کد خبر: ۲۱۸۴۴۲
تاریخ انتشار:
سناریوی تکراری آمریکا این بار در مقابله با داعش؛

موج سواری آمریکایی ها با بازیگری جان کری در مقابله با تروریسم در عراق

جان کری در یادداشت خود در روزنامه نیویورک تایمز به لزوم همکاری بین المللی به رهبری آمریکا در مبارزه با داعش اشاره کرد اما این ادعا به دلایلی قابل تردید است و نباید گول موج سواری آمریکایی ها را خورد. این استراتژی قبلا در افغانستان و پاکستان هم مورد استفاده قرار گرفته است.
موج سواری آمریکایی ها با بازیگری جان کری در مقابله با تروریسم در عراقگروه بین الملل، جان کری در یادداشت خود در روزنامه نیویورک تایمز به لزوم همکاری بین المللی به رهبری آمریکا در مبارزه با داعش اشاره داشت که این موضوع در ابتدا تداعی گر چرخش و تغییر رویه آمریکا در اعلام مبارزه با تروریسم است. اما این ادعا به دلایل ذیل قابل تردید است و مناسب است برای افکار عمومی در پاسخ به موج سواری آمریکایی ها توضیح داده شود:

به گزارش بولتن نیوز،
آمریکا ایجاد کننده داعش است: آموزش ابوبکرالبغدادی توسط سازمان سیا، خارج کردن وی از زندان عراق، اعتراف کلینتون به ایجاد داعش و... هزاران دلیل از این قبیل این امر را ثابت می کند که آمریکا در واقع از کنترل فرزند ناخلف خود به نام داعش درمانده شده است و می خواهد برای حفظ منافع خود با آن مقابله کند.
آمریکا هرگز با تروریسم به صورت واقعی مبارزه نکرده است: عدم مبارزه با داعش در سوریه و بلکه حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از آن ، عدم مقابله با داعش در عراق در زمان تصرف موصل و استان های سنی نشین و... این موضوع را ثابت می کند و مشخص است که تروریسم همواره توسط آمریکا ابزاری برای تحت کنترل قرار دادن موقعیتهای استراتژیکی بوده که آمریکا در اداره آنها با مشکل رو برو است. از این جمله می توان به افغانستان، پاکستان، مصر، لیبی، عراق، سوریه، فلسطین اشغالی و بسیاری موارد از این قبیل اشاره کرد.
مواجه شدن آمریکا با انتقادات شدید رسانه ای و افکار عمومی حتی در داخل آمریکا در قبال عملکرد دوگانه در موضوع تروریسم.
عدم اقدام و واکنش جدی تاکنون از سوی آمریکا در مقابله با داعش و اکتفا کردن به پرتاب محموله های غذایی و بمباران چند خودرو موجب تردید همپیمانان آمریکا و کشورهای منطقه شده است.
با توجه به آنچه گفته شد و با توجه به سوابق عهدشکنی و موارد بی اعتمادی نسبت به نیت و رفتار آمریکا در عراق، مسئولین و مردم عراق باید نسبت به حضور نظامی آمریکا در این کشور و تلاش برای دخالت در روندهای سیاسی داخلی عراق باید با هوشیاری برخورد کنند و مراغب باشند که مانند پاکستان و افغانستان به عنوان پایگاه امن آمریکا از آنها استفاده نشود.
حضور فیزیکی و نظامی پرهزینه و پرهیاهوی آمریکا در این منطقه، تأسیس پایگاههای نظامی متعدد در منطقه و تلاش جهت گسترش آنها و تأسیس پایگاههای جدید، رزمایش های نظامی پیچیده با مشارکت کشورهای منطقه، دخالت صریح و مداخله جویانه در مسائل داخلی کشورها و نیز دخالت در روابط سیاسی و اقتصادی منطقه، انعقاد قراردادهای سنگین تجاری و معاهده نامه های سیاسی- اقتصادی - امنیتی با دولتهای همسو در منطقه، فروش انواع و اقسام تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه و تبدیل خاورمیانه به انبار تسلیحات آمریکایی، حداقل ۳ جنگ و اقدام نظامی گسترده در منطقه و در سالهای اخیر (جنگ خلیج فارس، حمله به افغانستان و جنگ عراق)، جنگ روانی و تهاجم سنگین و گسترده فرهنگی در منطقه، ترویج مؤلفه های فرهنگی غرب در میان ساکنین منطقه بویژه جوانان و... برای رسیدن به کدام هدف و مقصود است؟ در حالی که همه این تحرکات و اقدامات، علاوه بر تحمیل هزینه های هنگفت و سرسام آور بر اقتصاد آمریکا و نیز کشورهای منطقه، با مخالفت های روزافزون و آشکار مردم، گروههای سیاسی و نهادهای فعال آمریکا و نیز مخالفت های جهانی مواجه بوده است، اما سیاستمداران کاخ سفید، به لحاظ اهمیت و حساسیتی که برای اهداف خود در خاورمیانه قائل اند، همچنان بر راهبرد خود در منطقه خاورمیانه پافشاری و اصرار دارند. حتی شکست های خفت بار سیاستهای آنان در این منطقه که خاورمیانه را به باتلاقی خودساخته تبدیل نموده که آمریکا واضحاً در آن گرفتار گردیده است، نیز مانع تلاش کاخ سفید در رسیدن به اهداف خود نگردیده است. حقیقتاً براساس کدام منطق و توجیه قابل قبول و با در نظر گرفتن چه منافع ارزشمندی می توان رفتار آمریکا را در خاورمیانه توجیه نمود؟ براساس گزارش جامع مرکز نیکسون، اهداف آمریکا در خاورمیانه را می توان در سه سطح بررسی نمود که نشانگر اولویت های آمریکا در خاورمیانه نیز می باشد.
الف) منافع حیاتی
این دسته از منافع از بالاترین اولویت برخوردار بوده و توجه جدی و اهتمام فوری و عاجل حاکمان و استراتژیست های آمریکایی را می طلبد:
۱) حفظ امنیت و ثبات اسرائیل در منطقه
قرار گرفتن موضوع اسرائیل، درصدر اهداف و منافع آمریکا در منطقه حساس خاورمیانه، قابل تأمل است. البته با در نظر گرفتن این واقعیت که اولاً اسرائیل متحد استراتژیک آمریکاست و ثانیاً به لحاظ نفوذ پرقدرت لابی صهیونیسم در ساختار حکومتی آمریکا و دخالت و تأثیر آن در تعیین حاکمان و کارگزاران حکومتی آمریکا و نیز سیاستگذاری و تصمیم گیری و برنامه ریزی داخلی و خارجی آمریکا، توجه به ثبات و امنیت اسرائیل در این سطح از اولویت بندی چندان هم بعید و دور از ذهن نمی باشد.
۲) تضمین امنیت منافع انرژی در مناطق نفت خیز خاورمیانه
خاورمیانه به لحاظ در برگرفتن قسمت عمده ای از منابع نفت و گاز جهان، همواره کانون توجه و نظر قدرتهای جهان بوده است و هرگز نمی توان بدون توجه به موضوع حساس انرژی و نفت، مسائل خاورمیانه را بررسی و تجزیه و تحلیل نمود. آمریکا علیرغم برخورداری از منابع غنی و سرشار نفتی، سیاست خود را مبتنی بر حفظ منابع زیرزمینی نفتی خود، تأمین انرژی از طریق خرید نفت از کشورهای تولید کننده و حفظ و گسترش منابع استراتژیک خود قرار داده است. لذا اقتصاد آمریکا به شدت به وضعیت نفت و انرژی حساس و وابسته است. تضمین امنیت چرخه عرضه و تقاضای نفت و سایر حاملهای انرژی از یک سو و از سوی دیگر دستیابی به منابع ارزان و فراوان نفت و انرژی، راهبرد اصلی آمریکا در این خصوص است. بالطبع آمریکا همواره نسبت به منابع نفتی خاورمیانه چشم طمع داشته است و تسلط بی قید و شرط بر آنها از اهداف جدی آمریکاست و این همان واقعیت تلخ و پشت پرده دخالت نظامی آمریکا در جنگ عراق است و دنیا امروز شاهد است چگونه شرکت های بزرگ نفتی آمریکایی، علیرغم وضعیت نابسامان اقتصادی و نیاز مردم عراق، نفت این سرمایه ملی این کشور را به تاراج می برند.
۳) ممانعت از دسترسی کشورهای خاورمیانه به سلاح های کشتار جمعی
البته بر هیچ کس پوشیده نیست که آمریکا از سر خیر خواهی و صلح طلبی و انسان دوستی بدنبال این هدف نیست. بلکه به لحاظ اهمیت تأمین و تضمین امنیت منافع آمریکا و هم پیمانانش در منطقه و صرفاً به منظور جلوگیری از دستیابی کشورهای مخالف آمریکا به سلاحهای کشتار جمعی و تسلیحات مدرن و قوی، آمریکا دنبال این هدف است. فراموش نکنیم که اولاً بیشترین میزان و حجم اینگونه سلاحها حتی از انواع ممنوعه و خطرناک آن مانند سلاحهای هسته ای، میکروبی و شیمیایی درخود آمریکا تولید و انبار می شود، ثانیاً به گواهی اسناد و مدارک معتبر، آمریکا و متحدان غربی اش و در طول سالهای دفاع مقدس، صدام و رژیم بعثی عراق را به انواع و اقسام تسلیحات کشتار جمعی مجهز نمودند که صدام نیز با چراغ سبز حامیان استکباری اش، به دفعات از آنها استفاده و تلفات و خسارت سنگینی بر ایران وارد نمود، ثالثاً، امروزه و در حالی که آمریکا دم از جلوگیری از گسترش و تولید این نوع تسلیحات می زند، بسیاری از کشورهای دنیا و حتی برخی از کشورهای خاورمیانه که هم سو با منافع آمریکا هستند، با حمایت آمریکا و با نقض معاهدات بین المللی و مخالفت افکار عمومی، به تولید و انباشت تسلیحات کشتار جمعی اقدام می نمایند و جالب اینجاست که اغلب، تأمین کننده اصلی فن آوری تولید آنها و گاه سرمایه گذار اصلی است. فلذا داعیه آمریکا در هدایت و رهبری جریان جهانی مبارزه با تسلیحات کشتار جمعی و نوع اقدامات و موضع گیری های آمریکا در خاورمیانه در این موضوع، مزاحی بیش نیست.
ب) منافع فوق العاده
در اولویت دوم منافع آمریکا در خلیج فارس می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱) عدم ایجاد همگرایی منطقه ای برای دشمنی با آمریکا در خاورمیانه
البته خود سیاستمداران کاخ سفید به دفعات اعتراف نموده اند که در نیل به چنین هدفی ناکام مانده اند و آمریکا ستیزی از واقعیت های جهان و نیز خاورمیانه است و میزان نفرت و انزجار از سیاستهای آمریکا در سطح جهانی واضحاً روند رو به رشدی داشته است. در خاورمیانه، ایران با استراتژی انقلابی و مخالفت صریح و همیشگی اش با رفتار و خلق و خوی استکباری آمریکا و افشاگری ایران در فتنه انگیزی و سیاست های ناصواب آمریکا در این نفرت عمومی نقش به سزایی داشته است. وزن و جایگاه و قدرت و نفوذ ایران در معادلات منطقه ای و جهانی سبب شده است، ایران محور همگرایی منطقه ای در مخالفت با آمریکا گردد. البته کانون های ضد آمریکایی دیگر منطقه مانند مقاومت اسلامی حزب اله لبنان، گروه های مبارز و عمدتاً شیعی منطقه، حماس و... و نیز کشور اسلامی سوریه نیز در این روند آمریکاستیزی سهیم بوده اند. رفتار نفرت انگیز آمریکا در خاورمیانه مانند حمایت از حکومت های استبدادی و دست نشانده، غارت اموال عمومی و سرمایه های ملی کشورها، تهاجم به غیرنظامیان، نقض حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، کشتار انسان های بی گناه و بی دفاع، داستان تنفرآور زندان ابوغریب و... نیز در برانگیختن احساسات ضدآمریکایی، بی تأثیر نبوده است.
۲)پیگیری در به نتیجه رساندن طرح دروغین به اصطلاح صلح خاورمیانه
۳) تحکیم روابط استعماری آمریکا با کشورهای منطقه
۴) شناسایی مراکز پرورش تروریسم در خاورمیانه
جالب اینجاست که اسرائیل بعنوان کشوری جعلی و رژیمی غاصب در منطقه خاورمیانه، خود نماد تروریسم دولتی است و به شدت مورد حمایت آمریکا قرار دارد. ضمن این که در کشورها و مناطق تحت کنترل و اشغال آمریکا در منطقه، نه تنها تروریسم ریشه کن نشده است بلکه شاهد موجی تازه از ترور، قتل و کشتار هستیم که سریال تمام ناشدنی ترورهای خونبار و مرگبار در عراق، رشد و قدرت یافتن مجدد طالبان در شمال پاکستان و جنوب افغانستان، نمونه های بارز آن هستند. بهرحال آنچه مسلم است این است که تلقی آمریکا از موضوع تروریسم که مبنای توجیهی اقدامات آمریکا در دنیا با هدف مبارزه با تروریسم است نوعی نگرش ابزارگونه است و ملاک و معیار سنجش و قضاوت گروه ها و افراد در مورد تروریست بودن آنها، صرفاً منافع برتری جویانه و استکباری آمریکاست.
ج) منافع مهم
اولویت سوم آمریکا در منطقه عبارتست از:
۱) برقراری ارتباط با تمامی کشورهای منطقه
آمریکا در این تعاملات دنبال منافع اقتصادی و تجاری، تضمین حضور درازمدت خود در منطقه و ایجاد جبهه متحد در مقابله با تهدیدهای ضد آمریکایی در منطقه می باشد. توافقنامه امنیتی آمریکا و عراق که کاخ سفید به شدت بر نهایی شدن آن اصرار دارد، جدیدترین برگ از این سناریوی خطرناک است.
۲) ظهور دولت های معتدل تر بر مبنای نظام لیبرال دموکراسی
رفتار آمریکا در زمینه دموکراسی نیز متناقض و قابل نقد و تأمل است و شعارهای عوامفریبانه ای مانند استقرار و صدور دموکراسی که سیاستمداران آمریکایی مدعی آن هستند، رنگ باخته است. واقعیت این است که دموکراسی واقعی هیچگاه مدنظر آمریکا نبوده و نیست. چرا که اولاً به اذعان نهادها و گروه های سیاسی آمریکایی، موارد نقض دموکراسی در این کشور مدعی دموکراسی، کم نیستند، ثانیاً، اکثر متحدان آمریکا را در دنیا حکومت های غیر دموکراتیک تشکیل می دهند و ثالثاً، اگرچه جنبه های دموکراتیک درکشورهای مخالف آمریکا، فراوان است، لیکن کاخ سفید، صرفاً به جهت مخالفت آنها با منافع آمریکا، همچنان با آنها عناد ورزیده و آنها را به نقض دموکراسی متهم می نماید.
نکته ای که در پایان اشاره بدان لازم است آنست که با بررسی عملکرد و رفتار سیاستمداران و حاکمان آمریکایی تعهد و التزام عملی آنان به اهداف مورد اشاره، مشخص و بارز است. تحرکات سیاسی و دیپلماتیک، چانه زنی های سیاسی با قدرت های هم سنگ و هم وزن درتعاملات بین المللی، استراتژی خبری و رسانه ای و تبلیغات بنگاه های بزرگ خبرپراکنی و امپراطوری های گسترده و اختاپوسی خبری استکباری، استفاده از نفوذ و لابی غیرقابل انکار و غیرموجه آمریکا در نهادها و سازمان های بین المللی به ویژه سازمان ملل و شورای امنیت و پیمان آتلانتیک شمالی ناتو و گروه های کوچکتر مانند کشورهای صنعتی و نیز نهادهای اقماری مانند بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، آژانس بین المللی انرژی اتمی و... همگی بگونه ای سازماندهی و جهت دهی می شوند که کاخ سفید را در نیل به اهداف آمریکا در خاورمیانه یاری نماید. استراتژی تهدید نرم، تحریم اقتصادی، تهدید نظامی، راه اندازی و تحریک انقلاب های رنگین، حمایت از حکومت های دست نشانده و دولت های همسو، سنگ اندازی در مسیر موفقیت و پیشرفت کشورهای مخالف و حمایت از اپوزیسیون های داخلی در آنها، تلاش جهت روی کار آمدن گروه ها و شخصیت های سیاسی نزدیک به آمریکا در منطقه، امنیتی نمودن خاورمیانه و ایجاد فضای رعب و وحشت در منطقه و ایجاد بدبینی و بدگمانی بین کشورها، دروغ پردازی و شایعه پراکنی، سیاه نمایی و... برخی از برنامه های آمریکا در تحقق اهدافش در خاورمیانه است. شوی مضحک و نخ نمای مبارزه با تروریسم، دفاع از حقوق بشر، صدور و برقراری دموکراسی، مبارزه با استبداد و... نیز تلاشی جهت پوشش نهادن براهداف واقعی و خطرناک آمریکا در منطقه و نیز کسب اجماع نسبی جهانی و ایجاد بستر روانی مناسب در سطح دنیا برای توجیه و همراهی با اقدامات آمریکائیان است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین