کد خبر: ۱۷۱۵۶
تاریخ انتشار:

طالقانی و لیبرالیسم

محمد علی صدرشیرازی
آنچه پر واضح است اینكه اختلافات بعضا عمیق سیاسی و فكری میان این دو وجود داشته است. هر چند اعضای نهضت آزادی به­ درستی به عضویت آیة الله طالقانی در نهضت آزادی مباهات می­نمایند، اما در سیر در عمل­كرد آیة الله طالقانی، بیش از آن­كه آثار عضویت در این تشكّل ملّی مذهبی نمایان باشد، فرا حزبی بودن وی و عدم اعتقاد و التزام به اندیشه ­های لیبرالیستی نمود دارد. وی برخلاف لیبرال­ها كه پیروی كوركورانه­ از شخص را جایگزین ایدئولوژی ساخته و در مواجهه با برخی اشتباهات مهلك دكتر مصدق می­گفتند «شما هر كاری بكنید، ما پشتیبان شما هستیم»، اسلام و مصالح وطن را محور قضاوت قرار داده و شخصیت­ های سیاسی را از تكرار اشتباهاتشان انذار می­داد.




--------------------------------------------------------------------------------

سید محمود علایی طالقانی (1358_1289) از روحانیون كم­بدیل معاصر است كه از سال­ها پیش از پیروزی انقلاب به مقابله با رژیم پهلوی پرداخت و به خاطر همین تلاش­ها، چندین بار دستگیر و روانه­ی زندان و یا تبعید شد.




در سال 1319، بازرگان با آیت الله سید محمود طالقانی آشنا شد و این آشنایی بعدها به دوستی و هم­كاری نزدیكی مبدل شد كه تا زمان درگذشت آیة الله طالقانی در 1358 ش ادامه داشت.



طالقانی در سال 1327 مبارزات و افشاگری­های خود در مسجد هدایت را آغاز نمود و این مسجد را به پایگاهی برای مبارزان علیه طاغوت مبدل ساخت. طالقانی با پیوستن به نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی خدمات بسیاری را در جهت بیدارگری و همچنین سامان­دهی انقلاب انجام داد.



او پس از پیروزی انقلاب ایران، ریاست شورای انقلاب را بر عهده گرفت وپس از آن با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان رهبری شد. طالقانی در مرداد همان سال از سوی آیت الله خمینی به عنوان امام جمعه­ی تهران منصوب شد.






طالقانی و نهضت آزادی



كم­ مایه بودن چنته­ ی جریانات لیبرال معاصر از حیث معرفی چهره­هایی مبری از لغزش­ها كه در عین حال، تاثیری معتنی‌به و پایداری در حركت روبه جلوی ملت ایران از خود بجای گذارده باشند و در یك كلام ناكامی در قهرمان پروری، موجب گشته است تا این جریانات برای پرمایه نمودن كارنامه­ی خود، به خوان مكتب ناب اسلامی به راهبری امام خمینی (ره) دست یازند كه تلاش ناموفق در مصادره­ی شخصیت­هایی چون شهید مطهری، چمران، طالقانی وشهید مظلوم بهشتی را می­توان در این راستا نگریست.



در این كوشش­ها، مشی برآنست كه با برجسته­سازی مسائل فرعی چون رفاقت­های شخصی، ارتباطات تشكیلاتی و حتی مسائل احساسی­ای چون روابط نسَبی این بزرگواران با برخی اشخاص یا جریانات لیبرال، حاقّ این شخصیت­ها و مغز و بطن اندیشه­هایشان در لابلای مسكوت­گذاری و یا گزینش­گویی از ابعاد فكری و شخصیتی آنان كم­فروغ گردد.



اما در مورد آیة­الله طالقانی این امر مسبوق به سابقه­ای كهن­تر است. یكی از ثمرات آشنایی میان طالقانی و مهندس بازرگان، پاسخ مثبت به درخواست بازرگان و برخی دیگر از هم‌اندیشان وی جهت تأسیس نهضت آزادی ایران از جانب طالقانی بود. همین امر زمینه را برای همسان معرفی نمودن اندیشه­های ایشان و گرایشات لیبرالی نهضت آزادی فراهم نموده و بدین­سان رابطه­ی ایدئولوژیك میان طالقانی و نهضت آزادی و میزان تأثیر هریك بر دیگری همواره محل بحث و برخی سؤالات بوده است.



اما آنچه پرواضح است اینكه اختلافات بعضا عمیق سیاسی و فكری میان این دو وجود داشته است. هرچند اعضای نهضت آزادی به­درستی به عضویت آیة الله طالقانی در نهضت آزادی مباهات می­نمایند، اما در سیر در عمل­كرد آیة الله طالقانی، بیش از آن­كه آثار عضویت در این تشكّل ملّی مذهبی نمایان باشد، فرا حزبی بودن وی و عدم اعتقاد و التزام به اندیشه ­های لیبرالیستی نمود دارد.



به هر روی آیه الله طالقانی از اعضای اصلی نهضت آزادی به شمار می‌رود. پرسش این­جاست كه براستی با وجود برخی انحرافات در نهضت آزادی_ از همان ابتدا_ دلیل حضور وی كه اندیشه­ای متفاوت با افكار نهضت داشت، چه می‌باشد؟



در ابتدا باید اشاره نمود كه تشكیل تشكّلی چون نهضت آزادی هرگز نضج گرفته از اندیشه­ آیة الله طالقانی نبوده است. در بیانیه­ای كه وی به مناسبت تاسیس نهضت آزادی داد، آمده است:



«... پیوسته در صف مبارزه با فساد و مفسدین، باقی مانده و به این سبب، دعوت همكاری با بنیادگذاران نهضت آزادی را پذیرفتم».[1]



ایشان در این جمله، اظهار می‌دارد كه جزء هسته­ی اولیه نبوده است و «دعوت به همكاری» را قبول نموده است. بدین ترتیب، برخلاف برخی گفته­ها فكر تأسیس نهضت آزادی از ایشان نبوده است.



جدای از این مطلب باید اشاره داشت كه برای طالقانی، اصل مبارزه و حضور «در صف مبارزه با فساد و مفسدین» موضوعیت داشته است و هر جا، فضا را برای حضور مناسب می‌دید، فعالانه مبارزه می‌نمود كه در آن مقطع تشكیلاتی به نام نهضت آزادی كه توسط افرادی مذهبی تاسیس شد، فضایی مناسب بود.



نگاهی به سابقه­ ی آیه الله طالقانی مدعّایی فوق را اثبات می‌نماید. وی همچون مطهری، بهشتی و مقام معظم رهبری، شخصیتی بالاتر از احزاب و تشكّل­ها داشت و هرگز حتی در عین مدارا و حتی هم­كاری با آنان، خود را به آن­ها محدود و ملتزم نمی­ساخت. آن­جا كه طالقانی در عین حال كه با فدائیان اسلام همكاری می‌نمود، با جبهه­ی ملّی نیز كه با فدائیان چون سر دو طیف بود، همكاری داشت.



طالقانی برخلاف نهضت آزادی كه راهبر آن خود را با افتخار «ماشین نازك نارنجی­ای كه تنها باید در جاده آسفالت راه برود» می­خواند[2]، به مبارزه پر هزینه علیه طاغوت معتقد بود و با وجود حبس­ها و تبعید­های مكرر به راه خود ادامه ­داد. درحالی­كه نهضت آزادی پس از نخستین زهر چشم رژیم قریب پانزده سال به كما می­رود و تا آستانه­ی انقلاب صلاح را در سكوت می­بیند، طالقانی «از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود».


وی برخلاف لیبرال­ها كه پیروی كوركورانه­ از شخص را جایگزین ایدئولوژوی ساخته و در مواجهه با برخی اشتباهات مهلك دكتر مصدق می­گفتند «شما هر كاری بكنید، ما پشتیبان شما هستیم»[3]، اسلام و مصالح وطن را محور قضاوت قرار داده و شخصیت­های سیاسی را از تكرار اشتباهاتشان انذار می­داد.


شكاف میان طالقانی و نهضت آزادی در تاكتیك­های مبارزاتی كه برون­داد روبنایی­تر تفكرات آن دو بوده است نیز مشهود می­باشد. درحقیقت تفاوت دیگر، قاطعیت تاكتیكی طالقانی در برابر طاغوت و حتی اعتقاد به مبارزه مسلحانه بود كه با اصلی­ترین تاكتیك نهضت آزادی كه تاكتیك نرم «گام به گام» لقب گرفته بود نامأنوس بوده و در این قاموس «تندروی» خوانده می­شود. بی شباهت با اندیشه­ی لیبرال­ها در حفظ سلطنت و نیل به اهداف سطحی­تر از طریق «گام به گام»، در گزارش ساواك می­خوانیم:

«طالقانی به مبارزه مسلحانه روی آورده و چنین عنوان شده: «اطلاع واصله حاكی‌ است مردم در حوالی فرح‌آباد ژاله همچنین در منزل آیت‌الله طالقانی با ارائه­ی كارت پایان خدمت اسلحه دریافت می‌دارند»[4]

طالقانی قاطعانه از فدائیان اسلام حمایت نمود و حتی پس از ترور حسین علاء چند روز در منزل خود به آنان پناه داد.






طالقانی از دیدگاه امام خمینی



امام خمینی (ره) مكررا بر «فصل­»هایی كه وی را در قسیمی جدای از جریانات لیبرال قرار می‌دهد تاكید نمودند. ایشان به غیرملوث بودن طالقانی به اندیشه­های وارداتی، تاكید و تكیه‌ی وی براسلام، استقامت و نیز قاطعیت در مبارزه تأكیدی خاص داشت و بارها به آن اشاره نمود. ایشان در غم رحلت طالقانی نگاشتند:



«فمنهم من قضی نخبه و منهم من ینتظر. عمر طولانی این عیب را دارد كه هر روز عزیزی را از دست می‌دهد و به سوگ شخصیتی می‌نشیند و در غم برادری فرو می‌رود. مجاهد عظیم­ الشان و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملا اعلی با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار ، سعادت و راحت و برای ما و امت ما ، تاسف و تاثر و اندوه.
آقای طالقانی یك عمر در جهاد و روشن­گری و ارشاد گذراند. او یك شخصیتی بود كه از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود ؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یكی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله­ی حضرت ابوذر بود ؛ زبان گویای او چون شمشیر مالك اشتر بود ؛ برنده بود و كوبنده.»[5]

ایشان همچنین به تلویح، بر تفاوت میان آیةالله طالقانی و تشكّل نهضت آزادی تاكید می­نماید:
«مرحوم آقای طالقانی مستقیم بود، مستقیم فكر می‌كرد؛ مستقیم عمل می‌كرد. انحراف به چپ و راست نداشت. نه غرب­زده بود و نه شرق‌زده بود، دنبال تعلیمات اسلام بود و برای یك ملت مفید بود.»[6]

ابوذر زمان فارغ از لیبرال­های دینی و غیر دینی، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قویاً از خط امام حمایت نمود و علیرغم اینكه خود، از روحانیون بزرگ و تأثر­گذار بود، تمام كوشش خود را برای تقویت رهبری امام خمینی (ره) به­كار بست.



آیه الله طالقانی در دوره­ی تجدید فعالیت نهضت، در قالب كمیته­ی حقوق بشر، در این كمیته حضور نیافت و به اعتراف ابراهیم یزدی، در سال 57 نیز اعلام نمود كه دیگر عضو شورای مركزی نهضت آزادی نیست.[7]

به هر روی طالقانی از خود كارنامه­ای درخشان و مبری از انحرافات فكری بجای گذارد و به گفته­ی پیشوای راحل نهضت اسلامی:
«مرحوم آقای طالقانی رفتند و رو سفید رفتند»[8]



ارجاعات:


--------------------------------------------------------------------------------


[1]. اسناد نهضت آزادی، نشر نهضت آزادی، تهران، ج1، ص48
. سخنرانی مهندس بازرگان در مراسم انتصاب وی به نخست وزیری، روزنامه­ی كیهان، 21/11/ 1357[2]
[3]. جمله­ی سنجابی از رهبران جبهه­ملی خطاب به دكتر مصدق، سنجابی، كریم ، خاطرات سیاسی، صدای معاصر،تهران، 1381، ص150
.آرشیو اسناد مركز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی463[4]
. صحیفه­ی نور، جلد 9 ، صفحه 486[5]
. همان، ص 514[6]
[7]. روزنامه­ی شرق، گفتگو با ابراهیم یزدی، 20/11/83
[8]. صحیفه­ی نور، ج9، ص 499

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین