کد خبر: ۱۶۸۶۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

هبوط شجريان در کوير صداي آمريکا

در نهايت اينکه هر چند استاد شجريان از صدايي ملکوتي و زيبا برخوردار است و تمرين‌هاي طاقت‌فرساي روزانه 11 ساعت، از وي استادي تمام عيار در زمينه موسيقي کلاسيک ايراني ساخته است، اما عدم بينش سياسي از وي چهره‌اي به جاي گذاشته که به راحتي مورد سوءاستفاده بيگانگان قرار گيرد.
نه تنها اقدامات اخير محمدرضا شجريان و مصاحبه‌هاي او با بي‌بي‌سي‌ فارسي و صداي آمريکا تعجب‌آور نبود، بلکه روال منطقي انحراف فکري وي از سال 60 به بعد، چنين فرجامي را محتوم جلوه مي‌داد.

بيشتر انسان‌ها فرازي دارند و فرودي ابدي، برخي هم فرودي دارند و سپس فرازي ابدي؛ دسته اول بيچارگان‌اند و دسته دوم رستگاران.
کسي نيست که اندک آشنايي با موسيقي داشته باشد و شجريان را نشناسد، شايد هم بتوان گفت کسي نيست که ايراني باشد وشجريان را نشناسد اما …
خسروي آواز ايران، تاج تاراک موسيقي ايران، زرگر اشعار حافظ، مسلط‌ترين آوازخوان تاريخ موسيقي ايران و … عناويني است که شجريان در اين سال‌ها به دوش مي‌کشيد.
اما شجريان چه بود و چه شد؟
شجريان همان کسي است که به گفته خود در همان اوان نوجواني و هنگامي که در تظاهرات‌هاي خياباني عليه رژيم پهلوي نقش قاري قرآن معترضان به رژيم پهلوي را بر عهده داشت، و در همين دوره و در ميان مردم مشهد محبوبيت فراواني به دست آورد.
شجريان در حدود سال‌هاي 56 و 57 نيز به گفته خود به دليل ابتذال در راديو و تلويزيون، صدا و سيماي آن روز را رها کرد و از اجراي برنامه‌ استعفا داد.
اما پس از انقلاب اسلامي در سال 57 که همه اقشار جامعه در آن حضوري فعال داشتند، بسياري از خوانندگان پيش از انقلاب، بعد از انقلاب يا پس از آن نتوانستند يا نخواستند با مردم همراه شوند و در ميان چهره‌هاي نامدار، تنها دو تن خواستند که به اين موج بپيوندند. شجريان و ناظري با تأثير گرفتن از حرکات انقلابي محمدرضا لطفي نوازنده تار و آهنگساز برجسته و همچنين هوشنگ ابتهاج (سايه) وارد اين عرصه شده و آثار انقلابي بسياري را در اين دوره خلق کردند که "سپيده" معروف نيز محصول همين دوران است: "ايران اي سراي اميد؛ بر بامت سپيده دميد..."
رزم مشترک، جانباز، ميهن، برادر غرق خونه و ... نيز توسط شجريان با همکاري گروه‌هاي شيدا و عارف در اين دوران ساخته شدند. و به اينها اضافه کنيد کنسرت‌هاي استاد شجريان با استاد فرامرز پايور که اکثرا مضموني انقلابي داشتند که از جمله آنها تصنيف زيباي "از خوان جوانان وطن لاله دميده" بود.
اما شجريان رفته رفته و آرام آرام تغيير جهت مي‌داد و به سويي ديگر حرکت مي‌کرد، کاست "بيداد" شجريان با همراهي پرويز مشکاتيان در اوايل دهه 60، تغيير جهت نسبتا محسوسي را در شجريان خبر مي داد.
آهنگ سنگين مشکاتيان بر روي شعر حافظ (ياري اندر کس نميبينيم، ياران را چه شد) بيش از آنکه مردم را به ياد رفتن دولت موقت و همفکران شجريان و مشکاتيان بياندازد،به اشتباه برخي‌ها را به ياد "شاه "انداخته بود. و اگر نبود دوستي کساني مثل صادق طباطبايي ، معلوم نبود آيا هرگز اين اثر به بازار مي آمد يا نه. خود شجريان در "راز مانا " به حساسيت ها بر "بيداد" اشاره مي کند و يکي از دلايل بازداشتش را در آن سال‌ها، همين حساسيتها مي داند .
شجريان پس از اين سال‌ها آستان جانان، سر عشق، نوا، دستان، قاصدک، آسمان عشق، ياد ايام، «شب، سکوت کوير»، شب وصل، معماي هستي، دل مجنون، نوا، درخيال، خلوت گزيده، آهنگ وفا، بوي باران و چند اثر ديگر را در کنسرت‌هاي مختلف خود خواند و هر چند اکثرا در ظاهر نمايه‌اي عاشقانه و بعضا عارفانه داشتند، اما همگي از يک سير فکري آرام شجريان حکايت داشت و اختتام اين سير به آثاري همچون زمستان است و "فرياد" غيرمنتظره نبود.
آري شجريان از "سپيده" 57 به "فرياد" رسيده است.
از اين روي مي‌توان گفت که نه تنها اقدامات اخير محمدرضا شجريان و مصاحبه‌هاي او با بي‌بي‌سي‌ فارسي و صداي آمريکا تعجب‌آور نبود، بلکه روال منطقي انحراف فکري وي از سال 60 به بعد، چنين فرجامي را محتوم جلوه مي‌داد.
صد البته که به اعتقاد نگارنده، انحراف شجريان به دليل چهره هنري وي و از آن روي که مردم او را يک چهره فرهنگي مي‌شناسند تا سياسي، بسيار ديرتر از هم‌فکران ليبرال خود يعني مهندس بازرگان و رفقايش به چشم آمد.
شجريان که شايد به دليل عدم بصيرت سياسي و به احتمال بيشتر با اين توهم که مردم! را همراهي مي‌کند، در برهه‌هاي مختلف به موضع‌گيري‌هاي عجيب روي آورده است، در برهه اخير نيز با همين توهم، خبط بزرگي را مرتکب شده و انشاءالله نادانسته در آغوش دشمنان ملت جاي گرفته است.
شجريان که در مصاحبه خود پس از کنسرت باشکوه "همنوا با بم" مدعي مي‌شود که در آثارش مي‌توان تاريخچه تغيير و تحولات اجتماعي ايران بعد از انقلاب را مشاهده کرد، يا تغيير و تحولات اصلي اجتماعي کشور را نمي‌بيند و يا ناديده مي‌انگارد.
شجريان که اين روزها در ميان موج خبري رسانه‌هاي غربي گرفتار شده و فرصتي براي انديشيدن به خود نمي‌دهد، در حالي به زعم خود براي همراهي با ملت ايران، به صداي آمريکا و بي‌بي‌سي فارسي روي آورده که گويا نمي‌داند اکثر بدبختي‌هاي اين ملت نتيجه توطئه‌هاي همين آمريکا و انگليس است.
معلوم نيست استاد شجريان که آثار خود را تغيير و تحولات اجتماعي بعد از انقلاب ايران مي‌داند، با چه توجيهي در جريان اقدام ناو آمريکايي در سرنگون کردن هواپيماي ايرباس ايراني و به شهادت رساندن تعداد زيادي از هم‌ميهنانمان هيچ اقدامي انجام نداد و گويا اين روز از تاريخ به هيچ وجه در تقويم شجريان وجود نداشت.
شجريان که در جريان فوت يادگار امام حاج احمد آقاي خميني ذيل بيانيه‌اي که تقريبا همه هنرمندان کشورمان در تسليت وفات ايشان صادر کردند را با اين توجيه که نمي‌خواهم وارد سياست باشم، امضا نکرد، بايد پاسخ دهد که ملت بايد قسم حضرت عباس او را باور کنند يا دم خروسي که در جريان آلبوم بيداد که در رثاي بازرگان خوانده شد را. ملت بايد توجيهات مذکور شجريان را باور کنند يا مصاحبه‌هاي عجولانه و نابخردانه وي با بي‌بي‌سي و صداي آمريکا را.
در نهايت اينکه هر چند استاد شجريان از صدايي ملکوتي و زيبا برخوردار است و تمرين‌هاي طاقت‌فرساي روزانه 11 ساعت، از وي استادي تمام عيار در زمينه موسيقي کلاسيک ايراني ساخته است، اما عدم بينش سياسي از وي چهره‌اي به جاي گذاشته که به راحتي مورد سوءاستفاده بيگانگان قرار گيرد.

شجريان که مسلما بخش عظيمي از طرفداران خود را بايد در ميان 25 ميليون رأي دهنده به احمدي‌نژاد و در قشر متوسط به پائين جامعه جستجو کند، اين روزها ناجوانمردانه عليه اين طرفداران خود به نفع يقه‌چاک‌کنندگان خواننده‌هاي تازه‌ به دوران رسيده سطح پائيني همچون ساسي مانکن و... مي‌تازد و همين امر موجب دلخوري بخش وسيعي از طرفداران پراپاقرص وي شده است.باشد که استاد برگردد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۴۹ - ۱۳۸۸/۰۶/۱۸
0
1
آقای شجریان رو دوست داریم.
ولی از ایشون می پرسم چطور از صدا و سیمای ایران( که همه برنامه های اون تطبیق داده شده با اعتقادات ملت ما است) بدتون می آید ولی از رسانه BBC که متعلق به انگلستان است و دشمنی اونها با ملت ما برای هر ساده لوحی آشکار هست بدتون نمی آيد؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۴ - ۱۳۸۸/۰۶/۱۹
1
0
استاد شجریان هیچ وقت از بیان واقعیات واهمه نداشته اون حرفایی رو میزنه و تو حرفه خودش بیان میکنه که شاید حرف خیلی از ماهاس که همش واقعیاته زندگی و اجتماعمونه اما متاسفانه هیچ کدوم از ما قدرته بیان نداریم اما استاد شجریان..حرفای ایشون به حق و به جاست واقعیت همیشه تلخه باری کسایی که به ضررشونه
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین