کد خبر: ۲۲۱۱۷۳
تاریخ انتشار:

تعبیر حاتمی‌کیا از مین‌گذاری‌ها

ابراهیم حاتمی‌کیا در جدیدترین اظهار نظر درباره سینمای دفاع مقدس و دلایل‌اش برای ساختن فیلم «چ» سخن گفت.

به گزارش بولتن نیوز، این کارگردان سینما درباره اینکه چرا به سراغ فیلم «چ» و شخصیت شهید چمران رفته است، بیان کرد: مدت‌ها بود درباره شخصیتی که واقعی است و مردم آن را می‌شناسند، می‌خواستم صحبت کنم، فکر می‌کردم و در پی آن بودم که کدام شخصیت‌ها در این زمان بهتر جواب می‌دهد و در این میان، چمران بیشترین بازخورد را برای خودم دارد.

این کارگردان که شامگاه جمعه (28شهریورماه) در برنامه تلویزیونی «هفت» حضور داشت، ادامه داد: چمران چند بُعد دارد، آدمی که عالم به علم روز است، عارف و چریک است و بابت کاری که در آن عدالت باشد می‌جنگد. او کسی است که در سیستم تا وزارت می‌رود، نماینده مجلس می‌شود، وارد عالم سیاست می‌شود و هیچ کدام را حرام ندانست و هر جا احساس کرده که باید وارد شود، خدمت کرده است.

او افزود: هنگامی که این رنگ‌ها را کنار هم می‌گذارم، می‌بینم حداقل برای من جذاب بوده که درباره چمران و همه این صفاتش که با هم یکجا داشته، صحبت کنم. البته ادعا نمی‌کنم که فیلم «چ» می‌تواند همه این‌ها را با هم جواب بدهد زیرا بخشی از فیلم که در تلویزیون و برخی جاها پخش شد تنها مربوط به بخش‌های عرفانی چمران بود. واقعا سخت است که درباره سختی شخصیت چمران و همه ویژگی‌هایش صحبت کرد. سخت است که در سینما درباره مردی که در خلوت و جلوت همه این صفات را دارد، صحبت شود. پیچ تندی است که هم درباره خلوت صحبت کنیم و هم فعالیت‌های بیرونی چمران.

حاتمی‌کیا با بیان اینکه شخصیت چمران کاریزماتیک است، بیان کرد: او در عین حال درون‌گراست و من تا حدی که در توانم بود توانستم از او بگویم.

کارگردان فیلم «چ» در پاسخ به اضطراب و دلهره‌ای که در ساخت این فیلم می‌توانست در سینمای ایران داشته باشد، گفت: به همین دلیل است که ساخت چمران آنقدر طول کشید، زیرا بسیار سخت بود و بارها به خودم می‌گفتم که آیا درست در می‌آید؟ آیا این همان چیزی که باید از آن صحبت کنم؟ هر کس که به زعم خود با او خاطره‌ای داشت مرا به وحشت می‌انداخت که نکند خدایی ناکرده آن عده را سرخورده یا عصبانی کنم.

او تصریح کرد: با اینکه این فیلمنامه را نوشته بودم دنبال بهانه بودم تا آن را نسازم زیرا هر چه که سن بالاتر می‌رود بالاخره آدم محافظه‌کارتر می‌شود.

حاتمی‌کیا همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه به نظر می‌رسد در فیلم «چ» حاتمی‌کیا منظورش به ظاهر شهید چمران است اما در اصل فراتر از این است و افقی را برای آینده یک جریان ترسیم می‌کند؟ توضیح داد: زمانی که این صحبت را می‌کنید مسأله پیچیده می‌شود. زمانی که فیلم «دیده‌بان» را ساختم وحشت می‌کردم و با خودم می‌گفتم این قصه دیده‌بان من است یا به تعبیری این جبهه‌ای است که من باز کردم. جبهه‌ای تصویری با مختصات منِ حاتمی کیا است، نه به معنای آنکه افتخار کنم و خودم را بالا بگیرم از باب اینکه هیچ‌کس نمی‌تواند این کار را بکند این را می‌گویم، زیرا هر کس که درباره موضوعی صحبت می‌کند از منظر و زاویه خودش بیان می‌کند.

کارگردان فیلم «به رنگ ارغوان» افزود: اگر علی حاتمی می‌خواست از جنگ بگوید یک چیز دیگر می‌گفت. خالق چمران فیلم «چ» من هستم. چیزهایی که برای من مسئله است را پررنگ‌تر می‌کنم در برخی از جاها که برایم مسئله‌ای نیست از آن می‌گذرم و برایش یک سری استدلال دارم. منطق‌هایی برایش می‌آورم و می‌گویم به این دلایل آن‌ها را گفتم.

او اضافه کرد: چطور می‌شود که من از زندگی 50 ساله آقای چمران 48 ساعتش را می‌گویم؟ نه اینکه بگویم بقیه زندگی او جای گفتن ندارد، بلکه امیدوارم بقیه هم درباره مابقی آن بهترین حرف‌ها را بگویند، اما برای من این نقطه حساسی بود که احساس می‌کردم جایی که دو نیروی ایرانی شاخ به شاخ شده‌اند و هر دو هم می‌گویند ما سهمی از انقلاب داریم، پیاده شود.

حاتمی‌کیا درباره اینکه آیا هنوز فرزند زمانه خودش هست، توضیح داد: اگر می‌خواهید این جمله را به مفهوم فضیلت بگویید سعی‌ من این است و اگر این قطب‌نما را از من بگیرند که به قصد این نباشم و حرفی را بزنم که اگر گوشه تاریکی در جامعه وجود دارد، را بازتاب ندهد، برایم حضور در آن رشته (دفاع مقدس) حرام است. اعتقاد من این است شاید آن مشکل سینمای ما از روزی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند.

کارگردان فیلم «آژانس شیشه‌ای» ادامه داد: این کار به دلایل مختلف مشکل ممیزی‌ها، کوته‌بینی‌ها و سختگیری‌ها مطرح شد و نتیجه آن این شد که منِ فیلمساز از آنچه که جامعه به آن احتیاج داشت فاصله گرفتم. آنقدر در این مسیر مین کار شد که گفتیم بهتر است عطایش را به لقایش ببخشیم و رفتیم به سمت سینمایی که هنگامی آن را نگاه می‌کنیم می‌گوییم این سینما چه نسبتی با ما دارد.

او همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه سینمای امروز با دیدگاه حاتمی‌کیا چه نسبتی دارد، پاسخ داد: خیلی غم‌انگیز است زمانی که من به جشنواره فیلم فجر می‌روم و حاصل سینمای ایران را به صورت کارنامه می‌بینم. احساس می‌کنم که انگار یک سیاره دیگر است. اینکه من مسائل روز، مشکلات زن و شوهر و بچه را بگویم بحثی نیست، ما افق و حرفی برای گفتن داشتیم. بعد می‌گویند چرا ملت به سینما نمی‌روند؟ مردم باید چه چیزی را در سینما ببینند که با آن ارتباط برقرار کنند.

حاتمی‌کیا اضافه کرد: منظورم این نیست که در فیلم، مشکلات مردم را به خودشان بگوییم این یعنی حرف اجتماعی زدن و البته به جایش درست است، آینه گرفتن این‌جوری هم مفهومی ندارد، من صرفا آینه نمی‌گیرم. من هنرمندم و تعریفی را تبدیل به آنچه که باید بگویم می‌کنم. ما در یک دهه در بیان سینما، آرمان‌ها داشتیم. مسئله‌ای به نام عرفان و حضورش در سینما را مطرح کردیم. می‌جنگیدیم برای آنکه وارد حضور در آن بحث شویم که آیا می‌توانیم آن را وارد سینما کنیم یا نه. در این زمینه و اینکه نباید این اتفاق بیفتد یا نیفتد بحث‌های بسیاری شد.

این کارگردان تصریح کرد: مسئله این است که قرار بود در سینما سربازانی باشند تا آنچه که مردم فکر می‌کنند و مسئله جامعه‌شان است را بیان کنند، نترسند، اصرار و مداومت کنند تا آینده بهتری داشته باشیم که معمولا این اتفاق در سینما رخ نمی‌دهد.

او اظهار کرد: هنگامی که یک منتقد سینما به محض اینکه جنگ هشت ساله تمام شده است می‌گوید جنگ دیگر تمام شده و حرف‌های عادی بزنیم، هنوز نمی‌فهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه هشت سال درگیر بوده است. باید با چنین آدمی چه بکنم؟ کاری می‌کنند که به نظر، من فیلمساز، کهنه‌ای می‌آیم. یادم می‌آید بعد از فیلم «مهاجر»، «وصل نیکان» را ساختم، می‌گفتند دیگر بس کنید وارد بحث جامعه شوید. تو متوجه نیستی راجع به چه چیزی صحبت می‌کنی؟! بیست و چند سال از جنگ می‌گذرد و حالا می‌گوییم اگر این ماجراها و هویت‌یابی‌ها نبود مملکت چه می‌شد؟

حاتمی کیا در ادامه فیلمسازان در ایران را به سه گونه تقسیم کرد و گفت: یک عده سینمای بدنه‌اند و دکانشان است و خیلی هم خوب است و تکنسین هستند و جریان دیگری هستند که سینمای جشنواره‌ای و روشنفکری است که نگاهی دارد که قرار است مخاطب آن سوی آب را تحت تاثیر قرار دهد و دیگر سینمای ملی و بومی است که با درد وارد این حوزه شده است. آقای کمال تبریزی که از دیوار سفارت امریکا برای فیلمبرداری کردن آن روز‌ها بالا رفت مسئله داشت که به سینما آمده است و من قصدم این بود که بروم بجنگم و فکر می‌کردم در این جامعه من هم باید سهم خودم را از این ماجرا بدهم و در جایی احساس کردم که من با فیلم می‌توانم این حرف‌ها را بزنم و آنچه که در دوران حضور در جنگ از آن‌ها حیرت کردم را در فیلم تصویر کنم.

وی ادامه داد: این نوع فیلمساز که مسئله جامعه هم دارد و مشکل و حرف برای گفتن دارد همیشه بین این دو جناح له می‌شود. در بین دوگونه اول فیلمسازی، فیلمسازی است که وقت و حوصله می‌برد و سینمایی که اتفاقا باید نوک پیکان برای جامعه خودمان باشد این نوع سینما است که باید برای گفتن یک سری حرف‌ها مصونیت داشته باشند و حوصله می‌طلبد و جریان سیاست گذار باید برای آن‌ها حوصله می‌کردند و وقت می‌دادند تا این‌ها می‌توانستند حرف بزنند. در حالی که الان در این جامعه فیلم فاخر تعبیر متلک پیدا کرده است. این نوع فیلمسازی باید وقت ببرد و سیستم و بخش خصوصی باید به آن کمک کند و من به عنوان فیلمسازی که خود را جز این طبقه می‌دانم باید فیلمی را بگویم که مردم با آن ارتباط برقرارمی کنند و بتوانند درکش کنند و این شاخه سینما متاسفانه در حال حاضر ضعیف‌ترین شرایط را در حیات خود در سینما دارد.

حاتمی کیا ادامه داد: بالای سه دهه است که کار می‌کنم و ادعا دارم که قصدم این بوده است که تغییری ایجاد کنم. کشوری انقلاب کرده و ایده و آرمان‌هایی دارد که به اراده ملی اتفاق افتاده است و حالا من باید از آن اراده صحبت کنم. جریاناتی چون جنگ و جهاد سازندگی پیش می‌آید و موانعی که پیش روی ما برای این قرار می‌گیرد. بنابراین برای گفتن این‌ها من باید شجاعت داشته باشم و حوصله داشته باشم و برای آنچه که می‌خواهم بجنگم. اما این نوع فیلمسازی، فیلمساز‌ها و آدمهایی را می‌طلبد که بر آنچه که می‌خواهند بگویند مقاومت کنند و نپذیرند هر عللی را که جهتشان را عوض کند.

این کارگردان افزود: در سینمای دفاع مقدس ما چرا باید فیلم شیار ۱۴۳ بیاید و واکنش مردم این گونه شود. شیار ۱۴۳ اصلا حرف تازه‌ای نبود اما چه می‌شود که به یک باره لایه کنار می‌رود و چه می‌شود که در جشنواره نسبت به این نوع نگاه‌ها یک نوع غریبگی وجود دارد. حرف از این است که چرا این جو علیه ما راه افتاده و ما به عنوان فیلمساز ترسیدیم و و من چرا به این سینما آمده‌ام؟ من فیلمساز سینما جنگ آمده‌ام حرفی از فضای بچه‌های جنگ بزنم. من نمی‌گویم که فیلم تفنگی و درگیری جنگی بسازیم. از میان فیلم‌هایی که ساخته‌ام نیز درکدام فیلم تفنگ زیاد وجود دارد جز یک فیلم دیده‌بان ومهاجر که پس از آن فیلم‌های بعدی من اصلا تفنگ در آن وجود ندارد بلکه جامعه را مطرح می‌کنم. فیلم آژانس شیشه‌ای و بوی پیراهن یوسف، جامعه است که مسئله روز را مطرح می‌کنم و ازنسل آن و ازنسلی که با انقلاب شکل گرفته است حرف می‌زنم. آن نسلی که اگر ما نگوییم بچه‌هایمان با آن‌ها غریبه می‌شوند.

وی گفت: نسل فیلمسازانی که از جنگ آمده‌اند و این فضا‌ها را دیده‌اند باید از این فضا حرف بزنند نه اینکه بروند کهنه شوند و از گذشته بگویند. نه این گونه بلکه از باب اینکه من حرف‌هایی دارم که متعلق به زمانه من است و بحث روز است و و این موضوعات را در آن‌ها می‌شود پیدا کنم. و آنچه که در حال گفتن آن هستم، گربه‌ای که ساخته شده است و الان نیز درونش مسئله است که چه در جهان کلی و چه خاور میانه برای گفتن هویت و حرف دارد و آن هویت از بچه‌های در جنگ و از آن فضا شکل گرفته است و آن فضا قرار بود که بخشی از آن آقای ظریف شود که کار خود را انجام دهد و بخشی از آن نیز من فیلمساز شوم که کار خود را انجام دهم و با آن هویت حرف بزنم و این رخ نداده است و بچه‌های فیلمسازی که در عالم جنگ بودند پای این کار نایستادند و نجنگیدند و حوصله و تحقیق نکردند.

حاتمی کیا بیان کرد: اخیرا در مورد صدام بحث بود و قدرت صدام و کاری که کرده بود و اتفاقاتی که در جنگ انجام داده بود و اگر برویم از منظر آن‌ها به ایران نگاه کنیم متوجه می‌شویم که بچه‌های ما در این جنگ چه کرده‌اند، چه فرهنگی رخ داد، چطور می‌شود که مسئول تلویزیونی و سینمایی ما وقت سینمای جنگ که می‌شود غیرت به خرج نمی‌دهد که به بهترین‌ها باید وقت بدهد و به بهترین باید فرصت ساخت بدهد و اینجا که می‌رسد‌ همان قدر که شخص لباس بسیجی پوشیده باشد و چفیه انداخته باشد راحت به آن راه می‌دهند و بخشی از این مسئله نشات گرفته از این است که ما به عنوان فیلمساز جای خالی کرده‌ایم و میدان را خالی کرده‌ایم و جا را به آن‌ها داده‌ایم و بخشی از آن نیز متاسفانه آن نوع سینما که هویت باید داشته باشد است که یک مقدار حرف‌هایش خشونت هم دارد و بوی باروت می‌دهد. حرف نسل انقلاب باروتی است بنابراین وقتی این تحمل را نکنیم که نسل انقلاب و بچه‌های جنگ پوتین به پایشان است و پوتین‌هایشان خاکی است و بر روی موکت‌هایتان جا می‌اندازد و برخی نمی‌توانند این اندازه را تحمل کنند.

این کارگردان در بخشی دیگر از صحبت‌های خود اظهار کرد: عنوانی به اسم واقعیت را خیلی جدی نمی‌گیرم. واقعیت از زوایه نگاه من تعریف می‌شود و کسانی که ادعا می‌کنند که این آب اصل است و این بهترین چیز است و دیگر شک نکنید، من به این‌ها مشکوکم که این گونه حرف می‌زنند. واقعیت این است که شما می‌روید وگرته برداری می‌کنید و یک تکه بر می‌دارید. اینکه شخصی می‌گوید من بر اساس مستنداتی حرف می‌زنم اساسا یک جک است و برای آرام کردن ذهن مخاطب است یا به نوعی رام کردن ذهن مخاطب که این واقعیت رخ داده است. اما چگونه رخ داده است. چمران مگر چه اتفاقی رخ داده بود. چمران چیزی که من از آن خوانده بودم یک بحث مفصلی نبود بلکه درگیر که می‌شوید لای ورقه‌های سفیدش را پیدا می‌کنید و آنجا با القیات تو معنا پیدا می‌کند. اما منظور از واقعیت کدام واقعیت است با چه منظری و تعریفی. بله اتفاقی افتاده است اینجا جنگی رخ داده و ایران پیروز شده است و تاونسته است خرمشهر را پس بگیرد اما وقتی وارد جزییات می‌شوید متوجه می‌شوید که این‌ها متعلق به خودت است.

حاتمی کیا گفت: سینما ورشکسته است و اوضاع بد است و حال یا من باید میان این چرخ دنده‌ها بیافتم و منطق این باشد که حرف‌های پایین تنه‌ای بزنم که ملت به سینما بیایند و سینما گرم شود که وای بر ما و آینده‌مان و یا اینکه کار نداشته باشیم که الان چه اتفاقی می‌افتد و ما مراقب شتران خود و بچه‌هایی که در این حوزه هستند باشیم و حرف‌های خودمان را بزنیم. حرف‌هایی که فکر می‌کردیم مخاطب ندارد اما دارد. فیلم «چ» که الان ویدیو آن آمده است به روستا می‌رود و عشق من این است که آن‌ها فیلم من را ببینند و من می‌دانم که او در تلویزیون خود می‌بیند و من می‌دانم که فیلم من پرده ست، سینماست اما باید ابلاغ کنیم و حرفمان راباید بزنیم وگرنه برای چه به این حوزه آمده‌ایم. دوستان کار خود را برا اینکه سینما متعالی شود انجام دهند اما آنچه که من برای بچه‌های حوزه سینما جنگ، سینمایی که آژانس شیشه‌ای در آن است، سینمایی که لحن شاعرانگی و کمدی دارد و تنها ژانری در سینمای بعد از انقلاب است که هویت و برای خود مختصاتی دارد، را می‌توانیم از آن حرف بزنیم. خیلی حرف برای گفتن داریم وقتی می‌گوییم سینمای دفاع مقدس باید سراز لبنان و جاهای دیگر دربیاوریم و به انواع چیز‌ها حتی حوزه علمی هم وارد شویم ولی آن تفکر وارد می‌شود تفکری که از درون جنگ شکل گرفته است و نیامده است دودوتای زمان جنگ را در نظر بگیرد و به تبع، من معتقدم که باید نگاه نکنیم چرا که این‌ها ما را گمراه می‌کند و خالی بودن سینما‌ها بچه‌های سینما ارزشی را گمراه نکند بلکه حرف خود را بزنید.

وی در پایان گفته‌های خود بیان کرد: من آمده‌ام که حرفی بزنم و حرفی برای گفتن دارم و حامل پیامی هم هستم و این را برای کسانی می‌گویم که بیان می‌کنند سینما پیام نیست. دردی دارم و برای آن درد به سینما آمده‌ام تا حرف خود را بزنم و اگر این را از ما بگیرند من چیزی برای گفتن ندارم وبرای چه باید به سینما بیایم.

منبع: ایسنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین