حسن رشوند روز سه شنبه طي يادداشتي با عنوان "پردههايي که فرو افتاد " در روزنامه جوان نوشت: تهمتهاي کروبي را که هيچ سندي براي آن ارائه ننموده است، نميتوان از سر دلسوزي تصور کرد.
به گزارش ايرنا، در اين يادداشت آمده است:
امروز که حوادث پس از انتخابات و رفتارهاي برخي افراد و جريانهاي سياسي که طي چند ماه گذشته بيشترين هجمه و استرس را بر نظام و مردم نجيب ايران تحميل کردند مرور ميکنيم، اين حوادث و نحوه برخورد شخصيتها و احزاب منتسب به آن را بيشباهت با حوادث سالهاي اوليه انقلاب نميدانيم.
همان حوادثي که در سالهاي اول انقلاب منجر به مرزبندي جديد گروههاي سياسي و افراد فعال در آن مقطع گرديد، امروز در قالبي جديد و در چهره برخي افراد سياسي که روزگاري نه چندان دور سکاندار بخشي از دستگاههاي تصميمگير کشور بودند، ظهور و بروز يافته است.
سالهاي اوليه انقلاب بودند گروهها و افرادي که با طرح شعارهاي موهوم و پرطمطراق و ظاهرپسند، درصدد خدشه بر چارچوب انقلاب نوپاي ايران اسلامي هر روز با شعارهايي همچون «آزادي»، «حقوق شهروندي» و ... آن هم در بستر مکاتب چپ، فضاي سياسي – اجتماعي کشور را ملتهب ميکردند.
چه نيروهاي متديني که با شعارها و رفتارهاي چپهاي مارکسيستي و ليبرال از گردونه خدمت خارج نشدند و اگر درايت و تيزهوشي امام(ره) نبود، چه بسا پروژه «ختم انقلاب» که امروز توسط جريانهاي چپ مدرن دهه چهارم انقلاب دنبال ميشود، آن روز به ثمر مينشست.
اگر در ابتداي انقلاب، جريان ليبرال و نهضت آزادي با برگزاري راهپيماييهاي تصنعي و سردادن شعارهاي ضديت با اصول دين و مخالفت آشکار با «لايحه قصاص» درصدد تهي کردن نظام انقلابي ايران از مباني ديني برآمدند و با تهييج افکار عمومي، فضاي اغتشاش، درگيري و سلب حقوق مردم را در قالب آزاديهاي مدني دنبال ميکردند، امروز نيز جماعتي ديگر با بهرهگيري از همين شعارها و نسبتهاي دروغ به جمهوري اسلامي بار ديگر در حال راديکاليزه کردن فضاي سياسي – اجتماعي کشور هستند و در اين رهگذر از هيچ کوششي براي تخريب ارکان نظام فروگذار نميکنند.
آنچه موسوي و کروبي پس از انتخابات در کشور انجام دادند،خارج از اين قاعده نبوده است. شايد تا ديروز که پرده ها فرو نيفتاده بود و کروبي از مختصر اعتباري در بين مردم متدين به عنوان يک روحاني داراي سابقه مبارزه و خدمات قبل و پس از انقلاب برخوردار بود،ميشد برخي خطاهاي او را به ديده اغماض گرفت ولي امروز که کروبي را نه در سنگر منتقد نظام، بلکه او را در کسوت دروغگويي که بر جايگاه اپوزيسيون خارج از نظام ايستاده است، مينگريم و تهمتهاي بيمحابا و خصمانه او را که هيچ سندي براي آن ارائه ننموده است ميبينيم،ديگر نميتوان خوشبينانه رفتارها و اقدامات او را از سر دلسوزي که ناشي از کجسليقگي بروز يافته است،تصور کرد.
متهم کردن نظام جمهوري اسلامي به تقلب در انتخابات هر چند جرم بسيار بزرگي است که به دليل عدم ارائه مدارک معتبر و قابل استناد، طراحان و برنامهريزان اين دروغ بزرگ بايد علاوه بر پيشگاه الهي، مورد مواخذه و پيگيري دستگاه قضايي قرار گيرند ولي با اغماض ميتوان چنين دروغي را ناشي از فضاي رواني بدانيم که کروبي در دام جماعت مشارکتي و سازمان مجاهديني افتاده است که با عذرخواهي از ملت و جبران گذشته، آن را ترميم کرد.
اما تهمت ناروا به نظام اسلامي مبني بر تجاوز جنسي به برخي دستگيرشدگان اغتشاشات اخير که چنين افرادي اصالتاً يا وجود خارجي نداشتهاند و يا مدرکي دال بر اين جنايات بزرگ توسط جناب کروبي ارائه نشده است، جاي هيچ تأملي را براي دستگاه قضايي باقي نميگذارد.
مگر ميتوان پذيرفت يک فرد از روي هواي نفس بزرگترين تهمت را به پاکترين نظام سياسي موجود در جهان روا بدارد و دستگاه قضايي براي اعاده حيثيت نظام، دست روي دست گذاشته و مرتکبين اين جنايت را با ديده اغماض مورد لطف قرار دهد! در کدام نظام سياسي سراغ داريم که براي اعاده حقوق دروغين افراد موهوم، يک نفر اجازه داشته باشد حقوق نظام سياسي را زير پا گذاشته و در قبال آن، دستگاههاي مسئول بيتفاوت از کنار آن بگذرند!
اکنون که هيئت سه نفره قضايي به صورت مستند، دروغپردازيهاي کروبي و موسوي را برملا کرده است، دو راهکار وجود دارد؛ يا جناب کروبي و موسوي استنادي دارند که ثابت ميکند تجاوز جنسي به متهمان با نام و نشان، نه بينام و نشان صورت گرفته، بايد ارائه دهند و دستگاه قضايي موظف به برخورد با عوامل آن ميباشد يا اين تهمتها در اتاق جنگ رواني دشمنان انقلاب و نظام براي هتک حيثيت نظام با مديريت کروبي و موسوي صورت گرفته است که بايد در اولين اقدام، دستگاه قضايي با جلب اين دو، برخورد با هتاکان به نظام جمهوري اسلامي را در دستور کار قرار دهد.
به نظر ميرسد امروز يکبار ديگر همچون زمان اميرالمومنين علي(ع) بايد چشم فتنه را کور کرد تا آرامش به اردوگاه انقلاب و ياران واقعي امام(ره) بازگردد.