کد خبر: ۱۹۵۷۶
تاریخ انتشار:

خانم روزنامه نگار با عینک آفتابی در شب پاییزی!

اما این ادعا باید ثابت شود: «حکم پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران توسط دادستانی تهران الصاق شده بود به نامه وزارت اطلاعات.» آیا نویسنده این نوشته نامه مورد ادعا را، یعنی نامه وزارت اطلاعات را، به چشم خود دیده بوده؟ قطعاً نه. زیرا خودش به رادیو زمانه گفته است: «در زمان پلمب فقط مسئول تعاونی مسکن انجمن در ساختمان حضور داشت.» البته توضیحی از اینکه در ساعت نه شب مسئول تعاونی مسکن مشغول چه کاری بوده نداده و نگفته در این تعاونی چه تخلفاتی صورت گرفته و چرا هیئت مدیره هیچ اقدامی برای احقاق حق اعضا در این زمینه انجام نداد.
بدرالسادات مفیدی، از اعضای هیئت مدیره معزول انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران (منحل شده)، چندی پیش در مطلبی با عنوان «چرا انجمن صنفی روزنامه نگاران پلمب شد» مواردی را مطرح کرد که دقت در آنها نکات جالبی را آشکار می کند.

به گزارش بولتن، اول اینکه، عنوان نوشتة وی غلط است زیرا «انجمن صنفی روزنامه نگاران» پلمب نشد بلکه منحل شد و آنچه پلمب شد، ساختمان انجمن بود برای جلوگیری از سوء استفاده از آن به عنوان اموال روزنامه نگاران. وی حتماً خوب به یاد دارد که از امکانات انجمن که باید برای پیشبرد امور صنفی و حمایت از روزنامه نگاران عضو استفاده می شد، چه کسانی و برای چه منظوری استفاده می کردند؛ مانند اقساط وام های سنگین و غیره. اگر حافظه شان به دلیل کهولت سن ضعیف شده، کاری نمی توان کرد.

اما ادعاهای ایشان که بعضاً از نظر قضایی قابل پیگرد است، یکی این است که «اکنون که سه سال از زمان آغاز چالش وزارت کار دولت آقای احمدی نژاد با انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران می گذرد، وقتی به گذ شته فکر می کنم می بینم رفتار آنها چیزی جز بهانه گیری نبود. جریان حاکم می خواست که انجمن نباشد.»

چرا وقتی قرار بر برخورد قانونی با متخلف و مجرم می شود، همه چیز باید رنگ سیاست بخورد؟ به کدام دلیل و مستند به چه سندی می توان ادعا کرد که «جریان حاکم می خواست که انجمن نباشد»؟ جریان حاکم یعنی چه؟ دولت؟ کل نظام؟ چه؟ «چالش وزارت کار دولت آقای احمدی نژاد با انجمن» به کدام عقل سلیم درست می آید؟ مگر انجمن طبق اساسنامه اش منحل نشد؟

خود همین فرد در همین نوشته اعتراف جالبی می کند: «نمی دانم این حالت که دست و پایت را ببندند و بگویند حالا شنا کن چقدر مناسب وضعیت ما در این انجمن در این سالها بود. از یک طرف انتظار اعضا که می خواستند انجمن با مسائل روزنامه نگاران فعال تر برخورد کند...»

آیا انتظار اعضای یک انجمن صنفی برای مورد حمایت صنفی واقع شدن از طرف انجمنی که به آن حق عضویت می پردازند و اساساً علت وجودی انجمن همین اعضا هستند، مصداق ان است که دست و پای اعضای هیئت مدیره آن را ببندی و بگویی حالا شنا کن؟!

قطعاً بسیارند روزنامه نگارانی که در سال های سلطه این جند نفر بر انجمن، خون به دل شدند و هیچ حمایتی از انجمن ندیدند. بسیارند آنها که در نشریات وابسته به طیف سیاسی مورد علاقه و متبوع این چند نفر قلم می زدند و اخراج شدند یا آنقدر فشار به آنها وارد شد تا دست از کار بکشند، اما انجمن تحت سلطه این چند نفر هیچ کاری، مؤکداً هیچ کاری برای آنها نکرد تا مبادا دل لطیف دوستان و هم حزبی هایشان در آن نشریات آزرده شود. به همین دلیل هم بود که تا دو سال بعد از انقضای مدت این هیئت مدیره، آنان نتوانستند تعداد لازم برای رسمیت جلسه مجمع عمومی را تأمین کنند. و از همان جا به ذهن آنها خطور کرد که الآن بهترین موقع است که همه چیز را گردن دولت بیندازند و موضوع را سیاسی جناحی جلوه دهند: «پیش از وزارت کار یعنی یک سال قبل تر وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی شمشیر خود را از رو بسته بود.»

آیا این گفته ها نشانه توهم توطئه نیست: «اینجا بود که با فعال کردن عوامل خود در میان اعضای انجمن و به کمک وزارت کار حذف انجمن را هدف گرفتند. ... متأسفانه پاسخ و رفتارهای وزارت کار در قبال این اقدام قانونی انجمن به نحوی انجام گرفت که اکنون به صراحت می توان ادعا کرد موقعیت خوبی برای ضربه زدن به انجمن فراهم شده بود. ... در ملاقاتی [کدام ملاقات؟ آیا این در آن موقع به اطلاع اعضا رسیده بود؟ آیا این همان ملاقاتی نیست که شماها به وزیر وقت کار تضمین دادید در صورت کوتاه آمدن وزارت کار از مواضع خود در قبال رعایت اساسنامه انجمن، یکی دو کرسی در هیئت مدیره انجمن را به افراد مورد نظر وی و جناح سیاسی متبوعش واگذار می کنید؟] که روز قبل از آن با وساطت آقای عطریانفر با وزیر کار داشتیم، او به ما گفت بروید مجمع عمومی خود را برگزار کنید و سایر موارد اختلافی را هم به نمایندگان حقوقی دو طرف واگذار می کنیم تا طی جلسات کارشناسی حل شود. جالب اینجاست که به رغم نظر مساعد وزیر و نیز رسمیت یافتن مجمع عمومی دوم، باز وزارت کار حاضر به تأیید انتخابات مجدد هیئت مدیره نشد. ... از بد روزگار همزمانی آن با حوادث اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری نتیجه خوبی به همراه نداشت. این بار دیگر مسئولیت نه بر دوش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نه وزارت کار بود، بلکه وزارتخانه دیگری باید کار را تمام می کرد.»

این جمله ها را که می خوانی فکر می کنی که عالم و آدم بسیج شده اند برای مقابله با یک غول بی شاخ و دم! در حالی که انجمن صنفی فقط یک تشکل صنفی بود که به دست چند نفر تبدیل شد به پاتوق توطئه های سیاسی و همین هم آن را به محاق کشید. دیگر لازم به درگیر شدن چند وزارتخانه که کارهای بسیار مهمتر و معطل مانده ای دارند، نبود.

اما این ادعا باید ثابت شود: «حکم پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران توسط دادستانی تهران الصاق شده بود به نامه وزارت اطلاعات.» آیا نویسنده این نوشته نامه مورد ادعا را، یعنی نامه وزارت اطلاعات را، به چشم خود دیده بوده؟ قطعاً نه. زیرا خودش به رادیو زمانه گفته است: «در زمان پلمب فقط مسئول تعاونی مسکن انجمن در ساختمان حضور داشت.»

البته توضیحی از اینکه در ساعت نه شب مسئول تعاونی مسکن مشغول چه کاری بوده نداده و نگفته در این تعاونی چه تخلفاتی صورت گرفته و چرا هیئت مدیره هیچ اقدامی برای احقاق حق اعضا در این زمینه انجام نداد.

یک نکته مهم دیگر این است که در همین نوشته اعتراف تلویحی دیگری ناخواسته از قلم وی در رفته است: «وسئولان جدید وزارت ارشاد فکر می کردند حیات انجمن به کمک های مالی آن وزارتخانه بستگی دارد غافل از اینکه انجمن طی سالهای فعالیتش به تدریج یاد گرفته بود که به لحاظ مالی چگونه مستقل از دولت بقا داشته باشد.» پس معلوم می شود که انجمن در دوره های قبلی از وزارت ارشاد کمک مالی دریافت می کرده و بعد هم از جاهای دیگری که معلوم نیست وگرنه خود این افراد بارها اعلام کرده بودند که حق عضویت اعضا کفاف هزینه های انجمن را نمی دهد. اینجاست که باید مته به خشخاش گذاشت. به قول دکتر شریعتی «اگر می خواهی بدانی کسی چطور فکر می کند، ببین از کجا می خورد»!

در همین نوشته ادعایی دیگر هم مطرح شده که بیشتر هجو انجمن است: «اگر انسجام و پیوستگی اعضا و جان سختی هیئت مدیره نبود، در همان سال اول درگیری وزارت کار با انجمن، انحلال انجمن محقق می شد.» در «جان سختی» اعضای هیئت مدیره که تردیدی نیست اما «انسجام و پیوستگی اعضا» یعنی چه و با که؟ اگر منظور با هیئت مدیره است که نتیجه آن را در به حد نصاب نرسیدن جلسات مجمع عمومی به کرات دیدیم! و اگر انسجام میان خود اعضاست که نتیجه آن هم در رویگردانی جمعی از هیئت مدیره معزول نمایان است. این چه جای افتخار برای هیئت مدیره معزول دارد؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین