کد خبر: ۱۰۰۸۹۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
معرفی مشاهیر کرد

غلامرضا خان رشید یاسمی بزرگمردایل گوران

روان شاد استاد غلامرضاخان رشید یاسمی فرزند محمد ولی خان میر پنج ایل بزرگ گوران، طایفه گوران، قلعه زنجیری،‌هسته ی موصوف به خاندان یاسم...

به گزارش بولتن نیوز، کردپرس: روان شاد استاد غلامرضاخان رشید یاسمی فرزند محمد ولی خان میر پنج -از ایل بزرگ گوران، طایفه گوران، قلعه زنجیری،‌ هسته ی موصوف به خاندان یاسم (یاسمی) - بنا به آنچه در یکصدمین سال زادروز استاد در سال 1372 خورشیدی جهت تدوین احوال وی مورد تحقیق قرار گرفته و در همان سال در روزنامه باختر چاپ و سپس به صورت کتاب منتشر شده، مطابق است با روز بیست و هشتم جمادی الثانی سال 1314 هجری قمری برابر با 1275 خورشیدی و به زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار. (1)  گو اینکه در پاره ای از منابع سال 1272 و 1273شمسی هم آمده است از جمله در کتاب پژوهشگران معاصر ایران –هوشنگ اتحاد (3) می خوانیم: غلامرضا رشید یاسمی در 1273شمسی در کرمانشاه به دنیا آمد و اصلاً کُرد و از طایفه گوران بود. ص356 و در توضیح مطلب ردیف 25 آمده است: (25- تنها این تاریخ که بر روی سنگ مزار رشید یاسمی نوشته شده و جلال الدین همایی هم به همان تاریخ اشاره کرده است،‌ صحیح به نظر می رسد در قریب به اتفاق منابع مورد مراجعه، ‌از جمله برگه دان کتابخانه ها1274 و 1275 شمسی آمده است ص426.(2 )

اما محل تولد استاد در دامان کوهستانی مشجر و محاط در آب های زلال رودخانه ها از جمله رود زمکان و چشمه سارها و طبیعت بکر و دل انگیز و پر از طراوت گهواره مرکز طایفه گوران قلعه زنجیری بوده است. خود استاد پیرامون کرد بودن اجداد و خاندانش گفته است: «ما از طایفه گورانیم که از عشیره ی بزرگ کُرد است. اجداد ما که تا بیست و چهار پشت اسم و رسم آنان را می دانم از ناحیه دول شمشیر یا دره شمشیر کردستان به جانب خاک کرمانشاهان آمده و در گوران مسکن گزیده به ریاست آن ایل رسیده که مرکزش قصبه با صفای گهواره است.(3)
محمد ولی خان پدر "رشید" فردی با سواد،‌ خوش خط و در لباس جنگ و سواری، ادب دوست و شاعر پیشه بود که خوب هم نقاشی می کرد و غزل نیکو می گفته و تخلص نصرت داشته.(4)
مادر "غلام رضا خان" نورتاج خانم دختر شاهزاده محمد باقر میرزای خسروی و نوه ی شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه بود، محمد باقر میرزا شاعر و صاحب اولین کتاب رمان تاریخی سه جلدی شمس و طغرا است. پدر "رشید" در وبای سال 1322 هجری قمری و در هشت سالگی رشید و در سن سی سالگی دارفانی را وداع کرده و تنها قریحه ی ذاتی، نبوغ ارثی و تربیت اکتسابی مادر است که "رشید" را می پرورد و در گوشش زمزمه کنان گفته است: «تو در کودکی بیش از مقتضای سن خود فریفته ی آثار طبیعی بودی و چهره متفکر از حود نشان می دادی».(5)

"رشید" ادوار گذران حیات خود را به دو دوره ادبی متمایز تقسیم کرده است، ‌آغازین دوره زندگانی "رشید" از تولد تا هفده سالگی است که رها در بستر طبیعت روح بخش ومُصفای کوهساران  دالاهو،‌ ایّام کودکی و نوجوانی را به گوش دادن به نغمه های شاعرانه دلنواز و نوازش محبت مادریِ مادرش سپری کرده و بالندگی هر روزه ی عمر، روزگارش به تفرّح،‌ عشق به شکار و ذوق به سواری،‌ تیراندازی و شاگردی نزد آموزگاران خصوصی و فراگیری دروسی چون ادبیات فارسی، ‌اندکی فرانسه و مقدمات عربی می گذشته است. ‌این دوره از عمر "رشید" مقطع پرورش ذوق به قوّه ی موروثی در نموّ قریحه ی شاعری، همچون ذخیره نیرو در محفظه باطری به حساب آورده است.(6) در آغازین دوره عمر "رشید" پایه های تراوشات فکریش در شب ها و روزهای کوهساران زاگرس، ‌طریق رشد و نموّ گرفته و به تدریج چون سروی تناور بالنده شده، چه شب های درازی که در گرمسیر و سردسیر کوچ ایل در زیر سقف مُشبک سیاه چادر  ایلیاتی به زوزه ی سگ ها گوش فراداده و به تامل و اندیشه ایستاده و بدون بهره مندی از نور کافی چراغ دستی و دسترسی به آثار و کتب و مباحثه های علمی به صبح رسانیده و روزهایی که نشسته بر بلندای مکانی رفیع به کسب معلومات پرداخته و در آن حالت ها غنچه ذوق سرودن  شعرش در وضعیت شکوفایی بوده و به نحوی که خود گفته است: «در آن احوال، شعر بسیار گفته ام ولی محض این که کسی در استهزاء با من شریک نشود و آن آثاری را که پاره های روح من محسوب می شوند با خنده تلقی نکند، از ذکر نمونه ی آن ها خودداری می کنم، در غالب آن ها می بینیم که عکسی از صفای طبیعی و سادگی کودکی افتاده است که چندان مستحق ریشخند نیست.»(7)

مبداء حرکت قطعی "رشید" از دوران غوغای زندگانی عشایری به شهر کرمانشاه مصادف با آغاز جنگ بین المللی اول سال های 1333هجری قمری = 1294خورشیدی = 1914میلادی بوده که بیش از نوزده سال سن نداشته است. "رشید" پیش تر هم مدت زمانی را در شهر کرمانشاه به تحصیل دروس مقدماتی و ادامه ی تحصیلاتی را که نزد پدرش و آموزگاران خصوصی فرا گرفته بوده طی کرده است و در همان سال و دوره ی ریاست مرحوم مزین الممالک که از سال 1297 اسفند ماه بر معارف و صنایع مستظرفه شروع می شود. در کنار دیگر بزرگان علم و هنر و معارف کرمانشاهان چون میرزا مهدی خان فرهپور «صدیق دفتر»، آقا سید احمد آقا میرعبدالباقی، قوام العلماء و دیگرانی که از فحول رجال علمی عصر خود به شمار می رفته اند به عضویت کمیسیون معارف کرمانشاهان برگزیده می شود و در اواخر سال 1299خورشیدی به سمت مدیر مدرسه متوسطه دولتی نمره یک «احمدیه» منصوب می شود در حالی که با عنوان و لقب "رشید السلطان" شناخته می شده است، دوره های بعدی که کسان دیگری چون سیّد عبدالرحمن خان قوامی به ریاست معارف کرمانشاهان رسید و با تشکیل شورایی به نام شورای معارف، "‌رشیدالسلطان یاسمی" در کنار برجستگان زمان چون شاهزاده سلیمان میرزا اسکندری که در ایام جنگ جهانی اول توسط انگلیسی ها و در میان ایل سنجابی دستگیر و به هندوستان تبعید گردیده و در اواخر سال 1299خورشیدی به کرمانشاهان بازگشته بود و بعدها هم به وزارت معارف رسید و همچنین میرزا مهدی خان عمادالرعایا، مفخم الملک نایب الایاله،‌ قوام العلماء رئیس اوقاف، شاهزاده امیر محترم، وکیل الملک، مهندس الملک،‌ رئیس بلدیه و صدیق دفتر به عضویت شورای معارف درآمد و به اقدامات اساسی در حوزه فرهنگ دست زدند.(8)

"رشید یاسمی" در اواخر دهه ی یک هزار و سیصد و نود و تا اوایل دهه ی یک هزار و سیصد خورشیدی راهی تهران شده و با نام نویسی در مدرسه "سن لویی" به کسب دانش نوین می پردازد، در آن مدرسه استادان فرانسوی در کسوت کشیش و پدر روحانی به نشر فرهنگ مغرب زمین پرداخته و به آموزش زبان فرانسه که در آن برهه زبان جهانی به شمار می رفته است و کلید دانش و آگاهی های جدید تمدن اروپا محسوب می شده مشغول می گردد، گو این که پیش از آن هم رشید در کرمانشاه و در مدرسه آلیانس اسرائلیت که در اول اکتبر 1902میلادی برابر با 1281خورشیدی در شهر کرمانشاه افتتاح گردیده بود تحت مدیریت مسیوسدی با زبان فرانسه آشنا شده بود.(9)

در همین راستا لازم است گفته شود چون علی دشتی، طلبه، روزنامه نگار، نویسنده، سیاستمدار، نماینده مجلس، سناتور و صاحب آثاری چند در سال 1299خورشیدی علیه مفاد قرار داد 1919میلادی، مطالبی می نوشت که بر مذاق وثوق الدوله رئیس دولت خوش نمی آمد، حکم تبعید و یا بازگشت دشتی به بین النهرین صادر گردید، در فاصله زمانی حرکت دشتی از تهران تا کرمانشاه دولت وثوق الدوله ساقط و مشیر الدوله زمام دار شد و او موافقت کرد تا دشتی در کرمانشاه بماند. عبدالله شهبازی در این مورد نوشته است: «دشتی قریب پنج ماه در کرمانشاه ماندگار شد، در آن زمان غلام رضا رشید یاسمی که بعدها به عنوان ادیب و محقق شهرت فراوان یافت، ‌در کرمانشاه معلمی می کرد، دشتی با او دوست و محشور شد و مقدمات زبان فرانسه را نزد وی فراگرفت. رشید یاسمی اندکی بعد همکار دشتی در روزنامه شفق سرخ شد، دشتی در سال 1352نوشت: «رشید نخستین همکار من در شفق سرخ و بلکه مشوق و موید من در تاسیس آن بود.»(10)

از استادان "رشید" در مدرسه سن لویی تهران یکی هم استاد نظام وفا بوده و از همان روزگار رشید با همکاری دوستانش جرگه دانشوری را تاسیس و با انحلال آن به همت استاد ملک الشعراء بهار، انجمن دانشکده و مجله دانشکده پا می گیرد که خدمات گران بهایی را به ادب و فرهنگ و تاریخ نمود. و با معاضدت کسان فاضلی چون بهار،‌سعید نفیسی، رشید یاسمی، رضا هنری، ابراهیم الفت، عبدالله انتظام، تیمور تاش، عباس اقبال آشتیانی و... مقالات ادبی، اجتماعی، فلسفی و تاریخی بسیاری عرضه گردید، مقاله های رشید در مجله دانشکده عنوان و امضاء رشید کرمانشاهی را داشت.(11)
مقالات نقد ادبی "رشید" در روزنامه شفق سرخ که از 1300خورشیدی شروع شده بود به زودی توجه اهل ادب را به خود جلب کرد و همچنان همکاری رشید با نشریات دیگر تداوم داشته از جمله مجله نوبهار هفتگی، ماهیانه شرق و مجلاتی چون آینده، ارمغان،‌تعلیم و تربیت، مهر و ... و صرف اوقات در اغلب مجامع فرهنگی تهران از جمله انجمن ادبی ایران و انجمن حکیم نظامی.(12)
استاد رشید یاسمی در زمان وزارت فرهنگ علی اصغر حکمت سال 1313خورشیدی به استادی دانشگاه تهران برگزیده شد و در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس تاریخ ایران بعد از اسلام پرداخت و از آن پس سفرهایی به مصر و هند داشت که آثاری علمی و ادبی را به ارمغان آورد. اما از سال 1324 که جهت مطالعات ادبی به فرانسه رفت و بعد از دو سال به ایران بازگشت،‌به بیماری قلبی دچار شده بود.(13)

روان شاد  استاد ایرج افشار یزدی نوشته اند: «از سال 1295خورشیدی تا سی سال پس از آن، رشید یاسمی دست از تحقیق و ادب بر نگرفت، درس گفت،‌ کتاب نوشت، ‌ترجمه کرد، ‌سخن راند و شعر سرود،‌ در طی عمر نسبتاً کوتاه خویش، ‌آثار متنوع و ارزنده ای به جای گذاشت و با کوشش بی دریغ در راه اعتلای ادب و فرهنگ ایران، جسم و جان خود را فرسود. (14)

رشید یاسمی در سرایش شعر و سبک شعری بنا به آن چه که خود گوید: «گفتار بهار مرا به اسلوب متین و ساده شعر خراسانی آشنا کرد.»(15)
نشریه دانش پژوهان ایران پیرامون سبک "رشید" آورده: «رشید از شعرای بزرگ و تراز اول و یکی از پیشروان تجدید ادبی به شمار رفته،‌در قصیده سبکی آمیخته از خراسانی و عراقی داشت، ‌قصایدش دارای سنگینی و انسجام و در عین حال سادگی و روانی است و اغلب قصائد و قطعات خود را با مضامین جدید به سبک قدیم می سرود. در اوصاف طبیعت نیز تشابهات لطیف و نغز آورده و رنگ آمیزهای بدیعی به کار برده،‌ توصیف حالات درونی از قبیل غم و شادی را با کمال مهارت و لطف مضمون، بیان کرده است، غزلیاتش مملو از سوز و گداز و وجد و حال است و گاه گاهی اشعارش را از حکمت و فلسفه و عرفان چاشنی می زده.»(16)

شعر رشید مورد نقد و بررسی بسیاری از صاحب نظران قرار گرفته است و در نهایت به سال 1327خورشیدی می رسیم در سال فعالیت های شبانه روزی و طاقت فرسای کنکاش های علمی،‌ادبی، تاریخی و فرهنگی استاد در تمامی سطوح،‌ شئون و جوانب مسائل عمقی دانش و بینش یافته های پیشین اوست،‌ آن هم با قلبی مجروح و جسمی خسته،‌ روز یازدهم اسفند ماه همان سال استاد در سالن بزرگ دانشکده ادبیات تهران، ‌دانشکده قدیم در باغ نگارستان پشت میز خطابه قرار می گیرد تا از تاثیر عقاید و افکار لسان الغیب شیراز بر ولف گانگ گوته حافظ شناس آلمانی سخن گوید. در آن روز مجمع اساتید و دانشجویان دانشکده و حاضران در نشست به یکباره دیدند،‌ اوج صدای استاد به تدریج میل به فرود می کند، فشار خون بالا کار خود را کرده بود و حادثه ای شکننده آغاز گردید. دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی از شاگردان استاد که در آن نشست حضور داشته در کتاب کلاه گوشه نوشیروان ذیل مطلب: «چراغی که روغنش تمام شده بود» به چگونگی موضوع پرداخته است. عارضه سکته مغزی نیمی از اندام رشید را فلج کرد و بعد از مدتی درمان عازم نیس در جنوب فرانسه گردید تا به پی گیری درمان به پردازد در حالی که همچنان صندلی چرخ دار او را حمل می کرد. سرانجام استاد در روز هجدهم اردی بهشت ماه سال 1330خورشیدی از رنج تن آسود و سر بر بالین آرامش نهاد و در مقبره ظهیرالدوله تجریش به خاک رفت. ‌روزنامه اطلاعات در همان روز نوشت، استاد رشید یاسمی به پاس خدمات بزرگ و فرهنگیش به دریافت دو نشان درجه اول و درجه دوم علمی نایل شده است.(17)

هر چند در این مختصر موفق به ترسیم و تصویر چهره کارآمد علمی استاد رشید یاسمی نشده ایم، اما عزیزان بزرگوار را به مطالعه کتاب رجال و مشاهیر کرمانشاهان مبحث رشید یاسمی ارجاع می دهیم. در کل استاد بزرگوارمان بیش از ده تالیف و تصحیح وتحشیه چون احوال شاعری ابن یمین و سلمان ساوجی- پژوهش و نگارش کتاب "کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او"، تصحیح دواوین شعری شاعران بزرگ دیگر،  دیوان شعر خود- بیش از 16ترجمه از زبان فرانسه و انگلیسی و... به رشته تحریر در آورده و از وجود پر برکت علمی خود به جای گذاشته است،‌ روانش آرام باد.

کرماشان-20/6/1391

منابع:
1- رجال و مشاهیر کرمانشاهان-اردشیر کشاورز-انتشارات تاق بستان-1382-کرمانشاه-ص73
2- قطعاً عدم مطابقت تاریخ سنوات تولد استاد رشید یاسمی، تطبیق سال های قمری با خورشیدی و مغایرت های مربوطه است، تاریخ منقور بر سنگ قبر استاد به این صورت در کتاب چهرهایی در خاک خفتگان تربت ظهیرالدوله آمده است: (آرامگاه غلام رضا رشید یاسمی استاد دانشگاه- تولد 1273شمسی- وفات 1330شمسی و...) نوشته صفاءالدین تبرائیان چاپ اول-1382- نشر روزگار- تهران- ص194. آرامگاه ظهیرالدوله و قبر استاد مورد بازدید این قلم قرار گرفته و درست است.
3- مجله امید - شماره 23- 30خرداد 1323
4- پژوهشگران معاصر ایران- فرهنگ معاصر 1380- ص 356-
5- رجال و مشاهیر کرمانشاهان- حیات مادی و معنوی غلام رضا رشید یاسمی پیشین صص 75و76.
6- مجله امید- همان- مصاحبه با رشید یاسمی
7- مصاحبه با رشید یاسمی – مجله امید- سال 1323- شماره 23 پیشین.
8- سالنامه اداره معارف کرمانشاهان- راپورت 1305خورشیدی- از طرف سید عبدالحسین خان سلطانی-مطبعه شرکت سعادت کرمانشاه-صص 23تا27 و کتاب ایل سنجابی و مجاهدات ملی ایران- تحریر و تحشیه دکتر کریم سنجابی- نشر شیرازه- 1380-تهران.
9- فصلنامه پژوهشی، فرهنگی و هنری کرمانشاه-‌شماره چهارم و پنجم-تابستان و پاییز 1381- زندگی و آثار غلامرضا رشید یاسمی- اردشیر کشاورز.
10- زندگی و زمانه علی دشتی- عبدالله شهبازی- دانشنامه فارس- موسسه فرهنگی و پژوهشی-1385-شیراز-ص13.
11- رجال و مشاهیر کرمانشاهان-پیشین.-صص84 و 85-
12- پژوهشگران معاصر ایران- هوشنگ اتحاد. قبلی-ص362
13-  تاریخ مشاهیر کُرد-جلد دوم- بابا مردوخ روحانی- سروش 1366-تهران- ص310 و 311
14- هوشنگ اتحاد- پیشین-ص363.
15- دیوان رشید یاسمی- موسسه انتشارات امیر کبیر-تهران- 1362-صفحه هفت
16- مجله ماهیانه وحید- سیف الله وحید نیا- تیرماه1351-تهران.
17- روزنامه اطلاعات-چهارشنبه 18/2/1330-و روزنامه اطلاعات چهل سال پیش در همین روز- چهارشنبه 18/2/1370.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
کیومرث یاسمی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۵
1
1
خداوند عزوجل روح ملکوتی استاد بزرگ وافتخار کرمانشاهان را بیامورزد.
نسرین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۹
0
0
من اهل گورانم به همچین انسانهایی بزرگی که در تاریخ بی نظیر افتخار میکنم
نسرین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۷/۱۱/۳۰
0
0
باید تندیس این را درزادگاهشان نسب کرد که ما اونها را بشناسیم من از شبکه زاگرس آنها را معرفی کرد واز اینترنتی کردم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین