کد خبر: ۲۱۷۲۴۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
نقدی بر مقاله بی‌توجهی روحانی به خواسته‌های هواداران جنبش‌سبز در سحام نیوز

سهم خواهی تحول خواهان از دولت روحانی با شرایط امروز متناسب نیست!

همین امروز، یکی از وزرای دولت روحانی استیضاح و آقای فرجی دانا از وزارت علوم رفت، لذا کسانی که از دولت روحانی زیادی انتظار دارند باید متوجه باشند که هر حرکت و تحولی باید به تدریج و با توافق بین فعالان سیاسی و در شرایط مناسب انجام شود و خواسته های افراطی دور از انتظار است...
گروه سیاسی - سایت سحام نیوز، در تاریخ 20 مرداد مطلبی را به قلم بهمن احمدی امویی‌، با عنوان "بی‌توجهی روحانی به خواسته‌های هواداران جنبش‌سبز و تحول‌خواهان" که در تیر ۹۲  در سایت جرس منتشر شده بود، بعد از یکسال  و اضافه کردن برخی مطالب باز نشر داده است!


سهم خواهی تحول خواهان از دولت روحانی با شرایط امروز متناسب نیست!


به گزارش بولتن نیوز، این در حالیست که دولت روحانی، عملا مرداد 92 کار خود را آغاز کرده و در مقطع تیرماه 92 که هنوز آقای روحانی، کابینه را تشکیل نداده و کار را تحویل نگرفته، امکان ارزیابی عملکرد دولت یازدهم وجود نداشته، و نویسنده در آن تاریخ  تنها پیش بینی خود را ارائه داده است! و امروز بعد از یکسال از عمر دولت یازدهم، به جای توجه به دستاوردها، به نکاتی توجه کرده اند که انتظار هواداران جنبش سبز از روحانی بوده نه انتظار همه مردم ایران از دولت....
 اکنون یکسال پس از فعالیت دولت روحانی، و با وجود دستاوردهای مختلف این دولت، مشخص نیست که چرا سایت سحام نیوز اصرار دارد که دولت روحانی به خواسته‌های  تحول خواهان بی توجه است وآیاانتظار دارند که دراین یک سال تمام آنچه تحول خواهان انتظار دارند تحقق یابد؟

به گزارش بولتن نیوز، همان طور که نویسنده  سحام نیوز، تاکید کرده، برخی هواداران جنبش سبز و تحول خواهان با این تحلیل ها ادعا می کنند که رای روحانی شکننده بوده و پیروزی  او در انتخابات از ائتلاف تحول خواهان و جنبش سبز و  بخشی از نیروهای معتدل راست حاصل شده است و لذا روحانی باید به تعهدات و وعده های خود در قبال تحول خواهان و جنبش سبز عمل کند.
این در حالیست که در شرایط امروز جامعه، مسائلی که به همه مردم ایران  مربوط است و از راست سنتی و طرفداران احمدی نژاد و طیف های سیاسی مذهبی و بازار گرفته تا تحول خواهان و میانه روها و افراد عادی، همه آن را انتظار دارند توجه کند و نباید انتظار داشته باشند که تنها به درخواست تحول خواهان توجه شود و سهم آنها از رای به روحانی را طلب کنند!
براین اساس، باید به جای سهم خواهی یک گروه سیاسی، جامعه شرایط آرام و همراه باهمدلی و همکاری و امید و تدبیر را به پیش ببرد تا مشکلات به تدریج کاهش یابد و اگر قرار باشد که هر کس انتظارات خود را مطرح کند دوباره شرایط تنش و عدم همکاری و ناآرامی فراهم می شود و اقتصاد کشور نیز آسیب می بیند.
در شرایطی که همین امروز، یکی از وزرای دولت روحانی استیضاح و آقای فرجی دانا از وزارت علوم رفت، باید متوجه باشند که هر حرکت و تحولی باید به تدریج و با توافق بین فعالان سیاسی و در شرایط مناسب انجام شود و خواسته های افراطی دور از انتظار است و در حال حاضر، مسائل مهمتری در دستور کار دولت است که باید به آنها توجه نماید و نمی توان انتظار داشت که همه کارها ظرف یکسال انجام شود.  دولت تازمانی که مسائل مشترک حل نشده نمی توان به انتظارات گسترده تحول خواهان توجه کند.
نکته دیگر این است که چرا تصور می شود دولت روحانی قرار است فراتر از مرزهای قانونی و همچنین شرایط و امکانات و ضرورت های امروز کشور، به انتظاراتی پاسخ دهد که بسیاری از مردم و مسوولان کشور یا آنها را در اولویت قرار نداده اند و یا موافق با آنها نیستند!
به نظر می رسد که در یکسال اخیر، مهمترین دغدغه های کشور، بهبود مدیریت اقتصاد، کاهش تنش در سیاست خارجی، مذاکرات هسته ای، توجه به معیشت مردم، کاهش فشار تحریم ها، راه اندازی اقتصاد و .... بوده است و مردم انتظار داشته اند که ابتدا به آنها توجه شود تا همه مردم ایران از آن منتفع شوند.
لذا نباید انتظار داشت که برخی مسائل مورد نظر هواداران جنبش سبز وتحول خواهان پیگیری شود و عملا باعث تنش داخلی شود اما به موضوعات اساسی تر توجه نداشته باشند.  
بهمن احمدی امویی نوشته است: داستان عاشقانه بنیادگرایان مذهبی و بنیادگرایان بازار که پس از دست کم ۱۰ سال همکاری در کسوت دولت احمدی نژاد تبلور یافته بود، با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جهموری سال ۹۲، ظاهرا عقیم مانده است.

در این مدت با استفاده از روش و شعارهای پوپولیستی و بهره مندی از حمایت حداکثری سیاسی ، امنیتی، اقتصادی و قضایی که کمتر دولتی در پنجاه سال اخیر تاریخ ایران از آن برخوردار بوده، کشور را به یکی از حاشیه نشین‌های جهان سرمایه داری تبدیل کردند. در واقع آنچه این دو گروه را در این نقطه از تاریخ ایران به یکدیگر پیوند داد، شرایطی بود که هر دو گروه امکان استفاده از توان، ظرفیت و امکانات طرف مقابل را برای تحکیم موقعیت و جایگاهشان در ساختار سیاسی‌اقتصادی ایران و دستیابی به خواسته‌های مورد نظرشان را فراهم می آورد. به همین دلیل بود که به رغم بسیاری از اختلاف دیدگاهها و نگرانی‌ها نسبت به روش‌های اجرایی، بنیادگرایان بازار، مطمئن از حداکثر حمایت از سوی بنیادگرایان مذهبی بودند و بی‌محابا رفتار می کردند.

مشخصه اصلی جامعه ایران در فردای تکمیل ائتلاف و همکاری  این دو از نظر اقتصادی و اجتماعی،حاشیه نشینی جهان سرمایه داری و تبدیل شدن به زباله دانی اقتصاد فساد جهانی است. از نظر ساختار سیاسی و حکومتی نیز کشور می رفت که ...در آن نقش مردم در درجه دوم قرار دارد و سرچشمه و منبع اصلی قدرت مردم نیستند، بلکه آنها تنها وظیفه تشریفاتی همگامی و همراهی با صاحب قدرت را دارند.
به گزارش بولتن نیوز، این در حالیست که در سال های اخیر چندانتخابات با شکوه بالای 30 و 40 میلیون رای دهنده در ایران انجام شده است اما عده ای که خواسته های خود را قابل تحقق ندیدند، به این نوع حضور مردم و انتخابات بی توجه هستند و رای مردم را تشریفات تلقی کرده اند.
اگر این گونه است چرا این افراد در سال 88  ابتدا به تبلیغ و شور و هیجان  انتخاباتی پرداختند و وقتی نتیجه بر خلافشان بود باادعای تقلب و... به جنجال و اعتراض پرداختند؟

احمدی امویی سپس به این نکته پرداخته که  در این شرایط نوعی از سرمایه داری لجام گسیخته در ایران به نمایش گذاشته شد که از لحاظ عملکرد ، بی‌نظمی و بی‌توجهی به طبقات و گروههای اجتماعی‌اقتصادی ضعیف و متوسط ، به نوعی تداعی کننده ی کانتالیست‌های اروپایی در اواخر قرن ۱۸ و ابتدای قرن ۱۹ میلادی است. این نوع سرمایه داری در شرایط امروز ایران تبدیل به سرمایه داری غارت و چپاول شده است.
به گزارش بولت نیوز، اما نویسنده لازم است به این پرسش پاسخ دهد که اگر اینگونه باشد چه تشابهی بین اجرای هدفمندی یارانه ها، افزایش نرخ ارز، رشد صادرات در سا لهای اخیر با آنچه کانتالیست ها در اروپا دنبال می کردند وجود دارد؟
وقتی دشمن ایران را تحریم کرده و کشور هنوز با بهبود مدیریت توانسته است صادرات را به واردات نزدیک کند، آیا تشابهی بین این روش با آن روش اروپای قرن 18 دیده می شود؟!
نویسنده سحام نیوز می گوید: ماهیت این سرمایه داری مبتنی بر رانت و سرمایه داری تجاری است. سرمایه داری غارت و چپاول با نظام اداری مبتنی بر نظم و قانونمندی ، نظارت، پاسخگویی و شفافیت و دمکراسی در تضاد است. بخش خصوصی را برنمی تابد، اقتصاد ملی تولید گرا و صنعتی را نفی می کند و به دنبال تضعیف آن است و وجود این نوع اقتصاد را در تضاد با منافع خود می داند. ردیابی و بررسی عملکرد گردش کار و سرمایه در این نوع سرمایه داری به سختی امکان پذیر است و فرار مالیاتی در آن بسیار زیاد روی می دهد.
به گزارش بولتن نیوز، اما شاخص های رشد مالیات، واگذاری سهام شرکت ها و بانک ها، تاکید بر خروج بانک ها از شرکت داری، عدم وجود تقاضای متناسب با اموال و دارایی های مازاد بانک ها و دولت، و رشد شاخص بورس و ... نشان می دهد که با وجود مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، روند بهبود در دستور کار نظام و دولت قرار گرفته است و بهبود شاخص ها به طور مستمر برخلاف ادعاهای نویسنده را نشان می دهد.

مقابله قوه قضاییه و نظام با پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی و ابعاد سیاسی و حقوقی آن، و همچنین تلاش برای از بین بردن گلوگاه های فساد در دستگاه های اجرایی، تلاش هایی بوده که برای مقابله با فساد انجام شده و در یکسال اخیر نیز دولت روحانی تلاش کرده که از قیمت خودرو، نرخ ارز ، نرخ سود بانکی گرفته تا مسائل گمرکی و مالیاتی را اصلاح نماید.

نویسنده به آمار ها و شاخص ها اشاره کرده و نوشته است: افزایش حجم واردات، نابودی محیط زیست، اخلال در کارکردهای اجتماعی‌اقتصادی شبکه‌های حمایتی به شدت آسیب خورده کشور، زیر خط فقر قرار گرفتن دست کم ۴۰ درصد مردم ایران و ناکارآمد کردن سیستم‌های تامین اجتماعی، حمایتی و یارانه‌ای، ایران را در شرایط امروز تبدیل به یکی از زباله دانی‌های اقتصاد فساد جهانی کرده است.

به موازات حذف نهادهای خرد و مکانیسم‌های اقتصادی‌اجتماعی چون سازمان برنامه، شورای عالی نظام جامع، رفاه و تامین اجتماعی، شورای عالی کار، پول و بیمه به بهانه سریع تر کردن عملکرد دولت، تشکل‌های صنفی، انجمن‌های دانشجویی، معلمان، زنان و روزنامه نگاران و انجمن‌های حرفه ای، وکلا و کارگران که در هشت سال دولت خاتمی زمینه هایی برای تولد و رشد یافته بودند؛ به نابودی کشیده شد و احزاب و گروههایی که کورسویی از دموکراسی و جامعه مدنی را به نمایش می گذاشتند خاموش شدند.

شاخص‌های اقتصادی و توزیع ثروت نشان می دهد که ایران یکی از بدترین شرایط را در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا دارد. نرخ تورم رسمی اعلام شده نزدیک به ۴۵ درصد، نرخ بیکاری در خوشبینانه‌ترین وضعیت به بالای ۳۵ درصد و ظرفیت تولید واحدها و موسسات تولیدی کشور به زیر ۴۰ درصد کاهش یافت. کارکرد بوروکراتیک نظام اداری که تا حدودی منجر به کارآمدی دستگاه اداری دولت بود، با حذف نهادهای تصمیم سازی کارشناسی و نظارتی،همانند سازمان برنامه و بی‌اعتباری بانک مرکزی از بین رفت، ساختار بودجه ریزی کشور مختل و بی‌سر و سامان شد، بی‌انضباطی مالی کشور که به تازگی نظم گرفته بود به شدت تشدید و رفتارها و تصمیم‌های روزمره عمودی از بالا به پایین جایگزین آنها شد. ...............
هرچندبسیاری هستند که نمی خواهند و نمی گذارند آن پرونده‌های فساد و بی‌انضباطی مالی و اداری دوران احمدی نژاد بررسی و مطرح شود همچنانکه مانع از بیان فساد مالی‌اداری او در دوره شهرداری‌اش بوده اند. این رازها چون جواهرات خانوادگی پر ارزش باید در گاوصندوق نگهداری شود و کسی از وجود آنها آگاه نباشد.
نویسنده در جای دیگری از مطلب خود ادعا کرده که حمایت از احمدی نژاد در سال های آخر دولت او کاهش یافت و
روابط میان این دو گروه تا بدانجا تیره شد که در انتخابات سال ۹۲، هیچ یک از هفت کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نماینده دولت به شمار نمی آمدند
در واقع سرانجام احمدی نژاد همانند آن چیزی بود که بر سر خوان پرون آمد. اما همچنانکه پرون دوباره به قدرت بازگشت و با توجه به اینکه پوپولیستی همواره احتمال تکرار دارد، آیا احمدی نژاد نیز دوباره سر برخواهد آورد؟
نویسنده معتقد است که  از هفت کاندیدایی که از  شورای نگهبان عبور کردند، دو نفر آنها کسانی بودند که نسبت و تباری متفاوت از دیگران داشتند.عارف و روحانی.
تبار عارف به اصلاح طلبان سال ۷۶ تا ۸۴ می رفت و یادآور سید محمد خاتمی و جنبش دوم خرداد و تا حدودی جنبش سبز بود و حسن روحانی به آن بخش از حاکمیت جمهوری اسلامی گرایش داشت که در تمام این سالها در اطراف هاشمی رفسجانی گرد آمده بودند و به نوعی تکنوکرات‌های راست مدرن جمهوری اسلامی را تشکیل می دادند که با راست سنتی به یک ائتلاف دست یافته بودند. اما روحانی به دلیل وابستگی به هر دو حوزه قدرت سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی از محدوده ی قدرت مانور بیشتری برخوردار بود و می توانست طیف گسترده تری را از نیروهای درون حاکمیت به دور خود جمع کند. راست سنتی و مدرن جمهوری اسلامی در سالهای گذشته از ائتلاف بنیادگرایان مذهبی و بازار آسیب جدی خورده بودند و نیاز به تجدید حیات و بازسازی خود در یک قالب جدید داشت. کسی که بتواند در برابر آنها اتحاد شکننده و لرزان منافع آنها را حفظ کند. عارف کسی نبود که بتواند نقش چنین فردی را بازی کند اما توان او در جذب و بسیج نیروهای تحول خواه اجتماعی می توانست موتور حرکت روحانی را روشن کند و او را با دو بال نیروهای اجتماعی تحول خواه که عمدتا ادامه جنبش سبز و اصلاحات بودند، ائتلاف راست سنتی و مدرن را به قدرت برساند. ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری روحانی  به گونه ای بوده که ........... در جریان انتخابات سعی می کرد به عنوان کسی که می تواند منافع همه جریان‌های جمهوری اسلامی را تامین کند نقش بازی کند. او گاه برای جلب نظر مردم در گروههای اجتماعی تحول خواه جنبش سبز، گریزی نیز به خواسته‌ها و تمایلات آنها می زد و حتی با نام بردن تلویحی از رهبران و زندانیان جنبش سبز از اعتبار آنها برای رای آوری خود بهره ی لازم را برد.

اینک روحانی پس از یک سال و با کمک بخشی از نیروهای جنبش سبز و جریان اصلاح طلبی ایران سعی کرده یک هویت مستقل و گفتمان مسلط و خاص برای خود ایجاد کند. تکیه بر کلماتی چون اعتدال، تدبیر، امید و میانه روی در طول سال گذشته و استفاده از توان و ظرفیت بخشی از اصلاح طلبان و نیروهای جنبش سبز که همانند خود او رفتار و مواضع ژله‌ای و غیر ثابتی داشتند امکاناتی بودند که شرایط را برای ساختن یک گفتمان خاص برای روحانی فراهم می کرد؛ اما ظاهرا در این راه موفقیت لازم را تا کنون نداشته است.

 دولت روحانی تمام سعی و تلاش خود را برای ایجاد یک گفتمان و هویت انجام دهد، ولی هرچه زمان می گذرد در این کار نا موفق تر نشان داده شده است. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت روحانی و احمدی نژاد در ایجاد یک گفتمان و هویت با بدنه ی اجتماعی موثر و قابل اتکا را در این دانست که هر دو نفر در حاشیه گفتمان‌ها و هویت‌های دیگر قرار داشته اند و ظرفیت لازم را برای ایجاد یک گفتمان مستقل دست کم تا کنون از خود بروز نداده اند.

در موضع رقابت قرار گرفتن روحانی، جنبش سبز و رهبران زندانی، وضعیتی را پیش آورده که برخی از هواداران جنبش سبز را به این نتیجه رسانده که دولت روحانی تلاش جدی و موثری برای آزادی رهبران جنبش سبز نخواهد کرد چرا که احتمالا او را در موقعیت دشواری قرار خواهند داد، ضمن اینکه واکنش این رهبران نسبت به عملکرد او در حوزه اجتماعی و سیاست‌های داخلی مشخص نیست چرا که در این دو حوزه روحانی کمترین رضایتمندی را حتی در میان آن بخش از اصلاح طلبان و اعضای جنبش سبز که با خود همراه کرده، دارد. از این زاویه بنیادگرایان مذهبی و روحانی اینک در یک نقطه مشترک قرار دارند و با کارت رهبران در حصر و زندانیان جنبش سبز بازی می کنند. با توجه به انتخابات پیش روی مجلس در سال آینده به نظر می رسد هرگونه اقدامی در جهت تغییر وضعیت رهبران زندانی جنبش سبز از یک سو کفه ی ترازوی رای آوری حامیان دولت را در مقایسه با مخالفان اقتدارگرایش سنگین تر خواهد کرد و از سوی دیگر توان انتقاد جامعه به نیروهای تحول خواه را در خصوص عملکرد نامناسب دولت روحانی در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی بالا خواهد برد بنابراین هر دو طرف این معادله نتایج خوبی را در ورای آزادی رهبران جنبش سبز برای خود متصور نیستند از این رو تا دو سال آینده کمترین امیدی به آزادی رهبران دربند جنبش سبز وجود خواهد داشت مگر اینکه متغیرهای معادله تغییر اساسی کنند و یا متغیر جدیدی وارد شود.

اما ماهیت تفاوت ائتلاف راست مدرن و سنتی با ائتلاف بنیادگرایان مذهبی و بازار در نوع نگرش آنها به مقوله اقتصاد و ایجاد شرایطی است که بتواند حداکثر منافع آنها را تامین کند از این رو فارغ از بودن یا نبودن جنبش سبز درگیری و چالشی دیگر را در ارکان جمهوری اسلامی شاهد خواهیم بود. ویژگی بارز و مهم تمام اعضا و حامیان این دو ائتلاف کنونی در جمهوری اسلامی، برخورداری حداکثری از رانت و منافع اقتصادی،اجتماعی و سیاسی است و همه آنها با درجات مختلف از این رانت‌ها در طول ۳۶ سال گذشته بهره مند بودند اما تفاوت هایی نیز دارند.

راست مدرن و تا حدودی سنتی متحول شده ی امروزی، به یک طبقه متوسط گسترده برای حمایت از بقای خود نیاز دارد. ویژگی‌های بارز آنها گرایش به تولیدات جهان صنعتی در قالب صنعت مونتاژ و توسعه صنعتی است. ثبات و آرامش در روابط بین الملل، سهولت بیشتر و راحت تر در رفت و آمد سرمایه گذاران خارجی، وجود یک بخش خصوصی قوی و کارآمد، ثبات در تصمیم سازی و تصمیم گیری‌ها و وجود ساختاری دموکراتیک،منسجم،کارآمد و کارشناسی شده،دیگر مختصات آن را تشکیل می دهد. همه این موارد، آنها را با بنیادگرایان مذهبی و بازار دچار چالش و درگیری کرده و خواهد کرد. یکی دیگر از زمینه‌های چالش بین این ائتلاف که می تواند چالش و درگیری احتمالی پیش رو را برای روحانی پر هزینه کند، بی‌تفاوتی نسبت به خواسته‌های تحول خواهان و جنبش سبز است که اکنون دیگر هویت و وجود آن را نمی توان انکار کرد. بخش عمده‌ای از خواسته‌های این جنبش همان خواسته‌های طبقه متوسطی است که روحانی در پی ائتلاف راست مدرن و سنتی جمهوری اسلامی خود را موظف به برآوردن خواسته‌های آنها می داند اما این موارد، در عین حال خواسته‌های تلنبار شده و بی‌پاسخ و مهم جنبش سبز نیز هستند. حکومت قانون، پاسخگویی ،شفاف سازی، مبارزه با فساد گسترده و فراگیر، انتخابات آزاد و سالم، آزادی بیان و اندیشه و آزادی احزاب،تشکل ها، اتحادیه‌ها و رسانه‌ها از جمله این موارد و خواسته هاست. روحانی از یک سو باید به بخشی از این خواسته‌ها برای تداوم حیات آن ائتلاف پاسخ بگوید و از سوی دیگر برای تامین نیازهای بنیادگرایان مذهبی و موضع رقابتی خودش با جنبش سبز، باید مانع تحقق آنها شود. آیا او در ایجاد این اعتدال ظریف و شکننده موفق خواهد بود؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
2
3
فعلا این 4میلیونی ها و پایداری ها هستند که از روحانی سهم خاهی میکنند ...
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۰
3
2
اين وزراي علوم همه به رييس جمهور تحميل شده اند. چون اين وزارتخانه را قبلا ايشان کنترات داده به مشارکتي ها
الان ايشان هم از عملکرد اين افراطي ها ناراضي است اما کاري نمي تواند بکند.
عدم حضور ايشان در دفاع از فرجي نيز بيان کننده همين است.
احمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
3
2
الان من نفهمیدم این روحانی رو چرا اینقدر طرفدار جنبش سبز میدونن!
اخه احمدی نژاد هم کسایی داشت مثل مشایی ! ایا احمدی نژاد رو صرف موضع مشایی باید اسراییلی بدونیم!
بزارید روحانی کارش رو بکنه اینقدر وارد حاشیش نکنید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین