در سال ۱۳۹۰ نزدیک به ۱۰درصد جمعیت ایران را افراد بالای ۶۰ سال تشکیل خواهند داد
کشور ما از جمله کشورهایی است که روند پیر شدن و به تعبیر دیگر رشد جمعیت سالمندی در آن بسیار سریع در حال رخ دادن است. در کشور ما نیز در طول چهل سال گذشته جمعیت سالمندان کشور افزایش چشمگیری یافته است که انتظار میرود ظرف بیست سال آینده به بیش از دو برابر افزایش یابد. چیزی نخواهد گذشت که در سال ۱۳۹۰ نزدیک به ۱۰درصد جمعیت ما را افراد بالای ۶۰ سال تشکیل خواهند داد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از پرستار حرفه ای در سایه مهر ، سالمندی فرآیندی زیستی است که تمام موجودات زنده ازجمله انسان را در بر میگیرد.گذشت عمر را نمیتوان متوقف کرد؛ ولی میتوان با بهکارگیری روشها و مراقبتهای مناسب از اختلالات و معلولیتهای پیش روی سالمندان پیشگیری کرد و یا آن را به تعویق انداخت تا بتوان از عمر طولانی همراه با سلامت و رفاه که همواره آرزوی بشر بوده و هست، بهرهمند شد.
افزایش طول عمر انسان یکی از دستاوردهای مهم دانش امروز بشری است . در حال حاضر قریب به یک میلیارد نفر از جمعیت کنونی جهان را افراد سالمند بالای ۶۰ سال تشکیل میدهند که تا ۲۵ سال آینده به بیش از ۲/۱ میلیارد نفر خواهد رسید در حالی که رشد جمعیت جهان نزدیک ۷/۱ درصد است این رشد برای افراد ۶۵ سال به بالا به ۵/۲ درصد میرسد. این موضوع بسیاری از کشورها را با چالشهای متعددی مواجه کرده است.
● روزی برای سالخوردگان
ایرانیان عهد باستان نخستین مردمی بودهاند که برای ادای احترام و بزرگداشت و سپاسگزاری از سالخوردگان روز مشخصی را در سال تعیین کردند و این روز، ۲۵ شهریور ماه هر سال بود و قدمت آن به ۳۰۰۰ سال میرسد. در آن زمان و تا ۱۴ قرن پیش روزهای هر ماه ایرانی نام خاص داشت و روز ۲۵ شهریور «اشیش وانگ» خوانده میشد که روز اخلاقیات و معنویات و روان پاک بود. ژاپنیها هم ۱۵ سپتامبر (۲۵ شهریور) را به عنوان روز سالخوردگان برگزار میکنند که گمان نمیرود ربطی به روز باستانی سالخوردگان ایران داشته باشد. این در حالی است که تنها از چند دهه پیش توجه به سالخوردگان و بازنشستگان در سراسر جهان چشمگیر شده است. به همین مناسبت دهم مهرماه (اول اکتبر) از سوی سازمان ملل به عنوان روز جهانی سالمندان نامیده شده است. در این روز توجه جهانیان به موضوع سالمندی و پیر شدن جمعیت جلب میشود.
● جمعیت سالمند در ایران
به دلیل ساختار نامناسب جمعیت کشور، طی چند سال آینده پیش از آن که از بحران ناشی از انفجار جمعیت کودک و نوجوان خارج شویم، در بحران افزایش جمعیت سالمندی گرفتار میشویم.
طبق برآوردها طی ۵۰ سال آینده ۲۰درصد افراد جامعه را سالمندان تشکیل خواهند داد. بر این اساس طی ۵۰ سال آینده بیش از ۲۶ میلیون سالمند بالای ۶۰ سال در کشور خواهیم داشت. این امر ضرورت توجه بیش از پیش مسوولان را نسبت به امور سالمندان و برنامهریزیهای لازم در این خصوص آشکار میسازد.
در سال ۱۳۳۵، تنها ۳درصد افراد جامعه بالای ۶۰ سال داشتند که این تعداد با ۲ برابر افزایش به ۶/۶ دهم درصد در سال ۱۳۷۵ رسیده است.
برمبنای محاسبات انجام شده میانگین سن جمعیت کشور در سال ۱۳۵۵ در ایران ۴/۱۷ سال بوده که این آمار در سال ۷۵ به ۴/۱۹ سال و در سال ۸۱ به ۲۲ سال رسیده است و پیشبینی میشود در سال ۱۴۲۵ میانگین سن جمعیت کشور به حدود ۳۵ سال برسد یعنی دیگر جمعیت جوانی در کشور نخواهیم داشت و این همان بحرانی است که طی ۵۰ سال آینده در صورت عدم برنامه ریزی صحیح در این زمینه با آن مواجه خواهیم شد.
● سالمندان تنها
آمارها نشان میدهد که حدود ۷ درصد سالمندان کشور به تنهایی زندگی میکنند، ۳۰ درصد با فرزندان و ۷۰ درصد با همسر و فرزندانشان زندگی میکنند اما میزان زندگی تنها در بین زنان سالمند ۸/۱۲ درصد و در بین مردان سالمند ۸/۲ درصد است یعنی ۷۸ زن در مقابل ۲۲ مرد سالمند مجرد هستند.
تعداد مردان و زنان سالمند مجرد را به ترتیب ۱۶ هزار و ۳۶۳ و ۳۰ هزار و ۳۸۷ نفر برآورد میشود متاسفانه در بین بیش از ۲۵ درصد زنان و حدود ۱۸ درصد مردان سالمند مجرد مشکلات عاطفی و روانی وجود دارد.
زنان سالمند به دلیل آن که معمولا خانه دار بودهاند و درصد بیسوادی آنها از مردان بیشتر است، زودتر خانهنشین شده و در نتیجه از آنجا که وابستگی آنها به خانواده بیشتر بوده و سیستم اجتماعی نیز چندان اجازه معاش در اجتماع را نداده است، با مرگ همسر و تجرد یا نداشتن خانواده در دوران سالمندی بیشتر دچار مشکلات میشوند.
تحقیقات نشان میدهد که ۴۳ درصد زنان در برابر ۴۰ درصد مردان سالمند از مشکلات حرکتی و جسمانی رنج میبرند و مصرف دارو و آرام بخش در زنان و مردان سالمند به ترتیب بیش از ۴۶ و ۳۴ درصد بوده است.
از آنجا که زنان سالمند مستمری و درآمد مشخصی نداشته و به منابع اجتماعی نیز دسترسی کمتری دارند، حتی بیماریهای حرکتی و جسمانی نیز در آنها بیشتر مشاهده میشود.
نتایج تحقیقی بر روی سالمندان زن که با دختران معلول ذهنی جوان نگهداری میشدند، نشان داده است که طول عمر و احساس رضایت خاطر زنان سالمند به جهت همجواری با دختران جوان افزایش بیشتری داشته است.
ازدواج مجدد، زندگی مشترک و داشتن همدم و مونس نقش تعیین کنندهای در ارتقای سلامت و طول عمر سالمندان دارد و سبب کاهش خطر افسردگی، انزوا، مصرف دارو و سایر مشکلات آنها میشود.
● سالمندی ناتوانی نیست
دوره سالمندی تنها معنای از کار افتادگی و ناتوانی را نمیدهد. این دوره ویژگیهای بالقوهای دارد که میتواند در قالب کمکهای فراوان به خانواده و جامعه و به شکل سالمندی سالم و فعال جلوه گر شود.
شاید در بعضی جوامع، سالمندان را افرادی ناتوان یا حتی سربار بدانند، در صورتی که دوره سالمندی دوره خردمندی و با تجربگی و دوره انتقال تجارب زندگی به سنین پایین است؛ اما برای رسیدن به سالمندی فعال و سالم باید به تمام ابعاد سالمندی، بهداشت جسمی و روحی، مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی زندگی توجه داشت و از آنجا که بسیاری بیماریها و مشکلات دوران سالمندی ناشی از شیوه زندگی ناسالم است، باید پایه و اساس سلامت سالمندان را با بهکارگیری شیوه صحیح و ارتقای کیفیت زندگی از ابتداییترین مراحل حیات پیریزی کرد و به موازات آن، با ایجاد زمینههای مناسب، مشارکت سالمندان را در خانواده و جامعه و همچنین فراهم کردن زمینه مناسب حمایتی آنها در تمام جنبههای اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و تغذیه برای رسیدن به سالمندی سالم و فعال و زندگی موفق گام برداشت.
از آنجا که اشتغال سالمندان به وضعیت اشتغال در کل کشور وابسته است و با توجه به این که هنوز بستر اشتغال گروههای آماده به کار در جامعه نیز فراهم نشده است، اشتغال سالمندان در درجه دوم اهمیت قرار دارد. این در حالی است که در بسیاری از جوامع، بازنشستگان پس از فراغت کار همچنان به عنوان مشاور در سیستمهای کاری میمانند.
● رسانه ملی و سالمندان
کشور ما جامعه ای جوان دارد و تصور عمومی بر این است که همه باید به فکر نسل جوان باشند. در این میان، نسلی دیگر در حال فراموشی است ؛ نسل قدیم که به آنها سالمند میگویند حتی، تلویزیون نیز به عنوان رسانه ملی، فراگیر و تاثیرگذار، سالمندان را فراموش کرده است.
شاید امروز چندان این مطلب جلب توجه نکند اما ۲۰ ۱۵ سال آینده که جمعیت مسن زیادی خواهیم داشت، اگر برنامهریزی دقیق و کاربردی از سوی برنامهریزان کشور، بخصوص تلویزیون، سینما و مطبوعات صورت نگیرد، ما در آینده با فاجعه بیارزشی سالمندان روبهرو خواهیم شد.
● سلامت سالمندان
از جمعیت ۵ میلیونی سالمند کشور اکنون حدود ۳میلیون نفر تحت پوشش یکی از سازمانهای بیمهای یا حمایتی هستند، یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد، یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگی و حدود ۱۰۰ هزار سالمند نیز در ۲۵۰ مرکز نگهداری تحت پوشش بهزیستی زندگی میکنند.
این به معنای آن است که ۲ میلیون سالمند فاقد هر گونه بیمه ای هستند.از سوی دیگر، بر اساس مطالعات صورت گرفته حدود ۴۰درصد از مراجعان به مراکز درمانی و بیمارستانها را سالمندان تشکیل میدهند.
با توجه به اینکه سالمندان، رقمی حدود ۷درصد از جمعیت را تشکیل میدهد. نتیجه مقایسه این ارقام، این است که سالمندان ۴ برابر سایر اقشار به خدمات درمانی و بهداشتی نیازمندند. این در حالی است که تعداد متخصصان طب سالمندان در ایران از تعداد انگشتان دست بیشتر نیست.
گفتنی است؛ به دلیل تغییرات خاص فیزیولوژیک و زیستی در بدن سالمندان و نیاز به ترکیب روشهای درمان دارویی، توانبخشی و روانشناسی برای درمان بیماران سالمند، نیاز به متخصصان طب سالمندان ضروری است. نکته قابل توجه این که براساس پژوهشهای صورت گرفته، ۵۵ درصد از سالمندان از وضعیت اقتصادی و مالی خود در زندگی احساس نارضایتی میکنند و میگویند به دلیل مشکل مالی قادر به مراجعه منظم به پزشک نیستند.
● قانون برای سالمندان
در حال حاضر متولی ارائه خدمات به سالمندان، سازمان بهزیستی است که خدمات آن نیز تنها به سالمندان بیسرپرست یا دارای بیماری صعبالعلاج اختصاص دارد. اما با توجه به مصوبه هیات وزیران درخصوص شورای ملی سالمندان و بر اساس قانون برنامه چهارم توسعه، دولت موظف شده است ۲۵ درصد کل سالمندان را تا پایان برنامه چهارم توسعه در سال ۸۸ تحت پوشش خود قرار دهد و به آنها خدمات ارائه کند.
ارائه خدمات شبانهروزی به ۲۰ هزار سالمند و ساماندهی آنان در ۲۰۰ مرکز شبانه روزی تا پایان برنامه چهارم توسعه، از دیگر برنامههای خدماتی سازمان بهزیستی است.
راهاندازی خط تلفن <صدای مشاور سالمندی> در سطح استانهای کشور تا پایان برنامه چهارم توسعه، اجرای برنامهای در زمینه فقرزدایی، حمایت و مستمری از دیگر برنامههای پیشبینی شده این سازمان است که جهت اجرای آن برای یک میلیون سالمند، به ۱۳۳ میلیارد تومان تا پایان برنامه چهارم توسعه در سال ۸۸ نیازاست بهرغم تشکیل شورای ملی سالمندان همچنان سهم این عزیزان از قوانین ناچیز است.
بررسیها نشان میدهد سهم سالمندان از مجموع قوانین تصویب شده کشور تنها یک درصد است. از این میزان ۶۲ درصد قوانین اقتصادی، ۲۲ درصد اجتماعی و ۱۶ درصد رفاهی و بهداشتی هستند. البته همین سهم ناچیز نیز به صورت پراکنده یا در قالب آیین نامههای اجرایی دولت و سازمانهاست.
به نظر میرسد تعریف و جایگاه سالمندی و سالمندان در برنامه ریزی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور نیاز به سرفصلهای مشخصی دارد.
سالمندی و تغییرات جمعیتی، جایگاه و موقعیت فرهنگی اجتماعی سالمندان، هویت سالمندی و انتقال فرهنگی، مشارکت اجتماعی، خانواده، اوقات فراغت و ورزش، مراقبت و حمایت عمومی، بهداشت و سلامت، وضعیت اقتصادی و معیشت سالمندان، بازنشستگی، فضاهای سالمندی، مصرف کالاهای فرهنگی و آموزش و توانبخشی سرفصلهایی است که به نگرشی دقیق نیاز دارد