کد خبر: ۱۶۳۷۵
تاریخ انتشار:
دغدغه کارشناسان امر درباره آینده وزارت نفت؛

میرکاظمی وزیر نفت شود

بلكه مشكل بنيادي صنعت نفت به ديدگاه‌هاي استراتژيك و شيوه‌هاي مديريت كلان باز مي‌گردد كه نتوانسته‌ايم با فهم پيچيدگي‌ها و ظرافت‌هاي بازار جهاني نفت و گاز، اين كالاهاي استراتژيك را به اقتصادي‌ترين شكل ممكن توليد و به فروش برسانيم. اوبخوبي شناخته است كه پس از يكصدسال تجربه تخصصي موجود در اين صنعت ، چالش از نوع نبود دانش و تخصص و فن آوري نيست بلكه چالش در عدم شناخت نقاط كليدي در راندمانگيري از اين سيستم در تعاملات جهاني و تعادل اقتصاد داخلي است .
در حالی که برخی سیاسیون و افراد مخالف دولت وزیر پیشنهادی رئیس جمهور برای وزارت نفت را زیرسوال برده و به دلیل برخی زیاده خواهی ها میرکاظمی را وزارت نفت مفید نمی دانند، با این حال بررسی نظرات کارشناسان و مطالعه استدلال های ایشان نشان از تدبیر درست رئیس جمهور برای معرفی ایشان برای وزارت نفت بوده است.

به گزارش خبرنگار بولتن، در همین راستا، محمود دودانگه، عضو هيات مديره انجمن مهندسي صنايع ايران آورده است: همگي دلسوزان اين آب و خاك بر اين عقيده متفق‌القولند كه نفت به عنوان يك هديه خدادادي هيچ‌گاه نتوانسته است نقش بايسته خود را در شكوفايي اقتصاد كشور ايفاء نمايد و بسياري معتقدند كه بجاي واژه صادرات نفت مي‌بايست از دپوي نفت استفاده نمود. زيرا بجاي تبديل نفت به كالاهاي ارزشمند با ارزش چند ده برابري، بيشتر به استخراج و فروش آن توجه شده است تا جايي كه حتي در زمينه فراورده‌هاي نفتي نيز خودكفا نشده‌ايم. امري كه بيگانگان را به غلط در طمع خام انداخته است.
مشكل بنيادي صنعت نفت، دانستن چگونگي اكتشاف و استحصال نفت نيست. زيرا اين صنعت در اين كشور قدمتي بيش از يكصد سال را دارا است و هزاران متخصص توانمند ايراني فعال در اين عرصه طي ساليان طولاني به دانش و توانمندي انجام پيچيده‌ترين عمليات مهندسي در اين حوزه دست پيدا كرده‌اند. بلكه مشكل بنيادي صنعت نفت به ديدگاه‌هاي استراتژيك و شيوه‌هاي مديريت كلان باز مي‌گردد كه نتوانسته‌ايم با فهم پيچيدگي‌ها و ظرافت‌هاي بازار جهاني نفت و گاز، اين كالاهاي استراتژيك را به اقتصادي‌ترين شكل ممكن توليد و به فروش برسانيم. در حالي كه جنگهاي شديد تجاري در جهت احداث خطوط لوله گاز و نفت ميان كشورهاي مختلف در جريان است، مي‌بايست بجاي توجه صرف به اكتشاف و استخراج نفت، به عنوان يك بازيگر قدرتمند در اين نبردها وارد شده و بازاري مطمئن در دراز مدت براي نفت و گاز خود فراهم آوريم.
در حالي كه ثروت عظيم و تجديدناپذير نفت را با مشقت تمام اكتشاف و استخراج مي‌كنيم، منافع عظيم تجارت آن در بازارهاي بورس مستقر در كشورهاي غربي به جيب ديگران مي‌رود، در حالي كه با اتخاذ ساز و كاري مناسب و همراهي كشورهاي اسلامي مي‌توان بورسي قدرتمند براي معاملات نفتي در منطقه ايجاد نمود.
درصورت سرمايه‌گذاري مناسب در استحصال و استخراج گاز و نفت و معادن مشترك با كشورهاي همسايه با رعايت سياست‌هاي كلي اصل 44 قانون اساسي و برنامه‌ريزي براي استفاده از مزيت نسبي نفت و گاز در زنجيره صنعتي و خدماتي و پايين‌دستي وابسته بدان آن گونه كه در بندهاي 22 و 27 سياست‌هاي ابلاغي مقام معظم رهبري در مورد برنامه توسعه پنجم آمده است مي‌توان به افزايش اثربخشي بخش نفت در اقتصاد كشور اميدوار بود.
در حالي كه درآمدهاي كلان نفتي چشم‌ها را به خود خيره مي‌كند، نياز اين صنعت به سرمايه‌گذاري گسترده در جهت ارتقاء آن و يا لااقل حفظ وضع موجود كمتر مورد توجه سياستگذاران كلان بخش نفت قرار مي‌گيرد. در غيراينصورت منابع نفتي همانند شمع‌هاي در حال سوختن، روبه اضمحلال رفته و بهره‌برداري از آنها غيراقتصادي خواهد شد. بنا به برآوردهاي كارشناسي، صنعت نفت كشور جهت حفظ موقعيت فعلي نياز به حداقل 200 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري در دو دهه آينده داردو امري كه تنها با توجه ويژه به مفاهيم و سازوكارهاي اقتصاد انرژي و اجراي سياستهاي اصل 44 قانون اساسي و وفاق و هماهنگي كليه وزراي اقتصادي مي‌توان به آن دست يابد.
مشكل جدي ديگري كه در بخش نفت با آن دست بگريبان هستيم وابستگي بسيار شديد به كشورهاي بيگانه حتي آنهايي كه قدمتي در نفت ندارند و يا بالاتر از آن اصلا داراي نفت نيستند، در اموري هستيم كه بسياري از آنها با اتكا و اعتماد به خلاقيت و نوآوري دانشگاهيان و متخصصين داخلي در داخل قاب حصولند. ايجاد يك نهضت نوآوري و پژوهش در صنعت نفت به عنوان يك زيرسيستم اصلي از نهضت نرم‌افزاري مورد تأكيد مقام معظم رهبري ضرورتي است كه بايد براي تحقق آن كمر همت بست.
مهندسي صنايع بعنوان يك رشته تركيبي متشكل از مديريت و مهندسي بدنبال طراحي و بهبود هرنوع سيستمي كه مركب از انسان، مواد، اطلاعات، تجهيزات و انرژي است، مي‌باشد. مهندسي صنايع با دستيابي به دانش و مهارت تخصصي در علوم رياضي، فني،مديريتي و اقتصادي به همراه اصول و روش‌هاي تحليل و طراحي سيستمي، نتايج و خروجي‌هاي مورد انتظار صنايع مختلف از جمله صنعت نفت را بهينه مي‌كند. از اين روي مي‌توان گفت كه مهندسي صنايع يكي از مرتبط‌ترين رشته‌ها جهت مديريت كلان بخشهاي مختلف و به ويژه بخش انرژي كشور محسوب مي‌شود.
هرچند بايد پذيرفت كه شرط اصلي در هدايت كلان هر بخش داشتن تفكر راهبردي و جوهر مديريتي است، اما نگاهي به رشته تحصيلي دبيركل اوپك و وزيران نفت و يا انرژي كشورهاي اوپك و كشورهاي عمده نفتي دنيا نشان‌دهنده آن است كه اكثريت قاطع آنها داراي رشته تحصيلي غير از مهندسي نفت و رشته‌هاي مرتبط با آن بوده‌اند. اين خود مؤيد اين نكته است كه مديريت كلان بخش نفت با تخصص مهندسي نفت كه قابل استفاده در پروژه‌هاي مشخص و محدود مربوط به اكتشاف و استحصال نفت است، دو مقوله جدا از هم مي‌باشند.

رشته تحصيلي وزراي نفت(يا انرژي) كشورهاي عمده نفتي دنيا
رديف نام كشور رشته تحصيلي
1 سالم‌البدري(دبيركل اوپك) ليبي حسابداري و مديريت بازرگاني
2 علي‌ النعيمي عربستان(عضو اوپك) زمين‌شناسي
3 عبدا... الصباح كويت(عضو اوپك) اقتصاد و مديريت بازرگاني
4 عبدا... العطيه(رييس سابق اوپك) قطر(عضو اوپك) تاريخ
5 رافائل راميرز ونزوئلا(عضو اوپك) مهندسي مكانيك
6 ريلوانو لقمان(دبيركل سابق اوپك) نيجريه(عضو اوپك) مهندسي معدن
7 محمد الحملي امارات متحده عربي(عضو اوپك) مديريت بازرگاني
8 شكيب خليل الجزائر(عضو اوپك) مهندس نفت
9 شكري غائم ليبي(عضو اوپك) اقتصاد
10 بوتلهو واسكانسلوس آنگولا(عضو اوپك)
مهندسي برق
11 آلفردو پينتو اكوادور(عضو اوپك) مهندسي برق و اقتصاد
12 حسين شهرستاني عراق(عضو اوپك) مهندسي شيمي و علوم هسته‌اي
13 سرگئي شماتكو روسيه(بزرگترين صادركننده نفت غيراوپك) رياضيات، اقتصاد
14 ترج يوهانسون نروژ(صادركننده نفت) مهندسي كشاورزي
15 استبون چو آمريكا(بزرگترين مصرف‌كننده نفت) فيزيك

از سوی دیگر ، دكترعباس نادري فر، رئيس دانشكده مهندسي نفت دانشگاه اميركبير در باب "ضرورت راي اعتماد به دكتر ميركاظمي" نگاشته است: هدف استراتژيك بخش نفت و گاز كشور در شبكه جهاني در مقوله تضمين امنيت ملي، كسب سهم بيشتر در تامين تقاضاي جهاني انرژي در آينده ميباشد. و در اين راستا رويكرد توسعه اي با هدف افزايش سهم توليد و رويكرد تجاري با هدف بازاريابي و فروش نفتخام و گازطبيعي و نيز نقش ژئوپولتيكي گاز طبيعي در شبكه بين المللي حائز اهميت است، همچنين در مقوله رشد اقتصاد ملي از طرفي حداكثرسازي درآمدهاي نفتي به عنوان يك فرصت ملي مي تواند به سرمايه اي مولد در خدمت صنعت و بخشهاي مختلف اقتصادي كشور قرار گيرد و نيز اثرگذاري حداكثري ارتباط صنعت نفت با صنايع داخلي مبرهن است. و جهت حصول اهداف مذكور لزوم تدوين برنامه اي جامع و استراتژيك در توسعه پايدار صنعت نفت و ايجاد ساختاري پويا در راستاي سند چشم انداز الزامي است. لذا تغيير رويكرد وزارت نفت از خرد به كلان با نگاه راهبردي ضروري است و لازمه اين تغيير استقرار تفكر سيستمي در وزارتخانه مذكور است. با نگاه كارشناسي با توجه به شناختي كه از دكتر ميركاظمي وجود دارد اين توانمندي در ايشان ديده ميشود كه با تجارب كافي در امر مديريت چند بنگاه اقتصادي و با دانش مرتبط در علم مديريت بتواند در مدت زمان اندكي كل سازمان وزارت نفت را به شكل يك سيستم ببيند، اجزاي متفاوت ساختار آنرا تشخيص دهد و رابطه واحدهاي مختلف سازمان را درك كند و به عبارت دقيق در سطح كلان سازماني، ادراك و تصوير بزرگي از كل فرآيند سازمان وزارت نفت با فعاليتهاي مختلف(توسعه، توليد،مصرف، فروش،مديريت جامع انرژي و غيره) داشته باشد. لازم به ذكر است در وزارت نفت بيش از 50 تخصص فني در بخشهاي مختلف از شركتهاي اصلي و فرعي به شكل فرآيندي در حال فعاليت ميباشند. و هر كارشناس و يا مدير فني در طول سنوات خدمت خود در چند مسووليت محدودي كه تصدي آن را بر عهده داشته مهارت فني دارد و در سطح كلان سازماني نيز ميتوان گفت مديريت هاي ارشد يك شركت اصلي مانند پتروشيمي ، شناخت و سوابقي در شركت اصلي ديگر مانند پالايش و پخش ندارند لذا طرح مباحثي مانند اينكه متصدي وزارت نفت بايد كسي باشد كه در سطوح مديريتي وزارت نفت مجرب باشد عملا" غيرممكن است. آنچه مهم است تفكر سيستمي با نگاه استراتژيك است. لذا در سطح كلان مديريت يك بنگاه اقتصادي بزرگ مانند وزارت نفت با مسايل سياسي-اجتماعي خاص خود، داشتن مهارت ادراكي با نگاه سيستمي با تعيين استراتژي كلي توسعه ميتواند موجب بروز هرگونه تغيير و تحول سازنده گردد. لذا با نگاه كارشناسي و شناختي كه وجود داردبه جد اعتقاد دارم هم اكنون اكثريت مجموعه مديريتي وزارت نفت كه هريك با سوابقي فني در يك يا چند بخش محدود از بدنه صنعت عظيم نفت و گاز خدمت ميكنند فاقد تفكر سيستمي مبتني بر مديريت علمي ميباشند. همچنين هماهنگي و اعتماد كامل رئيس جمهور محترم با وزيران منتخب و نيز مورد اعتماد نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي نيز حائز اهميت است كه عامل مهم افزايش كارايي دولت با اجراي برنامه هاي موثر خود با هدف تامين منافع نظام و ملت به واسطه حضور نمايندگان مورد اعتماد خود در وزراتخانه هاست.
در حال حاضر مشكل اصلي وزارت نفت در گسترش اكتشافات نفت و گاز، توسعه ميادين نفتي و گازي، ارتقاء و توسعه واحدهاي پالايشي و پتروشيمي، نبود استراتژي واحد و نيز نيازمنديهاي سرمايه گذاري است و حضور فردي توانمند با دانش مديريت مانند دكتر ميركاظمي در راس وزارت نفت در جذب سرمايه گذاري خارجي، اعمال دانش مورد نياز براي قراردادهاي بين المللي، اعتماد به توانمندي داخلي و پيگيري تحولات ساختاري در اين بخش، ايجاد نهادهاي مالي حمايتي ،ضروري به نظر ميرسد. از مشكلات اساسي ديگر، عدم تدوين استراتژي كلان فن آوري و ارتقاء دانش و بومي كردن تكنولوژي به عنوان راهكار اساسي توسعه صنعت نفت است.يكي از دلايل تمايل صنعت نفت به عقد قراردادهاي بيع متقابل ودر توسعه ميادين هيدروكربوري، نياز و وابستگي ما به فن آوري خارجي است. و نكته قابل توجه ديگر اينكه در صنايع پايين دستي خريدهاي مكرر ليسانس از شركتهاي خارجي اتفاق مي افتد كه وابستگي صنايع داخلي به تكنولوژي آنان و اتلاف هزينه هاي ارزي متعدد را به دنبال دارد. در حالي كه با گسترش تحقيقات توسعه اي و تربيت هدفمند نيروي انساني متخصص و بويژه مديريت علمي در برنامه ريزي و سازماندهي نخبگان دانشگاهي و توان متخصصان داخلي در مدت زمان معين، ميتوان كليه عناصر در زنجيره فن آوري را بطور يكپارچه ارتقاء و بهبود بخشيد. كه البته در اين زمينه نيز لازمه حضور دكتر ميركاظمي و معتقد به ديدگاه مذكور با استقرار تفكر سيستمي و تدوين اهداف راهبردي ضروري است. از چالش هاي ديگر صنعت نفت، مشكلات ساختاري است. ساختار سازماني وزارت نفت ساختاري قديمي است كه در آن ساختارهاي موازي، ارتباط منسجم و اختلافات ميان بخشي، ناهماهنگي در فعاليتهاي شركتهاي توسعه اي به چشم ميخورد كه به نظر ميرسد با تسريع در اجراي صحيح بند "ج" اصل 44 قانون اساسي كه در نهايت به سبك سازي ساختار انجاميده و در نهايت با بازآرايي ساختار منجربه تدوين اساسنامه اي پويا با رويكرد توسعه اي ميگردد.

گفتنی است، انجمن نخبگان نفت نیز در بیانیه ای حمایت خود را از وزارت نفتی میرکاظمی اعلام کرده اند: بار ديگر معرفي يك كانديد كليدي براي تصدي يك وزارت خانه كليدي نشان داد كه رياست دولت دهم پس از شناخت چهار ساله خود از زير و زبر يك وزارت خانه غول پيكر و كليدي و صد البته تو در تو با مارپيچهاي خاص خود ! براي يك تحول اساسي از آمادگي و تسلط كافي برخورداراست .

اوبخوبي شناخته است كه پس از يكصدسال تجربه تخصصي موجود در اين صنعت ، چالش از نوع نبود دانش و تخصص و فن آوري نيست بلكه چالش در عدم شناخت نقاط كليدي در راندمانگيري از اين سيستم در تعاملات جهاني و تعادل اقتصاد داخلي است .

شناخت آغاز و انجام فرآيند هايي كه با برنامه ريزي و استانداردها و الگوهاي غربي متولد شده ، رشد كرده و عجين شده ودرست مثل يك تابو براي برخي مديران و متخصصان درون صنعتي ارزش لايتغير گرفته ، نبض مديريت اين صنعت است .
اينگونه بوده است كه در طي ساليان متمادي تمام داعيه داران تصدي اين پستهاي كليدي بدون در نظر گرفتن شاخص هاي رشد بالنده در اين صنعت آن هم در روند تعاملات جهاني و تجارت بين الملل و ديپلماسي انرژي ، در تقابل و بلوغ دو سيستم Nocو Ioc وا مانده اند و هم در شناخت قابليتها و پتانسيل داخلي همه چيز را فداي حفظ سطح توليد مواد خام وخام فروشي كرده اند آن هم البته بدست پيمانكار خارجي چون تنها راه مطمئن موجود بوده است .
و البته در اين گيرو دار همواره اقتصاد تك محوري و مبتني بر نفت را بهانه داشته اند . در اين تكرارهاي مكرر و تناوبي گاهي اقبال با وزيري بوده و تزريق نقدينگي از طرف همان خريداران خام ! و فروشندگان دانش و تكنيك كافي بوده و بالندگي در پيكر اين پدر پير صدساله پارسي رخ داده ؟! و گاهي هم اقبال با ديگر ي نبوده و چرخهاي اين اقتصاد يك صدساله درست نچرخيده .
و عجيب اينكه دركارنامه صدور دانش و صنعت و فناوري و آموزش و ارز آوري نرم افزاري و سخت افزاري و انسان افزاري اين صنعت هيچ نمي¬بينيم جز عكس يك لرساده بختياري در كنار يك كارشناس در حال كار اروپايي كه از افتخارات روابط عمومي نفت در حفظ ميراث فرهنگي اين صنعت است وبه در وديوارها آويزان كرده اند كه البته خود گوياي همه چيز است و سندي تاريخي ! وبعد هم از آن طرف وقتي در اثر سفرهاي يك رئيس جمهور پر توان به كشورهاي امريكاي لاتين ( ونزوئلا و كوبا و بوليوي و ... ) براي بر هم زدن اين روند ، زمينه اعزام يك گروه متخصص و علمي براي تدريس علوم و دانش مهندسي فراهم ميايد ، يك حوزه معاونت ومديريت منابع انساني و آموزش مركزي و ... نميتواند در عرض شش ماه كاري براي اين حداقل آبروداري بكند وتيمي را اعزام كند ولي براي هرچه آموزش تكراري ، بي ارزش و تفاله شده غربي همه آماده تزريق ارز باد آورده هستيم كه صنعت نفت آموزش ميخواهد و انتقال تمام نشدني فناوري !
در توجيه فرصتها ميگوييم ذخاير گاز و نفت در رتبه هاي بالاي جهاني داريم و موقعيت ترانزيت انرژي و... ليكن در مديريت توليد و بازاريابي و فرآورده با ارزش بالا فروختن البته دچار چالش .
ديگر نميگوييم چرا در اين چرخه مديريتي ناچار دچار خريد بنزين شده ايم ! يا در سند چشم انداز ، ارز آوري از طريق صدور دانش و فناوريمان كجاست يا چرا نروژ با چهل سال شروع كار در اين صنعت از صد سال كار ما پانصد سال جلوتر رفته !

و بعد البته چون خيلي حساس هستيم سر به زنگاه در مجلس مان ميخواهيم براي يك انتخاب درست ، حتما وزيري با تخصص نفتي پيدا كنيم چون فكر ميكنيم تخصص نفتي در اين صنعت خيلي مهم است و البته در اين صنعت تادلتان بخواهد متخصص آن هم از ويليام ناكس دارسي هوشمند تر !
اما بياييد قبول كنيم فرهنگ مديريتي و آسيب شناسي مديريت انرژيمان دچار نقص است . كسي را در راس تيمي ميخواهيم كه سيستم بشناسند و تحليلگر سيستمي باشند و آشنا به تجارت جهاني و اصول آن .

گاهي ميخوانيم كه فلان مدير بخش كامپيوتري شد مدير يك شركت نفتي و سطح سود آوري را به دهها برابر رساند . چرا ؟ چون اصول تحليل يك سيستم در راندمان گيري از آن را ميشناسد .
ميپرسيم خوب صنعت نفت كه بارها اين كار را از طريق كارشناسي داخل و خارجي كرده ( همين اواخر از طريق شركت ايتاليايي Bain )، پس چرا جواب نميدهد ؟ چرا چون كسي كه در راس اين سيستم قرارميگيرد سريعا توسط يك حلقه آماده محاصره ميشود وديگر به طبقه دوازدهم نميرسد و پس از مدتي روزمره گي پروژههاي حفظ سطح توليد مثل ويروس قدرت تحول و تغيير مسير جريان را از او ميگيرد و ديگر تشخيص نميده كه : چرا ما پس از يك صدسال نميتوانيم حتي مثل چيني هاي بيسواد دراين صنعت در كشورهاي توليد كننده نفت كار بگيريم و متخصص صادر كنيم و ارز نفتي از طريق فروش تخصص و دانش بياوريم و نه فقط فروش ذخايرخام كشورمان .

چرا دانشگاههاي كشورمان در زمينه صنعت نفت اينقدر عقب مانده و فشل عمل ميكنند ؟ چرا پژوهشهاي نفتي مثل كلاف سر در گم فقط بودجه هاي نفت را هدر ميدهند ؟ چرا نخبگان از اين صنعت فرارميكنند و يا منزوي اند ؟ چرا از اين همه شركت خصوصي با ادعا يك نيمچه Statoil يا BP بيرون نمياد ؟ چرا نيروي جوان و مستعد اين رشته پس از فارغ التحصيلي بيكار ميگردد ؟ چرا كسي دنبال استفاده موثر از نيروي بازنشسته هادر اين صنعت براي كسب درآمد خارجي نيست ؟ چرا نميتوانيم سطح حقوق يك كارشناس ورزيده را براي ماندگاري و عدم جذب در شركتهاي خارجي تنظيم كنيم ؟ و هزار چراي ديگر ...

پس ما احتياج به يك جريان مديريتي تحليلگر ، تصميم گير و مقاوم در برابر موجهاي شناخته شده از طرف نظام مديريت جهاني هوشمند و هميشه آماده انرژي داريم، كه البته ما را خوب ميشناسد و براي خواب خوش صد ساله بعدي گازي ما نقشه ها كشيده اند .

ودر اين شرايط چه به جا كه با يك متخصص سيستمي براي بهره وري بيشتر شروع كنيم ، كنار اوباشيم و براي تغيير ساختار اساسي و تحول اصولي در روند توسعه اين صنعت قديمي كشورمان قبل از شروع بحران هاي بنيان بر افكن همت كنيم .

يعني اين صنعت مهندس نفت به اندازه كافي مشغول بكار والبته بيكار دارد . حالا يك درمانگر سيستمي ميخواهد كه اورا براي دوي صد متر با مانع آماده كند نه كمپينگ استراحت صد سال بعدي گازي !

همه ميدانيم ذخاير نفتي مان رو به نقصان است . همه ميدانيم براي ازدياد برداشت در دور دوم عمر ميادين بزرگ قديمي احتياج به سرمايه و دانش و فناوري داريم . همه ميدانيم رقباي جديدي در سطح جهاني داريم كه روز به روز قويتر عمل ميكنند . همه ميدانيم استراتژي توليد گاز و فراوردها ي آن و مديريت منسجم آن پيش روست . زمان براي ما تنگ است و انتخاب ها حساس .

رئيس جمهور امروز شاخصهايي در اين كانديد اي وزارت نفت ديده است كه براي اين درمانگري ضروري است . به نظر ميرسد همه چيز براي تحول ساختار نامطمئن قبلي و رسيدن به جايگاه پويا و نظامند درصنعت نفت آماده باشد . توجه داشته باشيم تازه پس از اين انتخاب درست در اول راهي هستيم كه پس از شهيد تندگويان در سي سال گذشته جرات شروع و قدم زدن در آن را نداشته ايم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین