کد خبر: ۲۱۴۹۳۱
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:

مذاکرات وین 6 و درایت رهبر انقلاب

اگر حضرت آقا به‏ جای خروجی نهایی سانتریفیوژها (190 هزار سو)، نیاز کشورمان را با تکیه بر تعداد سانتریفیوژها بیان می ‏فرمودند، هیچ تضمینی برای تأمین سوخت مورد نیاز رآکتورهای اتمی ایران اسلامی وجود نداشت.
به گزارش بولتن نیوز،پرونده صلح ‏آمیز هسته ‏ای ایران، طی بیش از یک دهه اخیر فراز و نشیب‏های فراوانی داشته و همواره یکی از بهانه‏ های عمده غرب برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی بوده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در طول این مدت به انحای مذاکرات وین 6 و درایت رهبر انقلابمختلف نشان داده است که برخلاف تصورات و تبلیغات واهی غرب، چه به ‏لحاظ اعتقادی و چه به‏ لحاظ منطقی، تنها به‏ دنبال برخورداری از یک برنامه هسته‏ ای کاملاً صلح ‏آمیز که بهره‏ مندی از آن حق هر ملتی هست، بوده است. درست از روز سوم آذر 1392 و پس از آن‏که وزرای خارجه ائتلاف 1+5 و جمهوری اسلامی ایران در ژنو سوئیس توافق کردند که در شش ماه آینده برای دستیابی به توافق نهایی و جامع در راستای برنامه و اقدام مشترک، نشست‏های دیگری را در پایتخت اتریش (مقر اروپایی سازمان ملل) برگزار کنند، تاکنون پنج دور مذاکرات در وین برگزار شده است که هم ‏اینک نیز دور جدید مذاکرات که از آن با عنوان مذاکرات وین 6 یاد می‏ شود، در حال برگزاری است. شایان ذکر است در ژنو تأکید شده است که اگر تا 29 تیر (20 جولای 2014) توافق نهایی انجام نشود، این مهلت شش ماه دیگر تمدید خواهد شد.

بی‏ شک مذاکرات کنونی وین را باید مذاکراتی مهم و حائز اهمیت تلقی کرد. اما در پاسخ به این سؤال که چرا وین 6 مهم است، بایستی تأکید کرد که این دور از مذاکرات هسته‏ ای، در حقیقت آخرین آزمون برای غرب به ‏ویژه آمریکایی‏ هاست تا برای یک‏بار هم که شده، از کینه ‏ورزی و بهانه ‏تراشی که دیگر نخ‏ نما شده است دست بردارند و در مقابل، حسن نیت خود را در برابر اقدامات اعتمادساز جمهوری اسلامی ایران به اثبات رسانیده و در یک کلام برای ملت ایران اعتمادآفرینی کنند.

غرب و در رأس آن ایالات متحده آمریکا به ‏خوبی می‏ داند که جمهوری اسلامی ایران چیزی برای پنهان ‏کردن و مخفی نگه‏داشتن ندارد و تمامی برنامه‏ ها و فعالیت‏های هسته‏ای‏ اش نیز منحصراً صلح ‏آمیز و برای پاسخ به نیاز غیرنظامی کشور در زمینه ‏های گوناگون بهداشت و درمان، انرژی، کشاورزی و سایر حوزه‏ های مشابه است و دیگر دلیلی ندارد که در این حوزه برای ایران تنش‏ آفرینی نمود. لذا این مسأله بر اهمیت وین 6 افزوده است و آن‏ را مهم ساخته است زیرا، افکار عمومی جهان در آستانه این دور از مذاکرات، بار دیگر چشم به وین دوخته‏ اند تا راستی‏ آزمایی کشورهای غربی را در وعده‏ ها و حرف و حدیث‏های خویش بیازمایند؛ هرچند که مثلث منافقین، صهیونیست‏ها و رژیم‏های سر تا پا مرتجع عربی کما فی السابق سعی در سم‏پاشی تبلیغاتی در برابر این نشست دارند، اما باید به غرب گوشزد نمود که دیگر مدت زمان زیادی برای پایان زمستان توهم فعالیت‏های اتمی ایران نمانده و شاید اگر طرف غربی تا روز 29 تیر نمره قبولی نگیرد، روسیاهی برای آنان تا ابد باقی خواهد ماند.

غربی‏ ها نیک می ‏دانند که سیاست یک بام و دو هوا و یا هویچ و چماق و امثالهم شاید زمانی در مورد افرادی همچون قذافی و صدام حسین جواب می‏ داد، اما در مقابل ایران اسلامی قدرتمند که حرف نخست را در منطقه می ‏زند، اثرگذار نبوده و به ‏مثابه کلیشه ‏ای نخ ‏نماشده است. وین 6 آخرین فرصت برای غرب است تا دست از زیاده‏ خواهی‏ ها و طمع‏ ورزی ‏ها و بهانه ‏تراشی ‏های خود بردارند. جمهوری اسلامی ایران با سعه صدر فراوان تاکنون به دقت به مسائل و نگرانی‏ های بی‏ مورد اتحادیه اروپا و آمریکا گوش کرده و تا آنجا که امکان داشته حتی فراتر از پادمان‏های بین‏ المللی، انعطاف نشان داده و برای تدوین طرح برنامه ‏ای که همه استانداردهای یک برنامه صلح‏ آمیز غیرنظامی را دارا باشد، با ائتلاف 1+5 همکاری کرده است. لذا جمهوری اسلامی ایران با اقدامات متعدد اعتمادساز و ارائه طرح مورد توافق اکثریت، حسن نیت خود را به کرات نشان داده و اینک نوبت غربی‏ هاست تا در وین 6 به انتظارات ملت ایران درباره انجام اقدامات متقابل و نه متضاد، جامع عمل بپوشانند.

غربی ‏ها نیک می ‏دانند که جمهوری اسلامی ایران زمانی که فرصت داشت، در پی ساخت بمب اتمی نبود. به این معنا که در فاصله سال‏های 2005 تا 2013 میلادی زمانی که روابط ایران با غرب و همکاری با آژانس بین ‏المللی انرژی اتمی در سطح پائینی قرار داشت، زمان کافی وجود داشت، محدودیت‏های بین المللی کمتر بود و نظارت نسبتاً سبک‏تری صورت می‏گرفت، سانتریفیوژ کافی برای رفتن به سمت ساخت بمب اتم وجود داشت اما ایران مبتنی بر آموزه دینی و فتوای رهبر انقلاب که سلاح هسته ‏ای و تولید و کاربرد آن «حرام» است، به آن‏ سو نرفت چنان‏که حتی گزارش‏های ارزیابی اطلاعات ملی آمریکا در سال‏های 2007 و 2012 نیز اذعان کردند که ایران حتی گامی در این مسیر برنداشته است.

لذا اینجاست که باید گفت دیگر بهانه‏ ای برای غرب باقی نمانده است؛ وین 6 فرصت طلایی و آخرین فرصت برای غرب جهت دستیابی به یک توافق جامع و کامل با ایران است. غربی‏ ها باید توجه کنند که توهم و محاسبات نادرست و زیاده‏ خواهی و مطالبات غیرواقع‏ بینانه و دروغ و اکاذیب در مورد برنامه هسته ‏ای صلح ‏آمیز ایران می‏ تواند به از دست رفتن این فرصت منجر شود. کوتاه آن‏که وین 6 آزمون آخر جهت راستی‏ آزمایی و اعتمادآفرینی غرب در مقابل ایران است و اگر در آن مردود شوند، دیگر این آزمون برای غرب تکرار نخواهد شد.

برای ایران توافقی مطلوب است که اولاً ضمن حفظ ظرفیت موجود غنی‏ سازی، راه توسعه این ظرفیت برای تأمین نیازهایش را باز بگذارد. ثانیاً به لغو ملموس تحریم‏ها در کوتاه‏ مدت بینجامد. ثالثاً مسیر بهانه‏ جویی‏ های بعدی را ببندد و تکلیف مختومه‏ شدن جنجال را پس از 10 سال اعتمادسازی روشن کند.

در مقابل آمریکایی‏ ها مایلند برنامه هسته ‏ای ایران را نه فقط تعلیق و فریز کنند بلکه آن‏ را به عقب برانند، از مقیاس صنعتی به مقیاس آزمایشگاهی و مینیاتوری (دکور برنامه هسته ‏ای) فرو بکاهند، شاکله تحریم‏ها را حفظ کنند و لغو آن ‏را به آینده‏ ای نامعلوم حوالت دهند در حالی‏ که امتیازات نقد می‏ خواهند. آمریکایی ‏ها فراتر از این‏ها- اگر پا دهد- مایلند در پوشش یک توافق حقوقی ایران را نه به‏ عنوان یک طرف قرارداد و بده- بستان بلکه به‏ عنوان طرف «متهم» ایزوله کنند و پس از آن بر مطالبات پلکانی و تصاعدی بیفزایند.

یک مسأله راهبردی برای آمریکا به تعبیر «گلوبال ریسرچ» این است که آمریکایی ‏ها فراتر از برنامه هسته ‏ای، نگران توانایی «نه» گفتن ایران به خط مشی کاخ سفید هستند حال آن‏که دکترین آمریکا بر مبنای بازداشتن دیگران از این نه گفتن تعریف شده است. در قبال این نگرانی آمریکا مصمم است آمدن ایران پای میز مذاکره را به‏ عنوان یک دستاورد به‏ حساب خود بنویسد و با اخذ امتیاز به تبلیغات خود اعتبار بخشد.

مطابق دستور کار «وین 5» قرار بود وزیران خارجه 1+5 به‏ عنوان عالی‏ ترین مقام تصمیم‏ گیرنده در آخرین روز یا روزهای مذاکرات و بعد از آن که متن توافق جامع آماده شد، برای امضا و تأیید نهایی به تیم‏های مذاکره ‏کننده خود در وین ملحق شوند اما، فراخوان اشتون از اتفاق جدیدی خبر می ‏دهد که حضور فوری وزرای خارجه 1+5 را ضروری ساخته است. خبرگزاری رویترز به نقل از دیپلمات‏های مذاکره ‏کننده اعلام کرده؛ حضور وزرای خارجه 1+5 در وین به ‏منظور امضای توافق جامع نیست، بلکه آنان برای عبور از بن ‏بست غیرمنتظره‏ ای که در جریان مذاکرات پدید آمده است به وین فراخوانده شده ‏اند.

گفتنی است وزیران خارجه چین و روسیه به وین نرفتند. اولی برای عدم حضور خود به دوری مسافت! و جدول کاری از قبل برنامه ‏ری زی‏شده اشاره کرد و لاوروف ضرورت همراهی با پوتین در سفر آمریکای لاتین را پیش کشید! ولی گزارش‏ها حکایت از آن دارند که چین و روسیه با 4 کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان درباره متن توافق نهایی اختلاف ‏نظر دارند و محدودیت‏های اعمال ‏شده را با توجه به شفافیت‏های خواسته ‏شده از ایران، «متوازن» ارزیابی نمی‏ کنند. ضمن آن‏که حدس می‏ زنند در چالش هسته‏ ای یازده ‏ساله کشورمان، فصل جدیدی در حال ورق‏ خوردن است.

همه شواهد حاکی از آنند، آنچه سیستم محاسباتی حریف را درهم ریخته و وزیران خارجه آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان را با عجله به «وین» کشانده تا به قول دیپلمات‏های غربی، برای عبور از بن‏ بست پدیدآمده، چاره ‏جویی کنند، اعلام صریح خط قرمز نظام در مذاکرات هسته ‏ای است که روز دوشنبه هفته قبل از سوی رهبر معظم انقلاب در دیدار کارگزاران و مسؤولان نظام با ایشان مطرح شد. حضرت آقا با نگاهی دقیق و فنی و کارشناسانه تأکید کردند که جمهوری اسلامی ایران به یکصد و نود هزار «سو» اورانیوم غنی ‏شده نیاز دارد و با رونمایی از ترفند حریف گفتند «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید».

یکی از اصلی‏ ترین محورهای مورد چالش در مذاکرات هسته ‏ای، میزان نیاز ایران به اورانیوم غنی‏ شده برای تأمین سوخت رآکتورهای اتمی کشور است. آمریکا و متحدانش با پیش کشیدن واژه به ‏اصطلاح حقوقی ولی در واقع من درآوردی «نقطه‏ گریز BREAK OUT» ادعا می‏ کنند برنامه هسته‏ ای ایران باید در محدوده‏ای باشد که اگر تصمیم به تولید سلاح هسته‏ ای گرفت، فاصله زمانی این تصمیم تا تولید سلاح حداقل بین 12 تا 18 ماه باشد و مدعی ‏اند این فاصله به‏ منظور آن است که در صورت تصمیم ایران به تولید سلاح فرصت کافی برای متوقف ‏کردن آن وجود داشته باشد و با استناد به این قانون من‏ درآوردی، از ایران خواسته‏ اند اولاً؛ تعداد سانتریفیوژهای فعال از 4هزار دستگاه بیشتر نباشد که نتیجه نهایی آن پایان‏ دادن به فعالیت هسته ‏ای است - همان‏که حضرت آقا با عنوان به مرگ گرفته ‏اند از آن یاد می‏ کنند - و ثانیاً؛ مواد هسته ‏ای ذخیره‏ شده از 2 هزارکیلو تجاوز نکند و از سوی دیگر - متأسفانه - تیم هسته‏ ای ما را به نقطه‏ ای رسانده‏ اند که خواستار فعالیت 8 هزار سانتریفیوژ باشد و این در حالی است که برخورداری از 8 هزار سانتریفیوژ هم در حوزه و میدان غنی‏ سازی آزمایشگاهی - پایلوت - قابل تعریف است و نه غنی‏ سازی صنعتی که خواست و حق قانونی ایران است. بنابراین چنان‏چه با تعداد 8هزار سانتریفیوژ هم موافقت می‏ کردند - یعنی همان‏که آقا باعنوان راضی ‏شدن به تب از آن یاد کرده‏ اند - باز هم ایران را در عمل از غنی‏ سازی صنعتی محروم کرده بودند.

رهبر معظم انقلاب با تأکید بر این‏که نیاز ایران به اورانیوم غنی ‏شده را خودمان تعیین می‏ کنیم و میزان نیاز ما 190 هزار «سو» اورانیوم غنی ‏شده است، این ‏ترفند باج‏ خواهانه حریف را نه فقط خنثی کردند بلکه به باد دادند. از سوی دیگر میزان ذخیره اورانیوم غنی‏ شده مورد نیاز کشورمان نیز مطابق خط قرمزی که رهبر معظم انقلاب ترسیم فرموده ‏اند، 190 هزار سو در سال است و نه دو هزار کیلوگرم مورد ادعای حریف.

نکته ظریف و کاملاً فنی و کارشناسانه در بیانات رهبر معظم انقلاب این‏که، ایشان به‏ جای تأکید روی تعداد سانتریفیوژهای مورد نیاز جمهوری اسلامی ایران، روی فرآورده نهایی سانتریفیوژها تأکید کرده ‏اند. به بیان دیگر، آنچه مهم است تعداد سانتریفیوژها نیست بلکه خروجی نهایی آن‏ها یعنی میزان اورانیوم غنی ‏شده ‏ای است که به ‏دست می‏ آید.

حال می‏ توان تصور کرد که اگر حضرت آقا به‏ جای خروجی نهایی سانتریفیوژها (190 هزار سو)، نیاز کشورمان را با تکیه بر تعداد سانتریفیوژها بیان می ‏فرمودند، هیچ تضمینی برای تأمین سوخت مورد نیاز رآکتورهای اتمی ایران اسلامی وجود نداشت.

تأکید رهبر معظم انقلاب بر نیاز کشور به 190 هزار سو، ترسیم رسمی خط قرمز نظام در یکی از اصلی‏ ترین محورهای مناقشه و چالش مذاکرات هسته‏ ای است. این خط قرمز، از آن‏ جهت سرنوشت ‏ساز و تعیین‏ کننده است که از سوی بالاترین و عالی ‏رتبه‏ ترین مقام جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است و بدیهی است که به ‏هیچ ‏وجه قابل تغییر نخواهد بود و حریف نمی ‏تواند و دلیلی هم ندارد که آن ‏را یک «تاکتیک» تلقی کند. از این‏ روی می‏ توان و باید گفت که حضرت آقا با ترسیم این خط قرمز غیرقابل عبور، تمامی محاسبات چند ماهه اخیر - بخوانید یازده‏ ساله - حریف را مختل کرده ‏اند. گفتنی آن‏که رهبر معظم انقلاب در بیانات روز دوشنبه خود گفته بودند، حریف با لطایف ‏الحیل و دست ‏زدن به ترفندهای شیطانی می ‏کوشد سیستم محاسباتی ما را مختل کند و مسؤولان ما را با ارائه آدرس غلط به نتیجه غلط برساند.

حریف به ‏خوبی می‏ داند که وقتی شخصیت برجسته ‏ای در جایگاه عالی ‏رتبه‏ ترین مقام جمهوری اسلامی ایران، خط قرمز نظام را در مذاکرات، ترسیم می‏ کند، نگران «عدم توافق» نیز نخواهد بود و این در حالی است که «توافق» نیاز آمریکا و متحدانش است که قصد داشتند با لطایف‏ الحیل این «نیاز» خود را در قالب «امتیاز» به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنند.

بسیاری از کارشناسان پس از سخنرانی حضرت آقا، اشاره کردند که ایشان محاسبات استراتژیک حریف را بر هم زد. منظور از این اظهارات چیست؟ از یک نقطه دید استراتژیک، سخنرانی روز دوشنبه، قبل از هر چیز به‏ معنای رسمی و علنی‏ کردن خطوط قرمز ایران در مذاکرات هسته ‏ای است. در مذاکراتی با این درجه از حساسیت و اهمیت، وقتی یک طرف تصمیم می‏ گیرد خطوط قرمز خود را به ‏طور رسمی و علنی -آن هم در بالاترین سطح- مطرح کند، هدف نمی‏ تواند چیزی جز «مدیریت محاسبات» حریف باشد.

یک محاسبه اشتباه بسیار خطرناک نزد گروه 1+5 -که پیش از این چندین بار از آن سخن گفته‏ ایم- این بوده که خطوط قرمز مطرح ‏شده از سوی تیم مذاکره ‏کننده ایران اهرم‏های چانه ‏زنی است و ایران در دقیقه 90 زمانی که میان شکست مذاکرات و حفظ خطوط قرمز خود مخیر شود، آن‏ها را کنار خواهد گذاشت.

مقام‏های آمریکایی طی هفته گذشته به‏ صراحت گفته‏ اند چنین تلقی درباره خطوط قرمز ایران دارند و نتیجه گرفته ‏اند که ایران در ساعات پایانی مذاکرات امتیاز خواهد داد. سخنرانی روز دوشنبه قاعدتاً باید این محاسبه اشتباه را تصحیح کرده باشد. این البته کار ساده ‏ای نیست و منطقی است که تصور کنیم تصمیم ‏گیری درباره آن، وزرای خارجه 1+5 را به وین کشاند.

اصل مسأله اکنون این است که یک جنگ عمیق محاسباتی در وین درگرفته است. محاسبه ایران این است که اولاً آمریکایی‏ ها چاره ‏ای جز بیرون کشیدن یک نتیجه از این مذاکرات ندارند؛ ثانیاً، اگر بنا باشد توافق هسته ‏ای منجر به تثبیت تئوری «کارآمدی فشار در تغییر محاسبات ایران» شود، همان بهتر که هیچ توافقی حاصل نشود؛ و ثالثاً، ایران مایل است سوء تفاهمی را که برخی آدرس ‏های ارسالی از داخل درباره «اضطرای بودن رفع تحریم‏ها» در ذهن آمریکایی ‏ها ایجاد کرده، یک‏بار برای همیشه تصحیح کند.

همه این اتفاقات در سخنرانی روز دوشنبه رخ داده است. اکنون آمریکایی‏ ها باید میان دو گزینه «رفع نگرانی‏ های مشروع و حصول توافق» یا «تکیه بر مطالبات زیاده‏ خواهانه و منتفی‏ شدن توافق» یکی را انتخاب کنند.

نتیجه راهبردی سخنرانی روز دوشنبه این است که خطوط قرمز مطرح‏ شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به ‏ویژه درباره ظرفیت غنی ‏سازی، باید در هرگونه توافق جامع لحاظ شود و الا توافق برای ایران قابل پذیرش نخواهد بود و این یک خط قرمز واقعی است نه تاکتیک مذاکراتی که ایران قرار است در انتهای کار آن‏ را پس بگیرد.

حالا دیگر آمریکایی ‏ها می‏ دانند حد چانه ‏زنی تا کجاست و از کجا به بعد دیگر جایی برای چانه‏ زدن وجود نخواهد داشت و نوبت به تصمیم ‏گیری می‏رسد. به ‏وجودآمدن این شرایط، مذاکرات را شفاف ‏تر و معنادارتر می‏ کند و اجازه وقت تلف کردن به هیچ طرفی نخواهد داد.

نکته بعدی در سخنان روز دوشنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی این بود که یک پرسش بنیادین در مذاکرات را تعیین تکلیف کرد. آن پرسش که از روز امضای توافق ژنو تا کنون همواره مطرح بوده این است که اگر بناست میزان نیاز ایران تعیین ‏کننده ظرفیت غنی ‏سازی آن باشد، این نیاز را چه کسی تشخیص خواهد داد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان روز دوشنبه خود نشان دادند که از دید ایشان، طرفی که میزان نیاز ایران به غنی ‏سازی را معین می‏ کند خود ایران است و هیچ تحمیل یا دیکته‏ ای در این حوزه وجود نخواهد داشت. امید آمریکایی‏ ها پس از توافق ژنو این بوده که با بهانه قرار دادن مفهوم «تعریف دو طرفه نیاز»، نیاز عملی ایران به غنی‏ سازی را به ‏گونه‏ای تعریف کنند که با عدم غنی‏ سازی مساوی از کار درآید. این تاکتیک اکنون باید کنار گذاشته شود و الا مذاکرات به‏ سرعت به بن‏ بست خواهد رسید. رهبر انقلاب در فرمایشات خود این مسأله را که آمریکا یا هر طرف دیگری بخواهد نیاز ایران را معین کند، به دو روش نفی کردند؛ نخست این‏که خود این نیاز را به دقیق ‏ترین وجه ممکن و با استفاده از ادبیات فنی روزآمد تعریف کردند و دیگر این‏که اساساً مشروعیت و صلاحیت آمریکا برای چنین امری را با استناد به ماهیت و کارنامه آمریکا زیر سؤال بردند.

واپسین نکته نیز که بسیار مهم است این است که نوع ادبیات رهبر معظم انقلاب اسلامی مملو از قدرت و اعتماد به نفس بود. طرفی در مذاکرات خط قرمز معین می ‏کند - آن‏ هم آشکارا و در عالی‏ ترین سطح- که اولاً خود را در موضع قدرت می ‏بیند، ثانیاً نگران شکست مذاکرات نیست و ثالثاً بنا ندارد به دشمنان خود اجازه بدهد درباره آینده و سرنوشت ملتش تصمیم بگیرند. این فقط یک تعیین تکلیف راهبردی برای مذاکرات نیست، بلکه ایجاد یک الگوی گفتمانی برای آن هم هست.
منبع: خبرگزاری تسنیم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
باقری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۷
2
1
دولت روحانی چون برنامه ندارد انقدر مردم را با این مذاکرات بی نتیجه مشغول میکنه تا 4سالش تموم بشه .یکسال گذشت دریغ از یک کار اقتصادی وعمرانی یا ایجاد اشتغال فقط هرجا نشستن گفتن ما داریم خرابی های بجامانده ازدولت قبل را درست میکنیم .وقتی هم سوال میشه کدام خرابی را درست کردید جوابی ندارن بدن
مدیر پایگاه مذاکرات در همین مدت هم بی نتیجه نبوده ، افزون بر حدود 8 میلیارد دلاری که تا کنون به کشور بازگشته برخی از تحریم ها هم برداشته شده اند و انشاالله در صورت توافق نهایی همه تحریم ها برداشته خواهند شد و کشور در مسیر عادی خود قرار خواهد گرفت .در مورد خرابی ها مثلا در بخش بهداشت و درمان قدم های بزرگی برداشته شده ،وضعیت دارو واقعا از وضع بحرانی گذشته به در آمده و بنزین بشدت آلوده قبلی جای خود را به بنزین با کیفیت بهتر داده است ،که نتیجه آن را در هوای بهتر تهران و برخی از شهر های بزرگ می بینیم ،البته در این مورد خود دولت باید آمارهارا اعلام کند که در هفته دولت انشالله انجام خواهد داد .
رشیدی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
0
0
خدایاخدایاتاانقلاب مهدی خامنه ای نگهدار.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۰
0
0
راجع به هوا اجازه بدین موقع زمستون که مه دود فتوشیمیایی تشکیل میشه نظر بدیم،اونموقع با چشم می بینیم هوا چه تغییری کردی!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین