کد خبر: ۲۲۰۶۰۹
تاریخ انتشار:
باید قدرت ایران در آفریقا و مسیر پیش روی آن را ببینید؛

نبرد ایران در آفریقا برای تبدیل شدن به یزرگترین قدرت منطقه ای

مجله ترومپت: "ایران طرح هایی دارد تا به بزرگترین قدرت منطقه تبدیل شود و در حال توسعه نفوذ خود در شمال آفریقاست." علی رغم اینکه توجه چندانی به این مساله نشده است، اما یکی از مهمترین مسائل کنونی در سطح جهان است.

گروه بین الملل، سردبیر ترومپت، جرالد فلوری در مجله ماه آوریل نوشت: " شمال آفریقا در حال تبدیل شدن به یک صحنه نبرد با مفاهیم دینی بسیار مهم است."‌

به گزارش بولتن نیوز، به نقل از مجله ترومپت، این نبرد به میزان کافی مورد توجه رسانه ها قرار نگرفته است. هر از چندگاه، بحرانی بزرگ مانند مالی برای مدت کوتاهی به سرخط اخبار تبدیل می شود. اما شما چقدر در مورد سودان، نیجر یا جمهوری آفریقای مرکزی می شنوید؟

آقای فلوری نوشت: "ایران طرح هایی دارد تا به بزرگترین قدرت منطقه تبدیل شود و در حال توسعه نفوذ خود در شمال آفریقاست." علی رغم اینکه توجه چندانی به این مساله نشده است، اما یکی از مهمترین مسائل کنونی در سطح جهان است.

فلوری ادامه داد:" ایران تنها کشوری نیست که به آفریقا علاقمند است. آلمان هم گام های محکمی برداشته است. هردوی این قدرتها در حال رقابت هستند تا سهم هرچه بیشتری از آفریقا را به دست آورند."

شما باید قدرت ایران در آفریقا و مسیر پیش روی آن را ببینید.

ردپاهایی در سراسر منطقه

وزارت خارجه آمریکا در گزارش وضعیت کشورها در مساله تروریسم در سال 2012 (Country Reports On terrorism 2012) که در ماه می گذشته منتشر شد نوشت:‌ "حمایت دولت ایران از حزب الله به حدی رسیده است که از دهه 1990 سابقه نداشته است." منابع خبری نیز به این مساله اشاره کرده اند، با مقالاتی مانند "بیرون از ایران، داخل آفریقا: تلاش حزب الله در آفریقا" که در روزنامه صهیونیستی هاآرتص به چاپ رسید .

اما مساله فراتر از حزب الله است. از حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی تا نیروهای شورشی در آفریقای مرکزی، ردپای ایران را می توان در گروه های شبه نظامی این قاره دید.

ایرانیان در حال ارسال محموله های بزرگی از سلاح به آفریقا هستند. شرکت Conflict Armament Research سال گذشته نتیجه یک پژوهش شش ساله در مورد تجارت تسلیحات ایران در نه کشور آفریقایی را منتشر کرد. این سازمان یادآور شد که "تا همین چند وقت پیش اکثر ناظران بین المللی نقش ایران در این بازار را در حد بسیار ناچیز یا صفر می دانستند." اما دیگر این طور نیست. این مقاله نتیجه گرفته است:‌" ردپای ایران در تجارت تسلیحات افریقا گسترده بوده و هست، گرچه طی سالهای اخیر نمایان تر شده است."

گرچه این سازمان عمدتا روی تسلیحات با کالیبر پایین تمرکز کرده است، اما دریافته است که " شواهد روشنی از نقش ایران در تامین حجم  وسیعی از دیگر تسلیحات وجود دارد، از جمله مین، تسلیحات سبک انفجاری، و تسلیحات سنتی بزگتر و مهمات."

ناظران دیگر به تلاش های ایران برای جلب نظر دولت های آفریقایی اشاره می کند. در مقاله ای که عنوانش "آفریقا: جبهه نهایی ایران؟" است، مایکل روبین، پژوهشگر همکار در انستیتو پژوهش های سیاست عمومی آمریکن انترپرایزنوشت:‌"تهران خیلی از 54 کشور آفریقایی را لقمه های چرب و نرمی می پندارد."

وی نوشت: " این دسترسی به طرق مختلفی وجود دارد و مقصود آن اهداف نظامی و دیپلماتیک مشخصی هستند که می توانند دستاوردهای آمریکا در سراسر آفریقا را با چالش مواجه سازند". در مقایسه با روسای جمهور قبلی آمریکا، که در دهه اخیر تنها سه دیدار از کشورهای جنوب صحرای آفریقا داشتند، رییس جمهور سابق ایران محمود احمدی نژاد حداقل سالی یکبار به آفریقا سفر می کرد، و وزرای اصلی ایران نیز به طور متناوب سفر داشتند."

هدف ایران

روبین سه هدف عمده را برای نفوذ ایران به آفریقا برشمرد: کسب حمایت آنها در سازمان بین المللی مانند سازمان ملل، تاسیس یک مجموعه پایگاه های دریایی به منظور توسعه حضور دریایی ایران، و یافتن منابع اورانیوم.

وی تشریح کرد که ایران چگونه به کشورهای آفریقایی که اعضای غیردائم شورای امنیت سازمان ملل هستند یا در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی هستند نزدیک می شود.

در طول سالیان دراز، ایران به آفریقای جنوبی نفت ارزان داده است. در عوض، وقتی آژانس در فوریه 2008 دریافت که ایران با ادامه غنی سازی اورانیوم در حال نقض دو قطعنامه سازمان ملل است، آفریقای جنوبی مانع آن شد که شورای امنیت تحریم های بیشتری بر ایران اعمال کند.

وقتی گابن به یک عضو موقت شورای امنیت تبدیل شد، ایران ارتباطش را با این کشور به سرعت افزایش داد. و گابن از رای خود در شورای امنیت برای حمایت از برنامه هسته ای ایران استفاده کرد.

اما آقای فلوری یک هدف مهمتر را برای تلاشهای ایران برشمرد:‌مواجهه با کشورهای اروپایی، به خصوص بخش تجارت اروپا. وی در مقاله سال 2012 خود که عنوان آن "لیبی و اتیوپی استراتژی نظامی ایران را آشکار می سازند" آقای فلوری توضیح داد که ایران چگونه در حال کسب نفوذ در مدیترانه و دریای سرخ است. چرا؟ وی نوشت:‌" این دو دریا مهمترین مسیر تجاری جهان را از خود عبور می دهند. وی هشدار داد که ایران اروپا را "احتمالا از قدرت مسیر تجاری" تحت فشار قرار خواهد داد.

ایران چه نوع قدرتی دارد؟ اروپا بخشی قابل توجهی از نفت و گاز خود را از خاورمیانه و شمال آفریقا تامین می کند. اکثر این نفت از تنگه هرمز ، کانال سوئز و از طریق خط لوله هایی در سراسر عراق می گذرد. اما خط لوله های لیبی، تونس، الجزایر و مراکش نیز گاز طبیعی را به اروپا حمل می کنند. چند شرکت اروپایی می خواهند طی پروژه ای یک خط لوله گازی از نیجریه به الجزایر بسازند تا اروپا بتواند بیشتر گاز طبیعی خود را از آفریقا بگیرد.

برای متوقف ساختن این تجارت، ایران نیازی بدان ندارد که دولت های کشورهایی که در مسیر خط لوله هستند را در کنترل خود بگیرد. خط لوله ها را می توان به راحتی منهدم کرد. تنگه های باریک آبی را می توان به راحتی با مین ناامن کرد و کاری کرد که عبور کشتی های بیمه شده از آنها بسیار گران شود. اگر ایران بتواند قدرت کافی در این مناطق را کسب کند، هدفی که در حال تلاش برای رسیدن به آن است، می تواند تا حدی اروپا را کنترل کند.

یک نمونه آشکار روسیه است که در زمستان سالهای 2008 و 2009 با بستن شیر گاز خود به سمت اوکراین آن را به زانو در آورد. ایران نیز می تواند به زودی همین قدرت را درقبال اروپا داشته باشد. در سال 2011، حدود 37 درصد از واردات نفت منطقه یورو از طریق کشورهای خاورمیانه ای و افریقایی تامین می شد که در مقابل ایران آسیب پذیر بودند. در همین زمان، یک چهارم وارادات گاز منطقه یورو از این مناطق تامین می شد یا از آنها می گذشت. با کنترل این مناطق، ایران می تواند بخش بزرگتری از جریان گاز طبیعی اروپا نسبت به روسیه را قطع کند.

وقتی کشورهای جنوب اروپا را به تنهایی مورد بررسی قرار دهیم، تصویر بدتر و بدتر می شود. در اسپانیا، 54 درصد از نفت خام و 77 درصد از واردات گاز تحت تهدید ایران هستند. در ایتالیا، 48 درصد نفت و 46 درصد گاز همین وضعیت را دارد. ( چندین سال پیش، قبل از اینکه تولید نفت و گاز لیبی قطع شود، این وابستگی حتی بیشتر هم بود.)

ایران گستره اقدامات خود را افزایش می دهد و روابط خوبی با کشورهای آفریقایی برقرار می کند تا توانایی خود برای تحت فشار قرار دادن اروپا را بیشتر افزایش دهد. این یک بازی است که بخشی از آن توسط سرویس مخفی ایران انجام می شود. تمام حقایق به راحتی در دسترس ما نیستند. اما ایران مطمئنا یک شبکه گسترده در سراسر آفریقا دارد. آنها مطمئنا قادر به عقب راندن نفوذ اروپا در قاره و تهدید دسترسی غرب به ثروت مواد خام آفریقا هستند.

حزب الله

حزب الله یکی از مهمترین ابزارهای ایران در این نبرد است. این گروه شیعی در سراسر جهان فعال است، اما حضور ویژه ای در شمال آفریقا دارد. در یک قرن گذشته، تعدادی زیادی از مسلمانان شیعه از لبنان به این منطقه مهاجرت کردند. اکنون صدهاهزار نفر از آنها در آنجا زندگی می کنند، که زمینه بسیار خوبی برای فعالیت حزب الله فراهم کرده است.

امروز، شمال غرب آفریقا یک منبع تامین مالی بسیار مهم است. حزب الله کمک های مالی طرفداران شیعه خود را جذب می کند و نیز از طریق تجارت الماس و در بعضی موارد تجارت های قانونی درآمد کسب می کند.

هنوز مانده است که قابلیت های کامل حزب الله در آفریقا را ببینیم. این افراد دارایی هایی هستند که ایران هروقت بخواهد می تواند از آنها کمک بگیرد. حزب الله با همکاری دیگر گروه ها می تواند کاری فراتر انجام دهد. این گروه پتانسیل بی ثبات کردن کشورها را دارد.

بازی بزرگ جدید

صد سال پیش، بریتانیا و روسیه با یکدیگر بر سر کنترل آسیای مرکزی می جنگیدند که این نبرد "بازی بزرگ" نام گرفته است. جایزه این بازی کسب دسترسی زمینی به هند، قراردادهای تجاری وسیع و دسترسی به تمام منابع قابل استخراج بود.

امروز، بعضی ها از استعمار جدید آفریقا سخن می گویند. اما این عبارت خیلی دقیق نیست. با توجه به حضور اروپا، آنها در حال ارسال هزاران مهاجر نیستند تا بر قاره حکمرانی کنند. بلکه ما داریم یک بازی بزرگ جدید می بینیم.

اروپا به منابع آفریقا نیاز دارد. ایران می خواهد دسترسی اروپا به این منابع را قطع کند، حتی برای مدتی کوتاه. بنابراین آلمان به دولت های دوست تسلیحات می دهد تا با اسلام گرایان بجنگند. فرانسه، دوست آلمان نیز همچنان به مستعمرات سابق خود توجه زیادی دارد و پایگاه های نظامی خود را حفظ می کند و حتی از کودتاها حمایت می کند.

آلمان نیز در حال آماده شدن برای مواجهه با ایران در حال یافتن دوست است، و پایگاه هایی که بتواند با کمک آنها ایران را به عقب براند.

در همین حال، ایران در میان کشورهایی که غرب آنها را رد کرده یا نادیده گرفته به دنبال دوست می گردد. این کشور برای دوستان خود تسلیحات می فرستد در حالی که تلاش دارد کشورهای مورد حمایت اروپا را تضعیف کند.

آخرین قسمت از سفر دانیال، اصحاح 11، آیه 40 در مورد یک نبرد بین "پادشاه شمال" و "پادشاه جنوب" صحبت می کند که با حوادثی شروع می شود که منجر به بازگشت مسیح می شود. هم اکنون، در آفریقا هردوی این قدرتها در حال تلاش برای آماده شدن برای این نبرد هستند. در واقع، هردوی آنها در مالی و الجزایر در حال نبرد هستند. بازی بزرگ عمدتا توسط افرادی بازی می شود که از دید عموم پنهان هستند. در چند کشور دیگر ماموران ایرانی و اروپایی در حال نبرد برای به دست آوردن کنترل اوضاع هستند؟

آقای فلوری در مقاله خود در ماه فوریه این نبردها را "مقدمه ای برای تحقق این پیشگویی" دانسته است. این علت "بازی" ها در شمال آفریقاست. این دو قدرت در حال آماده شدن برای نبرد هستند، آنها در حال محکم کردن جای پای خود هستند. زمانی که شرایط به حد انفجار برسد، ایران می خواهد اروپا را از منابعی که به شدت بدان نیاز دارد محروم کند و اقتصاد آن را با چالش مواجه سازد. در همین حال، آلمان می خواهد که بتواند به سرعت کنترل منطقه را در دست گیرد.

 آقای فلوری در شماره آوریل نوشت: "یک پیش بینی بزرگ از کتاب مقدس شما در حال تحقق است! شما باید مراقب باشید که در خاورمیانه و آفریقا چه اتفاقی دارد می افتد!" شما هیچ جا نمی توانید پیش زمینه های بروز جنگ جهانی سوم را روشن تر از شمال آفریقا ببینید. شاید رسانه ها آن را نادیده بگیرند، اما وقایع این منطقه یک هشدار قوی برای جهان است. در جنگ پنهان افریقا، شما مقدمه ای از بحرانی که قرار است دنیا را آتش بزند را می بینید."

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین