کد خبر: ۲۸۷۱۶۲
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
راه و روش رجایی و باهنر تعارف نیست تکلیف است؛

مدیران لذت‌جو کنار بروند

یک مدیر در هر سطحی حق ندارد در بالای شهر ویلا داشته باشد و کنار استخر خود بنشیند و هر از چندی سفر خارج برود و لذت دنیا ببرد. رجایی و باهنر الگویی از ساده زیستی واقعی برای همه دولتمردانند و شعار رهپویی آنان بدون درک درد مردم و قرابت با زندگی آنها شعاری بیش نخواهد بود.
مدیران لذت‌جو کنار بروندگروه سیاسی: دست فروش ساده و مهربان پایین شهر تهران با غرور و رازناک در کوچه ها می گشت ولی در دل هزار غوغا داشت. فساد و تباهی که از در و دیوارها بالا می رفت، فقر و فاقه ای که اختاپوس وار مردم را فرا گرفته بود، ستمی که همه را می فشرد و اختناقی که راه نفس را سخت کرده بود. فروشنده دوره گرد ولی باعزت را به جوش وخروش وا می داشت او نمی توانست این همه را ببیند و ساکت بماند، به مبارزان پیوست تا دردها و زخم های جامعه خویش را از سر چشمه درمان کند. او رجایی بزرگ مرد پاک داستان واقعی ما بود.

به گزارش بولتن نیوز، رجایی از جمله نیک اندیشان و انقلابیون زمانه بود که نتیجه ظلم زمانه را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کرده بود، مبارزه او فقط از سر روشنفکری و سیاستمداری نبود، رجایی دردها را می شناخت و بیشتر از هر کس دیگری به مبارزه واقعی با کجی های ستم شاهی بر خواسته بود. زندان و شکنجه های طاقت فرسا دست فروش کوچه های نازی آباد را به قهرمان استقامت ها تبدیل کرده بود. رجایی در میان انقلابیون احترام ویژه ای را به خود جلب می کرد، او نام آوری و سلحشوری را قدم به قدم با پایمردی و خلوص خاص خود بدست آورده بود. بالاخره مجاهدت ها به ثمر نشست و مردم به فریاد مظلومین و محبوسین شتافتند و خورشید انقلاب طلوع زرین خود را به جهانیان نشان داد.

مدیران لذت‌جو کنار بروند

انقلاب پیروز شد ولی این آغاز راه پر پیچ و خم حاکمیت مردم بر سر نوشت خود بود و رجایی بعنوان یکی از مردمی ترین مبارزین قبل از انقلاب ابتدا به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سپس نخست وزیر شد. وی در دوران نخست وزیری با همه دشمنی ها و عنادها خوش درخشید و هنگامی که ناخالصی های زمانه از راه رسیدگان انقلاب را به ناروا بر صدر نشانده بود مورد توجه جدی یاران اصلی انقلاب قرار گرفت. رجایی نیروی اصیلی بود که نظم و درد و پاکی و تعهد و هوش را یک جا گرد آورده بود و بر همین اساس بود که تا رییس جمهور شدن فاصله چندانی نداشت. جناح اسلامی و خط امام وی را کاندیدای ریاست جمهوری کرد و مردم هم او را پذیرفتند و امید مستضعفان هم شکوفا شد که درد آشنایی از دل مردم سکان اجرایی کشور را بدست گیرد و یکی از مهمترین آرمان های انقلاب یعنی رفع محرومیت و فقر و تنگدستی اقشار پایین جامعه رنگ تحقق به خود گیرد.

مدیران لذت‌جو کنار بروندرجایی هم با بینشی دقیق و نافذ باهنر را همراه خود ساخت تا رییس جمهور و نخست وزیر هردو پاکباخته و مردمی و مدیر و انقلابی باشند و خدمت به کشور و ثبات و تعادل از راه برسد. اگرچه زمانه خدمت این دو به درازا نکشید ولی خاطره جانبازی و خلوص و مردم مداری آنان باقی ماند و بعد ها هر دولتی بر سر کار آمد ادامه راه آنان را سر لوحه برنامه های خویش قرار داد.

خود محوران قدرت پرست که در پیروزی انقلاب رویای ریاست و قدرت را در سر می پروراندند نمی توانستند تحمل کنند که شخصیت های بی ادعا مورد توجه مردم قرار گیرند. عمق کینه و جنایت پیشگی آنها از همین جا نشات می گرفت و ترور و خشونت بازتاب درون ناپاک آنها بود. بنی صدردر توهمات رای 11میلیونی و تصور محبوبیت در میان توده مردم عناد با ارکان و شخصیت های انقلاب را در پیش گرفت و رجوی بعدها هم نشان داد که برای رسیدن به قدرت هیچ مرزی از جنایت و خیانت و خشونت را نمی شناسد. ترور صبوعانه رییس جمهور و نخست وزیر تنها یکی از سرفصل های کارنامه سیاه او شد، کارنامه ای که قلب میلیون ها مردم پاکباخته را هدف قرار داده بود و همکاری ذلیلانه با صدام جنایت کار اوج دنائتش را به نمایش گذاشت.

رجایی رفت و رجوی ماند اما عزت و صلابت و مهربانی رجایی ماندنی شد و خاطره ای از تعهد و پاکی در تاریخ نهاد و پلشتی وسیاهی و خشونت طلبی و خراب پیشگی رجوی عبرتی برای همه اعصار حال و آینده شد و خواهد شد. رجایی و باهنر ماندنی شدند تا هر دولتی سرکار بیاید راه مردم نوازی را از آنها به عاریت گیرند و هرگز فراموش نکنند که از مردم و با مردم بودن امتیازی بی بدیل است و برای رسیدن به آن باید مایه ای افزون گذاشت و تلاشی فاخر به خرج داد. امتیاز برجسته رجایی این بود که با افتخار می توانست عنوان کند که درد جامعه را می داند و ریاست و حکومت نمی تواند وی را از گذشته مردمی او دور کند. این معنا ساده نیست که هرکس بتواند به آن دست یابد. امام خمینی در فرازی مهم از یک بیانیه خود عنوان می کند که: تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. رجایی در این معنا سرآمد زمانه خود بود. یاد و خاطره شهیدان رجایی و باهنر همواره این معنا را تداعی می کند که دولت ها در رسیدگی به قشر مستمند جامعه و رفع فقر و محرومیت وظیفه ای اساسی دارند و ساده زیستی برای مدیران وزیران و مدیران یک شعار تو خالی نیست یک روش زندگی است که بدون آن شالوده های خدمت کامل و بی ریا محقق نمی شود. اکنون که سال ها از شهادت این عزیزان می گذرد و با توجه به وضعیت جامعه که هنوز از زخم عمیق فقر رنج می برد دولتیان و مدیران به راه و روش آنها فرا خوانده می شوند.

مدیران لذت‌جو کنار بروند

کسی که توان ساده زیستی ندارد و نمی تواند از چرب و شیرین دنیا چشم بپوشد به زندگی خود مختار است ولی تحصیل پست ها ومناصب در حکومتی که آرمان مستضعفین دارد مسوولیتی مضاعف برایش ایجاد می کند. اگر در حال حاضر به هر دلیل امکان بالا بردن سطح رفاه جامعه وجود ندارد، اگر بسیارند کسانی که برای رسیدن به لوازم ابتدایی زندگی کلیه خود را می فروشند ...یک مدیر در هر سطحی حق ندارد در بالای شهر ویلا داشته باشد و کنار استخر خود بنشیند و هر از چندی سفر خارج برود و لذت دنیا ببرد. رجایی و باهنر الگویی از ساده زیستی واقعی برای همه دولتمردانند و شعار رهپویی آنان بدون درک درد مردم و قرابت با زندگی آنها شعاری بیش نخواهد بود.

انتهای پیام/ 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
0
1
متاسفانه الان مدیر و وزیر و وکیل می شوند که لذت دنیا را ببرند!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
0
1
ازدیدگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی تفاوت کلی نظام بانظامهای لیبرالیستی وسرمایه داری درمردمی بودن وساده زیستی مسئولین رده بالای نظام است اگرغیرازاین باشدمسئولین تبدیل به مرفهین بی دردجامعه وانسانهای آزمند که به تامین نیازهای تمام نشدنی خویش مشغول خواهند شدکه به دردجامعه نمیخورندوباید کنارروند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین