دو دختر شکاک خواهرشان را کشتند
دو خواهر در جنايتي کم سابقه خواهر کوچک شان را به اتهام فساد اخلاقي به قتل رساندند.
به گزارش اعتماد ، زماني که به ماموران پليس شهرستان فسا در استان فارس خبر دادند جسد دختر جواني در خانه اش پيدا شده است آنها هرگز تصور نمي کردند اين دختر قرباني ظن خواهرانش شده باشد.
اين گزارش ساعت هشت صبح يکي از روزهاي مهر ماه به پليس داده شد. زني با صدايي گريان به ماموران گفت دختر جوانش به صورت اتفاقي جان خود را از دست داده است.
زماني که ماموران در محل حاضر شدند از آثار به جا مانده روي بدن اين دختر فهميدند او خفه شده است. جسد دختر جوان که ليدا نام داشت به دستور بازپرس پرونده به پزشکي قانوني فرستاده شد.
با توجه به اينکه اولين فرضيه پليس جنايت خانوادگي بود ماموران مادر ليدا را مورد بازجويي قرار دادند. اين زن گفت؛ من سه دختر دارم که هر سه از يک اتاق براي خواب استفاده مي کنند. شب قبل از حادثه مثل هر شب دخترانم به اتاق رفتند و خوابيدند. صبح که شد رفتم تا ليدا را بيدار کنم. او معمولاً صبح زود بيدار مي شد اما آن روز وقتي به اتاق رفتم ديدم هنوز خواب است. دو دختر ديگرم بيدار شده بودند. بالاي سر ليدا رفتم تا او را بيدار کنم. هرچه تکانش دادم جواب نداد. به بدنش دست زدم و ديدم کاملاً سرد است. به اورژانس زنگ زدم و تکنسين ها گفتند دخترم مرده است. بعد با پليس تماس گرفتم.
گفته هاي اين زن نشان مي داد دو دختر ديگرش مي دانند ليدا چطور فوت شده است. اين در حالي بود که پزشکي قانوني نيز در اولين گزارش خود خفگي با جسم نرم را علت مرگ ليدا اعلام کرد.
يافته ها حاکي از آن بود که ليدا با خانواده اش هيچ مشکلي نداشت و رابطه اش با خواهرانش نيز خوب بود و سه خواهر بيشتر وقت شان را با هم مي گذراندند. همچنين معلوم شد پدر ليدا مردي آرام است که هرگز فرزندانش را تنبيه نمي کند. دو خواهر ليدا زماني که مورد بازجويي قرار گرفتند مدعي شدند شب خواب بودند و نمي دانند خواهرشان چطور فوت شده و چه کسي وارد اتاق آنها شده است. زماني که بازپرس سوالات پي در پي خود را تکرار کرد دو خواهر دچار تناقض گويي شدند و سرانجام به جنايتي که انجام داده بودند، اعتراف کردند.
آنها اعتراف کردند؛ ليدا رازهاي خودش را هميشه به ما مي گفت. مدتي بود که متوجه شده بوديم او با پسر جواني رابطه دارد. ادعا مي کرد آن پسر را دوست دارد اما ما بارها به او گفته بوديم اين کار را نکند. هميشه تذکر مي داديم اگر او تو را دوست داشت به خواستگاري ات مي آمد. اين تنها ارتباط خواهرمان نبود. او با پسر ديگري هم رابطه داشت و اين رابطه از حد حرف زدن فراتر رفته بود. خواهر ما آبرويمان را برده بود. دو متهم به قتل ادامه دادند؛ ما خانواده آبرو داري بوديم و اهل محل روي ما حساب مي کردند. هرگز کاري نکرده بوديم که در محل بي آبرو شويم. اما ليدا باعث اين اتفاق شده بود. نصيحت هاي ما فايده يي نداشت. مدتي بود که با هم دچار اختلاف شده بوديم. ما به مادرمان نگفته بوديم مساله چيست چون مي دانستيم والدين مان با شنيدن اين حرف ها خيلي ناراحت مي شوند. يک روز با هم مشورت کرديم و به اين نتيجه رسيديم که بايد يک بار ديگر ليدا را ارشاد کنيم و اگر قبول نکرد و دوباره به کارهايش ادامه داد او را به قتل برسانيم.
چند روز قبل از شب حادثه با ليدا حرف زديم. او عصباني شد و گفت کارهايش به ما ربطي ندارد. زماني که متوجه شديم او به کارهايش ادامه مي دهد تصميم به قتل او گرفتيم. ما هر دو ترسيده بوديم. شب قتل زماني که او خوابيد با هم بالاي سرش رفتيم و روسري را دور گردنش پيچيديم. با دست دهانش را گرفته بوديم و او نمي توانست کاري بکند. بعد روسري را از دو طرف کشيديم تا اينکه خفه شد. بعد براي اينکه خودمان را بي اطلاع نشان دهيم تا صبح سکوت کرديم تا اينکه مادرمان موضوع را فهميد.
دو خواهر بعد از اعتراف به قتل صحنه جنايت را بازسازي کردند.
در حالي که دو هفته از اين قتل گذشته بود ،پدر و مادر ليدا در دادسرا حاضر شدند و اعلام کردند از دختران شان هيچ شکايتي ندارند و از آنها گذشت مي کنند.
بنابر اين گزارش دو خواهر با قرار بازداشت به زندان منتقل شده اند و تحقيق براي تکميل پرونده اين دو خواهر ادامه دارد.
اين گزارش ساعت هشت صبح يکي از روزهاي مهر ماه به پليس داده شد. زني با صدايي گريان به ماموران گفت دختر جوانش به صورت اتفاقي جان خود را از دست داده است.
زماني که ماموران در محل حاضر شدند از آثار به جا مانده روي بدن اين دختر فهميدند او خفه شده است. جسد دختر جوان که ليدا نام داشت به دستور بازپرس پرونده به پزشکي قانوني فرستاده شد.
با توجه به اينکه اولين فرضيه پليس جنايت خانوادگي بود ماموران مادر ليدا را مورد بازجويي قرار دادند. اين زن گفت؛ من سه دختر دارم که هر سه از يک اتاق براي خواب استفاده مي کنند. شب قبل از حادثه مثل هر شب دخترانم به اتاق رفتند و خوابيدند. صبح که شد رفتم تا ليدا را بيدار کنم. او معمولاً صبح زود بيدار مي شد اما آن روز وقتي به اتاق رفتم ديدم هنوز خواب است. دو دختر ديگرم بيدار شده بودند. بالاي سر ليدا رفتم تا او را بيدار کنم. هرچه تکانش دادم جواب نداد. به بدنش دست زدم و ديدم کاملاً سرد است. به اورژانس زنگ زدم و تکنسين ها گفتند دخترم مرده است. بعد با پليس تماس گرفتم.
گفته هاي اين زن نشان مي داد دو دختر ديگرش مي دانند ليدا چطور فوت شده است. اين در حالي بود که پزشکي قانوني نيز در اولين گزارش خود خفگي با جسم نرم را علت مرگ ليدا اعلام کرد.
يافته ها حاکي از آن بود که ليدا با خانواده اش هيچ مشکلي نداشت و رابطه اش با خواهرانش نيز خوب بود و سه خواهر بيشتر وقت شان را با هم مي گذراندند. همچنين معلوم شد پدر ليدا مردي آرام است که هرگز فرزندانش را تنبيه نمي کند. دو خواهر ليدا زماني که مورد بازجويي قرار گرفتند مدعي شدند شب خواب بودند و نمي دانند خواهرشان چطور فوت شده و چه کسي وارد اتاق آنها شده است. زماني که بازپرس سوالات پي در پي خود را تکرار کرد دو خواهر دچار تناقض گويي شدند و سرانجام به جنايتي که انجام داده بودند، اعتراف کردند.
آنها اعتراف کردند؛ ليدا رازهاي خودش را هميشه به ما مي گفت. مدتي بود که متوجه شده بوديم او با پسر جواني رابطه دارد. ادعا مي کرد آن پسر را دوست دارد اما ما بارها به او گفته بوديم اين کار را نکند. هميشه تذکر مي داديم اگر او تو را دوست داشت به خواستگاري ات مي آمد. اين تنها ارتباط خواهرمان نبود. او با پسر ديگري هم رابطه داشت و اين رابطه از حد حرف زدن فراتر رفته بود. خواهر ما آبرويمان را برده بود. دو متهم به قتل ادامه دادند؛ ما خانواده آبرو داري بوديم و اهل محل روي ما حساب مي کردند. هرگز کاري نکرده بوديم که در محل بي آبرو شويم. اما ليدا باعث اين اتفاق شده بود. نصيحت هاي ما فايده يي نداشت. مدتي بود که با هم دچار اختلاف شده بوديم. ما به مادرمان نگفته بوديم مساله چيست چون مي دانستيم والدين مان با شنيدن اين حرف ها خيلي ناراحت مي شوند. يک روز با هم مشورت کرديم و به اين نتيجه رسيديم که بايد يک بار ديگر ليدا را ارشاد کنيم و اگر قبول نکرد و دوباره به کارهايش ادامه داد او را به قتل برسانيم.
چند روز قبل از شب حادثه با ليدا حرف زديم. او عصباني شد و گفت کارهايش به ما ربطي ندارد. زماني که متوجه شديم او به کارهايش ادامه مي دهد تصميم به قتل او گرفتيم. ما هر دو ترسيده بوديم. شب قتل زماني که او خوابيد با هم بالاي سرش رفتيم و روسري را دور گردنش پيچيديم. با دست دهانش را گرفته بوديم و او نمي توانست کاري بکند. بعد روسري را از دو طرف کشيديم تا اينکه خفه شد. بعد براي اينکه خودمان را بي اطلاع نشان دهيم تا صبح سکوت کرديم تا اينکه مادرمان موضوع را فهميد.
دو خواهر بعد از اعتراف به قتل صحنه جنايت را بازسازي کردند.
در حالي که دو هفته از اين قتل گذشته بود ،پدر و مادر ليدا در دادسرا حاضر شدند و اعلام کردند از دختران شان هيچ شکايتي ندارند و از آنها گذشت مي کنند.
بنابر اين گزارش دو خواهر با قرار بازداشت به زندان منتقل شده اند و تحقيق براي تکميل پرونده اين دو خواهر ادامه دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
