کد خبر: ۲۱۸۰۶۴
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی؛

انتخابهای مبهم زندگی‌های پوچ / 2

مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.
گروه سبک زندگی، مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.

به گزارش بولتن نیوز،
«وَدَعِ القُول فِیما لا تعرف والخِطاب فِیما لاتُکلّف» سخنی را که نمی‌دانی، حرفی را که نمی‌دانی، نزن. اگر در مورد موضوعی چیزی نمی‌دانی نگو. این نکته‌ی تربیتی خیلی مهمی است و البته ظریف که در جامعه‌ی ما توجه زیادی به آن نمی‌شود. سخن درباره‌ی چیزی که بر عهده‌ی تو نیست را رها کن. خِطاب البته بیشتر جنبه‌ی خواستن دارد. یعنی آن چیزی که بر عهده‌ات هست را انجام بده. نه آن چیزی‌ که بر عهده‌ات نیست را بخواه.
به چه صورت؟ آقا می‌آیند می‌پرسند که آقای فلانی که گاهی می‌آید مسجد شما مثلاً یک ویلای چهار هزار متری یا پنج هزار متری دارد؟ شما که نمی‌دانید اینرا تکرار نکنید. نگویید که احتمال دارد، شاید. بگو درست نمی‌دانم. اگر در مورد موضوعی چیزی نمی‌دانید، رها کن، چیزی نگو. گاهی می‌آیند مثلاً برای امر خیری، از یک آقا یا خانم تحقیق کنند. می‌آیند از شما می‌پرسند، شما چیزی نمی‌دانی. با خودش می‌گوید باید تو امر خیر شریک باشم. می‌گوید نه آقا، پسر خیلی خوبی‌ست، این‌ها خانواده‌ی خیلی خوبی هستند. شما که چیزی نمی‌دانید چیزی هم نگو. ممکن است این آدم را گمراه کند. ممکن است چیزهای دیگری باشد که جلوی درک واقعیت این آدم را می‌گیرد. می‌تواند یک خانواده را بدبخت کند. از چیزی که نمی‌دانید سخن نگویید.
ظاهراً در فضای اجتماعی ما این بر عکس جا افتاده. یعنی از قضا ما بیشتر در مورد چیزی که نمی‌دانیم با هم حرف می‌زنیم. ما در مورد شرح وظایف و مسؤولیت‌های شهرداری و قوانین حاکم بر نظام سیستم اداری شهرداری چیزی نمی‌دانیم، ولی مثلاً می‌گویند آقا این طرف خیابان را کنده‌اند، آقا این جدول‌ها را با پول کلان رنگ کرده‌اند، نکرده‌اند. برای خودمان نظر کارشناسی می‌دهیم. از دل این نظرات کارشناسی بعضی از افراد متهم می‌شوند. مبنای این متهم شدن چیست؟ هیچی. مبنای این متهم شدن علم و دانایی نیست، رها کردن این فرمایش مولاست که چیزی را نمی‌دانی نگو. در جامعه هم ما می‌بینیم معمولاً افرادی که زیاد حرف می‌زنند خیلی اهل فکر نیستند.
اگر دقت بکنید آن‌هایی که خیلی حرّاف هستند، چون زیاد حرف می‌زنند، می‌بینید که حرفشان خیلی مایه ندارد و آبکی است. حرف زدن زیاد به صورت غیر مستقیم باعث می‌شود که انسان در لابه‌لای حرفش تعارض‌های زیادی پیدا بشود. به هر حال وقتی کسی زیاد حرف می‌زند و این حرفش مبتنی بر تفکر نیست، از لابه‌لای حرفش، تعارض زیادی پیدا می‌شود.
زیاد حرف زدن در موضوعاتی که ما چیزی نمی‌دانیم این است که سطحی حرف می‌زنیم. در واقع ما در حوزه‌ی مثلاً سیلست خارجی زیاد اطلاعات نداریم، فلان رئیس‌جمهور خارجی حرفی زده، می‌نشینیم چهار، پنج ساعت در این مورد حرف می‌زنیم. اما چون اطلاعات خوبی نداریم، هر چی بحث بکنیم سطحی است. یا الان دستور هدفمند کردن یارانه‌ها صادر شده. می‌نشینیم توی تاکسی و اتوبوس حرف می‌زنیم. خوب این حرف‌ها سطحی است دیگر. یکی دیگر از تأثیراتی که این توجه نکردن به فرمایش مولا می‌تواند در زندگی اجتماعی ما بگذارد این است که اگر کسی بدون توجه و تفکر سخن بگوید، در موضوعی که الان اطلاعات دقیق ندارد حرف بزند، ذهنش جزئی‌نگر می‌شود. به چه معنا؟
چون شما وقتی بخواهید در مورد یک موضوع، دانش و آگاهی بدست بیارید، اول باید یک شمای کلی یا یک اطلاعات کلی از آن قطعه بدست بیارید. وقتی آن اطلاع کلی را بدست آوردید، بعد می‌آیید جزئیات را کامل کنید. مثل نقاشی است. شما وقتی بخواهید یک خانه یا یک مسجد را نقاشی کنید، اول با یک سری خطوط، محدوده‌‌ی مسجد را نشان می‌دهید. چهار تا خط می‌کشید، سقف را نشان می‌دهید. پایه‌های ستون را نشان می‌دهید. درب را با یک مستطیل ستونی نشان می‌دهید. بعد، این خطوط را کامل می‌کنید. پس ما در هر موضوعی که می‌خواهیم اطلاعاتی کسب بکنیم، باید یک شمای کلی داشته باشیم.
وقتی شما در حوزه‌ای اطلاعات کافی نداریم و ورود می‌کنیم یا حرف می‌زنیم، «جزئی نگر» می‌شویم. مثلاً اگر ما به صورت کلی در حوزه‌ای{فرض کنیم}شهرداری، ندانیم که به صورت معمول در همه شهرداری‌ها بین بیست تا بیست و پنج درصدی تخلفات اداری وجود دارد. در حوزه‌های پروانه گرفتن و یا پروانه دادن، امضاهایی که باید گرفته شود، مهندسی که باید نقشه را ببیند و تأیید کند، به هر حال در هر سیستم‌، چه آدمی که الان می‌آید بالای سر مجموعه‌ی این شهرداری قرار می‌گیرد آیت‌الله باشه، چه دکتر چه مهندس، بهر حال در زیر مجموعه، آدم‌ها صد در صد سالم نیستند. اگر شما نگاه کلی نداشته باشید، ممکن است وارد یک سیستم شوید، وارد یک شهرداری شوید، بعد یک تخلف جزئی ببینید، از این تخلف جزئی استقرا بکنید، یک نتیجه کلی کاملاً غلط را. و این در حوزه‌ی مسائل اجتماعی زیاد اتفاق می‌افتد.
ادامه دارد...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین