اكنون گروهي از شخصيتهاي سياسي اعم از نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي و كارشناسان سياسي خواستار مجازات عوامل اصلي اغتشاشات اخير شدهاند. آيا دستگاه قضائي وارد حوزه خواص مردود شده ميشود اين سئوال اذهان عمومي را به خود مشغول كرده است.
فضاي بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري در كنار درخشش ملت ايران با مشاركت 85 درصدي قابل قبول نبوده و نيست، جريانهاي مشكوكي در همسوئي آشكار با غرب كام ملت ايران را تلخ كردهاند.ملت ايران مستحق اغتشاشات و تفكرات پوچ انقلابهاي رنگي و مخملي نيست؛ اما هر اتفاق تلخي در كنار تلخيها، افشاگريها و درس عبرتهايي دارد و اينگونه بود كه دمل چركين اين حوادث اكنون سرباز كرده است.
* اهانت زير پوست قانونگرايي
88 روز پيش فردي كانديداي رياست جمهوري شد كه مهمترين شعارش قانونگرايي بود، او شديدا بر اين شعار پافشاري ميكرد و خود را نگران اجرا نشدن قانون در جامعه نشان ميداد.
عمر اين قانونگرايي و صداقت تا 22 خرداد بيشتر كفاف نداد؛ هفدهم خرداد ميرحسين موسوي در يك برنامه پخش مستقيم "همفكري و تعامل " با مهدي كروبي و به دنبال اعاده حيثيت خود پس از "مناظره " با محمود احمدينژاد، در كنار توهينهاي مستقيم و روشن به شخص رئيس جمهور، شعور مردم را به بازيچه ميگيرد و در حالي به احمدينژاد دروغگو ميگويد كه سربرگ صفحه آمار وزارت كشور را تغيير ميدهد و آن را آمار ديگري عنوان ميكند.
لحظات پاياني از حالت طبيعي خارج ميشود و با عصبانيت تمام شروع به مشاجره لفظي با مجري برنامه ميكند كه "...وقتي ايشان اينجا دروغ ميگويد هيچ كس يقهاش را نميگيرد... پول دارد و همه جا حرف مي زند... ولي شما يقه من را مي گيريد. اصلا سه برابر وقت من به ايشان بدهيد هرچه دروغ دلشان مي خواهند، بگويند. ايشان خجالت نمي كشند كه هر دروغي را به مردم مي گويند و مملكت را به فنا كشيده اند.... ايشان همه جا صحبت ميكند و تهمت ميزند و صدا و سيما، سايتها و پولها هم در اختيارش است... "
در همين راستا وهميات ميرحسين موسوي ادامه دارد و او با پشتوانه 2 هزار شكايت مردمي براي تشكيل حزب ابراز وجود كرده است، در حالي كه تا چندي ديگر با به جريان افتادن پروندهاش در محاكم قضايي بايد خود را براي حضور در دادگاه آماده كند. (روزنامه كيهان ـ سوم تيرماه 1388)
*عبور از كلام نافذ رهبري
اين در حاليست كه بسياري از قربانيان حوادث اخير به وضوح اعلام كردهاند كه ميرحسين موسوي را عامل اصلي جنايات و فجايع اخير ميدانند و در همين زمينه نيز بيش از 2 هزار شكايت مردمي از طرف خانوادههاي كشتگان و مصدومان به مراجع ذيربط ارسال شده است.
جمعي از حقوقدانان و دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) در نامه خود خطاب به مرتضوي، دادستان تهران با توجه به اين سخنان موسوي در بيانيهها و مناظرهها تقاضاي رسيدگي به اين بزه را مطرح و براي موسوي اعلام جرم كرده و اظهار داشتند: طبق بند ب ماده 65 آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، ماده 66 قانون مذكور، با توجه به وقوع اين توهين به صورت علني و با توجه به متن صريح ماده 609 قانون مجازات اسلامي كه اشاره ميكند: "هر كس با توجه به سمت يكي از رؤساي سه قوه... يا وزراي در حال انجام وظيفه يا به سبب آن توهين نمايد به سه تا شش ماه حبس و يا 74 ضربه شلاق ويا 50 هزار تا يك ميليون ريال جزاي نقدي محكوم ميگردد "؛ جناب آقاي موسوي مجرم است و بايد محاكمه شود.
اين افتراها و تهمتها به دولت نهم و شخص رئيس جمهور حتي پس از خطبههاي تاريخي مقام معظم رهبري در نماز جمعه 29 خرداد كه فرمودند: "متأسفانه برخي مواقع مناظرهها حالت تخريبي پيدا ميكرد و به سياهنمايي افراطي خدمات دولت فعلي و در مقابل سياهنمايي عملكرد دولتهاي قبلي كشيده ميشد و در ميان طرفداران نامزدها التهاب و نگراني ايجاد مي كرد " و همچنين سخن ديگر ايشان كه بيان داشتند: " يك طرف به رئيس جمهور قانوني كشور، صريحترين و خجالتآورترين اهانتها و تهمتها را بيان ميكرد و با پخش كارنامههاي جعلي براي دولت، رئيس جمهور متكي به آراي مردم را دروغگو، خرافاتي و رمال ميناميد. " بسنده نشد!
موسوي پس از اعلام نتايج انتخابات اظهار داشت: "نتايجي كه اعلام شد، بهتآور است. اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشكار و فراوان روز انتخابات هشدار مي دهم كه تسليم اين صحنهآرايي خطرناك نخواهيم شد... . ما با شورش دروغ كه در كشور طغيان كرده و چهره آن را آلوده است، مبارزه مي كنيم. "
* تحريف و تخريب با توهم تقلب
همچنين بيانيه شماره 9 خود را پس از تاييد نهايي نتيجه انتخابات دهم از سوي شوراي نگهبان اين طور آغاز كرد: " همانگونه كه انتظار ميرفت شوراي نگهبان پس از نمايشهايي كه توجه هيچ كس را جلب نكرد و با چشم بستن بر روي انبوه تقلبها و تخلفهاي صورت گرفته، سرانجام نتايج دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري را تاييد كرد. "
عطاءالله بيگدلي، يكي از حقوقدانان برجسته كشور در اين باره ميگويد: طبق بند 9 ماده 33 قانون انتخابات رياستجمهوري تقلب در انتخابات جرم به شمار ميرود و طبق ماده 697 قانون مجازات اسلامي اگر كسي عملي را صراحتاً به شخص ديگري نسبت دهد كه آن عمل جرم باشد، خود اين اقدام جرم افتراست.
موسوي باز هم در اين بيانيه اظهار داشت: " در اعتراض و حركت اصلاحي و اصولي ما هيچ كس نبايد صدمه ببيند، اينجانب نيز به اين جمع ميپيوندم. "
اين در حالي ست كه موسوي در بيانيه هاي قبلي خود نيز بر "صدمه نديدن " تاكيد كرده بود و دقيقا بعد از يكي از بيانيه هاي او خيل طرفد ارانش در ميدان آزادي جمع شدند و خود نيز در آن جمع حضور يافت و پس از اتمام سخنان او تعدادي از آشوبگران و هواداران افراطي او به جان مردم بي گناه افتادند.
تخريب صدها دستگاه اتوبوس و وسيله نقليه عمومي، آتش زدن وسيع بانكها، شكستن شيشههاي منازل مردم و در نهايت جنايت مهدكودك "آواي باران " نمونهاي از كارنامه 25 خرداد 88 آشوبگران و اغتشاشگران ست.
طبق آمارهاي رسمي فجايع 25 خرداد به كشته شدن حداقل هفت انسان بي گناه، 36 زخمي و تخريب گسترده اموال عمومي و... انجاميد.
مسئول گروه حقوقي مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق(ع) در اين باره ميگويد: بر هم زدن امنيت كشور موضوع ماده 498 قانون مجازات اسلامي، تبليغ عليه نظام موضوع ماده 500 قانون مجازات اسلامي و تحريك مردم به جنگ و هشدار موضوع ماده 512 قانون مجازات اسلامي از جمله جرائميست كه اخيرا در كشور اتفاق افتاده است.
وي همچنين معتقد است: اجتماع و تباني براي ارتكاب جرائم ضد امنيت داخلي كشور موضوع ماده 610 قانون مجازات اسلامي، اخلال در نظم عمومي موضوع ماده 618 قانون مجازات اسلامي، مزاحمت براي زنان و اطفال موضوع ماده 619 و مسئلهاي كه در كشور در روزهاي اخير به فراواني واقع شده تخريب، موضوع مواد 675، 676، 677، 683،687 و 689 قانون مجازات اسلاميست كه از جمله جرائم به وقوع پيوسته اخير در تهران است.
در بيانيه شماره 9 ميرحسين موسوي برتوقف برخوردهاي امنيتي، فوق امنيتي و نظامي با مسائل انتخاباتي و بازگشت كشور به فضاي طبيعي سياسي تاكيد شده است؛ در حالي كه معلوم نيست اگر نيروهاي انتظامي و امنيتي در وقايع اخير حضور پيدا نميكردند، بايد تا چه حد شاهد خسارتهاي مالي و جاني ميشديم!
موسوي پس از بيانيه شماره 9 كه كلامش را بينفوذ و بدون اثر يافت، مدتي را طبق عادت 20 سال گذشتهاش سكوت كرد و با رفتارهايش سعي در اغناي طرفداران و پابند كردن آنها داشت؛ به همين منظور تصميم به تجمع در مساجد و تكايا با نماد سوگواري ميگيرد تا با نشانه گرفتن احساسات و عقايد مذهبي مردم، همچنان از جمع پراكنده خود محافظت كند.
سيد محمدجواد ابطحي، نماينده مردم خميني شهر با اشاره به اينكه مشاور بنيصدر پس از غائله 14 اسفند ميگفت كه اشتباه ما اين بود كه حركت ما مذهبي نبود، اظهار داشت: عدهاي در فتنه جديد با رويكرد مذهبي وارد صحنه شدند.
اما اين اجتماعات تا آنجا كه مردم لمس كردند، جز نگراني، پريشاني، اضطراب چيزي در پي نداشت.
در همين راستا تجمعات غيرقانوني كه جز اختلال در شهر نتيجه ديگري دربر نداشت، به نام همايش همزمان با مناسبتهايي برگزار شد تا اينگونه جلوه كند كه پس از اين مردم براي هر مناسبت تاريخي ، گوش به زنگ باشند و احساس خطر كنند كه خيابانها به هم ميريزد.
جواد امام، رئيس ستاد تبليغاتي ميرحسين موسوي از تمام طرفداران او از پير و جوان در خواست كرد تا به منظور خنثي كردن توطئه ها و اعلام همبستگي با ميرحسين موسوي بپا خيزند و در اين اجتماع پرشكوه شركت كنند.
جاي سئوال است كه كدام توطئه با جمع حاميان موسوي خنثي ميشود و آيا منظور وي از خنثي شدن، به آتش كشيدن اماكن عمومي و هرج و مرج در خيابانهاست؟
*وقتي حبابها تركيد
پس از برگزاري چند همايش به زعم طرفداران موسوي و با سپري شدن زمان، نوبت به دادگاه عوامل اغتشاش رسيد؛ شايد هيچ كس از ابطحي و عطريانفر توقع نداشت اينگونه صحبت كنند.
محمدعلي ابطحي، عضو مجمع روحانيون مبارز در سخنان خود در جلسه علني دادگاه رسيدگي با اشاره به جرائم پس از انتخابات ميگويد: زماني كه قرار بود موسوي مدارك مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح كند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانيون مبارز وقتي بحث ارائه مدارك تقلب در انتخابات مطرح شد يكي از دوستان كه قبلا وزير كشور هم بود گفت همه اين مدارك "اگر جمع شود و درست باشد، 700 هزار راي بيشتر نميشود "، بنده وقتي از موسوي به عنوان هندوانه سربسته ياد كردم به خاطر همين توهمات بود كه در موسوي وجود داشت كه وي امكان تقلب 11 ميليوني را امكانپذير ميدانست.
وي ادامه ميدهد: موسوي در بسياري از موارد ميگفت من طرفدار مردم مسلمان هستم، اين درحاليست كه اين آشوبها دلبستگيهاي مردم مسلمان را نسبت به ايران قطع كرد، موسوي ميگفت كه من طرفدار خط امام هستم و هميشه روي نظام و امام تاكيد ميكرد، بنده ميگويم كه هيچ كس نميتواند روي امام و نظام تاكيد كند ولي در عين حال كوچكترين عملي انجام دهد كه نظام را هم به خطر بيندازد، چرا كه امام فرمودهاند حفظ نظام از اوجب واجبات است.
ابطحي تاكيد دارد: به همه دوستان ميگويم و همه دوستاني كه صداي ما را ميشنوند بدانند كه موضوع تقلب در ايران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعي بود تا آشوبها شكل بگيرد تا ايران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جايي كه كشور دچار آسيب و سختي بشود.
عضو مجمع روحانيون مبارز با اشاره به حضور خود در برخي راهپيماييهاي غيرقانوني خياباني اعتراف ميكند: كار بدي كردم كه در راهپيماييها شركت كردم اما كروبي به بنده گفت كه ما با اين راي كم نميتوانيم مردم را به خيابانها دعوت كنيم، اما خود برويم تا به نوعي اعتراضمان را نشان بدهيم.
وي ميگويد: موسوي به كروبي پيغام داده بود كه من چيزي براي از دست دادن ندارم، موسوي اگرچه چيزي براي از دست دادن نداشت اما با توجه به راي 13 ميليوني با اين پيگيري آشوبها خيلي چيزها را از دست داد و ما افتخار اين حضور 40 ميليوني را از دست داده و آن را خدشهدار كرديم ما ميتوانستيم در دنيا بهتر از اين باشيم.
عضو مجمع روحانيون مبارز معتقد است: اينكه بنده اين شجاعت را پيدا كردم كه ديدگاههاي خود را بگويم خوشحال هستم؛ توهماتي كه موسوي از ابتدا داشت و پس از انتخابات به صورت امروزي درآمد، مهمترين اين توهمات را ميتوان اعلام پيروزي خود توسط موسوي دانست و از آن بدتر پس از ديدن فاصله 11 ميليوني راي، باز هم وي روي تقلب تاكيد كرد.
ابطحي ميگويد: اينكه كسي 11 ميليون اختلاف را به عنوان تقلب و به جامعه ارائه كند نشان دهنده اين است كه وي جامعه را نميشناسد، چيزي كه بنده قبل از انتخابات به عنوان هندوانه سربسته از موسوي ياد كردم.
محمد عطريانفر، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران هم ميگويد: بنده به لحاظ نسبتي كه با جريان اصلاحطلبي دارم، گرچه به صفت شخصي نقش من در برگزاري رقابت انتخاباتي كاملا محدود بود اما در نسبت كلي با اصلاحات به قصور و تقصير خود اعتراف دارم.
اين سخنان در دادگاه در حالي مطرح شد كه عطاالله مهاجراني در گفتگو با بيبيسي در تلاش براي كاهش اثرگذاري اعترافات اخير مدعي شده است: اينها عطريانفر و ابطحي نبودهاند.
اما عطريانفر هم در سخنانش اعلام كرد كه ما خودمان هستيم كه اكنون اعتراف ميكنيم.
عطريانفر هم به دوستان دوم خردادي خود گفت كه امروز در نقطهاي قرار گرفته كه به خطاي گذشته خود اعتراف ميكند و تبعيت از حر ابن يزيد رياحي كه در جريان عاشورا كه در برابر امام زمان خود ايستاد اما با آگاهي از اشتباه خود متواضعانه سر تعظيم و تكريم در برابر امام حسين (ع) فرود آورد، از گذشته نادم و پشيمان است.
*ادعاي تقلب اين بار در دادگاه
پس از نخستين جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخيرموسوي بيانيه شماره 10 خود را صادر و در آن مدعي شده است: "اينجانب در سخنان آنان دقيق شدم و در حقيقت آن چنين چيزي نيافتم، بلكه شنيدم كه با نالهاي عميق از سرگذشت دردناك خود در اين پنجاه روز مي گفتند؛ انسانهايي له شده كه ممكن بود به هرچيز ديگري هم كه به آن الزام شود اقرار كنند به راستي چه چيز ديگري جز داستان رنجهايي كه كشيدهاند ممكن است بگويند. "
موسوي اين بار از واژه "تقلب " براي دادگاه استفاده كرده و دادخواست را سخيف خوانده و ادامه ميدهد: "صحنههايي كه ديديم و ديديد جز تداركي ناشيانه براي شروع به كار دولت دهم نيست، از دادگاهي كه همه چيزش تقلبي است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات كند، اگر شما اهل تقلب نيستيد آن را در رعايت ظواهر اوليه يك دادرسي قضايي به نمايش بگذاريد. "
اين در حالي است كه ابطحي در ادامه دادگاه تاكيد كرده است: اصليترين اتفاقي كه در اين انتخابات افتاد و البته در طول اين برگزاري، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است؛ بنده البته جايي مطرح كردم كه تقلب يك اسم رمز آشوب شده است كه در آن لشكرسازي براي تقلب وجود داشت و تمرين پهن شدن مردم هم در خيابانها هم در آن موجود بود.
عطريانفر هم تاكيد ميكند كه بر اساس نگرش كارشناسانه ميگويد تقلب در انتخابات در كشور ما غير ممكن است و بر همين اساس تصريح ميكند: كساني كه چهره شناخته شده هستند بايد در موضع گيري محتاط عمل كنند و اگر از اقدام آنها مرزبندي با رهبري استشمام شود، عوارض غيرقابل جبراني دارد و قطعا چنين موضع گيري نادرست است.
ادعاي تقلب در 11 ميليون راي، تقلب در اعترافكنندگان، تقلب در شيوه دادگاهي كه در انظار عمومي بود، تقلب در حرفهاي كساني كه لب به اعتراف گشودهاند و تقلب در همه چيز و همه چيز، كمي تقلب به نظر نميرسد؟!
اما اين كه سرمنشا طرح اين همه تقلب كجاست را ميتوان از لابهلاي سخنان و اعترافات فهميد.
ابطحي ميگويد: پس از انتخابات هاشمي رفسنجاني، موسوي و خاتمي در جلسه مشتركي همقسم شدند كه پشت يكديگر را خالي نكنند و بنده نميدانم كه اين تنها نگذاشتن و ياري كردن يكديگر پس از 11 ميليون فاصله براي چه بود.
وي ميافزايد: مثلث حامي تقلب را موسوي و هاشمي و خاتمي تا روز دوشنبهاي كه بنده بيرون بودم، حمايت ميكردند و دلايل موسوي در خوشبينانهترين حالت اين است كه وي جامعه ايراني را نمي شناخت.
عضو مجمع روحانيون مبارز تاكيد ميكند: شايد خاتمي دليل خود را داشت، موسوي شايد كشور را نميشناخت ولي خاتمي با همه ارادتي كه به وي دارم اتفاقا برعكس همه مسائل را ميدانست، توانايي و اقتدار مقام معظم رهبري را ميشناخت اما به خاطر اتفاقات موسوي را همراهي كرد كه اين همراهي خائنانه بود.
عضو مجمع روحانيون مبارز با بيان اينكه موضع هاشمي رفسنجاني موضعي انتقامگيرانه بود، ميگويد: موضع هاشمي نسبت به احمدينژاد موضعي انتقامگيرانه بود و دلايل اين انتقامگيري هم در سه يا چهار سال گذشته شكل گرفته بود كه در مناظرهها هم قويتر شد و علاوه بر احمدينژاد، مواضع هاشمي يك نوع مقاومت و انتقام نيز از رهبري تلقي ميشود كه البته نامه وي هم خود نشانهاي بر اين فضاست. هاشمي در ذهن خود قصد انتقام از احمدينژاد و مقام معظم رهبري را داشت؛ اينها همه مسائلي بود كه در ذهن موسوي به عنوان توهم شكل گرفته بود.
وي با اشاره به نقش مجمع روحانيون مبارز خاطرنشان ميكند: واقعا مجمع روحانيون منتسب به امام و انقلاب بود، بنابراين حداقل بايد اين انتصاب را نگه ميداشت.
عطريانفر هم به نامه هاشمي رفسنجاني به مقام معظم رهبري در آستانه انتخابات دهم اشاره كرده و ميگويد: بنده نسبت به نامه آقاي هاشمي رفسنجاني به رهبر معظم انقلاب نقد داشتم و اگر مورد مشورت ايشان بودم ميگفتم كه اين نامه با اين ادبيات هرگز براي انتشار سراسري مناسب نبود.
اين در حاليست كه برخي منابع خبري از حذف ابطحي و عطريانفز از دايره اصلاحات خبر ميدهند!
پس از اعترافات عطريانفر و ابطحي در نخستين جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخير، جمع زيادي از رجال سياسي اعم از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، مسئولان استاني، كارشناسان سياسي، خواهان مجازات ريشه اين اغتشاشات و خونريزيها شدند؛ اما اينكه آيا دستگاه قضا وارد حوزه "خواص مردودشده " ميشود يا نه و تا كجا ادامه ميدهد، سئواليست كه ذهن خواص و عوام را به خود مشغول كرده است!
*فاطمه صناعي