کد خبر: ۱۸۸۶۹
تاریخ انتشار:

رمزگشايي معماي سوخت در برابر سوخت

يشنهاد جمهوري اسلامي ايران در خصوص تأمين سوخت رآکتور تحقيقات هسته اي تهران با غناي 20 درصد که مبناي اجلاس وين شده بود، منجر به پيش نويس پيشنهادي گرديد که مي بايست پايتخت هاي کشورهاي مذاکره کننده نظر نهايي خود را نسبت به آن ارائه مي دادند.

جمهوري اسلامي ايران در اواخر هفته گذشته نظر خود را به البرادعي ارائه داد و متعاقباً، البرادعي اعلام کرد که حل موضوع هسته اي ايران قريب الوقوع است. با اين وجود، نکته قابل توجه در اين جريان، ابراز نگراني هاي برخي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و تعدادي از سياسيون و محافل مطبوعاتي از يک سو و اظهار خرسندي و استقبال کشورهاي غربي از رخداد مزبور از سوي ديگر است. از اين رو، موضوع «سوخت در برابر سوخت» به يک «معماي» سياسي تبديل شده و افکار عمومي را به خود معطوف کرده است. براي روشن شدن اين موضوع، ابتدا دلايل ابراز نگراني ها و اظهار خرسندي ها را مورد توجه قرار داده سپس به رمزگشايي معماي مفروض، پرداخته خواهد شد.

ريشه ترديدها
پيشنهاد تأمين سوخت با غناي 20 درصد براي اولين بار در بسته پيشنهادي به روز شده ايران در اجلاس ژنو مطرح شد و متعاقباً به عنوان يکي از موضوعات محوري گفت وگوهاي ايران با اعضاي گروه 1+5 و آژانس بين المللي انرژي اتمي گرديد. ايران براساس ماده 3 اساسنامه به آژانس طي نامه اي به آژانس اعلام کرد که نياز به سوخت اورانيومي با غناي 20 درصد براي رآکتور تحقيقاتي تهران دارد و هر کشور صاحب فناوري مزبور حاضر به تأمين آن باشد آمادگي براي خريد براساس قيمت منطقي دارد. به نظر مي رسد اين درخواست ايران در يک فرآيند رايزني در درون آژانس و آژانس با اعضاي گروه 1+5 تبديل به پيشنهادي از غربي ها تحت عنوان سوخت در برابر سوخت گرديد. اين پيشنهاد و پس از چانه زني هايي ميان نمايندگان ايران، روسيه، آمريکا و فرانسه و دبيرکل آژانس به صورت پيش نويسي تبديل شد که مي بايست ايران نظر خود را نسبت به آن اظهار مي داشت. در چنين شرايطي، شاهد يک سري واکنش ها از سوي محافل سياسي داخل هستيم که مي توان آنها را در سه دسته تقسيم کرد:
1-واکنش هاي تأييدکننده؛ يک سري از واکنش ها نسبت به آنچه اتفاق افتاد ابراز رضايت کرده و حاصل اين رخداد را به نفع ايران دانسته اند.
2-واکنش هاي ترديدآميز؛ برخي از واکنش ها اگرچه اصل موضوع را نفي نکردند، لکن نحوه مبادله سوخت در برابر سوخت را با ترديدهايي روبه رو ساخته و پيشنهاداتي در اين ارتباط ارائه داده اند از جمله برخي از نمايندگان اعلام کردند که در صورت پذيرش اين گزينه بايد به گونه اي عمل شود که به مقدار تحويل سوخت با غناي 5 درصد، سوخت با غناي 20 درصد تحويل گرفته شود.
3-واکنش هاي مخالفت گونه؛ برخي بر اين باورند که مبادله اورانيوم يک پيشنهاد انحرافي و به معناي بازگشت به طرح سانتريفيوژهاي خالي است. فلذا اين دسته از افراد پيشنهاد دادند که غرب سوخت اورانيوم 20 درصد را به ازاي قيمت توافقي بفروشد و در عين حال تحريم هاي موجود بر سر خريد اورانيوم خام را بردارند.
دلايل واکنش هاي دوم و سوم حول چند محور دور مي زند: 1- عدم اعتماد و پايبندي غرب به تعهدات خود از نظر اين افراد، با توجه به عملکرد کشورهاي غربي و مواضع چندگانه آنها، هيچ گونه تضميني را نمي توان در مبادله سوخت در برابر سوخت به دست آورد. 2- خوداتکايي و استقلال دومين دليل اين افراد است. آنها معتقدند که پذيرش سوخت در برابر سوخت باعث خارج شدن بخشي از حقوق و اختيارات ايران از برنامه جامع هسته اي خواهد شد و ايران را وابسته به صاحبان اين فناوري خواهد کرد. 3- طرح فريب سومين دليل مخالفان تز سوخت در برابر سوخت است. آنها معتقدند که غرب درصدد خارج کردن تمامي اورانيوم غني شده ايران بوده و سپس ما به ازاي آن را در کشاکش مذاکرات قرار داده و در نهايت چيزي دست ايران را نخواهد گرفت.
4-وظيفه آژانس براساس ماده 3 اساسنامه اش تأمين سوخت رآکتورهاي تحقيقات هسته اي است. براين اساس اجراي ماده فوق در مورد ايران نمي تواند به عنوان مشوقي براي جمهوري اسلامي ايران محسوب شود.

دلايل خرسندي غرب
برعکس واکنش هاي داخلي، مقامات کشورهاي آمريکا، فرانسه و انگليس نسبت به پيشنهاد سوخت در برابر سوخت ابراز خوشحالي و رضايت مندي کردند. سولانا پيشنهاد ارائه شده به ايران براي غني سازي اورانيوم در خارج از اين کشور را بسيار مناسب خوانده و ادعا کرد که اين پيشنهاد نيازي به تغيير ندارد. کلينتون وزير خارجه آمريکا نيز در چند نوبت از فرايند پيش آمده ابراز رضايت مندي کرد و تأکيد بر ادامه اين روند داشته است. ميليبند وزيرخارجه انگليس نيز ضمن تأييد حق شروع هسته اي ايران روند مزبور را تأييد نمود. فرانسوي ها نه تنها اين روند را تأييد بلکه آمادگي خود را براي مبادله موصوف اعلام نمود. چند علت را مي توان در ارتباط با اين اظهار خرسندي ها اشاره کرد.
1-از نظر غربي ها پيشنهاد سوخت در برابر سوخت، برنامه هسته اي ايران را در سطوح بالاتر غني سازي محدود خواهد ساخت. غربي ها تاکنون چند پروژه از اين دست را اجرا نمودند اما موفقيت نداشتند. پروژه اول نيروگاه هاي برق هسته اي در برابر تعطيل برنامه چرخه سوخت هسته اي، پروژه دوم نيروگاه هاي برق هسته اي به همراه تضمين سوخت هسته اي بوده است اکنون پروژه چهارم تحت عنوان غني سازي با غناي 20 درصد در خاک کشور ديگر براي تأمين سوخت رآکتور تحقيقات هسته اي ايران و تعطيلي برنامه غني سازي 20 درصد در خاک ايران مطرح شده است. براساس اين پروژه اگرچه نمي توان برنامه هسته اي را تعطيل کرد اما مي توان در يک سطحي محدود کرد.
2-از نظر غربي ها پيشنهاد سوخت در برابر سوخت مي تواند اورانيوم غني شده 5 درصد انبار شده ايران را تخليه نمايد. به زعم آنها حسن اين کار در اين است که دستيابي ايران به سلاح هسته اي را به تأخير خواهد انداخت! و از سوي ديگر فعاليت هاي بعدي ايران در مراحل چرخه سوخت را نيز با کندي روبه رو خواهد ساخت.
3- اصول رفتاري دولت هاي غربي پيرامون موضوع هسته اي ايران در طي هفت سال گذشته نشان داد که آنها از توافقنامه هاي منعقد شده سوءاستفاده کرده و با توسل به ادبيات دو پهلوي توافقنامه يا عبارت هاي آن خواسته هاي زياده خواهانه خود را دنبال مي کردند. به عنوان نمونه آنها در جريان توافقنانه سعدآباد با توسل به مفاهيم و عبارت آن، موضوع تعليق مطلق را به جاي تعليق موقت و بخشي را دنبال کرده و در صدد تحميل آن شدند. در جريان توافقنامه پاريس نيز همين کار تکرار شده و پس از سه ماه مذاکرات در قالب تيم هاي سه گانه بحث تعطيلي غني سازي را که در توافقنامه ، ذکري از آن نشده بود، به عنوان محوري ترين خواسته مطرح ساختند. از همين رو مي توان ترديدهاي جدي درخصوص توافقنامه سوخت در برابر سوخت انتظار داشت.

رمزگشايي
طرح سوخت در برابر سوخت، طرح پيشنهادي آژانس و تعدادي از کشورهاي گروه 1+5 در قبال درخواست ايران براي تأمين سوخت 20 درصدي راکتور تحقيقاتي تهران بوده است. اگر چه مقامات ايراني درباره اين طرح پيشنهادات اصلاحي داشته و بر همين اساس پس از ارزيابي کارشناسانه پيش نويس موصوف، آن به البرداعي در اواخر هفته گذشته تحويل داده اند. اما کليات اين طرح داراي محاسن و منافعي بود که به عنوان مبناي گفت وگو و در فرآيند تصميم گيري قرار گرفته است.برخي از محاسن اين طرح عبارتند از:
1-رسميت يافتن برنامه غني سازي 5 درصدي در خاک ايران و گرفته شدن بهانه هاي سياسي
2-تأمين سوخت 20 درصدي راکتور تحقيقات هسته ايران که يک نياز ضروري بوده است.
3-احتمال شکسته شدن محدوديت هاي واردات اورانيوم خام براي غني سازي 5 درصد
4-احتمال شکسته شدن محدوديت هاي وضع شده درخصوص تمام برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران.
5-تسريع راه اندازي نيروگاه هاي هسته اي بوشهر و احداث نيروگاه هاي جديد
6-نشان دادن صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران و توجيه پذيرتر شدن طرح هاي منطقه اي و جهاني ايران درخصوص خلع سلاح هسته اي بويژه طرح هاي ايران درخصوص سلاح هاي هسته اي رژيم صهيونيستي.
7-کم ارزش بودن غني سازي 20 درصد در برابر دستاورد کل فنا وري غني سازي
8-توانايي فني ايران در جبران اورانيوم هاي معامله شده
9-فراهم شدن بستري براي عقلاني کردن فضاي حاکم بر موضوع هسته اي و تشويق به تعقيب بازي برد- برد علي رغم اينکه طرح سوخت در برابر سوخت محاسن قابل توجهي دارد، اما نمي توان معايب آن و انگيزه هاي پنهان آن را ناديده گرفت. در واقع اظهار نظر درباره اين موضوع بايد همه جانبه و با در نظر گرفتن قوت ها و ضعف ها و تهديدات و فرصت ها صورت گيرد. ترديدي نيست که عدم توجه و بي اعتنايي به ضعف ها و ترديدهاي مربوط به اين طرح، تصميم عقلايي را در پي نخواهد داشت. بنابراين «مشروط سازي» طرح مزبور و نزديک کردن آن به طرح اوليه ايران و جلوگيري از پيامدهاي منفي آن، راه حلي است که تيم هسته اي ايران به آن انشاء الله توجه داشته اند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین