کد خبر: ۱۷۹۵۷۵
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار:
به بهانۀ بازپخش فیلم سینمایی«آژانس شیشه ای»، همزمان با سخنرانی دکتر روحانی از شبکۀ 5

«آژانس شیشه ای» یا «سخنرانی روحانی»؟!!

شب گذشته همزمان با سخنرانی دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محبوب کشورمان که به طور زنده از شبکۀ یک سیما به روی آنتن می رفت، شبکۀ تهران یکی از بهترین آثار سینمای کشورمان و شاید بهترین فیلم سینمای در ژانر دفاع مقدس را برای چندمین بار پخش کرد.
گروه فرهنگ و هنر-سیّدعلیرضاکیانپور، شب گذشته همزمان با سخنرانی دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محبوب کشورمان که به طور زنده از شبکۀ یک سیما به روی آنتن می رفت، شبکۀ تهران یکی از بهترین آثار سینمای کشورمان و شاید بهترین فیلم سینمای در ژانر دفاع مقدس را برای چندمین بار پخش کرد.

به گزارش بولتن نیوز، «آژانس شیشه ای» ساختۀ ابراهیم حاتمی کیا، درسال۱۳۷۶ است. فیلمی که البته درهمان زمان نیز برای اکران دچار مشکل شده بود اما پس از اکران در سینماهای کشور، به عنوان یکی از فیلم‌های پرفروش همان سال، درخشید. مشکلی که در آن زمان برای اکران این فیلم پیش آمده بود، البته این بود که بدون اجازهٔ رسمی از لباس نیروی انتظامی ایران در آن استفاده شده‌بود. نکته ای فرعی!

فیلمی که البته جسارتش بسیار بیشتر از این حرف ها بود و به راحتی درکنار فیلم های ساختارشکن تاریخ سینمای ایران و شاید به عنوان یکی از جسورترین آن ها، چه در ساختار و چه در محتوا، قرار گرفت.



«آژانس شیشه ای» که به سرعت به یک فیلم کالت در سینمای دفاع مقدس کشورمان تبدیل شد، روایت گر زندگی یک فرماندۀ جنگ(حاج کاظم با بازی قدرتمند پرویز پرستویی) است که برای درمان همسنگر خود(عباس حیدری با بازی ماندگار و دوست داشتنی حبیب رضایی) اقدام می‌کند ولی با بی‌مهری مسئولان مواجه می‌شود.
 
عباس، بسیجی شهرستانی که ترکش خمپاره ای را کنار شاهرگ گردنش از دوران حضورش در جبهه به یادگار دارد، به اصرار همسرش نرگس برای معاینه به تهران می آید و در خیابان با همرزم سابقش کاظم روبه رو می شود که با اتومبیلش مشغول مسافرکشی است. پزشک وضعیت عباس را بحرانی تشخیص می دهد و توصیه می کند هرچه زودتر برای درآوردن ترکش به لندن برود. کاظم برای تأمین هزینه سفر عباس، حاضر می شود اتومبیلش را بفروشد. در آژانس هواپیمایی، خریدار اتومبیل پول را به موقع به کاظم نمی‌رساند و او به ناچار به رییس آژانس پیشنهاد می کند تا رسیدن پول، سوییچ و مدارک اتومبیل را به گرو بردارد، اما رئیس آژانس نمی‌پذیرد.
کاظم که عصبانی شده، شیشه دفتر آژانس را می شکند و پس از خلغ سلاح یک مأمور نیروی انتظامی، مشتریان آژانس را گروگان نگه می دارد تا مسئولان ترتیب سفر فوری او و عباس به لندن را بدهند. آژانس به سرعت توسط نیروی انتظامی و امنیتی محاصره می شود و در این بین اصغر، همرزم کاظم و عباس نیز به افراد داخل آژانس می پیوندد.



از طرف دیگر احمد ـ که خود همرزم کاظم بوده ـ به همراه فردی به نام سلحشور به عنوان نمایندگان نیروهای امنیتی وارد آژانس می شوند و از کاظم می خواهند که اسلحه را کنار بگذارد. کاظم نمی‌پذیرد و پس از آزاد کردن چند گروگان به احمد و سلحشور تا شش صبح مهلت می دهد تا اتومبیلی را برای بردن او و عباس به فرودگاه به آژانس بفرستند. در این بین، کاظم با پسرش که پشت در آژانس به دیدنش آمده و عباس با همسرش به گفتگو می نشینند و هر یک موقعیت خود را توضیح می دهند. کاظم تا صبح بیدار می ماند و در یادداشت هایش برای همسرش فاطمه وضعیت خاص خود را شرح می دهد. ساعت شش صبح، اتومبیل به آژانس نمی‌آید و کاظم رییس آژانس را به عنوان قربانی اول انتخاب و کشتن او را صحنه سازی می کند.
سرانجام خودرو می رسد، مأموران با نقشه قبلی وارد آژانس می شوند و در حالی که راننده اتومبیل سوییچ آن را در اختیار ندارد، افراد داخل آژانس آزاد می شوند و از دست اصغر با اسلحه خالی از فشنگش نیز کاری برنمی آید. سلحشور، شادمان، همه چیز را پایان یافته تلقی می کنند، اما احمد با یک چرخ بال سرمی رسد و با حکمی از مسئولان رده بالا، عباس و کاظم را به فرودگاه می رساند. هنوز هواپیما از مرز هوایی کشور خارج نشده که درست هنگام تحویل سال نو، عباس برای همیشه آرام می شده و شهید می شود.



این داستان، «آژانس شیشه ای»است. داستانی که همۀ ما به خوبی می دانیم و با این همه هربار که تلوزیون این فیلم را پخش می کند، میخکوب به تماشای آن می نشینیم. بی شک «آژانس شیشه ای» تنها فیلم این شکلی سینمای ما نیست. قبل از انقلاب «قیصر» کیمیایی هم این شکلی بود و بعد از انقلاب هم «هامون» مهرجویی! هر دوی این فیلم ها(همچون «آژانس شیشه ای») با مخاطب خاص شان، ارتباطی عمیق برقرار می کنند. ارتباطی که در تمام طول زندگی این مخاطب، پابرجا مانده و مفهوم هنری فیلم ها نیز درتماشای هربارۀ آن فیلم ها، در ادوار مختلف زندگی مخاطب، ساخته(بازسازی) می شود و فیلم هایی می شوند، تمام نشدنی! چراکه این فیلم ها یک "شکلی" اند و همین "شکل" آن هاست که متفاوت شان می کند. این تفاوت که به روشنی در «آژانس شیشه ای» قابل دیدن است و نیازمند بررسی، دقت و بذل توجه به نکات بسیاری در ابعاد متخلف ساختاری این اثر بی بدیل سینمای دفاع مقدس.

روایت
«آژانس شیشه ای» فیلمی است که ظاهراً از شیوۀ روایتی بسیار ساده ای در داستانگویی بهره می برد. داستان «آژانس شیشه ای» بدون استفاده از بازی های زمانی و بی بهره از امکانات سینمایی ای همچون فلاش بک و فلاش فوروارد و... در روایت زمانی داستان، داستانش را از "اول" تا به "آخر"روایت می شود؛ یعنی همۀ ماجراها به ترتیب پشت سرهم نشان داده می شوند. رویدادها و اتفاقاتی که عرض چند روز پایانی سال به وقوع پیوسته و فصل اساسی فیلم که حدود 90% از زمان فیلم را نیز به خود اختصاص داده، تماماً در 12 ساعت(از بعد از ظهر تا صبح فردا) روی می دهند.

با این همه، حاج کاظم که راوی قصۀ عباس است، به کلاسیک ترین معنای کلمه، راوی یا قصه گوی «آژانس شیشه ای» است. داستانی که حاج کاظم می گوید، پیش از هرچیز متعهد است به حقیقت. همان طور که در انتهای فیلم، وقتی در هواپیما از او سوال می شود که به خبرنگاران خارجی که در لندن منتظر فرود شمایند، چه می گویید، می گوید:"حقیقت! نه یک کلمه بیشتر. نه یک کلمه کمتر!"



با این همه مخاطب حاج کاظم در تمام طول فیلم، همسرش فاطمه است و این موضوع می تواند کمی مخاطب فیلم را دچار سردرگمی کند. عشقی مقدس و عظیم میان حاج کاظم و فاطمه در فیلم ترسیم شده است. عشقی که آن چنان عظیم و پاک است که با معادلات واقعیات زندگی روزمرّه نمی خواند و این همان نکته ایست که حاج کاظم بر روی آن تاکید دارد. او به هیچ وجه به واقعیات زندگی روزمرّه کاری ندارد و آنچه او را وادار به اقدام کرده و در ادامه وادار به تعریف کردن داستان و روایت، نه این واقعیات؛ بلکه حقیقت محض و الهیست که در دل دارد.

با این حساب می توان تمام روایت«آژانس شیشه ای» را نامۀ عاشقانه ای دانست که توسط حاج کاظم برای فاطمه نگاشته می شود.

تئاتری به نام «آژانس شیشه ای»
بنا به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان تئاتر(ازجمله گرتوفسکی) بازیگر مهمترین عنصر یک تئاتر در مسیر شدن است و «آژانس شیشه ای» را به این معنا که فیلمی است متکی به بازی بازیگران باید فیلمی تئاتری دانست.

البته این نکته را علاوه بر جنس بازی بازیگران این فیلم، می توان در شکل میزانس ها و از آن مهم تر در موقعیت تک صحنه ای فیلم به روشنی، دید! اما باوجود صحبت هایی که در طول این سال ها درخصوص دلیل تاثیرگذاری فیلم ذکر شده، نکاتی نیز نادیده انگاشته شده و ناگفته مانده است. یکی از مهم ترین این نکات، نکته ای مفهومی در فیلمسازی حاتمی کیاست.
آن چه به روشنی در تک تک صحنه های فیلم آشکار است و حتی درشیوۀ ادای دیالوگ ها و بازیگری بازیگران حاشیه ای تر فیلم نیز قابل مشاهده است، این است که همۀ این بازیگران به این موضوع واقفند که در لحظۀ بسیار مهمی از زندگی شان به سر می برند و با تمام وجود، بهترین انرژی شان را صرف بازی کردن می کنند.



گویا حاتمی کیا به جای هر تذکری، بازیگرانش را توجیه کرده که به این نکته توجه کنند که در پلانی از یک شاهکار بازی می کنند و نه فقط در صحنه ای از یک فیلم سینمایی ایرانی! جالب این جاست که رضاکیانیان(که در نقش سلحشور، یک مامور ظاهراً اطلاعاتی نیز ایفای نقش کرده) بازیگردانی این پروژه را به عهده داشته. اما نکته یادشده، چیزی نیست که از تاثیر تکنیک های بازیگردانی سینما(یا حتی تئاتر) در فیلمی بروز یابد.

چنین ویژگی نابی را شاید تنها بتوان در تعداد اندکی از آثار سینمایی جستجو کرد و بیش از همه در آثار زنده یاد علی حاتمی یافت. نکته ای که شاید مهمترین دلیل تفاخر آثار حاتمی نیز هستند و در «آژانس شیشه ای» حاتمی کیا به شکل قابل توجهی، عرضه گردیده اند.

فلیمی به نام «آژانس شیشه ای»
فارغ از نکات مطروحه در این نوشته و بسیار نوشته های انتقادی دیگری که از سال 76 تاکنون درخصوص این شاهکار سینمای دفاع مقدس نوشته شده است، مهمترین علّت توفق«آژانس شیشه ای» را باید در این نکته جستجو کرد که این اثر پیش و بیش از هرچیزی، فیلمی است سینمایی؛ به معنای دقیق کلمه!



فیلمی که بجای فراوی از ژانر سینما یا به کار بردن ایده هایی برای گسترش ژانر سینما به گونه های دیگر هنری و غیرهنری(انسانی)، خود را به عنوان فیلمی سینمایی تعریف می کند. فیلمی داستانگو که صرفاً برای مخاطب ساخته شده اما به هیچ وجه مبتذل نیست. فیلمی که به گیشه ها رحم نکرده و کمتر ایرانی ایست که آن را ندیده باشد و با این همه اثریست هنری!
«بعدازظهر چله تابستان» یا «بعدازظهرنحس»(به انگلیسی: Dog Day Afternoon)‏ که در ایران با نام«بعدازظهرسگی» شناخته می‌شود، فیلمی است به کارگردانی سیدنی لومت ساخته شده به سال ۱۹۷۵. فیلم داستان یک سرقت واقعی بانک در بروکلین درسال۱۹۷۲ را روایت می‌کند و به رابطۀ عاطفی دو مرد(با بازی آل پاچینو و جان کزال) می پردازد. «بعدازظهرسگی» در همان سال نامزد چندجایزۀ اسکار شد و توانست جایزۀ بهترین فیلم‌نامه غیر اقتباسی را ببرد. پس از اکران «آژانس شیشه ای» بسیاری از منتقدان سینما با اشاره به شباهت بیش از حد این فیلم به «بعدازظهر سگی»، بحث اقتباسی سینمایی را مطرح کردند که باتوجه به آن که بنابه عرف رایج، اشاره ای از سوی سازندگان به فیلم مورد اقتباس نشده بود، این اتهامات کمی جدی تر شد و حتی تا بی ارزش خواندن «آژانس شیشه ای» نیز پیش رفت.
مسائلی از این دست را نمی شود نادیده گرفت، با این همه آن چه بیش از این ها اهمیت دارد این است که «آژانس شیشه ای» اصول سینما را رعایت می کند. به دقت دکوپاژ شده و با این که نمونه های بسیاری از ترفندهای کلاسیک سینما را در دل خود دارد، در بسیار از سکانس ها، حرف هایی نو برای سینما دارد و خلاقیت سینمایی را به رخ می کشد.
سکسانس آغاز به گروگان گیری توسط حاج کاظم، بی شک یکی از ماندگارترین سکانس های سینمای ایران، به لحاظ فرم و ساختار است. موسیقی«آژانس شیشه ای»، دقیقاً همانیست که باید باشد. موسیقی فیلم است. موسیقی متن فیلم! چراکه هیچ گاه شنیده نمی شود و همیشه حضوری ضروری دارد.

میزانس های تئاتری و معنادار حاتمی کیا در «آژانس شیشه ای» به فیلم معانی چندگانه می بخشند و فیلم را به اثری چندلایه تبدیل می کنند.
همۀ این ها و بسیاری نکات ریز و درشت دیگرند که «آژانس شیشه ای» را به «فیلم سینمایی» تبدیل می کنند.

«آژانس شیشه ای»، آژانسی شیشه ای!
دیشب هنگامی که تلوزیون را برای تماشای سخنرانی دکتر روحانی روشن کردم، شانس با من یار بود که تلوزیون به صورت خودکار با شبکۀ 5 روشن شد و نه از ابتدا با شبکۀ یک! همین کافی بود که بغضی که هربار با دیدن این شاهکار سینمایی گلویم را می گرفت، به همراه بسیاری خاطرات دیگر که از بارها تماشای این فیلم در ذهن داشتم، زنده شود.
به خاطر ندارم که حتی یک بار سکانسی که همسر عباس حیدری با لهجۀ مشهدی با حاج کاظم دعوا می کند را دیده باشم و بغضم نترکیده باشد. دیشب برای امتحان کردن هم که شده، سخنرانی رئیس جمهور را فدای تماشای چندمین بارۀ«آژانس شیشه ای» کردم تا ببینم آیا حالا که در مرز سی سالگی ام، هنوز با دیدن این سکانس، بغضم می ترکد یا نه؟!!
ترکید! دیشب هنگامی که رئیس جمهور عزیزم، از موفقیت های 100روز اخیر دولتش برای ملتم حرف می زد، من(و بی شک بسیاری از هموطنان عزیزم) به یاد عباس حیدری و تمام شهدای هشت سال دفاع مقدس، به «آژانس شیشه ای» خیره شدیم و ...!



سوءتفاهم نشود. این حرف ها اصلاً سیاسی نیستند و اتفاقاً به سیاست و داد و بیدادهای سیاسی بی ارتباطند و اتفاقاً مسئله همین جاست. «آژانس شیشه ای» فیلمی سیاسی است. نکته ای که کمتر به آن پرداخته شده اما در این متن نیز قرار نیست، بررسی شود.
چراکه با آن که «آژانس شیشه ای» فیلمی سیاسیست؛ اما نکتۀ مرکزی اش، به هیچ وجه حرفی سیاسی نیست و همان طور که پیش تر نیز اشاره شد، «آژانس شیشه ای» فیلمی است دربارۀ حقیقت و عشق! بماند که این دو نیز گاهی سیاسی تفسیر می شوند.
«آژانس شیشه ای»، فیلمی سیاسیست با مفهوم گلایه از سیاست. درواقع با این که به لحاظ ژانری، فیلمی سیاسی دسته بندی می شود، به لحاظ مفهومی، فیلمی است ضدسیاست و بیزار از آن!
فیلمی که از بازی های هرروزۀ سیاسی خسته شده و با داستانگویی، به آدم هایی می پردازد که زندگی روزمرّه شان، قربانی روزمرگی های سیاسی شده است! لااقل می شود این طور، خلاصه گفت که «آژانس شیشه ای» برای مخاطب عامش چنین حکمی دارد و برای مخاطب خاص ترش، فرصتی است برای فراموش کردن روزمرگی های سیاسی و غیرسیاسی زندگی و لذت بردن از زیبایی "سینما"!

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۸
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
0
0
بنظرشما باید کانال های دیگر را تعطیل میکردند . شما عادت کردیده اید همه چیز دراختیارتان باشد ازصدا سیما انتقاد میکنید تاخودتان را مظلوم جلوه دهیدبعدهم میگوئید مردم حق انتخاب دارندمانمیخواهیم مصاحبه راببینیم زور است
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
احسنت
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۶
کسی شما را زور نکرد که مصاحبه نبینی!
کسی از صداوسیما هم انتقاد نکرده!
حتی کسی خودش را مظلوم هم جلوه نداده!
چه کسی گفته که باید کانال های تلوزیون را تعطیل میکردند؟!!
شما احتمالاً جز تیتر این "نقدفیلم"، هیچ چیز دیگری را نخواندید.
جالب اینجاست که وقت گذاشته و نظرتان را هم با شور و حرارت ابراز می کنید...
انگار عادت کرده اید، دادوبیداد الکی کنید!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
0
0
صدا و سیما آنقدر تابلو مغرضانه عمل می کند که هر کسی متوجه می شود
زنده باد رئیس جمهور محبوب ...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
توهم توطئه
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۷
0
0
اتفاقا چه شب خوبي اين فيلم ارزشمند رو بخش كردند دست شون درد نكنه
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۲
0
0
رئیس جمهور محبوب?
مختومه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۵۰ - ۱۳۹۷/۱۲/۲۶
0
0
تا آنجا که من اطلاع دارم داستان برداشتی از اتفاقی بود که در بوشهر افتاد یک رزمنده که جوانیش را در جبهه و جنگ گذرانده بود و بعد از جنگ ژاپن رفته بود در برگشت به بوشهر با پلیس بر سر مسئله ای کوچک درگیر شد و به دفتر هواپیمایی رفت و کارکنان آن را گروگان گرفت و می گفت فرمانده پلیس بیاید و بگوید چرا با من این رفتار را کردند.من هنوز این مطالب را به یاد دارم.وی پس از گرفتن یک پاترول و حرکت بسمت شیراز در میانه راه یکی یکی گروگانها را پیاده کرد و در گلوگاه دالکی با راننده پاترل که فرمانده پلیس بود و او نمی دانست درگیر شد.و کشته شد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین