کد خبر: ۲۸۴۹۸۰
تاریخ انتشار:
مناظره جالب بهروز افخمی و شهرام مکری؛

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

افخمی می گوید: آن سینمای حرفه‌ای که بخواهد با هنر و تجربه پس زده بشود به درد لای جرز می‌خورد و این درحالی است که مکری معتقد است: در مورد فیلم‌های هنری هم تعارف را کنار بگذاریم. واقعا بسیاری از فیلم‌ها براثر یک سوتفاهم در این طیف قرار گرفته‌اند.

گروه سینما و تلویزیون: گروه هنر و تجربه تنها نیم درصد از ظرفیت اکران سینمای ایران را در اختیار دارد. اما در طول ۱۱ ماه گذشته واکنش‌های زیادی را برانگیخته است. واکنش‌هایی که اغلب هم حضور و بروز  این گروه را تایید کرده‌اند و هم دل‌نگران آینده و بقایش هستند.البته مخالفانی هم دارد ، کمتر از تاییدکنندگانش ،اما هستند و این گروه را ناموفق حتی ضربه‌زننده به سینما می‌دانند. گروه دیگر هم هستند که به دلیل تجربیات گذشته هنوز نسبت به ادامه حرکت هنر و تجربه تردید دارند.اما چرا هنر و تجربه باتعدادی قلیل صندلی و سالن چنین حجمی از واکنش را برانگیخته و دیده شده است  تا حدی که تعدادی از افراد و نشریات آن را مهم‌ترین اتفاق فرهنگی سال ۹۳ یا حتی دولت یازدهم می‌دانند؟ نگارنده  دو دلیل اصلی برای آن می‌پندارد، نمایش فیلم‌های از نوع دیگر و نوع دیگر نمایش فیلم‌ها.

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

به گزارش بولتن نیوز، درباره هنر و تجربه با دو فیلم‌ساز از دو نسل مختلف به گفت‌و گو نشستیم. دو فیلم‌سازی که بی‌اغراق می‌توان آن‌ها را در دسته سینماگران جریان‌ساز قلمداد کرد. بهروز افخمی و شهرام مکری. دو کارگردانی صاحب دیدگاه که سینمای جهان را هم جدی پی‌گیری می‌کنند، هیچ علاقه‌ای هم به سینمای دولتی ندارند و یکی از آن‌ها جز شورای سیاست‌گذاری هنر و تجربه است.

تقریبا ۹ ماه است که نمایش فیلم‌های گروه هنر و تجربه آغاز شده است، البته زمینه های تشکیل این گروه به سال ۹۳ برمی گردد.طی این مدت بحث های مختلفی از جانب مخالفان و موافقان آن مطرح شد ، که همگی نشان از تاثیر و دیده شدن فعالیت این گروه بود . ابتدا می‌خواهم  شما که کارگردان‌هایی از نسل‌های مختلف هستید ، ساختار و فرم برایتان ، مهم است ، سینمای دنیا را هم خوب رصد می‌کنید و …   درباره قوت و ضعف گروه هنر و تجربه بگویید.

افخمی: راستش من زیاد در جریان جزییات نیستم و فقط می‌دانم گروه هنر و تجربه از جانب عده‌ای متهم شده به بی‌نظمی و نمایش نامرتب فیلم‌ها به نحوی که منتقدان عنوان می‌کنند فیلم‌ها در این چرخه می‌سوزند، ولی خب ممکن است  اطلاعات من ناقص باشد.اما به طور کلی می‌توانم بگویم این که تعدادی از سالن‌های سینمای ما اختصاص یابد به فیلم‌های خاص و تماشاچی خود را به تدریج به دست آورد، خیلی خوب و درست است. خواه از جانب دولت انجام شود خواه از سوی بخش خصوصی. با توجه به این که نمایش فیلم‌های مستقل و خاص هر روز سخت‌تر می‎شود،کمک به نمایش این فیلم‌ها ، حرکت درستی است.اما باید دید که روش های اداره و سیاست ها و نحوه نمایش در گروه هنر و تجربه درست است و یا می‌شود بهترش کرد‌‌؟ اگر می‌شود اساسا چه تغییراتی باید اعمال شود؟
پس از نظر شما به هر حال نمایش فیلم‌های خاصی که فرصت اکران پیدا نمی‌کردند مثبت است و  به نتایجی مناسبی  منجر می‌شود.
افخمی: حتما مثبت است.  البته من به طور کلی موضع‌ام درباره سالن و نمایش در ایران این است که تعداد سالن‌ها بسیار کم است و باید فقط به فیلم ایرانی اختصاص پیدا کند . در حال حاضر تعداد فیلم‌ها بیشتر از تعداد سالن‌ها است بنابراین هر مقداری که ممکن است بایدفیلم‌ها ایرانی بر پرده بزرگ به نمایش درآیند.
یعنی شما مشکلی با بیرون آمدن تعدادی از سالن ها از چرخه اکران معمول و اختصاص آن‌ها به هنر و تجربه مشکلی ندارید؟
افخمی: نه .ولی معتقدم لزومی ندارد تعداد سالن‌ها زیاد باشد. در واقع حتی می‌توان تعدادی از سالن‌های تعطیل و یا در حال تعطیل شدن را برای این گروه آماده و به نحوی سازماندهی کرد که آن‌ها مشتری خودش را پیدا کنند.

شما چطور آقای مکری…

مکری:با حرف‌های آقای افخمی موافقم. اتفاق خوبی که برای گروه هنر و تجربه افتاده همین است که فیلم‌هایی که در سینمای ایران اقلیت محسوب می‌شوند امکان عرضه پیدا کرده‌اند. حالا می توانیم اسم‌های مختلفی برای این فیلم ها بگذاریم،هنری ،تجربی ، خاص و…البته  برخی از بی‌نظمی که آقای افخمی می‌گویند وجود دارد؛ به عنوان یکی از اعضای شورای سیاست گذاری هنر و تجربه، این را می دانم. اما یکی از دلایلش حجم زیاد فیلم‌های اکران نشده‌ای است که متقاضی نمایش در این گروه هستند. ما ابتدا این تصور را داشتیم که سالی ۱۶ فیلم بلند را اکران کنیم،البته اول ۱۲ فیلم مدنظر داشتیم اما بعد به ۲۴ فیلم در سال فکر کردیم. اما الان می‌دانیم که تعداد زیادی فیلم مناسب این گروه از سال‌های مختلف وجود دارد که ما باید یک جوری آن‌ها را در برنامه نمایش بگنجانیم. امیدوارم بعد از اتمام این دوره اوج فیلم‌های پشت اکران مانده، بتوانیم در سال به همان رقم ۱۲ فیلم برسیم. چون فکر نمی‌کنم تولید فیلم‌های تجربی ، خاص یا هنری اصیل سینمای ما در طول یک سال از این تعداد بیشتر باشد.
با توجه به این نکته که اشاره کردید آیا این خطر وجود ندارد که رویکرد مثبت به تشکیل گروه هنر و تجربه و اقبال رسانه‌ها و اساسا سروصدای این گروه، موجب رواج ساخته شدن فیلم‌های تجربی‌نما و خارج از روال معمول سینما بشود.در همین جشنواره فجری که پشت سرگذاشتیم خیلی از فیلم‌ها به بدنه حرفه‌ای سینما تعلق نداشتند و ظاهرا بیشتر مناسب سینمای هنر و تجربه بودند.
مکری: اگر چنین اتفاقی هم بیافتد باز  نتیجه رویکرد مدلی از سینمای ایران است. وقتی آدم‌ها فکر کنند حرکت به سمت گرایش اصلی سینما که می‌توانیم اسمش را جریان بدنه بگذاریم، مسیر بلندی است و یا این که ممکن است سد بزرگی مقابل‌شان باشد ، به سمت بازار کوچک‌تری حرکت می‌کنند . به نظر من اصولا فیلم‌سازی شامل موارد مختلفی مثل  سلیقه، نگاه به بازار و ….می‌شود . در همان سینما بدنه در طول سال ۹۳ حدود پنجاه و دو فیلم اکران شده که خوشبختانه در بین آن‌ها آثار متنوعی قرار داشتند ، از پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما به لحاظ عدد که «شهر موش‌های ۲» بوده، تا فیلم‌هایی که فقط ۱۰،۱۲ میلیون تومان فروخته‌اند. ولی با همین کیفیت فروش دیوار بزرگی مثل قواعد اکران در مقابل فیلم‌ساز گذاشته می‌شود، پس  طبیعتا آن‌ها به سراغ راه‌های دیگری می‌روند. البته در این میان بحث درباره این که اساسا سینمای اکران ما سود آور است و چرخه اقتصادی درستی دارد یانه هم مطرح است.

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

طبق آمار اعلام شده در نیمه دوم سال ۹۳ ضریب اشغال، سینمای اکران پنج درصد بود و سینمای هنر و تجربه ۳۴ درصد.
افخمی:هنر و تجربه چند سالن دارد
مکری: چهار سالن ، فرهنگ دو ،یک سالن از پردیس کورش و دو سالن خانه هنرمندان و موزه سینما که جزء مجموعه اکران سینمای بدنه محسوب نمی‌شوند.
در شهرستان ها هم یک سالن سوره اصفهان ،یک سالن ازپردیس هویزه مشهد و تک سانس هایی در گرگان، اهواز وقم.
افخمی: با توجه به ضریب اشغالی که گفتید، نمی شودبه تعدادسالن های هنر و تجربه اضافه کرد؟
مکری: ضریب اشغال به تعداد صندلی ها ارتباط دارد و اگر ما این تعداد را افزایش بدهیم، ممکن است ضریب اشغال را پایین بیاوریم.الان با توجه به ضریب اشغال سینماهای اصلی که ۹۰ در صد را هم پر نمی‌کند، خوب است اما ما زمانی می توانیم این افزایش را انجام دهیم که ضریب اشغال به پنجاه یا شصت درصد برسد.ضمن این که شورای صنفی نمایش در برابر این ماجرا مقاومت می کند. همین الان که با هم صحبت می کنیم،با توجه به فروش فیلم های روی پرده و تمایل بر ادامه اکران این فیلم‌ها، نیاز به صندلی های بیشتری دارند و در این میان برخی به همین چند صندلی گروه هنر و تجربه هم چشم دوخته‌اند و فشار می‌آورند.

افخمی: البته حق دارند و برای فیلم های پرفروش واقعا تعداد سینماهای ما کم است. اما شما هم می توانید راه حل های دیگری پیدا کنید. البته یک نکته‌ای را درباره فیلم هنر و تجربه است. نمایش فیلم‌های خاص کاملا به سالن نمایش بستگی دارد و سالن جزیی از نمایش فیلم می‌شود و عامل تکمیل کننده آن به حساب می‌آید.بنابراین همین سالن‌هایی هنر و تجربه را می‌توانید بیشتر فعال کنید، این موضوع کاملا وابسته به مدیریت آن‌هاست که چه شخصیتی داشته باشد. مدیر این سالن‌ها باید یک آدم سینمادوست باشد که آن سالن بخصوص را خانه خودش بداند ، چنین فردی می تواند سرنوشت یک سالن و کل نمایش‌های هنر و تجربه را تغییر دهد. صابر رهبر یک سینمادار بود و در سال های قبل از انقلاب و پیش از فیلم‌هایی چون «قیصر»، فیلم هم می‌ساخت و فیلم‌های بدی هم کارگردانی نکرد . او مدیر سینما کریستال در لاله زار بود و این سینما را مثل خانه خودش اداره می‌کرد و آنجا را تبدیل کرده بود به محل رفت و آمد ، پاتوق و حتی یک جورهایی مدرسه کسانی که دوست داشتند سینما را یاد بگیرند و فیلم خوب ببینند. من دوران دبیرستان در دارالفنون درس می‌خواندم، بعد از ناهار با دوستان از مدرسه فرار می‌کردیم و پیاده می‌رفتیم سینما کریستال. فیلم‌های خوب و منتخب می‌دیدیم، هفته فیلم می‌گذاشت و تعداد زیادی از فیلم های خوب را برای نمایش دوم انتخاب می‌کرد.آن موقع نمایش دوم در سینماها متداول بود.
خوب این روال، به شرطی امکان پذیر است که هنر و تجربه خودش صاحبخانه باشد نه مستاجر. یک سالن یا  مجتمع سینمایی فقط اختصاص پیدا کند به هنر و تجربه .مثل همان اتفاقی که دهه شصت برای عصر جدید افتاد.
افخمی: الان سینمای صابر رهبر سینمای متروکه است و ارث خانواده و بچه‌هایش است. می‌شود آن را خرید یا از خانواده‌اش برای راه اندازی سینما کمک گرفت. یادم می‌آید حدود ششصد صندلی داشت،حتی می‌شود دو سالنه‌اش کرد.یا سینما‌های متروک دیگر را خرید و برای هنر و تجربه احیا کرد.
البته امروز دیگر منطقه چندان مناسبی برای سینماروها نیست..
افخمی: به نظر می آید از دور خارج شده اما امکان احیا آن سینما وجود دارد.مطمئن باشید خرید سینما ضرر نمی‌کند و این کاری است که باید انجام دهید.
مکری: ما از همان ابتدا دنبال یک  سالن‌ بودیم، چون همه معتقدیم ایده پاتوق شدن و هویت داشتن،خیلی مطلوب است.فکر کردیم حتی این مکان آنقدر اهمیت دارد که می تواند مرزی بین فیلم خاص و فیلم جریان بدنه و … قائل نشود و مثلا ممکن است فیلمی که در سالن‌های دیگر شهر هم به نمایش در می‌آید بنابر ضرورتی در آن سالن هم اکران شود.اما اجرایی شدن ایده خرید سالن یا سالن‌هایی ویژه هنر و تجربه  مشکلاتی دارد. درواقع گروه هنر و تجربه بودجه‌ای در اختیار ندارد که بتواند سالنی را خریداری کند ضمن آن‌که صاحبان چند سالنی که خیلی هم پر رونق نیستند  ، قیمت‌های بالایی درخواست کردند  یا برخی سالن‌ها مشکلات مالکیتی دارند اما به طور قطع راه حلی که می‌گویید ایده آل هنر و تجربه است که یک یا چند سالن را متعلق به خودش داشته باشد و یک صندلی هم از جریان رایج سینمای کشور را اشغال نکند.

فکر می کنید این گروه چگونه می تواند دوام و بقا داشته باشد؟
افخمی: راه اصلی‌اش این است که روی دولت حساب نکنید و به عنوان بخش خصوصی سینمایی را خریداری و آن را مانند خانه خودتان اداره کنید و این ریسک را بپذیرید. در تمام دنیا هم این روش رایج است در پاریس بیشترین سینماهای خاص را داریم که تماشاگرانش انتخاب‌های آن مدیر سالن سینما را می‌پذیرند و فیلم‌های آن جا را تماشا می کنند. یادم هست در تورنتو یک سالن «بچه رزمری »که منتخب یک لیست از فیلم‌های تاریخ سینما بود را نمایش می داد، من هم برای تماشا رفتم . ساعت ۹ شب از ششصد صندلی پانصد نفر نشسته بودند . تعجب آور بود و خیلی از آن‌ها جوان بودند و فیلم را از طریق اینترنت و نقدها کشف کرده بودند.پس به نظرم می شود، فقط باید راه آن را پیدا کرد. مثلا می‌شود بلیت را ارزان‌تر از سینماهای معمول گرفت تا جوان‌ها و دانشجوها  به جای پرسه زدن،در این سالن یک فیلم خوب ببینند.در آن صورت نباید براین اساس باشد که همه فیلم‌ها را راضی کنید . قواعد بازار و خواسته تماشاگر در مورد سینمای خاص و مستقل هم اعمال شود . در این بین شاید فیلمی  بعد از دو هفته از اکران برداشته شود و فیلمی دوماه اکران داشته باشد.
مکری: موافقم. این ایده که بتوانیم آرام آرام از دولت فاصله گرفته و هنر و تجربه بتواند روی پای خودش بیاستد،ایده کاملی است. شاید ابتدا باید از اسپانسر کمک بگیریم و در مرحله بعد اسپانسر را هم حذف کنیم.

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

فکر می کنید در این شرایط امکان شکل گیری این مدل‌ها و تکثیر آن هم وجود دارد؟
مکری:  شکل ایده‌آل  اکران این است که تعداد زیادی سالن سینما وجود داشته باشد که به شکل زنجیره‌ای بتوانند فعالیت بکنند و در کنار آن ها سالن‌هایی را برای شکل دیگری از سینما فعالیت کنند . در واقع در کنار آن گردش مالی کلان، کسب و کار خردتری را برای خود داشته باشند، در این صورت خود سالن دارای هویت می‌شود. در تمام دنیا هم این روش وجود دارد.


افخمی:  در این روش همان طور که گفتم مدیر سینما اهمیت زیادی دارد که باید از طریق یک سایت یا هر روش دیگری با مشتری هایش حرف بزند، درباره انتخاب هایش توضیح دهد و آن ها را به دیدن فیلم دعوت کتد. این طور هم نیست که هر فیلمی که ادعای تجربی یا خاص داشت، باید در این سینما اکران شود،مدیر باید این قدرت را داشته باشد که فیلم نامناسب این جریان را اکران نکند و یا در نهایت اکران آن را محدود و منوط به خواسته تماشاگر کند.یا برای فیلم‌ها نمایش دوم و تک سینمایی داشته باشیم. یادم می آید فیلم« رام کردن زن سرکش» اولین فیلمی بود که در ایران به صورت تک سانس به نمایش درآمد و پرفروش شد. ولی الان دیگر کسی به فکر روش‌ها مختلف اکران نیست، فقط نق می زنیم که هزینه چهار تا تیرز در تلویزیون از بودجه فیلم بیشتر است. در حالی که تیزر قرار است تماشاگر را برای نمایش فیلم در پنجاه سینمای کشور آماده کند در حالی که اگر شما آن پنجاه سینما را نداشته باشید اشتباه است که پول تیزر بدهید ، برعکس راه درست این است که وقتی فیلم خوبی داری که تماشاگر با آن ناآشناست برای دیدنش مخاطب را به شیوه‌های دیگری دعوت کنید. پس باید یک اکران طولانی داشته باشی ولی تعداد سالن کم باشد.

و الان فضای مجازی این امکان را در اختیار فیلم ها می گذارد.
افخمی:کاملا و اساسا بستگی به مدیر سینما دارد اگر مدیر سینما به عنوان یک منتقد ، کارشناس سینمایی ، یک آدم فرهنگی هویتی برای خودش داشته باشد می‌تواند از طریق یک درگاه فیلم‌ها را تایید و مردم را به تماشای آن دعوت کند ، مسئولیت آن را هم بپردازد. یادم می آید صابر رهبر اگر مردم از فیلمی بدشان می‌آمد ، هو می‌کردند و دست می‌زدند، نمایش را متوقف می‌کرد و روی صحنه می‌رفت  با تماشاگران صحبت می‌کرد و می‌گفت :«تماشاگرانی که فیلم را دوست ندارند پولشان را پس بگیرند و بروند اما عده‌ای هم هستند که می‌خواهند این فیلم را ببینند. » خیلی مودب .
می خواهم کمی هم درباره حضور و نقش دولت در شکل گیری هنر و تجربه صحبت کنیم. تاجایی که می دانم شما مخالف تصدی گری دولت در سینما هستید،بنابراین به نظر شما دولت تا چه اندازه می تواند در این امر حضور و تاثیر داشته باشد.
افخمی: هرجایی که بخش خصوصی نتواند یا نخواهد کاری کند باید از کمک‌های دولتی استفاده کرد. اما اگر بخش خصوصی توانایی انجام کاری را داشته باشد، روشن است که تاجر بهتری است . در کار سینما که باید رونق تجاری برای ادامه مسیر باشد،اما به هرحال وقتی بخش خصوصی به هر دلیلی توانایی یا تمایل انجام حرکتی را ندارد،آن موقع چاره‌ای جز سرمایه گذاری دولتی نیست. در برخی مواقع هم بخش خصوصی طالب انجام کارهایی هست اما توانایی مالی آن را ندارد بخصوص در مواردی که بازگشت سرمایه بلند مدت است؛مثلا بازگشت سرمایه ساخت یک استودیو حداقل به ۱۰ یا ۱۵ سال زمان نیاز دارد. بنابراین در چنین مواردی حمایت و دخالت دولت قابل توجیه است. اما حرکتی مثل هنر و تجربه را بخش خصوصی می‌تواند انجام دهد، اما به این دلیل که فکر می‌کند راه پردردسری برای پول درآوردن هست و ریسک دارد ،وارد آن نمی‌شود.در واقع طرز تفکر تاجران و کسبه جدید این است که دنبال کاسبی‌های کوچک نمی‌روند. در حالی که کاسب‌های قدیم چنین نبودند مثالم همان صابر رهبر است .یعنی وقتی یک کاری را دوست داشتند می‌گفتند دکان کوچک خودمان را راه می‌اندازیم و با آن طوری رفتار می‌کنیم که همه دنیا و زندگی‌مان است .با مردم مراوده برقرار می‌کردند و آشنا می‌شدند و به اندازه‌ای که زندگی‌شان بگذرد پول در می آورند.این طرز تفکر الان وجود ندارد، بخش خصوصی می خواهد تراست باشد، یونایتد آرتیست درست کند برای همین فکر نمی‌کند طراحی مناسب برای  ایده‌های کوچک چه گونه باید باشد . همان طور که گفتم نمایش تک سینمایی متاسفانه در سینمای ما جدی گرفته نمی‌شود در صورتی که می‌تواند کارکرد زیادی داشته باشد و سود آور باشد.
مکری: هویت فردی که منجر به شکل دادن هویت سالن سینما می‌شود. آقای افخمی به درستی این مسئله اشاره می‌کنند،اما موانع دولتی هم دارد . برای همین هم بخش خصوصی  راه‌اندازی تک سالن‌های مستقل را  ریسک می‌داند.ما هفت سال پیش سر برای «اشکان ، انگشتر متبرک وچند داستان دیگر» هر راهی رفتیم تا فیلم اکران شود اما نشد. سینمادارها حاضر به نمایش آن نبودند.

یادم هست حتی در موزه هنرهای معاصر هم نتوانستید نمایش دهید..
مکری:بله برای همین رفتم سراغ مدیر وقت خانه هنرمندان و پیشنهاد دادم که کل صندلی های سالن نمایش را اجاره کنیم و بلیت بفروشیم. آن موقع شورای صنفی نمایش و وزارت ارشاد گفتند نمی‌شود چون بلیت فروشی باید زیر نظر دولت اتفاق بیافتد و اکران باید با ضوابط دولت باشد و مسائلی از این قبیل به نظرم رسید تنها کاری که ما به عنوان بخش خصوصی می توانستیم انجام می دهیم اجاره صندلی بود و باقی مسائل باید با ضوابط دولتی پیش می‌رفتیم. فرض کنید در آن سینمایی که آقای افخمی می‌گویند اگر من بخواهم بلیت ده هزار تومانی بفروشم. اولین جایی که جلوی من می ایستد دولت است و این مشکلات از همین جا شروع می شود تا مواردی که می‌خواهم به عنوان ذائقه و سلیقه شخصی وارد کارم بکنم.

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

یعنی اگر بخش خصوصی بخواهد هم نمی‌تواند؟
مکری: نه این که نمی شود فقط مسیر سختی در پیش دارد.ولی این به معنای نتوانستن نیست. اما  بخش خصوصی که می‌تواند با خرید و فروش ماشین و ملک به راحتی به پولش برسد با چنین مشکلاتی وارد این مناسبات نمی‌شود.مگر آدمی فرهنگی باسلیقه را پیدا کنیم که بخواهد سرمایه و انرژی بگذارد که پیدا کردن چنین آدمی در شرایط فعلی استثنا است.بازم نمی‌گویم نیست اما نیاز به گذشت زمان دارد تا آدم ها از این هیجان پول درآوردن بیرون بیایند.این الگویی که آقای افخمی اشاره می‌کنند در همه جای دنیا رواج دارد و امتحان خود را هم پس داده است. ما قطعا به سینماهایی نیاز داریم که جریان اصلی سینما را با تعداد صندلی های بالا و تبلیغات مناسب نمایش دهند و در کنار آن جریانی از نمایش فیلم را احتیاج داریم تا بتواند فیلم هایی را که مقداری متفاوت هستند از تولید گرفته تا هزینه و مدل تبلیغ نمایش دهند.

سینمای خاص یا هنر و تجربه ممکن است به سینمای اکران ضربه بزند؟
افخمی:اصلا و ابدا. البته ممکن است به دلیل کمبود سالن مخالفت‌های با آن باشد….
یعنی ممکن نیست مدل سینمای  که در هنر و تجربه ارائه می‌شود باعث کمرنگ شدن جریان اصلی و سینمای حرفه‌ای شود ؟
افخمی: آن سینمای حرفه‌ای که بخواهد با هنر و تجربه پس زده بشود به درد لای جرز می‌خورد. اما این که سالن کم داریم و کم شدن از سالن‌های موجود می‌تواند به سینما ضربه بزند قابل فهم است .البته با توجه به خالی بودن تعداد بالایی از صندلی‌های سینماهای بدنه چنین ادعایی هم چندان قابل دفاع نیست.
مکری:همیشه در همه جهان این دوشکل از سینما به هم کمک کردند نه این که ضربه بزنند. سینمای حرفه‌ای همیشه از تجربه‌گرایی‌ها و بازیگوشی‌های سینمای تجربی به نفع خودش استفاده کرده؛ سینمای خاص هم از مدل بازاریابی و روش های جذب مخاطب سینمای حرفه‌ای،حضور بازیگران حرفه‌ای‌تر و… بهره می‌گیرد.

از طرف دیگر برخی می گویند سر و صدای هنر و تجربه بیش از تاثیر آن است. استناد آن ها هم به تعداد تماشاگران است نه ضریب اشغال . حالا از نظر شما این فیلم‌ها را باید با معیار میزان فروش سنجید یا این که معیار دیگری به میان می‌آید؟

افخمی:ماهی و گربه چقدر فروش کرد؟
مکری: فکر می‌کنم تا به امروز حدود هشتصد میلیون تومان.
افخمی: یعنی از برخی فیلم های اکران اصلی هم بیشتر.ببینید این فیلم یا چند فیلم دیگر هنر و تجربه که فروش خوبی داشته‌اند، شرایط مناسب اکران هم نداشتند و اگر یک سالن دائمی در اختیارشان بود، فکر می‌کنم به فروش بالاتری می‌رسیدند. من فیلمی مثل «چند متر مکعب عشق» را هم جزو فیلم‌های هنر و تجربه به حساب می آورم. چنان که در آمریکا هم فیلمی مثل «ویپلش» جزو فیلم‌های خاص است. فیلمی نیست که در سه هزار سالن اکران شود و برای آن تبلیغات وسیعی صورت گیرد. این فیلم در اکران امریکا ۱۲ میلیون دلار فروش کرد که البته فروشش مدام بالاتر می‌رود و فکر می‌کنم مجموع فروش در سینما‌های آمریکای و کانادا و غیره حدود ۳۰ میلیون دلار بود در تعداد خیلی اندکی سالن سینما.
سی میلیون دلار در سینمایی که رقم های فروش آن هفتصد ،هشتصد میلیون دلار است
افخمی: این را هم اضافه کنم که نباید هر فیلمی که با دوربین کارهای عجیب و غریب می کند ، یا فیلم بدی است و حوصله آدم را سر می‌برد…
مکری: خواب آور است…
افخمی: جزو فیلم های خاص به حساب بیاید.باید این گونه حساب کرد که فیلم خاص فیلمی است که سینمای خاص لازم داشته باشد.برای همین می‌گویم این فیلم‌ها با سالن معنا پیدا می‌کنند و تکمیل می‌شوند.
مکری: در ادامه صحبت‌های آقای افخمی این نکته را اضافه کنم که آنچه در سینمای آمریکا اتفاق می‌افتد می تواند مثال درستی برای ما باشد. مثلا فیلمی مثل «پسرانگی» یا «بچگی» یا فیلم‌های وودی آلن هزینه تولیدشان بین دو تا پنج میلیون دلار است، این فیلم ها با رقم های ده تا پانزده میلیون دلار فروش مواجه می‌شوند. به نظرم آن جا کسی منکر اکران این فیلم‌ها نیست.در عین حال اگر یک فیلم بلک باستر در هفته اول سی و پنج میلیون دلار نفروشد، ضرر می‌کند. فقط ماجرا اینجاست که در آن سینما ، سلیقه تماشاگران اقلیت هم دارای هویت است. نکته‌ای که در سینمای ایران باید جا بیافتد این گونه است، اگر ما از فهرست ۵۱ فیلم اکران شده در سال ۹۳ ، ۲۵ فیلم اول را جدا کنیم و باقی را با فیلم‌های هنر و تجربه مقایسه کنیم به نتایج بهتری می‌رسیم و اکران موفق‌تری خواهیم داشت. در این فهرست دوم فیلم هایی مثل «چند متر مکعب عشق» ، «ملبورن »و … وجود دارند که هنر و تجربه بیشتر به هویت آن‌ها نزدیک بود.
افخمی:اساسا فیلم‌های ایرانی در اکران به دلیل تنبلی و سهل انگاری نفله می‌شوند، صرف نظر از این که خاص باشند یا نباشند. در واقع باید تعبیر فیلم خاص را کنار بگذاریم و ببینیم هر فیلمی به چند سالن نیاز دارد.

مثل یک شابلونظرفیت نمایش فیلم ها را بسنجیم
افخمی: بله و در این صورت ممکن است فقط پنج فیلم سینمای بدنه ۵۰ سالن یا بیشتر نیاز داشته باشند. در این شرایط باقی فیلم‌ها می‌توانند حداکثر در ۱۰ سالن اکران شوند. یعنی ترکیب نمایش فعلی تنبلانه است.

مکری: آفرین ،حرف درست همین است. ما فیلم ها را با یک روش کهنه و براساس یک الگوی کلیشه ای اکران می کنیم .در حالی که باید چالاک‌تر باشد ،اکران را شناورتر کنیم. اصلا با یک اکران محدود شروع کنیم و اگر فیلم ظرفیت داشت تعداد سالن ها را افزایش دهیم.

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

افخمی: اکران پلکانی هیچ وقت در ایران رواج نیافت. در پاسخ سوال شما هم باید بگویم، من به این ماجرا خیلی فکر کردم که ما برای تماشاگری فیلم می‌سازیم که دو ساعت بعد آن را فراموش کند یا برای ماندگار شدن فیلم می‌سازیم. فیلم یا در واقع داستان پردازی،چون انواع و اقسامی که درباره آن صحبت می کنیم؛ شکل های مختلف داستان پردازی است. مقصودم داستان در معنای وسیع آن است که شامل فیلم‌های مستند هم می‌شود.شامل فیلم ۹/۱۱ مایکل مور هم می‌شود .در چنین طیفی هم ماهی و گربه جای می‌گیرد هم فیلمی که روایت و تداوم قصه داشته باشد. با این تعبیر ما برای چه این داستان‌ها را می‌سازیم؟ چرا و از چه طریقی می‌خواهیم تاثیر بگذاریم؟داستان پردازها معمولا برای مخاطب کم می‌سازند و می‌خواهند موثر باشند. منظورشان این نیست که روی تعداد وسیع، تاثیر کوتاه مدت بگذارند . آن ها می‌خواهند تاثیر عمیق و ماندگار داشته باشند. این مساله ممکن است به شکل‌های مختلفی بروز کند. گاهی یک رمان نوشته و به تعداد پانصد نسخه منتشر می‌شود ولی بعدا متوجه می‌شوی که این کتاب را بسیاری خوانده و به هم توصیه کرده‌اند و تیراژ به سی هزارتا رسیده ولی این تعداد به اندازه رمان آخر جان گریشام که تیراژ چند میلیونی دارد تاثیرگذار بوده و حتی باعث شکل دادن نویسنده‌های دیگر شده و آن ها را متوجه جریان جدیدی در داستان‌پردازی کرده‌است. در سینمای سه چهار سال اخیر ایران دو فیلم که اتفاقا در دو جهت کاملا متفاوت حرکت می‌کنند، چنین تاثیری دارند. یکی از آن ها فیلم ماهی و گربه است از این جهت که به نحوی انتزاعی است و پیچیدگی‌های فرم در آن مطرح می‌شود. فیلم دیگر برعکس از فرط سادگی و دقت و موشکافی در موضوع، می‌تواند روی فیلم‌سازان تاثیرگذار باشد و آن فیلم «دربند» پرویز شهبازی است.این فیلم‌ها هیچ شباهتی به هم ندارند جز این که یواش یواش تماشاگران جدی را متوجه می‌کنند. چه کسانی که بعدها می‌خواهند فیلم بسازند و چه کسانی که برای رفتارهای شخصی‌شان در آینده از آن بهره می‌برند و متوجه خودشان می‌کنند. بنابراین نمایش‌های هنر و تجربه نه به خاطر تعداد تماشاگران بلکه به دلیل تاثیر عمیقی که روی تماشاچی‌ها دارد، به نظرم می تواند فیلم‌های ماندگاری را شامل شود و تاثیر عمیقی بر سینمای ایران داشته باشد.البته این به این معنا نیست که به تعداد کم تماشاچی افتخار بکنیم. فیلم همیشه باید به حداکثری که می‌تواند تماشاگر را جذب کند، توجه داشته باشد و به همین دلیل شخصیت سینمادار در این میان بسیار اهمیت پیدا می کند.

یعنی گاهی کیفیت تماشاگران بر تعداد آن اولویت دارد
مکری: با حرف های آقای افخمی به جز بخش ماهی و گربه موافقم. شاید این تعریف کردن‌ها خیلی مرسوم نباشد ، ولی به نظرم فیلم «آذر شهدخت، پرویز و دیگران» آقای افخمی رادیکال تر از «دربند» در مسیری است که شما به آن اشاره کردید.
افخمی: به هر حال تفاوت های سلیقه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد و من نمی‌توانم درباره فیلم خودم صحبت کنم. اما این نکته را می‌خواهم بگویم که فیلم‌هایی که میلیون‌ها تماشاچی را جذب می کند،ممکن است به اندازه یک فیلم خاص تاثیرگذار باشد اما به شرطی که تماشاگران اندکی که همیشه تاثیرهای عمیق از فیلم های می‌گیرند جزو تماشاگران فیلم باشند.در این میان یک فیلم مانند «عروس» هم ممکن است ،با وجود این که میلیون‌ها تماشاگر دارد و به طور معمول منتقدها فکر می‌کنند باید فیلم بدی باشد، تاثیرگذار باشد چون  درصدی از تماشاگران اهل تاثیزپذیری می‌توانند جزو تماشاگران فیلم باشند. اما در مورد فیلم‌هایی مانند ماهی و گربه، دربند یا به قول شما آذر،شهدخت و… تعداد تماشاگران میلیونی نیست اما آن تعدادی که فیلم به یادشان می‌مانند و تاثیر عمیقی می‌گیرند شاید به اندازه همان فیلم تماشاگر چند میلیونی باشد.
مکری: ضمن این که فیلم‌هایی از این دست مخاطب شان را در طول زمان پیدا می کنند و فیلم‌هایی هستند که چندباره دیده می‌شوند و در نسل های مختلف مخاطب دارند. تاریخ سینما نشان داده فیلم‌هایی که معمولا مثل یک بمب در گیشه عمل می‌کنند به زمان خودشان محدود می‌شوند ولی فیلم‌هایی که مربوط به دسته دوم هستند امکان حیات در طول تاریخ را پیدا می‌کنند ، مرور می‌شوند و در جاهای مختلف به نمایش در می‌آیند انگار مخاطب به جای این که در یک بازه زمانی مشخص تعریف شود، در یک دوره طولانی‌تری تعریف می‌شود.فیلم‌هایی از این دست به سینما پیشنهاد می‌دهند.مثلا پیشنهاد در حوزه روایت، مدل فیلمبرداری، دکوپاژ،بازیگری و…برای سینمای بدنه‌ هم مفید هستند . این مدل فیلم هم در فرم و هم در  روند تولید ریسک پذیری بیشتری دارد و می تواند پیشنهادهایی در دل خودش داشته باشد که به درد سینمای حرفه‌ای‌تر و عمومی‌تر هم بخورد.

انگار عده ای سهل انگارانه به دنبال این سینما می روندآفت های این گروه را در چه می‌بینید؟
مکری: من به یک قسمت سوال ابتدایی شما پاسخ دادم و قسمت دیگرش جواب این سوال هم هست. به نظر من تضمین ادامه فعالیت این که گروه یکی داشتن پاتوق و سینماست و دیگری فیلم خوب.ما تعریفی جدا از فیلم خوب و بد نداریم. بزرگترین مشکل سینمایی که با عنوان هنر‌ی شناخته می‌شود این است که تعداد فیلم‌های بد آن بیشتر از فیلم‌های خوب است.

در سینمای گیشه یک کف استانداردهایی  وجود دارد که اغلب رعایت می‌شود ،اما در سینمای هنری با دستمایه تجربه‌گرا و آرتیستیک بودن ممکن است از فرمول‌های ابداعی و غیر آکادمیک استفاده کنند، متاسفانه در این سینما اتفاقا تعداد فیلم‌هایی که خوب نیستند گسترده‌تر است. دومین تضمین ادامه مسیر گروه هنر و تجربه این است که فیلم های خوب برای آن تولید کنیم.

یا حداقل جلوی نمایش فیلم های بد را بگیریم
مکری :همین طور است.به این مساله هم معتقدم همیشه فیلم‌های بد می تواند ضربه بزند. نباید هر فیلمی که امکان اکران ندارد یا کسی دوست ندارد آن را ببیند،یا به صرف یک حرکتی که  به نظر جالب می‌آید را هنری فرض و اکران کنیم .از آن بدتر تماشاگری که به دیدن چنین فیلمی نمی‌رود را نادان فرض کنیم و اندک تماشاگرانش را خاص و متفکر بدانیم.به نظرم باید در مورد فیلم‌های هنری هم تعارف را کنار بگذاریم. واقعا بسیاری از  فیلم‌ها براثر یک سوتفاهم در این طیف قرار گرفته‌اند.

فیلم های مدعی هنری؟افخمی: راستش من این‌جا می‌خواهم بازهم درباره سینماداری صحبت کنم و این که ما سالن‌های موجود را هم نفله می‌کنیم. قدر سالن‌ها را نمی ‌انیم،اغلب سینماها مدیر ندارد باید به ماجرای مدیریت اکران فیلم‌ها که پیش‌تر اشاره کردم فکر کنیم و همه دنبال گرفتن ۳۰ سالن برای هر فیلمی نباشیم. از سوی دیگر مرز بین سینمای هنر و تجربه و تجاری را خیلی جدی نگیریم و بدانیم درمیان فیلم های تجاری هستند فیلم‌هایی که کمتر می فروشند و لزوما این کم فروشی یا فروش زیاد نشانه بهتر یا بدتر بودن نیست ، در بین فیلم‌های هنری هم هستند فیلم هایی که ارزش اکران ندارد ونمایش آن ها به یک هفته هم نمی‌کشد.

آن سینما به درد لای جرز می خورد/ برخی فیلم‌ها براثر سوتفاهم هنری می‌شوند

افخمی:  در واقع صرف ادعا داشتن و بی‌ادعایی نباید برای ما معنادار باشد. باید ببینیم برای هر  فیلم چه نوع اکرانی مناسب است . خلاصه باز هم تاکید می‌کنم سینماداری در  ایران با تنبلی انجام می‌شود.
مکری: من هم موافقم.

انتهای پیام/ 

منبع: هنر و تجربه

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین