کد خبر: ۱۸۹۵۷۶
تاریخ انتشار:
بخش اول؛

اقتصاد سیاسی نفت در خاورمیانه

حسین نیکبخت
نفت و منافع مربوط به آن از دیرباز بر اقتصاد سیاسی خاورمیانه چه از لحاظ منطقه‌ای و چه از دیدگاه روابط بین‌الملل، تأثیر عمیقی داشته است. در واقع، شاید بتوان گفت که در این منطقه، همه چیز عملاً به‌ نفت ارتباط پیدا می‌کند و به واسطه‌ آن مشروط و توجیه می‌شود.

داستان کشف، استخراج و اهمیت نفت خاورمیانه به شیوه‌های مختلف و نقطه‌نظرات متنوعی روایت شده است. در واقع، این امر برای برخی نشانگر ظفرمندی و پیروزی غرب

و برای برخی دیگر حاکی از موفقیت دولت‌های حاشیه خلیج فارس در به چالش کشیدن شرکت‌های نفت غربی و مجبور ساختن آن‌ها به پرداخت بهای بیشتر برای نفت و واگذاری کنترل بر این دارایی‌های حیاتی به دولت- ‌ملت‌های منطقه بوده است.

در سلسله نوشته‌هایی که به مرور ارائه خواهد شد، تأثیرات نفت از دیدگاهی بی‌طرفانه بررسی خواهد شد. شیوه‌های گوناگون شکل‌‌گیری تاریخ خاورمیانه به‌واسطه‌ی نفت، مدنظر قرار می‌گیرد. علاوه ‌بر این، استدلال می‌شود که نفت تنها متغیر مستقل و تأثیرگذار در این زمینه نیست.

 

پیدایش صنعت نفت در خاورمیانه و فراز و نشیب‌های آن

نفت معمولاً یک کالای سیاسی و در واقع یک ابَر-کالا محسوب می‌شود. دولت‌ها با توجه به اهمیت نفت به‌مثابه‌ منبع اصلی تأمین انرژی، در راستای دسترس‌پذیری مستمر آن برنامه‌ریزی می‌کنند و به‌علاوه خواستار به حداقل رساندن وابستگی خود به واردات آن نیز هستند.

در واقع، در نظر گرفتن نفت به‌عنوان یک کالای سیاسی جای بحث دارد. عرضه نفت طی قرن گذشته فراوان بوده است و بازیگران اصلی صنعت نفت- شرکت‌های نفتی بین‌المللی در گذشته و در حال‌حاضر اوپک- همواره به‌دنبال اجتناب از عرضه اضافی به بازار و کاهش قیمت متعاقب آن بوده‌اند. در واقع، ایده محدود ساختن عرضه جهانی نفت که از حدود سال 2003 بیش‌ از پیش مدنظر قرار گرفت، ایده بدیعی است.

کنترل ذخایر عظیم نفتی برای نزدیک به سه دهه- از دهه 1930 تا 1960- به‌خصوص در خاورمیانه، دستیابی به سودهای کلان را برای گروه کوچکی از شرکت‌های نفت بین‌المللی امکان‌پذیر ساخت. دولت‌های وقت نیز با درنظر گرفتن بومی یا خارجی بودن شرکت‌های مزبور، به‌دنبال تضمینِ حفظ یا صرف‌نظر کردن از چنین سودهایی بوده‌اند. در واقع، حساسیت به سودهای نفتی در کشورهای خاور میانه در این دوره تابعی از میزان وابستگی آن‌ها به قدرت‌های بزرگ خارجی بوده است. از سال 1973، این دولت‌های عضو اوپک- به‌علاوه‌ی تولیدکنندگان غیر عضو در اوپک که از کنترلِ اوپک بر عرضه و بالا نگه داشتن قیمت‌ها منتفع می‌شده‌اند- بوده‌اند که منافع چشم‌گیری را به‌واسطه‌ی بهره‌برداری از ذخایر نفتی از آن خود کرده‌اند.

اما صرف‌نظر از این منافع، اگر بخواهیم به کلیه کشورهای جهان نگاه کنیم، در اختیار داشتن ذخایر نفت واجد مزایای سیاسی یا نظامی ویژه‌ای نبوده‌ است و در مقابل، فقدان چنین ذخایری نیز هزینه‌های خاصی را برای کشورهای منفرد دربر نداشته است. نفت اساساً از طریق مکانیسم‌های بازار توزیع می‌شود و قدرت در لایه‌های دیگری اثر خود را بر کشورهای تولیدکننده یا واردکننده نفت می‌گذارد.

خاورمیانه نقشی کلیدی را در صنعت نفت بین‌المللی ایفا می‌کند. در واقع، پنج تولیدکننده حوزه خلیج فارس، واجد 65 درصد ذخایر نفت اثبات‌شده‌ی جهان هستند. از طرفی، هزینه تولید نفت برای آن‌ها بسیار پایین است و در صورتی‌که صنعت نفت یک صنعت رقابتی بود، آنها احتمالاً به منبع انحصاری نفت جهان بدل می‌شدند. با این وجود، با توجه به این‌که صنعت نفت یک صنعت رقابتی نیست، سهم تولیدکنندگان خاورمیانه از تولید جهانی در مقایسه با سهم آن‌ها از ذخایر جهانی، پایین نگه داشته شده است. این امر، به‌خصوص سال‌ها در مورد عراق صادق بود. در واقع، نفت در کانون روابط مسئله‌دار این کشور با دیگر کشورهای جهان قرار گرفته است.

ایران، اولین کشور در حوزه‌ی خلیج فارس بود که به صادرکننده نفت مبدل شد و تا سال 1950 به صادرات ادامه داد. اما در این سال، اختلافاتی بین شرکت کنترل‌کننده کلیه تولید نفت ایران (یعنی شرکت نفت ایران و انگلیس) و دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر ملی‌گرای این کشور بروز کرد. پس از ملی‌سازی شرکت مزبور، کلیه‌ی شرکت‌های نفتی بین‌المللی نفت ایران را تحریم کردند؛ در سال‌های 1952 و 1953 تولید نفت ایران تقریباً به صفر رسید و پس از کودتا علیه دکتر مصدق و شکل‌گیری کنسرسیوم ایرانی- که در آن سهم شرکت مذکور به 40 درصد تقلیل یافت-  بود که تولید ازسر گرفته شد.

تولید نفت عراق از سال 1928 آغاز شد، اما به دلیل اختلافات مستمر میان شرکت نفت عراق و دولت این کشور، تولید در سطح پایینی باقی ماند. عربستان سعودی تولید نفت را از سال 1938 آغاز کرد، اما در طول جنگ جهانی دوم تولید محدود ماند و پس از سال 1945 بود که سطح تولید این کشور افزایش یافت. تولید نفت کویت نیز در سال 1946 آغاز شد، با این وجود به‌سرعت رشد کرد و در سال 1953 بود که این کشور توانست در زمینه تولید نفت از عربستان سعودی پیشی بگیرد. در خلال سال‌های 1951 تا 1954 تولید کشورهای عراق، کویت و عربستان سعودی در راستای جبران کاهش تولید ایران، به سرعت افزایش یافت. با این وجود، در حالی‌که تولید نفت عربستان سعودی و کویت بالا باقی ماند، تولید عراق کاهش یافت. در سال 1973، تولید کویت به 3 میلیون بشکه در روز افزایش یافت و پس از آن رو به کاهش نهاد. در واقع، پس از حمله عراق به کویت در سال 1991، تولید این کشور تقریباً به صفر رسید، اما بعد از آن احیا شد.

تولید نفت ایران در سال 1974 به اوج رسید و نهایتاً پس از انقلاب سال 1979 (سال 1357 شمسی) کاهش یافت. تولید ایران طی جنگ هشت ساله با عراق همچنان پایین باقی ماند تا این‌که پس از پایان جنگ در سال 1988، مجدداً احیا شد. تولید نفت عراق قبل از حمله به ایران، در سال 1979 به حداکثر رسید. در اوخر جنگ تولید این کشور نیز احیا شد، اما مجدداً پس از شروع جنگ با کویت در سال 1990، کاهش یافت. هرچند که تولید این کشور بار دیگر به واسطه‌ی برنامه‌ی نفت در مقابل غذا که توسط سازمان ملل به اجرا درآمد، افزایش یافت، اما مجدداً در سال 2003 با حمله ایالات متحده و متحدانش به عراق و اشغال این کشور، متوقف شد.

در سال 1980، عربستان سعودی به‌منظور جبران کاهش عرضه ایران و عراق تولید خود را به حداکثر رساند. از طرف دیگر، در سال‌های اخیر نیز با توجه به تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه ایران، تولید نفت این کشور به میزان قابل‌توجهی کاهش یافت. البته انتظار می‌رود که با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و آغاز دور جدید مذاکرات با قدرت‌های جهانی، مجدداً شاهد افزایش تولید و بازگشت این کشور به بازارهای جهانی نفت باشیم.  

به این ترتیب، در بحث پیرامون خاورمیانه، پرداختن به مسئله نفت اجتناب‌ناپذیر است. در واقع، این مسئله روی روابط کشورهای منطقه با بقیه جهان، به‌خصوص قدرت‌های برتر جهانی، تأثیرگذار بوده و هست. روابط کشورهای منطقه نیز با توجه به توزیع ناهمگون ذخایر نفت، تحت تأثیر این مسئله قرار دارد و تمرکز ذخایر در برخی کشورهای منطقه، پیدایش دو قطبی کشورهای دارنده نفت و کشورهای فاقد نفت را درپی داشته است. به‌علاوه، نفت و سودهای کلان حاصل از آن، تأثیر بسزایی بر سیاست‌های داخلی کشورهای عرب منطقه داشته و سبب اتحاد رژیم‌های آن‌ها شده است؛ اتحادی که در صورت نبود سودهای نفتی، احتمالاً تا قرن بیست‌ویکم دوام نمی‌یافت.

در بخش بعدی این مقاله، تأثیرات نفت بر کشورهای منطقه خاورمیانه و روابط آن‌ها با یکدیگر و با کشورهای خارجی به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت.

منبع :  پترونت

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین