بيستونهمين انتخاب مردم ايران در سالهاي پسين پيروزي انقلاب اسلامي در حالي صورت خواهد گرفت كه دشوارترين و ظريف ترين عرصه مبارزات سياسي و انتخاباتي مهياي حضور مردم گشته است. از يك سو گروه هاي چپ ديروز و اصلاح طلبان امروز با استعفاي ناگهاني سيد محمد خاتمي در بهتي عميق فرورفته و ميان حمايت از مير حسين سنتي و خشك يا كروبي منعطف و بدون اقبال مردمي مردد شده اند.
از سوي ديگر اصولگرايان كه انگاره اي از راست انديشي با شاخصه گروه ها و اشخاص وفادار به انقلاب و نظام و رهبري، علت موجده آنان به شمار مي رود، با قطعيت حضور نهمين رئيس جمهور اسلامي ايران، بر خلاف اصلاح طلبان و گروه هاي چپ، چندان تشتت و سردرگمي را تجربه نمي كنند. چرا كه با توجه به شناخت مردم از دكتر احمدي نژاد و نيز اقبال گسترده گروه ها و احزاب انقلابي به رئيس اصولگراي قوه مجريه كه به عنوان تنها تير كمان اصولگرايي براي رقابت با جناح سياسي مقابل شناخته مي شود، چندان دور از ذهن نمي نمود كه محمود احمدي نژاد تنها نامزد مورد حمايت قاطبه جريان اصولگرايي قلمداد شود.
اما در چنين اوضاع و احوالي نگاه دقيق و موشكافانه به هر دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب نشان از آن دارد كه اصلاح طلبان كه در 3 انتخابات گذشته رياست جمهوري نهم، شوراهاي اسلامي شهر و هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي علاوه بر ادباري كه رأي دهندگان به آنها نشان داده و به آنان فرصتي دوباره براي تصدي قواي حكومتي و مديريتي ندادند، از چند دستگي و ناكجاآبادي خود لطمه شديدي متحمل شدند، شكست هاي پياپي، آنان را مصمم به عمل گرايي جمعي و هم انديشي گروهي كرده است كه نتيجه اش استعفاي مدعي اصلي رقابت با نامزد اصولگرايان شد. اما در ميان توجه گسترده عقلاي حاضر در ميان نيروهاي اصولگرا در دستيازي به نامزد واحد و دوري از تفرقه و چند دستگي، سازهاي مخالفي هم هر از چندگاهي به گوش مي رسد كه با ايده هاي رنگارنگ اما غير عملي سعي در برهم زدن جبهه متحد اصولگرايي و قدم گذاشتن در مسير سهم خواهي جناحي و تعلقات گروهي دارند.
براي سنجش دقيق خواسته هاي گروه هاي معارض با كانديداي واحد جبهه اصولگرايي بايد ضمن ارائه مدلي همهگير و منطقي، نوع عملكرد و مطالبات اين گروه ها و افراد را در بوته نقد و بررسي قرار داد تا بدون هر گونه پيش داوري مشخص شود كه صداهايي متفاوت از آنچه سراسر جريان اصولگرايي را فرا گرفته بايد براي اعتلاي اهداف و خواسته هاي اصولي جريان اصولگرا از دل مشغولي هاي شخصي و غيراصولي دست برداشته، به هدفهاي جمعي و گروهي بينديشند. با توجه به اينكه در حال حاضر در ميان گروه هاي اصولگرا تني چند از رقباي سابق دکتر احمدي نژاد كه از روزهاي ابتدايي حاكميت كابينه نهم در قامت منتقد و مخالفان جدي دولت ظاهر شده اند، علم مخالفت و انتقاد از نامزدي واحد در جبهه اصولگرايي را برداشته اند، شمارش و توزين دوباره اين افراد در كنار معيارهايي كه در ادامه خواهد آمد، اذهان را در رسيدن به مدل مطلوب اصولگرايي ياري خواهد كرد. چرا كه اين افراد در حالي به معارضه با تنها مبارز سياسي اصولگرا در انتخابات آتي روي آورده اند كه پيش از اين، تشكل هاي اصيل و تأثيرگذار اصولگرا مانند جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جامعه روحانيت مبارز تهران، حزب مؤتلفه اسلامي و بسياري ديگر بر خروجي انحصاري رئيس جمهور فعلي به عنوان كانديداي جريان اصولگرايي تاكيد كرده اند.
در بوته نقد منتقدان نامزدي واحد در جبهه اصولگرايي مهم ترين رقيب رئيس جمهور فعلي را شايد بتوان محمد باقر قاليباف شهردار تهران دانست كه تلقي عمومي بر آن بود كه وي قصد دارد از همان تخته اي شيرجه قدرت خود را بيآغازد كه پيش از اين رقيب ديروز و رئيس جمهور امروز با خدمت رسانی و جلب محبوبیت در آن توانسته بود سکانداری بالاترين مقام اجرايي كشور را در دست بگيرد. فرمانده اسبق ناجا و شهردار فعلي تهران، این روزها قصد دارد با تأسيس حزبي فراگير، قد و قواره خود را از شخصي تأثير گذار، به جرياني سياسي، اجتماعي تغيير قالب دهد. در كنار قاليباف، علي لاريجاني، رئيس فعلي مجلس شوراي اسلامي و دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي كه به دليل ناهمخواني با برنامه ها و شعارهاي دولت نهم از دبيري اين شورا كنار گذاشته شد، بيش از همه جلب توجه مي كند. خصوصاً با عنايت به كدورتي كه به دليل كنار گذاشتن لاريجاني از سوي احمدي نژاد اين روزها نقل محافل سياسي شده و بسياري، رويارويي هاي رئيس مجلس با رئيس جمهور را از همين منظر ارزیابی می کنند، تحركات انتخاباتي و جناحي آيت الله زاده لاريجاني نيز غير همسوي با دولت ارزيابي شده و اگر در مخالفت با احمدي نژاد به منصه ظهور نرسد، لااقل در همراهي و حمايت از وي تحليل نخواهد شد. رسانه ها و پايگاه هاي خبري متعلق به رئيس مجلس كه به ناگاه يكي پس از ديگري رشد و نمو پيدا كرده اند، مويد همين نكته در تعيين رويه انتخاباتي علي لاريجاني مي باشند.
محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز معارض ديگري است كه هر چند در انتخابات پيشين رياست جمهوري با كنار كشيدن زود هنگام از رقابت ها فرصت آزمون محبوبيت و مقبوليت واقعي را از خود سلب كرد اما اين بار با ايده دولت ائتلافي سعي دارد در صورتي كه حضور فيزيكي را در رقابت هاي رياست جمهوري دهم تجربه نكرد با حزب نوپاي خود -عدالت و توسعه- راهي جداي جريان غالب اصولگرايي را در پيش بگيرد.
علي اكبر ولايتي، مصطفي پورمحمدي و محمد جهرمي از چهره هاي ديگري هستند كه به عنوان زلزله هاي وحدت جريان مقابل اصلاح طلبان از آنان ياد مي شود اما به دليل بضاعت اندك آنها در برهم زدن صفوف منسجم و يك پارچه اين جناح، شان و جايگاه چنداني براي بررسي آرا و نظرات آنها باقي نمي ماند. با عنايت به آرايش پيش گفته گزینه های قطعی و احتمالی جریان اصولگرایی، بايد درنظر داشت كه هر جريان فعال سياسي براي برون داد برنامه ها و اقدامات خود در معرفي و حمايت از اشخاص تأثيرگذار جهت حضور در عرصه هاي مختلف انتخاباتي، ملاك ها و معيارهاي ثابتي را به عنوان عيار توزين نقدينگي و سرمايه اندوزی خود به كار مي گيرد كه با اين اسلوب، كم ترين هزينه و بيشترين فايده را در كنار همخواني با اصول و برنامه هاي حزبي و جناحي خود در نظر می گیرد. برآوردهاي مثبت اوليه در كسب محبوبيت عمومي، كارآيي و كارآمدي پيراموني يا به تعبير دقيق تر مقبوليت درون گروهي، رهيافت نهايي و اثر بخشي غايي از شاخصه هاي مشتركي هستند كه اعلام مواضع سياسي و حزبي اغلب گروه ها و جريان هاي سياسي به آنها وابسته و با آن سنجيده مي شود.
در جبهه اصولگرايی نيز براي تحليل ميزان مطابقت خواسته هاي مخالفان وحدت اصولگرايان -به خصوص برآورد اعمال و رفتار مثلث ناراضيان اصولگرا يعني لاريجاني، قاليباف و رضايي- با واقعيات سياسي كشور، ناچار از پيش كشيدن همين معيارها و اصول جهت شفاف تر شدن شرايط و اوضاع هستيم. بر همين اساس، بايد ديد با قرار گرفتن زير تيغ محبوبيت عمومي، مقبوليت گروهي و نتيجه بخشي قطعي، محمد باقر قاليباف، علی لاریجانی و محسن رضایی چه نتيجه اي به دست خواهند آورد؟ محمد باقر قالیباف در بعد مقبوليت عمومي، رقابت هاي گذشته رياست جمهوري فرصت مناسبي براي عيار سنجي كساني چون شهردار خلبان بود. ستاد قاليباف كه از جمله پرهزينه ترين ستادها و برنامه هاي انتخاباتي را در اختيار داشت تا بدانجا با هزينه كردهاي كلان و صرف پول هاي هنگفت سعي در شناساندن خود به مردم داشت كه پس از پيروزي دكتر احمدي نژاد، نمايندگان اصولگراي مجلس هفتم با اطلاع از رقم نجومي سرمايههاي تلف شده در ستادهاي انتخاباتي قاليباف و حجةالاسلام هاشمي رفسنجاني، ناگزير به پي ريزي طرحي شدند كه طي آن با تحقيق و تفحص از انتخابات رياست جمهوري نهم، منابع مالي و چگونگي دريافت و صرف هزينه نامزدهايي چون قاليباف و هاشمي آشكار مي شد كه با مخالفت متحدان اين افراد در مجلس شوراي اسلامي اين طرح ناكام ماند. با اين حال و علي رغم هزينه هاي سرسام آوری كه قاليباف براي رسيدن به صندلي رياست جمهوري نهم انجام داد، پاسخ مردم به مقبوليت سنجي اين نامزد پرادعا، تعداد محدودي رأي بود كه قدرت قاليباف در پرتاب تير پيروزي با كمان گران قيمت رقابت هاي انتخاباتي را نشان داد. از لحاظ مقبوليت گروهي نيز محمد باقر قاليباف وضعيت چندان مناسبي را در پيش رو ندارد. تاكيد قاليباف بر اصولگرايان اصلاح طلب يا اصلاح طلبي اصولگرايانه كه در عمل منجر به استفاده وي از مديران ارشد و تأثيرگذار جريان دوم خرداد در مجموعه هاي مديريتي و مشاوره اي تحت نظر خود شد، وضعيتي را به وجود آورده كه به دليل خلط مرزها و خطوط اصولگرايي و اصلاح طلبي توسط قاليباف، هيچ كدام از چهره ها و گروه هاي تأثيرگذار اصولگرا چهره خنداني به شهردار هميشه خندان پايتخت نشان ندهند. در مقابل افراد با نفوذ اصلاح طلب نیز به دلیل عدول ناگهانی قالیباف از مواضع پیشین خود و تمایل یک شبهاش به مبانی اصلاح طلبی، او را در جمع خود پذیرا نشده و سردار دیروز و شهردار امروز در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دهم از یکی از دو جناح اصلی کشور مانده و از دیگری رانده شد. با فقدان دو شرط اصلي كسب نتيجه نهايي در انتخابات رياست جمهوري آينده، رسيدن به اينكه قاليباف در صورت حضور -هرچند خبرهاي پشت پرده از عدم حضور قطعي وي حكايت دارند- در صحنه رقابت ها به سرنوشتي شايد به مراتب تلخ تر از دوره قبل دچار خواهد شد، چندان دشوار نمي نمايد.
در بررسی وضعيت رئيس مجلس هشتم شوراي اسلامي دكتر علي لاريجاني با مولفه هاي پاياي تصميم گيري سياسي، بايد به اين نكته توجه داشت كه حضور متنوع و رنگارنگ لاريجاني در مشاغل و پست هاي گوناگون نظامي، فرهنگي، رسانه اي و سياسي برآورد چگونگي حضور او در رقابت هاي آينده را بسيار سهل و آسان کرده است. از منظر محبوبيت عمومي، به مانند قاليباف مي توان نتايج انتخابات گذشته رياست جمهوري را به عنوان محك نقد مناسبي براي اثبات اين موضوع يا نفي آن مورد استفاده قرار داد. چرا كه نتيجه بسيار ضعيف لاريجاني در انتخابات رياست جمهوري نشان داد كه فيلسوف همه كاره، شانس چندانی براي در برگيري اقبال مردم و محبوبيت عمومي ندارد. مضاف بر آنكه لاريجاني با تكيه بر چنين تجربه ناخوشايندي از نامزدي در عرصه حساس و پر تنش نمايندگي مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به سمت قم رفت تا رتبه پايين وي در به دست آوردن رأي مردم تهران خللي به مقدمه چينيهاي تكيه او بر صندلي رياست مجلس شوراي اسلامي وارد نسازد. از جهت مقبوليت درون گروهي نيز به همان اندازه كه لاريجاني در انتخابات پيشين رياست جمهوري حمايت قاطبه گروهها و افراد اصولگرا را به خود اختصاص داد ولي با روي گرداني مردم مواجه شد، در اين دوره وی از در اختيار داشتن چنين امتيازي نيز محروم شده و تنها كورسوي اميد آيت الله زاده لاريجاني براي تأثيرگذاری منفی و بر هم زدن معادلات انتخابات آينده نيز از بين رفته است.
با چنين برآوردي بديهي است كه لاريجاني با حضور يا عدم حضور خود نقش چشم گيري در سراسيمه كردن و برهم زدن پازل سياست هاي عمومی اصولگرايي نخواهد داشت و نهايت تأثير وي نقد و تخريب حاشيهاي نامزد واحد اين جريان ارزيابي ميشود. محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبير فعلي مجمع تشخيص مصلحت نظام، هر چند از وزنه كمتري نسبت به 2 متحد خود برخوردار است اما حضور او در كنار لاريجاني و قاليباف و عضويت وي در مثلث ناراضيان و اپوزيسيون اصولگرا، موجب آن گرديده تا ناگزير به تحليل وضعيت سياسي واقعي رضايي و میزان تأثيرگذاري و يا عدم تأثيرش در جريان مقابل اصلاح طلبي گرديم. از دريچه محبوبيت عمومي، هر چند رضايي با انصراف خود از رقابت هاي رياست جمهوري نهم فرصت انعکاس حقيقي فضا و شرايط را از خود و نزديكانش گرفت، اما تجربه شکست وي در انتخابات ششمین دوره مجلس شوراي اسلامي در تهران و ناكامي وي در قرار گرفتن نامش در میان 30 نفر اول نشان داد كه در شهري چون تهران، كه 10 درصد از فضاي سياسي كشور در مجلس و رقابت هاي انتخاباتي گوناگون را در اختیار دارد نيز، نظامی پیشین و سیاستمدار امروزین، شانسي براي جلب اعتماد و آراي مردم ندارد و در نتیجه همین تجربه ناخوشایند زمینه عبرتی شد تا مدعی پایه گذاری جریان سوم در کشور با انصراف زودهنگام از رقابت های انتخابات ریاست جمهوری نهم، شكستي بهمراتب بدتر از گذشته را براي خود رقم نزند.
در چارچوب مقبولیت درون گروهی هم رضایی نه تنها از لاریجانی، که از شهردار فعلی پایتخت نیز عقبتر و بد اقبالتر است. گروه های مختلف اصولگرا معتقدند که تکرویهای دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و ناهمگونی برخی از شعارها و برنامههای وی با عقل جمعی اصولگرایی، فرصت اعتماد اصولگرایان به رضایی را از او سلب کرده است. هر چند رضایی در موقعیت های مختلفی چون انتخابات مجلس هشتم سعی داشت با کوفتن بر طبل ائتلاف فراگیر اصولگرایان ایده جریان سوم را این بار در کارزار انتخاباتی بیازماید اما با عدم حمایت قالیباف و لاریجانی از این طرح، ائتلاف فراگیر نیز منحل و برنامههایش ناکام ماند. با عنایت به عدم توفیق رضایی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در یکی از حوزه های انتخابی کشور، دقت و تأمل زیاده از حدی نمیخواهد تا شکست قطعی را نتیجه حضور و شرکت محسن رضایی در رقابت های انتخاباتی آتی برآورد کنیم. نتیجه گیری به دلیل اینکه حضور قالیباف در رقابت های انتخاباتی به طور قطع منتفی شده است و با این فرض دیگر مجالی برای بررسی کیفیت حضور یا عدم حضور قالیباف نمی ماند، از سوی دیگر لاریجانی نیز علی رغم پیگیری برخی از مقامات سابق نظام که جدالی شدید با کابینه نهم دارند تا بدین لحظه ریسک حضور در مبارزات نفس گیر ریاست جمهوری دهم را به جان نخریده است و رضایی هم که در ابتدا قرار بود با دوقطبی شدن انتخابات و تفکیک جناح ها میان اصولگرا و اصلاح طلب، هم و غم خود را در حمایت از نامزد واحد اصولگرایی یعنی دکتر احمدی نژاد معطوف کند، در حالی که مدت زمانی را در تردید حضور یا عدم حضور خود سپری کرده است این بار قصد دارد بر خلاف برنامه های قبلی خود و حامیانش با ایده دولت ائتلافی از میرحسین موسوی حمایت کند.
اما ملاک هایی که در بالا با استناد به آنها، وزنه هر کدام از مدعیان بر هم زدن وحدت اصولگرایی سنجیده و در بوته نقد گذاشته شد از آن رو ذکر شد که مشخص شود، مثلث موسوم به ناراضیان اصولگرایی به دلیل عدم برخورداری از هیچگونه شانس و اقبالی در صورت حضور در رقابتها، قصد دارند با ایجاد جبهه داخلی در برابر جریان غالب اصولگرا لااقل احمدینژاد را به جلب آرای کمتری وادار کنند که نظرسنجیها و تحلیلها نشان از آن دارد که برخلاف انتخابات گذشته که رئیس دولت نهم به عنوان کاندیدای مستقل و با وجود مخالفت گروههای مطرح اصولگرایی پا در میدان رقابتها گذارد، این بار علاوه بر حمایت گسترده مردم از دولت، گروه های اصلی و بزرگ اصولگرا نیز رای بر حمایت قاطع از دولت داده اند و در نتیجه، به نظر می رسد چنین مخالفتهایی که بیشتر برای جلب توجه و عرض اندام صورت می گیرد تا از سر دل سوزی و صلاح طلبی، ره به جایی نخواهد برد.
یعنی می توان به ضرس قاطع چنین گفت که عدم حضور هر یک از شاکلههای اپوزیسیون اصولگرا را نباید تعبير به تغيير موازنه در جريان اصولگرايي کرد بلكه اين حضور نيافتن، ناشي از نداشتن پايگاه مردمي و درون جناحي اين افراد و عدم توجه دولت مردان فعلي به مواضع و اظهارات آنهاست كه سبب شده آنها در قامت اپوزيسيون دولت منتخب مردم و مورد تأييد نظام ظاهر شوند.
این درحالی است که اگر اعضای این مثلث ناپایدار اپوزیسیون اصولگرایی، به جای مخالفت سرسختانه با خواستههای جریان اصولگرایی با نقد و تحلیل برنامههای دولت فعلی و ایدههای مربوط به دولت آینده اصولگرا ضمن پرشور کردن فضای انتخابات آینده از ایجاد تشتت در جبهه مقابل اصلاحطلبان خودداری کرده و با چنین حسن نیتی به جای ادامه خصومتها و کینهورزیهای گذشته، زمینه تعامل و تمایل میان خود و حامیان رئیسجمهور را در جهت خدمت رسانی هرچه بیشر به مردم فراهم میکردند. ضمن آنکه دولتمردان آینده نیز -که شواهد قطعی حکایت از آن دارد که هم چنان سکان قوه مجریه در دست اصولگرایان خواهد بود-، با استقبال از چنین تعاملی خبط و خلط های پیشین این افراد را به فراموشی سپرده و به جای پاسخ گویی به تخریبهای آنان از این افراد و حامیانشان در جهت بهبود خدمترسانی و ترویج عدالتگستری استفاده بهینه میکردند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com