کد خبر: ۲۳۱۶۴۵
تاریخ انتشار:
با عباس‌ کشاورز، معاون امور زراعت وزیر جهاد کشاورزی

طرح‌های وسیع‌ کشاورزی،‌ فعلا‌ محرمانه

به گزارش بولتن نیوز،با وجود تلاش‌های فراوانی که برای خودکفایی در تولید محصولات غذایی استراتژیک شامل برنج، گندم، شکر و دانه‌های روغنی انجام شده، اما ایران کماکان به واردات این محصولات نیازمند است و درصد این نیازمندی در برخی محصولات از حد معقول فراتر رفته است به طوری که در صورت قطع واردات، کشور از این جهت دچار چالش خواهد شد.

 

این چنین است که بروز تحریم های غرب علیه ایران و ایجاد چالش در تبادلات بازرگانی، حمل و نقل و انتقال پول، آسیب پذیری کشور از جهت غذایی را بیش از پیش ملموس کرد و مسئولان برنامه ریز هشدارهایی عملی از این بابت دریافت کردند. کمی بعد اما ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی تکلیف را روشن کرد و خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی و غذا به عنوان یکی از اصول مهم این برنامه ابلاغ شد. اکنون معاون زراعت وزیر جهاد کشاورزی از اتمام مراحل کارشناسی و تصویب طرح هایی برای خودکفایی در تولید تمام محصولات کشاورزی که ایران اکنون به واردات آن نیاز دارد، خبر می دهد. عباس کشاورز بویژه مورد گندم را می شکافد و به بی تدبیری هایی که درگذشته در این خصوص انجام شده، اشاره می کند. این گفت وگو حاوی نگاه جدیدی به اهمیت بخش کشاورزی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

وضعیت تولید گندم کشور در سال زراعی اخیر نسبت به سال های گذشته چه رشدی داشته و ما چقدر واردات گندم داشته ایم؟

طبق اطلاعاتی که ما داریم، تقریبا خرید تضمینی گندم در سال زراعی که طی شد، حدود 7 میلیون تن است. البته تولید گندم بیشتر از این است و بخشی از آن صرف نیاز خود کشاورزان می شود.

نیاز کشور به گندم چقدر است؟

نیاز کشور به گندم حدود 11 میلیون تن است. بنابراین ما حدود 3 تا 3.5 میلیون تن، بدون در نظر گرفتن سیاست ذخیره سازی، نیاز به گندم وارداتی داریم.

یعنی اکنون گندم کافی به منظور ذخیره سازی وارد کشور نشده است؟

بله. گندم کافی از این جهت وارد کشور نشده است. علت آن نیز تحریم بوده که بخصوص از سال 92 به این سو، واردات گندم به کشور را دشوار کرد و در نتیجه گندم به اندازه کافی وارد نشده است. بر این اساس، مصوبه واردات گندم برای سال 92، معادل هفت میلیون تن بوده، ولی حدود 3.8 میلیون تن از آن وارد نشده است. بنابراین، آن کسری واردات، غیر مستقیم به رقم واردات امسال تحمیل شده که عمدتا هم برای ذخیره سازی است.

ما در سال های 82 تا 84 به نوعی به خودکفایی گندم دست پیدا کردیم و حتی جشن خودکفایی هم برگزار شد، اما آن خودکفایی تداوم پیدا نکرد تاجایی که دوباره به واردکننده گندم تبدیل شدیم و واردات نیز بتدریج افزایش یافت. علت این موضوع چه بود؟

برای پاسخ به این پرسش باید کمی به قبل بازگردیم و آمار را بررسی کنیم. براین اساس ما در سال 82، 733 هزار تن، در سال 83، 170 هزار تن و در سال 84، 105 هزار تن واردات گندم داشتیم. نگاهی به این آمار بخوبی نشان می دهد که رقم واردات گندم بتدریج رو به کاهش بوده است و بنابراین ما در سال 82 و 83 و 84 تقریبا به خودکفایی در تولید گندم رسیده بودیم و سهم واردات بشدت کاهش یافته بود، اما این که چرا این خودکفایی پایدار نماند و باز ما به واردکننده گندم تبدیل شدیم علتش یکسری مسائل فنی بوده که ریشه در بی توجهی ها دارد.

از نظر من سه علت اصلی برای از دست دادن این توفیق در کشور نقش داشته است. وقتی به ماهیت این علل وارد شویم خواهیم دید که برخی از این علل شاید فنی باشد، اما ریشه اصلی، در بی توجهی یا کم توجهی مدیریت ها خلاصه می شود که ما باید از آن درس بگیریم و درست بخش کشاورزی را مدیریت کنیم. یکی از این علت ها، افزایش سطح زیرکشت گندم در کشور بوده است. براین اساس سطح زیرکشت گندم کشور در سال های اوایل 80 هیچ گاه بیش از دو میلیون و 200 هزار هکتار نبود، اما این سطح زیرکشت، بعدا و در سال های متمادی به حدود 2.7 میلیون هکتار افزایش پیدا کرد. به این ترتیب تعادل کشاورزی کشور به هم خورد. در همین حال محصول جایگزینی هم که ما پیش بینی کرده بودیم، به تناوب به جای گندم کاشته شود نیز عملیاتی نشد و در مجموع باعث شد تولید گندم کشور کاهش یابد.متاسفانه این کار تا به آنجا پیش رفت که سال به سال نیاز ما به واردات گندم بیشتر و بیشتر شد تاجایی که الان بدون در نظر گرفتن واردات، تامین نیاز کشور و بخصوص ذخیره سازی آن متصور نیست.

جالب است، معمولا تلقی غالب این است که افزایش سطح زیر کشت یک محصول طبیعتا باید به افزایش تولید آن محصول منجر شود. اما شما برعکس آن را می فرمایید. چرا رشد سطح زیرکشت گندم به رشد تولید آن منجر نشده است؟

به نکته خوبی اشاره کردید. توجه داشته باشید که افزایش سطح زیرکشت لاجرم به رشد تولید منجر نخواهدشد. تحقق این رشد به عوامل دیگری بستگی داردکه یکی از مهم ترین آن میزان محصول در واحد هکتار است. یعنی باید محصول شما رشد داشته باشد. از سوی دیگر شما در علم کشاورزی یک اصلی دارید به نام تناوب. تناوب در زبان ساده به معنی این است که روی زمین کشاورزی چند سال پی در پی نمی توان یک محصول کاشت. بلکه باید در بازه زمانی مناسب وبه تناوب محصولات مختلفی را روی زمین کاشت.

این امر یک استدلال و دلیل علمی واضح دارد. محصولات کشاورزی متناسب با خصوصیات فیزیولوژیکی شان باید یک ترکیب مناسبی در کاشت داشته باشند. شما اگر محصولی را مرتب پشت سر هم بکارید، این اقدام خاک را مستعد آسیب کرده و در آن عوامل بیماری زایی طغیان می کند و تعادل تولید به هم می خورد. به همین دلیل ما در کشاورزی با تناوب صحبت می کنیم و می گوییم نباید یک محصول کشاورزی را چند سال پشت سرهم روی یک زمین کاشت. در نهایت این که این افزایش سطح زیر کشت گندم چون با رعایت اصل تناوب همراه نبود به نظر من باعث شد که ترکیب منطقی کشت محصولات به هم خورده و تولید گندم کشور نیز از این محل آسیب دید و کاهش یافت.

و عارضه سوم؟

مورد بعدی که عارضه سوم درکاهش تولید گندم، بعد از عدم رعایت تناوب محسوب می شود، بی توجهی به مسائل فنی است. مصداق بارز این رعایت نشدن را می توان در موضوع توزیع و مصرف کود در اراضی کشاورزی مشاهده کرد. ما در فاصله سال های 82 تا 85 و تا حدودی 86، نزدیک به چهار میلیون تن و گاهی بالای چهار میلیون تن کود مصرف کردیم و این کود در اراضی کشاورزی مصرف می شد. اما در سال های اخیر یعنی دقیقا در فاصله سال های 89 تا 92 توزیع و مصرف کود در اراضی کشاورزی ایران به کمتر از دو میلیون تن رسیده است. یعنی مصرف کود کشاورزی تقریبا نصف شده است. از نقطه نظر فنی، رابطه مصرف کود با میزان تولید محصولات کشاورزی کاملا تعریف شده است. یعنی شما هرچه کود کمتری برای باروری بهتر زمین کشاورزی و تولید محصول استفاده کنید، مثل این است که به زمین و محصول غذا نرسیده و وقتی به این دو بخش غذا نرسیده باشد، روشن است که خودبه خود تولید و رشد تولید کشاورزی هم اتفاق نمی افتد. بنابراین وقتی عرضه کود کم شده، ما باید آماده باشیم که میزان تولید گندم هم کم شود.این یک امر بدیهی وساده است.

چرا توزیع ومصرف کود در بخش کشاورزی کم شده است؟

دقیقا نمی دانم. باید از خودشان بپرسید. لابد مسئولان پیگیری نکرده اند. مصرف کود کشاورزی در سال های 91 و 92 به حدود 1.7 میلیون تن رسیده بوده به جای 3.5 تا چهار میلیون تنی که اراضی کشاورزی ایران نیاز دارد. این چنین است که کاهش رشد تولید گندم و افزایش واردات ریشه در مسائل تناوبی و هم ریشه در مسائل فنی دارد. البته یک مقداری هم مسائل اقتصادی در این امر نقش دارد.

اتفاقا پرسش بعدی همین بود. الان کشاورزان به قیمت تعیین شده برای خرید تضمینی گندم اعتراض دارند و آن را کم می دانند. در نهایت نیز دولت مقرر کرد تدابیری برای اضافه پرداخت به کشاورزان در نظر بگیرد. نقش این عامل درکاهش رشد تولید گندم چقدر بود؟

این عامل نیز نقش خودش را داشته و دارد. به طوری که همیشه تعیین قیمت های خرید تضمینی کمتر از نرخ تورم در رشد تولید این محصول تاثیرگذار بوده است. اما دولت قبل چند سال قیمت تضمینی گندم را بسیار کمتر از نرخ تورم تعیین کرد و این اقدام انگیزه را برای کشاورزان در تولید گندم از بین برد و آنان را واداشت رو به کشت های دیگری بیاورند که چندان برای کشور مهم نبود یا اولویت نداشت.اگر بخواهم مروری برقیمت خرید تضمینی گندم درسال های گذشته بکنم بیشتر با موضوع آشنا خواهید شد. قیمت خرید تضمینی گندم در سال 89، 330تومان، در سال 90، 360 تومان و در سال 91، 395 تومان بوده است. توجه کنید که این قیمت ها حتی رشدی متناسب با کمتر از نصف تورم سالانه را هم نداشته است. این چنین شد که در سال 92 دولت مجبور شد طی دو مصوبه، قیمت تضمینی خرید گندم را بالا ببرد. این است که قیمت خرید تضمینی طی این سال ها مورد بی توجهی بوده است. البته این موضوع فقط درباره محصول گندم نبوده بلکه سایر محصولات اساسی کشاورزی رانیز شامل می شده است. مثلا قیمت خرید تضمینی جو در سال های 88 و 89 ثابت بوده و در سال 90 فقط حدود 6 درصد بالا رفته است. در نتیجه این قیمت ها انگیزه ای برای کشاورز برای تولید بیشتر ایجاد نکرده است. البته توجه داشته باشید که من نمی گویم افزایش قیمت خرید تضمینی همه چیز را حل می کند. خیر! قیمت فقط یک وجه ماجراست و تاثیر آن در کنار سایر عوامل شکل می گیرد، اما به هر حال قیمت تضمینی هم یک شاخص انتخاب است برای کشاورز که از زمینش مراقبت کند و انگیزه بیشتر برای کار و تلاش داشته باشد، اما وقتی ملغمه ای از عوامل فنی و اقتصادی دست به دست هم می دهند، نتیجه اش همین می شود که می بینید.

حالا شما برای اصلاح این وضع، چه طرحی دارید؟ اقداماتی که تاکنون انجام داده اید، چیست؟

مهم ترین اقدام ما در این خصوص این است که ما یک طرح جامعی برای افزایش تولید گندم و اصلاح مولفه های موثر در رشد تولید آن تهیه کرده ایم. در این راستا حدود هفت ماه با صاحبنظران و متخصصان جهانی مشورت کردیم و طرحی را برای افزایش تولید پایدار گندم وضع کردیم. امیدواریم که با اجرای این طرح، مشکلات و موانع مربوط به رشد تولیدگندم در کشور حل شود. تکیه این طرح بر کاهش سطح زیر کشت گندم است. با توجه به همان عواملی که در پرسش قبلی به آن پاسخ دادم.

در این راستا قرار است سطح زیرکشت گندم به چقدر برسد؟

قرار است سطح زیرکشت ظرف ده سال به کمتر از دو میلیون هکتار برسد. البته با تکیه بر افزایش عملکرد تولید در واحد هکتار. یعنی در فضای کمتر محصول بیشتری تولید شود.

تولید محصول از چقدر به چقدر خواهد رسید؟

حالا ممکن است لازم نباشد این ارقام را الان به شما منعکس کنم. چون فعلا طرح اعلام رسمی نشده و ممکن است بیان این جزئیات از طرف من اخلاقی نباشد.اما خیلی تیتروار بگویم عملکرد تولید گندم در سال 97 قرار است به حدود 4500 کیلو در واحد هکتار برسد.

الان این تولید چقدر است؟

الان برآورد ما در این خصوص، حدود 2500 کیلوگرم است. البته این رقم متعلق به کشت گندم آبی است. اما در بخش گندم دیم پیش بینی ما این است که تولید از حدود 700 کیلوگرم فعلی به 1200 کیلوگرم برسد. در این راستا هم مشورت هایی با مراکز تحقیقاتی بین المللی درباره به تولید گندم چه آبی و چه دیم کرده ایم و محققان این مراکز دو سه بار به ایران آمده اند و جلسه گذاشته ایم. در مجموع هم پس از پایان مذاکرات یک پروتکل و سند همکاری برای این که از تجربه و دانش آنها هم بهره مند شویم، با اینها امضا و توافق کرده ایم که امیدواریم موجبات عملیاتی شدنش فراهم شود. یعنی غیر از همکاران داخلی که ان شاء الله کمک وافری به ما خواهند کرد، ما از ظرفیت های بین المللی هم می خواهیم استفاده کنیم تا در نهایت کاری که درباره کشاورزی صورت می گیرد کاری اساسی و از آن مهم تر مطالعه شده باشد.

طی این طرح ما تا چند سال آِینده می توانیم امیدوار باشیم که کشور از واردات گندم بی نیاز شود؟

خواهش می کنم شما بیش از این در این باره سوال نکنید. چون فعلا طرح تصویب نشده و در هیات وزیران در دست بررسی است. البته این طرح در وزارتخانه ما مورد توافق است، اما باید به تصویب نهایی دولت برسد.

پس هنوز چشم انداز زمانی برای خودکفایی گندم قابل اعلام نیست.

این چشم انداز برای ما روشن است. اما همان گونه که عرض کردم. این طرح چون باید در مراجع قانونی به تصویب برسد، اعلام جزئیاتش جایز نیست. اما همین قدر بدانید این طرح در راستای اقتصاد مقاومتی تدوین شده است؛ برای کاهش واردات و تقویت بنیه داخلی. در واقع بند بند اقتصاد مقاومتی را که به دستور مقام معظم رهبری عملیاتی شده محقق می سازد. ما تقریبا هشت ماه کار فشرده داخلی و خارجی روی این طرح انجام داده ایم و به اینجا رسیدیم.

آیا این طرح در مورد دیگر محصولات استراتژیک کشاورزی مانند شکر و دانه های روغنی نیز تهیه شده است؟

این طرح برای هر محصول کشاورزی که واردکننده آن هستیم و تولید مطابق نیاز کشور نیست، تهیه شده است. باز هم تاکید می کنم چون مراحل قانونی تصویب طرح هنوز طی نشده، اجازه بدهید تا چیز بیشتری درباره اش نگویم. البته طرح وزارتخانه مصوب است و چیز چندان محرمانه ای نیست، اما اخلاقا نباید گفته شود.

چالش بزرگ و تعیین کننده ای که امروز در بخش کشاورزی ما وجود دارد، چالش آب است. درحال حاضر راندمان تولید محصول کشاورزی به ازای آب مصرفی در چه وضعی است و برنامه های شما برای بهبود آن راندمان چیست؟

این طرح هایی که عرض کردم، همگی برای کمک به مدیریت تقاضای آب نیز هست. چون عرض کردم که طرح ها، طرح جامع است و همه مسائل به طور پایدار در آن دیده شده است. در حال حاضر حدود 900 گرم مجموعه تولیدات ما از مصرف هر متر مکعب آب است. اما چون محصولات کشاورزی ترکیبات مختلفی در تولیدشان است، مقدار مصرف آب آن فرق می کند. مثلا ذرت علوفه ای به میزان 60 تن در هکتار تولید می شود اما چغندر 45 تن ریشه تولید می کند. بنابراین سیاستی که ما در پیش گرفتیم این است که مصرف آب برای تمام محصولات کشاورزی به یک سطح متعادلی به ازای نوع خاص آن محصول برسد. مثلا برای محصول گندم طبق پیش بینی ها در ظرف چهار، پنج سال آینده باید تولید یک کیلوگرم گندم به ازای مصرف هر مترمکعب آب باشد. تولید شکر نیز به ازای مصرف هر متر مکعب آب باید به 90 گرم برسد. بقیه محصولات هم همین حدود است و اعداد و ارقام خاص خود را دارد.

معدل تولید محصول کشاورزی به ازای مصرف هر متر مکعب آب در دنیا چقدر است؟

معدل دنیا حدود 6/1 کیلوگرم محصول است. ما تقریبا 500 گرم کمتر از دنیا هستیم. اما این میانگین را نمی شود ملاک قرار داد. اگر ما فقط سیب زمینی یا چغندر تولید می کردیم، این عدد مصرف آب خیلی بالاست. چون این محصولات فقط یک حجم دارد اما پروتئین ندارد. اما وقتی غله یا دانه تولید می کنیم، این عملکرد پایین می آید و مثلا درباره گندم به سه تن گندم می رسد، در نتیجه این نسبت خیلی کم می شود. بنابراین وقتی میانگین تولید محصول در مقایسه با آب مصرفی مان با دنیا را مقایسه می کنیم، باید آن ترکیب را هم مورد توجه قرار دهیم.

بتازگی طرحی درسطح وزارت جهاد کشاورزی به نام طرح نکاشت مطرح شد که خیلی هم سر و صدا کرد. این طرح چیست و علت مطرح شدن آن چه بوده است؟

آن طرح که البته سرانجام تصویب نشد. رئوس آن، این بود که با توجه به بحران دریاچه ارومیه و خشک شدن آن، دولت قول داده بود که به کنترل این بحران و افت شدیدی که سطح آب آن داشت، به راه های مختلف کمک کند. یکی از پیشنهادهایی که در ستاد احیای این دریاچه مطرح شد این بود که کشاورزان منطقه ای در حد حوضه زرینه رود، فقط محصولات زراعی را به مدت یک سال نکارند تا آب مصرف نشده در کشت آن سال به دریاچه ریخته شده و کمک کنند تا این دریاچه یک جانی بگیرد. یعنی بحث نکاشت یکساله محصولات کشاورزی در حد محدودی پیشنهاد شده بود. پیشنهاد گروه بررسی کننده کمیته ملی احیای دریاچه ارومیه این بود که کمکی بکنند که افت آب این دریاچه در این حد استمرار پیدا نکند. اما به علت ابعاد اجتماعی، سیاسی و نظرات مختلفی که مطرح شد، طرح نکاشت فعلا منتفی و فقط قرار شد، بجای کشت چغندر، گندم کشت شود و دولت مابه التفاوت قیمت این دو محصول را به مردم و کارخانجات بدهد. تا کمی در مصرف آب صرفه جویی شود. چون مصرف آب گندم خیلی کمتر از چغندر قند است.

شما آیا برنامه هایی برای جابجایی الگوی کشت محصولات کشاورزی در کشور دارید؟

ما در قالب طرح های ترکیب کشت محصولات، چند سیاست مختلف را پیش بینی کرده ایم. اول این که نظر کشاورزان هم درکشت برخی محصولات کشاورزی جلب شود. دیگر این است که با همکاری کشاورزان و سیاست های حمایتی که دولت درپیش خواهد گرفت، کشت برخی محصولات، منطقه ای و متمرکز شود تا هر کشتی در هر منطقه ای انجام نشده و هر کشت مطابق باامکانات منطقه ای خاص انجام شود. مثلا دراین راستا قرار است که کشت برنج فقط در نوار ساحلی شمال تمرکز پیدا کند و به علت آب زیادی که این کشت مصرف می کند، در بقیه نقاط کشور مصرف آب آن نسبت به راندمان تولیدی که دارد، به صلاح کشور نیست.

مورد بعدی که دراین راستا پیش بینی شده، این است که کشت چغندر قند به کشت پاییزه، البته در مناطقی که امکان پذیر است، به خاطر این که این محصول از آب باران بیشتر استفاده بکند و در فضای خنک تری کشت شود، منتقل گردد. این هم یک مورد جابه جایی برای صرفه جویی آب است.

در کنار اینها بعضی فناوری های دیگرهم هست که در جهت بهبود کمی وکیفی کشت مورد استفاده قرار خواهد گرفت مثل ترویج کشت اقلام زودرس کشاورزی. یعنی گروه محصولاتی که طول مدت زمان رشدشان کمتر است مثل ذرت میان رس و زودرس.

بعضی فناوری ها مانند کشت نشایی هم که در راستای آن به جای این که بذر را در زمین بکاریم، نشا را ببریم و با یک ماه تأخیرکشت کنیم، نیز مد نظر است. استفاده از این روش یک ماه صرفه جویی در زمان کشت محصول در پی دارد و یک گیاه آماده تحویل می دهد. اقدام دیگر نیز این است که کمک کنیم سبزی کاری در محیط های کنترل شده مثل گلخانه ها که مصرف آب کمتری داشته باشد، انجام شود. این چنین است که تغییر و جابه جایی الگوی کشت یک مجموعه بزرگی است و اجازه بدهید بیشتر از این در این باره توضیح ندهم.

سیدعلی دوستی موسوی

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین