«اكبر گنجي» در جديدترين مقاله خود به انتقاد از آن دسته از روشنفكران ديني پرداخته است كه «همجنسگرايي» را نه تنها مخالف با اديان ابراهيمي و عرف زندگي انساني ميدانند بلكه آن را فاقد پشتوانه اجماعي بينالمللي به عنوان يكي از مصاديق حقوق بشر معرفي ميكنند.
به گزارش رجانيوز به نقل از فارس گنجي در بخش دوم مقاله «همجنسگرايي: اقليتي ناحق؟ و فاقد حقوق!؟ » كه مستقيما در پاسخ به آراي «محسن كديور» درباره عدم جواز عقلي و شرعي همجنسگرايي در روشنفكري ديني نوشته شده پس از ذكر آراي او مينويسد:كديور ميگويد مجازات شديد همجنسگرايان از احكام ثابت و دائمي شرعي است. ملاك و معيار تمايز احكام موقت از دائمي چيست تا بر اساس آن ملاك گفته شود مسألهاي جزو احكام دائمي اسلام است؟كديور ميگويد مسلماني مطلقاً با همجنسگرايي نميسازد. ملاك و معيار مسلماني چيست تا بر مبناي آن ملاك بفهيمم چه چيز با مسلماني سازگار است و چه چيز ناسازگار؟
گنجي در اين مقاله ميافزايد: كديور همجنسگرايي را امري غيرعقلاني، غيرانساني، انحراف از مسير صحيح بشري و تأسف بار به شمار ميآورد. اما هيچ دليلي براي موجه كردن مدعاي خود ارائه نميكند. پرسش اين است: مسير صحيح بشري چيست؟ مگر فقط يك راه صحيح وجود دارد كه بشريت بايد آن را طي كند؟ آيا نفي پلوراليسم و قبول انحصار گرايي معرفتي و اجتماعي لازمهي منطقي اين مدعا نيست؟
تا آنجا كه من ميفهمم، هر رفتاري كه از آدميان سر ميزند (خوب و بد) عملي انساني است؛ نه غيرانساني يا حيواني. انسان همان موجودي است كه در تاريخ خود را محقق كرده (انسان واقعي مطابق تعاريف پسيني a posteriori) نه انساني آرماني كه وجود خارجي ندارد (انسان خيالي مطابق تعاريف پيشيني a priori)
گنجي تصريح مي كند: همجنسگرايي همان قدر انساني است كه ناهمجنسگرايي. عدالتورزي همان قدر انساني است كه ظلم و بيداد. با اين تفاوت كه عدالت از نظر اخلاقي فضيلت است و ظلم رذيلت.