کد خبر: ۲۵۵۸۹۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
گزيده نامه امام علي(ع) به فرزندش امام حسن مجتبي(ع)

نامه‌ای از پاکترین مولود کعبه و از بهترین پدر دنیا

نامه 31 نهج البلاغه نامه‌ای است از یک معصوم به معصوم دیگری از حیث انسان بودن، یعنی حرفهایی که حضرت به پسرشان می‌زنند، موقعیت‌هایی که توصیف می‌کنند آن جاهایی که بینش می‌دهند، آن جایی که روش می‌دهند جنسش، جنس زندگی این دنیایی، مشکلات این دنیاست روشهای برخورد با این دنیاست، روشهای زندگی، دوست‌یابی، ارتباط با خدا، نوع نگاه به دنیا و... آن وقت می‌توانیم بگوییم این نامه، نامه‌ای است از یک پدر نمادین به فرزند نمادین

گروه فرهنگی - روایتی داریم از امام باقر(ع) که فرمود: «بادِروا أَوْلادَکُم بِتَعلیمِ الحَدیثِ قَبْلَ أَنْ یسْبِقَکُمُ الفِتْنَه» یعنی مبادرت کنید به آموزش حدیث به فرزندانتان قبل از اینکه فتنه‌های روزگار آنها را درنوردد. به تعبیری این فرزندان جامعه ما هستند که مخاطب فتنه‌ها هستند و خنثی‌سازی این فتنه‌ها به تعبیر معصوم تنها راهش سبقت در تعلیم و تربیت دینی (حدیث) هست به فرزندانمان و جوانانمان.

به گزارش بولتن، نامه 31 نهج البلاغه نامه‌ای است از یک معصوم به معصوم دیگری از حیث انسان بودن، یعنی حرفهایی که حضرت به پسرشان می‌زنند، موقعیت‌هایی که توصیف می‌کنند آن جاهایی که بینش می‌دهند، آن جایی که روش می‌دهند جنسش، جنس زندگی این دنیایی، مشکلات این دنیاست روشهای برخورد با این دنیاست، روشهای زندگی، دوست‌یابی، ارتباط با خدا، نوع نگاه به دنیا و... آن وقت می‌توانیم بگوییم این نامه، نامه‌ای است از یک پدر نمادین به فرزند نمادین:

آغاز سخن

از پدری فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده، که در سپری شدن دنیا چاره‏ای ندارد. مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ‏کننده فردا، به فرزندی آزمند چیزی که به دست نمی‏آید، رونده راهی که به نیستی ختم می‏شود، در دنیا هدف بیماریها، در گرو روزگار، و در تیررس مصائب، گرفتار دنیا، سوداکننده دنیای فریبکار، وام‏دار نابودیها، اسیر مرگ، هم‏سوگند رنجها، همنشین اندوهها، آماج بلاها، به خاک درافتاده خواهشها و جانشین گذشتگان است.

پس از ستایش پروردگار، همانا گذشت عمر، و چیرگی روزگار، و روی آوردن آخرت، مرا از یاد غیر خودم باز داشته و تمام توجه مرا به آخرت کشانده است، که به خویشتن فکر می‏کنم و از غیر خودم روی گردان شدم، که نظرم را از دیگران گرفت، و از پیروی خواهشها باز گرداند، و حقیقت کار مرا نمایاند، و مرا به راهی کشاند که شوخی‏بردار نیست، و به حقیقتی رساند که دروغی در آن راه ندارد. و تو را دیدم که پاره تن من، بلکه همه جان منی، آنگونه که اگر آسیبی به تو رسد به من رسیده است، و اگر مرگ به سراغ تو آید، زندگی مرا گرفته است، پس کار تو را کار خود شمردم، و نامه‏ای برای تو نوشتم، تا تو را در سختی‏های زندگی رهنمون باشد، من زنده باشم یا نباشم.

مراحل خودسازی

پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش می‏کنم که پیوسته در فرمان او باشی، و دلت را با یاد خدا زنده کنی، و به ریسمان او چنگ زنی، چه وسیله‏ای مطمئن‏تر از رابطه تو با خداست اگر سررشته آن را در دست گیری.

دلت را با اندرز نیکو زنده کن، هوای نفس را با بی‏اعتنایی به حرام بمیران، جان را با یقین نیرومند کن، و با نور حکمت روشنایی بخش، و با یاد مرگ آرام کن، به نابودی از او اعتراف گیر، و با بررسی تحولات ناگوار دنیا به او آگاهی بخش، و از دگرگونی روزگار، و زشتیهای گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما، و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور، در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیاندیش که آنها چه کرده‏اند؟ از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند؟ از جمع دوستان جداشده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانی نمی‏گذرد که تو هم یکی از آنانی! پس جایگاه آینده را آباد کن، آخرت را به دنیا مفروش، و آنچه نمی‏دانی مگو، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور، و در جاده‏ای که از گمراهی آن می‏ترسی قدم مگذار. زیر خودداری به هنگام سرگردانی و گمراهی، بهتر از سقوط در تباهی هاست.

اخلاق اجتماعی

به نیکی‏ها امر کن و خود نیکوکار باش، و با دست و زبان بدیها را انکار کن، و بکوش تا از بدکاران دور باشی، و در راه خدا آنگونه که شایسته است تلاش کن، و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد، برای حق درمشکلات و سختی‏ها شنا کن، شناخت خود را در دین به کمال رسان، خود را برای استقامت برابر مشکلات عادت ده، که شکیبایی در راه حق عادتی پسندیده است، در تمام کارها خود را به خدا واگذار، که به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده‏ای، در دعا با اخلاص پروردگارت را بخوان، که بخشش و محروم کردن به دست اوست، و فراوان از خدا درخواست خیر و نیکی داشته باش. وصیت مرا به درستی دریاب، و به سادگی از آن نگذر، زیرا بهترین سخن آن است که سودمند باشد، بدان علمی که سودمند نباشد فایده‏ای نخواهد داشت، و دانشی که سزاوار یادگیری نیست سودی ندارد.

ضرورت آخرت گرایی

ای پسرم! من تو را از دنیا و تحولات گوناگونش، و نابودی و دست به دست گردیدنش آگاه کردم، و از آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم، و برای هر دو مثالها زدم، تا پند پذیری، و راه و رسم زندگی بیاموزی، همانا داستان آن کس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانی است که در سرمنزلی بی‏آب و علف و دشوار اقامت دارند. و قصد کوچ کردن به سرزمینی را دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است پس مشکلات راه را تحمل می‏کنند، و جدایی دوستان را می‏پذیرند، و سختی سفر، و ناگواری غذا را با جان و دل قبول می‏کنند، تا به جایگاه وسیع، و منزلگاه امن، با آرامش قدم بگذارند، و از تمام سختی‏های طول سفر احساس ناراحتی ندارند، و هزینه‏های مصرف‏شده را غرامت نمی‏شمارند، و هیچ چیز برای آنان دوست داشتنی نیست جز آنکه به منزل امن، و محل آرامش برسند. اما داستان دنیاپرستان همانند گروهی است که از جایگاهی پر از نعمتها می‏خواهند به سرزمین خشک و بی‏آب و علف کوچ نمایند، پس در نظر آنان چیزی ناراحت کننده‏تر از این نیست که از جایگاه خود جدا می‏شوند، و ناراحتیها را باید تحمل کنند.

معیارهای روابط اجتماعی

ای پسرم! نفس خود را میزان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی‏پسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آن چه را که برای دیگران زشت می‏داری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود می‏پسندی، آنچه نمی‏دانی نگو، گرچه آنچه را می‏دانی اندک است، آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند، درباره دیگران مگو، بدان که خود بزرگ بینی و غرور، مخالف راستی، و آفت عقل است، نهایت کوشش را در زندگی داشته باش، و در فکر ذخیره‏سازی برای دیگران مباش، آنگاه که به راه راست هدایت شدی، در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع‏تر باش.

تلاش در جمع‏آوری زاد و توشه

بدان راهی پرمشقت و بس طولانی در پیش روی داری، و در این راه بدون کوشش بایسته، و تلاش فراوان، و اندازه‏گیری زاد و توشه، و سبک کردن بار گناه، موفق نخواهی بود، بیش از تحمل خود بار مسوولیتها بر دوش منه، که سنگینی آن برای تو عذاب‏آور است، اگر مستمندی را دیدی که توشه‏ات را تا قیامت می‏برد، و فردا که به آن نیاز داری به تو باز می‏گرداند، کمک او را غنیمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالی داری بیشتر انفاق کن، و همراه او بفرست، زیرا ممکن است روزی در رستاخیز در جستجوی چنین فردی باشی و او را نیابی. به هنگام بی‏نیازی، اگر کسی از تو وام خواهد، غنیمت بشمار، تا در روز سختی و تنگدستی به تو باز گرداند، بدان که در پیش روی تو، گردنه‏های صعب‏العبوری وجود دارد، که حال سبکباران به مراتب بهتر از سنگین‏باران است، و آنکه کند رود حالش بدتر از شتاب گیرنده می‏باشد، و سرانجام حرکت، بهشت و یا دوزخ خواهد بود، پس برای خویش قبل از رسیدن به آخرت وسائلی مهیا ساز، و جایگاه خود را پیش از آمدنت آماده کن، زیرا پس از مرگ، عذری پذیرفته نمی‏شود، و راه بازگشتی وجود ندارد.

نشانه‏های رحمت الهی

بدان، خدایی که گنجهای آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را بعهده گرفته است، تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید، و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه‏ای پناه ببری، و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است، در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایی سزاوار توست، رسوا نساخته، و برای بازگشت بخویش شرائط سنگینی مطرح نفرموده است، در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش ناامیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است. هر گناه تو را یکی، و هر نیکی تو را ده بحساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است، هرگاه او را بخوانی، ندایت را می‏شنود، و چون با او راز دل گویی راز تو را می‏داند، پس حاجت خود را با او بگوی، و آنچه در دل داری نزد او باز گوی، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غمهای تو را برطرف، و در مشکلات تو را یاری رساند.

شرائط اجابت دعا

و از گنجینه‏های رحمت او چیزهایی را درخواست کن که جز او کسی نمی‏تواند عطا کند، مانند عمر بیشتر، تندرستی بدن، و گشایش در روزی، سپس خداوند کلیدهای گنجینه‏های خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن فرمود، پس هرگاه اراده کردی می‏توانی با دعا، درهای نعمت خدا را بگشایی، تا باران رحمت الهی بر تو ببارد. هرگز از تاخیر اجابت دعا ناامید مباش، زیرا بخشش الهی باندازه نیت است، گاه، در اجابت دعا تاخیر می‏شود تا پاداش درخواست‏کننده بیشتر و جزای آرزومند کامل‏تر شود، گاهی درخواست می‏کنی اما پاسخ داده نمی‏شود، زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی، دعا به اجابت نمی‏رسد، زیرا چه بسا خواسته‏هایی داری که اگر داده شود مایه هلاکت دین تو خواهد بود، پس خواسته‏های تو بگونه‏ای باشد که جمال و زیبایی تو را تامین، و رنج و سختی را از تو دور کند، پس نه مال دنیا برای تو پایدار، و نه تو برای مال دنیا باقی خواهی ماند.

ضرورت یاد مرگ

پسرم، بدان تو برای آخرت آفریده شدی نه دنیا، برای رفتن از دنیا، نه پایدار ماندن در آن، برای مرگ، نه زندگی جاودانه در دنیا، که هر لحظه ممکن است از دنیا کوچ کنی، و به آخرت درآیی. و تو شکار مرگی هستی که فرارکننده آن نجاتی ندارد، و هر که را بجوید به آن می‏رسد، و سرانجام او را می‏گیرد، پس از مرگ بترس، نکند زمانی سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشی، مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، پس آنگاه خود را تباه کردی.

پسرم! فراوان بیاد مرگ باش، و به یاد آنچه که به سوی آن می‏روی، و پس از مرگ در آن قرار می‏گیری، تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نیروی خود را افزون، و کمر همت را بسته نگهدار که ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد، مبادا دلبستگی فراوان دنیاپرستان، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا، تو را مغرور کند، چرا که خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده، و دنیا نیز از وضع خود تو را خبر داده و از زشتی‏های روزگار پرده برداشته است.

شناخت دنیاپرستان

همانا دنیاپرستان! چونان سگهای درنده، عوعوکنان، برای دریدن صید درشتابند، برخی به برخی دیگر هجوم آورند و نیرومندشان، ناتوان را می‏خورد، بزرگترها کوچکترها را. و یا چونان شترانی هستند که برخی از آنها پای بسته، و برخی دیگر در بیابان رهاشده، که راه گم کرده و در جاده‏های نامعلومی در حرکتند، در وادی پر از آفتها، و در شنزاری که حرکت با کندی صورت می‏گیرد گرفتارند، نه چوپانی دارند که بکارشان برسد، و نه چراننده‏ای که به چراگاهشان ببرد، دنیا آنها را به کوری کشاند، و دیدگانشان را از چراغ هدایت بپوشاند، در بیراهه سرگردان، و در نعمتها غرق شده‏اند، که نعمتها را پروردگار خود برگزیدند ، هم دنیا آنها را به بازی گرفته، و هم آنها با دنیا به بازی پرداخته‏اند، و آخرت را فراموش کرده‏اند، اندکی مهلت ده، بزودی تاریکی برطرف می‏شود، گویا مسافران به منزل رسیده‏اند، و آن کس که شتاب کند به کاروان خواهد رسید.

پسرم! بدان. آن کس که مرکبش شب و روز آماده است همواره در حرکت خواهد بود، هر چند خود را ساکن پندارد، و همواره راه می‏پیماید هرچند در جای خود ایستاده و راحت باشد. به یقین بدان که تو به همه آرزوهای خود نخواهی رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگی نخواهی کرد، و بر راه کسی می‏روی که پیش از تو می‏رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردی نیکو عمل کن، زیرا چه بسا تلاش بی‏اندازه برای دنیا که به تاراج رفتن اموال کشانده شد. پس هر تلاشگری به روزی دلخواه نخواهد رسید، و هر مداراکننده‏ای محروم نخواهد شد، نفس خود را از هرگونه پستی بازدار، هر چند تو را به اهدافت رساند، زیرا نمی‏توانی باندازه آبرویی که از دست می‏دهی بهایی به دست آوری، برده دیگری مباش، که خدا تو را آزاد آفرید، آن نیک که جز با شر به دست نیاید نیکی نیست، و آن راحتی که با سختی‏های فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود. بپرهیز از آنکه مرکب طمع‏ورزی تو را به سوی هلاکت به پیش راند، و اگر توانستی که بین تو و خدا صاحب نعمتی قرار نگیرد، چنین باش، زیرا تو، روزی خود را دریافت می‏کنی، و سهم خود برمی‏داری، و مقدار اندکی که از طرف خدای سبحان به دست می‏آوری، بزرگ و گرامی‏تر از فراوانی است که از دست بندگان دریافت می‏داری، گرچه همه از طرف خداست.

آنچه با سکوت از دست می‏دهی آسان‏تر از آن است که با سخن از دست برود، چرا که نگهداری آنچه در مشک است با محکم بستن دهانه آن امکان‏پذیر است، و نگهداری آنچه که در دست داری، پیش من بهتر است از آنکه چیزی از دیگری بخواهی و تلخی ناامیدی بهتر است از درخواست کردن از مردم است، شغل همراه با پاکدامنی، بهتر از ثروت فراوانی است که با گناهان به دست آید، مرد برای پنهان نگاه داشتن اسرار خویش سزاوارتر است، چه بسا تلاش‏کننده‏ای که به زیان خود می‏کوشد، هر کس پرحرفی کند یاوه می‏گوید، و آن کس که بیاندیشد آگاهی یابد، با نیکان نزدیک شو و از آنان باش، و با بدان دور شو و از آنان دوری کن.

بدترین غذاها، لقمه حرام، و بدترین ستم‏ها، ستمکاری به ناتوان است، جایی که مدرا کردن درشتی به حساب آید به جای مدارا درشتی کن، چه بسا که دارو بر درد افزاید، و بیماری، درمان باشد، و چه بسا آن کس که اهل اندرز نیست، اندرز دهد، و نصیحت‏کننده دغل‏کار باشد، هرگز بر آرزوها تکیه نکن که سرمایه احمقان است، و حفظ عقل، پند گرفتن از تجربه‏هاست، و بهترین تجربه آنکه تو را پند آموزد، پیش از آنکه فرصت از دست برود، و اندوه ببار آورد، از فرصتها استفاده کن، هر تلاشگری به خواسته‏های خود نرسد، و هر پنهان‏شده‏ای باز نمی‏گردد، از نمونه‏های تباهی، نابود کردن زاد و توشه آخرت است، هر کاری پایانی دارد، و به زودی آنچه برای تو مقدر گردیده خواهد رسید.

حقوق دوستان

چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن، اگر روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامی که دوری می‏گزیند تو نزدیک شو، و چون سخت می‏گیرد تو آسان گیر، و به هنگام گناهش عذر او بپذیر، چنانکه گویا بنده او می‏باشی، و او صاحب نعمت تو می‏باشد. مبادا دستورات یادشده را با غیر دوستانت انجام دهی، یا با انسانهایی که سزاوار آن نیستند بجا آوری، دشمن دوست خود را دوست مگیر تا با دوست دشمنی نکنی، در پند دادن دوست بکوش، خوب باشد یا بد، و خشم را فرو خور که من جرعه‏ای شیرین‏تر از آن ننوشیدم، و پایانی گواراتر از آن ندیدم.

با آن کس که با تو درشتی کرد. نرم باش که امید است به زودی در برابر تو نرم شود، با دشمن خود با بخشش رفتار کن، زیرا سرانجام شیرین دو پیروزی است (انتقام گرفتن یا بخشیدن) اگر خواستی از برادرت جدا شوی، جایی برای دوستی باقی گذار تا اگر روزی خواست به سوی تو باز گردد بتواند، کسی به تو گمان نیک برد او را تصدیق کن، و هرگز حق برادرت را با اعتماد دوستی که با او داری ضایع نکن، زیرا آن کس که حقش را ضایع می‏کنی با تو برادر نخواهد بود، و افراد خانواده‏ات بدبخت‏ترین مردم نسبت به تو نباشند، و به کسی که به تو علاقه‏ای ندارد دل مبند، مبادا برادرت برای قطع پیوند دوستی، دلیلی محکم‏تر از برقراری پیوند با تو داشته باشد، و یا در بدی کردن، بهانه‏ای قوی‏تر از نیکی کردن تو بیاورد، ستمکاری کسی که بر تو ستم می‏کند در دیده‏ات بزرگ جلوه نکند، چه او به زیان خود، و سود تو کوشش دارد، و سزای آن کس که تو را شاد می‏کند بدی کردن نیست.

ارزشهای اخلاقی

پسرم بدان که روزی دو قسم است، یکی آنکه تو آن را می‏جویی، و دیگر آنکه او تو را می‏جوید، و اگر تو به سوی آن نروی، خود به تو خواهد رسید، چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز، و ستمکاری به هنگام بی‏نیازی، همانا سهم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود که با آن سرای آخرت را اصلاح کنی، اگر برای چیزی که از دست دادی ناراحت می‏شوی، پس برای هر چیزی که به دست تو نرسیده نیز نگران باش.

با آنچه در گذشته دیده یا شنیده‏ای، برای آنچه که هنوز نیامده، استدلال کن، زیرا تحولات و امور زندگی همانند یکدیگرند، از کسانی مباش که اندرز سودشان ندهد، مگر با آزردن فراوان، زیرا عاقل با اندرز و آداب پند گیرد، و حیوانات پند نگیرند جز با زدن. غم و اندوه را با نیروی صبر و نیکویی یقین از خود دور ساز، کسی که میانه‏روی را ترک کند از راه حق منحرف می‏گردد، یار و همنشین، چونان خویشاوندانند، دوست آن است که در نهان آیین دوستی را رعایت کند، هواپرستی همانند کوری است، چه بسا دور که از نزدیک نزدیکتر، و چه بسا نزدیک که از دور دورتر است، تنها، کسی است که دوستی ندارد، کسی که از حق تجاوز کند، زندگی بر او تنگ می‏گردد، هرکس قدر و منزلت خویش را بداند حرمتش باقی است، استوارترین وسیله‏ای که می‏توانی به آن چنگ زنی، رشته‏ای که بین تو و خدای تو قرار دارد، کسی که به کار تو اهتمام نمی‏ورزد دشمن توست.

گاهی ناامیدی رسیدن به هدف است، آنجا که طمع‏ورزی هلاکت باشد، چنان نیست که هر عیبی آشکار، و هر فرصتی دست یافتنی باشد، چه بسا که بینا به خطا می‏رود و کور به مقصد رسد، بدیها را به تاخیر انداز زیرا هر وقت بخواهی می‏توانی انجام دهی، بریدن با جاهل، پیوستن به عاقل است، کسی که از روزگار ایمن اشد به او خیانت خواهد کرد و کسی که روزگار فانی را بزرگ بشمارد، او را خوار خواهد کرد، چنین نیست که هر تیراندازی به هدف بزند، هر گاه اندیشه سلطان تغییر کند، زمانه دگرگون شود، پیش از حرکت از همسفر بپرس، و پیش از خریدن منزل همسایه را بشناس.از سخنان بی‏ارزش و خنده‏آور بپرهیز، گرچه آن را از دیگری نقل کرده باشی.

منبع: بولتن نیوز
مطالب مرتبط

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۲
2
0
آيا حضرت علي از پيامبر هم پدري بهتر بود!؟
مدیر پایگاه اين چه سوالي است !؟ معصومين نور واحده هستند و اگر مقام قربشان نزد خداوند بالاتر باشد در گنجايش فكر ما نيست واگر در جايي يكي را شجاعترين يا مهربانترين يا ...خطاب مي كنيم منظور تجلي بيشتر اين صفت در اوست ..
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین