کد خبر: ۱۰۷۰۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

بايد كيان مسجد حفظ شود

گفتگو از: احمد غلامحسيني
حجت‌الاسلام حسيني همداني:
اشاره:توفيق حاصل شد كه به حضور يكي از روحانيان موفق وفاضل جناب مستطاب استادحسيني همداني امام جماعت بانشاط وباانگيزه مسجد صاحب الزمان عجل الله فرجه الشريف واقع در خيابان دماوند-مسيل جاجرود رفته ودرخصوص مسائل مختلف به گفتگو بنشينيم ايشان متخلق به فضائل اخلاقي مي باشندوهمواره دغدغه هاي جدي نسبت به مقوله فرهنگ داشته وبراي رفع نقاط ضعف واصلاح عملكردبعضي نهادهاي فرهنگي پيشنهادهاي سازنده اي دارند اين عالم فاضل خويش را متوقف دركلام وپيشنهاد ننموده وبه طور عملي واجرائي از مسجد تحت نظارت خود نوآوري وپويائي ونشاط وجذابيت ديني راآغاز نموده وشايسته است نظرات وعملكرد ايشان به عنوان يك الگوي موفق در ساير مساجد جاري وساري گردد
خوشفكري وذهن پويا وطراح ايشان باعث شده كه رسانه ملي بويژه شبكه قرآن سيما وراديو قرآن همواره از نظرات سازنده ايشان بهره برداري نمايد وسزاوار است كه ساير نهادهاي فرهنگي بويژه مركز رسيدگي به امور مساجد ونيز ستادعالي كانونهاي مساجد ضمن تعامل شايسته با اين روحاني موفق از نظرات دلسوزانه ايشان استقبال نمايند.
لطفا مختصري از زندگي خودتان بيان كنيد؛
اينجانب سيد محمد مهدي حسيني مشهور به حسيني همداني در روز بيستم اسفند سال يكهزار و سيصد وچهل و دو خورشيدي در شهر همدان در خانواده‌‌اي روحاني به دنيا آمدم . پدرم مرحوم حجت‌الاسلام والمسليمن حاج سيد احمد حسيني همداني از مشاهير اهل منبر در همدان و تهران بود و اهل مبارزه سياسي. كه خاطرات سياسي ايشان توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است. چندين بار به زندان افتادند كه آخرين بار به‌خاطر سخنراني چهلم شهداي قم در تبريز منبر رفتند كه بعد از سخنراني ايشان ساعتها در تبريز درگيري بود كه وقتي به تهران آمدند دستگير شدند و بعد از موجي كه ايجاد شد و زندانيان سياسي را آزاد مي‌كردند ، آزاد شدند. مادرم نيز آخرين فرزند يكي از بازاريان محترم همدان بود.
دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را در تهران پشت‌سر گذاشتم، البته قسمتي از سال اول دبستان را در همدان خواندم . سال اوج انقلاب ، من هم مثل بقيه مردم در مسائل آن شركت داشتم البته خانواده ما به خاطر فعاليتهاي پدرم بيگانه از مبارزه و مسائل سياسي نبود لذا شايد مقدار بيشتري در جريانات بوديم و دنبال مي‌كرديم. در پخش اعلاميه و ترتيب دادن تظاهرات و راهپيمايي فعاليتهايي داشتيم.
سال چهارم دبيرستان را كه مي‌خواندم به حوزه علميه تهران مدرسه ملاجعفر مشهور به مدرسه آيت‌الله مجتهدي رحمه‌الله عليه رفتم. از شوق زيادي كه به فراگيري دروس حوزه داشتم به سرعت مقدمات را طي كردم و از اساتيد آن زمان مدرسه بهره بردم تا آخرين جلد لمعه و اصول فقه در تهران بودم و براي ابتداي رسائل و مكاسب به قم مشرف شدم. معاني بيان را خدمت آقاي مهاجري، منطق حاشيه ملا عبدالله را خدمت آقاي جاودان، معالم را خدمت آقاي حبيبي، جلدين لمعه را خدمت آقايان حسيني، رئوفي ، ضياءآبادي ، تنكابني (ميرزا ابوالقاسم فلسفي) و اصول فقه مظفر را خدمت آقاي ضياءآبادي و قسمتهايي از شرايع را خدمت مرحوم آقاي مجتهدي تلمذ كردم.
در عيدغدير سال 64 بود كه در خدمت حضرت امام رضوان‌الله عليه معمم شدم.
در سال 66 با دختر خانمي از خانواده‌اي مذهبي كه پدربزرگشان اهل علم و مادرشان از سادات و اصالتا اهل لنگرود بودند و نسب از سادات و اهل علم برده بودند وصلت كردم، كه در طول اين مدت با حوصله و سعه صدر كمك و همراه من بوده‌اند.
سالي كه به قم مشرف شدم (اوايل 66 بود) در طبقه اول مدرسه فيضيه حجره‌اي در اختيار من گذاشته شد و مشغول به درس و بحث شدم. همه رسائل را خدمت آيت‌الله استادي خواندم حتي قسمت انسداد را كه معمولا خوانده نمي‌شود ، ايشان بيان كردند . مكاسب را خدمت آيت‌الله پاياني از اول تا آخر خواندم و قسمتي از آن را خدمت آيت‌الله محقق داماد. به درس كفايه كه رسيدم در انتخاب استاد به وسواس افتادم، شايد بتوانم بگويم درس 6 يا 7 استاد كفايه را ديدم تا بالاخره از استاد گنجي كفايه را بهره بردم به اضافه اينكه نوار درس كفايه آيت‌الله العظمي فاضل را هم گوش دادم. تا به درس خارج كه رسيدم همان وسواس در انتخاب برايم تكرار شد ، شايد بدون اغراق يك دوره اصول از تمام اساتيد خارج اصول درس گرفتم يعني هر بابي را از استادي و يك دوره كامل اصول هم از محضر آيت‌الله العظمي تبريزي رضوان‌الله عليه و قدس‌الله روحه كه استفاده‌ها بردم و درس خارج فقه هم از محضر آيت‌الله تبريزي رضوان‌الله عليه بهره بردم و همچنين بحث كتاب اجاره و قسمتي از خمس آيت‌الله جوادي آملي و تمام بحث خمس و قسمت اعظم بحث نكاح آيت‌الله العظمي شبيري زنجاني استفاده بردم. به‌علاوه بعضي از كتب فقهي را به صورت متفرقه از بعضي از استاتيد بزرگوار استفاده كرده‌ام. در ضمن مدت 11 الي 12 سال به طور مستمر در درس تفسير آيت‌الله جوادي آملي شركت كردم و همچنين از درس اسفار معظم له بهره‌مند بودم و مقداري از اشارات بوعلي را از آيت‌الله حسن‌زاده استفاده كردم.
در شهريور سال 81 بعد از ارتحال پدرم به درخواست مردم و بسيج و علماي منطقه تهران‌نو و به توصيه حضرت‌آيت‌الله مجتهدي به تهران نقل مكان كرده و در مسجد صاحب‌الزمان (عج) كه قريب به 20 سال پدرم در آنجا اقامه نماز و ارشاد و تبليغ دين مي‌كرد جهت ادامه راه و ارشاد و تبليغ، مسئوليت امامت مسجد را به عهده گرفتم. كه بيان فعاليتهاي مسجد، خودش فصل جدايي دارد.
در دوران دفاع مقدس به صورت رزمي و تبليغي در جنگ حضور داشتم و در تيپ امام جعفر صادق‌عليه‌السلام به عنوان معاونت تبليغات و فرهنگي مشغول فعاليت بودم. مدتي هم مسئوليت قسمتي از پرسنلي را داشتم . بعد از جنگ و ارتحال حضرت امام (ره) استعفا دادم. در تمام مدتي كه در حال خدمت در تيپ يا مسئوليتهاي ديگر بودم هرگز از درس و بحث كم نگذاشتم با اينكه گاهي از اوقات برمن بسيار سخت مي‌گذشت و فشار كار و درس خسته‌ام مي‌كرد. مدت چهار سال دبير آموزش‌و پرورش در هنرستان شهيد نيازي تهران به صورت قراردادي بودم و دروس ادبيات فارسي و بينش ديني و عربي را تدريس ‌مي‌كردم.
بعد از تشكيل بسيج مستضعفان به دستور حضرت امام وارد بسيج شدم و تا الان هم همكاري دارم. مدت پنج سال يا بيشتر مربي آموزش عقيدتي و نظامي بودم و در بعضي از پادگانها غير از عقيدتي ، تاكتيك و اسلحه شناسي درس مي‌دادم. مدتي هم عضو فدراسيون تيراندازي بودم . (تيراندازيم بد نبود.) مدت يك سال كه ابتداي راه‌اندازي شوراي حل اختلاف بود، رياست شعبه 607 شوراي حل اختلاف تهران را برعهده داشتم كه به حول و قوه الهي در طول آن مدت قريب به 700 پرونده رسيدگي شد.



درخصوص فعاليتهاي مسجد صاحب‌الزمان (عج) توضيحاتي را ارائه فرماييد؛
وقتي اين مسئوليت را پذيرفتم مدتي كه گذشت فهميدم كه زمينه كار زياد است و بايد با جديت وارد عمل شد و ما هم كه وضعيت زندگيمان با آمدن به تهران تغيير كرده بود لذا تصميم جدي گرفتم كه در امور مختلف تا جايي كه كشش هست انجام وظيفه كنم كه قطعا هر اصلاحي با مخالفتها و مشكلاتي هم همراه است. از آنجا كه به نيروسازي و پرورش افراد كارآمد هميشه اهميت مي‌دهم و نبود اين روحيه را ضعف مديريتي انقلاب مي‌دانم در هر مسئوليتي كه بوده‌ام به اين قضيه پرداخته‌ام لذا اولين كار كه مقدمات آن شروع شده بود تشكيل مهد قرآن بود. كودكان 3 ساله تا 6 ساله ثبت نام شدند و با يك برنامه‌ريزي اوليه براي سال اول شروع به كار كرديم كه تقريبا آن سال نزديك 40به نفر ثبت نام داشتيم و امسال قريب به 90 نفر و هر سال بالنده‌تر و با شكوهتر از سال قبل، كودكاني كه جان و روح آنان با قرآن و معارف قرآن عجين مي‌شود نتايجي را به همراه دارد كه چند سال ديگر به ثمر خواهد نشست.
حوزه علميه براي خواهران داريم با بيش از 130 طلبه كه براي آن طرح درسي ريخته شده و با نظام خاصي مشغول تحصيل هستند البته به خاطر ندادن مدرك و مقداري سختگيري در امر آموزش، تعدادي ريزش داشته‌ايم اما بحمدالله جو علمي خوبي دارد. يكي ديگر از كارهايي كه شده تشكيل دارالقرآن اسراء است كه در هر ترم با توجه به فصول مختلف ميانگين 90 نفر قرآن آموز در سنين مختلف را پوشش داده است . از اموري كه مي‌توانم اشاره كنم تشكيل دو خيريه است كه به مشكلات افراد بي‌بضاعت محل و منطقه در حد وسع رسيدگي مي‌كند به طوري كه به‌طور مستمر لااقل هفته‌اي يك مرتبه غذاي گرم به آنها كه نيازمند هستند مي‌رساند. البته راجع به اداره خيريه نظراتي داريم كه آن هم احتياج به توضيح دارد، فقط به موردي اشاره مي‌كنم و مي‌گذرم و آن اينكه با آموزش و پرورش منطقه هماهنگ كرديم و اسامي دانش‌آموزان يتيم اطراف مسجد را گرفتيم و توسط يك نفر رابط با ما و مدارس، افرادي كه از نظر درسي ضعف داشتند شناسايي شدند و بعد گفتيم اينها اگر پدر داشتند حتما به وضع درسي‌ آنها رسيدگي مي‌كرد لذا براي آنها با هزينه خيريه، معلم خصوصي گرفتيم و آن دانش‌آموزان در آن سال صد درصد قبول شدند و سال بعد هم آنهايي را كه بدسرپرست بودند به اين جمع اضافه كرديم. به جهت همدلي و همچنين تامين هزينه‌هاي مسجد طرحي ريختيم كه با استقبالي خوب روبرو شد (چون با جمع كردن پول از بين مردم مخالفم) و آن اين بود كه ياران امام زمان عليه‌السلام 313 نفر هستند و ما هم با تبرك جستن به اين تعداد كه با بدريون هم مطابقت دارد به مردم گفتيم به همين تعداد چند گروه تشكيل شود و هر نفر براي مخارج مسجد كمك كنند اما در عوض آن، هر كس وظيفه داشته باشد در صورت مرگ يكي از اعضاء ، 312 نفر ديگر براي او يك جزء قرآن بخوانند (تقريبا ده ختم قرآن) و همچنين يك روز نماز بخوانند (تقريبا يك سال نماز) و يك روز روزه بگيرند (تقريبا ده سال روزه) و مقداري صدقه بدهند و اخلاقا هم در مراسم تشييع و ختم و ... شركت كنند . از طرحهاي ديگري كه در حال اجراست طرح مطالعاتي كتب استاد شهيد مطهري است كه قريب به 60 نفر از جوانان مسجد با روش خاصي كه طراحي شده با مباحثه و دقت تمام 40 كتاب از كتب مهم استاد را مطالعه مي‌كنند و اگر اشكالي داشتند با حضور اساتيد رفع اشكال مي‌شود. كارهاي ديگري هم در حال انجام است، مثل صندوق قرض‌الحسنه و بسيج برادران و خواهران. غير از امور گفته شده، غير از تدريس در حوزه، بيان مباحث اخلاقي با محوريت صحيفه سجاديه، درس نهج‌البلاغه، درس تفسير، درس احكام كه شبها بعد از نماز مطرح مي‌شود و به‌طور مستمر بين دو نماز به مدت 3 الي 5 دقيقه دو شب در هفته بيان مباحث مختلف معرفتي مي‌شود و اينها غير از برپايي دعاي ندبه و دعاي كميل و دعاي توسل و برنامه‌هاي جاري است كه اجرا مي‌شود.



وقتي مسئوليت مسجد را به عهده گرفتيد از كجا شروع كرديد؟
- وقتي مسئوليت مسجد را به عهده گرفتم به دوستان عرض كردم من فقط امام نماز جماعت نيستم بلكه امام مسجد هستم يعني بايد برتمام امور مسجد اشراف داشته و از آن مطلع باشم و لازمه اين كار اين است كه در امور مختلف مطلع بوده يا اهل تحقيق و مطالعه باشم و يا با مشورت و سوال از اهل فن، كارهايم به نحو احسن انجام شود.
امام مسجد بايد دائما با مسائل روز آشنا باشد، سياست را بشناسد اما سياست باز نباشد، شناخت صحيحي از مردم محل و نوع علايق آنها داشته باشد، سعي كند خودش را تحميل نكند، اجازه بدهد كه ديگران به او اعتماد و تكيه كنند، خوشرو و خوش برخورد باشد، با نظارت كامل به كودكان و نوجوانان اجازه بيشتري براي فعاليت بدهد. خلاصه سنگ صبور بوده و رفتاري پدرانه داشته باشد .
از همه مهمتر، با اهميت‌ترين مسئوليتش را امامتش بداند. اگر نگاهي به تاريخ اسلام بيندازند، مي‌بينيد كه پيامبر (ص) وارد شهر يثرب كه شدند اولين بنايي كه ساختند مسجد بود و همه امور اداره شهر را هم به مسجد كشاندند و بعد نام شهر را به مدينه تغيير دادند يعني مدنيت نظام اسلامي با مسجد آغاز مي‌شود و شهر بدون مسجد، متمدن نيست.
لذا مهمترين كار مسجد رشد و ارتقاي سطح علم و فرهنگ نمازگزاران و افراد محله است تا انسانها به اوج رسيده و حقيقتا خليفه الهي گردند و انسانهايي متخلق و مودب به آداب الهي شوند.
البته نقشي كه مسجد در توسعه و مديريت شهر دارد جاي خودش را دارد كه همه دلسوزان و برنامه‌ريزان بايد به آن توجه داشته باشند. به طور خلاصه عرض مي‌كنم كه مسجد در مديريت اقتصادي، در زندگي اجتماعي ، احقاق حقوق شهروندي و عدالت اجتماعي، فقرزدايي و از بين بردن اختلافات قومي و قبيله‌اي و امنيت اجتماعي و حتي در حفظ محيط زيست نقش دارد.



براي جذب بيشتر جوانان به مسجد چه راهكاري را توصيه مي‌فرماييد؟
- براي جذب جوانان به مسجد راههاي مختلفي وجود دارد كه البته با توجه به بافت محلات و سلايق افراد فرق مي‌كند اما مي‌توان به بعضي از موارد به عنوان قواعد كلي اشاره كرد، اولا: بايد جوان و علايق او را شناخت تا بشود فاصله‌ها را كم كرد . ثانيا : بايد نيازهاي فعلي و آينده او و دغدغه‌هايش را تشخيص داد و براي آن نيازها در حد وسع برنامه داشت. ثالثا: بايد زبان گفتمان با او را بلد بود، جوان سرشار از هيجان و احساسات و قوه است. بايد با دقت تمام اين نيروي انباشته را در راستاي اهداف عاليه به فعليت رسانده و نتيجه گرفت و براي اين كار بايد سعه صدر و حوصله داشت. رابعا : تشويق به موقع و توبيخ بجا را نبايد فراموش كرد. خامسا: با او بايد به عنوان شخصيت فهيم و قابل اعتنا برخورد كرد و در مواقع لزوم بايد به نظراتي كه مي‌دهند ترتيب اثر داد. سادسا: بايد زمان شناس بود و سوالات و شبهات مطرح را بلد بود و براي هر كدام جواب مناسب براي هر سطح انتخاب كرد. نبايد از زمان نوجوان و جوان عقب باشيم. البته موارد فراوان است ، به اين مقدار اكتفا مي‌نمايم. فقط اين نكته را متذكر مي‌شوم كه از كودكان و برنامه‌ريزي براي تربيت ديني آنها نبايد غافل بود كه خسران، همين است و بس.



تاثير بعضي نهادها مانند ستاد عالي كانون مساجد و مركز رسيدگي به امورمساجد برروند شكوفائي مساجد چقدر است و به آنها چه نمره‌اي مي‌دهيد؟
- يكي از معضلات بزرگ ما در اداره امور اين است كه استراتژي واحد نداريم و هر نهادي براي خودش و با سليقه خودش كار مي‌كند حتي نهاد مربوطه باز سليقه واحد ندارد و با تغييرمديريت نظامش تغيير مي‌كند و آثار اين معضل بزرگ و اين بي‌برنامگي در جامعه ظاهر مي‌شود، يعني طراحي درست و تعريف صحيحي براي كار فرهنگي و متولي پاسخگوي واحدي براي اين امر نداريم و هر ارگان فرهنگي كار خودش را مي‌كند و كار ديگري را هم قبول ندارد و نتيجه‌اش هم روشن است. با اينكه ما شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراهاي مختلف داريم، منظورم اين است كه براي سياستگذاري چيزي كم نداريم، اما در مقام اجرا مشكل هست. البته اين نكته را فراموش نكنيم كه نبايد كاري كرد مسجد دولتي شود يا رنگ ارگان و نهادي دولتي را به خود بگيرد كه در آن صورت بايد فاتحه مسجد را خواند. مساجد بايد مستقل و مردمي اداره شوند، منظورم از بهبود ، برنامه‌ريزي و راهكارهاي اجرايي آن است والا هر مسجدي در هر منطقه‌اي مسائل و علايق مربوط به خودش را دارد كه قطعا با منطقه و فرهنگ محل ديگر فرق خواهد داشت.
بنابراين مراكزي را كه نام برديد هر كدام كار خودشان را مي‌كنند و متاسفانه افراط و تفريط و از بين‌بردن بودجه در آنها به وضوح ديده مي‌شود. اسراف و تبذير زيادي هم در كارهايشان هست و بعضي از اينها حتي ابتدايي‌ترين اصول اداري و مديريتي را هم نمي‌دانند . الان دنيا با تمام سرعت به روز و با امكانات روز حركت مي‌كند اما بعضي از اين نهادها هنوز در ابتداي راهند. امكان دارد بگويند بودجه نداريم ، اما اين حرف درستي نيست چون ديده مي‌شود كه چگونه بودجه‌اي را كه دارند حيف مي‌كنند. گاهي نامه‌اي از اداره‌اي براي من به مسجد مي‌آيد، مي‌بينم به اسم پدر مرحومم آمده! بعد از شش سال هنوز نام امام جماعت جديد در سيستم وارد نشده و وقتي مثلا ليست گرفته مي‌شود كه نامه‌اي داده شود هنوز ليست ده سال پيش با همان نشاني و همان شماره تلفن داده مي‌شود. اطلاع‌رساني در حد صفر است و اينها عيب است . با اينكه مسائل كوچكي است اما مهم است . من به مسائل بزرگتر نمي‌پردازم كه بايد در جايش مطرح شود. بعضي از اين نهادها كه نام برديد حتي ارگان و هفته نامه خودشان را با بيست روز تاخير مي‌فرستند و گاهي اصلا نمي‌آيد و تازه بعضي وقتها هم كه مي‌آيد مربوط به مسجد ديگري است و تذكر داديم گفتند مشكل مربوط به اداره پست است اما اين عذر به دلايلي پذيرفته نيست.
برخي نيز جستجو نمي‌كنند و دنبال نمي‌كنند كه اوضاع را از نزديك بفهمند، هر كس به آنها مراجعه كرد به او سرويس مي‌دهند. بعضي افراد كار را شروع مي‌كنند و به يك نتيجه‌اي مي‌رسانند و بعد اينها مي‌آيند و نظر مي‌دهند و سپس در گزارش كار خودشان منظور مي‌كنند به‌عنوان كاري كه خودشان كرده‌اند و اين اصلا درست نيست. اين يعني موج سواري، البته ممكن است در مواردي هم راسا اقدام كرده باشند.
بنابراين عملكرد هر نهاد و ارگان و مقدار تاثيرگذاري واقعي كه داشته و مقبوليت اجتماعي كه براي خودش به دست آورده ، نمره اوست. نظرسنجي عادلانه مي‌تواند موثر باشد و اين كار براي ارزيابي بسيار مفيد است . ما هر ساله در مسجد، عمل خودمان را به ارزيابي نمازگزاران مي‌گذاريم و نتيجه هم گرفته‌ايم.



رابطه مردم با امام جماعت و يا به قول شما امام مسجد چگونه بايد باشد؟
مردم بايد امام مسجد را عضوي از خانواده خود بدانند و اين نمي‌شود مگر اينكه خود ما به وظايف الهي‌مان درست عمل كنيم. بدانيم هر كاري كه مي‌كنيم در درگاه خداوند ثبت مي‌شود و هرگز فراموش نمي‌شود، يعني اخلاص در عمل را از دست ندهيم كه اساس كار، همين است ؛ اخلاص. در امور زندگي توكلمان به خدا باشد كه در اين صورت هم دنيا را داريم و هم آخرت را و الا هر دو را از دست خواهيم داد؛ لذا بايد دل به كار داد و بدون توقع، انجام وظيفه كرد. امامي موفق است كه براي مسئوليتش وقت بگذارد. به نظر من نبايد شغل ديگري داشته باشد. مردم با امام مسجدي كه وقتي با او كار دارند يا قم است يا مشهد و يا سالي دو سه مرتبه عمره و مكه است نمي‌توانند ارتباط برقرار كنند ولو آقا بسيار آدم خوبي هم باشد.تازه اين مربوط به مسجدي است كه امام آن نايب دارد والا مسجدي كه به امان خدا رها مي‌شود كه بحث ندارد.مسجد حكم قلب محله را دارد و ا گر امام درست عمل كند مي‌شود ريه آن محله كه همه محل را تصفيه مي‌كند. به نظر من اگر كسي اين مسئوليت را قبول كند و در حوزه مسئوليتي‌اش كسي مشكلي داشته باشد و آقا آماده براي پاسخگويي نباشد نزد خداوند متعال مسئول است و معذور نيست . امام مسجد بايد وقت بگذارد تا نتيجه بگيرد والا امامي كه وقت نماز خواندن هم ندارد به درد اين كار نمي‌خورد و معمولا چون توقع بالا هم دارد نمي‌تواند با مردم ارتباط برقرار كند. اگر امام درست عمل كند و برنامه داشته باشد محل‌آباد مي‌شود و محلات آباد يعني شهر و در نتيجه كشور آباد، لااقل از نظر فكري و عقيدتي. مردم در مسجد با معارف آشنا مي‌شوند و احكام دين را ياد مي‌گيرند و مي‌فهمند كه چه چيزي بدعت است و چگونه بايد خود را از انحرافات حفظ كنند. دشمنان ما هم اينها را فهميده‌اند و براي مسجد نقشه دارند.
مسجد به هر دليلي از كار بيفتد يك محله از بين رفته است . غير از دشمن بيروني، افراد سرخورده و كنار گذاشته شده از منصبها و جايگاههاي قدرت توسط مردم، اين را فهميده‌اند كه رابطه خوبي با مسجد و مسجديها نداشته‌اند لذا آنها هم براي مسجد طرح و برنامه دارند كه بايد عزيزان مواظب باشند كيان مسجد حفظ شده و پايگاه سياست بازي عده‌اي نشود . تازگي‌ها به خاطر همان جايگاه رفيع مسجد و ارتباطي كه مسجدي‌ها با هم دارند و خيل عظيمي را تشكيل مي‌دهند خيلي‌ها در آن براي اميال سياسي كه دارند طمع كرده‌اند. به انحاي مختلف و به شيوه‌هاي گوناگون، كه بعضي از آن هم بسيار سخيف و تحقيركننده است به مساجد كمكهايي مي‌كنند و بعد هم آن را در بوق مي‌كنند و آمارهايي مي‌دهند كه هر كس نداند خيالهايي مي‌كند. اولياء امور بايد خيلي مواظب باشند كه مورد سوءاستفاده واقع نشوند چون افراد مي‌آيند و مي‌روند و هر كس مدتي دارد اما آنچه كه مي‌ماند و باقي است آن را بايد حفظ كرد. مسجد را نبايد وارد جريانات سياسي كرد. مسجد محل روشنگري امور سياسي است، نقشي پدرانه دارد و با دقت بايد كارها صورت بگيرد. بايد نظارت صحيح بركمكها و نوع آن و نيازهاي منطقه و محل صورت بگيرد و كارها نظام‌مند باشد. جنبه تبليغي براي زيد و عمر از آن گرفته شود. ما تا حد توان اين كار را كرده‌ايم . چون قائل به نظام ولايي هستيم و اگر قانوني در مجلس تصويب شود و شوراي نگهبان تائيد كند عمل به آن را لازم مي‌دانيم. در مورد بودجه‌هايي كه براي مساجد مصرف شده و از مردم گرفته مي‌شود مشكلي نداريم، حرف من در نحوه مصرف آن است كه ديده مي‌شود گاهي براي تبليغ جرياني مصرف مي‌شود كه ما معمولا مخالفت مي‌كنيم.



علت اينكه گاهي در بعضي از مساجد بين هيئت امناء و بسيج و امام اختلاف پيش مي‌آيد، چيست؟
- البته اختلاف به آن معنايي كه مطرح مي‌شود وجود ندارد. بيشتر اختلاف در سليقه و نحوه اداره كردن امور است و اينكه هر كدام شرح وظايف خود را نمي‌دانند. اگر گفتيم امام مسجد، مسئول و مدير مسجد است بايد محوريت كارها و فصل الخطاب، او باشد و برآيند همه افكار، حركت به سمت جلو باشد و اين وقتي مي‌شود كه در زمان انتخاب افراد براي اين مسئوليت توجه به مسائل مختلف علمي، تقوايي و مديريتي شده باشد والا اگر براي اداره مسجد به سراغ كساني برويم كه كاري گيرش نيامده، حال و حوصله تحصيل هم نداشته و ... و يا افرادي كه به خاطر فعاليت و ظرفيت بالا مشغوليتهاي فراواني را به عهده دارند كه فرصت كمتري براي مسجد مي‌گذارند، وضعيت مسجد روشن خواهد بود. شما فرض كنيد در يك محله كه افراد مختلف از اقشار گوناگون با سطح معلومات متفاوت براي نماز و شنيدن معارف دين به مسجد مي‌آيند، خوب اگر امام فرد بي‌اطلاع و يا كم‌اطلاع از مسائل اصلي و جاري باشد و يا سليقه مناسب براي بيان مطلب را در جاي درست خودش نداشته باشد چه اتفاقي مي‌افتد، آيا تعدادي مسجد گريز درست نمي‌شود؟ آنهايي هم كه مي‌مانند به نظر خودشان مي‌خواهند اصلاح كنند و همين باعث حرف و گفتگو و امثال ذلك مي‌شود. اولا آنهايي كه گوشه‌اي از كارهاي مسجد در دست آنهاست بايد شرح وظايف خود را بدانند و درهمان دايره فعاليت كنند و ثانيا در امور ديگران دخالت نكنند و ثالثا مطالب آنها ارشادي باشد و چيزي برامام تحميل نكنند تا او خود تصميم بگيرد و ابلاغ كند و رابعا همه، از جمله خود امام تابع همان چيزي باشد كه ابلاغ كرده ، و در يك كلمه تمام كساني كه در مسجد فعاليت دارند اعم از هيئت امناء و بسيج و ... بازوان اجرايي امام هستند تا سرويس مناسب به نمازگزاران داده شود.



نظر خود را درباره رسانه‌هاي ديني مانند شبكه قرآن (صدا و سيما) ، خبرگزاري ايكنا، شبستان، راديو معارف و ... بفرماييد؛
- به حول و قوه الهي در زمينه رسانه و آنهايي كه نام برديد كارهاي خوبي صورت گرفته است. راديو قرآن و راديو معارف شنوندگان بسياري را جذب كرده‌اند؛ (ايكنا) هم خوب است ، كم مراجعه كردم ولي روش كارشان خوب بود. اما به نظر مي‌رسد بايد روي اين زمينه بيشتر كار شود كه مخاطب كيست و چه مي‌خواهد و چه نياز دارد؟ كار مستمر رسانه توجه به مخاطب است ، بايد او را رشد داد. رسانه مي‌تواند افرادي فرهيخته و دانشمند و مطلع تربيت كند و همين رسانه مي‌تواند افرادي خرافاتي و عوام بار بياورد لذا كساني كه قسمتي از اين امور را در دست دارند مسئول هستند . بايد درست فكر كرد و درست نيازسنجي كرد و امكانات را در راستاي ارتقاي سطح كيفي و كمي برنامه‌ها درست به كار گرفت . به عنوان نمونه ذكر مي‌‌كنم در همين راديو قرآن، چندين سال برنامه‌اي پخش مي‌شد به نام «آيه‌هاي زندگي» كه حفظ موضوعي قرآن كريم بود و طراح آن برادر بزرگوار جناب حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي اسكندري بودند و بنده هم چند دوره كارشناس قرآني آن بودم، عمده كار روي نياز سنجي و مخاطب شناسي بود كه ارتباط خوبي با سراسر كشور و حتي خارج از كشور برقراركرد و آثار خوب و ماندگاري را برجا گذاشت كه مقام معظم رهبري حفظه‌الله در يكي از جلساتشان به مفيد بودن اين برنامه اشاره فرمودند. به هر تقدير جزيره‌اي عمل كردن هرگز نتيجه خوبي را به همراه ندارد چه در حوزه مساجد كه مثلا هر مسجدي براي خودش گونه‌اي عمل كند و مسجد ديگر گونه‌اي ديگر و چه در حوزه رسانه‌ها و ... بد نيست اين را بگويم، مثلا در همين مسائل مربوط به مسجد، اگردقت كرده باشيد در يك محله چند مسجد نزديك به هم هستند و همه با هم كلاس قرآن با تعدادي قرآن آموز مي‌گذارند و بعد از مدتي همه با هم تعطيل مي‌كنند چون سرمايه و امكانات را هدر مي‌دهند در حالي كه نظر ما اين است مساجد در يك محله بايد با هم تعامل داشته باشند و استعداد سنجي كنند، ظرفيت‌ها را به دست بياورند و بعد هر كدام كاري را به عهده بگيرند، مثلا فلان مسجد روخواني، فلان مسجد روانخواني، فلان مسجد تجويد و ... بعد همه نيروها را به همان مسجد ارجاع دهند. در نتيجه همه مساجد گذشته از اينكه فعال هستند با هم ارتباط دارند و تنش كمتر و حس برادري بيشتر مي‌شود و كار هم نتيجه بهتري مي‌يابد، سرمايه هم از بين نمي‌رود، ما الان با يكي دو مسجد اطراف خودمان اين برنامه را داريم و نتايج خوبي هم گرفته‌ايم، اما اگر بخواهيم ده بالا و ده پاييني فكر كنيم بايد تا زمان ظهور ، دور خودمان بچرخيم.



آيا اهل تاليف هم هستيد؟
- به تاليف بسيار علاقه دارم اما متاسفانه فرصت كم است ، با اين حال مطالبي در بعضي از ابواب فقه و اصول و بعضي از فضائل‌ و رذايل اخلاقي، شرح و توضيح بعضي سور و آيات، سيره اهل بيت (ع)، شرح ادعيه و كلمات قصار و حكم نهج‌البلاغه آماده چاپ دارم كه دنبال فرصت مقتضي براي اين كار هستم اما شرح خطبه شقشقيه و مطلبي هم راجع به زهد و بعضي مقالات چاپ شده دارم.



به نظر شما امام مسجد چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
- اگر دقت كرده باشيد در ضمن گفتگو به مواردي اشاره كردم ، اما آنچه كه بايد مشخصا عرض كنم اين است كه امام مسجد، مدير مسجد است پس بايد مديريت داشته باشد، براي كارش بايد طرح و برنامه داشته باشد، بايد زمان‌بندي مشخص براي كارهايش داشته باشد و در عين حال دائما ارزيابي و نظارت برآنچه انجام گرفته داشته باشد. بايد هدفمند عمل كند . امامي كه نداند چه‌كار مي‌خواهد بكند رهبري هم نمي‌تواند بكند و بعد از مدتي همه كارهايي كه ديگران هم كرده‌اند از بين‌ مي‌برد. آرام آرام محلي كه بايد مركز وحدت و رشد و ارتقاي سطح دين و معرفت باشد تبديل مي‌شود به مركز تفرقه و ...
امام مسجد بايد مناعت طبع داشته باشد و وام‌دار مردم نباشد، بايد آزاده باشد تا بتواند درست تصميم بگيرد، بايد گذشته از اينكه اهل مشورت و نظرخواهي هست، واقع بين باشد نه خوش بين‌ تا بتواند وظايفش را درست و بدون اشتباه يا با اشتباه كمتر انجام دهد. بايد ذوب در اسلام و احكام نوراني آن باشد و با اعتقاد كامل از آن دفاع كند، محبت اهل بيت عليهم السلام در دل او نهادينه باشد، آشنا به سياست و احزاب بوده و گروههاي مختلف و اهداف آنها را بشناسد، راجع به مكاتب فكري موجود در جامعه شناخت داشته باشد، چشمي تيزبين در مسائل ديني و امورانحرافي مربوطه از قبيل خرافات و بدعتها و كجرويها داشته و در مواقع لزوم جلوگيري كند، اهل امر به معروف و نهي از منكر بوده، از ملامت ملامت كننده نهراسد ، احكام الهي براي او بزرگ بوده و خودش به آنچه مي‌گويد عامل باشد، شجاع باشد، عمل به وظيفه كند و نتيجه را به خدا بسپارد و ...



با توجه به اينكه جنابعالي خدمت حضرت امام (ره) معمم شده‌ايد آيا خاطره‌اي از آن روز به ياد داريد؟
- در طول زمان براي انسان، حوادث تلخ و شيريني اتفاق مي‌افتد كه تا آخر عمر خاطره آن درذهن زنده است و يكي از خاطرات شيرين زندگي من كه هرگز فراموش نمي‌كنم آن روز عيد غديري است كه خدمت حضرت امام رضوان الله تعالي عليه رسيدم براي عمامه‌گذاري. روز عيد غدير از قديم‌الايام رسم است براي اين كار، با تاسي به رسول خدا صلي‌الله عليه و آله كه بر سر اميرالمومنين عليه‌السلام عمامه سحاب بستند، طلبه‌ها هم مقيد هستند روز عيد غدير معمم شوند. بنده تصميم به اين امر نداشتم و قصد جدي من بعد از اجتهاد بود يعني مي‌گفتم هروقت مجتهد شدم معمم مي‌شوم و اگر زودتر خواستم معمم شوم امام عمامه بگذارند كه اتفاقا جور شد و در سالي كه لمعه مي‌خواندم اين اتفاق مبارك واقع شد و چه روز پربركتي بود و چه حالي داشتم بماند، با اينكه توفيق خدمت حضرت امام رسيدن را قبلا هم داشتم اما اين دفعه فرق داشت. قبل از اينكه عمامه را به دست ايشان بدهم براي اينكه يادم نرود ، اول دستشان را بوسيده و سپس عمامه را خدمتشان دادم و ايشان هم بعد از عمامه‌گذاري دعا فرمودند و به حسينيه رفتند براي ايراد سخنراني. اميدوارم لياقت دعايي را كه ايشان فرمودند تا پايان عمر داشته باشم. موفق باشيد، بنده را از دعا فراموش نفرماييد.



منبع: روزنامه رسالت

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
-
|
۰۰:۲۴ - ۱۳۸۷/۱۲/۱۶
0
0
گزارش جالبي بود آقاي غلامحسيني را مي شناسم از كارمندان با اخلاق شبكه قرآن سيماهست خدا برتوفيقاتش بيافزايد
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین