کد خبر: ۱۹۹۷۸۵
تاریخ انتشار:
با حسین فرکی، سرمربی قهرمان لیگ برتر ایران

فولاد بدون قراردادهای میلیاردی قهرمان شد

به گزارش بولتن نیوز، حسین فرکی، مربی اصولگرایی در فوتبال ایران به حساب می‌آید. اصولگرایی از این منظر که برای کسب نتیجه‌ دست به هر کاری نمی‌زند و دوست دارد بدون متوسل شدن به کارهای عوامفریبانه و بعضا تبلیغی موجودیت خود را با کارش نشان دهد.

این مربی متین و با شخصیت فوتبال ایران زمان زیادی از سکانداری‌اش در عرصه مربیگری نمی‌گذرد، اما از زمانی که سرمربیگری را آغاز کرده، کارش رو به جلو بوده است. این را عملکردش در تیم‌های مختلف گواهی می‌دهد. او با نفت تهران فوتبالی خوب، روان و رو به جلو ارائه کرد تا این تیم تهرانی را تا رتبه پنجم لیگ برتر ارتقا دهد. او طی دو سالی که به اهواز رفته تا با فولاد به فوتبال پراستعداد خوزستان خدمت کند، هنر مربیگری‌اش را به همگان نشان داده است.

فرکی زمانی که تیم را تحویل گرفت که تیم در رتبه چهاردهم جدول بود، اما در همان سال اول شروع به کارش، تیم را صاحب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا کرد و امسال نیز در سال دوم فعالیتش، فولاد را برای دومین بار به قهرمانی لیگ برتر رساند تا نشان دهد کارش را بلد است تا این‌گونه و با تعدادی جوان گمنام، اما جویای نام برابر تیم‌های بزرگ قد علم کرده و فوتبال ناب خطه خوزستان را از نو سر زبان‌ها بیندازد. البته آنها که طی این سال‌ها در فوتبال خوزستان کار کرده‌اند، واقفند کار کردن در این خطه سخت و دشوار است، اما فرکی از این آزمون بزرگ سربلند بیرون آمد تا با فروغش و مربیان جوانی مثل یحیی گل‌محمدی ته دلمان قرص شود در صورت رویکرد به مربیان داخلی برای تصدی هدایت تیم ملی در فردای جام جهانی، هستند مربیانی مانند فرکی که بخوبی قدر امانتی را که به دستشان سپرده خواهد شد، می‌دانند و از آن پاسداری می‌کنند.

با حسین فرکی، سرمربی موفق و بی‌ادعای فوتبال ایران به انگیزه قهرمانی فولاد در لیگ برتر همصحبت شدیم که در پی می‌آید.

تصور این‌که امسال فولاد خوزستان در حضور تیم‌های پرستاره‌ای همچون پرسپولیس، استقلال، تراکتورسازی و سپاهان قهرمان شود، ابتدا کمی سخت بود. اما بعدها با شروع لیگ این تیم جوان نشان داد که می‌تواند پا به پای دیگر مدعیان رقابت کند؛ رقابتی که تا هفته پایانی نیز ادامه داشت که در پایان این رقابت نفسگیر، این فولادی‌ها باشند که استقامت خود را به دیگر رقبا تحمیل کنند و جشن قهرمانی بگیرند. سوال این است که حسین فرکی قهرمانی را در معادلات خود گنجانده بود یا خیر؟

واقعیت این است هر مربی که هدایت تیمی را بر عهده می‌گیرد، سه هدف را برای خود تعیین می‌کند و بر مبنای آن برنامه‌های خود را به اجرا می‌گذارد. من نیز از این قاعده مستثنی نبودم و در سال اول پیوستنم به فولاد، این سه هدف را تعیین کرده و با مسئولان باشگاه فولاد به توافق رسیدیم. بی‌شک هر مربی که به تیم جدیدی می‌پیوندد برای نتیجه‌گیری یک فرصت سه ساله می‌خواهد تا با توجه به امکانات باشگاه و برخورداری از امنیت شغلی و دوری از حواشی کمرشکنی که در فوتبال ایران بیداد می‌کند، بتواند به وظایف خود عمل کرده و اهداف تعیین شده را محقق کند. سال اول برای هر مربی، سالی است که با مجموعه باشگاه و بازیکنان و سرمایه‌های تیم آشنا شود، سال دوم باید این شناخت را با کار و تلاش در جهت رسیدن به اهداف همسو کند و سال سوم نیز سال نیل به نتیجه‌گیری است. این روالی است که هر مربی دنبال می‌کند و به‌طور طبیعی هر مربی که از شرایط بهتری برخوردار باشد و بتواند حاشیه‌های تیم را مدیریت کرده و از فرصت‌ها بخوبی استفاده کند، می‌تواند سرعت دسترسی به این اهداف را بیشتر کند.

با توجه به این شرایط و با این‌که من تیم را در بدو ورود در رده چهاردهم جدول تحویل گرفتم اما به یاری خدا و همت و تلاش بچه‌ها در همان سال اول موفق به کسب سهمیه آسیا و امسال هم قهرمان لیگ شدیم تا مسیر سه ساله را دوساله پیموده باشیم و خدا را از این بابت شاکرم.

به نظر رسید شما با شناخت قبلی از موقعیت باشگاه فولاد و استعدادهای فوتبال استان و... تیم فولاد را برای ادامه کارتان انتخاب کردید؟

دقیقا، در حقیقت من با چشمانی باز فولاد را انتخاب کردم. شاید با توجه به موقعیت من در تیم نفت و موفقیتی که با این تیم کسب کرده بودم، خیلی‌ها به من سختی‌های کار را در تیم پرطرفداری همچون فولاد خوزستان گوشزد می‌کردند، اما با این‌که سال اول حضورم در فولاد سخت گذشت و این هم به خاطر شرایط آب و هوایی و فرهنگ‌های متنوع این استان و انتظارات بالای مردمی است که به‌طور طبیعی فشارهایی را مستقیم و غیرمستقیم متوجه کادر فنی می‌کند، من تا امروز از کار کردن در فوتبال خوزستان لذت برده‌ام. به هر حال و از آنجا که بازیکنان مختلف برای هماهنگی با هم نیاز به زمان داشتند شروع خوبی در لیگ نداشتیم، اما بعدها شرایط خوب شد تا سال اول موفق به کسب سهمیه آسیا شویم. در حالی که هدف ما در فصل قبل این بود که رتبه فولاد را در جدول از دورقمی، یک رقمی کنیم، اما خدا خواست که ما موفق شویم و با کسب سهمیه آسیایی، یک سال از برنامه سه ساله خود پیش بیفتیم.

در این میان بر خلاف دیگر باشگاه‌ها که مدیران و اعضای هیات مدیره‌اش در رسانه‌ها هستند، بحثی از مدیر عامل و اعضای هیات مدیره باشگاه فولاد نیست.

یکی از دلایلی که من فولاد را انتخاب کردم به مدیریت خوب باشگاهی‌اش برمی‌گشت. از آنجا که سیف‌الله دهکردی را از قبل می‌شناختم و اصولا او نیز مدیری کاملا فوتبالی است که از بازیگری بگیرید تا مربیگری و ریاست هیات فوتبال استان خوزستان را در کارنامه خود دارد، حس کردم با مجموعه‌ای فوتبالی بهتر می‌توانم اهدافم را در تیم فولاد پیاده کنم. انصافا تا امروز نیز مدیریت باشگاه را یار و همراه خویش در نیل به این نتایج دیده‌ام و برخلاف دیگر باشگاه‌ها که مدیرعامل و اعضای هیات مدیره‌اش دوست دارند مدام در رسانه‌ها باشند، هیات مدیره فولاد خیلی حرفه‌ای عمل می‌کند. ضمن آن‌که خود آقای دهکردی نیز با احترام به نقش رسانه‌ها زیاد دوست ندارد در رسانه‌ها باشد، او بسیار وظیفه‌مند عمل می‌کند؛ یعنی در اموری که متوجه او نیست به هیچ‌وجه وارد نمی‌شود. البته جدا از تمام مسائل من سابقه کار در فولاد را داشتم و شاید یکی از دلایلم برای انتخاب فولاد نیز به این تجربه برمی‌گشت. من در سال 76 کمک آقای شاهرخی در همین تیم فولاد بودم و برای همین امروز که در فولاد هستم بسیاری از بازیکنانمان در آن سال را همراه خویش می‌بینم؛ مثل آقای بختیاری‌زاده (کورش) که اکنون نیز دستیارم است یا سهراب بختیاری‌زاده که با بازی‌های خوبش در آن سال به فوتبال ملی ایران معرفی شد.

جدا از تمام این مباحث به نظر می‌رسد انگیزه دیگری نیز پای شما را به اهواز کشاند؟

درست می‌گویید، زیرا من بعد از دو سال کار در تیم نفت تهران که هوادارانی را در مسابقات متوجه خود نمی‌دید، می‌خواستم منهای استقلال و پرسپولیس شرایط کار در یک تیم پر‌طرفدار را تجربه کنم تا این تجربه را نیز در راه موفقیت بیشتر به کارنامه خود اضافه کنم. خب با این هدف فولاد خوزستان با توجه به هواداران انبوهش می‌توانست این خواسته مرا محقق کند و من در ارزیابی‌هایم به این نتیجه رسیدم که در این تیم و با مدیریت فوتبالی و حرفه‌ای‌اش می‌توانم موفق باشم. باور کنید بعد از این‌که قهرمان شدیم و به اهواز رسیدیم به این عشق و علاقه هواداران خونگرم خوزستانی بیشتر پی بردم. آنها طی ده کیلومتر از فرودگاه تا شهر، اتوبوس تیم فولاد را در میان خود گرفته بودند تا این استقبال مردمی و مهربانی زاید الوصف آنان، وظیفه ما را در تیم دو چندان کند. در حقیقت، این عشق و محبت مردمی مرا به این نتیجه رساند که راه را اشتباه نیامده و خوشحالم برای ادامه کارم در عرصه مربیگری انتخاب خوبی داشته‌ام.

شما برای رسیدن به این هدف خود تیم جوان و منسجمی را در اختیار داشتید که با دور بودن از حاشیه، آماده بودند فرامین فنی شما را در زمین پیاده کنند؛ موضوعی که شاید بسیاری از تیم‌ها از آن بی‌بهره بودند.

البته همه اینها را باید براساس هدفگذاری و سیاستگذاری هیات مدیره باشگاه مورد توجه قرار داد. بخشی از این برنامه‌ریزی‌ها متوجه تیم بزرگسالان باشگاه است و در کنار آن بخش‌های دیگر باشگاه فعال هستند تا با شناسایی استعدادهای جوان و پرورش آنها به فوتبال کشور خدمت کنند که همه اینها از نظر من قابل توجه و سزاوار قدردانی و ستایش است. امروز اگر فولاد خوزستان در کنار همه باشگاه‌های قدرتمند و صاحب پول و ثروت به‌عنوان قهرمانی می‌رسد، جدا از آن‌که نتیجه یک کار هدفمند باشگاهی باشد، نتیجه این مدیریت است که من معتقدم مدیریت فوتبال باشگاه فولاد در اینجا تفاوت خود را بخوبی نشان داد. مدیریتی که تکرار می‌کنم خارج از چارچوب عمل نمی‌کند و هر چیز را سر جای خود مورد توجه قرار می‌دهد.

بی‌شک در هر کجا که شما دیدید تیم نتیجه گرفته و کادر فنی موفق عمل می‌کند مطمئن باشید هیات مدیره‌ای قوی در پشت پرده وجود دارد که ضابطه‌مند همه چیز را زیر نظر داشته و امور را بخوبی هدایت می‌کند. گرچه من اعتقاد دارم بسیاری از باشگاه‌های موجود، باشگاه نیستند و در حد تیم‌هایی هستند که فصلی می‌آیند و فصلی نیز می‌روند، اما بی‌شک اگر می‌خواهیم در عرصه باشگاهی موفق شویم باید در این عرصه نیز نمونه‌های موفق را الگو قرار دهیم.

از صحبت‌های شما اینطور بر‌می‌آید که هیات مدیره و مدیر عامل در همان ابتدای فصل طی جلسه‌ای با شما همه چیز را تمام کرده اند تا در طول فصل نیز بدون دمیدن در حاشیه، فضای خوبی را برای کار شما فراهم آورند؟

مگر می‌توان غیر از این انتظار دیگری داشت. هیات مدیره فولاد فارغ از تمام کارهای تبلیغی و مانورهایی از این دست، همچون کوه پشت برنامه‌های ما بودند و فضایی را ایجاد کردند تا کادر فنی نیز این کار قشنگ و بی‌حاشیه را با قهرمانی همراه سازد.از این منظر باید بگویم هیات مدیره اگر انتخاب کادر فنی را فارغ از مسائل سیاسی، دسته‌بندی‌ها و سلایق شخصی مورد توجه قرار دهد از انتخاب خویش نیز حمایت همه‌ جانبه را در جهت حصول نتیجه انجام خواهد داد و من نیز تا امروز چنین شرایطی را در فولاد تجربه کرده‌ام. مشکلی که در فوتبال باشگاهی ما وجود دارد، این است که بعضا کادر فنی تیم‌ها با سفارش و در نظر گرفتن بعضی مسائل انتخاب می‌شوند که چنین انتخاب‌هایی خود می‌تواند در آینده مشکل‌ساز شده و انسجام تیمی را به مخاطره انداخته و حاشیه را به تیم‌ها تزریق کند.

و آفت نتیجه‌گرایی مدیران نیز این وسط قوز بالا قوزی شده تا مدیریت‌های باشگاهی نیز روی تصمیم‌های خویش باقی نمانده و با چند نتیجه بد، عذر مربیان را در نیمه‌های راه بخواهند. فکر می‌کنید این مساله چه تبعاتی را برای فوتبال ما در بر داشته است؟

خب همان طور که در ابتدا نیز گفتم برای انجام یک کار پایه‌ای و اصولی نیاز است به هر مربی سه سال زمان بدهند. خوشبختانه در باشگاه فولاد این موضوع جا افتاده است، همان‌طور که قبل از من به آقای مجید جلالی چهار سال فرصت دادند. در شرایطی که آقای جلالی در زمان مدیریت آقای رضاییان جذب شده بود، اما در زمان آقای دهکردی نیز به وی زمان لازم را دادند. مسلما چنین تفکری از عمق نگاه و تصمیمات مدیریت یک باشگاه برمی‌خیزد. در همین لیگ سیزدهم شما مشاهده کردید با چند نتیجه بد عذر چند مربی خواسته شد، بدون آن‌که توجه شود هر مربی برای پیاده کردن تفکرات و برنامه‌هایش نیاز به زمان دارد و نمی‌توان یکشبه صاحب همه چیز شد. متاسفانه این تفکر نتیجه‌گیری مدیران به آفت فوتبال ما تبدیل شده و اجازه بسیاری از کار‌های ریشه‌ای و زیرساختی را نمی‌دهد. در کل در طول سال‌هایی که لیگ برتر برگزار می‌شود من کمتر به یاد دارم که یک باشگاه برای چهار سال به مربی‌اش زمان بدهد. نتیجه چنین تفکری در باشگاه فولاد نیز به اینجا ختم می‌شود که ملاحظه می‌کنید طی دو فصل فولاد منحنی موفقیت را بخوبی طی کرده و با یکسری بازیکن جوان که خودباوری در آنان به حد اعلا رسیده، در مقابل این همه تیم‌های خوب و مدعی با ستارگان بی‌شمارشان قد علم کرده است. آن هم در شرایطی که قرارداد این جوانان از صدمیلیون تومان بالاتر نمی‌رفت و بندرت بازیکنی داشتیم که قرارداد 400 میلیونی و بالا‌تر داشته باشد.

حالا که به بحث قراردادها اشاره کردید، می‌خواهم بپرسم میانگین قرارداد بازیکنان فولاد چقدر است؟

قبل از این‌که به این پرسش شما پاسخ دهم باید بگویم ما در این ارتباط خیلی مسائل را رعایت کردیم. اول این‌که من هیچ‌وقت به‌دنبال این نبوده‌ام که بازیکنان را با قیمت‌های بالا جذب کنم؛ خوشبختانه فولاد نیز چنین نظری داشت تا با این وحدت رویه به دنبال بازیکنان جوانی برویم که انگیزه بالایی برای پیشرفت داشتند. ضمن آن‌که به مباحث مالی بازیکنان نیز توجه داشتیم به‌دنبال شرایطی رفتیم که بازیکنان در قبال کار و تلاشی که در جهت نتیجه‌گیری و موفقیت تیم انجام می‌دهند حقوق نیز دریافت کنند. به واقع پول در ازای کار مفید؛ چرا که ما پول یامفت نداشتیم که به بازیکنان بدهیم. نمی‌خواهم بگویم ما بازیکنان 450 تا 600 میلیونی نداشتیم، اما منهای دو سه بازیکن بقیه بازیکنان زیر این مبلغ بودند؛ یعنی با قراردادهای 200 و 300 میلیونی و پایین‌تر از آن.

اما با وجود این تیمی جسور در اختیار داشتید که حتی اگر در برابر تیم‌های بزرگ و مدعی نیز گلی را پذیرا می‌شد، بی‌محابا به حریف حمله می‌برد و به قول معروف جگر حریف را در‌می‌آورد. چه کارکرده ​ایدکه این جوانان اینقدر جسور و رو به جلو در مسابقه‌ها ظاهر می‌شوند.

به هر حال من همیشه خودم به نتیجه‌گیری و پیروزی فکر می‌کنم. یعنی اصلا به باختن فکر نمی‌کنم و دوست دارم برای بازیکنانم شرایطی را فراهم کنم که آنان ضمن ارائه بازی هجومی و جذاب، کاری کنند تماشاگران از دیدن بازی آنان نهایت لذت را ببرند. همیشه نیز سعی کرده ام در تمرینات این حسن را به بازیکنان انتقال دهم که باید طوری بازی کنیم که ضمن کسب نتیجه، زیبا و تماشاگرپسند بازی کنند. برای همین نیز بازیکنان بخوبی می‌دانند که من چی از آنان می‌خواهم و خوشبختانه آن را نیز به بهترین شکل در زمین پیاده می‌کنند. البته برای پیاده کردن این سیستم شما به ابزار لازم نیاز دارید که ما از آن برخورداریم.

یعنی کم پیش آمده بازی زیبا را فدای کسب نتیجه کنید؟

من هیچ‌گاه به مساوی و باخت فکر نمی‌کنم، در هر بازی نیز تیمم را برای پیروزی به میدان می‌فرستم و معتقدم حمله کردن به تیم کمک می‌کند که رو به جلو حرکت کرده و این مساله نیز به زیبایی فوتبال کمک می‌کند.

هیچ‌وقت ندیده‌ایم شما کنار زمین مشغول داد و فریاد باشید، بلکه هر موقع دوربین روی شما آمده، شما را آرام و در حال تفکر دیده‌ایم. به نوعی انگار بین شما و بازیکنان درون زمین تله پاتی خاصی وجود دارد که بدون زدن حرفی با چشمانتان به بازیکنان فرمان می‌دهید.

این نظر لطف شماست، اما من در دوران مربیگری‌ام کوشیده‌ام از کارهای خوب الگوبرداری کنم. به بچه‌های تیمم نیز گفته‌ام وقتی یک بازی فوتبال خوب می‌بینید و از آن لذت می‌برید، سعی کنید از رفتارهای خوب بازیکنان درون زمین ـ چه به لحاظ فنی و چه رفتاری ـ الگوبرداری مثبت داشته باشید.

در این رابطه من جدا از کار فنی با بازیکنانم در طول هفته جلسات مختلفی را به لحاظ فرهنگی و آموزشی برگزار ‌کرده و تلاش می‌کنم بدون آن‌که آنان را خسته کنم، نقطه‌نظراتم را در جهت ارتقای کارشان به آنها انتقال دهم. مثالی می‌زنم؛ یک روز بازیکنی را تعویض کردم که هنگام خروج از زمین حرکت غیرمتعارفی را انجام داد که در جلسه داخلی و در حضور جمع به او تبعات این کارش را توضیح دادم تا متوجه شود اگر دفعه بعد این کار را انجام دهد دیگر جایی در تیم ندارد. من با این‌که ذاتا آدم آرامی هستم، اما سابقه نیز داشته بازیکنی را به دلیل انضباطی از تیمم کنار گذاشته‌ام.

بی‌شک وقتی بازیکنان بزرگی مانند مسی و رونالدو تعویض می‌شوند و هنگام تعویض می‌روند و با تک‌تک اعضای تیم و مربی دست داده و روی نیمکت می‌نشینند، چه معنی دارد که یک بازیکن معمولی در فوتبال ما از تعویض‌ خود آنچنان دلخور شود که دست به اعمال ناشایستی بزند. بنابراین همان‌گونه که اگر کار بدی ببینم بلافاصله آن را در جمع یا جلسه خصوصی تذکر می‌دهم، به حرکت‌های خوب و زیبا نیز پاداش می‌دهم و این را جزو اصول کاری‌ام می‌دانم.

الگوی رفتاری شما به لحاظ مربیگری کیست؟

من با مربیان زیادی طی این سال‌ها کار کرده‌ام و خوشبختانه در دوران فوتبالم از این شانس بزرگ برخوردار بودم که در باشگاه پاس زیر نظر بزرگانی همچون آقایان حسن حبیبی، حشمت مهاجرانی، شرفی و شاهرخی کار کنم. خدا روحشان را شاد کند، من از مرحوم رنجبر، اسداللهی و امیر آصفی نیز چیزهای زیادی را یاد گرفته‌ام؛ کسانی که جملگی از خوشنامان فوتبال ایران به حساب می‌آیند. همین چند روز پیش که حسن آقای حبیبی زنگ زد و تبریک قهرمانی را به من گفت، من کلی خجالت کشیدم، چون وظیفه من بود که به ایشان زنگ بزنم یا همین‌طور همایون‌خان شاهرخی که ضمن این‌که ایشان مربی من بوده از دوستان خوب خانوادگی همدیگر هستیم و همین الان نیز ایشان کار مرا دنبال کرده و نقاط خوب و بد کارم را به من تذکر می‌دهد. یا همین‌طور از مربی اول خود آقای حسین لطفی چیزها آموخته‌ام. ایشان شخصیت بالایی داشته و هنوز هم به من لطف و محبت دارد.

به لحاظ فنی چه؛ بویژه از مربیان روز فوتبال جهان؟

به هر حال تا آنجا که بشود سعی می‌کنم برداشت‌های تازه‌ای از کار پپ گواردیولا داشته باشم؛ چه در زمانی که در بارسلونا بود و چه اکنون که در بایرن مونیخ است. منچستر یونایتد دوره الکس فرگوسن نیز چیز دیگری بود و کار این مربی بزرگ را تعقیب می‌کردم.

با قهرمانی فولاد انتظارهای تازه‌ای پیرامون تیم شما شکل گرفته، مثل این‌که عده‌ای معتقدند فولاد می‌تواند نمایندگان بیشتری در تیم ملی داشته باشد. خودتان نیز این برداشت را دارید؟

بحمدالله قهرمان شدیم و اکنون نیز سه نماینده در تیم ملی داریم. سوشا مکانی، دروازه‌بان تیم که الحق و الانصاف از زمانی که به تیم اضافه شد، نقش قابل توجهی در موفقیت‌های فولاد داشت که جا دارد همین​جا از زحمات آقای احمد سجادی، مربی دروازه‌بان‌های فولاد تشکر کنم که هم به لحاظ فنی روی سوشا اثرگذار بود و هم به لحاظ رفتاری تا این بازیکن که بعضا در حاشیه می‌غلتید، منضبط و پرتلاش به‌صورت حرفه‌ای در خدمت تیم باشد.

مهرداد جماعتی دیگر گزینه ما در تیم ملی است؛ بازیکن جوانی که طی چند سال گذشته از جمله خوب‌های تیم فولاد بوده است و با توجه به سبک بازی رو به جلویش، بخوبی در کارهای هجومی تیم ایفای نقش کرده و امیدوارم با اعتماد بیشتر کارلوس کرش وی بتواند در خدمت تیم ملی باشد. بختیار رحمانی، کاپیتان فولاد که فکر کنم از جوان‌ترین کاپیتان‌های لیگ برتر است، دیگر نماینده ما در تیم ملی است که در کنار تکنیک خوب و توانایی‌های فنی، مهره قابل اعتمادی است که می‌تواند در تیم ملی نیز بدرخشد. البته در کنار این سه بازیکن، ما بازیکنان دیگری چون اسماعیل شریفات، آرش افشین، کرمی و مهدی بدرلو را داریم که آن آخری با توجه به بازی در هافبک میانی می‌تواند به کار تیم ملی بیاید. بی‌شک سرمایه‌گذاری روی این جوانان می‌تواند در آینده برای تیم ملی مثمر‌ثمر واقع شود.

خیلی‌ها مثل آقایان محصص و حاج‌رضایی معتقدند قهرمانی فولاد به نفع تیم ملی شد. از این حیث که تیم ملی در فردای جام جهانی باید پوست بیندازد و جوانان فولاد گزینه‌های خوب و مطمئنی برای حضور در تیم ملی هستند.

همین‌طور است. ما در فولاد جوانان خوب زیادی داریم که فقط باید دیده شده و به آنها میدان داده شود.

قبل از این‌که برسیم به سوالی در رابطه با تیم ملی، شما تجربه همکاری با برانکو ایوانکوویچ را نیز دارید و در کنار ایشان هدایت تیم را در جام جهانی 2006 آلمان بر عهده داشتید. این همکاری چه برداشتی را در زمینه مربیگری به شما داد؟

برانکوجدا از شخصیت بالا و قابل احترامش یکی از مربیانی است که به لحاظ فنی و دانش فوتبال در سطح بالایی قرار دارد، اما چون با بلاژه‌ویچ به فوتبال ایران آمده بود شرایطی مثل خود من داشت که خودش را در زمینه مربیگری تثبیت کند. خود من در آن زمان از دانش و اطلاعات او نت‌برداری می‌کردم تا امروز از این تجارب در جلسات آنالیز و توجیه بازیکنان استفاده کنم.

قبل از حضور در جام جهانی آلمان برای برانکو و تیم ملی همه چیز خوب پیش رفت، اما در جام جهانی اتفاقات و ناملایماتی افتاد که امروز همه از آن کاملا اطلاع دارند و این مسائل حاشیه‌ای اجازه نداد تیم شرایط قبل از شروع جام را داشته باشد؛ مسائلی که به فوتبال ملی ما ضربه زد و برانکو نیز متاثر از آن آرامش و تمرکز لازم را در جام نداشت. متاسفانه الان نیز در همان فضا بوده و متوجه جایگاه خود در فوتبال جهان نیستیم. در حالی که اگر غفلت کنیم و کوچک‌ترین اتفاقی تمرکز تیم ملی را بر هم بزند، لطمات آن غیرقابل جبران خواهد بود.

یعنی اینقدر شرایط تیم ملی حساس است؟

ببینید با این‌که تیم ملی به جام جهانی صعود کرده، اما واقعیت این است که هیچ‌کس حس خوبی درباره نتیجه کار ندارد، چرا؟ برای این‌که تیم ملی تا امروز نه‌تنها اردوهای خوبی نداشته، بلکه دیدارهای دوستانه مفیدی نیز نداشته که براساس آن نسبت به عملکرد تیم، حس خوبی به ما منتقل شود.

و با این تفاسیر، شما چه نگاهی به نتیجه کار تیم ملی در جام جهانی برزیل دارید؟

من امیدوارم تیم ملی در این بازی‌ها عملکرد خوبی داشته باشد، زیرا عملکرد خوب می‌تواند به نتیجه‌گیری نیز کمک کند. برای این هدف نیز باید شرایطی فراهم شود که تیم با انجام بازی‌های دوستانه لازم و مفید برای این رقابت‌ها دورخیز مناسبی داشته باشد.

و در لیگ قهرمانان آسیا امسال فولاد با نتایج خوب خود همه را به تحسین وا داشته است. فکر می‌کنید در آسیا تا چه مرحله‌ای پیشروی کنید؟

هدف ما در آسیا این بوده که عملکرد خوبی داشته باشیم. با این‌که تا اینجا خوب نتیجه گرفته‌ایم، اما غافل نیستیم که تیم ما جوان و کم‌تجربه است و باید انتظارها از آن معقول باشد. به هر حال همین که در لیگ قهرمانان به دور دوم صعود کنیم برای تیم فولاد خوب خواهد بود و حضور در این مرحله موفقیتی بزرگ برای فولاد محسوب می‌شود. البته به این معنی نیست که ما در مرحله دوم برای موفقیت و صعود از این مرحله تلاش نخواهیم کرد، نه، ما تحت هر شرایطی تلاش می‌کنیم نماینده شایسته‌ای برای فوتبال ایران و خوزستان باشیم، لیکن هر چند در زمینه امکانات کم نداریم، ولی در زمینه نیروی انسانی با کمبودهایی مواجه هستیم و نگاه به آینده می‌طلبد تیم را به لحاظ نیروی انسانی مجهزتر و باکیفیت‌تر کنیم.

چرا مربی تیم ملی نباشم؟

بلندپرواز نه به آن معنای منفی‌اش در اذهان عمومی، بلکه دوست دارد روزی به سکانداری تیم ملی فوتبال برسد و بصراحت نیز تاکید دارد شایستگی این را در خود می‌بیند که در گستره ملی به فوتبال ایران خدمت کند.

حسین فرکی وقتی در مقابل این سوال مواجه می‌شود که آمالش در عرصه مربیگری چیست؟ بی‌درنگ پاسخ می‌دهد: هر انسانی دوست دارد در کار خویش رشد و پیشرفت کند. من نیز در عرصه مربیگری می‌خواهم به سرمربیگری تیم ملی برسم و این توان را در خود می‌بینم که به فوتبال ملی کشورم خدمت کنم.

حالا با قهرمانی فولاد خوزستان در لیگ سیزدهم، حسین فرکی بهتر می‌تواند درباره این مساله صحبت کند، بویژه این‌که جسته و گریخته نیز شنیده می‌شود کارلوس کرش، در پایان جام جهانی به همکاری‌اش با فوتبال ایران خاتمه خواهد داد تا در شرایطی که فوتبال با مشکل کم پولی مواجه است، یک‌بار دیگر بحث استفاده از مربیان داخلی بر سر زبان‌ها بیفتد. به‌طور مسلم در چنین شرایطی سرمربی موفق فولاد خوزستان می‌تواند یکی از گزینه‌های مهم در این رابطه باشد.

دستیار اول برانکو ایوانکوویچ که همچون این مربی کروات، شخصیتی آرام دارد و نسنجیده سخنی را بر زبان نمی‌آورد، معتقد است برای وارد شدن به جرگه مربیگری در فوتبال ایران و تثبیت جایگاه امروز خود سختی‌های زیادی را تحمل کرده و به جان خریده است.

برای همین نیز تاکید دارد بسادگی از این جایگاه عقب‌نشینی نخواهد کرد. می‌گوید: 40 سال است که در این مملکت کار فوتبالی انجام می‌دهم، طبیعتا با این همه سال کار کردن اگر خودم نیز بخواهم، مسئولان فدراسیون نباید اجازه بیرون ماندن از گود را به من و امثال من بدهند. آخر باید این تجارب را جایی خرج کنیم و چه جایی بهتر از تیم ملی که بتوان به فوتبال ایران خدمت کرد. متاسفانه طی این سال‌ها بعضا از آدم‌هایی استفاده شده که فوتبالی نبوده‌اند و نتوانسته‌اند از تمام توان و پتانسیل‌های موجود فوتبال کشور استفاده کنند.

به هر حال هر چند دنیای فوتبال ما نامهربان است، اما وقتی به زحمت خود را در این فوتبال جا انداخته‌ام به همین سادگی نیز از اسب پیاده نخواهم شد و همین جا آمادگی خودم را برای هدایت تیم ملی فوتبال اعلام می‌کنم. این هم عیب نیست که آرزوی خودم را بیان می‌کنم، چون در هر صورت میل به پیشرفت و تصدی کارهای بزرگ​تر در ذات هر انسانی وجود دارد و من به شخصه در خود توان سرمربیگری تیم ملی فوتبال را می‌بینم. بیان این مساله نیز عیب نیست، چون سال‌ها در این فوتبال زحمت کشیده‌ام و تلاش کرده‌ام با یادگیری علم و فنون مربیگری دانسته‌های خود را به روز کنم. امیدوارم روزی این اعتماد در سطح ملی به من نیز بشود.

حجت‌اله اکبرآبادی ‌/‌ گروه ورزش

برای مشاهده مطالب ورزشی ما را در کانال بولتن ورزشی دنبال کنیدbultanvarzeshi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین