نماینده تام الاختیار خانواده زنده یاد مرتضی پاشایی ضمن تشریح دلایل تاخیر انتشار آلبوم جدید این خواننده فقید از حاشیه های به وجود آمده پیرامون نحوه مالکیت معنوی و مادی آثار این خواننده انتقاد کرد.
گروه موسیقی، نماینده تام الاختیار خانواده زنده یاد مرتضی پاشایی ضمن تشریح دلایل
تاخیر انتشار آلبوم جدید این خواننده فقید از حاشیه های به وجود آمده
پیرامون نحوه مالکیت معنوی و مادی آثار این خواننده انتقاد کرد.
به گزارش بولتن نیوز، دلایل تاخیر انتشار آلبوم پاشایی، اظهار نظر فرهاد پوپل در باره محمد سعید شریفیان، «پالت»یها و لبخندی که کاش به تمام شهر بزنند، گفتاری با کریستف رضاعی در باره موسیقی فیلم اژدها وارد میشود، پخش دیدار همایون شجریان و حمید متبسم از تلویزیون، گفتاری با شهرداد روحانی و اظهار نظر دختران بی بی کینگ در خصوص مرگ این گیتاریست مشهور آمریکایی، سرخط اخبار «بولتن موسیقی» امروز ششم خردادماه را به خود اختصاص میدهند.
دلایل تاخیر انتشار آلبوم پاشایی/ دوستیتان را ثابت کنید
منصور پاشایی نماینده تام الاختیار خانواده زنده یاد مرتضی پاشایی در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان کرد: همانطور که قبلا اعلام کرده بودیم قرار بود تازه ترین آلبوم زنده یاد مرتضی پاشایی اواخر اردیبهشت ماه امسال روانه بازار موسیقی شود اما با توجه به اینکه تنظیم کنندگان این آلبوم وقت بیشتری برای میکس و کیفیت خروجی آلبوم صرف کردند به ما اعلام شده تا چند روز آینده مجموعه نهایی کار به ما تحویل داده خواهد شد تا نسبت به توزیع آن در بازار اقدام کنیم. با این حال از همه طرفداران و هواداران مرتضی عذرخواهی می کنم که انتشار آلبوم کمی به تاخیر افتاده است.
وی درباره حاشیه ها و ابهاماتی که این روزها درباره مستند «آقای خاص» در رسانه ها منتشر شده، توضیح داد: تمامی کارهای مربوط به توزیع این فیلم مستند که به سرپرستی و نظارت سید جواد هاشمی و کارگردانی شاهین صمدپور برای توزیع در شبکه خانگی آماده شده و به اتمام رسید اما مطلع شدیم با تعدادی از افرادی که در این قیلم مستند درباره زنده یاد پاشایی مصاحبه شده دیگر مایل نیستند حضوری در این فیلم داشته باشند. با وجود اینکه سید جواد هاشمی نیز برای متقاعد کردن این عزیزان مذاکراتی انجام داده، آنها حاضر نیستند تصویرشان در این کار وجود داشته باشد. از این رو ما با احترام تمام به این بزرگوارن مجبوریم بار دیگر تغییراتی در ساختار فیلم ایجاد کنیم و بعد از اعمال این تغییرات نسبت به توزیع آن در شبکه نمایش خانگی اقدام کنیم.
نماینده تام الاختیار خانواده پاشایی در ادامه صحبت های خود با اشاره به ابهاماتی که پیرامون مالکیت معنوی و مادی آثار این خواننده فقید موسیقی پاپ کشورمان وجود دارد، تصریح کرد: خیلی روشن و واضح می گویم مرحوم مرتضی پاشایی در زمان حیاتش قراردادی با مدیر برنامه های خود داشت که علی القاعده وقتی مرتضی عزیز از دنیا رفت دیگر کنسرتی هم برپا نمیشود بنابراین موضوع مدیریت برنامه های قبلی عملا منتفی است. از سوی دیگر در آلبوم جدید مرتضی پاشایی که با عنوان «اسمش عشقه» تقدیم به علاقمندان می شود مالکیت معنوی و مادی اثر متعلق به وارثان مرتضی یعنی پدر و مادرش خواهد بود. البته پس از فوت مرتضی برادرم امور برنامه ها و پیگیری چنین کارهایی را به عهده من گذاشته که گویا این موضوع موجب ناراحتی دوستان شده است.
عموی زنده یاد مرتضی پاشایی بیان کرد: متاسفانه برخی از دوستان مرتضی که سابقه دوستی چهار ساله ای با وی داشته اند به قدری سر این موضوع حاشیه درست کردند که هم اکنون بسیاری از مخاطبان تصور می کنند زمانی که این دوستان به طور کامل در کنار مرتضی بوده اند، من کجا بودم؟ در حالیکه این عزیزان نمی دانند مرتضی در زمان حیات خود در دامان خانواده و ما بزرگ شد. آیا کسی می تواند این نقش خانوادگی را انکار کند و بگوید که من عموی مرتضی نیستم؟ اصلا بر فرض که بنده عموی مرتضی هم نباشم اما وقتی خانواده محترمش آمده و بعد از فوت وی، من را به عنوان نماینده خود معرفی کرده اند دیگران چرا با یان مسئله مشکل دارند؟
وی ادامه داد: اگر دوستان دوستی چهار ساله ای با مرتضی داشتند بنده این افتخار را داشتم که مرتضی را در کنار فرزندان خودم بزرگ کرده ام. او نیز در این مدت مانند پسر دیگر من بود و برادرم و خانواده اش همواره ارتباط تنگاتنگی با ما داشتند. آیا درست است که به خاطر چهار سال دوستی ریشه خانوادگی ما را کتمان کنند؟ این دوستان باید به این نکته برسند که چه من توانمند باشم چه نباشم خانواده مرتضی من را به عنوان نماینده خود معرفی کرده اند.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود تصریح کرد: متاسفانه بعضی ها با ظاهری دگرگونه از باطن خود مسائلی را با مردم مطرح می کنند که واقعا ناراحت کننده است. من در این مدت همواره تلاش کرده ام به دلیل ارزش مرتضی و خانواده این هنرمند با صداقت صحبت کنم. اما این دوستان متاسفانه با نیت دیگری مسائلی را به خانواده مرتضی منتسب می کنند که اصلا زیبنده نیست. ما می دانیم نیت درونی این عزیزان چیست اما روی این نیات سرپوش می گذاریم. کما اینکه باز هم ارادت خود را به این عزیزان اعلام می کنیم تا همین چند سال دوستی خود با مرتضی را خدشه دار نکنند چرا که خانواده پاشایی دنبال منافع مادی نیست. خانواده پاشایی فقط به دنبال انتقال درست پیام شخصیت مرتضی به مردم است که امیدوارم در این راه موفق باشیم.
پاشایی در بخش پایانی صحبته ای خود با اشاره به مذاکرات انجام گرفته با مدیر برنامه های زنده یاد مرتضی پاشایی در زمان حیات درباره انتشار آلبوم جدید این خواننده تاکید کرد: من چندین بار متن قرار داد آلبوم جدید مرتضی را به آقای مهدی کرد تجدید پرینت کرده و به وی ارسال کردم اما وی مدام شرط ها را سخت تر می کرد. حتی در برخی از موارد نیز به تلفن من جواب نمی داد. گرچه بنده بارها و بارها به وی اعلام کرده بودم که افراد دیگری هستند که تمایل به انتشار آلبوم جدید مرتضی دارند اما این دوست گرامی توجهی به ما نکردند و وقتی هم آلبوم را به فرد دیگری واگذار کردیم مدعی نکات فراوانی شدند.
نماینده خانواده پاشایی در پایان متذکر شد: مهدی کرد با یک اقدام نسنجیده می خواست آلبوم به صورت رایگان در اختیار مردم قرار بگیرد که این شرایط واقعا در شان و شخصیت مرتضی نبوده و نیست. به هر حال من مایل به درگیری نیستم اما فقط از آنها می خواهم همانطور که ادعا می کنند، دوست واقعی مرتضی بمانند.
شریفیان؛ هنرمندی با روحیه عدالتجو و هویتی ایرانیست
باشگاه موسیقی ارسباران در نخستین جلسهی عمومی خود در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران، به نقد و بررسی آثار محمد سعید شریفیان(آهنگساز با سابقهی ایرانی) پرداخت.
در ابتدای مراسم، وحید افتخار حسینی از اعضای باشگاه، درباره فعالیتهای باشگاه موسیقی ارسباران به ارائه گزارش پرداخت. سپس فیلمی کوتاه از زندگی هنری محمد سعید شریفیان به کارگردانی مهران پورمندان پخش شد که روایتی خلاصه از روند زندگی وی و اتفاقات و تأثیرات روحی شریفیان در طول عمر هنریاش بود.
در ادامه قطعهی «دوئو» برای کلارینت و پیانو توسط سایوری شفیعی و بهنام ابوالقاسم و سپس «رقص امواج» برای ویولن سولو توسط تینا جامهگرمی اجرا شد.
مهران پورمندان، وحید افتخار حسینی و فرهاد پوپل کسانی بودند که دربارهی آثار شریفیان، به بحث و گفتگو پرداختند. از نظر پوپل، موسیقی شریفیان دارای هویتی ایرانی است و روحیه عدالتجوی آهنگساز در آثارش نمایان است. از نظر او آثار وی دارای خصائص پست مدرن است و میتواند در این سبک گنجانده شود.
از سوی دیگر مهران پورمندان؛ تفکر موسیقایی شریفیان را پست رومانتیک دانست، درحالیکه در لحظات مختلف از امکانات موسیقی مدرن بهره برده است. همچنین وحید افتخار حسینی؛ شریفیان را آهنگسازی کنجکاو معرفی کرد که در آثارش به دنبال یافتن چالشهای موسیقایی جدید و پرداختن به علائق و تمایلات خویش است.
سه قطعۀ دیگر از آثار شریفیان به نامهای «کویر» برای پیانو سولو (بهنام ابولقاسم) «چهارگاه» برای ویولنسل سولو (مجید اسماعیلی) و «چهار قطعه گرگانی» برای سکستت (کوارتت شهرزاد: تینا جامهگرمی، یگانه حسینینیا، آتنا زنگنه، نگار نوراد، به همراه نازنین اورمز، نوازنده گیتار، و سایوری شفیعی، نوازنده کلارینت) در ادامه این برنامه اچرا شد
در پایان شریفیان ضمن تشکر از باشگاه موسیقی ارسباران، از سبک متفاوت برگزاری این برنامه تمجید و انجام بحثهای تحلیلی و علمی را به جای تعریف و تمجیدهای متداول از نکات مثبت این برنامه برشمرد. وی تصریح کرد: ترجیح میدهم در چارچوب «ایسم»ها گنجانده نشوم و موسیقیام همان گونه که هست شنیده شود.
«پالت»یها و لبخندی که کاش به تمام شهر بزنند
آنان نام آخرین اثر خود را «شهر من بخند» نهادهاند. بهتر نبود گروه «پالت» لبخندی واقعی به شهر بزند و اجراهای متعددش را در نقاط مختلف تهران برگزار کند.
خیلی باید شانس یا شاید نفوذ یا شاید هم تخصصِ موسیقایی داشته باشد؛ گروهی که در یک ماه، تنها در یک ماه، با کیفیتترین و البته قدیمیترین تالار ایران یعنی تالار وحدت؛ را برای 7 شب در اختیار بگیرد.
آنها به جزئیات توجهِ ویژهای دارند. آنها از هر ابزاری برای متفاوت بودن بهره میبرند. از طراحی نور و لباس و صحنه در اجرایشان، ایجاد فضای بارش برف تا بهره بردن از ویژگیهای متحرک بودن صحنهٔ تالار وحدت. همه اینها یعنی توجه به جزئیات و ایجاد جذابیتهای بصری برای تماشاگران.
گروه «پالت» اجرای شب گذشته را با قطعههایی از آلبوم «آقای بنفش» آغاز کردند و در ادامه به اجرای قطعههایی از تازهترین اثرشان یعنی «شهر من بخند» پرداختند.
بخش نخست اجرا به قطعههای آرامتر اختصاص داشت و قرار بود که بخش دوم به قطعههای شادتر اختصاص داشته باشد.
کنترباس، کلارینت، آکاردئون، گیتار و ویلنسل سازهایی هستند که نوازندگان گروه «پالت» به دست میگیرند. یکی از نقاط قوتِ گروه «پالت» بهره بردن است شعرهای کلاسیک است. آنان بر روی این شعرها، آثاری ساختهاند که برای جملگی مردم قابل درکتر است و مخاطبان به راحتی میتوانند این قطعهها را زمزمه کنند.
خیلی باید اعتماد به نفس داشته باشد؛ خوانندهای که بدون میکروفن قطعهای برای حاضران اجرا کند. اما امید نعمتی خواننده گروه «پالت» این اعتماد به نفس را داشت. نعمتی قطعه «قاصدک» بر روی شعری از اخوان ثالث را بدون میکروفن برای حاضران خواند. با اینکه تالار وحدت به گونهای ساخته شده که آکوستیک است و صدا بدون میکروفن هم به همه جای سالن میرسد اما حجم و وسعت صدای امیر نعمتی به گونهای است که شاید بهتر بود چنین کاری نمیکرد و همان پشت میکروفن میماند.
«پالتی»ها اجرای موفقی در تالار وحدت داشتند اما این اجرای موفق باعث نمیشود که از گفتن نکتهای فروگذاریم. همان گونه که در ابتدای مطلب اشاره شد؛ «پالت» قرار است در خرداد 7 بار در همین تالار وحدت به روی صحنه برود. این گروه اردیبهشت هم به مدت دو شب کنسرتش را در تالار وحدت به روی صحنه برده است.
این یعنی تعداد بالای کنسرتهایی که در تالار وحدت برگزار میشود و این یک زنگ خطر است. نه اینکه «پالت» نباید 7 شب در یک ماه به روی صحنه برود، نه! برود. اصلا در ماه، کل 30 شب را در همین تهران کنسرت بگذارد. اما چرا تالار وحدت؟ چرا تالاری که مستهلک شدنش ممکن است آغازی برای یک فاجعه باشد.
هر کشور دیگری جای ما بود، اگر تنها یک تالارِ با کیفیت و البته با قدمت داشت، هر کاری برای نگه داشتنش میکرد. اما مسئولان ما...
برنامه اجراهای تالار وحدت در خرداد نشان میدهد که این تالار در همه شبها میزبان یک یا چند برنامه مختلف است؛ جز در روزهایی که منع مناسبتی وجود دارد.
روزگاری هر کسی یا هر گروهی نمیتوانست در تالار وحدت به روی صحنه برود. چرا که این تالار بهترین تالار کشور بود و تنها بهترینها میتوانستند در تالار وحدت به روی صحنه بروند. البته بحث مراقبت از تالار و استهلاک هم مطرح بود.
اما این روزها درهای تالار وحدت به روی همه باز است. این روزها مسئولان بنیاد رودکی به فکر پر کردن وقتهای خالی برای برنامهها هستند.
کاش مسئولان بنیاد رودکی به امنیت تماشاگران و البته نگهداری درستِ تالار وحدت بیاندیشند. بالکنهای تالار وحدت که 48 سال است پابرجا هستند به نگهداری بیشتر نیاز دارند. کار زیاد کشیدن از بالکنهای تالار وحدت خطرناک است.
البته این مسئله جای پرداخت بیشتری دارد و باید به طور مجزا مورد بررسی قرار گیرد.
در این میان خُردهای هم باید از اهالی گروه «پالت» گرفت. آنان نام آخرین اثر خود را «شهر من بخند» نهادهاند. اما آیا همین گروه به شهر تهران و مردمانش لبخند زدهاند؟ باید از «پالت» یها پرسید؛ وسعت تهران را میدانند؟
بسیاری از مردم تهران که در گوشه و کنار این شهر زندگی میکنند؛ دسترسی راحتی به تالار وحدت ندارند. بهتر نبود گروه «پالت» لبخندی واقعی به شهر بزند و اجراهای متعددش را در نقاط مختلف تهران برگزار کند.
تلفیق موسیقی نواحی و ارکسترال در یک انیمیشین
کریستف رضاعی در سومین همکاری خود با مانی حقیقی؛ موسیقی فیلم "اژدها وارد میشود" را میسازد. موسیقی انیمیشن "آخرین داستان" با نگاهی به موسیقی نواحی ایران و ارکسترال نیز درحال تولید است.
کریستف رضاعی درباره فعالیتهای فعلی خود گفت: ساخت موسیقی فیلم«اژدها وارد میشود» ساختهی آقای مانی حقیقی که به تازگی کار مونتاژ آن آغاز شده؛ یکی از پروژههاییست که برعهده من خواهد بود. البته قرار است یکسری تصاویر دیگر نیز بگیرند اما امیدوارم پروسه ساخت موسیقی این فیلم را به زودی آغاز کنیم.
او درباره همکاری با مانی حقیقی گفت: همکاری با آقای حقیقی همیشه برای من دوستداشتنی است چراکه او بسیار در کارشان دقیق است و آهنگساز را آزاد میگذارد. در دو همکاری قبلی که باهم داشتیم؛ هم او دقیقا میدانست کجای فیلم موسیقی میخواهد و هدایت و حمایت درستی داشت و هم من آزاد بودم تا کار خودم را انجام دهم و پیشنهاداتی را ارائه کنم. فکر میکنم اینها نشان دهنده کارگردانیست که میداند چه میخواهد.
این آهنگساز به همکاریاش در انیمیشن "آخرین داستان" نیز اشاره کرد و گفت: انیمیشن "آخرین داستان" اثر اشکان رهگذر از استودیو هورخش، انیمیشنی بلند است که نزدیک به 100 دقیقه بهصورت دوبعدی تولید شده و درباره بخشی از شاهنامه با عنوان ضحاک ماردوش است.
وی افزود: در این انیمیشن کاراکترهای دیگری نیز وجود دارد که به انیمیشن اضافه شده و بهطور کامل مانند داستان ضحاک ماردوش نیست. نزدیک به 6 سال است که کار این انیمیشن آغاز شده و 2 سال پیش در بخش پروژههای فستیوال انسیه فرانسه کاندیدا شد. فستیوال انسیه یکی از بزرگترین فستیوالهای انیمیشن دنیاست که در بخش پروژهها، کارهایی که انتخاب میشوند؛ رزومهای برای انتخاب سرمایهگذار و حمایتهای دیگر به فستیوال میدهند.
رضاعی درباره حمایت نشدن این انیمیشن توضیح داد: باوجود اینکه این فیلم جزو 6 نامزد بود، حمایتهای فستیوال به تدریج متوقف شد. شاید یکی از علتهای توقف حمایتها مسائل سیاسی آن دوران باشد؛ چراکه تحریمهای ناعادلانهای علیه ایران وضع شده بود و روابط با ما را قطع کردند. البته خوشبختانه درنهایت آقای رهگذر؛ سرمایهگذاری را در ایران پیدا کرد که کارها با کمک او پیش میرود.
این آهنگساز با بیان اینکه کارِ تولیدِ موسیقی موازی با تولید انیمیشن پیش میرود؛ ادامه داد: کار موسیقی فیلم کاملا تدریجی پیگیری میشود و هنوز تمام نشده است. فعلا تمهایی ارائه میشود که براساس این تمها، مونتاژِ فیلم را انجام میدهند. در موسیقی این فیلم چون انیمیشنی حماسی و اسطورهایست؛ قطعا از حضور ارکستر سمفونیک هم بهره میبرم. علاوه بر این سازهای ایرانی هم به موسیقی فیلم اضافه میشود.
وی درباره استفاده از نواهای محلی در موسیقی انیمیشین "آخرین داستان" گفت: احتمالا به زودی برای پیگیری ساخت موسیقی فیلم؛ به دنبال نواها، گوشه ها و سازهای خاص نواحی مختلف ایران میروم تا در موسیقی جاهایی موسیقی نواحی ما با موسیقی ارکسترال تلفیق شود و یا موسیقی نواحی را به تنهایی استفاده کنم.
کریستف رضاعی به نقش شهرزاد در این انیمیشین نیز اشاره کرد و گفت: در روند داستان قرار بود تا نقش شهرزاد که راوی داستان است؛ چنگ بنوازد اما من پیشنهاد دادم بهجای چنگ از ساز دوتار خراسان استفاده کنیم و اگر امکانش وجود داشته باشد از تارهای ابریشم هم استفاده کنیم تا جنبههای زنانه شهرزاد بیشتر شکل بگیرد اما درباره این مسئله باید مسائل صوتی را بررسی کنیم.
آهنگساز موسیقی فیلم کنعان درباره ساخت موسیقی تیزر انیمیشن نیز بیان کرد: در تیزر این فیلم از نواهای کردی استفاده شده و علاوه بر آن سازهای دف و تنبور هم وجود دارد. در تیزر عصارهای از تلفیق در موسیقی فیلم را میشنویم که با سازهای زهی شروع میشود و سپس با تنبور ادامه پیدا میکند و سازهای دیگر ایرانی اضافه میشوند.
او ادامه داد: شاهنامه کتاب ایران است و درنتیجه متعلق به تمام مناطق ایران خواهد بود. تمام تلاش من در ساخت موسیقی انیمیشین؛ این است که تمام موسیقیهای مناطق مختلف ایران شنیده شود و ما شاهد گستردگی مرزی و شخصیت موسیقایی باشیم. به عقیده من؛ انیمیشن مدیوم مناسبی برای چنین تجربههاییست و قطعا زمانی که انیمیشن صد دقیقهای را میسازند نیاز به 70، 80 دقیقه موسیقی داریم که کارمان را تبدیل به پروژهای سنگین میکند.
این آهنگساز ضمن ابراز امیدواری از روند پیگیری ساخت انیمیشین؛ اظهار داشت: امیدوارم این انیمیشن به جشنواره فجر برسد اما امکان دارد روند تولید آن بیشتر طول بکشد. در هر صورت الان تیمی نزدیک به 60 نفر در حال کار روی این انیمیشن هستند که امیدوارم شرایط به خوبی پیش برود.
پخش دیدار همایون شجریان و حمید متبسم از تلویزیون
مجله موسیقیایی «دستان» شبکه آموزش سیما جمعه شب با آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی دیدار میکند.
حمید متبسم - آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی - این جمعه (هشتم خرداد ماه) برای نخستین بار در مجله موسیقیایی «دستان» شبکه آموزش سیما حضور پیدا میکند.
این برنامه سه دهه فعالیت متبسم را بررسی میکند و دیدار همایون شجریان و حمید متبسم را به تصویر میکشد.
این جمعه «دستان»، آلبوم سیمرغ را به نقد میکشد و در آیتم «یاد» از نوازنده و مولف کتاب آموزش سه تار مرحوم «جلال ذوالفنون» یاد میشود.
در پایان این برنامه دلنوازیها و کنسرتهای حمید متبسم نمایش داده میشود.
مجله موسیقیایی «دستان» با اجرای سید عباس سجادی و تهیهکنندگی سید محمد مناجاتی جمعه و شنبه هر هفته ساعت 21:20 از شبکه آموزش سیما به روی آنتن میرود.
شهرداد روحانی: از رو نمیروم
معمولا آرام است. هرازچند گاهی میآید، بیتفاوت به حاشیهها کارش را انجام میدهد و دوباره برمیگردد. البته بعید هم نیست اگر دلش گرفته باشد، از اینکه از یک سفر طولانی به کشورش آمده و تا چهار روز قبل از کنسرت هنوز مجوز اجرا ندارد؛ اما «شهرداد روحانی» مرد با انگیزهای است.
عصر یک روز بهاری همراه شدیم با رهبر ارکستری که چندی پیش، کنسرتی را در تهران اجرا کرد و آن را به اجرای آثارش اختصاص داد. این کنسرت با وجود زمان کوتاهی که برای فروش بلیت و تبلیغات داشت، با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شد.
آنچه در پی میخوانید، گفتوگوی خبرنگار بخش موسیقی ایسنا با این آهنگساز و رهبر ارکستر است که میگوید هدفی راسخ دارد و هیچچیز آن را تغییر نمیدهد.
از وقتی به ایران آمدهاید و از روز اولی که شما را دیدهام، با خودم فکر کردم، چقدر اینبار چهرهتان مغموم است و آن انرژی همیشگی را ندارید. این غم یا خستگی از چه چیزی ناشی میشود؟
غم نیست؛ اصلا غم نیست. اما میدانید من از جایی میآیم که خیلی دور است و شب و روزم تا حد زیادی بههم میریزد. از طرفی اتفاقاتی افتاد که من را شوکه کرد، یعنی برایم سوال پیش آمد. فکر کنید، از یک ماه جلوتر بخش خصوصی از من برای یک اجرا دعوت کرد و گفت که کارهای اداری انجام شده است، وقت آزادتان را بگویید تا ما رزرو هتل و بلیت را انجام دهیم. خیالتان هم از همه چیز راحت باشد از ارکستر و مجوز و ... آمدم ایران. تا چهار روز قبل از اجرا نه مجوز داشتم و نه نوازنده. حتی معلوم نبود برنامه اجرا میشود یا خیر.
حتی قرار بود، دو سانس اجرا داشته باشیم. وقتی شرایط را دیدم به برنامهگذار گفتم تاریخ اجرا را عوض کند؛ اما او ضرر مالی میکرد و من هم به ضرر او راضی نبودم. سرانجام ما در بدترین روز هفته کنسرت دادیم یعنی شنبه! تصمیم گرفتیم برای تأمین مخارج سالن و ... اجرا در دو سانس برگزار شود، اما در چهار روز باید حدود سههزار بلیت میفروختیم، اما چطور در چهار روز سههزار و خوردهای بلیت فروخته میشد؟ احساس کردم همه چیز بر ضد برنامهی ما بود. در حالی که ما همیشه با خلوص نیت با دیگران برخورد میکنیم. به من حق دهید.
قرار بود، من در آن کنسرت علاوه بر رهبری ارکستر، قطعات خودم را با پیانو اجرا کنم. بهعنوان آهنگساز، نوازنده و رهبر ارکستر بار سنگینی را بر دوش داشتم و این کار، تمرکز میخواست. با این حال خوشبختانه بلیت اجرا 24 ساعت قبل از برنامه تمام شد. ما بدون تبلیغ، در مدت 72 ساعت بلیتها را فروختیم.
با همهی رویدادها و محدودیتهایی که از آن صحبت میکنید، به نظر میرسید، نتیجهی کار بد از آب درنیامد و از آنجا که مردم سالن را با شعار روحانی مچکریم! ترک کردند، حتما اغلب آنها از کار راضی بودند.
بله. استقبال خوب بود و به نظرم مردم خوشحال بودند. هیچ چیز مهمتر از این نیست که مردم از کار راضی باشند. همیشه معتقدم، وقتی کسی پول میدهد و بلیت کنسرت میخرد ما موظفیم کارمان را درست انجام دهیم. سطح کار باید بالا باشد. در تهران تعداد محدودی نوازندهی حرفهای داریم. با چهار بار تمرین، برنامه را روی صحنه بردیم. خیلی از نوازندگان قطعات را برای اولین بار میزدند. با این حال فکر میکنم، مردم از کار لذت بردند.
نکتهای که در آن اجرا توجه من را جلب کرد، این بود که شما سعی کردید، فضای خشک حاکم بر اجراهای کلاسیک را بشکنید. همیشه مخاطب حس میکند، دیوار بلندی بین او و رهبر ارکستر وجود دارد، اما شما سعی کردید، با صحبت کردن یا حتی شوخی کردند، فضا را تغییر دهید. چه اندیشهای پشت این کار بود؟
این موضوع به این برمیگردد که وقتی دارم ارکستر را رهبری میکنم، خودم را هم جزیی از نوازندگان میدانم نه یک تافتهی جدا بافته. این موضوع را باور دارم. حالا ارکستر تهران، لندن یا غیره، فرقی ندارد. این حسی که میگویم، قلبی و عمیق است. دست من فقط صدا نمیدهد. اگر اکستر فیلارمونیک وین هم مقابل من باشد، حرکت دست من بهتنهایی صدا ندارد؛ اما آنها بدون من هم میتوانند ساز بزنند. من این را فهمیدم، اما بعضیها به این موضوع اعتقاد ندارند. بعضیها فکر میکنند میتوانند هر کاری با نوازنده بکنند.
فضای خشکی که شما از آن صحبت میکنید، به نفع هیچکسی نیست نه به نفع مردم و نه نوازندهها. هدف از این اجراها این است که مردم به یک ارتباط عاطفی برسند و احساس کنند چیز تازهای شنیدهاند. هدف من در کنسرت فقط صرف اجرا نیست. میخواهم مردم چیزی را از سالن با خودشان بیرون ببرند. برای همین سعی میکنم، با آنها ارتباط برقرار کنم و هرجا که لازم است، دربارهی قطعهی موسیقی توضیح دهم. اینطوری یخ سالن میشکند. نمیگویم فضا یا ارکستر بینظم باشد. نظم خیلی مهم است، اما لازم نیست با تازیانه نظم را یاد دهیم. من با رفتارم به دیگران احترام میگذارم و احترام میگیرم. احترام چیزی نیست که به زور بهدست آید. همیشه گفتم، شنوندههای ما، یعنی ایرانیها خیلی خوب میفهمند.
شما هر بار برای اجرا به ایران بیایید، بالاخره یک حاشیهای درست میشود، حالا یا رسانهای یا طوری دیگر.
بله، دقیقا همینطور است. البته من مقصر نبودهام. آخرینبار من را برای اجرای سوییت سمفونی خلیج فارس دعوت کردند. آن زمان نوازندگان ارکستر سمفونیک اعتصاب کرده بودند و من هم خبر نداشتم. یکسری میگفتند، شهرداد روحانی موزیسینها را درک نمیکند. من در آن مشکل سهمی نداشتم و مقامی هم نداشتم. آن موقع فکر کردم، اجرای برنامه خوب است و شاید باعث درآمدزایی برای نوازندگان شود.
منظورم این است که خسته نمیشوید؟ یعنی با خودتان نمیگویید، اگر کلاه من میان این جماعت بیفتد، برنمیگردم آن را بردارم؟
منظورت این است که از رو نمیروم؟(میخندد) هدف من مشخص است. خب من خارج از کشور زندگی میکنم. تحصیلاتم و خانوادهام همه آنجا شکل گرفته است، اما این چیزی را تغییر نمیدهد. هر کاری که انجام میدهم، برایم مهم است، اسم کشوری که در آن به دنیا آمدهام، مردمی که با آنها زندگی کردهام و فرهنگی را که در آن رشد کردهام بهنحو خوبی به کشوری که در آن زندگی میکنم، معرفی شود. این هدف من است. هدفی که محکم و درست است. برای همین چیزی آن را تغییر نمیدهد. حق با شما است. هر دفعه اتفاقی میافتد. با این حال، خانواده و فرزندانم نیز چنین اندیشهای دارند.
منتقدان شما میگویند، شهرداد روحانی پاپ کلاسیک میزند نه کلاسیک. شما این موضوع را قبول دارید؟ اصلا پاپ کلاسیک اجرا کردن، چیز بدی است؟
من کارهای پاپ هم نوشتهام. مثلا با علیرضا عصار همکاری داشتهام که بهعنوان پاپ ایرانی با ارزش است. با «یانی» کار کردهام. کنسرتو پیانو، کنسرتو ویلن، سوییت سمفونی خلیج فارس و ... را نوشتهام. در وین در کنار سایر کارهایم، در کنسرواتوار موسیقی جاز میزدم. ساز ایرانی هم زدهام. نی، تار، کمانچه و ... البته در ساز ایرانی خوب نیستم، اما نواختهام. نوازندگی ویلن، پیانو، رهبری و آهنگسازی را آموختهام. من در آکادمی وین دیپلم ساز ضربی گرفتهام. چرا؟ چون یاد گرفتم که تواناییهایم را گسترش دهم؛ اما با این برچسب گذاشتن روی موسیقی مخالفم.
کنسرت آخر ما به اجرای قطعاتی اختصاص داشت که مردم عادی با آن ارتباط میگرفتند و علاوه بر آن، با ساختار ارکستر سمفونیک آشنا میشدند. شما نباید مردم را به کنسرت ارکستر سمفونیک بکشانید، ولی مخاطب نتواند با آن ارتباط برقرار کند. در کنسرتهای ما مردم با ساختار ارکستر سمفونیک آشنا میشوند. صدای سازها را میشنوند و میشناسند؛ اما من ناراحت نمیشوم که بگویند شهرداد روحانی پاپ کلاسیک است.
گاهی از بعضی کارها راحت میگذرند. 80 سال از تأسیس ارکستر سمفونیک تهران میگذرد. ما آمدیم برای اولینبار به کمک انجمن موسیقی چند سیدی تصویری منتشر کردیم که البته بدون اشکال هم نیست. به هر حال کار ضبط زنده است؛ ولی خواستیم بگویم شهامت داریم که این کار را انجام دهیم تا سندی تاریخی برای ارکستر وجود داشته باشد. من اهل جار زدن نیستم که بگویم این کار را کردهام، آنجا رفتهام یا به فلان ارکستر دعوت شدهام. ما اهل عمل هستیم. نمونهی این کارها را هم به آدمهای بزرگی هدیه دادم. به موزیسینهای بزرگی که با آنها کار کردهام. انتشار این آثار نظرها را به موزیسینهای ایرانی جلب میکند.
آقای روحانی! یک مسألهای که هست، در ایران موسیقی پاپ بهگونهای به فحش تبدیل شده است. هر موزیسینی میخواهد از دیگری انتقاد کند، میگوید که فلانی پاپ میزند و این موضوع را بیسوادی میداند.
من مخالفم. باید هر قطعهای را فارغ از اینکه سبک آن چیست، آنالیز کنیم. یک قطعهی پاپ میتواند خیلی رویش کار شده باشد و قطعهای با ارزش باشد و در عین حال یک سمفونی هم میتواند فاقد ارزش هنری باشد. این غلط است. رپ هم میتواند با ارزش باشد اگر درد اجتماع را بگوید. یک موسیقی کلاسیک اگر به هیچ درد نخورد، بد است.
بزرگترین جایزهی ملی شما چیست؟
بزرگترین جایزهی ملیام استقبال مردم از اجراهایم بوده است. بقیهی این جایزهها سرگرمی است. همهاش مسخره است. مهمترین جایزه همان مردماند.
دختران گیتاریست مشهور آمریکایی: بی.بی.کینگ به قتل رسیده است
دو هفته پس از درگذشت بی. بی. کینگ خواننده، ترانهسرا و گیتاریست نامدار آمریکایی، دخترانش مدیر برنامه و دستیار شخصی او را به قتل او متهم کردند.
پتی کینگ و کارن ویلیامز، دو تن از دختران بی. بی. کینگ، خواننده، ترانهسرا و گیتاریست آمریکایی که خبر درگذشت او حدود دو هفته پیش منتشر شد، علیه مدیر تجاری و دستیار شخصی او اقامه دعوی کیفری کردند. این دو دختر ادعا کردهاند که پدرشان «با مواد خارجی دستکاری شده» مسموم شده است تا «چنین القا شود که او زودتر از موعد مرده است». آنها در اظهارنامه خود تأکید کردهاند که «من باور دارم که پدرم به قتل رسیده است».
شکایت کیفری این دو دختر علیه لاورن تونی، مدیر تجاری کینگ و مایرون جانسن، دستیار شخصی وی اقامه شده است. به گزارش CNN پتی کینگ و کارن ویلیامز اظهارنامههای خود را جداگانه اما با کلمات با دقت تعیین شده در آخر هفته (میلادی) گذشته تنظیم کردهاند.
وکلایی که اختیار داراییهای کینگ را بر عهده دارند، این ادعا را «بی اساس» و «توهینآمیز» خواندهاند. یکی از وکلا گفته که این ادعا «مضحک» است و با هدف گرفتن یک چک پرداخت مطرح شده است.
به گزارش BBC پزشک قانونی منطقه کلارک در نوادا اعلام کرده است که در مورد ادعای قتل تحقیق خواهد کرد و در این مورد با بخش قتل اداره پلیس لاس وگاس همکاری میکند. جان فودنبرگ پزشک قانونی منطقه کلارک گفته است: «در این مرحله ما هیچ مدرکی در مورد درستی این اتهامات نداریم.» به گفته این مقام مسئول انتظار میرود تحقیقات پزشکی در این زمینه حداقل شش تا هشت هفته ادامه داشته باشد.
بی. بی. کینگ در تاریخ 14 می (24 اردیبهشت) در خانهاش در لاس وگاس در خواب از دنیا رفت. وی هنگام مرگ 89 سال داشت. پزشک وی و پزشک قانونی در آن تاریخ اعلام کردند که مرگ کینگ به علت یک رشته سکتههای خفیف مرتبط با دیابت نوع 2 اتفاق افتاده است.
بی. بی. کینگ گیتاریست، خواننده و ترانهسرای سیاهپوست سبک بلوز، آر اند بی و بلوز راک متولد 1925 در میسیسیپی در کودکی کارگر مزارع پنبه بود و در جوانی به عنوان یکی از بهترین نوازندگان گیتار در جهان شهرت یافت. وی برای سبک خاص خود در نوازندگی با تک نتهای واضح و ویبراتو روی گیتار برقی شهرت داشت. از جمله ترنههای مشهور بی. بی. کینگ میتوان به «هیجان از میان رفته است»، «بلوز ساعت سه» و «عزیزم، میدانی که دوستت دارم» اشاره کرد. چندین نسل از نوازندگان تحت تأثیر بی. بی. کینگ بودند و نام او در تالار مشاهیر بنیاد بلوز و تالار مشاهیر راک اند رول ثبت شده است. مجله رولینگ استون نیز در سال 2011 نام بی. بی. کینگ را در فهرست یکصد گیتاریست بزرگ تاریخ قرار داد.
انتهای پیام/