميان من بيش از همه نگران بودم كه علي نصيريان به عنوان يك بازيگر حرفهاي با ديدن اين وضع قهر كند و برود. وي ادامه داد: با وجود اين، يك روز كه من نگران و مضطرب نشسته بودم، علي نصيريان آمد و كنارم نشست و بعد از احوال پرسي مختصري گفت: «مسعود؛ من از دار دنيا يك خانه دارم؛ اگر مشكل مالي است من حاضرم خانهام را بفروشم كه فيلم را كامل كني؛ حيف است» و چشمانش ميگفت كه از آن تعارفهاي ايراني نميكند! كارگردان «ايران برگر» افزود: اين روزها هنرپيشهها به جاي اينكه فيلمنامه را بخوانند و راجع به كليت آن نظر بدهند ميخواهند نقش خودشان را اضافه كنند. سر صحنه هنرمندان بزرگ ما را آزار ميدهند كه خودشان ديده شوند؛ چيزي كه در كساني مثل علي نصيريان هرگز ديده نشده است. اين آدم اينقدر ارزشمند است و اينقدر گرما و انرژي با خود به صحنه ميآورد كه همه را مسحور خود ميكند. جعفري جوزاني گفت: واژهي اخلاق هم ديگر اينقدر به گوشمان خورده كه ديگر بيمعنا شده است؛ اخلاق مثل يخچال خانه است كه وقتي روزي برق ميرود تازه ميفهميم چقدر ارزش دارد! متأسفانه ما نتوانستيم بعد از انقلاب هنرمندان بااخلاقي مثل علي نصيريان زياد پروش دهيم. او ادامه داد: اگر در ايران لقبي مثل «لُرد» بود، مطمئناً بالاترينش را كسي مثل علي نصيريان ميگرفت. چون نهتنها هنرپيشه است، بلكه به معناي وسيع كلمه هنرمند است؛ هنر به معني اخلاق، دانش، استعداد، انسان دوستي، هنرمند به معني ريشه در فرهنگ خود داشتن و جهاني فكر كردن. در انتهاي مراسم محمد سرير، محمدعلي نجفي، مسعود جعفري جوزاني و مجيد سرسنگي روي صحنه رفتند تا نشان «سرو هنر» را از طرف خانه هنرمندان ايران به علي نصيريان تقديم كنند. پيش از اين ناصر تقوايي، جلال ستاري، فرهاد ناظرزادهي كرماني و محمد سرير نيز اين نشان را كه عاليترين نشان خانه هنرمندان ايران است دريافت كردهاند. در كنار اين نشان، يك تابلوي نقاشي از آثار علي قائمي نيز به علي نصيريان اهدا شد. همچنين در اين مراسم مهرداد حاجيخاني به نمايندگي از شهردار تهران يك لوح يادبود و يك تخته فرش اهدا كرد.
آرمان/بازيگراني از سر صحنه ميروند تا خودشان را بسازند!
محمدرضا شريفينيا بازيگر سينما و تلويزيون ميهمان برنامه «شهر فرنگ» بود كه اظهاراتي جنجالي در اين برنامه زنده به زبان آورد. وی در پاسخ به نخستين سوال مبني بر نگاه او به بازيگري گفت: بازيگري براي من صرفا هدف نيست چون همه كساني كه در فيلم حضور دارند يا بازيگر نقشي هستند یا در خدمت مفهوم فيلم هستند. بازيگران تعيينكننده براي سينما نيستند، مگر بازيگران ويژه و مولف كه تعداد اين افراد بسيار اندك است. شريفينيا ادعاي برخي منتقدان به بازي در نقشهاي تكراري را ادعايي پيشپاافتاده خواند و افزود: ما مسالهاي با عنوان سريالسازي در سينما داريم مثلا شخصيتي كه در «اخراجيها» تكرار يك شخصيت است و در سريهاي بعدي هم اين شخصيت تكرار ميشود. اين به معناي به تكرار افتادن نيست. اما از منظر ديگر اگر كسي توانست نقش مثلا روحاني را خوب بازي كند، هيچ اشكالي ندارد بار ديگر هم همان نقش را بازي كند. شبيه بودن است كه اشكال دارد اما وقتي بتواني تيپ روحاني را متفاوت بازي كني مشكلي ندارد. وي ادامه داد: اين منتقدان به چارلي چاپلين هم ايراد ميگيرند؟ نه! خيلي از بازيگرا مثل لويي دوفونس يا ترنس هيل و باد اسپنسر كه در فيلمهاي وسترن بازي كردند و كاراكترهايي هستند كه بارهاي تكرار شدند و مردم هم دوست داشتند.
تازه ديپلمگرفتهها به ما ايراد ميگيرند
شريفي نيا ضمن كنايه به برخي از منتقدان گفت: بچههايي كه تازه منتقد شدهاند يا تازه ديپلم گرفتهاند يا مدتي خبرنگار بودند و حالا منتقد شدهاند به ما ايراد ميگيرند و متوجه نميشوند كه يك تيپ روحاني ممكن است در فيلمهاي متفاوت تغيير كند. پس در نقدها بايد ديد كه بين نوع بازي يك تيپ فرق قائل شوند بازيگر حاجي دنيا با حاجي فيلم اخراجيها چه فرق دارد. علاوه بر آنكه من نقشهاي بهشدت متفاوتي را بازي كردهام. من در برج مينو نقش رزمنده بازي كردم و كانديداي سيمرغ شدم و در فيلم ده نمكي هم كانديداي جايزه بازيگري شدم يا اينكه خيليها نقش دايي در فيلم «ليلا» را مورد تقدير دادند.
يك بار ازدواج كردم و ديگر تمام شد
وي درباره اينكه چرا اينقدر نقش مرد دو زنه را بازي ميكند، گفت: كمتر كسي حاضر ميشود، نقش مرد دو زنه را بازي كند و من براي نشان دادن زشتي دروغ اين نقش را بارها بازي كردهام و باز هم بازي خواهم كرد، زيرا اين يكي از مشكلات جامعه ماست. اتفاقا خيلي شايعات هم براي من درست كردند ولي من يك بار ازدواج كردم و ديگر تمام شد. شريفي نيا همچنين گفت: دروغگويي مردي كه دو زنه است معضل جامعه ما است و خيلي از خانوادهها را هم از بين برده است. اتفاقا كمتر كسي است كه بتواند جاي من بازي كند و براي بازي در اين نقش پول بيشتري به من ميدهند.
هنر و تجربه سينماي شبهروشنفكري را نجات داد
وي با تاكيد بر اينكه هر نوع فيلمي براي مردم ما لازم است گفت: يك سالي هست كه بخش هنر و تجربه باز شده و توانسته است سينما شبه روشنفكري ما را نجات دهد. مخاطبان سينما از آدمهاي مختلفي هستند، مثل مدرسه و دانشگاه كه سطوح مختلفي براي خودش دارد. در سينماي ايران نيز همه رقم داريم. يك كسي كه خسته از محل كار ميآيد و ميخواهد فيلم مفرح ببيند نبايد نسبت به خواست او بيتوجهي كرد. شريفي نيا افزود: براي عدهاي همان فيلم سينماي كمدي كه بعضي هم ميگويند سينماي شونه تخم مرغي لازم است. يك زماني بود سينماي شبه روشنفكري ما آمد و فيلمهاي تجاري كه مثلا جمشيدهاشم پور بازي ميكرد را زدند. يعني وقتي ديدند فيلمخودشان فروش نداشت به اين فيلمها و مردم ايراد ميگرفتند كه اين فيلم را نبينيد. در صورتي كه مردم، اين فيلمها را ميديدند ولي وقتي به مردم توهين ميشد، ديگر نميروند اين نوع فيلمها را ببينند. اين بازيگر سينما و تلويزيون در بخش ديگري از صحبتهايش گفت: بخشي از سينما سرگرمي است تمام فرهنگ مملكت كه قرار نيست در سينما باشد پس مدارس و ديگر جاها چه كار ميكنند. مدقق از شريفي نيا پرسيد كه برخي هم هستند كه ميگويند اين فيلمهاي طنز بدآموزي دارند؟ و شريفي نيا گفت: يعني اين همه آدم فرهنگي در شوراي پروانه ساخت و پروانه نمايش نفهميدند كه بدآموزي دارد. وزارت ارشاد يك سري آدم فرهنگي را براي ساخت و نمايش فيلم گذاشته است و همه نظر ميدهند. مدقق پرسد اين وسط امكان ندارد كسي با پول و پارتي بتواند استار شود و شريفي نيا گفت: نه امكان ندارد. هر كسي كه پول ميگيرد و بازيگر ميآورد كلاهبردار است. ما بازيگري كه ميآوريم بايد بتواند بازي كند، بايد استعداد داشته باشد، بايد بتواند چهار تا ديالوگ حفظ كند. شايد بازيگري هم باشد در نقش شش و هفت يك فيلم، با دو ميليون بازي كند ولي در سينما باقي نميماند.
ميپرسي كجا رفته؟ ميگويند رفته كه خودش را بسازد!
در انتهاي برنامه مدقق با اشاره به ادعاي يكي از ميهمانان هفتههاي گذشته گفت: ميهماني داشتيم كه گفته بود بين بازيگران سينما استعمال مواد مخدر رواج پيدا كرده و درباره خيلي از آنها مشكلسازشده است چقدر اين موضوع صحت دارد؟ شريفي نيا با تاييد اين موضوع گفت: بازيگري را سر صحنه ميبيني وسط كار گذاشت و رفت. ميپرسي كجا رفته؟ ميگويند رفته كه خودش را بسازد! اتفاقا معضل من با كساني كه ميگويند باند داري همين است. كساني كه من براي بازيگري ميآورم از لحاظ اخلاقي طلا هستند. متاسفانه اعتياد معضلي است كه گريبانگير بعضي از بازيگران ما شده است و خيليها به مشكل خوردند. (به خنده) يكي بود كه ميگفت يك جايي بگذاريم كه تست اعتياد بگذارند و بعد وارد سينما شوند.
آفتاب یزد/شهاب حسینی:
فقط بازیگرها هنرمند نیستند
عصر چهارشنبه گذشته شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری از آثار نمایشگاه «حضور هنر در زندگی امروز»، در گالری آریانا که به صورت خیریه برگزار شده و خود بانی آن بودهاند، بازدید کردند. به گزارش آی سینما، این نمایشگاه مربوط به موسسه خیریهای با مدیریت قنبری میشود که حسینی بنیانگذار آن است و عواید این موسسه به هنرمندانی اختصاص مییابد که به هر دلیل از نظر مالی در مضیقه قرار گرفته یا از کار افتاده شده و از یادها رفتهاند. این نمایشگاه علاوه بر حسینی میزبان همایون ارشادی و روزبه نعمت اللهی بود و در روزهای آینده نیز دیگر هنرمندان از آن بازدید خواهند کرد. به گفته مدیر گالری مژگان طیار، تمام آثار این نمایشگاه دست ساز هستند و قرار است از این پس نیز چنین آثاری برای فروش در نمایشگاه قرار گیرند. بخشی از این نمایشگاه به آثار گرافیستهایی چون بزرگمهر حسینپور اختصاص داشت که موضوع اصلی آن حمایت از دریاچه ارومیه بود. شهاب حسینی در بازدید از این قسمت گفت: «ما طبیعت را به وجود نیاوردهایم. اما باید در حفظ آن بکوشیم.» همچنین این بازیگر در غرفه زیور آلات دستساز، گفت: «واقعا ساختن چنین آثاری حال خوبی میخواهد، وقتی این آثار هنری و ظرافتشان را میبینم شک میکنم که ما هنرمند هستیم. چون دوربین ما را نشان میدهد، نباید فکر کرد تنها بازیگرها هنرمند هستند.» به گفته پریچهر قنبری مدیر این خیریه که هنوز نامی برای آن انتخاب نشده؛ قرار است 19 مهرماه، در برج آزادی کنسرتی با صدای نیما رئیسی با همراهی گروه گوشه برگزار شود که عواید آن نیز در راستای اهداف همین خیریه صرف خواهد شد. پریچهر قنبری در این باره گفت: «سالهاست که با یک هنرمند زندگی میکنم و شاید همین موضوع انگیزه به وجود آوردن این خیریه شد. البته هنوز در حال طی کردن مراحل قانونی هستیم و به همین دلیل بهتر است بگوییم حرکت خیرخواهانهای انجام شده است.»
آفتاب یزد/مسعود کیمیایی:
آرزویم ساخت فیلم است
مسعود کیمیایی فیلمساز پیشکسوت سینمای ایران گفت: این روزها منتظر صدور پروانه ساخت فیلم سینمایی «قاتل اهلی» توسط سازمان سینمایی هستم و می خواهم این فیلم را در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر رونمایی کنم. مسعود کیمیایی در گفتگو با سینماپرس، گفت: پس از ساخت «متروپل» چندین فیلم نوشت را برای ساخت آماده کردم که متاسفانه به دلایل مختلف از جمله عدم مساعدت برخی افراد امکان ساخت آن ها فراهم نشد و این روزها امیدوارم تا بتوانم جدیدترین فیلم سینمایی ام را جلو دوربین ببرم. کیمیایی سپس با تاکید بر اینکه «قاتل اهلی» فیلمی اجتماعی است اظهار داشت: قطعاً در این اثر سینمایی نیز همان دیدگاه و تفکرات قبلی من وجود دارد چرا که بنده به عنوان یک فیلمساز بر یک اندیشه استوار بوده ام و مایل نیستم تغییر دیدگاه دهم. این کارگردان خاطرنشان کرد: هنوز تکلیف ساخت این فیلم به درستی روشن نشده اما خوشبختانه دبیر این دوره از جشنواره به شدت پیگیر این است که جدیدترین فیلم من در جشنواره رونمایی شود. من امیدوارم مدیران به جای تعارفات معمول کاری کنند که سینماگران بتوانند مرتب فیلم بسازند، چرا که آرزوی فیلمسازانی مثل من ساخت فیلم است و ما تمامی عمرمان را در این راستا صرف نموده ایم. کارگردان فیلم سینمایی «جرم» در مورد عوامل احتمالی این فیلم سینمایی گفت: از مدت ها قبل با چند تن از بازیگران مطرح سینمای ایران برای بازی در «قاتل اهلی» مذاکراتی داشته ام از جمله اینکه آقای عزت الله انتظامی هم قطعاً حضوری در این فیلم خواهند داشت و امیدوارم شرایط جسمانی شان یاری کرده و بتوانیم در این اثر از حضورشان بهره مند شویم . کیمیایی ادامه داد: این فیلم در مورد آدم هایی است که در فقر مالی به سر می برند و به ثروتمند شدن می اندیشند و همین امر باعث می شود در ورطه های خطرناکی بیفتند. به نوعی در این اثر سعی دارم شهوت دنیاخواهی را مورد بررسی قرار دهم.
آفتاب یزد/کامبیز درمبخش:
سینما تنها فیلمهای پرفروش و ستاره محور نیست
سحر آزاد : کامبیز درمبخش خود را عاشق سینما توصیف میکند. میگوید نه تنها خودش بلکه پدرش هم سینما را دوست داشته و به همین دلیل امکانی برایش فراهم شده است تا بتواند بسیاری از فیلمهای روز دنیا را در کودکی ببیند. او همچنین معتقد است این فیلمها روی کاریکاتورهایش نیز تاثیر گذاشته و برخی از تجربههای کاری خود را مدیون سینما میداند. این کارتونیست که همراه پسرش تجربههایی هم در زمینه ساخت انیمیشن داشته است، از نمایش فیلمهای هنری و آثاری که دغدغه گیشه ندارد، خوشحال است ، هرچند که میگوید به دلیل مشغله کاری برخلاف گذشته، این روزها کمتر فرصت رفتن به سینما را دارد. او میگوید فیلمهای خاص در همه دنیا مشتریهای دائمی ندارند با اینهمه نمیتوان به این دلیل که کارگردانهای آنها در اقلیت هستند، از آنها حمایت نکرد و باید بستر لازم را برای تولید و نمایش آنها به وجود آورد. گفتگوی هنر و تجربه با این هنرمند را در ادامه می خوانید.
چه ضرورتی دارد به فکر دیگر شاخههای سینمایی که تماشاگر زیادی ندارند و به دنبال آن فروش چندانی هم نمیکنند، باشیم؟
اول از همه با حمایت از سینمایی که به فکر تسخیر گیشه نیست، هنرمند و کارگردان چنین آثاری را خوشحال کردهایم. با نمایش این فیلمها، عدهای به تماشای آن مینشینند و اثر دیده میشود که خود همین موضوع باعث دلگرمی کارگردان میشود چون فیلمهای خاص مشتریهای دائمی ندارند. این مسئله نه تنها در سینما بلکه در مورد هنرهای دیگر هم صادق است مثلا نمیتوان انتظار داشت بیشتر مردم ایران به دیدن یک نمایشگاه آثار مدرن بروند اما قطعا عدهای هستند که هنرهای خاصی را دنبال میکنند و وقتی بدانند نمایشگاهی در این زمینه برپا شده است، از آن بازدید میکنند. این ویژگیهاست که بیننده خاص آن را طلب میکند و به همین دلیل باید به این دسته از مخاطبین هم توجه کرد. وقتی امکانی فراهم شود تا آثار خاص یا کارهایی که خیلی روال مرسوم را طی نمیکنند، به نمایش گذاشته شوند، مردم جایی را پیدا میکنند تا با آثار متنوعتری روبرو شوند. با نمایش این فیلمها به مرور این اندیشه در ذهن تماشاگران شکل میگیرد که سینما تنها فیلمهای پرفروش و ستاره محور نیست و میتوان از تماشای فیلمهایی نیز که شاید هنرپیشههای غیرمعروف دارد، لذت برد. این موضوع تنها به کشور ما منحصر نمیشود. در بسیاری از کشورهای جهان، فرصتی برای فیلمهای هنری و خاص ایجاد میکنند حتی در ایران هم این مسئله سابقه داشته است. من یکی از علاقهمندان سینما هستم. یکی از عشقهای بزرگ زندگی من سینما بود تا آنجا که میتوانم بگویم مقداری از تجربههای هنری خودم را مدیون سینما هستم و به نوعی سینما در کارهایم وارد شده است. ازآنجا که پدرم هم به سینما علاقه زیادی داشت، این موقعیت را داشتم تا بتوانم بسیاری از فیلمهای روی پرده را ببینم و به دنبال آن بحثها و جریانهایی را که در سینمای ایران مطرح بود، پیگیری کنم. اگر اشتباه نکنم حدود ۵۰ سال قبل در سینما «نیاگارا»، نشستهای هفتگی با نام «سینه کلوب»
برگزار میشد. در این نشستها فیلمهای خاصی را نمایش میدادند و منوچهر
اطمینانی که عموی بابک اطمینانی، نقاش معاصر ایرانی است به همراه دکتر کاووسی این نشستها را اداره میکردند. بهترین فیلمهای آن زمان در این نشستها نمایش داده میشد. آن موقع فیلمهای هندی بسیار رواج داشت و مردم زیادی خواهان تماشای آن بودند اما در کنار آن با برگزاری این نشستها، امکانی برای نمایش فیلمهای خاص ایجاد شد که امثال من و دیگر کسانی که به سینمای هنری علاقه داشتند، تکلیفشان مشخص شد و با شرکت در این برنامهها، فیلمهای خوب دنیا را میدیدند. با اینکه تعداد این برنامهها کم بود و یک سینما دست به چنین کاری زده بود اما همان برنامه توانسته بود روی من تاثیر بگذارد و قطعا کسان دیگری هم بودهاند که از تاثیر چنین کارهایی بیبهره نبودهاند. الان هم با فعالیت گروه هنر و تجربه به یاد آن دوره میافتم.
سینمای مستقل در دنیای امروز با چه مشکلاتی مواجه است؟
سینما در کل، هنر پردردسری است. من با یک ورق کاغذ میتوانم کارم را انجام دهم، درحالی که برای ساخت یک فیلم سینمایی در کوچک ترین شکلش باید دست کم یک گروه ۱۵ نفره تشکیل شود. حالا با این شرایط تصور کنید فیلمی ساخته میشود اما آن اثر امکان نمایش پیدا نمیکند ، خودتان حال و روز فیلمساز را درک کنید. سینما پرخرج است و در این میان فیلمهایی که بخواهند راه خود را طی کنند و متکی به گیشه نباشند، شرایط دشوارتری دارند. یکی از راههایی که میتواند به فیلمهای مستقل کمک کند، بخش خصوصی است اما کارکردن با بخش خصوصی هم به همین راحتی نیست و همیشه برای آنها این دغدغه وجود دارد که سرمایهشان برخواهد گشت یا نه؟ بخش خصوصی به دنبال منافع خودش است و به همین دلیل اگر هنرمند بخواهد از بخش خصوصی به عنوان حامی مالی استفاده کند، باید به این هم فکر کند که چه کسی قصد سرمایه گذاری روی کارش را دارد. بنابراین در یک چرخه کلی کارگردانهایی که بخواهند به گیشه توجه نکنند یا تجربههای جدیدی را امتحان کنند در اقلیت هستند. با این حال نمیتوان با این عنوان که چنین فیلم سازهایی کم هستند و تعداد محدودی را شامل میشوند، به آنها توجه نکرد و زمینه را برای تولید یا نمایش آثارشان فراهم نکرد. به نظرم مهمترین کارکرد گروه هنر و تجربه ایجاد شرایط برای دیده شدن این فیلمهاست.
برای تداوم گروه هنر و تجربه چه کارهایی باید صورت بگیرد؟
این حرکت باید دائمی و محکم باشد. وقتی میگویم دائمی و محکم یعنی سازوکارهای قانونی و اقتصادی برای آن ایجاد شود که تنها به این مدت محدود نشود و بتواند در سالهای بعد نیز ادامه داشته باشد. ضمن اینکه مسئله مجوز هم مهم است. باید به چنین فیلمهایی مجوز ساخت و نمایش داده شود تا جریان سینمای هنر و تجربه رشد پیدا کند.
آفتاب یزد/صدا و سیما ۵۰ میلیون دلار بدهی دارد
پنجشنبه گذشته غلامرضا میرحسینی مدیرشبکه سه سیما با اشاره به هزینه بالای خریداری و پخش مسابقات فوتبال بیان کرد که اکنون سازمان صدا وسیما بیشتر از۵۰ میلیون دلار بدهی ارزی بابت حق پخش، اجاره ماهواره، خرید تجهیزات و دیگر موارد دارد. این مدیر تلویزیونی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: «از این میان حدود سه ونیم تا چهار میلیون دلار بدهیهای شبکه سه است که به دلیل حق پخش مستقیم مسابقات صورت گرفته است. در حال حاضر شرکتها برای فروش و حق پخش تلویزیون ابتدا مطالبه مالی خود را تقاضا می کنند و اینکه شبکه باید بدهیهای خود را پرداخت کند و بعد همانطور که گفته شد رقمهای بسیار بالایی پیشنهاد می شود و این مقرون به صرفه نیست که ما برای یک بازی چند صد میلیون تومان پرداخت کنیم. وی اضافه کرد: تلاش ما همیشه بر پخش مسابقات با رایزنیهای ممکن بوده است اما شرکتهای مذکور همکاری نمی کنند و ما خواستیم این مسئله را به اطلاع مردم برسانیم. خواهش ما از دولت محترم هم این است که کمک کند و بدهی ارزی سازمان صدا وسیما را پوشش دهد تا ما هم بتوانیم به وعدههای خود عمل کنیم و پوشش تلویزیونی مطلوبی از مسابقات داشته باشیم. ». اظهارات مدیر شبکه سه سیما در حالی است که این شبکه بیشترین برنامه اش را صرف پخش مسابقات ورزشی و خصوصا فوتبال کرده است و این مسابقات توانسته بخش عمده ای از مخاطبان جوان، میانسال و حتی مسن را به خود اختصاص دهد. اظهارات میرحسینی خصوصا آنجا که بیان کرده خواستیم این مسئله را به اطلاع مردم برسانیم این شائبه را به وجود می آورد که اگر در آینده نزدیک بدهیهای این شبکه تسویه نشود این امکان وجود دارد که پخش مسابقات ورزشی و خصوصا فوتبال با مشکل مواجه شود. مسئله بدهیها و درآمدهای رسانه ملی در حالی این دستگاه را مورد نقد و بررسی منتقدان قرار داده که مدت مدیدی است که مسئولان این رسانه از کمبود بودجه تخصیص یافته برای این رسانه گله مند هستند و خواستار افزایش بودجه تخصیصی به این مجموعه شده اند. این موضوع البته فقط توسط مسئولان این مجموعه عریض و طویل عنوان نشده چراکه هنرمندانی که در طول سالیان دراز با تلویزیون همکاری کرده اند هم بارها موضوع بی پولی رسانه ملی را اعلام کرده و حتی برخی از آنها این موضوع را علت عدم همکاری خود با صدا و سیما بیان کرده اند. تمام این موارد در حالی مطرح می شود که رسانه ملی علاوه بر بودجه ای همه ساله دریافت می کند ،منبع درآمد بسیار مهم دیگری نیز دارد و آن تبلیغات بی شماری است که سالهاست با عنوان آگهیهای بازرگانی از شبکههای مختلف صدا و سیما پخش می شود و در این میان سهم شبکه سه در پخش پیامهای بازرگانی خصوصا در آغاز و بین نیمههای مسابقات ورزشی موضوعی است که نمی توان آن را نادیده گرفت، درآمدی که از کنارپخش پیامهای بازرگانی نصیب صدا و سیما می شود چقدر است و آیا این مقدار نمی تواند تمام یا حداقل بخشی از بدهیهای صداوسیما را تسویه کند تا علاقمندان به مسابقات ورزشی بیم این را نداشته باشند که تا چند وقت دیگر پخش مسابقات ورزشی از کنداکتور صدا و سیما حذف می شود. در این میان البته مدیر شبکه سه راهکار مناسب دیگری را نیز پیشنهاد کرده است. ایشان در ادامه سخنان خود اظهارداشته است که «از آنجایی که حق پخش بازیها انحصاری است، وقتی شرکتی حق پخش یک بازی را خریداری می کند به دنبال سودآوری بیشتر است. در چنین شرایطی فدراسیون فوتبال می تواند به نوبه خود به حل این مسئله کمک کند. فدراسیون فوتبال هم در شرایط میزبانی از حق پخش مسابقاتی که فیفا در اختیارش گذاشته است، برخوردار است و اگر این حق پخش را در اختیار سازمان صدا وسیما بگذارد ما
می توانیم از محل درآمدهای ارزی، بازیهای برون مرزی را پوشش دهیم.»
با این وجود میرحسینی در پایان سخنانش بازهم خواستار حضور دولت برای حل این مسئله شده و بیان کرده است: « ما محدودیتهای مالی دولت از نظر منابع ارزی را درک می کنیم اما تنها راه چاره این مسئله حضور دولت است و خواهش ما این است که آنها در شرایط فعلی ما را یاری کنند.»
ابتکار/۶۵درصد از جوانان در رفتارهای اجتماعی خود دچار جوزدگی میشوند؛
نظر هنرمندان در مورد فضای مجازی
پیشرفت تکنولوژی رایانه و توسعه کاربرد آن، وابستگی تنگاتنگ زندگی مدرن امروزی به این فن آوری را در تمامی زمینههای مختلف به ارمغان آورده است. بطوریکه امروزه عملا بدون وجود رایانه، حیات جامعه جهانی مختل خواهد شد. کاربران ایرانی در میان کاربران شبکههای اجتماعی و استفاده از برنامههای موبایل بالاترین شمار را دارند، به گونهای که در بسیاری از موارد فضای مجازی را به فضایهای واقعی موجود در جامعه ترجیح میدهند. اگر این گزاره را حتی به صورت نسبی درست بدانیم، همچون هر پدیده دیگری به جای آنکه در آن لزوما امری مثبت یا منفی ببینیم، بهتر است تلاش کنیم که سازوکارهای اجتماعی آن را درک کنیم و شاید بتوانیم از این راه قدمی در بهبود رابطه میان یکدیگر و در روابط اجتماعی خویش برداریم
فضای مجازی در هر تعبیری و با هر تعریفی، قلمرویی وسیع، بدیع و بکر است که برای ساکنان خود امکانات، آزادیها، فرصتها، دلهرهها، آسیبها و محدودیتهای نوینی را به همراه دارد.ظهور جهان جدید یعنی جهان مجازی، بسیاری از روندها و نگرشها و ظرفیتهای آینده جهان را تحت تاثیر خود قرار میدهد. این جهان در واقع به موازات و گاه حتی بر جهان واقعی مسلط شده و عینیت واقعی پیدا میکند. این دو جهان دارای داد وستدهای بیشماری با یکدیگر هستند.ترجیح دادن یک فضای مجازی به یک فضای واقعی، در شرایطی که ما در فرهنگ خود میشناسیم، عموما ناشی از نبود یا کمبود یا از آن وخیم تر، عدم انطباق فضاهای موجود واقعی با نیازهای کنشگران است. به همین دلیل است که از «فضاهای واقعا موجود» صحبت میکنیم که با ادعای وجود فضاهای مورد نیاز یک جامعه متفاوت است. از این رو شاید بتوان گفت امری که این کنشگران را به سوی استفاده از فضاهای مجازی جایگزین میکشاند خلاءهای فضایی و از آن هم بدتر موقعیتهای کژکارکردی یعنی خارج از کارکردهای مناسبشان است.گسترش روزافزون خدمات اینترنت و زمان زیادی که افراد به طور روزانه در فضای مجازی میگذرانند، مشکلات و بیماریهای متعدد جسمی و روانی به همراه داشته است که در زیر به معرفی چند نمونه از شایعترین آنها میپردازیم.
-خستگی چشم
-سردرد
-درد پشت
-اضطراب سلامتی/ فاجعهسازی از درد
-خشم اینترنتی
کسانی که توانایی فروخوردن خشمشان را ندارند باید مواظب باشند. اما فرو رفتن به فضاهای مجازی و قرار گرفتن در شبکههای اجتماعی را نباید لزوما امری منفی تلقی کرد. امروز این شبکهها به رغم تمام مشکلات و جنبههای منفی خود، دروازه هایی گشوده به سوی جهان آینده هستند که از همین لحظه در حال شکل گرفتن هستند: جایی که میتوان آموخت، به دیگران آموزش داد، کتاب خواند، فیلم دید، زبانهای دیگر را فرا گرفت، کتاب و مجله منتشر کرد، فرهنگ خود را بالا برد، اخبار را دید و شنید و خواند و ... اگر حضور ما در فضای مجازی برای تقویت تخیلات و توهماتمان و برای وقت کشی باشد، البته بهتر است که از آن فاصله بگیریم ولی اگر این حضور را برای خود فرصتی بشناسیم برای آنکه جهانهای تازه و در حال شکل گیری آینده را کشف کنیم ، باید حضورمان را هر چه بیشتر تقویت کنیم و مطمئن باشیم این تقویت حضور در این حالت آگاهانه و هوشمندانه نه فقط روابط و فضاهای واقعی را از میان نمیبرد بلکه از خطاهای جاری و رایج و گسترده که در رابطه با فضاهای واقعی هر روز در حال ارتکابشان هستیم، احتمالا نجاتمان خواهد داد.اما جولان جوگیرها در دنیای مجازی،تبدیل به یک معضل فرهنگی شده است. « شاید خودتان هم یکی از همان کسانی هستید که با مشاهده جوزدگی ها،اعصاب و روانتان به هم ریخته و این جمله را گفته اید که چقدر جوگیر !، آن هم با قیافهای در هم و ابروهای گره خورده. حالت دیگر این است که خود شما یکی از همان جوگیرهایی هستید که یک روزه از یک شخص، کوروش کبیر میسازند و او را بر بالای قلههای رفیع به پرواز درمی آوردند اما به دو روز نمیکشد که همانها او را از بالای قلهها به پایین هل داده و بد و بیراهی نیست که نثار او نکنند... جوگیرهایی که گاهی از خودبی خودی شان با هتاکی و توهین همراه میشود و کارهای عجیب و غریبی را به نمایش میگذارند.. دیگر نمیشود یواشکی و بی سرو صدا جوگیر شد و بعد هم انگار نه انگار. حالا جوگیر که بشوید خوب یا بد، درست یا غلط، همه مردم دنیا با خبر میشوند و جوزدگیهای یک ملت را در راس خبرهایشان مینشانند. از حمله یکهویی ایرانیها در شبکههای اجتماعی به صفحه شخصی فلان فوتبالیست یا فلان مجری و... گرفته تا شادی و خوشحالی مردم در خیابانها بعد از باخت تیم ملی کشورشان! شاید در بورکینافاسو یا گینه بیسائو شاید هم کامبوج یا... اصلاً جایش مهم نیست، هر جایی که میخواهد باشد، مهم این است که بالاخره یک جایی شماری همکار یا رفیق پشت میزشان مینشینند و یکی خبر را بلند بلند میخواند و بقیه هم قاه قاه میزنند زیر خنده.یهتر نیست که اگر شما انسانی هستید که دوست دارید همه برایتان دست بزنند و بهترین باشید وهیچ وقت هم حتی در دوران مدرسه حالش را نداشته و ندارید که برای ارضای این نیازتان یک شب بیداری ساده بکشید و یا پول نهارتان را بدهید و یک کتاب بخرید، راهی برای ارضای حس ستوده شدن تان بیابید که در آن خبری از تجاوز به حقوق دیگران نباشد؟!
انرژیهای تخلیه نشدهای که منجر به جوزدگی میشود
اما این جوزدگی از کدام منبع تولید میشود و سرچشمه میگیرد؟ انرژیهای تخلیه نشده از مهم ترین عوامل این ماجرا هستند.«عدم تخلیه انرژیهای موجود در جوانان از مجرای درست و منطقی یکی از مهمترین دلایل است که در کنار آن میتوان ضعف ارتباط والدین با فرزندان، گستردگی و افزایش بازیهای رایانهای، هجوم شبکههای ماهوارهای ویژه جوانان و نقصان یا ضعف در زمینههای تربیتی نوجوانان و جوانان را نام برد. همه این عوامل دست به دست هم میدهند و سبب میشوند جوانان و نوجوانان در رفتارهای اجتماعی خود دچار جو زدگی و بروز رفتارهای غیرعادی شوند.« برطبق یکسری پژوهشها ۶۵ درصد از جوانان در رفتارهای اجتماعی خود دچار سطحی از جوزدگی میشوند وقتهایی هست که همه مان جو زده میشویم، جوزدگیهایی که عواقب زیادی دارند گاهی ملتی را سر زبانها میاندازند گاهی به یک حادثه و اتفاق ختم میشوند، گاهی خجالتمان میدهند، گاهی هم حاصلی جز پشیمانی ندارند، پس کاش قبل از هر کاری جوشکنها را محکم ببندیم!
اعتماد/احمدزاده مدال نقرهاي موسسه بينالمللي اوراسيا را گرفت
ترجمه روسي« شطرنج با ماشين قيامت» در مسكو
كتاب «شطرنج با ماشين قيامت» حبيب احمدزاده كه تاكنون به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه شده و در دانشگاههاي امريكا به عنوان يكي از متون درس ادبيات مدرن خاورميانه مورد مطالعه دانشجويان امريكايي قرار ميگيرد، اينبار ترجمه روسياش با حضور حبيب احمدزاده نويسنده، در بزرگترين كتابفروشي كشور روسيه، بيبليو گلوبوس (Biblio globus) در مسكو رونمايي شد. الكساندر اندروشكين مترجم روسي كتاب و عضو اتحاديه نويسندگان روسيه در پيامي به اين رونمايي، محتواي اين كتاب و رمان را به جز شيوه منطقي و زيباي شخصيتهاي داستان، به نوعي روحيه امروزين ايرانيان در شطرنج هستهاي با غرب دانست. حبيب احمدزاده نيز در ابتداي رونمايي، فاجعه منا را به مهمانان و خبرنگاران روس حاضر در جلسه متذكر و غم عظيم خود بهمناسبت عدم افشاي حقايق كشته شدن هزاران انسان بيگناه دراين فاجعه را مانعي بزرگ براي ابراز خوشحالي در لحظه رونمايي كتابش در مسكو دانست. درادامه اين مراسم، موسسه بينالمللي اوراسيا، ديپلم افتخار وجايزه مدال نقرهاي خود را از سوي نويسندگان و منتقدان منطقه روس و قفقاز، به علت نوآوري و جذابيت در نگارش رمان شطرنج با ماشين قيامت به حبيب احمدزاده اهدا كرد. از ديگر برنامههاي جنبي رونمايي، حضور نويسنده در مدرسه داستاننويسي ماكسيم گوركي مسكو و نيز كلاس درس دانشجويان زبان فارسي دانشگاه زبانهاي خارجي روسيه بود كه در هردو مورد، نويسنده بهصورت كارگاهي به ارايه تجربيات و نيز خواندن آخرين داستان كوتاه خود كه به صورت فتورمان در اينستاگرام قرار داده شده، پرداخت. از ديگر برنامههاي جنبي اين رونمايي طي چند روز اقامت نويسنده نمايش فيلمهاي مستند (بيست و سه و آن يك نفر) مهدي جعفري، (شما چه كسي هستيد) وحيد چاووش (خاطراتي براي تمام فصول) مرتضي رزاق كريمي و (پژواك سكوت) از حميد زرگرنژاد با زيرنويس روسي در بعضي از اين ديدارها بود كه در انتها نسخههاي اين فيلمها به اين موسسات و نيز تعدادي از نويسندگان، دانشجويان و اساتيد روسي اهدا شد. خوانندگان و نويسندگان روسي كه از زمان نمايشگاه بينالمللي كتاب مسكو تاكنون اين رمان را خوانده بودند براين باورند كه اين كتاب با تمامي مطالعاتشان در مورد جنگ ميهني روسها و حتي ديگر كشورها متفاوتتر و بهنوعي جذابتر و بكرتر محسوب ميشود. مصاحبههاي متعدد نويسنده كتاب شطرنج با ماشين قيامت با نشريات مختلف روسي، در موضوعات گوناگون نيز از ديگر برنامههاي اين رونمايي متفاوت و چند منظوره در مسكو بهشمار ميرفت. لازم به ذكر است كه جلسه وركشاپ حبيب احمدزاده در مدرسه ماكسيم گوركي، بهصورت كامل توسط مديريت اين مدرسه معروف و قديمي داستاننويسي روسيه و نيز گزيدهاي از جلسه رونمايي، در يوتيوب قرار داده شده است.
اعتماد/مراسم يادبود هفتاد و هشتمين سالروز تولد رادي برگزار شد
جعفر والي: رادي آدمها، مسائل و مصايب اطرافش را مينوشت
اعتماد| «بزرگ بود و شريف، شريف در برخورد، شريف در كلام، شريف در آنچه ميگفت و مينوشت. واقعيتها را ميديد و درمييافت. زواياي روحي، اخلاقي و طبقاتي آثارش چنان واقعي و قابل لمس بودند كه گويي سالها با آنها زيستهاي و از درون و برون آنها را ميشناسي. آنچه نوشت و آنچه بهجا گذاشت، تصويري روشن از مردم و زمانهاي بود كه با آنها زندگي كرد و با صداقت و صميميت دردها، نيازها و آرزوهايشان را بازگو ميكرد. از قشري بود از زمانه خود كه تاثيرگذارياش در ساختار نمايش ايران، ماندگار و پابرجا خواهد ماند. تفسير و تحليل آثارش، بخشي از روزگار و تاريخ واقعي دوران ما است. آدمها، مسائل و مصايب اطرافش رانوشت و به يادگار گذاشت تا تصويري از بخشي از تاريخ و خصلتهاي مردم دوران ما را براي آيندگان به يادگار بگذارد. نگاهي دقيق داشت و قلمي توانا؛ سايهروشنها را جامع و كامل ميديد و گاهي در تصوير آنچنان تو را در پيچ و تاب حوادث ميبرد كه نميدانستي از كجا سردرخواهي آورد. فضاها و لحظههايي ميساخت كه در آن فضاها و لحظهها سرگردان ميماندي. چنان خصلت آدمها را تفسير ميكرد كه گاه بخشي از خود را در آن پيدا ميكردي. زود رفت، گرامي رفت؛ ياد و يادگارش هميشه و همواره با ما است و نام عزيزش در تاريخ فرهنگ ايران و تئاتر ماندگار.»اينها را «جعفر والي» در مراسم هفتادوششمين زادروز استاد اكبر رادي، نمايشنامهنويس برجسته ايران، در تالار ركنالدين خسروي تماشاخانه سه نقطه به ياد رادي گفت. اين مراسم با حضور اعضاي هياتمديره اين بنياد، هنرمندان، پژوهشگران و دانشجويان تئاتر به سرپرستي حميده بانو عنقا، رييس هياتمديره بنياد اكبر رادي، در حالي برگزار شد كه «عطاءالله كوپال» - مديرعامل بنياد اكبررادي و استاد دانشگاه- كه اجراي اين مراسم را برعهده داشت، در ابتدا پيام تسليت بنياد اكبر رادي را به مناسبت درگذشت هما روستا كه پيش از اين منتشر شده بود، قرائت كرد و سپس از بهزاد صديقي، مدير اجرايي و سخنگوي اين بنياد دعوت كرد كه متن پيام جعفر والي – بازيگر و كارگردان پيشكسوت تئاتر – را قرائت كند و سپس در خصوص فعاليتهاي اين بنياد طي يك سال گذشته به ايراد سخن بپردازد. در ادامه اين مراسم بهزاد صديقي، نمايشنامهنويس و مدير اجرايي بنياد اكبر رادي، با يادآوري اين روز بزرگ براي جامعه نمايشنامهنويسي ايران، در خصوص فعاليتهاي اين بنياد از سال گذشته تاكنون به ايراد سخن پرداخت و در بخشي از سخنان خود بخشي از فعاليتهاي اين بنياد را طي سال اخير و سال جاري برشمرد. صديقي همچنين از راهاندازي وبگاه بنياد اكبر رادي، ترجمه سه اثر از آثار اكبر رادي به زبان انگليسي، ويرايش و چاپ دو كتاب نامههاي استاد اكبر رادي به بزرگان و فرهنگ و هنر جلد دوم راديشناسي تا پايان سال ٩٤، ترجمه و انتشار معرفي آثار و بيوگرافي استاد رادي در مدخل حرف ر در دانشنامه ايرانيكا كه توسط دكتر فريندخت زاهدي اين مهم ترجمه و تاليف شده است، طراحي و انتشار فراخوان نخستين جشنواره نمايشنامهخواني آثار اكبر رادي، طراحي و انتشار فراخوان چهارمين همايش ملي راديشناسي در دو بخش مسابقه نمايشنامهنويسي و مسابقه مقالهنويسي، برگزاري دورههاي چهارم و پنجم كارگاه تخصصي نمايشنامهنويسي بنياد اكبر رادي و... به عنوان فعاليتهاي مهم اين بنياد در يك سال گذشته برشمرد. او درپايان اظهار اميدواري كرد كه با فعاليت رسمي بنياد اكبر رادي در آيندهاي نه چندان دور به وسيله ترجمه آثار استاد اكبر رادي شاهد اجرا و انتشار به زبانهاي مهم خارجي در كشورهاي ديگر باشيم و آثار اين نمايشنامهنويس بر تارك ادبيات نمايشي جهان بنشيند.
اعتماد/برنامه «مهر تا مهر» با احترام به جانباختگان فاجعه «منا» آغاز شد
روز غمانگيز اركستر سمفونيك تهران
اعتماد| «علي رهبري» چند روزي است كه به ايران برگشته است، پيش از سفرش البته برنامه «مهر تا مهر» را براي اركستر سمفونيك تهران برنامهريزي كرده بود؛ برنامهاي كه در تاريخ اركستر سمفونيك تهران – حتي در طلاييترين دورانش- از آن محروم مانده و حالا به اعتبار رهبري عملي شده است. پنجشنبه شب اين اركستر به اجراي برنامه پرداخت تا نخستين برنامهاش تحت اين عنوان را اجرا كند. هر چند افتتاحيه «مهر تا مهر» با غم آغاز شد و چون ديگر برنامه اين روزها تحت تاثير حادثهديدگان فاجعه مصيبتبار مناست. «علي رهبري» چون ديگر برنامههاي اركستر امسال، رهبري اركستر را برعهده داشت و البته هنرمندان عرصههاي مختلف در برنامه حضور پيدا كردند.
شايد فاجعه «منا» سبب شد تا اركستر شكل و شمايل ديگري به خود بگيرد و «محمد جواد فريدزاده» پژوهشگر حوزه فلسفه در ابتداي اين برنامه روي صحنه تالار وحدت حاضر شد و از فاجعه مصيبت بار منا گفت. بعد از صحبتهاي او، «علي رهبري» روي صحنه آمد و از اين گفت كه برنامه با قطعه «روز غم» اثر بهزاد عبدي شروع ميشود. او همچنين از مخاطبان خواست تا بعد از اجراي برنامه، از تشويق كردن خودداري كنند. «تشويق» در برنامه پنجشنبه شب، همواره يكي از دغدغههاي اركستر بود، به شكلي كه پس از آنكه اركستر سمفونيك نوازندگان اصلي خود را تغيير داد و اينبار «مازيار ظهيرالديني» روي صحنه آمد تا به عنوان كنسرت مايستر، قطعه «پرنده آتشين» ايگور استراوينسكي را همراه با اركستر سمفونيك براي مخاطبان اجرا كند، گروه با كوبيدن پاهاي خود روي زمين از تماشاگران خواست تا آنها را بيشتر تشويق كنند. اين ماجرا در نهايت منجر به عصبانيت «علي رهبري» شد و به اين شكل اظهارنظر كرد: «اين بچهها چندين روز است كه در سختترين شرايط ممكن تمرين كردند تا خود را به اجراي امشب برسانند و حالا خيلي زشت است به جاي اينكه شما با تشويق جانانه خود از آنها تقدير كنيد، آنها پاهاي خود را روي زمين بكوبند تا شما تشويقشان كنيد. باور كنيد در هيچ كجاي دنيا ماجرا به اين شكل نيست. من و دوستانم در اركستر نبايد با دلخوري از صحنه بيرون برويم. اتفاقا هرچقدر حضور مقامات و هنرمندان در يك تالار اجراي موسيقي بيشتر و سنگينتر ميشود بايد احترام نوازندهها نيز بالاتر برود پس از شما ميخواهم بيشتر از اين گروه اجرايي ما را تشويق كنيد.» اين اتفاق رخ داد اما شايد زماني كه ديگر اهميتي براي اركستر و رهبرش نداشت. به هر روي بعد از اجراي قطعه «پرنده آتشين» در بخش دوم كنسرت كه با يك استراحت كوتاه همراه بود، گروه كر متشكل از گروه كر اركستر، گروه كر شهر تهران و گروه كر كودكان آموزشگاه موسيقي پارت، قطعه جاودانه «كارمينا برانا» اثر كارل ارف را اجرا كردند. ٢١٠ نفر خواننده كر، اجرايي متفاوت از اين قطعه را به تماشاگران نشان داد. هر چند باز «رهبري» اعتراض خود را به شكل ديگري بيان كرد: «وقتي بچههاي اركستر پاهاي خود را اينچنين روي زمين ميزنند يعني حقوق بيشتر ميخواهند، به هرحال ما وارد هفتمين ماه فعاليت خودمان شديم و امروز بسيار خوشحاليم كه حدود ۲۱۰ نفر جوان ايراني اينچنين روي صحنه درخشيدند. البته پشت سر اين جوانان يك گروه اداري نيز حضور دارند كه با وجود بداخلاقيهاي من با زحمت و فداكاري زياد كاري كردند كه شما به وجود اين هنرمندان افتخار كنيد. علاوه بر آن حضور هنرمنداني چون مازيار ظهيرالديني و حسين سميعيان كه روزگاري استاد تعدادي از بچههاي اركستر بودند شكل ارزشمندي به چهره اركستر سمفونيك تهران داده و اين همان اتفاقي بود كه من آرزويش را داشتم. به هر حال از او و همه كساني كه در اين مدت همراه من بودند تشكر ميكنم و لازم ميدانم باز هم از معلم همه بچههاي موسيقي يعني استاد مصطفي كمال پورتراب كه امشب باز هم به اركستر ما آمدند تقدير كنم.»
اطلاعات/وزارت ارشاد حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را تحریم کرد
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص خودداری از حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت بیانیهای صادر کرد.
بهگزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بیانیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است: نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت که یکی از بزرگترین نمایشگاههای کتاب در سطح جهان به شمار میآید متأسفانه در سال جاری در تعارض آشکار با اهداف اعلام شده فرهنگی، تحت پوشش آزادی بیان اقدام به دعوت از یکی از چهرههای منفور در جهان اسلام نموده و برای سلمان رشدی نویسنده ملحد کتاب آیات شیطانی فرصتی برای ایراد سخنرانی در آن نمایشگاه و رونمایی از آخرین اثر وی نموده است که محتوای آن نیز خود نوعی مقابله مستقیم با اندیشهها و باورهای دینی است.جای تأسف است که برگزارکنندگان این رخداد خود را بازیچه دست عوامل صهیونیست و ضداسلام قرار داده و با مستمسک قرار دادن واژه آزادی بیان عواطف و احساسات مسلمانان سراسر جهان را خدشهدار ساختهاند.
همچنین در بخش دیگری از این بیانیه تاکید شده است: تجلیل و تقدیس از چهرهای که احساسات صدها میلیون انسان را جریحهدار و به ارزشها و عناصر مورد احترام آنان بیحرمتی و توهین میکند نه تنها بهنفع آزادی بیان نیست بلکه نوعی بازی سیاسی با ارزشهای انسانی و دینی است که به خشونت طلبان و گروههای افراطی ضداسلام بهانه خواهد داد تا از این بستر به اهداف نامشروع خود دست پیدا کنند. آزادی بیان ازجمله ارزشهای انسانی است که در فرهنگ دینی و ملی ما مورد احترام ویژه میباشد. احترام به آزادی بیان مسئله سیاسی نیست که با سیاست روزمره مورد خدشه قرار گیرد یقیناً این معنای بلند انسانی بدون توجه و نظرداشت به ارزشها و مقدسات جوامع انسانی محقق نخواهد شد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیانیه خود اعلام کرده است که بهنمایندگی از ملت بزرگی که همواره حرمتگزار ادیان و فرهنگهای مختلف بوده است ضمن اعتراض شدید نسبت به این اقدام ضد فرهنگی علیرغم آمادگیهای قبلی و صرف هزینههای فراوان از حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت خودداری نموده و از سایر کشورهای اسلامی نیز میخواهد در برابر این اقدام تحریک آمیز اعلام موضع نمایند. همچنین از مسئولان نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت انتظار میرود از برخورد گزینشی در مواجهه با مفهوم والا و ارزشمند آزادی بیان پرهیز نموده و با اتخاذ تدابیر صحیح، فرصت تعامل و همکاری با دولتها و ملل مسلمان را گسترش دهند.
همچنین علی جنتی روز پنجشنبه در حاشیه رونمایی و بهره برداری از پیشرفته ترین تجهیزات چاپ کشور در « مجتمع چاپ و بسته بندی ماتریس» در اصفهان، در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا، گفت: در نامه ای به وزرای فرهنگ کشورهای اسلامی و دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، خواستار محکومیت این اقدام از سوی کشورهای اسلامی شده ام.
وی اظهارکرد: سلمان رشدی تنها به جمهوری اسلامی توهین نکرده است بلکه با نگارش کتاب آیات شیطانی به مقدسات اسلام و تمام ادیان الهی تعرض کرده است. وی از نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان بزرگترین نمایشگاه بین المللی کتاب دنیا نام برد و افزود: چندسالی بود که جمهوری اسلامی ایران در این نمایشگاه شرکت نمی کرد اما امسال برای حضور فعال و گسترده در این نمایشگاه برنامه ریزی شده بود که متاسفانه مسئولان این نمایشگاه از سلمان رشدی مرتد برای سخنرانی و رونمایی از کتابی که وی بتازگی تالیف کرده است ، دعوت کردند لذا در اعتراض به این اقدام، ما نمایشگاه کتاب فرانکفورت را تحریم کردیم.
جنتی با بیان اینکه ما با مقامات نمایشگاه کتاب فرانکفورت در مورد عدم حضور سلمان رشدی مرتد در این نمایشگاه مذاکره کردیم اما متاسفانه مسئولان برگزاری این نمایشگاه حاضر به قبول این درخواست نشدند.
ایران/پایان کار نخستین همایش بزرگداشت اخوان ثالث در یزد
جنتی: شعر اخوان صدای اعتراض یک نسل بود
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد در اختتامیه نخستین همایش ملی نکوداشت اخوان ثالث که در تالار شهید عباسپور یزد برگزار شد، پیام «علی جنتی»، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را قرائت کرد. در بخشی از پیام علی جنتی آمده است: «نکوداشت چهرههای اندیشمند و خلاق، علاوهبر آنکه سنت مقدس سپاسگزاری از مخلوق را زنده میدارد و مقدمه شکرگزاری در پیشگاه خالق است، در شناساندن این چهرهها به نسلهای امروز و فردای ایرن و جهان، کمکی شایان خواهد بود و موجب توسعه و ترویج فرهنگ و ادب اندیشه در فضای جامعه خواهد شد.»
وزیر ارشاد در بخش دیگری از پیام خود اظهار کرد: «مایه خرسندی و مسرت فراوان است که امروز شاهد نکوداشت یکی از بزرگان عرصه شعر و ادب کشورمان هستیم. شادروان مهدی اخوان ثالث از شاگردان موفق سبک نیما و از پیشتازان عرصه نوآوری در شعر و از برجستگانی است که به تعبیر مقام معظم رهبری، بهترین شاعر نیمایی زمان خودش بود.
جنتی در ادامه آورده است: «شعر اخوان در ابعاد اجتماعیاش صدای اعتراض نسلی است که از وضعیت نابسامان زمانه خود به تنگ آمده بود. اشعار نمادین وی، نماینده و بازتاب اوضاع اجتماعی دهههای 30 و 40 بود و بسیاری از جوانان آگاه و هنرمند آن روزگار از طریق شعرهای او به نگرش تازهای از اندیشه اجتماعی رسیدند.»
وی در ادامه ابراز امیدواری کرد که این حرکت ارزشمند، ادای دینی به فرهنگ کشور عزیزمان، ایران اسلامی و تداوم مسیری برای نکوداشت شخصیتهای نامآور دیگر از این دیار بافرهنگ و پرشکوه باشد. وزیر ارشاد در پایان این پیام نیز عنوان کرد: از حضور کلیه استادان، اندیشمندان، ادیبان و صاحبنظران حوزه فرهنگ و ادبیات کشور در این همایش فرهنگی و ادبی تشکر کرده و از کلیه دستاندرکاران و فرهنگ دوستانی که در بخشهای علمی و اجرایی این همایش تلاش کردهاند بویژه از مسئولان و استادان دانشگاه یزد و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی استان و همکارانم در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، تشکر و قدردانی کرده و از درگاه خداوند متعال برای همگان در پاسداشت بزرگان حوزه فرهنگ و ادب و هنر کشور، آرزوی موفقیت و سربلندی میکنم.
اختتامیه نخستین همایش ملی بزرگداشت «مهدی اخوان ثالث» در یزد با رونمایی از پنج کتاب همایش و تجلیل از آثار برگزیده دو بخش مقاله و شعر برگزار شد.
دکتر اصغر دادبه - مدیر گروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی - در اختتامیه نخستین همایش ملی بزرگداشت شاعر پرآوازه ایران «مهدی اخوان ثالث» که در سالن شهید عباسپور اداره برق منطقهای یزد برگزار شد، با خواندن شعری از ملکالشعرای بهار، هویت ملی را به مثابه مثلثی دانست که برخلاف سایر مثلثها، اضلاعی یکتا ندارد.
وی بنیادیترین ضلع این مثلث را زبان ملی و دیگر اضلاع آن را تاریخ و اساطیر ملی و حکمت و فلسفه ملی دانست و گفت: حکمت به معنی دین است. بنابراین دین ملی نیز در زمره حکمت و فلسفه ملی است.
دادبه به شکلگیری زبان ملی در طول دوران مختلف اشاره کرد و گفت: زبان فارسی نتیجه به بار نشستن فرهنگ این مرز و بوم در طول 15-14قرن گذشته است و جایگزینی زبان دیگری به جای آن، همین مدت طول میکشد.
مدیر گروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به انکار نام ایران از سوی برخی در حالی که 1500 بار این نام در اشعار شاهنامه فردوسی آمده است، اشاره و بیان کرد: همیشه دشمنی با پهلوان معنا دارد و دشمنی کردن با فردی ضعیف و نحیف بیمعنی است. بنابراین اگر فرهنگ ایران، فرهنگ پهلوانی نبود و از ویژگیها و توانمندیهای بالایی برخوردار نبود، بیشک اینقدر دشمنی با آن نمیشد.
او ادامه داد: اگر در اشعار حافظ شیرازی یا سعدی کمتر لفظ ایران پیدا میشود، به این دلیل نیست که حافظ ایرانی نیست، بلکه او خود را با عرفان و اشراق نمایان کرده است.
دادبه گفت: اکنون مانند دوره اول اسلامی، دوره فردوسی و دوره غزنوی، با بازیابی هویت آشکار خود با واژه و لفظ ایران، از هویت ملی خود سخن میگوییم.
وی به شکلگیری وحدت ملی در دوره صفوی اشاره کرد و زبان فارسی را عامل وحدت ملی در آن دوران با وجود طوایف متنوع دانست. این استاد ادبیات فارسی در پایان، اشعار اخوان ثالث را نیز برگرفته از این هویت دانست.
در این آیین، «سیدحسین میرعابدینی» درباره نثر داستانی اخوان ثالث سخن گفت. «علیرضا بدیع» شاعری از نیشابور و «شوکتعلی محمدی شاری» شاعری از کشور افغانستان نیز به شعرخوانی پرداختند.
در پایان نیز مجموعه کتابهای «کتابشناسی اخوان ثالث» اثر «حسین مسرت»، «تقریرات درس اخوان در دانشگاه تهران» نوشته دکتر «یدالله جلالی پندری»، مجموعه «شعر همراه با امید» شامل مجموعه اشعار دریافتی برگزیده همایش، کتاب چکیده مقالات با عنوان «در زلال آب روشن» شامل حدود 350 چکیده مقاله و کتاب گزیده 30 مقاله برگزیده هیأت داوران و نیز مجموعه لوح فشرده 120 اصل مقاله همایش رونمایی شد و از آثار برگزیده در دو بخش مقاله و شعر تجلیل شد.
در این همایش، از مجموع 328 مقاله دریافتی، 30 اثر از طرف هیأت داوران بهعنوان مقالههای برگزیده انتخاب و در همایش ارائه شدند. همچنین در بخش شعر، از 250 شعر دریافتی، سه اثر بهعنوان برگزیده و سه اثر بهعنوان شایسته قدردانی معرفی شدند.
بازدید از خانه پدری اخوان ثالث در روستای تاریخی فهرج پایانبخش برنامههای این همایش بود که عصر روز 16 مهرماه به همت اهالی این روستا برگزار شد.
ایران/آواز ایرانی صاحب «مکتب خانه» شد
گزارشی از آیین افتتاح مکتب خانه آواز ایرانی
با حضور موسیقیدانان برجسته
مراسم افتتاحیه «مکتب خانه آواز ایرانی» شامگاه چهارشنبه ۱۵ مهر ماه با حضور تعداد زیادی از نخبگان و هنرمندان پیشکسوت موسیقی ایرانی در باغ موزه هنرهای ایرانی برگزار شد.
بابک ربوخه مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در ابتدای این مراسم ضمن ابراز خرسندی از تأسیس «مکتب خانه آواز ایرانی» گفت: هدف ما از تأسیس این مکتبخانه در باغ موزه هنرهای ایرانی بر این مبنا قرار دارد که بتوانیم صداهای ماندگاری را در طول سه سال آموزشی، آموزش و پرورش دهیم و از این فضای مکتبخانهای خوانندگان خوش صدایی را به موسیقی ایرانی معرفی کنیم. ضمن اینکه حمایت از این استعدادهای ناب و مستعد آواز ایرانی جزو وظایف دیگر ما بعد از پایان دوره آموزشی است که امیدواریم هرچه زودتر محقق شود. به گزارش مهر، حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی هم در این مراسم گفت: در همین ابتدای صحبتها لازم است یادی از هموطنان تازه درگذشته ام در فاجعه مصیبت بار منا داشته باشم که مظلومانه در حرم امن الهی و در روز عید قربان هنگامی که دوربینها و هلیکوپترهای دولت سعودی به صورت کامل آنها را مونیتورینگ میکردند، جان خود را در منطقه منا از دست دادند. وی با اشاره به راهاندازی مجدد آموزش موسیقی در فرهنگسراهای شهر تهران در دوره مدیریتی جدید سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بیان کرد: متأسفانه از یکی دوسال پیش در مدیریت قبلی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در حوزه موسیقی این نهاد فرهنگی اتفاقات ناگواری افتاد که در نهایت منجر به تعطیلی کامل موسیقی در فرهنگسراهای شهر تهران شد. البته جناب مختاباد به عنوان رئیس کمیته هنر شورای اسلامی شهر تهران به اتفاق هیأت مدیره خانه موسیقی اقدامات و پیگیرىهای زیادی را برای حل مسأله انجام دادند و در حالیکه این پیگیریها از جانب آقای عبدالحسینی معاون هنری سابق و کنونی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هم برای برگرداندن آموزش موسیقی انجام شد اما هیچ وقت هم از سوی ریاست وقت سازمان دلیل مشخصی نیز به جامعه موسیقی ارائه نشد.
عبدالحسین مختاباد رئیس کمیته هنر شورای اسلامی شهر تهران هم که در این مراسم حضور پیدا کرده بود، با اشاره به افتتاح «مکتبخانه آواز ایرانی» گفت: متأسفانه ما طی سالهای اخیر در شرایطی به سر میبریم که میتوان گفت دیگر آوازخوان نداریم و متأسفانه کسی برای آواز خواندن و شنیدن وقت نمیگذارد. متأسفانه خیلی از افراد هم اکنون در موقعیتی به سر میبرند که بر این باورند آواز ایرانی و چهچهه زدنهای آن به چه دردی میخورد؟ آنها دیگر میخواهند همه چیز سطحی و ساندویچی شده به مخاطبان ارائه شود و اتفاقاً در همین جاست که باید به فکر چاره کار باشیم. البته این بحران ما نیست بلکه یک بحران بینالمللی است که تمام گونههای آوازی دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده است. در بخش پایانی مراسم در حضور استاد مصطفی کمال پورتراب، محمد سریر و محمود صلاحی از نادرگلچین، کریم صالح عظیمی، علی جهاندار، علی رستمیان، صدیق تعریف، حمیدرضا نوربخش، عبدالحسین مختاباد، قاسم رفعتی، بهرام باجلان و سالار عقیلی به عنوان هنرمندان فعال عرصه آواز ایرانی با اهدای لوح، قدردانی به عمل آمد
جام جم/تغییر ساختار و لحن خبر، طی سالهای اخیر از انقلابی در شیوه تاثیرگذاری بر مخاطب حکایت دارد
نرمخبر، اطلاعرسانی با چاشنی احساس
کمی سادهلوحانه به نظر میرسد اگر تصور کنیم تغییر ساختار و لحن اخبار در رسانهها و شکلگیری نرمخبرها صرفا به منظور ایجاد صمیمت با مخاطب بوده است. در دنیای ارتباطات، در عصری که نظامهای رسانهای نفوذ قابل توجهی بر زندگی بشر دارند و رسانهها با برنامهریزیهای بلندمدت بر سر ثانیهها رقابت میکنند، تغییر ماهیت و لحن خبرها، اهداف ویژهای را دنبال میکند.
رسانههای کشور ما نیز در امتداد این موج رسانهای به نرمخبر توجه کردهاند که از بارزترین آنها میتوان به بخش خبری 20 و 30 اشاره کرد. آنچه از ظاهر نرمخبرها برداشت میشود این است که عمدتا با لحن صمیمانهتر و محاورهای ارائه میشوند. ارائه نرمخبرها بهعهده گویندگان خبر نیست، بلکه افرادی آشنا به زبان بدن این بخشهای خبری را اجرا میکنند. در این خبرها از زاویهای متفاوت به اخبار رسمی و جدی نگاه شده و معمولا کنایه، انتقاد، طنز یا نکتهای چاشنی خبرها میشود.
نرمخبر، فراتر از خبر
حسین سفاری، مدیرکل اخبار داخلی خبرگزاری صدا و سیما کارکردهای متفاوتی برای نرمخبر قائل است: نرمخبر میتواند احساس بهتری برای مخاطب ایجاد کند و چنانچه در فاصله چند سخت خبر یا خبر جدی و رسمی پخش شود، حکم زنگ تفریح را خواهد داشت و اگر در انتهای اخبار قرار بگیرد، حسن ختام بخشهای خبری محسوب میشود. کارکرد دیگر نرمخبرها، ایجاد لطافت و نرمی به کمک خلاقیتهای ادبی و بصری است. این خبرها عمدتا از ادبیات ویژهای برخوردارند و در نگارش آنها ذوق به خرج داده میشود و در نتیجه تاثیر بیشتری بر ذهن مخاطب دارد. سومین کارکرد نرمخبر، ایجاد قدرت تحلیل در مخاطب است؛ چرا که این خبرها سابقه هر خبر و اخبار مرتبط به آنها را بیان میکنند و جزئیاتی در اختیار میگذارد که امکان تحلیل را فراهم میکند.
از نگاه سفاری کارکرد نرمخبر، مدیران و خبرنگاران را بر آن میدارد که در انتخاب خبرها برای تبدیل به نرمخبر، شیوه پرداخت آنها و لحن و ادبیات هر خبر از ذوق و قریحه بهره بگیرند تا بتوانند نتیجه لازم را از این نوع اخبار بگیرند.
مدیرکل اخبار داخلی خبرگزاری صدا و سیما، پردازش اخبار را در تبدیل اخبار به نرمخبر مهم میداند و معتقد است: آنچه در شکلگیری نرمخبر اهمیت دارد، پردازش خبر است و حتی خبرهای رسمی مانند سخنرانی رئیسجمهور یا بیانیهها و اطلاعیههای رسمی هم میتوانند در قالب نرمخبر ارائه شوند.
انعطاف در برابر زمان
دکتر محسن بنیهاشمی، استاد دانشگاه صدا و سیما نیز درباره مفهوم نرمخبر و اشتباهاتی که در تعریف آن وجود دارد میگوید: نرمی و ملایمت موضوع یک خبر نیست که آن را به نرمخبر تبدیل میکند، بلکه انعطافی که این نوع خبر در مقابل زمان دارد باعث نرمش آن میشود. برگزاری جشن شکوفهها به خاطر مضمونش نمیتواند نرمخبر باشد، بلکه به این دلیل که نمیشود آن را روز دوم مهر به اطلاع مردم رساند و انعطاف زمانی ندارد، دقیقا سخت خبر است.
نرمخبر، فوق استراتژیک است
کارکردهای نرمخبر از ضرورتهای این نوع خبر حکایت دارد و برداشت عمومی از این نوعخبر را به عنوان یک شیوه لوکس و زیبای عرضه به گونهای از اخبار هویتمند و هدفمند تغییر میدهد. دکتر بنیهاشمی درباره ضرورت ارائه اخبار در قالب نرمخبر میگوید: همچنان که تحولات رسانهای در دنیا اتفاق میافتد، بشر چون با تنوع صداهای رسانهای در جریان اطلاعات شناور میشود، نیازش به نرمخبر افزایش پیدا میکند و در کنار سختخبر به یک نیاز قطعی بدل میشود.
این استاد ارتباطات تصریح میکند: هوش رسانهای مردم بالا رفته و آنها مانند گذشته سختخبرها را باور نمیکنند؛ بنابراین زمان آن رسیده که رسانه با نرمخبرها بر دل و احساس مخاطب تاثیر بگذارند. رسانهها با سخت خبرها اطلاعات میدهند، اما با نرمخبرها ایدئولوژی میسازند.
از نگاه این استاد ارتباطات دانشگاه صدا و سیما، نرمخبرها از اطلاعرسانی صرف به اطلاعرسانی سرگرمی ارتقا پیدا می کنند و با اثرگذاری بر احساس مخاطب به ذهن او جهت میدهند. وی با استناد به همین تعاریف و برداشتها تاکید میکند: نرمخبر فوق استراتژیک است چون در عصر رقابت رسانهها، هر رسانهای که بتواند دل مخاطبان بیشتری را ببرد، در جهتدهی به ذهن جمعیت بیشتری از مخاطبان موفق خواهد بود و اگر رسانهای نتواند دلبری کند، در این رقابت شکست خواهد خورد.
شگفتی راز نرمخبر
نرمخبرها با کارکردهای متنوع هنوز نتوانستهاند خبرهای رسمی و جدی را از میدان به در کنند و به نظر میرسد قرار هم نیست چنین اتفاقی رخ بدهد. امیر شجاعی، خبرنگار و مجری بخش خبری «صرفا جهت اطلاع» درباره ویژگیهای این دو نوع خبر میگوید: در سختخبرها یا همان خبرهای رسمی و جدی، تازگی و فوریت لحاظ میشود، اما در نرمخبر آنچه اولویت دارد، شگفتی و شهرت است.
این خبرنگار درباره کارکرد مهم نرمخبر میگوید: خبرهای رسمی از وقوع رخدادها اطلاعات میدهند و شاید چندان فرصتی برای پرداختن به چرایی و چگونگی آنها نداشته باشند و این کاری است که نرمخبر با لحن ملایمتر و متفاوتتر انجام میدهد.
از نگاه شجاعی، کارکرد نرمخبرها ایجاب میکند اخباری برای پرداخت به صورت نرمخبر انتخاب شوند که از ارزش شگفتی و شهرت برخوردارند؛ یعنی از وقوع اتفاقی عجیب، غیرمتعارف و متفاوت خبر میدهند یا از اتفاقی که برای سیاسیون، ورزشکاران، هنرمندان، بازیگران و دیگر افراد شهیر جامعه رخ داده است.
دکتر بنیهاشمی در این زمینه به انطباق خبری اشاره میکند و آن را مهم ترین ارزش و ویژگی نرمخبر میداند. وی تاکید میکند: مسابقه سرعت بین رسانهها در زمینه سختخبرها رخ میدهد، اما مسابقه خلاقیت به نرمخبر ارتباط دارد. در سختخبر، سرعت ارائه در درجه اول اهمیت قرار دارد و در نرمخبر خلاقیت از انتخاب خبر، زمانسنجی ارائه آن و پردازش خبر بر سرعت اولویت دارد.
این استاد دانشگاه توجه به تاثیرات روانی خبرها را در نرمخبرها بسیار بیشتر از سختخبر میداند و توضیح میدهد: نرمخبر به اهالی رسانه اجازه میدهد در فرصتی عرضه و ارائه شوند که در کنار سایر اخبار و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه مفهوم و برداشت مد نظر اهالی رسانه را ایجاد کنند.
صمیمت ابزار ارائه نرمخبر
تعاریف ارائه شده از ماهیت و عملکرد نرمخبر، حاکی از آن است که خبر صرفا به واسطه لحن و بیان محاورهای، به نرمخبر تبدیل نمیشود.
امیر شجاعی در این باره پا را فراتر گذشته و نه تنها اعتقادی به تاثیر لحن گوینده در نرمشدن اخبار ندارد، بلکه توضیح میدهد: یک خبر میتواند عقبهای بسیار جدی و رسمی داشته باشد، اما به شیوهای پرداخت و ارائه شود که نرم و ملایم باشد و در زمره نرمخبرها قرار بگیرد. لحن مجری یا گوینده، صرفا یک ابزار است که معمولا با ماهیت خبر متناسب میشود، اما این امکان وجود دارد نرمخبر با لحن جدی و رسمی نیز ارائه شود.
دکتر بنیهاشمی درباره لحن نرمخبر تاکید میکند: در نرم خبر، رسانه این فرصت را دارد که رابطهاش را با مخاطب خودمانیتر کند، اما باید مراقب بود این رابطه از چارچوب خارج نشود. نباید ظرفیتهای اقتداری خبر شکسته شود، اما کلیشههای سنتی را میتوان کنار گذاشت.
نخبهها در خدمت نرمخبر
طبیعی است اخباری که زوایای تازهای از رخدادها را به نمایش میگذارد، شیوه ارائه آنها نیازمند دانش و توانایی ویژهای است.
امیر شجاعی تصریح میکند: اگر بهترین نرمخبرها در اختیار گویندگانی قرار بگیرد که اجرای تلویزیونی را تجربه نکرده باشند یا بهعبارتی درباره زبان بدن، لحن و بیان اطلاعات درستی نداشته باشند، نتیجه چیزی جز لطمه به خبر نخواهد بود. مجری در این نوع اخبار سهم زیادی دارد. همچنانکه نویسندگان این نوع خبرها نیز باید از تواناییها و مهارتهای خبرنویسی برخوردار باشد و البته صاحبنظر و ذوق نیز باشد.
تجربهای به نام 20 و 30
امیر شجاعی به عنوان خبرنگار برنامه 20 و 30، حسین سفاری و دکتر بنیهاشمی بر این عقیدهاند در زمینه تولید و ارائه نرمخبر هنوز ابتدای راه هستیم و اشتباهات رایجی درباره نرمخبر وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
دکتربنی هاشمی بر ضرورت خلاقیت نیروهای خبری در رسانه تاکید دارد؛ اما از نگاه او خلاقیت به تنهایی کفایت نمیکند و مدیران رسانهای باید با ایجاد شرایط مناسب زمینه بروز خلاقیت در عوامل خبری را فراهم کنند. وی مدیران رسانهای را به ایجاد رضایت شغلی، فضای حرفهای امن و بدون فشار و ارائه فرصت تجربیات بیشتر دعوت میکند و میگوید: مدیران رسانهای باید نرمخبر سفارش بدهند و شرایط تولید نرمخبرهای جذاب را فراهم کنند. با دیدگاهی مصلحانه و دلسوزانه و با توجه به اهمیت نرمخبر باید بگویم متاسفانه وضعیت نرم خبرهای ما جذاب نیست. هر قدر فضاهای خبری، منعطفتر، علمیتر و غیرعامرانهتر باشد، ظرفیتهای نرمخبر بالاتر میرود چون تولید نرمخبر به خلاقیت، نخبگی فرهنگی و پختگی خبری نیاز دارد.
نرمخبر و تاثیرگذاری القایی
دکتر محسن بنیهاشمی، استاد دانشگاه صدا و سیما درباره شیوه تاثیرگذاری نرمخبرمیگوید: براساس مطالعات انجام شده بخش قابل توجهی از مردم راست دست هستند، بنابراین نیمکره چپ مغز در بخش زیادی از مردم غالب است. از آنجا که این نیمکره امور عقلانی و منطقی را مدیریت میکند چنانچه در ارائه اخبار از موسیقی یا امثال آن استفاده کنیم، یعنی از تکنیکهای القایی به جای اقناع بهره گرفتهایم. نرمخبر بر خلاف سختخبر به دلیل بهرهمندی از خلاقیتهای ادبی و بیانی از تکنیکهای القایی بهره میگیرد و از منظر مدیریت هیجانی و عاطفی اهمیت پیدا میکند. اخباری که با این دیدگاه تولید میشوند، زنجیرهای شامل توجه به خبر، اعتماد به آن و اعتبار رسانه را در درازمدت پدید میآورند.
جوان/همزمان با انتشار عكس ديدار رهبري از پشت صحنه فيلم مجيدي
«محمد رسولالله(ص)» اكران جهاني خود را آغاز ميكند
نشريه خط حزبالله در دومين شماره خود عكس ديده نشدهاي از روز ديدار رهبر انقلاب از پشت صحنه فيلم «محمد رسولالله» ساخته مجيد مجيدي، منتشر كرد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
نشريه خط حزبالله در دومين شماره خود عكس ديده نشدهاي از روز ديدار رهبر انقلاب از پشت صحنه فيلم «محمد رسولالله» ساخته مجيد مجيدي، منتشر كرد.
نشريه خط حزبالله، نشريهاي الكترونيكي است كه توسط سايت «Khamenei. ir» منتشر ميشود. اين نشريه عكسي از ديدار آيتالله خامنهاي را از پشت صحنه فيلم سينمايي « محمد رسولالله(ص)» منتشر كرده است. در شرح اين عكس آمده: بازديد نيمروزه حضرت آيتالله خامنهاي از شهرك سينمايي فيلم محمد رسولالله(ص) و حضور و سخنراني در جمع عوامل اين فيلم در آبانماه 1391 همزمان با ايام عيد سعيد غدير خم.» اين نشريه وعده داده است كه روايت كامل اين ديدار را به همراه ديگر تصاوير آن به زودي در سايت «Khamenei. ir» منتشر خواهد كرد. حضور مقام معظم رهبري در پشت صحنه فيلم مجيدي، نشانهاي از توجه رهبر انقلاب به مقوله فرهنگ و به خصوص سينما است. توليد پروژههاي فاخر سينمايي به خصوص آثاري كه به تاريخ اديان مربوط ميشود، مورد عنايت رهبر انقلاب بودهاند، ايشان پيش از اين نيز از پشت صحنه فيلم تاريخي «مريم مقدس» نيز بازديده داشتهاند. خبر ديگر درباره فيلم «محمد رسولالله(ص)» اظهارات مديرعامل شركت نورتابان درباره استقبال مردمي از اكران اين فيلم در فصل پاييز است. محمدرضا صابري، گفت: 16مهرماه در تهران و شهرستان بالاي 200 ميليون تومان فروش داشتيم كه با احتساب فروش جمعه فروش فيلم از مرز 9 ميليارد و 500 ميليون تومان خواهد گذشت. صابري همچنين از برگزاري نشستي خبري و اطلاعرساني درباره پخش بينالمللي فيلم خبر داد كه به زودي انجام خواهد شد. فيلم سينمايي محمد رسولالله(ص) كه به عنوان نماينده سينماي ايران براي حضور در اسكار نيز معرفي شده است، تا رسيدن به حد نصابي جديد در ميزان فروش سينماي ايران فاصله اندكي دارد. اين فيلم كه قرار است اولين اثر سينماي ايران باشد كه اكران گسترده بينالمللي داشته باشد، ميتواند راهگشاي حضور سينماي اخلاقي ايران براي مشاركت جدي در بازار جهاني فيلم باشد.
جوان/بازتاب شهادت سردار همداني در بين سينماگران، شعرا و نويسندگان
دل همه ايران برايت تنگ مى شود
خبر شهادت سردار همداني در ميان هنرمندان، نويسندگان و مخصوصاً سينماگران بازتاب وسيعي داشته است.
به گزارش «جوان»، در اين بين ابراهيم حاتميكيا فيلمساز برجسته و شناخته شده سينماي ايران، مسعوده دهنمكي، روحالله سهرابي قائممقام انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس و همچنين گلعلي بابايي نويسنده و رئيس سابق سازمان هنري و ادبيات دفاع مقدس در يادداشتها و خاطرات جداگانه فراق اين سردار سربدار را تسليت گفتهاند. حاتميكيا در يادداشتي كه در اختيار رسانهها قرار داده، نوشته است: «خبر آمد كه سردار حسين همداني رفت. لحظهاي كه خبر به جانم نشست، بيش از آنكه به سردار فكر كنم از جا ماندگي خودم حالم گرفت. سردار كه بايد ميرفت. سردار كه در صراط رفتن بود و مگر جز اين، زيبنده سردار بود. اين ماييم كه در اين هندسه حضور، حصاري به قد عاداتمان به دور خويش كشيدهايم و سردارِ سربدار اين هندسه را برهم زد و رفت.»
اين سينما گر برجسته كه اغلب آثارش با سوژههاي دفاع مقدس است، ادامه داده: «سردارِ سربدار حسين همداني، آن سيماي سفيد كرده در آسياب جهاد سالهاست كه ميرفت و ما گمان كرديم در كنارمان است. او بازمانده قافلهاي بود كه سالارش حاج احمد متوسليان بود. در سوي ديگر مسعود دهنمكي در اينستاگرامش نوشت: «سردار همداني از فرماندهان دوران دفاع مقدس ديروز در سوريه به شهادت رسيد. سردار همداني وقتي «اخراجيها» را ديد گفت اگر كسي از تو شاهد خواست كه مگر همچين آدمهايي در جنگ بودند؟ بگو پيش من بيايد آدرسشان را بگيرد.»
همچنين روحالله سهرابي در يادداشتي كه اختصاصي در اختيار روزنامه جوان قرار داده، نوشت: « سردار سرافراز وطنم، شهادت غريبانهات قلب ملتى را به درد آورد. ملتى كه تو را آسان به دست نياورده بود. البته كه آسان هم از دست نداد. هنوز نامت كابوس فراموش نشدنى روبهصفتانى است كه شوكت پوشالىشان تنها و تنها زنان و كودكان بىدفاع سرزمينى خسته از ظلم را نشانه رفته است. نامت، هنوز مىتواند خواب شيطانصفتان سنگدل را آشفته سازد. نامت هنوز امنيت خاطرى است براى همه آنان كه امنيتشان به تاراج رفته است. نامت همواره يادآور دورانى است كه سرشار بود از دفاع. دفاعى سخت. سخت و مقدس. نامت آن سالها همنامى بود، وقتى براى سرت جايزه مىگذاشتند...
سردار روزهاى سخت دفاع، سالهاى سال است تو را مىشناسم. نه من كه همه ايران تو را مىشناسند... بيشتر از ما اما در آن سوى مرزها كودكانى تو را مىشناسند كه سوغات شبشان وحشت و سرگرمى روزشان آتش است و بيشتر از مردم مظلوم بىدفاع، در و ديوار حرم پيامآور كربلاست كه تو را مىشناسد. آنجا كه هنوز ياد حضرت كافى است تا ددمنشان نااميدانه آرزوى رسيدن به آن را به گور ببرند. سردار پرابهت وطنم، صلابت نام و نجابت نگاهت، هنوز برايمان تازه است. تازه و عجيب... عجيب و باور نكردنى! يادهمه روزها و شبهايى به خير كه سپاه ايران، هنوز «تو» را داشت. سردار خستگىناپذير ايران عزيز، دل همه ايران برايت تنگ مىشود... .
معصومه رامهرمزي، نويسنده حوزه دفاع مقدس هم درباره شهادت سردار همداني ميگويد: «سردار همداني فراتر از نگاههاي حماسي رايج، نگاهي ادبي و علمي به دفاع مقدس داشتند.»
رامهرمزي درباره شناخت سردار همداني از ادبيات دفاع مقدس و حمايتهاي ايشان از اين بخش، ميگويد: «چيزي كه درباره ايشان ميتوانم بگويم اينكه بعد از هر جشنواره علمي و ادبي كه در حوزه دفاع مقدس برگزار ميكرديم، مناسبترين فرد براي سخنراني كسي نبود جز سردار حسين همداني.»
سردار گلعلي بابايي نيز در اين رابطه ميگويد: «ما كه فعلاً در شوك خبر حاج حسين همداني هستيم. ايشان انسان بزرگوار و فرمانده فهيمي بودند، ايشان در هر جايي كه ميرفتند به جز كارهاي نظامي به دنبال اقدامات فرهنگي بودند. در سوريه هم كه حضور داشتند، اقدامات فرهنگي بسياري را انجام دادند كه از جمله آنها ماجراي ترجمه و توزيع كتابهاي مقدس در كشورهايي مانند سوريه و عراق بوده است.» وي افزود: ايشان دوشنبه گذشته(13 مهر 1394) در آخرين سفر خود به تهران آمده بودند. ايشان به همراه بنده و جمعي ديگر به خدمت مقام معظم رهبري رسيديم و اين شهيد به مقام معظم رهبري تعدادي از كتابهاي ترجمه شده را معرفي كرده و ميگفتند كه ترجمه كتابها در سوريه طرفداران بسياري دارد.
گفتني است روز گذشته سردار سرتيپ پاسدار حسين همداني، از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و مستشاران ارشد نظامي كشورمان، در سوريه به شهادت رسيد.
خراسان/گزارشي از آيين پاياني جشنواره شعر رضوي دانشگاهيان کشور
اي گوشه گوشه حرمت ، وسعت جهان
عليرضا حيدري - حرف ها کلمه شدند. کلمات به پا خاستند تا شعر متولد شود و جشنواره اي در قامت دانشجويي نذر سلطان شعر هاي عالم حضرت رضا(ع) شود.مردي که شعر با جاري شدن از کلامش درپايان قصيده دعبل براي خود سجلي معتبر گرفته است.گرچه جشنواره فرهنگي هنري امام رضا (ع) به ظاهر يک دوره را به پايان رساند اما فرصت ها هنوز براي اظهار ارادت فراهم است و اين رايحه همچنان بوي خوش مي پراکند. پنج شنبه گذشته دانشگاه آزاد اسلامي مشهد که ميزباني جشنواره شعر رضوي را بر عهده گرفته است با اجراي شاعر نام آشنا سعيد بيابانکي شاهد برگزاري آيين پاياني اين جشنواره بود. برنامه اي که هم با شعرخواني همراه بود و هم اعلام برگزيدگان در دو بخش شعر و قطعه ادبي و البته يکي دو سخنراني کوتاه هم داشت.
دکتر شيخ الاسلامي، رئيس دانشگاه آزاد اسلامي مشهد خير مقدم گفت و از شعر و شاعري تجليل کرد و سخن به خاطره اي زينت داد از دوران تحصيل حقوق آن هم جرم شناسي و جزا و اين سخن استادش که؛ درس ها خشک است و سخت .حاصل آن هم مي تواند خشکي نگاه و سختي رفتار باشد ،پس به زلالي شعر پناه بريد تا نگاه و انديشه و رفتار تان را سامان دهد. سيد جواد جعفري، مدير عامل بنياد بين المللي فرهنگي هنري امام رضا(ع) نيز، ازضرورت نوسازي نگاه شاعران به امام رضا(ع) و فرهنگ انسان ساز رضوي گفت. اوکه جامعه را قدر دان هنر به ويژه شعر دانست اين را هم اضافه کرد که شعر ،مستظهر به پشتوانه امام رضا(ع) است و تاريخ تشيع پر از کلام هاي نوراني است که به سرايش برخاستند تا بذر کلام ائمه در هندسه احياي امر شان به بار بنشيند. جعفري از شاعران تجليل کرد و سخن به يک مطالبه معرفتي کشيد که ؛ گفتن از گنبد و گلدسته و سرودن از سقاخانه و پنجره فولاد عزيز است اما همه کار نيست و شاعر بايد به بيان معارف رضوي همت کند.
برگزيدگان از همه جاي کشور بودند .آمده بودند تا به نمايندگي از همه ايران دل سروده هاي خود راچونان ران ملخي به آستان سليمان عشق و معرفت حضرت رضا (ع) پيشکش کنند؛ مصطفي توفيقي(تهران)،ابراهيم قبله آرباطان(تبريز)،حمزه فرحناز(کازرون)، ياسر بابايي(مهاباد)،لعيا محمدي(قزوين)،پيام جهانگيري(اردبيل)،رمضان علي ابري(گلستان)،محسن کلهر(همدان)،وحيد طلعت(مهاباد) ،زهرا شعباني(خوزستان)،زينب اکبري(تهران)،سعيد خو محمدي(نيشابور) ،سعيده خوشروييعياثي(فريمان) و غلامرضا هاشمي (اراک). رمضانعلي ابري از دانشگاه گلستان ، به ساحت سبز رضوي گلي از گلستان ادب را هديه آورده بود: نامت آسمان است/ کلمات کبوتراني هستند/ که به دور بارگاهت پرواز مي کنند/پاي حرف هاي پنجره ات که بنشيني/ از لب هاي عطشناک دعاها معلوم است/به دنبال جرعه اي از مهرباني تواند/...
وابراهيم قبله آرباطان ازاقليم آذربايجان آمده بود ، سرزميني که به محبت به اهل بيت(ع) شهره است و آوازه ارادتشان به خاندان رسول خدا زبانزد. او غزلي را به يادگار در مشهد برجاي گذاشت با مطلع:
هرشب نشسته ام لب بام نظاره ها
شايد بيابمت وسط اين ستاره ها
وحيد طلعت ازدانشگاه مهاباد مثنوي با عنوان " نذر سفر" را خواند: ماه بلند، ماه جهان، ماه مهربان !
خورشيد عشق ،صورت زيباي آسمان
اي گوشه گوشه حرمت ، وسعت جهان
پايان هرچه غصه و دلتنگي مدام
و در پايان اين جشنواره از مجموعه آثار دومين جشنواره شعر رضوي دانشگاهيان ايران رونمايي شد.
خراسان/آيت ا... مقتدايي:فيلمهاي مرتبط با روحانيت بدون مجوز حوزه اکران نميشود
فيلمهاي مرتبط با روحانيت بدون مجوز حوزه اکران نميشود .آيت ا...مقتدايي با بيان اين مطلب ادامه داد: حتي اين مسئله را به وزير ارشاد نيز تذکر داديم، اما عملي انجام نشد و به همين دليل تصميم گرفتيم اين را قانوني کنيم و در نامه اي از سوي جامعه مدرسين با امضاي آيت ا... يزدي و همچنين نامه از سوي شوراي عالي حوزه با امضاي بنده خطاب به رئيس جمهور خواستيم تا اين مسئله در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به يک قانون تبديل شود تا هر فيلمي که يک روحاني در آن بازي مي کند از حوزه مجوز بگيرد و آقاي روحاني نيز قبول کردند و در دستور کار شوراي انقلاب فرهنگي قرار گرفت تا تصويب و اجرايي شود.به گزارش پارسينه به نقل از رسا، آيت ا...مرتضي مقتدايي، قائم مقام جامعه مدرسين حوزه علميه در نشستي خبري گفت: ممکن است در صورت نياز در مورد برخي مسائل و طرح هاي مطرح شده با رئيس جمهور صحبت شود و حتي ممکن است برخي مسائل هم نياز به حمايت رهبر معظم انقلاب اسلامي داشته باشد و ايشان نيز آمادگي کامل دارند تا در جهت اقدام طرح هاي پيشنهادي توصيه هايي نيز داشته باشند.
وي با بيان اين که به طور مثال مشاهده مي کرديم که در برخي از فيلم هاي ساخته شده در صدا و سيما يک روحاني در فيلم بازي مي کرد که اين فرد ممکن بود سابقه خوبي نداشته باشد و الان با لباس روحاني ديده مي شود و اين مسئله ممکن بود يک وهني براي روحاني ايجاد کند و به همين دليل به صدا و سيما پيشنهاد کرديم که اگر فيلمي ساخته مي شود که روحاني در آن بازي مي کند اول به حوزه علميه ارجاع دهيد تا آنها ببينند و اگر تأييد کردند اکران شود.
سیاست روز/به بهانه انصراف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از نمايشگاه كتاب فرانكفورت
اقدام قابل تقدير
طي هفته گذشته خبري در ميان رسانههاي داخلي و خارجي پيچيد كه به نوعي ميتوانست به جهت عجيب بودن، بمب خبري حوزه فرهنگي باشد.
اينكه مسئولان برگزاري نمایشگاه بينالمللی کتاب فرانکفورت از يك توهينكننده به مقدسات جامعه اسلامي به عنوان سخنران و افتتاحكننده اين نمايشگاه خبر داده بودند.
كسي كه چندين سال پيش و پس از نگارش كتاب سفارشي و موهون «آيات شيطاني» با فرمان رهبر كبير انقلاب اسلامي «مرتد» اعلام شد و از آن سال تحت شديدترين مراقبتهاي پليسي و امنيتي شد.
حالا برگزاركنندگان نمايشگاه كتاب فرانكفورت، براي زنده كردن دوباره يك «مهره سوخته» و كسي كه تاريخ مصرفش تمام شده، باز هم نام او را در فضاي رسانهاي مطرح كردند. كاري كه كمترين قرابتي با تدبير نداشت. كاري كه قطعا باعث ناراحتي جهان اسلام خواهد شد.
اما در اين ميان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طي يك اقدام خوب و قابل تحسين، بدون هيچگونه تعارف و رودربايستي، از حضور در اين نمايشگاه كه به وضوح مشخص بود با اهدافي سياسي و ضدفرهنگي آغاز به كار خواهد كرد انصراف داد. كاري كه پيش از اين هم سخنگوي اين وزارتخانه احتمال بالاي آن را اعلام كرده بود و البته چنين انتظاري هم از مسئولان فرهنگي كشورمان ميرفت.
البته وزارت ارشاد نه تنها از حضور در اين نمايشگاه انصراف داد كه از کشورهای اسلامی خواست دربرابر اقدام تحریک آمیز برگزارکنندگان آن موضعگیری کنند.
در بخشي از بيانيه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آمده بود: «متأسفانه در سال جاری در تعارض آشکار با اهداف اعلام شده فرهنگی تحت پوشش آزادی بیان اقدام به دعوت از یکی از چهرههاي منفور در جهان اسلام نموده و برای سلمان رشدی نویسنده ملحد کتاب آیات شیطانی فرصتی برای ایراد سخنرانی در آن نمایشگاه و رونمایی از آخرین اثر وی نموده است که محتوای آن نیز خود نوعی مقابله مستقیم با اندیشهها و باورهای دینی ميباشد.
جای تأسف است که برگزارکنندگان این رخداد خود را بازیچه دست عوامل صهیونیست و ضداسلام قرارداده و با مستمسک قرار دادن واژه آزادی بیان عواطف و احساسات مسلمانان سراسر جهان را خدشه دار ساختهاند.
تجلیل و تقدیس از چهرهاي که احساسات صدها میلیون انسان را جریحه دار و به ارزشها و عناصر مورد احترام آنان بیحرمتی و توهین ميکند نه تنها به نفع آزادی بیان نیست بلکه نوعی بازی سیاسی با ارزشهای انسانی و دینی است که به خشونتطلبان و گروههای افراطی ضد اسلام بهانه خواهد داد تا از این بستر به اهداف نامشروع خود دست پیدا کنند.
آزادی بیان ازجمله ارزشهاي انسانی است که در فرهنگ دینی و ملی ما مورد احترام ویژه ميباشد. احترام به آزادی بیان مسئله سیاسی نیست که با سیاست روزمره مورد خدشه قرار گیرد یقینا" این معنای بلند انسانی بدون توجه و نظرداشت به ارزشها و مقدسات جوامع انسانی محقق نخواهد شد.»
چنين موضعگيري صريح و بدون اغماضي باعث خرسندي همه علاقمندان به اسلام عزيز و نظام اسلامي شد. كاري كه متاسفانه طي دو سه سال اخير كمتر از سوي مسئولان دولت يازدهم صورت گرفت و معمولا بنا را بر موضعگيريهاي آرام و بيانرژي گذاشتند. اما اين بار وزارت ارشاد كشورمان كاري بس قابل تقدير را انجام داد.
اين بيانيه محكم و انقلابي وزارت ارشاد در ادامه هم آورده بود كه: «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نمایندگی از ملت بزرگی که همواره حرمتگذار ادیان و فرهنگهاي مختلف بوده است ضمن اعتراض شدید نسبت به این اقدام ضد فرهنگی علیرغم آمادگیهاي قبلی و صرف هزینههاي فراوان از حضور در نمایشگاه بينالمللی کتاب فرانکفورت خودداری نموده و از سایر کشورهای اسلامی نیز ميخواهد در برابر این اقدام تحریک آمیز اعلام موضع نمایند.
همچنین از مسئولان نمایشگاه بينالمللی کتاب فرانکفورت انتظار ميرود از برخورد گزینشی در مواجهه با مفهوم والا و ارزشمند آزادی بیان پرهیز نموده و با اتخاذ تدابیر صحیح، فرصت تعامل و همکاری با دولتها و ملل مسلمان را گسترش دهند.»
حالا و پس از اقدام خوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وظيفه رسانههاي مختلف داخلي است كه اين موج اثرگذار را دامنهدار كنند و با انتشار گزارش، گفتوگو و مطالب متعدد، هم از اقدام فرهنگي وزارت ارشاد تقدير كنند و هم رفتار غيرفرهنگي و جهتدار آلمانيها را به چالش بكشند.
شهروند/گزارش «شهروند» از اولین نمایشگاه خیریه شهاب حسینی و همسرش به نفع هنرمندان کم بضاعت مسیر تازه آقای سوپراستار
مونا متقی| ١٥ مهرماه همزمان با افتتاحیه نمایشگاه «حضور هنر در زندگی امروز»، گالری آریانا میزبان شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری بود که در اولین اقدام خیرخواهانه خود آن را برگزار کردهاند. هنرمندان در این نمایشگاه، آثار دستساز خود را ارایه دادند و قرار است عواید فروش این آثار به موسسه خیریهای تعلق گیرد که مدیریت آن را قنبری به عهده گرفته و درواقع از سوی حسینی بنیان گذاشته شده. هدف این موسسه نیز حمایت از هنرمندانی است به هر دلیل از نظر مالی در مضیقه قرار گرفته یا از کار افتاده شده و از یادها رفتهاند. در روز افتتاحیه، همایون ارشادی و روزبه نعمتاللهی نیز در کنار این بازیگر و همسرش از این حرکت حمایت کردند. همچنین در کنار آثار دستساز این نمایشگاه، بخشی هم به حمایت از دریاچه ارومیه اختصاص دارد که البته فروش آنها نیز به نفع خیریه خواهد بود.
هدف این خیریه توجه به هم است
شهاب حسینی در گفتوگو با «شهروند»، درباره برپایی این خیریه گفت: «شخصا به این دلیل که در این حیطه فعالیت میکنم، فکر میکنم هرچقدر بیشتر به حواشی مفید در کارم بپردازم روند موفقتری را هم طی خواهم کرد.» او با اشاره به اینکه هدف خیریههایی که به هنر مربوط میشود، نباید چند روزه یا برای مدت کوتاه باشد، گفت: «با برگزاری نمایشگاههایی از این دست و اینکه هنرمندان خلاقیتشان را بروز دهند باب گفت وگو میان هنرمندان مختلف باز میشود و فضایی ایجاد میشود تا مردم هم در کنار تفریحات معمول به چنین جاهایی بیایند.» به گفته او، هنرمندان بسیاری وجود دارند که وضع خوبی ندارند و هدف این خیریه توجه به هم است، عواید آن نیز به هنرمندانی اختصاص خواهد داشت که به هر دلیل در مضیقه مالی قرار دارند. همچنین این بازیگر که از همه غرفههای حاضر در نمایشگاه دیدن کرد، با توجه به ظرافت زیورآلات دستساز، گفت: «واقعا ساختن چنین آثاری حال خوبی میخواهد، وقتی این آثار هنری و ظرافتشان را میبینم شک میکنم که ما هنرمند هستیم. چون دوربین ما را نشان میدهد، نباید فکر کرد که تنها بازیگرها هنرمند هستند.» یکی از بخشهای جالب توجه این نمایشگاه نیز به چهار تابلو گرافیکی از آثار بزرگمهر حسینپور، علیرضا لطیفیان، صالح تسبیحی، و شهاب جعفرنژاد اختصاص دارد که در حمایت از دریاچه ارومیه خلق شدهاند. شهاب حسینی در بازدید از این قسمت هم با توجه به اینکه با خشکسالی و بحران در این زمینه روبهرو هستیم، گفت: «ما طبیعت را به وجود نیاوردهایم. ما باران و درخت و جنگل را خلق نکردهایم، اما حداقل باید در نگهداریشان نقش موثری داشته باشیم و فکر میکنم حرکتهایی از این دست، موثر خواهد بود.»
امیدواریم این حرکت خیرخواهانه گسترش پیدا کند پریچهر قنبری نیز که مدیریت این موسسه خیریه را به عهده دارد، درباره علت انتخاب فروش آثار هنری برای هنرمندان را اینطور توضیح داد: «در واقع هنوز درحال طی کردن مراحل قانونی هستیم و به همین دلیل بهتر است بگوییم حرکت خیرخواهانهای انجام شده است. باید بگویم نزدیک به ٢٠سال است که با یک هنرمند زندگی میکنم و هنر حتما اولین رسانهای است که برای یک حرکت به آن فکر میکنیم. فکر کردم از این طریق میتوان در جامعه هنری که همسرم در آن فعال است، تأثیر مثبتی گذاشت.» قنبری با اشاره به اینکه اتاق فکری برنامههای آینده این موسسه خیریه را هدایت میکند، درباره برنامه بعدی آن گفت: «قرار است ١٩ مهرماه، در برج آزادی کنسرتی با صدای نیما رئیسی با همراهی گروه گوشه برگزار شود که عواید آن نیز در راستای اهداف همین خیریه صرف خواهد شد.» مدیر این خیریه با بیان اینکه فعلا در ابتدای راه هستیم، اما از حضور هنرمندان و خیرینی که بخواهند به این حرکت بپیوندند استقبال میکنیم، گفت: «امیدواریم که این حرکت خیرخواهانه گسترش پیدا کند و قطعا برای آن تلاش خواهیم کرد، برنامههای دیگری در آینده انجام خواهد گرفت که این نمایشگاه اولین آنهاست.» به گفته قنبری، تاکنون همایون ارشادی، مهناز افشار، بیتا فرهی و روزبه نعمتاللهی بهعنوان سفیران این خیریه به این حرکت پیوستهاند.
وجدانمان را راحت نمیکنیم!
همایون ارشادی از میهمانان ویژه این نمایشگاه بود؛ او آثار به نمایش گذاشته شده را آثاری جالب توجه توصیف کرد و گفت: «واقعا از دیدن آثار گرد آمده در این نمایشگاه لذت بردم.» بازیگر «طعم گیلاس» با اشاره به اینکه جای چنین حمایتهایی در میان هم صنفهای او بسیار خالی است، گفت: «درحال حاضر در بسیاری از کشورها در قبال ورزشکاران و هنرمندان چنین حرکاتی صورت میگیرد، متاسفانه هر وقت هنرمند یا ورزشکار از دید مردم دور میشود به راحتی از یاد آنها هم میرود و به همین دلیل در برخی موارد در اداره زندگی، با مشکل روبهرو میشود. به همین دلیل این حرکت درست و لازم است.» این بازیگر که یکی از سفیران این حرکت خیریه است، ادامه میدهد: «البته من نام این حرکت را خیریه نمیگذارم و به نظرم یک وظیفه است.»
از آثار هنرمندان دستساز حمایت میکنیم
این نمایشگاه، آثار دستسازی چون کیف، کفش، لباس، فرشهای دستباف، زیورآلات و ظروف مسی دستساز را شامل میشود. مژگان طیار مدیر این گالری نیز در ادامه گفت: «المان اصلی در گردآوری این آثار که معیار انتخاب آنها قرار گرفته، دستساز بودن آنهاست. هرکدام از هنرمندانی که در این نمایشگاه حاضر شدهاند برای خود سبک و سیاقی مشخص و تثبیت شده دارند و درواقع هنرمندانی حرفهای در این نمایشگاه گرد هم آمدهاند.» به گفته این مدیر گالری در کنار عکاسیهای جالب توجه مریم سعیدپور، شاخههای دیگری نیز در این نمایشگاه حضور دارند، ازجمله آنها زیورآلات دستساز است که در چهار سبک مختلف ارایه شده است و مهروز بلادی، دانیال زیرک، مریم خزعلی و گروه جانان هنرمندان این بخش هستند. طیار ادامه داد: «از دیگر برندهای هنری که در این نمایشگاه حضور دارند میتوان به کفش ژین، کیف کادوس، مانتوی سوئیت دولچه، لباس بارنی، ظروف مسی دستساز از دو نشان مدون و میدوک اشاره کرد.» مدیر این گالری با اشاره به اینکه علاقهمندان میتوانند در فضای مجازی نیز از آثار این هنرمندان دستساز دیدن و از آنها حمایت کنند، وبسایت www.bazart.com را معرفی کرد که به همین منظور راهاندازی شده است. همچنین با همین آدرس صفحه اینستاگرامی نیز مختص این هنرمندان پدید آمده که میتواند به ارتباط میان علاقهمندان و هنرمندان کمک کند. گالری آریانا در الهیه خیابان فرشته (شهید فیاضی) شماره ٩ واقع شده است.
قدس/مدیر گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی در گفتگو با قدس آنلاین:
زنگ خطری که نشنیده گرفته ایم!/موبایل و لپ تاپ تفکر و اخلاق را در کودک می کشد
قدس آنلاین- آمنه مستقیمی: جدایی کودک از جامعه، منزوی شدن او و نابودی مهارت های اجتماعی و اخلاق در او زنگ خطری است که باید شنیده شود؛ نباید با دادن لپ تاپ و موبایل به کودکان آنها را از سر باز کنیم و خیالمان راحت شود.
به گزارش قدس آنلاین، دنیای پُرمخاطره امروز و ضرورت کسب شناخت و معرفت برای مواجهه با محیطی که نیازمند درک صحیح و به تبع آن تصمیم و رفتار صحیح است می طلبد که ما کودکان را از همان سنین خردسالی با تفکر دوست کنیم و روح اندیشه ورزی را در وجودش نهادینه سازیم. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی کودک با سعید ناجی، مدیر گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره چگونگی تربیت فلسفی کودکان به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
هر گاه سخن از فلسفه برای کودک به میان می آید این تصور ایجاد می شود که کودک باید مکاتب فلسفی همچون مشاء و اشراق را فرا بگیرد، آیا فلسفه برای کودک واقعا این معنا را می دهد یا این مفهوم معنایی دیگر دارد؟
فلسفه برای کودک عبارت است از برنامه ای برای آموزش تفکر به آنها که تا جای ممکن تفکر کرده و مشکلاتشان را حل کنند و قوه استدلال و تمییز و داوری در آنها تقویت شود تا در آینده بتوانند با دید محققانه با زندگی مواجه شوند و مهارت های اجتماعی را بیابند و این لازمه عصر جدید است.
آیا نظام کنونی آموزش و پرورش و محیط های خانوادگی ما این زمینه را برای کودکان به عنوان نسل آینده فراهم می کنند تا پس از طی دوره تحصیل در مدرسه و ورود به دانشگاه ما با جمعی اندیشه ورز مواجه باشیم؟
اساسا نظام رایج آموزش و پرورش به نحوی طراحی شده که تفکر را به دانش آموز آموزش نمی دهد چراکه آموزش محور و مدرک محور است، در حالی که ما برای تفکر به گوشه ای دنج نیاز داریم تا از محدوده درخواست آموزش و پرورش مبنی بر قوانین کلی کلاس داری خارچ شویم و دانش آموزان با علاقه در کلاس ها حاضر شوند ومشکلاتشان را بیان کنند و کلاس ها موضوع محور اداره شوند، اما اگر از قبل همه چیز تعیین شده و مشخص و اجباری باشد دیگر نمی توان انتظار اندیشه ورزی از دانش آموز و کودک را داشت.
بنابراین، نظام آموزشی کنونی ما با رویکرد مدرک محوری و بدون کنترل کیفیت و پرورش مهارت دانش آموز، اندیشه ورزی و تفکر را به کودکان ما یاد نمی دهد حتی در حوزه مهارت ها نیز حافظه محور عمل می کند و انتظار دارد کودک همه چیز را از بَر کند!
اما اینکه ما نمره را معیار هوش کودکان قرار دهیم اصلا شایسته نیست چراکه مولفه های دیگر همچون خلاقیت و ابتکار و پرسشگری نیز در فرآیند تعیین هوش کودک موثرند که البته ما به آنها توجه نداریم بلکه قدرت دانش آموز و کودک در پاسخ به سوال پیش رو را معیار هوش وی قرار می دهیم.
از این رو، آنچه آموزش و پرورش کنونی مد نظر دارد متعلق به یک قرن قبل بوده و منسوخ است و مشکلات آن بر همگان عیان شده اما ما سعی می کنیم با تبصره ها و افزوده هایی آن را روزآمد کنیم همچون کتاب ها و کلاس های کمک آموزشی که کار را بدتر می کنند، چراکه وجود اینها خود نشان از ناکارآمدی آموزش و پرورش دارد و کار را تا جایی پیش می برد که حتی پذیرش در کنکور ورودی دانشگاه ها با آنها و خرج کردن پول برایشان ممکن می شود! در حالی که آنها نیز خود حاظفه محور هستند.
این چنین رویکردی به کودک می گوید نیازی نیست فکر کنی و در مسئله عمیق شوی بلکه همین که نتیجه را بر اساس فرمول بدست آوری کافی است که این نتیجه محوری، هیچ تفکری را در کودک ایجاد نمی کند.
با توجه به این نگاه مدرک محوری و نتیجه محوری که متاسفانه هم آموزش و پرورش و هم خانواده های ما به آن قائل هستند، چطور می توان کودکان را متفکر و اندیشه ورز بار آورد؟
به طور کلی نظام تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش بر یک سری از اصول روانشناختی بنا نهاده شده که به تفکر اهمیتی نمی دهد و اعتقاد دارد کودکان نمی توانند تفکر کنند در حالی که این سخن اشتباه است و مثال های نقض بسیاری برای آن وجود دارد و نظریه های جدید بر این باور هستند که کودک قدرت تفکر دارد.
با این تحول جدید در آموزش و پرورش می توان الفبای تفکر را از خردسالی به کودک آموخت یعنی همان طور که یک به علاوه یک را به او آموزش می دهیم، به او یاد دهیم تفکر یعنی شنیدن درست، درک جملات، فهمیدن مفاهیم و معانی و...
و بتدریج مهارت های دیگر تفکر به کودک آموزش داده شود که البته این مهم عملا رخ داده و برنامه فلسفه برای کودکان نتایج مثبتی داشته است، اما والدین هم باید به این باور برسند که کودکان قدرت تفکر و تجزیه و تحلیل دارند و برای تقویت این توانایی به کودکان کمک کنند.
متاسفانه امروزه بازی های رایانه ای به جای بازی های جمعی و مرسوم نسل های گذشته، دوست جدایی ناپذیر کودکان ما شده اند، آیا این بازی ها مانعی برای تفکر فلسفی کودک هستند یا خیر می توانند به او در مسیر اندیشه ورزی کمک کنند؟
این بستگی به بازی ها دارد اما عموما رایانه شاید به تفکر کمک کند اما مهارت های اجتماعی را در کودک نابود می کند، کودکان باید مهارت های اجتماعی را در جمع همسالان و دوستانشان و در فضای واقعی یاد بگیرند همچون شنا که هر چقدر هم تئوریِ آن فرا گرفته شود، به پای کسب مهارت در استخر نمی رسد.
بنابراین، موقعیت های واقعی یعنی کودک در جمع قرار گرفته و اتفاقات واقعی را در جمع دوستان خود تجربه کند، تفکرهم باید در چنین فضایی رخ دهد تا کودکان با یکدیگر وارد فضای گفتگو و تعامل شوند.
نتیجه آنکه رایانه ها حتی اگر درصدی به تفکر کمک کنند اما در نهایت به تفکرزدایی می انجامند تا تفکرزایی.
عدم تفکر و اندیشه ورزی در کودکان و اینکه جامعه و خانواده و نظام آموزشی زمینه خردورزی را برای کودک فراهم نمی کنند در کنار محدود شدن کودکان به فضای آپارتمانی و همبازی شدنشان با محیط مجازی چه زنگ خطری را به صدا در می آورد؟
جدایی کودک از جامعه، منزوی شدن او و نابودی مهارت های اجتماعی و اخلاق در او زنگ خطری است که باید شنیده شود؛ وقتی کودک در محیط رایانه و فضای مجازی یاد می گیرد که در چند دقیقه صد نفر را بکشد بتدریج به این باور می رسد که در فضای واقعی هم می توان چنین کرد و انسان ها و اطرافیان را با دید محیط رایانه ای می نگرد و دچار شیء انگاری و عدم توجه به وجود انسانی می شود.
و اینچنین پایه های اخلاق سست و نابود می شود، در حالی که قرار گرفتن در فضای دوستان و درک محیط های واقعی این باور را به کودک می دهد که دوست من نیز احساساتی همچون غم و شادی را تجربه می کند، می خندد و می گرید اما وقتی این ها را نبیند کم کم این حس را فراموش می کند و به دوستانش با دیده شیء می نگرد!
از این رو، خانواده ها و مدارس باید کمک کنند که کودکان ارتباط بیشتری با یکدیگر و نیز والدین و خانواده ها داشته باشند که این کمک می کند وجود انسانی را به عنوان پایه ای برای اخلاق به صورت تجربی کشف کنند و اطرافیان را انسان های محترم بدانند.
اینکه والدین سرگرم کار، رایانه، موبایل و تلویزیون و ماهواره و ... هستند اخلاق را در کودکان ما نابود می کند و جامعه را به دلیل فردگرایی و ندیدن دیگران به مخاطره می اندازد.
رواج فرزندسالاری و عدم واگذاری مسئولیت به کودکان و حمایت همه جانبه از آنها از سوی والدین به گونه ای که در حکم وکیل مدافع عمل می کنند، چقدر باعث تخریب مهارت های اجتماعی، خودباوری و مسئولیت پذیری در کودکان به عنوان نسل آینده ساز می شود؟
والدین کودکان خود را به نوعی از سر خود باز می کنند و وقتی آنها را به مدارس یا کلاس های مختلف می سپارند یا وقتی کنترل تلویزیون، لپ تاپ و موبایل را به او می دهند به قول معروف نفس راحت می کشند و خیالشان راحت می شود و می گویند کودک سرش گرم باشد و کاری به کار من نداشته باشد!
در حالی که کودکان به ارتباط با والدین و بازی و گفتگو با آنها نیاز دارند اما در جامعه امروزی و با رواج تکنولوژی ها و غرق شدن در بروکراسی های اداری و ... والدین تمام وقت خود را برای کار و رفع مشکلاتشان صرف می کنند و کودکان تنها می مانند.
نباید بگوییم چون بهترین امکانات را در اختیار کودک قرار داده ایم پس دیگر نیازی برای او باقی نمی ماند در حالی که کودک به بسیاری از چیزهایی که برایشان تهیه می کنیم تا آنها را از سر خود باز کنیم نیازی ندارند.
نظیر آنچه در قصه شازده کوچولو می خوانیم که او با تصویر جعبه ای که بره ای در آن است راضی می شود در حالی که به رویای خود یعنی بره نرسیده است! این جعبه نمادی است از خواسته ها و نیازهای کودک که به آسانی مرتفع می شود.
بنابراین، با این بازی های رایانه ای و تنها گذاشتن کودکان، مهارت های اجتماعی را در آنها صفر کرده و اخلاق را در آنها می کشیم.
قدس/دستاورد یک جشنوارهی سینمایی به روایت ایوبی
حجتالله ایوبی یکی از مهمترین دستاوردهای جشنوارهی «یاس» را توافق با یکی از مجتمعهای تجاری رامسر، جهت ایجاد مجتمع سینمایی با چهار سالن در یک طبقه دانست.
به گزارش (ایسنا) ، رئیس سازمان سینمایی در حاشیه اختتامیه سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای ویدئویی «یاس» در هتل رامسر در گفتوگو با خبرنگاران اظهار کرد: با توجه به محرومیتی که غرب مازندران دارد، آرزو داشتیم یک جشنواره ملی و بینالمللی به میزبانی غرب استان برگزار کنیم که این جشنواره در این راستا به مدت شش روز برگزار شد.
وی افزود: سال گذشته قرار بود این جشنواره در غرب استان برگزار شود ولی به علت نبود آمادگی، این جشنواره در بابل و آمل برگزار شد.
معاون سینمایی وزارت ارشاد تصریح کرد: از آنجایی که جشنواره وارش در شرق و مرکز برگزار میشود، لزوم در نظر گرفتن جشنوارهای ملی و بینالمللی برای غرب مازندران احساس میشد که به صورت مداوم و مستمر انجام شود و جشنواره یاس در راستای میزبانی غرب استان برگزار شد و سالهای آتی نیز مشابه چنین جشنوارههای برگزار خواهد شد.
ایوبی با مثبت ارزیابی کردن فیلمهای اکران شده در طول برگزاری این جشنواره ابراز کرد: مردم از این جشنواره استقبال بسیار خوبی در سه شهر چالوس، رامسر و تنکابن به عمل آوردند و آشتی دوباره مردم با فیلمهای داخلی صورت گرفت.
این مسئول در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: سال گذشته در جذب مخاطب و آشتی مردم با سینما و فیلمهای خارجی رکورد صددرصدی زدیم و بعد از ایران کشور چین قرار دارد که با 36 درصد آنهم با فیلمهای آمریکایی رکورد زد.
ایوبی بیان کرد: در شش ماهه نخست امسال از نظر فروش بلیط سینما رشد 50 درصدی در سینماها گزارش شده است.
قدس/یادداشت ابراهیم حاتمیکیا در پی شهادت سردار حسین همدانی
سردارِ سربدار حسین همدانی بازمانده قافلهای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود
سردارِ سربدار حسین همدانی، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که میرفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده قافلهای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود.
به گزارش قدس آنلاین و به نقل از فارس، پس از انتشار خبر شهادت سردار حسین همدانی در سوریه بسیاری از همراهان آن عزیز و هنرمندان در فضای مجازی یادداشت منتشر کردند و این واقعه دردناک را به همه هموطنان تسلیت گفتند.
ابراهیم حاتمی سینماگر انقلاب و دفاع مقدس نیز پس از انتشار این خبر یادداشتی را در فضای مجازی منتشر کرد که متن کامل آن به شرح ذیل است:
یا خدا
خبر آمد که سردار حسین همدانی رفت.
لحظهای که خبر به جانم نشست، بیش از آنکه به سردار فکر کنم از جا ماندگی خودم حالم گرفت.
سردار که باید میرفت. سردار که در صراط رفتن بود و مگر جز این ، زیبنده سردار بود.
این مائیم که در این هندسه حضور ، حصاری به قد عاداتمان به دور خویش کشیدهایم و سردارِ سربدار این هندسه را بر هم زد و رفت.
سردارِ سربدار حسین همدانی ، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که میرفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده قافلهای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود.
گمانم اکنون سردار سلیمانی غصهدار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شدهاند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی شدگان در قفس عادات کجا. آیا کسی صدای ما را میشنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟
مردم سالاری/علي جنتي در جلسه همانديشي شوراي هنر اصفهان:
امسال همچون سال 67 داراي کمبود بودجه هستيم
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با بيان اينکه امسال نيز همچون سال 67 که دچار مشکلات مالي بوديم داراي کمبود بودجه هستيم اظهارکرد: ما تنها تلاش ميکنيم تا ابتدا مزايا و حقوق کارمندان و نيروهاي مسلح را پرداخته و سپس بتوانيم هزينه يارانههاي مردمي را تامين کنيم.
به گزارش ايسنا، علي جنتي در جلسه همانديشي شوراي هنر استان اصفهان ادامه داد:سنگي که دولت قبل در مورد يارانهها در چاه انداخت نياز به افراد زيادي دارد تا بتوان آن را درآورد. با اين حال دولت تلاش ميکند تا با کمک مردم هزينههاي مربوط به بخش فرهنگ و هنر را نيز تامين کند.
وي اظهار کرد: من احساس غرور ميکنم که شهروند شهري هستم که مهد فرهنگ و تمدن بوده و سابقهاي درخشان در فرهنگ دارد و تشکيل شوراي همانديشي هنر از ابتکارات خوبي بود که انجام شد و اين شورا در هيچ کجاي ايران همانندي ندارد.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با بيان اينکه رياست استاندار اصفهان بر اين شورا کمک ميکند تا اهداف شورا بهتر تحقق پيدا کند ادامه داد: آييننامه پيشنهادي اين شورا بايد توسط خود هنرمندان تکميل شود.
وي ادامه داد: در اين آييننامه بايد موضوعات آموزش و همچنين توجه به هنر معماري و صنايع دستي نيز در نظر گرفته شود.
جنتي ادامه داد: بحث حمايت مالي نيز اهميت دارد، چرا که اگر قرار باشد هنرمندان و اساتيد بدون پشتوانه مالي به فعاليت بپردازند پس از مدتي نااميد ميشوند. وي اضافه کرد: اقتصاد فرهنگ و هنر پس از دو سال بحث و بررسي اکنون پخته شده است و ما با برگزاري جلسات با صاحبان سرمايه صندوق نيکوکاري براي هنرمندان تشکيل دادهايم. همچنين شرکت سرمايهگذاري فرهنگ و هنر در حال تشکيل است تا سرمايهگذاران در بخش فرهنگ و هنر مشارکت کنند.
وزير فرهنگ و ارشاد افزود: تکيه بر بودجه دولتي کافي نيست، بلکه ما از بودجههاي مردمي نيز کمک ميگيريم. ما در دولت بايد از علاقهمندان کمک بگيريم تا بتوانيم اعتبارات لازم براي بخشهاي مختلف فرهنگ را تامين کنيم.
جنتي با اشاره به همکاري شهرداري تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي برگزاري فعاليت هاي فرهنگي اظهار کرد: اين همکاري ميتواند الگويي براي شهرستانها باشد و استاندار اصفهان با ايجاد انگيزه در شهردار اصفهان به اين کار کمک کند.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: در اصفهان مشکل است که بگوييم کدام يک از بخشهاي هنر داراي مزيت است که بتوان جشنواره خاص آن را برگزار کرد. اصفهان داراي امکانات و توانايي هايي است که ميتواند در طول سال 4 تا 5 جشنواره بينالمللي را برگزار کند. وي با بيان اينکه مقدمات ساخت موزه هنر با همکاري استانداري و وزارت راه و شهرسازي فراهم شده است افزود: با همکاري بانک ملي توانستهايم کارخانه پرديس بافت که حدود 70 هزار متر مربع مساحت دارد براي کارهاي هنري و فرهنگي از جمله موزه هنر اصفهان در نظر بگيريم.
جنتي با اشاره به هنرستان هنرهاي زيبا و بزرگاني که اين هنرستان در عرصههاي مختلف هنر تربيت کرده، به بيان خاطرهاي از وزير امور خارجه پرداخت و گفت: ظريف در بحثهاي خود با خانم موگريني پس از اينکه جمله هيچ وقت يک ايراني را تهديد نکنيد گفت، ادامه داده است که وقتي ايران داراي استادي همچون فرشچيان است، زير بار توهين نميرود.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ادامه داد: شوراي ارزشيابي هنرمندان تشکيل شده است و درحال ارزيابي هنرمندان است تا به هنرمندان درجه علمي بدهد. ما اميدواريم با همکاري وزارت علوم بتوان اين مدارک را با دکتري همسانسازي کرد.
وي با اشاره به موضوع مستمري هنرمندان اظهار کرد: صندوق حمايت از هنرمندان با مشکل بدهي 40 تا 50 ميليارد توماني به سازمان تامين اجتماعي روبرو است، ما اميدواريم در صورت تحقق اعتبار امسال در اين زمينه بتوان مشکل اين صندوق را حل کرده و هنرمندان جديدي را بيمه کنيم.
جنتي در پايان اظهار کرد: با ياري خدا و با تلاشهاي استاندار اميدواريم که جلسات همانديشي شوراي هنر حداقل ماهي يک بار به رياست استاندار اصفهان برگزار شود.
وطن امروز/نگاهی به فیلم «360 درجه»
قهرمان ایرانی در هالیوود!
شادی رستمی: «360درجه» از آن دسته فیلمهایی است که با یک Presentation خوب و شایسته مخاطب را جذب میکند و چیزهایی نشان میدهد که تا به حال در سینمای ایران یا نبودهاند یا به چشم نیامدهاند. طراحی پوسترهای شیک و آمریکایی شکل! و ثبت tagline از اسکار وایلد برای فیلم نوید اثری متفاوت را میدهد. مخاطب با کمی مطالعه درمییابد کارگردان جوان این اثر، سام قریبیان در خارج از کشور تحصیلات سینمایی دارد و با موفقیتی که در نگارش فیلمنامه گناهکاران به دست آورد و تلمذ نزد پدری چون فرامرز قریبیان، قطعا فیلم هوشمندانه و خوشساختی آماده کرده است. اما افسوس که ذرهای از موفقیت گناهکاران در 360 درجه تکرار نمیشود. فیلمنامه گناهکاران اگرچه تقلیدی صرف از «دکستر» سریال مشهور شبکه شوتایم بود اما با ترکیب و تلفیق و بومیسازی به اثری شیک و چشمنواز تبدیل شده و کشش و جذابیت کافی را دارا بود. 360 درجه اثری است بیهویت که از ابتدا تا انتهایش پر از گافهای ریز و درشت و ضعف فیلمنامه و بازیگری است. داستان فیلم حول زندگی پسر جوانی به نام جاوید (میلاد کیمرام) است که در آستانه ازدواج با همسرش (پریناز ایزدیار) درگیر ماجرای مواد مخدر میشود و به زندان میافتد. آزاد شدن وی از زندان پس از 3 سال سرآغاز اتفاقات زیادی است که پای پلیس و مافیای مواد مخدر را پیش میکشد. 360 درجه آغازی سریع و شتابزده دارد. بیننده بیهیچ پسزمینه فکری به رابطه ناگهانی جاوید و نامزدش پرتاب میشود و به این دلیل فداکاری مرد جوان برای او ملموس نیست. دروغها و رودستهای کاراکترها و حرفهای ضد و نقیضشان جاندار و فریبنده نیست و بیشتر ابهامی کسالتبار را به دوش داستان میاندازد. فضاسازی زندان بسیار شیک و تر و تمیز از آب درآمده و شباهتی به آنچه ما در سایر آثار سینمایی ایران دیدهایم ندارد و نگارنده را یاد سریال الکاتراز میاندازد! (در تسلط کارگردان بر حوزه سریالهای روز آمریکا کمترین شکی ندارم.) جاوید بیهیچ حرف و حدیثی از زندان بیرون میآید و هر کار که از او خواسته میشود انجام میدهد، به هر سو میرود، حرفهای متناقض میزند و بازوان عضلانی و تتو شده خود را ورزش میدهد تا روزی از کسانی انتقام بگیرد. در حالی که تا آخر داستان تکلیفش نه با بیننده که حتی با خودش روشن نیست. جاوید فقط ظاهر یک قهرمان را دارد، نه هوشی دارد و نه جسم چنان قدرتمندی که از خود دفاع کند. در فیلم با دیالوگهای صریح سعیشده این قهرمان، سرشار از جاذبه نشان داده شود و دل از زنان میانسال داستان یعنی موسم و مرمر ببرد اما هیهات که همین هم در حد تیپ میماند و اولین حرکات هالیوودی کارگردان برای علنی کردن چنین مضامینی در حد دیالوگهای طنز بر باد میرود. حال کاری به این نداریم که قریبیان در اولین اثر بلند سینماییاش تا چه حد از خط قرمزها گذشته و اشاراتی واضح به استعمال مواد مخدر، روابط نامشروع و مثله کردن دارد. آن هم در شرایطی که بسیاری از آثاری که واجد شرایط هستند برای اشاراتی بسیار کمرنگتر از اینها در لیست انتظار قرار دارند. پلیس فیلم او احمقانه رفتار میکند و از یک قهرمان نادانتر از خودش رودست میخورد. آن هم در یک بازی که سر و تهش معلوم است! بازیها چنگی به دل نمیزند. میلاد کیمرام هنوز آن اندازه در کارش رشد نکرده که نقش اولهای اکشن و عاشقانه بازی کند. پریناز ایزدیار خوب بازی نمیکند و بر میمیک صورتش تسلط ندارد. بهاره رهنما هم که همیشه، همه جا و در هر زمینهای حاضر است و نمیتواند انتخاب هوشمندانهای باشد. مسعود فروتن بیش از حد برای نقشی که عهدهدار است، شیک و اتوکشیده به نظر میرسد و امیر آقایی که همیشه در بازیهایش حرفی برای گفتن دارد در 360 درجه بسیار باسمهای و مصنوعی از آب درآمده! سام قریبیان گویی در هالیوود سیر میکند. فضاسازی و طراحی گریم و لباس فیلم منحصر به فرد است. نمونههای آن را میتوان در فیلمهای کلاسیک آمریکایی جستوجو کرد. او خوب بلد است ادای فیلمهای اکشن و قهرمانمحور را دربیاورد و به بیننده القا کند که جاوید مردی بامرام و لوطیمسلک است که از دختری بیوفا و خلافکار زخم خورده و باید به تنهایی با باند مافیایی مخوفی دربیفتد. در حالی که اصل فیلم تنها ارائه تیپهای کهنه و منقرضشدهای است که سالهاست در سینمای ایران خاک میخورند. مکانیکی یکچشم و لنگان که تنها اتومبیلهای کلاسیک را میپذیرد، گانگستری شیک و اتوکشیده که در زندان مشق خط میکند، زنی معتاد و غرق در لجن که بازیگر تئاتر است و مدام جلوی آینه اتاق گریم در احاطه پوسترها و کلاهگیسها مواد مصرف میکند. اصلا حضور او در فیلم چه خاصیتی دارد؟ چه کمکی به پیشبرد داستان میکند؟ چنان این کاراکتر، نمایشی، سطحی و مضحک از آب درآمده که هر چه فکر کردم یادم نیامد قریبیان او را از کدام فیلم آمریکایی کپی پیست کرده است؟ صحنههای زد و خورد بسیار تصنعی است. سالها قبل فیلمهای جمشید هاشمپور بار اکشن به مراتب قابل قبولتری داشتند و مخاطب را متعجب نمیکردند. از کارگردانی که گریمهای خاص میپرورد و دیالوگهای خاصتر در دهان بازیگرانش میگذارد بعید است که خود نمره قبولی به صحنههای زد و خورد چکمهپوش و جاوید داده باشد و به احتمال زیاد کار را سردستی جمع کرده است. فیلمبرداری خوب کوهیار کلاری را میتوان از نقاط مثبت اثر ارزیابی کرد. همچنین ترانه زیبای رضا یزدانی روی تیتراژ انتهایی بسیار شیرین است شاید چون مژده تمام شدن این اثر بد را به بیننده میدهد. قریبیان تازه در ابتدای راه فیلمسازی است و نشان داده که در ژستسازی به مراتب موفقتر است. او شاید بهتر باشد بیشتر به نگارش فیلمنامه بپردازد و اجازه ساخت اثرش را به کسی بدهد که قدری در سینما تجربه داشته باشد.
وطن امروز/بازتاب اکران ارزنده فیلم «محمدرسولالله(ص)» در رسانههای ایتالیا
نمایش تصویر زیبایی از اسلام برای دیده جهانیان
آخرین اثر سینمایی مجید مجیدی، در مطبوعات ایتالیا بازتاب گستردهای داشته است و رسانههای این کشور از این فیلم به عنوان یک موفقیت نام بردهاند. به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، با توجه به اهمیت فیلم «محمد رسولالله(ص)» و حضور عوامل فنی ایتالیایی در این اثر، رسانههای این کشور اقدام به پوشش خبری آن کردند که در ادامه می آید.
خبرگزاری اسکانیوز ایتالیا
فیلم «محمد رسولالله(ص)» ساخته بزرگترین کارگردان ایرانی، داستان پیامبر اسلام(ص) را از تولد تا 13 سالگی تعریف میکند. هدف مجیدی در این فیلم، شکستن تصویر خشونتآمیزی است که در افکار عمومی از اسلام ارائه میشود و گروههای تروریستی مسلح افراطی مانند داعش خود را به این دین نسبت میدهند.
مجیدی در این فیلم به دنبال اتحاد میان اهل سنت و شیعیان در تمام جهان از عراق تا یمن تا سوریه است و نه تفرقه میان آنها. این فیلم با بودجهای 34 میلیون یورویی ساخته شده و پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران به شمار میرود. برای صحنهسازی در این فیلم، در منطقهای در جنوب تهران، شهر مکه آنگونه که 1400 سال پیش بود، ساخته شد.
نشریه لترا 43
فیلم سینمایی «محمد رسولالله(ص)» پرهزینهترین فیلمی بوده که تاکنون در ایران ساخته شده است. فیلمی که برای ساخت آن 5 سال وقت و 50 میلیون دلار هزینه شده است. این نخستین فیلمی است که زندگی پیامبر اسلام(ص) را بدون اینکه هرگز چهره او نشان داده شود، تعریف میکند. این فیلم از روز پنجشنبه 27 آگوست در سینماهای ایران اکران شده است. مجیدی اظهار کرد که با کارشناسان دینی اهل تشیع و تسنن از مراکش تا عراق برای ساخت این فیلم مشورت کرده است. در حالی که نخستین مشاجرات در جهان اهل سنت صورت گرفت و رئیس دانشگاه الازهر در قاهره خواستار آن شد تا این فیلم اکران نشود. عربستانسعودی نیز درصدد بایکوت این فیلم بوده و قطر در حال ساخت یک فیلم دیگر از دیدگاه اهل سنت است. 3 ایتالیایی نیز در این فیلم در بخشهای تصویربرداری، مونتاژ و گریم کار کردهاند.
سایت خبری آفاری ایتالیانی
در ایران، فیلم زندگانی حضرت محمد(ص) به کارگردانی مجید مجیدی به نمایش درآمده و با موفقیت همراه شده است. در بیش از 140 سالن سینما در ایران این فیلم روی پرده رفته و با موفقیت زیادی روبهرو بوده است. یکی از بزرگترین سینماگران ایرانی زندگانی پیامبر اسلام(ص) را از بدو تولد تا سن 13 سالگی به تصویر کشیده است. یکی از تماشاگران این فیلم در مصاحبه با خبرنگار این سایت گفته است: این کارگردان ایرانی مسلمان، فیلمی ساخته که در آن به پیروان هیچ دینی اهانت نمیشود و توانسته تصویر زیبایی را از اسلام به جهانیان ارائه کند.
سایت خبرگزاری رسمی ایتالیا آنسا
در ساخت این فیلم بهترینها دست داشتهاند؛ از مدیر فیلمبرداری گرفته تا عکاس صحنه و طراح لباس، همگی از بین بهترینها انتخاب شدهاند. در این اثر سینمایی توجه به دیگر ادیان از قلم نیفتاده است از شمعون یهودی گرفته که تولد پیامبر(ص) را از علائم آسمانی خبردار شده و از کاهن مسیحی سوری که به محض مشاهده پیامبر(ص) در اوایل تولد متوجه میشود این کودک با دیگر کودکان متفاوت بوده و مأموریت بزرگی را در آینده بر عهده خواهد گرفت.
سایت اینفوسانینو
بزرگترین اثر تاریخ سینمای ایران بالاخره در سالنهای سینمای ایران به نمایش درآمد. 3 سینماگر ایتالیایی هم در تولید این فیلم نقش داشتهاند و بزرگترین و پرخرجترین اثر سینمایی ایران است. این فیلم که بخش افتتاحیه جشنواره مونترال کانادا را به خود اختصاص داده بود، از نقطهنظر مدیر جشنواره مونترال دارای ارزش بزرگ هنری است.
سایت خبری یوآر
فیلم «محمد رسولالله(ص)» از سوی ایران مورد استقبال قرار گرفت در حالی که برخی چهرههای اهل سنت آن را محکوم کردهاند. مجید مجیدی، کارگردان ایرانی مسلمان شیعه، فیلمی درباره زندگانی پیامبر اسلام(ص) تهیه کرده است. این فیلم از سوی آیتالله خامنهای، رهبر ایران مورد تحسین قرار گرفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com