کد خبر: ۱۰۲۱۵۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
نظرات جدید و شاذ معصومه ابتکار در گفتگو با روزنامه آرمان:

خانم ابتکار! پیامد گفت‌وگوی تمدن‌ها چیزی جز «محور شرارت» نامیدن ایران بود؟!

این کینه ورزی و دشمنی ایالات متحده و نظام سلطه با جمهوری اسلامی هم چنان ادامه یافت تا نشان دهد که ایده گفتگوی تمدن ها، برای طرف غربی، چیزی جز یک طرح مضحک و تخیلی نیست و آنها به همان برخورد تمدن های هانتیگتون بیشتر اعتقاد دارند. جالب است بدانید که خانم معصومه ابتکار در گفت و گوی خود با روزنامه آرمان...
بولتن نیوز: ده سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي يعني در سال 1989، اتحاد جماهير شوروي از هم فروپاشيد. فروپاشي شوروي به منزله‌ي فروپاشي يكي از دو بلوك جهاني بود و حالا ديگر بلوك غرب بود كه ميدان سياست جهاني را بر عهده داشت. به‌طور كلي بعد از فروپاشي شوروي، سه دسته نظريه در عرصه‌ي روابط بين‌الملل به‌ سرعت فراگير شد:

نظريه‌ي «دهكده‌ي جهاني» مك لوهان كه معتقد بود گسترش رسانه‌هاي جمعي باعث نزديكي هر چه بيشتر اقوام، ملل و فرهنگ‌ها به هم شده است و بنابراين از اين پس جهان بايد به سمت «يكسان‌سازي» در فرهنگ و سياست حركت كند. نتيجه‌ي منطقي كه در پس اين نظريه خوابيده بود اين است كه اين جهان جديد براي مديريت خود نيازمند كدخدايي است و آن هم كسي نيست جز ايالات متحده و نرم‌فزاري هم كه بايد براي آن در نظر گرفت چيزي نيست جز «الگوي زندگي آمريكايي». (American Life Style)

نظريه‌ي دوم نظريه‌ي «پايان تاريخ» فرانسيس فوكوياما، استراتژيست برتر بنگاه رند، وابسته به نيروي دريايي ايالات متحده بود. فوكوياما معتقد بود بعد از فروپاشي شوروي، جهان چاره‌اي ندارد جز آن‌كه به دامان نظام ليبرال سرمايه‌داري پناه برده و عملا تنها نسخه‌اي كه براي كشورها تجويز مي‌شود چيزي نيست جز «نظام سرمايه‌داري».

اما نظريه‌ي سوم كه از استقبال بيشتري در بين سياست‌مداران و دولت‌مردان آمريكايي برخوردار شد نظريه‌ي معروف «برخورد تمدن‌ها»ي ساموئل هانتيگتون بود. هانتيگتون بر خلاف دو نظريه‌ي قبل، جهان مابعد كمونيسم را جهاني مملو از منازعات و تنش‌هاي جديد بين تمدني قلمداد كرد. هانتیگتون در نظریه‌ي خود که به جهان پس از فروپاشی بلوک شرق نظر داشت، به جاي تاكيد بر نقش «قطب» در روابط بين‌ا‌لملل، بر «تمدن»ها تاكيد مي‌كند. وي در نبود ايدئولوژي كمونيسم، سخن از شکل‌گیری چندين تمدن‌ جديد ‌کرد و از آن پس روابط و منازعات بین‌الملل را در عرصه‌ي فرهنگی و تمدنی معرفي مي‌كند. هانتيگتون از میان همه‌ي تمدن‌هايی كه نام مي‌برد بیش از همه به «تمدن اسلامی» تاکید كرده و معتقد است رويارويي اصلي تمدن غرب در جهان پس از اين، با تمدن اسلامي است. چرا كه تنها اين تمدن است كه در شرايط موجود توانايي بازتوليد فرهنگي- سياسي را دارد. بنابراين جهان غرب به هر شكل ممكن كه شده، باید این تمدن را مهار کند. او حتي در آثار بعدي خود از جمله «موج سوم دموكراسي»، راه‌كارهاي عملياتي براي انجام چنين پروژه‌اي را نيز ذكر ‌كرد.

روی همین اصل بود که بعدتر، ایالات متحده با کلید زدن پروژه اسلام هراسی، با تمام قوا به تمدن اسلامی تاخته و دست با سناریوسازی های جدیدی علیه کشورهای مسلمان می زند. جنگ سخت و اشغال عراق و افغانستان، به موازات جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی در دستور کار دولتمردان آمریکایی و غربی قرار گرفت و حدث ما حدث.

از سویی دیگر با روی کار آمدن دولت اصلاحات، سید محمد خاتمی در نطق سالانه خود در سازمان ملل و در واکنش به نظریه «برخورد تمدن ها»ی هانتیگتون، بحث جدیدی را پیش کشید. این بحث بعدها با عنوان «گفتگوی تمدن ها» در رسانه های داخلی و خارجی منتشر شد.

اما علی رغم ایده دهن پرکن این نظریه، در عرصه عمل نه تنها دستاوردی برای جمهوری اسلامی نداشت که در پاره ای از موضوعات حتی موجبات عقب ماندگی کشور را فراهم آورد. تا جایی که دولت اصلاحات بر اساس همین ایده، موضعی انفعالی در مسائلی چون سرنوشت پرونده هسته ای ایران اتخاذ کرد. البته حتی این موضوعات نیز برای طرف غربی کافی نبود باز هم کشور ایران به باور دولتمردان وقت آمریکا، چیزی نبود جز «محور شرارت»!

این کینه ورزی و دشمنی ایالات متحده و نظام سلطه با جمهوری اسلامی هم چنان ادامه یافت تا نشان دهد که ایده گفتگوی تمدن ها، برای طرف غربی، چیزی جز یک طرح مضحک و تخیلی نیست و آنها به همان برخورد تمدن های هانتیگتون بیشتر اعتقاد دارند.



با این پیشینه جالب است بدانید که خانم معصومه ابتکار در گفت و گوی خود با روزنامه آرمان که امروز منتشر شد چنین عنوان کرده اند که: «دولت دهم از ایده گفت‌وگوی تمدن ها استفاده نکرد.»
ابتکار معقتد است: گفت‌وگوی تمدن‌ها در روزگار طرح جنگ تمدن‌ها نادیده گرفته شد و در این شرایط که عده‌ای رفتار زشت توهین به مقدسات مذهبی را در دستور‌کار قرار داده‌اند و برخی هم توجیه واهی بحث آزادی بیان را دارند، بهترین زمان برای استفاده از ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها بود.

به گفته ابتکار بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها ایده‌ای ملی در گستره‌ای بین‌المللی است که دولت دهم هم می‌توانست از این ظرفیت برای پیشبرد اهداف کشور استفاده کند. وی با تاکید بر اینکه از ظرفیت ایده سید محمد خاتمی بعد از پایان دولتش استفاده نشد، گفت: در شرایطی که از سوی کشورهای غربی به‌خصوص آمریکا تحت فشار ناجوانمردانه‌ای هستیم، گفت‌وگوی تمدن‌ها ظرفیت بزرگی بود که ایران با آن در عرصه‌های بین‌المللی شناخته شد. ولی از دستور‌کار کنار گذاشته شده، در حالی که می‌توانست در این دوره در کنار دیپلماسی فعلی به‌عنوان یک موازنه در بحث سیاست خارجی مورد استفاده قرار بگیرد.

ابتکار گفت: هیچ وقت در مسائل منافع ملی نمی‌توان یکطرفه عمل کرد و باید همه طیف‌ها و جناح‌ها را به یک چشم دید. از گفت‌وگوی تمدن‌ها در ظرایف دیپلماسی می‌توانستیم استفاده کنیم، ولی فرصت‌ها را در اختیار کشورهایی قرار دادیم که جنگ ادیان و جنگ تمدن‌ها را به‌عنوان یک استراتژی پیش می‌برند.

به گفته ابتکار، بحث جنگ تمدن‌ها را رسما جرج بوش به‌عنوان یک تئوری و راهبرد مورد نظر داشت. اگر چه بعدها استفاده از عبارت جنگ‌های صلیبی را تکذیب کرد، اما همه چیز نشان می‌دهد نئوکان‌ها با چنین برنامه‌ای پیش می‌رفتند که ابتدا به افغانستان و بعد عراق دست یابند و در نهایت برای ایران برنامه داشتند. در این زمان بود که گفت‌وگوی تمدن‌ها یک چتر حفاظتی و سپر دفاعی برای کشور شد. وی تاکید کرد: بوش در اوج کارش ایران را محور شرارت معرفی کرد، اما نتوانست کاری از پیش ببرد، چون ما توانسته بودیم از دیپلماسی گفت‌وگوی تمدن‌ها به بهترین نحو استفاده کنیم. در آن شرایط از آن فضای تندی که در حال ایجاد شدن بود جلوگیری کردیم. در این شرایط هم که عده‌ای رفتار زشت توهین به مقدسات مذهبی را در دستور‌کار قرار داده‌اند و عده‌ای هم تحت لوای آزادی بیان از آن حمایت می‌کنند، باز هم گفت‌وگوی تمدن‌ها لحن مناسبی برای سرزنش این نوع افراط گری‌ها و هنجارشکنی‌ها است.

البته همان طور که اشاره شد، معلوم نیست منظور خانم ابتکار از دستاوردهای این ایده چه بوده است! آیا گفت‌وگوی تمدن‌ها موجب شد که تحریم ها علیه ایران کمتر شود؟ آیا گفت‌وگوی تمدن‌ها موجب کاهش تنش غرب با تمدن اسلامی شد؟ آیا این ایده موجب شد که نام ایران از لیست کشورهای حامی تروریسم خارج شود؟ آیا این ایده باعث شد تا طرف غربی در مذاکرات هسته ای با ایران، از نرمش بیشتری برخوردار شود! پس خانم ابتکار! از کدامین دستاوردها صحبت می کنید؟!

یادآور می شود تيم دولت اصلاحات اعم از خاتمي و وزير امور خارجه‌ي وقت ايران، سيد كمال خرازي در همین سال (مهرماه سال 77) براي شركت در اجلاس سالانه‌ي سازمان ملل به ايالات متحده سفر كرده بود درباره‌ي سلمان رشدي، کسی که امام حکم بر قتل او را صادر کرده بود نیز در راستای ایده گفتگوی تمدن ها، موضعي اتخاذ كرد كه باعث خوشحالي سياست‌مداران غربي شده و در آن ايام با استقبال وسيع مطبوعات و نشريات آمريكايي و اروپايي مواجه شد. براي مثال راديو «سي بي سي» كانادا گزارش داد: خاتمي روز سه‌شنبه اعلام كرد كه مسأله‌ي رشدي بايستي خاتمه يافته تلقي شود.

روزنامه‌ي «گلوب اند ميل» نيز عنوان مطلب خود در اين زمينه را چنين قرار داد كه تهديد قتل سلمان رشدي ممكن است برداشته شود. گلوب ادامه داد: با وجود لحن آشتي‌جويانه‌ي خاتمي، روشن نيست كه آيا اين اظهارات نمايانگر تغييري واقعي در موضع‌گيري ايران در قبال فتواي قتل رشدي است يا خير؟

گلوب به نقل از خاتمي افزود: ايران اكنون مي‌خواهد از تصادم فرهنگي خود درباره‌ي رشدي كه روابط جمهوري اسلامي و اروپا را مسموم ساخته است به سوي گفت‌وگوي ميان تمدن‌ها حركت كند.

اين در حالي بود كه انجمن قلم كانادا يكي از بزرگ‌ترين طرفداران سلمان رشدي بود و در سال 1992 اقدامات زيادي را در حمايت از رشدي انجام داد. در آن زمان حتي قرار بود رشدي نيز به كانادا سفر كند كه هواپيمايي «بريتيش ايرويز» به دلايل امنيتي از پرواز دادن سلمان رشدي خودداري كرد.

روزنامه‌ي «فيگارو» نيز همان ايام با انتشار عكس خاتمي در صفحه‌ي اول خود نوشت: خاتمي اميد را به سلمان رشدي باز گرداند. به گزارش راديو فرانسه در صفحه‌ي سوم اين روزنامه، «كلود لوريو» تحت عنوان «خاتمي ماجراي رشدي را بايگاني كرد» نوشت: دولت خاتمي كسي را براي قتل سلمان رشدي اعزام نمي‌كند و سلمان رشدي با خوش‌بيني محتاطانه‌اي ديروز وزارت خارجه‌ي انگلستان را در لندن ترك كرد. ولي خاتمي نمي‌تواند مانع شود كه يك متعصب مؤمن، نداي امام خميني را به گوش جان نگيرد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۴
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۵
1
1
ای خداااااااااااااااااا
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۷/۰۶
19
1
به سوی تمدن بزرگ یک تفکر انحرافی برای غارت ایران بود که به شاه دیکته شده و برایش کتابی نگاشتند.
گفتگوی تمدنها ادامه همان تفکر انحرافی است . وقتی تمدن غرب وحشی ترا در همه نقاط دنیا و در کشور و خانه خودت با حمله مستقیم و یا ترور و کمین میکشند و خانه ات را ویران میکنند تو چه گفتگویی با آن داری .؟؟؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین