کد خبر: ۱۲۶۷۸۵
تاریخ انتشار:

عکس: سیبی که هرگز بر سر نیوتن برخورد نکرد

340 سال قبل از میلاد، ارسطو فیلسوف یونانی در کتاب خود به نام ((درباره افلاک)) نوشت که زمین جسمی کروی است و نه یک سطح صاف . برای این ادعا دو دلیل خوب بیان داشت. نخست آنکه او دریافته بود ماه گرفتگی به علت قرار گرفتن زمین میان خورشید و ماه پدید می آید. سایه زمین بر ماه همواره گرد است و این تنها بر اثر کروی بودن زمین می تواند باشد. اگر زمین سطحی تخت بود ، آنگاه سایه اش باریک و دراز می شد. و به صورت بیضی در می آمد مگر آنکه ماه گرفتگی همیشه هنگامی رخ می داد که خورشید درست زیر مرکز قرص زمین باشد.
فاطیماه ک

ارسطو -Aristotle

ارسطو -Aristotle
دوم آنکه یونانیان طی سفرهای خود دریافته بودند که ستاره شمال، در مناطق جنوبی ، پایین تر از نواحی شمالی در آسمان ظاهر می شود.

(از آنجا که ستاره شمال بر فراز قطب شمال قرار دارد ، ناظری که در قطب است ، آنرا بالای سر خود می یابد، اما ناظری که روی خط استواست ، آنرا درست در افق مشاهده می کند.)

یونانیان دلیل سومی هم برای کروی بودن زمین داشتند : چرا وقتی کشتی ای به ساحل نزدیک می شود نخست بادبان های آن در افق پدیدار می گردد و سپس بدنه آن ؟

کشتی ها، دلیلی موجه برای کروی بودن زمین

کشتی ها، دلیلی موجه برای کروی بودن زمین
ارسطو می اندیشید که زمین ثابت است و خورشید ، ماه و سیارات و ستارگان در مدارهای کروی گرد زمین می چرخند.  دو قرن بعد بطلمیوس این اندیشه را استادانه پروراند و بصورت یک مدل کیهانشناختی کامل در آورد.  زمین در مرکز کائنات بود و هشت فلک آن را در بر گرفته بودند. بر هر فلک ماه و خورشید و ستارگانی که تا آن موقع شناخته شده بودند (عطارد، زهره ، مریخ  ، مشتری و زحل) قرار داشتند .

در سال 1514 یک کشیش لهستانی به نام نیکولاس کوپرنیکوس (کوپرنیک)، دستگاه ساده تری پیشنهاد کرد. به باور او خورشید در مرکز ثابت بود و زمین و دیگر سیارات در مدارهای دوار گرد آن در گردش بودند. کمابیش یک قرن طول کشید که این طرح جدی گرفته شود.

کوپرنیکوس(کوپرنیک)- Copernicus

کوپرنیکوس(کوپرنیک)-
Copernicus
آنگاه دو ستاره شناس ( یوهان کپلر آلمانی و گالیلئو گالیله  ایتالیایی) آشکارا از نظریه کوپرنیک  پشتیبانی کردند. یوهان کپلر نظریه کوپرنیک را اصلاح کرد و گفت که مسیر سیارات  نه دوار (دایره ای شکل) بلکه بیضوی است.

مدل پیشنهادی کوپرنیک

مدل پیشنهادی کوپرنیک
سالها بعد یعنی در 1687 سر اسحاق نیوتن ،  توانست این مطلب را در کتاب خود  (( اصول ریاضی در فلسفه طبیعی )) که شاید مهمترین اثر در فیزیک باشد ، توضیح دهد. در این کتاب نیوتن نه تنها نظریه ای در باب چگونگی حرکت اشیاء در فضا و زمان  عرضه کرد ، بلکه ریاضیات پیچیده ای را که برای تحلیل حرکت آنها لازم بود، بوجود آورد.

نیوتن  Isaac. Newton

نیوتن
Isaac. Newton
بعلاوه نیوتن قانون جاذبه عمومی را عرضه کرد که براساس آن ، هر جسمی در جهان به سوی هر جسم دیگری جذب می شود. هرچه جرم اجسام بیشتر باشد و هرچه فاصله آنها نزدیک تر گردد، با نیروی بیشتری به سوی هم جذب می شوند. همین نیروست که اشیاء را به سوی زمین می کشاند.

می گویند روزی نیوتن زیر درختی نشسته بود و سیبی روی سرش افتاد و این آغاز کشف بزرگ او بود . این داستان بی گمان ساختگی است . آنچه خود او در اینباره گفته است آن است که در جایی نشسته بود و (( در فکر فرورفته بود )) و (( سیبی به زمین افتاد و توجه وی را به خود معطوف داشت)) و مفهوم  جاذبه به ذهنش خطور کرد.

نیوتن  نشان داد که بر پایه این قانون، گرانش سبب می شود که ماه گرد زمین و سیارات بدور خورشید مسیری بیضوی را بپیمایند.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین