کد خبر: ۱۷۱۹۶
تاریخ انتشار:

خاطرات محمدرضا شریفی‌نیا از رهبر انقلاب

حضار تكبير مي‌گويند. آقا بعد از خاموش شدن جمعيت مي‌گويند: "آقاي مجيدي گفتند كه جامعه رفته به سمت شعار، شما هم شعار داديد؛ ثابت شد حرف ايشان!" همه مي‌خندند و حسينيه از فضاي غم‌بار صحبت‌هاي مجيدي درمي‌آيد.

ساعت 4 تاكسي مقابل ايست بازرسي انتهاي خيابان فلسطين، درست جلوي پاي جعفر دهقان كه مشغول گفت‌وگو با دوستان تئاتري‌اش است، ترمز مي‌زند و ما پياده مي‌شويم...
كم‌كم سر و كله‌ي آقايان زم، جمال شورجه، فرج‌الله سلحشور، مجتبي و احمد شاكري هم پيدا مي‌شود؛ اما از همه غيرمنتظره‌تر، ديدن برخي ستارگان پاپ مانند امير تاجيك و احسان خواجه‌اميري است كه همراه با مسعود ده‌نمكي از درب VIP وارد مي‌شوند!

وارد حسينيه كه مي‌شويم، علي لهراسبي- خواننده كليپ حس غريب كه معمولاً عصرهاي جمعه پخش مي‌شود- را مي‌بينيم كه اتفاقاً كمي گرفته به نظر مي‌رسد. كم‌كم علي تفرشي، مجيد اخشابي، قاسم افشار و گلريز هم به خواننده‌ها اضافه مي‌شوند. جمع اهالي موسيقي حاضر در جلسه در نهايت با مجيد انتظامي كه چندين اثر از جمله "سمفوني ايثار" را در كارنامه‌ي هنري خود دارد، كامل‌تر مي‌شود.

از چهره‌هاي سينمايي‌، حضور كارگردان‌ها پررنگ‌تر است: فريدون جيراني- كه انگار از همه مسن‌تر است-، ابوالقاسم طالبي، جواد شمقدري، نادر طالب‌زاده، حبيب‌الله كاسه‌ساز، محمدحسين سجادپور، انسيه شاه‌حسيني، احمدرضا معتمدي و... مجيد مجيدي و سيدرضا ميركريمي هم بعدتر خود را مي‌رسانند.
مسعود فراستي به نمايندگي از منتقدان سينمايي حضور دارد و علاوه بر جعفر دهقان، از ميان بازيگران محمدرضا شريفي‌نيا، سيدجواد هاشمي و جهان‌بخش سلطاني خود را به ديدار رسانده‌اند.

يوسفعلي ميرشكاك پيش از نشستن با مسعود ده‌نمكي خوش و بش مي‌كند. از نويسنده‌هاي شناخته‌ شده‌ي ادبيات انقلاب و دفاع مقدس محمدرضا سرشار در جلسه حضور دارد. رضا اميرخاني هم كه "ارميا" را در كارنامه‌ي آثار مرتبط با دفاع مقدسش دارد، كمي‌ ديرتر از بقيه خودش را به جلسه مي‌رساند و همان پاي تريبون مي‌نشيند.
هنوز ده روز از ديدار اهالي شعر با رهبر انقلاب نگذشته اما از شاعران جبهه‌ي فرهنگي انقلاب، فاضل نظري، ناصر فيض و علي محمد مؤدب و... در اين جلسه هم حضور دارند.

اشك‌ها و لبخندها
ساعت درست 5 عصر را نشان مي‌دهد كه رهبر انقلاب وارد حسينيه‌ امام خميني مي‌شوند. ضرغامي، حسيني، صفار هرندي، چمران و بنيانيان هم ايشان را همراهي مي‌كنند.
بعد از قرائت قرآن كريم، اكبر نبوي به عنوان مجري پشت تريبون قرار مي‌گيرد. بي‌اختيار ياد برنامه‌ي پربيننده‌ي برداشت دو و گفت‌وگوهاي صميمانه‌اش با ابراهيم حاتمي‌كيا- كه امروز جايش خالي است- و رسول ملاقلي‌پور- خدابيامرز- مي‌افتم...
نبوي بعد از خواندن يك دوبيتي زيبا، شيوه‌ي اداره‌ي جلسه را توضيح مي‌دهد و از مهمانان مي‌خواهد با جرأت و صميميت، نكاتي را كه در ذهن دارند بيان كنند، حضور دوربين‌هاي متعدد خبري را ناديده بگيرند و جلسه را غيررسمي فرض كنند.

حبيب احمدزاده- نويسنده‌ي كتاب شطرنج با ماشين قيامت- اولين سخنران مهمان است كه پيش از شروع بحث اصلي‌اش، خاطره‌اي مي‌گويد: ...چند نفر آمده بودند با من مصاحبه كنند. يكي از پرسش‌هايشان اين بود كه شما چرا در جنگ شهيد نشديد؟ گفتم: دنبال پرونده‌ام بود... آقا به شوخي مي‌گويند: "بروند از عراقي‌ها بپرسند!" اين جمله، لبخند شادي را در همين ابتداي جلسه در فضاي حسينيه مي‌پراكند.
احمدزاده از لزوم استفاده از تجربيات جنگ در همه‌ي زمينه‌هاي زندگي مي‌گويد؛ حتي زندگي زناشويي! او در مورد تجربه‌ي جنگ نرم و عمليات رواني خاطره‌اي تجربه‌آموز را از خلاقيت‌هاي نيروهاي خودي در جبهه‌ها يادآوري مي‌كند و مي‌گويد ما بايد جنگ نرم‌ عليه دشمنان را طوري طراحي كنيم كه در هر حال برنده‌ي بازي باشيم.
احمدزاده كه مجري مراسم او را به زبان تند و تيز و البته شيرينش توصيف كرده بود، اظهار اميدواري مي‌كند كه باتوجه به سخنان رهبري در خطبه‌هاي نماز جمعه‌ي گذشته، همه به دفع حداقلي و جذب حداكثري براي فشرده‌تر شدن صفوف نيروهاي خودي، پايبند باشند و دافعه‌ي زيادي و بي‌خودي ايجاد نكنند.

سخنران بعدي مرتضي سرهنگي است؛ از نويسندگان و دست‌اندركاران هنر و ادبيات دفاع مقدس كه در حوزه‌ي هنري تبليغات اسلامي مشغول كار است. سال‌ها پيش، رهبر در تقدير از فعاليت‌هاي او و همكارانش در جمعي گفته بود: اگر بنده شاعر بودم، يقيناً در مدح شماها قصيده مى‌ساختم! (در ديدار جمعى از پيشكسوتان جهاد و خاطره‌گويان دفتر ادبيات و هنر مقاومت 31/06/1384)
سرهنگي از آميخته بودن زندگي انسان معاصر با جنگ و ريشه‌ها و پيامدهاي آن مي‌گويد و نتيجه مي‌گيرد ژانر هنر و ادبيات جنگ، براي عموم مردم آشناست. او تأكيد مي‌كند: "ادبيات و هنر دفاع مقدس در فرآيندي طبيعي متولد شده؛ بنابراين نه وكيل مي‌خواهد و نه وزير؛ پدر مي‌خواهد!"
از نكته‌هاي جالب توجه صحبت‌هاي او، اشاره به لزوم مستندسازي رويدادهاي جنگ است. در اين زمينه او به "نظام‌نامه‌ي حرب" آيت‌الله بوشهري فلاش‌بك مي‌زند كه از نگارش آن در 110 بند، بيش از صد سال مي‌گذرد و بند 22 آن مي‌گويد: "حوادث جنگ را بنويسيد و از جنگ عكاسي كنيد!"

اكبر نبوي دوباره از مهمانان مي‌خواهد كه تندتر و صريح‌تر صحبت كنند و حتي از حبيب احمدزاده گله مي‌كند كه صحبت‌هايش چنان‌كه انتظار مي‌رفت، انفجاري نبود!
"انسيه شاه‌حسيني" سخنران بعدي است كه چندان به توصيه‌ي مجري توجه نمي‌كند. او ابتداي صحبت‌هايش سلام شهداي هويزه و شهيد علم‌الهدي- كه ارتباطي نزديك با آيت‌الله خامنه‌اي داشته- را به رهبر مي‌رساند و پاسخ مي‌شنود: "السلام عليكم و عليهم!"
شاه‌حسيني در ادامه به يادآوري خاطره‌اي از گفت‌وگو با علي شمخاني مي‌پردازد و از او به عنوان يك بسيجي و البته يك فرمانده‌ي گردن‌كلفت و بسيار قوي! جنگ نام مي‌برد. تعابير او لبخند را بر لبان حضار مهمان مي‌كند.
اكبر نبوي كه انگار توصيه‌هايش به تند و انتقادي صحبت كردن مهمانان مؤثر واقع نمي‌شود، خود وارد گود مي‌شود و از سياست‌گذاري‌هاي ناقص مسؤولان مي‌گويد: "مائيم و دور باطل روزمرگي‌ها... اگر غيرت هنرمندان نبود، به واسطه‌ي اين طرز مديريت، هيچ‌كاري در اين عرصه انجام نمي‌شد!"

بعد از حميد شريفي هنرمند هنرهاي تجسمي كه از مرتبط نبودن تحصيلات مسؤولان فرهنگ و هنر با حوزه‌ي مديريتي‌شان انتقاد مي‌كند و سعيد قاسمي از فرماندهان و فعالان عرصه‌ي فرهنگي دفاع مقدس، نوبت به مسعود فراستي مي‌رسد كه به قول خودش نه مسؤول است و نه هنرمند و به همين دليل مي‌تواند راحت‌تر حرف بزند. او از مانع بودن مسؤولان- در بسياري از موارد- براي پيشرفت هنر و ادبيات دفاع مقدس مي‌گويد. از اين‌كه نگذاشتند سينماي دفاع مقدس كه داشت شكل مي‌گرفت، راه بيافتد؛ از تفرعن برخي مسؤولان و از اين‌كه جز تك‌نفرها و تك‌گردان‌ها، جرياني زنده و پويا در راه آرمان‌ها و ارزش‌ها نمي‌بيند؛ از اين‌كه اهل ديالوگ نيستيم، خودمحور و مظلوم‌گرائيم و همه‌ي اين‌ها به خاطر اين است كه همه خودمان را هنرمند مي‌پنداريم!

نبوي بعد از صحبت‌هاي فراستي هم نطق انتقادي‌ مي‌كند كه بيائيد موانع و سنگ‌هاي روي چشمه‌ي هنر و فرهنگ را برداريم! بعد براي نمونه به وضعيت بودجه‌ي فرهنگ و هنر كشور در مقايسه با بخش كوچكي از كشاورزي اشاره مي‌كند؛ گرچه خودش هم تصريح مي‌كند كه "بودجه و مسايل مالي، همه‌ي مشكل هنر و ادبيات نيست!"
صحبت‌هاي دكتر سنگري پژوهشگر حوزه‌ي ادبيات دفاع مقدس، جمله‌ي پاياني نبوي را تقريباً تأييد مي‌كند. زيرا او بعد از اين‌كه از ديدن قله‌ها در كنار درّه‌ها مي‌گويد، بر چند محور عمده تأكيد مي‌كند كه هيچ‌يك با مسايل مالي ارتباط مستقيمي ندارند؛ از جمله "ايجاد كرسي‌هاي نظريه‌پردازي در حوزه‌ي ادبيات انقلاب و دفاع مقدس".

وقتي نبوي از مجيد مجيدي كارگردان شناخته شده‌ي كشور براي سخنراني دعوت مي‌كند، همه سر تا پا گوش مي‌شوند. مجيدي از بدي‌هاي زمانه و بي‌اخلاقي‌هاي خودمان در حق خودمان مي‌گويد و در بخشي از صحبت‌ها بغش مي‌تركد. او از "درد دل‌ها" مي‌گويد، از اين‌كه به چنين روزگاري افتاده‌ايم، ‌شكوه مي‌كند و از بازگشت به ارزش‌ها مي‌گويد: "برگرديم به اصل خودمان!"
مجيدي به فهرست سياه تلويزيون درباره‌ي برخي هنرمندان اشاره مي‌كند و رو به رئيس سازمان صدا و سيما هشدار مي‌دهد كه تلويزيون حق ندارد تصاوير من را پخش كند... و در پايان باز هم اظهار اميدواري مي‌كند كه به لطف پروردگار و خون شهدا و خود مقام معظم رهبري، دوباره برگرديم به روزهاي پر از اميد و نشاط...

بعد از اين سخنان، رهبر انقلاب به روح لطيف و حساس و اشك از روي علاقه‌مندي و خلوص آقاي مجيدي اشاره مي‌كنند و مي‌گويند: "من فقط يك تسلي مي‌خواهم به ايشان بدهم؛ آقاي مجيدي عزيز!"
ايشان وجود دعواهاي سياسي حتي در دوران‌هايي چون دفاع مقدس را يادآوري مي‌كنند و مي‌گويند: "آن‌وقت هم در كنار آن بهشت، جهنم‌هاي كوچكي هم بود. الآن هم كنار اين جهنمي كه شما با چشم هنرمندانه‌ي خودتان مشاهده مي‌كنيد و با دل لطيف خودتان حس مي‌كنيد، يك بهشت‌هاي باصفايي وجود دارد. از آن‌ها غفلت نكنيد!"

حضار تكبير مي‌گويند. آقا بعد از خاموش شدن جمعيت مي‌گويند: "آقاي مجيدي گفتند كه جامعه رفته به سمت شعار، شما هم شعار داديد؛ ثابت شد حرف ايشان!" همه مي‌خندند و حسينيه از فضاي غم‌بار صحبت‌هاي مجيدي درمي‌آيد.
رهبر مي‌خواهد سخنانش را ادامه دهد كه يك‌دفعه از انتهاي مجلس يكي از سرداران دوران دفاع مقدس شروع به صحبت‌ مي‌كند...
آقا مي‌گويند: "اجازه بدهيد آقاي آقامرتضي!" اما سردار- شايد نمي‌شنود- اجازه نمي‌دهد! او حرف‌هايش را ادامه مي‌دهد كه البته فقط براي نزديكانش قابل شنيدن است. آقا هم سكوت مي‌كنند.
صحبت‌هاي سردار كه تمام مي‌شود، آقا قبل از هر ادامه‌ي سخن درباره‌ي صحبت‌هاي مجيد مجيدي، توضيح مي‌دهند كه: "البته اين آقا مرتضاي قرباني از فرماندهان خط‌شكن دفاع مقدس بود..." و خاطره‌اي از دوران دفاع مقدس را با لهجه‌ي اصفهاني تعريف مي‌كنند كه بار ديگر حاضران را از ته دل مي‌خنداند.

بعد از صحبت‌هاي رهبري، يك روحاني به شيوه‌ي اداره‌ي جلسه اعتراض مي‌كند و اجازه‌ي صبحت مي‌خواهد. آقا با لبخند مي‌گويند: "جلسه را من اداره نمي‌كنم. من يك نفر مثل شما مشترك در اين جلسه هستم. اين آقا(اكبر نبوي) جلسه را اداره مي‌كنند؛ هر اعتراضي داريد، به ايشان بفرمائيد!" مهمانان هم انگار از اين تذكر رهبر خشنودند. اين را از نگاه‌ها و واكنش‌هاي برخي از آن‌ها مي‌شود حدس زد. مثل احسان خواجه‌اميري كه گفتار و رفتار رهبر را با دقت نگاه مي‌كند.

سخنران بعدي نادر طالب‌زاده است كه صحبت‌هايش را با اين جمله آغاز مي‌كند: "انقلاب اسلامي الآن زير ميكروسكوپ است!" محور اصلي صحبت‌هاي او لزوم مستندسازي‌هاي انتقادي دقيق و دلسوزانه‌اي است كه حقايق تلخ و شيرين جامعه را صادقانه پيش چشم مخاطبان تصوير كند. او از رسانه‌ها به خصوص رسانه‌ي ملي مي‌خواهد در چارچوب قوانين، تعارفات را كنار بگذارند و وارد اين ميدان شوند. در آخر با يك جمله اشاره‌اي هم به صحبت‌هاي مجيدي مي‌كند: "به نظر من اين هم يك فاز و يك مرحله از انقلاب است كه مي‌گذرد..."

بعد از صحبت‌هاي طالب‌زاده، مجري به آن روحاني معترض فرصتي يك‌دقيقه‌اي! مي‌دهد تا نظراتش را مطرح كند اما او بيش از سه دقيقه صحبت مي‌كند و البته از همه و به‌خصوص رهبر انقلاب عذرخواهي مي‌كند. اعتراض او بيش از همه به نحوه‌ي اداره‌ي جلسه و في‌البداهه و كارشناسي نشده بودن مطالب سخنرانان مهمان، است.
مجري از سيدمهدي شجاعي مي‌خواهد كه سخنران بعدي باشد اما او كه نفس‌نفس مي‌زند، تنها به خير مقدم و خدا قوت گفتن به مهمان و ميزبان، اكتفا مي‌كند و به خاطر شرايط نامساعد روحي و جسمي‌اش مؤدبانه از سخن گفتن بيشتر، عذر مي‌خواهد...
سخنران بعدي حسين مسافر آستانه از فعالان حوزه‌ي تئاتر است كه متني را از رو مي‌خواند و از جمله به كافي نبودن فضاهاي مناسب براي تئاتر در سطح شهرها انتقاد مي‌كند.

ده‌نمكي كارگردان پرفروش‌ترين فيلم سينماي ايران- كه در وقت اضافه‌اي كه با اجازه‌ي آقا به مجري مراسم داده مي‌شود، حرف مي‌زند- تلويحاً و البته با عذرخواهي و بيان اين‌كه قصد بدي ندارد، به صحبت‌هاي مجيد مجيدي اشاره مي‌كند: "اگر بعضي‌ها دلشان گرفته، ما هم دلمان گرفته!" او هم مثل مجيدي صريح و البته سريع‌تر صحبت مي‌كند... چشمان نبوي دوباره برق مي‌زند!
او از اين‌كه هميشه بيشترين بودجه‌ها و رانت‌ها را كساني گرفته‌اند كه در مواقع حساس به انقلاب پشت پا زده‌اند و از اجرا نشدن مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي- كه برخي اعضاي آن مانند حسن رحيم‌پور ازغدي خود را به اين جلسه رسانده‌اند- كارهاي پراكنده و جزيره‌اي نهادهاي مسؤول، جابه‌جا شدن نقش سينما و تلويزيون و مصون‌پنداري همه‌ي مسؤولان و مسؤوليت‌گريزي‌شان گلايه مي‌كند و از لزوم پرداختن به سينماي سياسي و انتقاد به مسؤولان مي‌گويد؛ و حتي آقاي ضرغامي را كه به قول خودش خيلي به او "حال داده" از تيغ انتقاد بي‌نصيب نمي‌گذارد!

وقت گذشته؛ امير تاجيك هم كه خودش را تا پشت تريبون رسانده تا به نمايندگي از اهالي موسيقي صحبت كند، موفق نمي‌شود و برمي‌گردد تا سر جايش بنشيند. حاضران به برنامه‌ريزي و نوبت‌دهي معترض‌اند. همهمه و بي‌نظمي براي چند لحظه فضاي حسينيه را پر مي‌كند اما كم‌كم همه به توافق مي‌سند كه در اين 15 شنونده‌ي سخنان رهبر انقلاب باشند.

گنج جنگ
رهبر انقلاب بعد از اشاره به اين‌كه جمع حاضر در برگيرنده‌ي همه‌ي فعالان عرصه‌ي هنر و ادبيات دفاع مقدس نيست، از گنجينه‌ي جنگ و گوهرهاي استخراج نشده‌ي فراوان آن مي‌گويند. همچنين به پرمخاطب بودن آثار ادبي و هنري پيرامون دفاع مقدس اشاره مي‌كنند و از كتاب‌هاي "خاك‌هاي نرم كوشك"، "دا" و فيلم‌هاي "آژانس شيشه‌اي"، "ليلي با من است" و "اخراجي‌ها" ياد مي‌كنند. اما چكيده‌ي توصيه‌هاي رهبري به هنرمندان عرصه‌ي دفاع مقدس اين است: "تلاش كنيد آئينه‌اي براي آن تابلوي پرشكوه باشيد!"

گعده‌ها
بعد از افطار، بازار گعده‌هاي دوستانه گرم است. بيژن نوباوه كه هنگام سخنراني مهمان‌ها پاي تريبون نشسته بود و گاهي در گوشي با مجيد مجيدي حرف‌هايي هم رد و بدل مي‌كرد، زودتر از حسينيه بيرون مي‌رود. سعيد ابوطالب هم كمي بعد از او.جهان‌بخش سلطاني با لهجه‌ي اصفهاني غليظش با رحيم‌پور ازغدي كه هنوز ته‌لهجه‌ي مشهدي‌اش را نمي‌تواند پنهان كند، گرم گرفته‌اند و از خاطرات دفاع مقدس مي‌گويند. ازغدي مي‌گويد: "آقاي سلطاني دل پاكي دارد و با همه‌ي قلبش بازي مي‌كند!"

آن‌طرف‌تر محمدرضا شريفي‌نيا مشغول گپ‌و‌گفت با چند جوان است. از خاطرات دوران بچگي‌اش مي‌گويد كه همراه پدر به جلسات آقاي خامنه‌اي با شهيد مطهري و مرحوم شريعتي مي‌رفته، از نظرات دقيق و راهنمايي‌هاي آقاي خامنه‌اي در مورد فيلم امام علي(ع) و از حمله‌ي مدعيان دموكراتيك بودن به او به خاطر شركت در مراسم تنفيذ و...

ساعت حدود 9 است اما بيرون حسينيه و جلو درب خروجي محوطه، اهالي ادبيات و هنر هنوز از هم دل نمي‌كنند و گروه گروه مشغول گفت‌و‌گو هستند...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین